ششم ، شماره 1493 سال ، 28فوريه 1998 ، اسفند 1376 شنبه 9
|
|
است زندگي آيينه تئاتر ،
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
چولي روبرتو دكتر و كلودكارير ژان حضور با مطبوعاتي جلسه از گزارشي
دارد را كهاستحقاقش داراست را تئاتري كشوري هر
شانزدهمين خارجي ميهمانان دكترروبرتوچولي و كلودكارير ژان
يك در جشنواره اين برپايي ايام از روز آخرين در فجر ، تئاتر جشنواره
سوالات به و يافتند حضور شد ، برگزار رودكي تالار در كه مطبوعاتي جلسه
.دادند پاسخ حاضرين
زمينه در كه است فرانسوي تحليلگر و نويسنده منتقد ، كارير
كارگردانان از يكي چولي و داشته بسياري تحقيقات ادبياتفارسي
به جشنواره ميهمان امسالبهعنوان كه است آلمان در بنامتئاتر
:گفت جلسه اين ابتداي در سخناني طي كارير.بودند شده تهراندعوت
بهنظرم و ميبينم نمايش يا 3 روزي 2 من.هستم ايران در كه خوشحالم
دارد ، وجود فرهنگ و زبان اختلاف هميشه.است جهاني دهكده امروز دنياي
دنيا در بقا و نوزايي مقاومت ، گرفت را جلويش نميشود كه مسالهاي اما
.است
مدرسه يك مديريت تئاتر ، به آوردن روي از پيش من:گفت ادامه در وي
تصاوير و ماهواره جديد فنون بهخوبي و داشتم برعهده را سينما فني
يك تئاتر كه گفتند همه آمدم ، تئاتر سوي به وقتي و شناختم را سهبعدي
است امكانپذير چيزي هر بيان جديد فنون با و فنا به محكوم و كهنه فرم
.نه تئاتر راه در ولي
در بدهيم ، قرار ترازو كفه دردو را تئاتر و سينما ما كه زماني
داريم را تئاتر در بازيگر زنده حضور ما سينما پيشرفته فنون مقابل
من بهعقيده.است فنون آن تمام از غنيتر بسيار انساني ماده كه
ماندن حاشيه در حس و برابرتنهايي در كردن مبارزه راه تئاتربهترين
.است غربي جامعه جاريدر
در زيادي تنوع بگويم بايد تئاترايران مورد در:گفت همچنين وي
تئاتر يا تعزيه سنتي حفظتئاتر با ايران و دارد وجود اجراها
حركتهاينمايشي با كه (فولكلوريك) روستايي تئاترهاي يا و خياباني
دست فعاليتهاياجتماعياش بيان و فرهنگي يكغناي به توانسته است همراه
كه من مثل شخصي كهبراي برسد جهانشمول زبان يك بدينوسيلهبه و يابد
بيگانه تربتجام هنرمندان دستهجمعي حركات دارد ، خانوادهايروستايي
بود برخوردار ويژهاي پويايي از تئاترزندانيان نمونه براي يا.نبود
:بحث ، گفت ابتداي در نيز دكترچولي.ميگذارد صحه فرهنگي غناي كهبر
تهران كهدر خوشحالم من.ميزند ريتم يك تئاتريهابا قلب من نظر از
را انسانها كه راميدهد امكان اين كه است بهترينوسيلهاي تئاتر.هستم
سياسي و اجتماعي مهمترينهنر تئاتر جهت اين از منمعتقدم و بفهميم
كمك و ببرد بين از را مرزهايفرهنگي ميتواند تئاتر فكرميكنم من.است
تغييراتبزرگ عرصه در ميدانيم ما.يابيم دست انسانيتر اجتماعي كندبه
از ميان اين در.داريم پيشرو پيشرفتهاي وتكنولوژي هستيم شرق و غرب
.است تئاتر هنر دوش بر بارزيادي اخلاقي نظر
شما اجراهاي به نيامدهام من:گفت تئاتر جشنواره مورد در وي
دنياهم تمام مثل هم اينجا در نميكنم ، زيرا هم را كار اين و نمرهبدهم
ديدم تئاترشما در من كه چيزي اما.اثرخوب هم و دارد وجود بد نمايش
در جوان بازيگران حضور بخصوص است ، زيادبازيگر بسيار توانايي
نور ، مانند عواملصحنهاي بدون و است تئاتر مركز بازيگردرنمايشها
ولي.نيست ميسر اينكار بدون اما ساخت تئاتر ميتوان..و دكور صدا ،
بود تماشاگران بينظير گذاشتاستقبال تاثير من روي همه بيشاز كه چيزي
.هستند تماشايتئاتر اعتياد نوعي دچار كهانگار
ميهمانانبا آشنايي درخصوص ازحاضرين يكي سوال به پاسخ در كارير
كه درموقعي زبان فهميدن به نياز:ايرانيگفت فرهنگ و فارسي زبان
ديدم ، من آثاريكه بيشتر اما ميرسد بنظر ميشود ، لازم ردوبدل ديالوگ
خلاصهاي ميدهم ترجيح من نيز كلام با نمايشهاي مورد در.بود كلام بدون
نفر يك اينكه يا بگيرم قرار ماوقع جريان در تا بخوانم را داستان از
آشنا حدودي تا نيز فارسي زبان با من البته.كند ترجمه برايم را آن
از شعر صد فرانسه در تجدد نهال و كمكمهين به كه خاطر اين به هستم
عطار اشعار ترجمه مشغول هم اكنون و كردهايم ترجمه را شمس مثنوي
.هستم نيشابوري
اما سردرنميآورم فارسي فرهنگ و اززبان من:گفت نيز دكترچولي
من.لذتميبرند آن از ميروند تئاتر ديدن به كه هم بيسواد تماشاگران
بفهممحوصلهام را زبان اگر كه بگويم تئاترميخواهم كار سال بعداز 40
.هوشيارم كاملا كهنميفهمم موقعي در اما ميرود سر
تئاتر در:گفت فرانسه تئاتر در زن نقش مورد در كارير
فرانسوي قديمي سنت يك ودر هست برابري مرد و زن بين تقريبا فرانسه
و روشكين مايرهژوراس ، آيدا;مانند هستند زن مديرانتئاترها
فرانسه تئاتر معروفترينبازيگران از يكي نيز اكنون.ميشلينروزان
.است ايراني پدرش كه است ايسمينارضا
تئاتر بازيگران كه است بعد به قرن 17 از تئاتر صحنه به زن ورود
مسيحي گورستانهاي در شدن حقدفن رقصندگان و اپرا خوانندگان نيزمانند
توانستند بازيگران فرانسه انقلابكبير از بعد قرن 18 دررانداشتند
.باشند داشته را معمولي امكانزندگي
تئاتر كنيم قبول اگر ولي كماست بسيار ايران تئاتر صحنه در زن حضور
به بههرحال زيرا باشد تئاتربيشتر در زنان حضور بايد است ، آيينهزندگي
.ميبخشد زنانزندگي
كه مردسالارانهبوده تئاتر تاريخ:گفتهبود اينباره در دكترچولي
ساختار.است مهمتر مرد نقش اروپا نمايشي ادبيات در ميبينم هميشه
معتقدم من ولي ميطلبيدهاست مردانه شرايطي بوده قدرتي معمولا تئاتر
.باشد تئاتر در زن و بينمرد فاصلهاي نبايد
هنر اين كه گفت و داد توضيحاتي تعزيه نمايش درباره انتهاكارير در
بازيگر ناخودآگاه و ضميرخودآگاه از و.است برخوردار بالايي ازسطح
وي.ميطلبد را آنها تجسم ميخواندو فرا را تماشاگر تخيل نشاتميگيرد ،
.درميآيد بهاجرا سالانه 1500نمايش فرانسه در كه كرد ادامهذكر در
نميشناسم را بيضايي من:گفت مصاحبه پايان در نيز دكترچولي
را مار ويسلطان.اوهست از اثري جشنواره اين در كه اماخوشحالم
.مطرحشود اروپا سطح در ميتواند كه نمايشيدانست
اينكه جهت به را خياباني تئاتر وي كردكه اضافه دكترچولي
شده فروش و خريد براي ومحلي داده دست از را خود واقعي خيابانمفهوم
اين زيرا.است برگزيده آزادرا نامتئاتر نمايش نوع اين است ، براي
تئاتر جهش نقاط اولين فراموششود نبايد و است آزاد بند و ازقيد نمايش
.است بوده خياباني دركار
هر:گفت و رساند اتمام به ازگارسيالوركا جملهاي با را سخنانش او
.دارد را استحقاقش كه داراست را تئاتري كشور
شيبانيفر مازيار