اسلامي جوامع در بحران ابعاد
(دوم بخش) اسلامي جوامع در فرهنگ بحران
بحرانعميق اين.شد بيشتر خشونت به منجر خشونت و تهديد
و دستگاههايحاكم بين استفاده مورد سياسي زبان واقعيت
.ملتهاست بين در آنها مخالفين
اسلامي تمدن در غرب تمدن عناصر هضم چگونگي و ميزان
تقليد كه طوري به است ، گرديده موجب را عمدهاي مسائل نيز
را مشكلي تنها نه جوامع اين در غرب فني و علمي تجارب از
هم امر اين علت.است شده مشكلات افزايش باعث بلكه نكرده حل
مناسب صحيح ، زيربناهاي ايجاد بدون اقدامات اين كه است آن
جغرافيايي ، محيطي ، باوضعيت هماهنگ تجارب اين كاربرد
صورت ژاپن و هند در كه آنطوري)جوامع آن سنتهاي و تاريخي
ميشود مشاهده اكنون اسلامي جوامع در.است شده انجام (گرفت
به استعمارزدايي از بعد دوران در فريادهاييكه رغم به كه
اين در كلي وضعيت انجاميد ، خاص سياسي ملييا حركتهاي ايجاد
سو يك از اكنون اسلامي جوامع كه بهطوري شده جوامعمتزلزلتر
ديگر سوي از و خود گذشته به نسبت افتخار بين جدال درحالت
ديگر ازملتهاي خود فعلي ماندن عقب به نسبت شديد حساسيت
.دارند قرار
در نقشعمدهاي بشري ، جوامع بزرگ گذشته به افتخار شك بدون
نسبت شديد وحساسيت است داشته انساني تمدن رشد و پيشرفت
از تمام و تام درپيروي عمدهاي عامل نيز فعلي وضع به
ناشي عقبماندگي دليل به اسلامي جوامع.است بوده غربي تمدن
توانايي عدم همچنين و بومي محيط در تكنولوژي رشد فقدان از
هويت كه تمدني و جامعه براي جديد اصول و مفاهيم ايجاد در
.ميكنند زندگي ترديد و شك از وضعيتي در كند ، مشخص را او
غربي واژههاي و اصطلاحات كه هستيم آن شاهد ما اكنون يعني
در داخلي واژههاي به شوند توليد بومي واژههاي كه آن بدون
وارد خارج از اصول اكنون.ميشوند تبديل اسلامي كشورهاي
اسلامي تمدن و جامعه شرايط و محيط با نيز اصول اين و ميشود
تناقض وضعيت اين درندارد همخواني آن تاريخ طبيعت و
زمينه در غرب از وارده اصول و داخلي موجود اصول بين بزرگي
ژاپن سريع پيشرفت دليل به.است شده ايجاد مفاهيم و عادات
اين آينده در كه ميرسد نظر به آسيا شرق جنوب كشورهاي و
تكنولوژيهاي همراه و بود خواهند غرب براي بديلي كشورها
آسيايي زندگي شيوههاي و عادات اصول ، جوامع اين از وارده
ديگر تناقض و جدال يك و شد خواهد وارد اسلامي جوامع به نيز
مردمان عادات و اصول با اسلامي جوامع معتقدات و اصول بين
اجتماعي بحران تناقضات ، اين.شد خواهد ايجاد آسيا شرق
ساختار تكامل عدم بر منفي شيوه به و داشته دنبال به حقيقي
گرديده باعث جامعهرا هويت مشكل و گذاشته تاثير اجتماعي
سبب به بحران اين شدهو عميقتر حاضر حال در مشكل اين.است
گرديده پيچيدهتر عصرماهواره و اطلاعات تكنولوژي گسترش
در فقط نه را تكنولوژي ، ازسلطه ناشي منفي آثار كه بهطوري
تهديد اصول و فرهنگ و تمدن دركل بلكه اقتصاد و سياست
.ميكند
بيمارياجتماع دردناك ، واقعيت اين و شديد ماندگي عقب اين
كه بهطوري است كرده عليل را آن و داده افزايش را جامعه و
اگر كه چرا است طبيعي امر اين.نيست بيماري تشخيص به قادر
موجود پيشرفت و تحرك لوازم و شود برخوردار رفاه از جامعه
غبار و كند غلبه ماندگي عقب بر بود خواهد قادر بازهم باشد
حركت آماده ديگر بار و بزدايد خود چهره از را عقبماندگي
.گردد جلو به
جوامععربي كه شود اشاره مهم نكته اين به بايد اينجا در
ومتفكرين بزرگ مردان از خود جديد تاريخ در اسلامي و
معني وبه ورزيده اهتمام خود جامعه امور به كه عاليقدر
كردهاند ، زندگي سختي در خود جوامع پيشرفت براي كلمه واقعي
افتاد اتفاق واقع در كه آنچه اما.است نبوده خالي
تغيير ايجاد براي البته كه بود قويي نسبتا فكري فريادهاي
سيدجمالالدين همچون افرادي نبود كافي تحول يا حقيقي
.ديگران و مودودي ابوالاعلي قطب ، سيد عبده ، محمد اسدآبادي ،
صدر سيدمحمدباقر شهيد را درخشش بيشترين افراد اين بين در
و فكري توليدات و كتابها خلال از كه آنطوري كه است داشته
و ميكند مطرح مهمي بسيار مواضع ميشود برداشت او انديشههاي
دادن پاسخ حال در و ميكند درك را روز شرايط و موجود وضع
و ابتكارات و فكري توليدات اين.است جامعه نيازهاي به
واقتصاد ما كتابهايفلسفه در تمدني ديدگاه و نوآوريها
.شد ظاهر ما
فرهنگيرا جوانب حدزيادي تا فكر غيرپوياي و جامد شرايط
كه نموده ايجاد را فرهيختگان بحران و داده قرار تاثير تحت
برجا عمومي مصالح و اجتماعي نگرش بر عميقي تاثير نيز آن
گروه عقبماندگي و قليل آگاهان بين فرهنگي فاصله و گذاشته
نقش فقدان وضعيت در شكاف اين.است كرده ايجاد كثير
اساسي قواعد ترسيم و نوآوري به اقدام در فرهيختگان
جامعه در عمومي فرهنگ حالت ايجاد و اجتماعي زندگي غنيسازي
موجود مكتوبات و كتابها به گذرا نگاهي.است يافته گسترش
را معاصر فرهنگي شرايط از روشني تصوير عربي سرزمينهاي در
يا و مباحثات و كتابها تعداد كلي بهطور ميدهد نشان
چالشهاي و اجتماعي واقعيات بررسي به علميكه فعاليتهاي
سمينارهاي فقدان همچنيناست اندك بسيار مطرحميپردازند
عموميجامعه وضعيت كردن عقلاني در عمدهاي نقش كه فرهنگي
تخصصي موسسات بودن كم.است دخيل امر اين در نيز دارد
فقدان نهايت در و فرهنگي محافل در گسترده تاثيرات داراي
.است علت بر مزيد نيز جامعه بر آن تاثيرگذاري
سايرزمينههاي و فعاليتها بر فرهنگي و فكري شرايط تاثير
مختلف عموماجوانب.است جوهري و حياتي امري انساني
است تفاعل و پيوستگي ارتباط ، در يكديگر با انساني زندگي
اين فكري عامل نقش توضيح و مطلب شدن روشنتر براي اما
:ميشوند بررسي زير شرح به ابعاد
سياسي بعد -1
و خطيرترين بلكه و مهمترين انسان زندگي سياسي جوانب
فكري شرايط و دارد جامعه فكري شرايط بر را تاثير بزرگترين
رهبران پرورش زمينه در جامعه حركت با تنگاتنگي رابطه نيز
.دارد تحولات و حكومت سطوح با همچنين و شايسته و لايق
به مجهز و سرزنده شايسته ، رهبران جديد ، عربي جوامع
پرورش آينده افقهاي به نسبت دورنگر و پيشرفت عقلانيت
اين رهبران كه چرا است ، ساده نيز امر اين دليل.است نداده
عقب محيطهاي تحتتاثير و گذشته جوامع از گرفته نشات جوامع
انديشه در موارد از بسياري در كه طوري به ميباشند مانده
اين كه مييابد تجسم جاهليت دوران عربي جوامع فرهنگ آنها
همين به.ميكند بيان را عربي تعقل ورشكستگي حقيقت امر
نخبگان توليد روند به هنوز است نتوانسته عربي جوامع دليل
سوي از منتخب غير كه (فرد يك -حزب يك) اقليت نظام حاكم
نيز جوامع اين رهبران همچنين.دهد پايان است ملت
آزاد زمان از را سياسي ساختارهاي و چهارچوبها نتوانستهاند
جوامع از بسياري در كه طوري به استعمار بند از شدن
داد ، رخ آن خواستههاي و شرايط تغيير نتيجه در پيشرفته
كه شد ايجاد جوي شرايطي چنين در.كنند دگرگون و متحول
پديده ازراي ، تعبير جو آن در گرديد ، آزادي نابودي موجب
نگراني از حالتي رهبران اين.ميشد تلقي نادري و كمياب
امنيت و غذا تامين را شهروندان هدف و كردند ايجاد اجتماعي
و ارعاب جو شدن حاكم همچنين.دادند قرار خود خانوادههاي
طغيان و نوآوري و ابتكار روح گرفتن ، نظر تحت و تهديد
آن پيامدهاي و كشت بفرد منحصر روش يك مقابل در را افكار
مكتوبات و كتابها در نقد روح فقدان و تشابه نوعي صورت به
.يافت ظهور
عميق بحران اين.شد بيشتر خشونت به منجر خشونت و تهديد
و حاكم دستگاههاي بين استفاده مورد سياسي زبان واقعيت
برخورد با رفتار اين.ملتهاست بين در آنها مخالفين
خود مردمان با حاكم نظامهاي زبان و گرديده مشخص مسلحانه
يا است پيشرفته جوامع در كه آنطوري مناقشه و وگو گفت زبان
و لحكمه با ربك سبيل ادعوالي:ميفرماييد قرآن كه آنطوري
همچنين.نميباشد احسن هي بالتي جادلهم و الحسنه الموعظه
حركتهاي صاحب بعضا كه مخالف جريانهاي كه ميشود مشاهده
وسايل شيوهها ، طولاني سالهاي براي نيز هستند روشنگري سياسي
زمان متقضيات با كه ميكنند مطرح را شعارهايي و مفاهيم
و هماهنگ جهان بزرگ تحولات با كه اين يا ندارد مناسبت
سردمداران گريبانگير كه سياسي عقبماندگي اين.نيست مناسب
از پيشرفته گريبانگيراقشار و سو يك از روشنفكران و آگاهي
را شدت بيشترين وتودهها ملتها سطح در است شده ديگر سوي
انتزاعي تعميم از حالتي مسلماندر ملتهاي كه طوري به دارد
زاويه يك از يا قضا به آنها.زندگيميكنند دستوري ويژگي با
قضايا به نسبت جامعي ديدگاه هيچگونه و ميكنند نگاه معين
امور به نسبت آنها جزمگرايي باعث همينامر كه ندارند
به اعتقاد براي مناسبي زمينه سياسي اينعقبماندگي.ميشود
بين در اعتقاد اين تدريج به و ميكند ايجاد تئوريتوطئه
جهان در سياسي معضلات و مشكلات تمامي كه ميشود مردمپيدا
است ، در استعمارگران و خارجي نيروهاي اقدامات نتيجه اسلام
غيرحقيقي يا غيرواقعي امر اين موارد از بسياري در كه حالي
يا و جهانتوطئهها فعلي وضعيت در كه است درستميباشد
كوچك مسئله هر وضعيتدر اين اما دارد ، وجود خارجي تاثيرات
تشخيص اينجا در نكته اينمهمترين بنابر.نيست جاري بزرگ يا
به اسلامي جوامع وضعيت نداشت ضعفوجود آن اگر كه است ضعفي
.نميشد پيروز توطئه و نميگراييد سقوط اين
تمدني بعد -2
به فكري ونوسازي است تمدني هر اساسي عنصر فكر ، و انديشه
ريشهدار يعني آن تاريخي عمق استمرار و جامعه تمدني رشد
كمك مييابد نضج بيشتر تمدني حالت رشد با كه تمدن شدن
نبض آنها با مثبت برخورد و تمدنها ساير با تعامل.مينمايد
.است ديگران با زندگي و يادگيري امور اين كه چرا است حيات
در مكرر تولدوزادن هم آن است زادن و تولد ديگران با زندگي
سوي به حركت و سازي مدرن نوسازي ، جهت از بينهايت جهان
تمدني هويت و جامعه بلوغ باعث ديگران از يادگيريپيشرفت
داده تشخيص بد از خوب كه است طريق اين از و ميشود آن
و فرهنگ و موجود شرايط با مناسب موارد شناخت و ميشود
خود تمدن به عالي اطمينان احساس همچنين و سنتها و ميراث
برروي درها گشودن ديگر عبارت به.است عملي راه اين از نيز
خود تميز و خويش ذات حفظ با آنها از گرفتن ياد و ديگران
تنوع همچون تمدنها تنوع كه است آن بيانگر همگي ديگران از
زندگي در الهي سنت اين.است حياتي پديده يك غذاها و رنگها
و شرعه منكم جعلنا لكل:ميفرمايد قرآن كه همانطوري است
فيما ليبلوكم ولكن واحده امه لجعلكم الله شاء ولو منهاجا
.الخيرات فاستبقوا اتاكم
كهجوامع زماني ميكرد ، توليد اسلامي جوامع كه هنگامي
داراي وبرجسته ، بزرگ تمدني كاخ مينمود نوسازي اسلامي
حال عين در كه نهاد بنا برديگران موثر و محكم زيربناهاي
آنها برروي مثبت صورت به و داشت تمدنهاتعامل ساير با
.بود باز
سپس و بهگوشهگيري منجر جامعه فعاليت عدم و فكري جمود
انقراض احيانا و فرهنگ و مرگتمدن بلكه و احتضار حالت
امروز.ميشود داده ، روي ملتها برخي براي آنطوريكه آن ،
اين جبران و حل راه.ماندهاند عقب اسلامي ازجوامع بسياري
گوشهگيري و كنارهگيري طريق از نيز آن رفع و ماندگي عقب
و الكترونيك ارتباطات دوران در ما كه چرا.نيست امكانپذير
.ميكنيم زندگي ديگر زمان هر از بيشتر بينالمللي مداخلههاي
چرا نيست شدن غربي معني به نيز نوشدن و مدرن ديگر سوي از
.است امر اين براي دليل بهترين هند و ژاپن تجربه كه
اقتصادي بعد -3
حركت تحتتاثير زيادي حد تا اجتماعي زندگي اقتصادي ابعاد
حوزه در نيز آنها وپيامدهاي دارد قرار انديشه و فكر
كه است انديشه و تفكر اين.است بررسي قابل تطبيقي انديشه
و ميدهد توسعه را برنامهريزي شيوههاي و صنعت تكنولوژي ،
و توليد نتيجه در و اقتصادي فعاليت ابزارهاي و شيوهها
.ميبخشد بهبود را سرمايه و ثروت ايجاد
تجديد را آن توليدي قدرت انديشه ، و تفكر با كه جامعهاي
شك بدون نكند عرضه توليد جديد شيوههاي و نبخشد حيات
.ميشود تعطيل و ميگرايد جمود به آن در اقتصادي فعاليت
آنها اقتصادي اوضاع كه اسلامي جوامع بر امروزه وضعيتي چنين
با را روستايي اقتصاد مشخصه زيادي حد تا موارد اغلب در
كالاهايي صادرات چنانچه جوامع اين در.است حاكم دارد ، خود
مشخصات و ويژگيها دليل به گيرد صورت اوليه مواد غير
.ندارد را جهاني بازارهاي در رقابت قدرت آن توليدي
آموزشي بعد -4
زندگي آموزشي ابعاد بر حياتي شكل به فكري نوسازي جنبش
ابداع و نوآوري عناصر گماردن كار به.ميگذارد تاثير جوامع
را ژاپن كه دلايلي از يكي.است مهم بسيار زمينه اين در
حتي و كرد غرب و كشور اين بين موجود شكاف كردن پر به قادر
شديد و وسيع توجه غربشد ، از كشور اين افتادن جلو باعث
همراه و راهنمايي و ابتدايي درمراحل رياضيات و علوم به
مرحله.است جامع و پيچيده باآزمايشهاي آن كردن
و واستنتاج علمي تجربه و شناخت جهت از نيز دانشگاهي
موسسات ساير با (نظريدانشگاهي انديشه) تفاعل و تعامل
.است متمايز شركتها و آموزشي
خودآموزيدانشجويان شيوه غربي دانشگاههاي در اخيرا
و) آكادميك دربعضيازمراحل (Student contred learning)
بحث براي دانشجو تلاش بر شيوه دراين.است شده آغاز (علمي
پاسخيابي براي او تمرين و خودش توسط شناخت جستجوبراي و
معلومات با او ذهن و مغز نكردن پر و حلها راه ارائه و
.ميشود تاكيد زيانآور
دارد ادامه
|