ششم ، شماره 1497 سال ، 4مارس 1998 ، اسفند 1376 چهارشنبه 13
|
|
سياسي تساهل كاركرد
.است همشهري روزنامه به متعلق و محفوظ حقوق تمام
(آخر بخش) سياسي تساهل گوناگون وجوه
محصول نيز مدني جامعه نيستو امكانپذير سياسي توسعه تساهل ، بدون
تحقق تسامح و تساهل سايه در سياسي سالم سنت و سياسياست سالم سنت
مييابد
چون گشود را تساهل بسترهاي ، فرهنگ بايد گفتوگو به دستيابي براي
تحمل تساهلو بدون.است سياسي سالم سنت شرطشكلگيري پيش تساهل
حصول منظور به تساهل اصلي نميگيرد ، هدف پا انديشيدن انديشهها ،
مطلق عدم و انسان خطاپذيري تصديق بر مبتني مالا بهترو شناخت
جديد دنياي در بدينسانميباشد سياسي و اجتماعي عرصه در انديشي
سياسي ، اجتماعي ، عرصه در متعدد طبقات ظهور و علم گسترش به باتوجه
و تساهل به فراخواني انديشهها ، و افكار تنوع و فرهنگي و اقتصادي
ساخته اجتنابناپذير و ضروري امري را جديد مدني زندگي در سياسي تسامح
و مادي فكري ، نيازهاي و الزامات لحاظ به تنوع و طبقات اين زيرا است
را تساهل ضرورت دارند رابطه هم با پيچيده و تعاملي بطور كه معنوي
همانند بايد را اختلافات و تنوعات اين است ، نموده علت بر مزيد
بدن اعضاء ديگر با دست انگشتان اختلاف نمود ، تلقي طبيعي دست انگشتان
در تعاملي طور به اعضا همه بلكه نيست بدن ارگانيسم رشد مانع تنها نه
نه تنوع اين.مينمايند همكاري و همسازي همنوايي ، باهم ، ضرورت وقت
كمك آن توانمندي و قدرت بر بلكه ندارد منفي تاثير بركارايي تنها
روابط ميتواند دولت سياسي تساهل سايه در جهت بدين نمود خواهد موثري
مدني نهادهاي و نمايد تنظيم سالمتر را شهروندان ميان متقابل
روابط و كنند تكميل جامعه در را شهروندان مقاصد و فعاليتها ميتوانند
.نمايند ايجاد را سالمي اجتماعي
آن نتايج و سياسي تساهل
است كرده تشبيه اساطيري دوچهرهاي ژانوس به را سياست دوورژه موريس
نمايشگر ديگر چهره و است همگونگي و نظم نشاندهنده يكچهره كه
قدرت ماهيت در دوگانگي اين هرچند (8);تضاد و تعارض پيكار ، مبارزه ،
همنشيني و همگوني نظم ، بعد ميتوان تساهل فرهنگ رشد با اما است نهفته
سياست ديگر چهره كه سلطهجويي سيماي و داد افزايش مدني زندگي در را
و رسيدن قدرت به دانش سياست ، غرب ، در چند هرداد كاهش را است
آن مهم وظيفه اما است شده معني قدرت گسترش و قدرت از نگاهداري
و اجتماعي نظم نوعي وتامين سياسي جامعه اداره و دادن سازمان
امر اين است (9)عمومي مصلحت جهت در اجتماع در افراد كليه همگونگي
.مييابد فعليت و عينيت سياسي سايهتساهل در
همه ميكند ، رشد جامعه نقاديدر و تعقل قدرت تسامح ، و تساهل فضاي در
جمعي ، تعاون ، كار روح (10).ميدهد تغيير را وارتباطي كلامي روابط
راه و جامعه افراد ميان گفتوگو امكان و اجتماعي مسئوليت ملي ، وحدت
فرهنگ و انديشهها فرهنگها ، تبادل چهره ، به چهره تماس و سياسي مفاهمه
و زايش به و ميگيرد قرار بازخواني و چالش مورد آن عرصه در بومي
و الزامات به توجه با را ودگرگوني تحول امكان و ميدهد تن پالايش
تجربيات كسب رابراي افراد همه و ميپروراند خود در نيازهايجامعه
و آمادهميسازد فكري و سياسي اجتماعي ، ومشاركت نوآوري بسط و تازه
را جامعه فضاي مينمايد ، تحول رادچار مدني و انساني روابط حوزههاي
و اجتماعي امنيت باعث و ميدهد جلوه اعتماد قابل و قانوني عقلاني ،
و مخالفين آراء با افراد.ميگردد جامعه در معنادار روابط و فردي
سياست ، دين ، عرصه در مختلف قرائتهاي پذيرش ميشوند ، مواجه موافقين
با همراه آزاد فضاي در جامعه افراد و مييابد افزايش انديشه و فرهنگ
در را حسنظن و عمومي اعتماد ترتيب ، بدين.ميزنند گزينش به دست آگاهي
باهم احساس جامعه افراد.ميدهد افزايش فردي و اجتماعي روابط كليه
و جامعه آمدي كار به سياسي تفاهم و اعتماد جو گسترش و ميكنند بودن
تساهل انديشمندان ، از برخي دليل همين به.نمود خواهد موثري كمك دولت
اجتماعي عقلانيت و سياسي توسعه ملي ، اقتدار از مظهري و نمود را سياسي
چون.ميشود نهادينه انديشيدن فضايي ، چنين در زيرا مينمايند تلقي
انديشهها ، تحمل بدون لذانيست فردي پديده يك آن به عادت و انديشيدن
انزوا روحيه ميتواند تساهل فقدان طرفي از.نميگيرد پا انديشيدن
فضاي در.كند تقويت جامعه در را جمعي كار از گريز و تكروي يا طلبي ،
و ميگردد تضعيف كلامي و عقلاني ارتباط تفاهمآميز ، نگرش تفسيق و تكفير
تفاهمي عقلانيت آورد ، هجوم جامعه درون به تفسيق و تكفير انديشه اگر
آسيب جامعه تفاهمي و ارتباطي ساختهاي به و ميدهد قرار تهديد مورد را
تقابل در تساهل و تكفير مفهوم دو متساهل فضاي در صورتيكه در ميرساند
نوآوري ، ديگري ، در و ميبندد را انديشه باب يكي ميگيرند ، قرار يكديگر
عقل پتانسيل سازي آزاد با زيرا ميگيرد ، تازهاي جان خلاقيت و ابتكار
اين در مييابد گسترش جمعي و گروهي مشاركت متساهل ، جامعه سايه در
كنش و دموكراسي تمرين و اجتماعي تربيت و سياسي اخلاق درس نوعي عرصه ،
مظهر و نماد عنوان به سياسي تساهل ترتيب ، بدين.ميگيرد شكل ارتباطي
و ساختن سازماندهي ، جهت اجتماعي مهندسي و ميكند ظهور جمعي ذهن
.ميسازد هموار را سازندگي
ظهور و سياسي توسعه روند در موثري نقش سياسي تساهل فرهنگ گسترش
و نيست امكانپذير سياسي توسعه تساهل ، بدون دارد ، چون مدني نهادهاي
سايه در سياسي سالم سنت و است سالمسياسي سنت محصول نيز مدني جامعه
وجود فوق مفاهيم ميان تعاملي رابطه لذا.مييابد تحقق تسامح تساهلو
و دگرپذيري و مدارا متقابل كنش سايه در اينمفاهيم همه اما.دارد
حقوق مدني ، نهادهاي تساهل ، سايه مييابددر عينيت مخالف عقايد تحمل
در كه شهروندميداند هر.ميشود نهادينه شهروندان فردي و اجتماعي
ميشوند قانون پذيرش به ملزم همه واقع اوست ، در عهده به نقشي چه جامعه
حل و مييابد گسترش احساسمسئوليت و ملي شرايط ، همبستگي دراين
روابط ميگيردچون قرار بررسي مورد مسالمتآميز طريق از اختلافات
قالب در صورت ، اين درميگيرد خود به قانوني و عقلاني شكل اجتماعي
افكار داراي جامعه و ميشود نمودار عمومي عرصه قانوني و رسمي نهادهاي
و مينمايد حركت خودسازماني صورت به اجتماعي روابط و ميگردد عمومي
چنين در.ميكند تعيين را نظامسياسي مشروعيت معيار عمومي اراده
مناسبات ميشودو پيريزي جامعه در شهروندي مفهوممسئوليت فضايي ،
جابجايي قانوني ، چارچوب در و ميشود دچارتحول سياسي قدرت و اجتماعي
و ميرود پيش اعتدال بهسمت جامعه و ميگيرد خود به منطقي شكل قدرت
كرد خواهند احساس شهروندان.ميبخشد تسريع را وجدي موثر مشاركت
نيازهاي و تقاضاها يك هر مييابد ، تخصيص آنان به مساوي بطور آراء كه
وجود برابر آراء جامعهايحق در اگر اما ميگذارند ، بحث به را خود
تصميمگيري پويش در نتوانند متنوع گرايشهاي و نهادها و باشد نداشته
منافع به نسبت و ميشوند سياسي انفعال دچار كنند ايفا نقش انتخابات
چون نمينمايند ، مسئوليت احساس ضروري ، و بحراني شرايط در ملي
انتخابات در برابر و موثر مشاركت شرايط از ميكنند احساس شهروندان
.ميشوند سياسي انزواي و انفعال نوعي دچار نيستند ، برخوردار
امر يك سياسي برخوردارباشدفعاليت بالايي تساهل از كه جامعهاي در
گروههاي رقابت مييابدو گسترش ضابطهمند مشاركت.تلقيميگردد ضروري
درعرصه را سياسي قدرت توزيع و ميشوند قدرتمتوازن كسب براي سياسي
موثر برايانتخاب را لازم فرصت و ميسازد هموار سياسي سالم رقابت
و ميكند يكسان همگان براي را سياست در برابر ومشاركت نموده فراهم
و ميشود تقسيم مختلف گرايشهاي و نهادها گروهها ، ميان در قدرت
و ميانجيگري جامعه افراد و مياندولت تا ميكوشند مدني نهادهاي
و دگرپذيري روحيهقانونپذيري ، جامعهاي ، چنين در.داورينمايند
ميكند هدايت قانونمندشدن به را جامعه و ميگردد انتقادپذيريتقويت
در هموارميسازد را اجتماعي و فرهنگي بهانضباط رسيدن راههاي و
به انساني كرامت حفظ و قانون به احترام مخالفتها ، شدن نهادينه نهايت
.ميشود متجلي سياسي فرهنگ صورت
همه.ميدهد رشد را سياسي اساسسودمندي كه است اين تساهل ديگر خدمت
به جرياني هر فضايمتساهل در چون ميدانند ، سهيم قدرت در خودرا
اين در.ميكند ايفا نقش قدرت در سياسي و اجتماعي نفوذ ميزان اندازه
روابط زيرا مييابد افزايش عمومي مصلحت و ملي منافع به توجه صورت
از ميكنند احساس همه و ميگيرد شكل سياسي مبنايعقلانيت بر اجتماعي
تامين آن و ميكنند تعقيب را مشترك هدف كه هستند واحدي مجموعه يك
ندارد ثابتي صورت و است تكامل حال در هميشه پويش اين.است ملي منافع
بطور را اجتماعي و طبيعي تضاد گروهي هر جديد فعاليتهاي كه چرا
و ميگذارد تاثير نيز ديگر گروههاي فعاليت در و ميدهد تغيير خودكار
.ميكند هدايت ثبات و تعادل سمت به را جامعه
مناسب فضاي ايجاد تسامحسياسي ، و تساهل مهم كاركردهاي از ديگر يكي
و گفت منطق تساهلباشد آن در كه جامعهاي برخوردانديشههاست ، براي
مولفههايجديد و چالشها ميكند ، كمك موانعمعرفتي بازشناسي به گو
سايه در.مينمايد پيريزي را زيربنايمدنيت و ميكند كشف جامعه در را
مطرح را خود اعتقادات و آراميافكار به انسانها تساهلآميز ، انديشه
و مستقل انسانهايوارسته ، و نميكنند پنهان را خود وحرفهاي ميكنند
خلاق وتازهنفسو جديد نيروهاي و ميشوند خودتربيت به قائم شخصيت
به محدود انديشه انحصار كه درجامعهاي اما ميشوند سياست صحنه وارد
تساهل پذيرش نباشد ، ديگران آراء به نيازي و باشد خاص طبقه و عناصر
نميشوند درصحنه حضور به تشويق مخالف عقايد و پاييناست سطح در
ميشود متوسل تفسيق و تكفير حربه به حذفرقيب براي مقابل جريان چون
راحتتر ، انسانها ، فضا ، دراين و ندارد را آراء تفاوت پذيرش زيرا
به جامعه افراد تحريض و تشويق.ميكنند عقيده ابراز وسالمتر خلاقتر
مفاهمهآميز ، و مشترك زبان اجتماعي ، مفاهمه لحاظ به و آزادانديشي
روش طريق از اختلافات ميگردد ، نفرت و خصومت جانشين استدلال ، و حسننيت
متفكران تمام و مييابد كاهش سياسي همنشيني و مصالحه ترغيب ، اقناع ،
تبادلنظر به شده نهادي فرهنگ و قانوني قراردادي ، عرفي ، چارچوب در
.ميآورند روي سازنده و سالم
جريانات و گرايشها ازبينشها ، شفافي و جامع تصوير تساهل ، فضاي
سياسي عرصهرقابت در بازيگران و ميدهد ارايه بهمخاطبان سياسي
و اشتراك وجوه و سياسي روابط.ميكنند معرفي را خود فكري چارچوبهاي
همه توصيف از نوعي و ميگردد مطرح شفاف طور به سياسي جناحهاي افتراق
نمايش به سياسي مبارزه عرصه در را واكنشها و كنشها از جانبه
.ميكشد تصوير به را جامعه سياسي دورنماي نهايتا امر اين.ميگذارند
سياسي ، فرهنگ نوع انتخاباتي رقابت زمان در تساهل اينكه مضافا
در چون ميگذارد نمايش به را مردم آراء پذيرش ميزان و تحمل و مشاركتي
سياسي جريانات انتخاباتي رقابت نوع و شيوهها ابزارها ، مبارزه ، عرصه
شناخت جهت در سياسي انديشمندان قضاوت مبناي ميتواند كه ميگردد متجلي
نشان شهروندان به سياست از تصويري و گيرد قرار سياسي و عمومي فرهنگ
رفتاري چه و منطقي سازنده ، رفتاري و عمل چه درمييابند كه ميدهد
براي را سياست از جغرافيايي شرايط اين در ميباشد غيرمنطقي و ويرانگر
تبيين ، بيشتري بصيرت با را موجود وضع تا ميكند رسم سياسي تحليلگران
است ، سياسي سالم سنت ايجاد تساهل ، ديگر كاركرد.كنند ارزيابي و نقد
.ميشود مشخص دقيقا يك هر نقش و وظايف حقوق ، تساهلآميز ، فضاي در
كه چرا ميكند رشد عمومي و خصوصي زندگي براي احترام بردباري ، گذشت ،
درك را زيستن هم با و بودن هم با نوين راههاي همه جامعه افراد
جامعه افراد شدن سهيم و اجتماعي سالم روابط برقراري در و مينمايند
به متقابل نيازهاي براساس همه.ميكنند ايفا اساسي نقش قدرت تقسيم در
شمرده محترم سياسي تفكرات تمام چون.ميزنند دست دستهجمعي همكاري
كه تفكري.شد خواهند برخوردار مساوي حقوق از اقليت و اكثريت.ميشوند
تفاوتي.نميداند خود به متعلق را امكانات تمام آورد بدست را اكثريت
در اكثريت.داشت نخواهد وجود يك هر براي كشور امكانات از استفاده در
كرد ، نخواهد تلاش گروهها ديگر و اقليت بر خود عقايد تحميل صدد
موجود امكانات از بتواند اقليت تا مينمايد اتخاذ سياستي اكثريت ،
در اقليت و اكثريت اتفاق حاصل كه است شرايط اين در.كنند بهرهبرداري
نهايتا آن استمرار كه كرد خواهند تلاش جهتتوسعه ملي وفاق راستاي
.ميدهد نويد را روشن آيندهاي و بهتر زندگي عمومي بهرفاه
جامعه در سياسي گسترشمفاهمه تساهل ، مهم كاركردهاي از ديگر يكي
ميشوند ، مذاكره به متعين همه متساهل جامعه فرايند در.است
اين در.ميشود فراهم آن پرتو در جمعي مباحثات و سياسي چانهزنيهاي
تساهل چون مييابند دست ملي منافع شناخت و متقابل درك به همه فرايند
مفاهيمي ميدهد ، آموزش را جامعه در اجتماعي و فردي تشنج كاهش راههاي
.ميكند رشد عمومي فرهنگ در وهمراهي چونهموطن ، همشهري ، همكاري
در.ميشود جامعه همبستگي و وفاداري اجتماعي ، پيوند باعث امر اين
ميكنند پيدا ديگري معاني تفاوتها و افتراق اختلاف ، چون مفاهيمي مقابل
و مادي فكري ، نيازهاي تامين براي) ديگران محتاج را خود همه چون
و تاريخ در گمشدهاي حقيقت كه ميرسند نتيجه اين به و ميدانند (معنوي
با چون است متكثر بلكه نيست واحدي جريان يا شخصي نزد كه است سياست
تمامي بتواند تا نميدهد اجازه او به انسان ، عمر كوتاهي و علوم گسترش
محتاج را خود حقيقت ، به دستيابي براي صورت اين در كند كشف را حقيقت
محتاج همه حقيقت به رسيدن براي بنابراين.ميداند ديگران اطلاعات به
مانع تسامح ، و تساهل عدم و مخالف تفكرات ميان كشيدن ديوار يكديگرند ،
اين اگر است سياسي و اجتماعي حقيقت به رسيدن دير حداقل يا رسيدن
اجتماعي و فكري آرامش به جامعه گردد عمومي فرهنگ به تبديل بينش
و نمايان را خود خلاقيتهاي و انديشهها داوطلبانه ، بطور همهميرسد
اين در مينمايد موثري كمك ملي اقتدار به امر اينميكنند شفاف
كه چرا زد بهتمدنسازي دست ميتوان و ميگيرد شكل ملي وفاق شرايط ،
تحقق تساهلآميز سايه در نيز جمعي تلاش بشريست ، جمعي تلاش حاصل تمدن
.مييابد
ميري سيداحمد
:پانوشت
.ص 62 نوين ، 1374 ، علوم تهران ، نشر عقل ، دولت بشيريه ، حسين:رك 1ـ
اميركبير ، تهران ، چهارم ، اسلام ، چاپ كارنامه زرينكوب ، عبدالحسين 2ـ
.ص25 1369 ،
.اشتر مالك به نامه 43 نهجالبلاغه ، 3ـ
.نهجالفصاعه 4ـ
.ص 23 پيشين ، زرينكوب ، عبدالحسين 5ـ
.ص 30 همان ، 6ـ
تحكيم به اميد و دوستي و مفاهيمملي درباره برزين ، گفتگو سعيد 7ـ
.ص 45 شماره5857 ، 1371 ، اقتصادي ، -سياسي اطلاعات سالمسياسي ، سنت
تهران ، قاضي ، ابوالفضل سياست ، ترجمه علم اصول دووژره ، موريس 8ـ
.ص 9 اميركبير ، 1365 ،
.ص 8 همان ، 9ـ
حسين ترجمه عمومي ، حوزه در هابرماسنقد بورگن هولاب ، رابرت:رك 10ـ
.ص 164 ني ، 1375 ، نشر بشيريه ، تهران ،