ششم ، شماره 1497 سال ، 4مارس 1998 ، اسفند 1376 چهارشنبه 13
|
|
منتقدان از فيلمسازان گلايههاي
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
ميگويند ازنقدنويسي سينماگران و منتقدان
بر تاثيرگذاري و مخاطب با برقراركردن ارتباط براي را اثرش هنرمند هر
اثر هر كه ;گفت بايد اصل در.ميآفريند تاثيرپذيري حال عين ودر وي
.ميگيرد شكل كه است هنرمند و بيننده تقابل در هنري
بيننده در واكنش بهوجودآمدن باعث اثر دراماتيكي كنش نمايشي ، آثار در
تفكرات و تلقي طرز ديدگاه ، انديشه ، تقابل موضوع اين كه ميشود
مقوله در.ميگيرد شكل اثر با برخورد در كه ميشود شامل را متفاوتي
را فيلم يك كه بينندههايي نوع -وجذابيتش گستردگي جهت به -سينما
كاملا يكديگر با ذوق و علم جهت همبه ديدگاه جهت به هم ميكنند تماشا
هر بخشهاي بحثبرانگيزترين از همواره فيلم يك محك و سنجش.است متفاوت
ميكنند سعي كه افرادي ازجمله.ميشود محسوب اجتماعش با تقابل در فيلم
و كرده بررسي را فيلم يك استعدادهايشان و اندوختهها به توجه با
و بينندگان وبه كشيده بيرون تصاوير ميان از را فيلم پنهان لايههاي
نقد نوشتنيك با منتقد يكاست منتقد دهند ، نشان اثر صاحب خود حتي
.ميپردازد ديگران هنر به خويش هنر با درواقع
خود كه نقدهايي داشتهايم بسيار جهان و ايران مطبوعات تاريخ در
از كارگردان يك انگيزههاي از برداشت صحيحترين حال عين در و گوياترين
يك و كيست؟ منتقد چيست؟ نقد ;بهراستي اما.است بوده فيلم يك ساخت
است؟ ويژگيهايي چه داراي خوب نقد
يك من نظر به نقد ، :است گفته منتقدين از يكي - نژاد جعفري شهرام.
با را آن و ميگيرد تاثير هنري اثر از منتقد.است هنري اثر با مكالمه
هر باشيم ، داشته مدنظر را نقد ماهيت اگر.ميگذارد اشتراك به ديگران
زبان بر يا نشود هم نوشته اگر حتي ميگذرد ذهنمان از كه را چيزي
اين كه بد و خوب نقد ميان است تفاوت اما.است نقد گونهاي به نيايد
حرف نقدي هيچ درنهايت.دارد منتقد تجربه و دانش به كامل بستگي نيز
چشمانداز صرفا اثر يك نقدهاي مجموعه و نيست اثري هيچ آخر و اول
نقدها مجموعه خواندن از پس او و ميگشايد خواننده روي پيش جديدي
.آورد بهدست را معيني و مشخص كاملا ديدگاه ميتواند
از سره جداكردن نقد ، :است معتقد نيز منتقدان از يكي ثميني نغمه
كه كسياست هنري اثر يك دقايق كشف نقد ، .است معايب از ومحاسن ناسره
خود كه چرا است آزاد پيشداوري و جبههگيري غرض ، گونه هر ميكند ، از نقد
خلاقيتو ;است هنر ويژگي دو داراي الزاما و ميكند هنرديگري وقف را
يك نوشتن.نيست ذات به قائم كه است عيار تمام هنري يكاثر ;نقددانش
خلق كه ميبرد انرژي همانقدر يكسان زماني حجمي ، بامعيارهاي خوب متن
بر چنان كه را كافكا برمسخ ناباكف نقد ميآورم بهياد.هنري اثر يك
.مينمايد ناممكن كردنشان كهجدا شده سنجاق اثر اين
ميگويند؟ چه سينماگران
دارد؟ را معاني همين نقد نيز ما سينماگران نظر از بهراستي آيا اما
و ميخواند شده ، نوشته او فيلم بر كه را نقدي كارگردان يك واقعا آيا
ميپذيرد؟ را لازم تاثير آن از
نقد:است گفته باره اين در -نويس فيلمنامه و فيلمساز -راعي مجتبي.
كهگاه مفهوم اين به.است مرموز دستهبنديهاي براساس ما كشور در نويسي
ميشود ، باورش هم او خود كه ميكنند بزرگ آنچنان را فيلمساز و فيلم يك
گاه نيز طرفي از.ميشود سينماگر آن واقعي عدمرشد باعث موضوع اين كه
را لازم شوق كه ميكنند مقابله كارگردان يك دوم و اول كار با آنچنان
نقدنويسي ، در نابساماني اين علت من عقيده به.ميبرند بين از او در
.است علمي معيارهاي نبود
كار بر منفي اثر فقط كشور در نقدنويسي كنوني شرايط در من نظر به
غرضورزيها.ميشود سينماگر شدن منفعل باعث نوعي به و دارد فيلمسازان
كم هم تعدادشان كه -مجلات از يكي آشنادر يك داشتن صرف به نقدنويسي و
.است مقوله اين مشكلات جمله از -نيست
...و خبر؟كاكادو چه ديگه فيلم سازنده و كارگردان -ميلاني تهمينه.
سينمايي مجله نوع هيچ كه است سالي چند من:است كرده نظر چنيناظهار
.هستند باز اصطلاحگروه به آنها بيشتر من عقيده به نميخوانمزيرا
كه هستند غرضورزيهايي و بيجا حساسيتهاي تنگنظريها ، نوعي دچار يعني
از بعضي هم ، طرفي ازنشود انجام نقدحرفهاي يك هيچگاه ميشود باعث
بزرگ را فيلم يك نام جوياي يكجوان زبان از مجلات اين مسئول مديران
صحيح و دقيق شناخت عدم موضوعاز اين كه ميكنند تخطئه برعكس يا كرده
.ميشود ناشي رشته اين در
نوعي از همه كه مختلفي ، ديدگاههاي با عموما ما كشور فيلمسازان
منتقدان فيلمسازان ، .ميكنند نگاه نقد مساله به ميكند ، بدبينيحكايت
در منطقي و صحيح قاعده يك نبود ورزي ، غرض كافي ، نداشتنعلم به را
ناشي شخصي خودخواهيهاي از همه كه دستهبنديهايي وجود و نقدنويسي عرصه
هم وبيشتر -منتقدان از گروهي حتي جالباينكه و ميكنند متهم ميشود ،
.صحهميگذارند موضوع اين بر نيز -قديميترها
الهامبخش او نقد كههمواره كشور منتقدان از يكي ارجمند جمشيد
گفته باره اين در است ، بوده كشور جديد و فيلمسازانقديمي از بسياري
كه است هنري اثر يك زمينه در خردمندانه گفتوگويي و بحث نقد ، :است
باشد فردي بايد منتقد يك.ميپردازد اثر آن مختلف ديدگاههاي تشريح به
از دراماتيك و تجسمي هنرهاي همه با سينما.گسترده بسيار ظرفيتهاي با
كه است نزديك ارتباط در خود جامعه فرهنگ با اجتماعي مفاهيم و سو يك
يك.باشد داشته آگاهي ابعاد اين همه بر بايد منتقد يك بنابراين
را شده ساخته فيلم او كه تفاوت اين با است كارگردان يك منتقد ،
جامعه بر بايد رشته اين علمي مسايل دانستن بر علاوه منتقد يك.ميسازد
و شخصي ، حس ظرفيتهاي و شعور اين راس در كه باشد داشته احاطه نيز
علت به كه رشته اين در مطلع افراد داريم بسيار دارد ، قرار جرات
منتقد ، يك.بنويسند نقد نميتوانند گفتم كه مشخصي ظرفيتهاي نداشتن
سبكهايي و تجربه كمك با و ميزند محك خود دانستههاي براساس را فيلم
يك و ميدهد عبور خود منطق و ذهن ماشين از را مسايل اين ميشناسد كه
.ميدهد قرار جانبه همه بررسي يك در را فيلم
با منتقدان از بسياري.است متفاوت كاملا آن بانقل فيلم يك نقد
را آن تنها فيلم ، از گوشههايي و قصه به پرداختن و فيلم داستان بيان
به نسبت آن همهجانبه بررسي نقد ، وظايف مهمترين از يكيميكنند بازگو
پنهان لايههاي نماياندن حال عين در و اثر مضمون و پرداخت تم ، و موضوع
باشد فراگير آنچنان بايد نقد.است تصوير هر پشت در فيلمساز افكار و
بيننده و فيلمساز از -ميبينند را فيلم كه اقشاري تمام بتواند كه
.بربگيرد در -مخاطب عاميترين تا گرفته حرفهاي
بسياري فيلمهاي در كه تلويزيون و سينما تئاتر ، بازيگر ارجمند داريوش
بازي...و برفي آدم خورشيد ، ناخدا فيلم ،(ع)علي امام سريال جمله از
پديده يك ما كشور در هم نقد حال بههر:است گفته باره اين در كرده
تحصيل رشتهنقديهنري در كه نميشناسم را منتقدي يعني.است تجربي
خارجي زبان يك برجستهترند آنهاييكه ما منتقدان و باشد كرده
وبررسي خارجي خوب نقدهاي به دستيابي با آن بهواسطه كه ميدانند
براساس ما منتقدان.زمينهبرخوردارند اين در بيشتري دانش از آنها
ازنقدهايشان برخي گرچه علمي ، اصول براساس نه ;نقدمينويسند خود ذوق
بدون خوب نقد يك.است شخصي كاملا ديدگاههايي اما است ، خوب هم خيلي
جايگاه به توجه با اثر پنهان لايههاي و فيلم تحليل به باآگاهي و غرض
و عناصر و فيلمساز قدرت اثر ، سازنده ابزار جامعه ، ضرورتهاي آن ،
سطح ارتقاء براي نقدي چنين كه.ميشود نوشته فيلم ، در موجود عوامل
.بود خواهد موثر بسيار فيلمساز يك انديشه كيفي
يك در موجود واشتباهات مشكلات نارساييها ، برشمردن با خوب نقد يك
كارگزار و مخاطب فيلمساز ، ميان ارتباطي بهترينپل ميتوانند فيلم
از فيلم يك در شده بازآفريني و خلاقه مسائل دركشود محسوب فرهنگي ،
داشته كامل تسلط آن بنيانهاي بر بايد منتقد يك كه است مهمي مسائل
بايد منتقد خود بدانيم اصل را ناسره از سره جداسازي اگر و باشد
حتي و تهاجمات هرگونه از خارج و !است كدام ناسره و چيست سره بداند
ميشود ، متبادر او از كه چيزي آن به هنرمند حقيقي شخصيت از خارج
فاصله بپرهيزند آن از بايد ما منتقدان كه مسائلي جمله ازبپردازد
.است فيلم يك نگرفتن جدي يا هزل تمسخر ، طعنه ، از گرفتن
كهفيلمهايگال ، يكي كشور فيلمسازان از يكي جليلي ابوالفضل
باره اين در دارد سينمايياش كارنامه در ودانرا واقعي داستان
عواملم با كه بزرگي ميسازم ، مشكل فيلم كه موقعي هر من:است گفته
ميخواهم وقتي اوقات بيشتر من يعني.است منتقدان از آنها ترس دارم ،
اين كه ميگويد مثلا فيلمبردارم بدهم ، خرج به ابتكار و بكنم نو كاري
همواره من و !مينويسند چنان و ميگويند چنين منتقدان بكنم اگر را كار
من و ميدانند بيشتر آنها كه معلوم كجا از كه ميشوم متذكر آنها به
كه ميكنند فكر ما كشور منتقدان از بعضي متاسفانه.ميدانم كمتر
ميكنند ، صادر دستورالعمل.است درست ميكنند كه هرچه و هنراند خدايان
ديگر عدهاي پنبه برعكس يا و ميكنند بزرگ را بعضي بيدليل ميدهند ، حكم
.راميزنند
جراح يك مانند درست راهگشاستو يك منتقد.داريم كم خيلي منتقد ما
آشكار را آن حقايق فيلم يك ميان از بايد راميشكافد ، بيمار تن كه
.كند
از حداقل زيرا بيشترميخوانم را غيرحرفهاي آدمهاي نقد معمولا من
سعيد ساخته -فيلمناروني به منتقدي نمونه براي.است برخوردار صداقت
است ، ايراني فيلمهاي زيباترين از يكي من عقيده به كه -ابراهيميفر
به نبايد صفحه چند صرفداشتن به هيچكس من عقيده به كه بود داده فحش
.كند توهين فيلمسازها
بايد من نظر به:است ايرانگفته در نقدنويسي وضع بهبود براي جليلي
هم آنهارا از عده يك داد ، ساختن فيلم امكان ازاينها عدهاي به
از من عقيده به.فرستاد ازكشور خارج جشنوارههاي به و كرد تقويت
و آهنگسازها دارند ارتباط و تقابل اين به كهنياز كساني جمله
.هستند منتقدان
:چون فيلمهايي كهتاكنون كشور بازيگران ديگر از پرستويي پرويز.
تئاترعشقآباد (ع)علي امام برفي ، سريال است ، آدم من با ليلي
فيلم كه كساني تمام:است معتقد بازيگرياشدارد كارنامه در را...و
كه منتقداني حضور به ميسازند مخاطبشان براي را آن اينكه ضمن ميسازند
اعتقاد اما نيستم صاحبنظر يك من.نيازمندند نيستند ، مغرض و تنگنظر
يك.باشد آگاه آن اجزاي تمام به و سينما به بايد منتقد كه دارم
نقدي اگرباشد زمينه دراين لازم شعور و تخصص داراي بايد منتقد
روندتكامل در مسلما گيرد صورت بيجا منكوب عقدهمنديو هيچ بدون
محسوب هنري اثر يك راهيفراسوي چراغ و ميشود واقع موثر فيلم آن
يا نوشته كه صادقانهاي نقدهاي از همواره خودم بهنوبه من.ميشود
از.ببرم پي كارم معايب به بدينوسيله تا ميكنم استقبال ميشود گفته
.است فيلم بهتر هرچه درك براي بيننده به كمك نقد يك وظايف جمله
صحيح انتخاب به منوط را كشور در نقدنويسي كيفي سطح ارتقاء پرستويي ،
نميكند ، برخورد سليقهاي كه شعوري با و فن صاحب صاحبنظر ، فهيم ، منتقد
.ميداند مطبوعات در
كمترين اينكه بدون دارند ، توجه مضموناثر وجه به تنها منتقدها غالب
بهره ازآن فيلم كه (ژانر) سبكي يا و فيلم عوامل راروي بررسي
.ميشود نقد شدن بيمحتوا باعث اين كه دهند ، انجام ميبرد
به جمله اين با وتلويزيون سينما تئاتر ، بازيگر كيانيان ، رضا.
نقدبازي داشتم ، دوست بازيگر بعنوان من:داد پاسخ ما سوالات
.نديدم هيچگاه ولي بخوانم
وخدا پدر آسمان ، بچههاي ;فيلمهاي با را او كه نيز مجيدي مجيد
بعضي مانند هم من ميدهم ترجيح مورد اين در:ميگويد ميشناسيم ، ميآيد
استفاده كلمهممتنع از نه يا آري جاي به كه مجلس نمايندگان از
!ممتنعم:بگويم ميكنند ،
:است نيزگفته مينويسد ، نشريه چند در كه نقدنويساني از طوسي ، جواد.
مختلف مقولههاي از لازم شناخت با بايد فيلم منتقد كه است واضح البته
و بغض و حب بدون..و اجتماعي -تاريخي هنري ، -فرهنگي فلسفي ، -ادبي
.دارد نگه را قلم حرمت.بپردازد اثر يك تحليل و تجزيه به غرضورزي
كساني و بزرگها آدم با لازم ، كسباعتبار براي نرسيده راه گرد از هنوز
نقش آن كيفي ارتقاي و كشور اين سينماي تاريخ از بخشي شكلگيري در كه
و ايستاده كجا بداند كه باشد منصف آنقدر.نشود طرف داشتهاند ، موثري
را خود هميشه.نكند سوءاستفاده نقدنويسي بر حاكم بازار آشفته از
امر و دارد پيش در درازي راه كمال و پختگي مرحله تا كه بداند طلبهاي
.نشود مشتبه او به
اوقات گاهي.كرد مشخصيارائه الگو نميتوان فيلم نقدنويسي براي
و تماتيك مايههاي به را نقد موضوع كه ميكند ايجاب فيلم يك موضوع
را نقد كه ميشود باعث فيلم يك شيوه گاهي و داد اختصاص فيلم يك مضمون
موفقيت عدم يا و موفقيت علل و فيلم ساختاري جنبههاي به محدود
جنبه دو هر به بايد هم گاهي و كنيم بصري زبان انتقال در فيلمساز
جامعهشناختي نگاهي بايد منتقد كه است اين مهم نكته اما.بپردازيم
ده اگر كه طوري باشد ، معاصرش شرايط از بازتابي نوشتهاش باشدو داشته
فرهنگي ، هواي و حال در را خودت كمي خواندي ، را مطلب اين بعد سال
.كني حس تحريرش زمان سياسي و اجتماعي
شيبانيفر مازيار