ششم ، شماره 1494 سال ، 1مارس 1998 ، اسفند 1376 يكشنبه 10
|
|
است احساس ملودي ،
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
موسيقيدانامريكايي جارت دربارهكيت
به نواخت ، كمارزش پيانويي روي بر را آن كهجارت كلن صفحهكنسرت
شد ، اجرا و ضبط زنده طور به كه كنسرت اينيافت دست ميليوني فروش
.است جهان در پيانو با تكنوازي پرفروشترين و ازمحبوبترين يكي
مهمتر است ، سكوت خورده گره موسيقي زندگياشبا كه جارت برايكيت
.موسيقياست نواي از
از موثرتر و مهمتر چون.دارد من براي بالاتري ارزش سكوت:ميگويد وي
.صداست
.ميكند وفكر ميكند مكث ميكند ، دقتانتخاب با را كلمات جارت
ساخته درنيوجرسي نوزدهم قرن در كه را روستاييجارت منزل آرامش
هم به هستند ، پرواز در آن فراز بر كه پرندگان صداي فقط است ، شده
.ميزند
كوچك شهري كه پنسيلوانيا تاون درآلن پيش سال يك و پنجاه جارت كيت
نابغه شهرتكودك به سرعت به و گشود جهان به ديده است ، صنعتي و
آن ، از پس كمي و كرد شروع را پيانو نواختن سالگي سه در.دستيافت
با كوچكترش برادر چهار و وي.كرد اجرا خودرا پيانوي كنسرت اولين
نوزدهم قرن اواخر از كه مذهبي ساينتيسم ، فرقهكريستيان رسوم و آداب
به مذهبي فرقه اين.تربيتشدند و بزرگ شد ، رايج امريكا كشور در
رامردود ماده واقعيت و دارد روحاعتقاد و روان خوشبختي و سلامتي ، رهايي
.ميداند
دانشكده در موسيقي تحصيل به و رفت بهبوستون نوجواني در جارت
امكان وجود با و كرد رها را آن سال يك از پس كه پرداخت معتبربركلي
معروف مربي نزد ،(كمپوزيسيون) وتركيببندي آهنگ تركيب و ساخت تحصيل
.جازبنوازد موسيقي تا رفت بهنيويورك بولانژر ناديا
اين.شد نفرهچارلزللويد چهار واردكوارتت سالگي يك و بيست در
گروه سال چند از پس.جازبود گروه محبوبترين دههشصت ، در كوارتت
با سال يك مدت به ازسال 1970 و داد تشكيل را سهنفرهتريو
سازهاي با موسيقي اجراي پيشگامان از كه ديويس -اركسترميليس
.ننواخت موسيقي آلاتبرقي با هيچگاه ديگر و همكاريداشت است ، الكترونيك
شهرتجهاني و داد تغيير را كهزندگياش رسيد دستش به نامهاي همينسال در
شده تازهتاسيس و گمنام صفحهسازي شركت.آورد ارمغان به برايش
بعد ، سال بيست.كند ضبط را موسيقياش اثر كه ويخواست از ام.سي.اي
آن از نيمي كه نواخت ام.سيشركتاي براي ديگر صفحه سي جارت
كهجارت كلن صفحهكنسرت.ميباشند كلاسيك نيز تعدادي و است تكنوازي
اين.يافت دست ميليوني فروش به نواخت ، كمارزش پيانويي روي بر را آن
پرفروشترين و محبوبترين از يكي شد ، ضبط و اجرا زنده طور به كه كنسرت
.است جهان در پيانو با تكنوازي
با حال عين در و پرطرفدارترين جارت ، نوازيسلو تك كنسرتهاي
اكثر كه هستند بديههنوازي زمينه در وي تجارب و آزمايشات جسارتترين
:ميگويد جارت.ميشوند شروع آكورد تغيير و ملوديك اسكلتي با آنها
خواهد پيش آنچه از تصوري كوچكترين ميكنم ، شروع را كار كه زماني
مقرراتي هيچ از و ميكنم شروع صفر از كه است اين مقصودم.ندارم آمد ،
بعد و ميسازم آزاد را خويش موسيقي ، تصورات تمامي ازنميكنم تبعيت
از بار هر چون.كنم وضع مقرراتي نميتوانم من.مينشينم سهپايه روي بر
نزديكتر بارسيد نقطه اين به ميتوان چگونه كه بگيرم ياد بايد اول
موسيقي ، .ميشود آغاز كردن شروع هيچ از براي جنگي كنسرت ، هر شدن
نقشي اصول اين ساخت در من.دارد را خود قوانين كه است ديگري دنياي
.نداشتهام
سكوت به را مردم و ميكشد نواختن از دست كنسرت ، ميانه در گاهي جارت
.برود بيرون كه ميخواهد ميكند ، سرفه كه شخصي از يا و ميكند دعوت
به را كنسرت حال هر در من:ميگويد و دارد اهميت برايش تمركز و سكوت
ميان اين در كه چيزي ولي.ميشود پرداخت نيز من پول و ميبرم پايان
كه لحظه آن در موسيقي آمدن بوجود تجربه.است شخص تجربه ميبيند ، صدمه
و هديهاست موسيقيدان و نوازنده موسيقيبراي شدن زاده.نشستهاند آنجا
.ديگر هيچچيز به نه و دارد بستگي دركنسرت حاضر جمعيت به نه
منزلدهقانياش نزديكي در كه هواگيركيتجارت و روشن آتليه در
آلات از تعدادديگري و بزرگ پيانوي دو ضبطصوت ، چند دارد ، قرار
در.شدهاند چيده كناريكديگر در ترتيب و نظم موسيقيبا به مربوط
كرده صرف كلاسيك موسيقي براي را خود وقت بيشتر سالاخير ، جارت ده
تحسين و كوويچنقد شوستا ازديميتري فوگ و پرلود نواختن 24.است
هنگام در اتفاقا را قطعات اين جارت.آورد بهبار وي براي فراوان
و موسيقي:ميگويد او.كرد پيدا موسيقي نت فروش مغازه دريك جستجو
.بستم دل آنها به كه بودند شفاف اي اندازه به اوراق روي بر نتها
تمرين از پس ولي بنوازم تنهايي در و خودم براي كه خواستم ابتدا
شخص موسيقي يعني.است خاصي تجربه اين كه شد روشن من براي قطعات
از و است من خود ساخته كه داشتن را احساس اين و نواختن را ديگري
.است آمده بيرون من درون
دوره ملوديبراي.ميشود شكوفا خاصي دردوران ملودي:ميگويد جارت
.ندارد را لياقتآن اجتماع اين چون.مانيست عجولانه و تكنيكي
است دوري امكان ملودي زمان ، اين دراست ريختني و روان چيزي ملودي ،
كه يابد دست فكر حدتمركز اين به نميتواند شرايط اين در هيچكس و
.است احساس ملودي ، دهد فرا گوش ملودي به بتواند
در را وين كنسرت پرلودهايشوستاكوويچ ، جارت اجراي از پس هفته يك
فيالبداهه نامبهترينتكنوازي آن به خودش كه اجراكرد وين شهر اپراي
جرقههاي بودم ، آتش تقاضاي در سالها من:ميگويد او.است داده را من
در.يافتم وين كنسرت در را آتش زبان بالاخره و كردم احساس را فراواني
.زيبايي در كردن زندگي وين ، كنسرت در و بود مطرح زيبايي كلن ، كنسرت
به آتش مثل مقدمهاي با كنسرت تمامي كه است جويباري مانند وين كنسرت
جملات از دهد شرح را چيزي ميخواهد انسان وقتي.ميشود تبديل ملودي يك
استفاده جملات از ديگر است شعله انسان ، خود وقتي ولي ميكند استفاده
.نميكند تشريح را ملودي منطق با نميگويد ، سخن زبان آن به و نميكند
و شرح زبان به نه ميگويد ، سخن سوزنده زبان به است شعله آدم ، وقتي
.بسط
ولي درموسيقي ، چه زندگي در چه است انتخابكرده را راهش جارت كيت
شدهام ديوانه من يا:ميگويد او.ميگذارد عهدهشنونده به را قضاوت
آن در من ببينيد.دهيد منگوش موسيقي به كه هستم خيليحساس يا و
فراموش را آن پس شدهام ، كهديوانه گرفتيد نتيجه اگر چهميگويم ،
پيشگويي جاي به من از پس هستم ، حساس بسيار معتقديد اگر ولي كنيد
مسموم آنقدر كه ببرم جايي به را شما بگذاريد.كنيد استفاده هواشناسي
.نيست
بوردبوخ لوفتهانزا:منبع
آراسته -گل لادن:ترجمه