ششم ، شماره 1493 سال ، 28فوريه 1998 ، اسفند 1376 شنبه 9
|
|
!گردد معمول لازم اقدامات است مستدعي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
درايران اداري مكاتبات كيف و كم و پيشينيه در كاوشي
فعلفارسي با عربي مصادر آميختگي و غيرفارسي واژههاي كاربرد
بود منشيان فروشي دانش دستمايه
ژرف بحران
دوش به را فارسي غير واژههاي سنگلاخ سده چندين بار اداري نامههاي
برابر در فارسي زبان صبوري و سكوت از ميدهد گواهي تاريخ.ميكشند
بحران نمايانگر اما ، ميان اين در اداري نامههاي...واژهها اينگونه
نگارش شيوه.دارد جريان ما زبان و فرهنگ متن در كه است ژرفي
...ابوالمعالينصرا نگارش شيوه ياد به را ما سويي از نامههاياداري
.ميدهد سوق قاجاري ديوانخانههاي درون در سو ديگر از و مياندازد منشي
جدايي اداري ، نامههاي نگارش شيوه در بزرگترينناهنجاري حاضر حال در
پنداري رساندهكه جايي به را كار سرانجام كه است نوشتار و زبانگفتار
آشكار را خود چهره كهنهزماني بيماري اين.يكديگرند از جدا زبان دو
يك نوشتن از ما خوانده درس جوانان كه ميكنند شكايت بعضيها كه ميسازد
پنداريهمه كه اداره اهل سوي از بيشتر و ناتوانند اداره بهفلان نامه
.ميشوند بيسوادي به محكوم هستند منشي...نصرا شاگردان از
و نميدانند را اداره اهل تاب و پرپيچ زبان كه نيست آنان گناه اين
ميگردد ، احترامات ارسال ميگردد ، متعاقبا ايفاد اصطلاحاتتوقيرا
را قبيل اين از واژههايي بسياري...و تقديمميدارد را فائقه
زبان زبان ، يعني طبيعي بستر با رابطهاي زبان اين چه ، نميشناسند ،
.ندارد گفتار
زبان طبيعي بهخاستگاه كه ندارد عادت بنويسد نامه ميخواهد كه جواني
ذهنش به آساني و سادگي به كه آنچهرا يعني كند روي گفتار زبان يعني
دنبال به بايد نوشتن هنگام كه است بلكهآموخته بنويسد ، ميرسد ،
ومردم جوان نسل مشترك درد اين و بگردد جعلي و قالبي عبارتهايغريب ،
شده پيدا كجا از ونوشتار گفتار زبان ميان ژرف شكاف اين.است عادي
از لبريز آزاد دانشگاه انساني علوم و دانشكدهادبيات آموزش دفتر است؟
رييس به نامه نگارش به مجبور دلايلي به يك هر كه است دانشجوياني
مسئول اينكه تا افتادهاند كنم چه كنم چه به همه.هستند دانشكده
مسئول.چسباند ديوار روي سرش بالاي نامهنگاريدر براي الگويي آموزش
براي كه زماني.قرارداد تحقير و سرزنش مورد دانشجويانرا آموزش
افتاد برگكاغذي روي چشمانم ناگهان ميرفتم ، آسانسور سوي به بردننامه
مخصوص فقط آسانسور:بود نوشتهشده آن روي و چسبانده آسانسور بالاي كه
اينباره در تا بود مناسبي فرصت طبقه ، چهار رفتناز بالا.است اساتيد
چون تحصيلدرسهايي مدت طول تمام در اگر.واژهاساتيد درباره.فكركنم
سپرده فراموشي به را..سياستنامهو و ناصري اخلاق و دمنه و كليله
داشتم خاطر به را وزينپور دكترنادر زندهياد حرفهاي حداقل اما بودم
راجمع آن اشتباه به امروز اما است فارسي واژه يك استاد:ميگفت كه
كتابها و مجلات ، روزنامهها در روزه هر اشتباه اين و ميبندند عربي مكسر
.ميشود تكرار نوشتهها ديگر و
هنوز اداري متننامههاي در حاضر حال در كه فارسي نثر ويرانگري اين
تاريخ بر كه است سرگذشتي حاصل بلكه.نيست تازهاي موضوع دارد ، ادامه
.رفتهاست فارسي زبان
عربي لغات ادخال در ادبا تندروي
ايران ملك فضاي در اذان و قرآن بانگ وقتي ساسانيان ، دوره اواخر در
تازه ، پيام اين.شد خاموش و فروماند آن برابر در پهلوي زبان پيچيد ،
سكوت به خويش معني عمق و بيان اعجاز از را عرب سخنوران كه بود قرآن
ماجراي امانشدند عرب اما آوردند اسلام ايرانيان.بود افكنده
به پارسي از ديوان نگارش كه شد آغاز زماني از فارسي زبان ويرانگري
روزگار تا عراق ديوان.گرفت صورت عراق حاكم حجاج روزگار در تازي
گشتو تازي به ديوان پس آن از اما بود فارسي زبان و خط به حجاج
كه فارسي وزبان داشتند شاني و قدر ديوان در زمان آن تا كه ايرانيان
و نبود احتياج مورد پس آن بوداز حاجت آن به ديوان كار در زمان آن تا
.نهاد سكوت خاموشيو در روي روز به روز
را كار فارسي فعل با عربي مصادر آميختگي و فارسي غير واژههاي كاربرد
البته كه ساخت خم و پرپيچ نارساو را فارسي زبان كه رساند جايي به
.بود فروشيمنشيان دانش دستمايه
عربي با نثرفارسي اندازه از بيش آميختگي درباره بهار ملكالشعراء
شناسي ، سبك كتاب در عربي ادخاللغات در ادبا عنوانتندروي زير در
عربي ، با فارسي اختلاط و آميزش اين نتيجه در...:مينويسد يك جلد
از و درافزود آن ژرفاي و پهنا و درازا بر بلكه نشد ضايع زبانفارسي
سياق اما.. آمد وجود زبانبه اين از تاريخي و زيبا ادبياتي رو آن
بعضي و دبيران ميان در بافي عربي وقافيه سجع داستان و عربمابي
و بروزفضل موجب و ادب بازار گرمي مايه و شاغل شغل مورخان ، و شاعران
ازين مولفات نخبه دستو اين از نوشتهها اعظم سواد و بود گرديده هنر
...بود قماش
آن در.آورد وجود به فارسي زبان در ژرفي دگرگونيهاي مشروطيت ، جنبش
روزگاري وارد را ما..و روزنامه و چاپخانه و چاپ پيدايش دوران ،
با بلكه نيستند...و وزيران و اميران ادبيات سخن روي ديگر كه ميكند
.است مردم عامه
به و آمده بيرون خود سخت و كهنه قالب از نوشتار زبان دوران ، همين در
و زبان گرفتن كار به با علياكبردهخدا ، استاد.ميشود نزديك مردم زبان
جمالزاده ، او از پس و كرد اعجاز سياسي برايطنز عاميانه اصطلاحات
و پرپيچ زبان شكستن درهم با كه نويساني داستان ديگر و هدايت ، علوي
داستان تاريخ به خدماتنويني مردم زنده زبان به آوردن روي و سنتي تاب
دوران در چرا كه است باقي همچنان اماپرسش.كردند ايران جديد نويسي
حالنامههاي شامل آمد وجود به نوشتار زبان در كه مشروطهدگرگونيهايي
در تندي انديشههاي سال 1313ناگهان در اينكه تا نشد؟ ديواني و اداري
زمان ، آن درآمد وجود به فارسي طرزنگارش و لغت و زبان اصلاح باب
وموسسات وزارتخانهها اغلب در بودند فارسي زبان ترقي بهفكر كه گروهي
و ذوق مطابق هركدام و دادند تشكيل انجمنهايي دولتي غير و دولتي
وضع رايج مانوس و معمول كلمات بهجاي حتي اصطلاحاتي و لغات خود سليقه
انجمنها اين و ميبردند كار به خود اداري ومكاتبات مقالات در و كرده
و رسانده مقاماتعاليه تصويب به و ساخته واژههايي زيادي تعداد هرهفته
مقالات به را واژهها آن بيشتر كاربرد و ميبردند كار به را واژهها آن
قول به كه روزگاران آن در.ميكردند تحميل اداري مكاتبات و روزنامهها
و هرج بزودي مييافت ادامه روشها آن اگر ميوزيد سفاهتي فروغيباد
.ميگشت چيره فارسي زبان بر جبرانناپذيري مرج
به را فرهنگستانايران نخستين و گذاشت جلو قدم فروغي اينكه تا
برخي مداخله با كه نپاييد ديري اما كرد تاسيس اساسنامه تدوين منظور
...و آمد بيرون فروغي زيرپوشش از فرهنگستان عوامل
در بويژه فارسي زبان زمينه حاضردر حال در كه نابساماني وضعيت
سال شصت اين طول در كه مدعاست اين گواه دارد وجود اداري نامههاي
فارسي زبان تاريخ در عطفي نقطه است نتوانسته فارسي زبان فرهنگستان
چرا؟.كند ايجاد
نامههاي نگارش شيوه درباره ادبياتفارسي و زبان رشته دانشجوي يك
هيچوقت چون بوده عذابآور برايم نامه نوشتن هميشه:ميگويد اداري
براي را نامهها اينگونه پيچيده نثر و سنگين واژههاي مفهوم نتوانستم
اينگونه گيج آنقدر نامه نوشتن بههنگام هميشه و سازم درك قابل خودم
.است شده خارج دستم از نامه موضوع اصلي هدف كه شدهام واژهها
نامههاي بيشتر مفهوم كه داشت شكايت دانشكدهها از يكي مدير پيش چندي
.نميفهمد ميخواند بار چند كه اين با را دانشجويان اكثر
تاريخ بنويسند ، كه ميكنند فراموش را خود نام يا:ميگفت او
مغشوش خبررا و مبتدا.ميماند ناتمام و طولاني جملهها نميگذارند ،
نگارش ازاصول آنان بياطلاعي و بيدقتي نشانه كه..و ميگذارند
.است نامهنگاري
كيست؟ مقصر بهراستي اما
چون اصول سري يك بايدبه نوشتن هنگامنامه در كه است درست البته
كيست؟ مقصر نگارش شيوه درباره اما بود پابند..و خوب كاغذ تاريخ ،
در ژرفي ريشه معضل اين:اينبارهميگويد در دانشگاه استاد يك
انشاءبهميان و نگارش از سخن كه زيراهرگاه دارد ما آموزشي فرهنگ
گمان ميافتندو فارسي كهن نثرهاي ياد دانشجويانبه بيشتر ميآيد ،
سنگين جملههاي:باشد ويژگيها اين داراي خوببايد انشاء كه ميكنند
و سجع آوردن ميسرشود اگر و ذهن از دور و لغاتمشكل منشيانه ،
....و سمرقندي عروضي كتابچهارمقالهنظامي سبك چيزهاييبه نوشتن
موردپيروي نبايد معمول ، اداري نگارشنامههاي شيوه آگاهان باور به
و ندارند درستنويسيهماهنگي قواعد با بيشترآنها زيرا.گيرد قرار
براي اين ، باوجود.نادرستهستند گاه و نارسا ;اصولنگارش لحاظ از
در معدودي تعداد و است خاصلازم آمادگي و مهارت نوعي نوشتنآنها ،
با موافق و فشرده كوتاه ، ميتوانندنامههاي كه هستند ادارهها
بدونوجود افعال بيشتر ايننامهها ، در.بنويسند اداري اسلوب
كه ميگردند عطف بههم افعالي يا ميشوند معنويحذف حتي و لفظي قرينه
مصدر يك نمونه بهعنوان يا نيستند همپايه و يكسان زمان و عدد شخص ، در
بههمين كه..و ميگيرند قرار يكديگر كنار در فارسي مصدر يك با عربي
.ميشود دور درستي و سلامت از كلام سبب ،
!شده ويران واژههاي بستر اداري نامههاي
هيچگاهآنها چون نميدانم را اينگونهواژهها معناي كه چيست من گناه
ناگزيرنميتوانم پس.نشنيدهام كسي اززبان و نياوردهام زبان به را
.ببرم بهكار را آنها گفتار زبان در
ساختن ، رواداشتن ، منقطع استخفاف:واژههاييچون بهكاربردن و دانستن آيا
خاطر متقسم نمودن ، مسارعت نمودن ، تقاعد ملاطفتنمودن ، گشتن ، مستزيد
آن ميدان گشادگي مايه و فارسي زبان ميراث جزء...و نمودن ترحيب شدن ،
ميشود؟ شمرده نويسنده فروشي فضل و
.......وزارت كارگزيني كل اداره
بر مبني...........مورخ..........شماره نامه به عطف احتراما ،
آنها از بعضي كه سازمان اين به منتقله كارمندان پروندههاي ارسال
ميدارد اشعار نموده مسدود را مقتضي اقدام گونه هر باب و اعلام مفقود
خدمت سوابق وجود بر دال سابقهاي هيچگونه پروندهها اين ميان در
فرمايند دستور است خواهشمند نشده زيرمشاهده مفصلهالاسامي آقايان
غير در مطلع را سازمان اين نتيجه از و مورداقدام اين در عاجلا
كارگزيني مديركل.خواهدشد اعاده پروندهها اينصورتناچارا
.......سازمان
دارد ادامه