ششم ، شماره 1492 سال ، 26فوريه 1998 ، اسفند 1376 پنجشنبه 7
|
|
ناباوري اوج در ازدواج محكمه ميز پشت
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
در كه آشنايان از يكي به.است شده دير كمي مياندازم ، نگاهي ساعت به
ورودي آزمون در تازگي به و است بكار مشغول قضايي مجتمعهاي از يكي
فراهم را نيازش مورد كتابهاي تا دادهام قول است ، شده قبول دانشگاه
پشت از.ميبيند مرا مردم ناهمگون ازدحام در ميشوم كه اتاق داخل.كنم
!!وكيل خانم سلام -:ميشود بلند ميز
از دلخور.ميشود معطوف من به باتعجب مراجعين از نفر چند توجه
ميروم كلنجار خودم با حاضرين متعجب نگاههاي از.اهدايي صفت سنگيني
قيافهام به اصلا يا و نميآيد جنسيتم به يا برانگيز پرسش صفت كه
!نميخورد
بابا ، اي:ميدهم پاسخ لبخند با شده كه هم حاضران ذهن آرامش براي و
بدل و رد تعارفاتمعمولي واينگونه...بهوكالت چه را ما !وكيل؟ كدام
.ميشود
كهصحبتهاي ميشوم جواني مرد ميكنم ، ملتفت صحبت او با كه حالي در
!!استراقسمع ناشيانهاشبراي حركات كه تاآنجا ميدهد گوش را ما
او از پرخاش با كه بطوري ميبرد سر را نشسته ميز دوستپشت حوصله
:ميپرسد
!داشتيد؟ فرمايشي آقا ـ
:ميدهد پاسخ باشرمندگي و ميافتد لكنت به جوان مرد
.معذرتميخواهم واقعا من...من ـ
:ميكند من به رو
كمككنيد؟ من به ميتوانيد شما ـ
!؟...بله ـ
نيستيد؟ وكيل شما مگر ـ
؟!چطور ـ
راهنماييام بتوانيد شما فكرميكنم كه دارم مشكلي من ببينيد ـ
.نداشتهباشد اشكالي اگر كنيد ،
.كنم راهنماييتان بتوانم ميكنم وليسعي نيستم وكيل من كه اولا ـ
قصه اول از است بهتربگويم برايتان كجا از نميدانم...ممنون خيلي ـ
.شدم آشنا خانمي با ميكردم كار كه شركتي در پيش سال چهار.كنم شروع
آنجا در ناظر مهندس بهعنوان من ومثل بود آمده امريكا از تازگي به
به مشغول آنجا كه ماهي چند.ميرسيد بهنظر هوش با بسيار.داشت فعاليت
.بود كرده راجلب همه اعتماد بود ، كار
ازدواج بلندپرواز شده فارغ تحصيل از تازه من براي بخواهيد را راستش
از و زدم دريا رابه دل.ميرسيد نظر به دستنيافتني و دور او با
يك فقط دنيا در گفتمكه پرسيد ، خانوادهام ازكردم خواستگاري او
گفتم پرسيد ، ماديام شرايط از.ميكنيم زندگي هم با دارمكه خواهر
خواهرممشتركا با او ، فوت از بعد كه است پدري خانه داراييام كهتنها
كس هيچ يعني.نميشد باورم اصلا.كرد قبول او و داريم سكونت آن در
و ساده جوان به مادي اجتماعي فكري شرايط آن با زني كه نميكرد باور
.كرديم ازدواج باهم حال هر بهدهد مثبت جواب من چون پايي و بيدست
و زندگي مساعد شرايط و امريكا از مشترك زندگي اول روزهاي همان از
.ميزد حرف نموده ، فراهم زحمت با آنجا در كه امكاناتي
دست رااز برتر امتياز اين وجهنميخواست هيچ به خودش قول به و
امريكا در ازاقامت بعد كه ميگفت شويم نبودبچهدار حاضر حتيدهد
مهاجرت با كه گفت گفتو آنقدر و.كرد خواهيم برايبچه هم فكري
شد قرار داشت ، امريكا به ورود براي سبز كارت او چون و.كردم موافقت
زمان آن در.كند فراهم نيز مرا عزيمت شرايط همه و برود تنهايي به كه
امريكا به مهاجرت با شدت به اينكه با خواهرم ، سخاوت با را پدري منزل
قول به تا.دادم او به نقد پول ميليونتومان و 10 فروختم بود ، مخالف
به نزديك حالا و.شويم ملحق هم به زودتر كه شود واسطهاي پول خودش
چند هر بهانهاي هر به توسل با او و انتظارم در من كه است سال چهار
يكباربراي وكيل ، گرفتن براي يكبار.ميكند پول درخواست يكبار وقت
سال ازچهار بعد حالا و..براي معوقه ، يكبار مالياتهاي پرداخت
نيز ديگر سال سه امريكاحداقل در من كامل براياقامت كه ميگويد
وجه هيچ به ولي برگردد بهايران كه خواستم او از است زمانلازم
مانورهاي قرباني چگونه كه فهميدهام تازه من و:نكرد موافقت
ازدواج يك به اشتياقنه با او كه فهميدهام تازه.شدهام او فريبكارانه
در.است داده مثبت پاسخ وآبدار نان لوحانه ساده يكپيشنهاد به بلكه
نميدانيد.غيراخلاقياششدم و مادي اهداف رسيدنبه براي وسيلهاي من واقع
و محبتها علاقهها ، آناظهار تمام كه فهميدهام تازه بديدارم احساس چه
.است بوده فريب و تظاهر از پر و دروغين داشتهام او با لحظاتيكه
مهريه مشكل و.دهم طلاقش بيشتر ازغبن جلوگيري براي ميخواهم حالا
او آبروي و عزت حفظ براي و او پيشنهاد به ساده من كه مهريهاياوست
تقريبا يعني طلا سكه دادم ، 5000 قرار اجتماعياش شان با موافق و
زمان آن اما بدانيد احمق مرا شايد شما !تومان ميليون دويست به نزديك
را خود آنقدر او يعني.نميكردم فكر طلاق به لحظه يك اندازه به حتي
است ممكن كه نميكرد خطور ذهنم به اصلا كه ميداد نشان طالب و عاشق
به فريبكاري چنين خيال حتي اينكه به رسد چه شويم جدا هم از روزي
توانايي وجه هيچ به من كه است سكه اين 5000 حالمشكل.برسد ذهنم
...ندارم را پرداختش
:ميپرسم او از
بهچه محدود شما غيرمنقول و داراييمنقول بدانم كه است لازم -
ميباشند؟ اموالي
آغازفروخته همان در كه بود خانهپدري دارايي تنها:ميگويد او و
از مشتركا خواهرم با كه مختصري اثاثيه از غير به حاضر حال در و شد
.نداريد مشكلي پس:ميگويم.ندارم ديگري چيز ميكنيم ، استفاده آنها
با او و.دهيد طلاق مهريه ازپرداخت ترس بدون را همسرتان ميتوانيد
!ميشود؟ مگر:ميپرسد تعجب
!...ا المفلسفيامان:ميدهم پاسخ فقط من و
نيزباشد تملك قابل و داشته كهماليت چيزي هر مدني قانون طبق
ارزش داراي كه اينست داشتن ماليت از منظور.داد قرار مهر ميتوان
.باشد اقتصادي دادوستد
آن به بنمايند ، تعيين مهر بعنوان را معيني مال طرفين اگر حال
.باشد داشته را قانون در مندرج شرايط بايد كه ميگويند ، مهرالمسمي
حائزشرايط مالي قرارداد يك بهعنوان مهريه كه صورتي در بنابراين
در تصرفي هر ميتواند و ميشود آن مالك زن محضازدواج به باشد قانوني
مشمول مهريه به نسبت وي ذمه شوهر ، پرداخت عدم صورت در و بنمايد ، آن
خود قانوني طلب دريافت و استيفاء براي زن كه ميگردد بدهكار زن به و
.نمايد اقدام ميتواند رسمي اسناد ساير چون
از اقدام يا و مينمايند صادر زمينه اين در دادگاهها كه احكامي مثل
نكاحيه ، قباله براساس ثبت اداره كه املاك ، و اسناد ثبت اداره طريق
و مينمايد بازداشت را شوهر به متعلق و زن طريق از شده معرفي مال
.مينمايد استيفاء را زن مهريه بدينصورت
عملا هيچحقي نباشد ، غيرمنقول و داراييمنقول داراي مرد اگر حال
جنبه كه چك غيراز به)تعهدآور اسناد ساير چون.نميگيرد تعلق زن به
به كه دارايي حتينداشتن يا و بودن مفلس صورت كهدر (دارد كيفري
در.نمايد استيفاء را خود حق نميتواند داين ميباشد ، مديونثبت نام
فوق قانون ولي مينمودند حبس طلب پرداخت زمان تا را بدهكاران گذشته
.است گرديده نسخ احاديث و فقهي قواعد علت به
مرانلو زهرا