ششم ، شماره 1494 سال ، 1مارس 1998 ، اسفند 1376 يكشنبه 10
|
|
!..رامسدودنموده مقتضي اقدام هرگونه باب
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
ايران در اداري مكاتبات كموكيف و پيشينه در كاوشي
(پاياني بخش)
رواداشتن ، منقطع استخفاف:بهكاربردنواژههاييچون و دانستن آيا
متقسم نمودن ، مسارعت نمودن ، متقاعد ملاطفتنمودن ، گشتن ، مستزيد ساختن ،
گشادگي مايه و فارسي زبان ميراث جزء...و نمودن ترحيب شدن ، خاطر
ميشود؟ شمرده نويسنده فروشي وفضل آن ميدان
.......وزارت كارگزيني كل اداره
بر مبني...........مورخ..........نامهشماره به عطف احتراما ،
مفقود ازآنها بعضي كه سازمان اين به كارمندانمنتقله پروندههاي ارسال
ميان در اشعارميدارد نموده مسدود را مقتضي گونهاقدام هر باب و اعلام
آقايان خدمت وجودسوابق بر دال سابقهاي پروندههاهيچگونه اين
اين در عاجلا فرمايند استدستور خواهشمند نشده مشاهده مفصلهالاساميزير
اينصورت غير در رامطلع سازمان اين نتيجه از و مورداقدام
.خواهدشد اعاده ناچاراپروندهها
كارگزيني مديركل
.......سازمان
آشكار نمونهاي ، نيست كم دركشورما آن همانند و اداري نامه اين
بهعنوان.است اشتباه زبان دستور و نگارشنارسا شيوه نادرست ، ازرسمالخط
...شدهاندو حذف بيجا فعلها نامه ، بسياري اين در نمونه
محاوره زبان در و هستند ذهن دوراز و تاب و پرپيچ ;واژهها اين
.ندارند جايي
زباني ساختار و دستوري نظر از اداري نامههاي اينها ، از گذشته
چرا؟.هستند نارسا و نادرست
!من خالي جاي
نامه نگارنده و ميشوند حذف ضمايرشخصي اداري نامههاي بيشتر در
ضمنا:مينويسد بهعنواننمونه و ميگيرد ناديده را خودش
....ميدارد تقديم را يااحتراماتفائقه...كه اضافهمينمايد
هم كنار در مصدر دو كاربرد نظردستور از اداري نامههاي ديگر مشكل
.است
كردن استعمال نمونه بهعنوان:اينبارهميگويد در ادبيات استاد يك
در فارسيبلكه زبان در نهتنها هيچگاه چون است اشتباه دستوري نظر از
.نميگيرند قرار يكديگر كنار در مصدر دو عربي زبان
عادي دكاندار يك حتي كه رسيده بهجايي تا اداري نامههاي جعلي زبان
شيشهمغازهاش پشت و ميبرد بهره زبان ازاين بنويسد چيزي ميخواهد وقتي
.!ممنوع اكيدا استعمالدخانيات:مينويسد
يعنيدودنكنيد ;است انگليسي عبارتساده يك برگردان عبارت اين
و ميشود برده بهكار انگليسي زبان در ورسايي كوتاهي بههمين كه است
!رااستعمالميكنند سرزمينپهناوردخانيات اين دركجاي بهعلاوه
آخر سخن
يادآوري را گذشته تلخ خاطرات اداريهماكنون نامههاي نگارش شيوه
...را قاجاري ديوانخانههاي هواي و حال خاطره.ميكند
حالحاضر در كه !لغات فرهنگستان محدودهكاري در فقط فارسي زبان پالايش
راهانداخته زبانفارسي از غبارروبي و بهجايواژهسازي لغتسازي كارخانه
.نميگنجد است ،
بيشتر اينچنيني حلناهنجاريهايي بهجاي.!لغات فرهنگستان.
نامانوس و ذهن از دور آنها از بسياري كه است واژههايي ساختن سرگرم
را واژهها و گرفته ناديده مردمرا ذوق پنداري و است مردم گوش با
.نميكند بررسي روانشناسي ازديدگاه
خود بهعهده اداري نامههاي شيوهنگارش در دگرگوني اين بنابراين
مجرد هاله.بنويسند ساده و بزنند حرف ساده كه است مردم