از عذرخواهي و تشكر
خوانندگان
فروردين چهارشنبه 19
ولي ماست اختيار در زندانها
خداوند اختيار در مردم قلب
است
از ايراني حجاج گروه نخستين
ميشوند تهران وارد امروز
و
بياوريد نور از هودجي
...آينه و گل از تاجوارهاي
تو كمند اسيران نگويند تا
كمند
از عذرخواهي و تشكر
خوانندگان
روزهاي در كه خوانندگاني همه از تشكر با:شهري سرويس.
اعلام و پيامها سيل كرباسچي ، آقاي بازداشت پي در و اخير
و ساخته همشهري روزنامه روانه وي ، از را خود حمايتهاي
نامهها همه كه ميكنيم اعلام دانستهاند ، خود امين را همشهري
اين مطالب تراكم علت به ولي است شده ثبت آنها پيامهاي و
.شد خواهد چاپ روزنامه در تدريج به پيامها
ديدگاههاي موقع به و سريع چاپ براي خود امكانات كمبود از
.ميخواهيم پوزش و مردمشرمندهايم
فروردين چهارشنبه 19
و ده:ساعت اورژانس ، بخش تهرانپارس ، بيمارستان:مكان
دقيقه پانزده
نفر چند.كند معاينه را كودكم تا هستم پزشك نوبت منتظر
در كه ساله حدود 50 مردي جمله از.انتظارند در هم ديگر
و شغل مقتضاي به.است ساله حدود 25 جواني با صحبت حال
.ميكنم گوش صحبتها به حرفهام
شكايت ميگويند و آمدهاند سال از 7 بعد:ساله پنجاه مرد
!كن
هستند؟ شما فكر به قدر اين چطور:ساله مرد 25
شكايت شهرداري از پيش سال ، 7...بابا اي:ساله پنجاه مرد
من به بعدا.كنند خراب ميخواهند خانهامرا چرا كه كردم
و دارد قرار (تمليك)تملك طرح در خانهام كه دادند توضيح
كه سراغم آمدهاند دادسرا از پيش روز چند اما شدم قانع
.كن شكايت بيا است ، حالاوقتش
كردي؟ كار چه خب:ساله مرد 25
من حال به دلتان چي براي ميدانم من ،...گفتم:ساله مرد 50
.سوخته
اسمش نميشود حاضر حتي ترس از.ميكنم معرفي او به را خودم
شكايت كه بوديم خانواده يكصد ما ميگويد فقط.بگويد را
(تعريض)كردن بزرگ طرح در ما همه خانههاي چون.كرديم
پي را شكايتم دوباره نشدم حاضر من حالا.داشت قرار خيابان
دوباره خانوادهها آن از تعدادي تا باشيد اماآماده.بگيرم
پي آقايان اين ودلسوزي مساعدت با البته را شكايتشان
.بگيرند
نميگويي؟ را نشانت و اسم چرا ميپرسم
انسانها دست از امان:ميدهد جواب
خبرنگار يك
ولي ماست اختيار در زندانها
خداوند اختيار در مردم قلب
است
شهردار كرباسچي غلامحسين منزل در كشور وزير سخنان متن
تهران
كشور وزير نوري عبدالله والمسلمين حجتالاسلام:شهري سرويس.
در و بازگشت تهران به خدا خانه زيارت از ديروز ظهر از پيش
خبر مركزي واحد خبرنگار با گويي و گفت طي مهرآباد فرودگاه
و عربستان و ايران ميان سياسي روابط گسترش پيرامون
عربستان از خاتمي آقاي آينده ديدار و سفر اين دستاوردهاي
.گفت سخن
خود معاونان همراه مهرآباد فرودگاه ترك از پس كشور وزير
و رفت تهران شده بازداشت كرباسچيشهردار غلامحسين منزل به
از گروهي تهرانو شهردار خانواده شهرداري ، مديران جمع در
:گفت حاضران جمع در كشور وزير.كرد سخنراني تهران مردم
يك از قدرداني عنوان به كه عزيزان شما همه از ميكنم تشكر
.شدهايد جمع اينجا در خدمتگزار مسئول
جاي به ايران به ورودم حين در كه كردم وظيفه احساس من
باشم داشته كرباسچي آقاي باخانواده ديداري منزل به رفتن
خانه ازپرده قسمتي و كرديم پيدا توفيق هم ما سفر اين در
از -است پيش سال يعني 5-.ق.سال 1413ه به متعلق كه كعبه
فكر هم من شد ، هديه من به عربستان مسئولينعاليرتبه سوي
آقاي به كهميتوانم است هديهاي بهترين پرده اين كردم
در ايشان كه زحماتي و خدمات دليل بهكنم اهدا كرباسچي
چيز و است داشته حال به تا انقلاب از بعد و دورانقبل طول
خدمات همه اين بتواندپاسخگوي كه نميرسيد ذهنم به ديگري
از شناختش كه نميشناسم جمع در را كسي الان.باشد
حدود شايد كه وقتي ايشان باشد ، من اندازه به آقايكرباسچي
با از و ميخواند درسطلبگي و داشت سال يازده ده
در ميشد محسوب هم قم علميه حوزه طلبههاي استعدادترين
و اطلاعيه پخش كار نوجواني دوران در و درآمد سلكمبارزين
را طلبگياش درس همزمان.شروعكرد را مبارزه در حضور و نوار
بهترينمدرسه كه - قم حقاني مدرسه در كه كساني ميخواند ،
يا و مدرسين از بودهاند ، -بود قم زمان آن دوران كلاسيك
سرآمد استعداد لحاظ به كرباسچي كهآقاي ميدانند محصلين
.كردند داعيههاييپيدا بعدها شايد كه بود كساني از خيلي
در كرد شروع را اصول و فقه خارج تحصيلات اينكه از بعد
.كرد آغاز را دانشگاهياش تحصيلات و شركتكرد هم دانشگاه
.داشت حضور مبارزه در جدي بهصورت كار دو اين با همزمان
شكنجهها و بودند او با كه كساني و داشت مدتي طولاني زندان
روحاني بيت در او.دارند حضور و هستند الان بودند شاهد را
كرده پيدا پرورش تهراني محمدصادق آيتالله همچون شخصيتي با
وكيل شدند ، تبعيد ايران از (ره)امام حضرت وقتي.است
برادر پسنديده آيتالله مرحوم ايران در امام تامالاختيار
وكيل پسنديده آيتالله مرحوم از بعد و بودند امام
آقاي پدر- تهراني محمدصادق آيتالله امام ، تامالاختيار
و كرباسچي آقاي شخص از خوبي به امام.بودند -كرباسچي
مورد فرد آقايكرباسچي يعني داشتند ، شناخت ايشان خانواده
آن ژاندارمري در را امام نمايندگي بود امام شخص اعتماد
و نداشت هم چنداني آمادگي اينكه با و داشت عهده به روز
اين از بدهند اجازه كه بود كرده عرض هم امام حضرت خدمت
كار آن در ايشان تا خواستند امام اما بشود معاف كار
با شدند اصفهان استاندار ايشان امام شخص دستور با.بمانند
حضرت مثل مقامي استانداران تعيين در نيست مرسوم اينكه
.بدهند نظر و كنند دخالت امت امام
كرباسچي آقاي جناب وضعيت هم انقلاب از بعد دوره همه در
سيما و صدا در ايشان كه دورهاي چه است ، روشني خيلي وضعيت
در ايشان كه دورهاي چه و بودم ايشان خدمت در من و بود
شهرداري در ايشان شكوفايي دوره چه و بود اصفهان استانداري
كه خواستم ايشان از كه است من افتخارات اينجزو كه تهران
را تهران شهرداري ومسئوليت بيايند اصفهان استانداري از
.كنند قبول
آقاي بتواند شايد كند بررسي كسي اگر را دورهها مجموعه
را زيادي استاندارهاي منخوب.بشناسد حدي تا را كرباسچي
ماهياست چند هم الان و بودم كشور وزارت در دوره يك ميشناسم
استاندارهاي هم ديگر دورههاي حالا.هستم كشور وزارت در كه
استانداري نميرسد ذهنم به الان منحداقل ميشناسم را ديگر
.باشد ايشان مانند
اينكه الا گيرد ، صورت كه نبود جبهه عمليات از يك هيچ شايد
شهيد كنار در مقدم خط فرماندهي مقدم سنگر در كرباسچي آقاي
براي هم دادن ، روحيه براي هم داشت ، حضور خرازي حسين
داشته وجود مشكلي هر اگر اينكه براي هم كردن ، پشتيباني
كرباسچي بشود ، كمك ديگر جاهاي و ازاصفهان باشد لازم و باشد
.بود آماده
از من شناخت شايد اما كردند ، خدمت هم ديگر استاندارهاي
مختلف زمينههاي در نباشد ، آقايكرباسچي اندازه به بقيه
از كهبسياري دارد وجود زيادي ويژگيهاي كرباسچي آقاي از
بيان اينها كه دارد علاقهاي ايشان نه و است نانوشته آنها
بيان را مطالب اين بنشينيم كه هستيم درمقامي ما نه و شود
مديران ازتوانمندترين بوده مدير كه كجا هر در او كنيم ،
و بوده استاندار ايشان كشور استانهاي در.است بوده
تهران شهردار وقتي ايشان.است شده شناخته استاندارنمونه
وضعيت يك در ايران تمامشهرداريهاي و تهران شهرداري شد
وشهرداري شهر ايشان ولي ميبردند ، بهسر نامناسب بسيار
مديريتي توان اين كرد ، نمونه شهرداري و شهر يك را تهران
غبطه باعث كرباسچي آقاي خدمتي روحيه.كرباسچياست آقاي
از ميخورند غبطه خيليها.هست نيز اكنون و بوده خيليها براي
كار و تلاش و كوشش از پر روحيه چقدر كه ايشان روحيه
بيان را اينها كه نداشت علاقه هم هيچگاه و داشت وفعاليت
.كند
مصلحت گرفت ، دولت از سازندگي لياقت يك درجه نشان ايشان
پس كه برنياورد دم وقت هيچ دادهشود ، ايشان به ندانستند
دنبال نميكرد ، ايشان كار نشان براي چون شد چي ما نشان اين
سازندگي نشان ايشان به كه كرد تصويب دولت نبود ، نشان
هم انتظار و توقع بكند كار كه بوده علاقهايشان چون بدهند
.است نداشته
كرده كار مردم به خدمت براي و خدا رضاي براي كرباسچي آقاي
فردا است ممكن اينكه دليل به ميتوانيم ما مگر و است
وظيفه ما.نكنيم خدمت مردم به امروز بكنند ، بازداشتمان
فردا آنكه بهخاطر نميتوانيم ما كنيم خدمت مردم به داريم
درست ما براي پرونده و ميكنند وزندان ميگيرند را ما
داريم ماوظيفه نميكنيم مردم به خدمت امروز بگوييم ميكنند
براي بايد كنيم ، كار مردم به خدمت و خدا رضاي براي كه
به خدمت داريم كه باشد روشن خدايمان و بينخود و خودمان
هوشيارتر بسيار بسيار مردم ميفهمند ، هم مردم ميكنيم ، مردم
بايد را ديگر نكته دو ميكنيم ، فكر ما كه هستند آن از
.بگويم
نميتواند هيچكس.جميعا العزه وولله خداست دست عزت:اولا
خداست مال عزت.ميكند تقسيم مردم بين عزت كه ادعاكند
و ذليل را نفر يك آنكه براي شوند بسيج اگر افراد تمام
در خدا ميشود ، عزيز كند عزيزش بخواهد خدا ولي كنند خوار
نگران مومنين آمنوا الذين عن يدافع ميگويدانالله قرآن
ندارند ، هيچكس به نياز خداست ، مدافعشان بدانند نباشند ،
ميكند دفاع ما از خدا.نداريم هيچكس دفاع به نياز ما اصلا
لقدير نصرهم علي الله نداريمان هم هيچكس دفاع به نياز و
و كند حاكم ميكند دفاع او از كه را كسي ميتواند هم خدا و
.است كرباسچي آقاي نمونهاش
شهرداري و قضائيه قوه مباحث ماهيت وارد نميخواهم اصلا من
برايتان افتاده اتفاق را آنچه ميخواهم من بشوم ، تهران
رسيده جايي به كارش ما قضائي دستگاه كه متاسفم من.بگويم
بهچشم مردم كه آن جاي به ميكند بازداشت را كسي وقتي كه
بكنند ، نگاه فرد آن به بردن سوال زير و كردن خطا و اتهام
نيست ، ما خوشايند اين.ميرود سئوال زير قضائيه قوه خود
نظام بهنفع را اين ميدانيم ، نظام ضرر به ما را اين
باشد ، نظام اركان از يكي بايد نظام قضائيه قوه نميدانيم ،
نظر وقتي باشد ، اطمينانبخش همه براي ميزند حرف وقتي كه
يك با ناخواسته خداي اينكه نه كنند ، اعتماد همه ميدهد
سئوال زير خودش كه بكند عمل بهگونهاي نشده حساب اقدامات
ما نيستيم ، خوشحال اين از ما ماست ، تاسف باعث اين برود
مطرح ذهنها در آنچه امروز ميدانيم نظام براي لطمه را اين
كند خدا است ، شدن محاكمه حال در چيزي چه كه است اين است
نه باشد ، شدن محاكمه حال در دارد كه اتهاماتي بهخاطر فرد
شوند محاكمه شهامتها و شجاعتها فضيلتها ، شايستگيها ، اينكه
تخلفي جايي يك است ممكن هم بنده دارد اشكالي چه وگرنه
.بشود رسيدگي بايد باشم كرده
حالا بله كه كنيم عمل بهگونهاي كه ماست از تدبير اين آيا
را فرد ميتوانيم ماست دست زندان بالاخره امكاناتداريم
امكانات حد همين در ولي بيرونبيايد ، نگذاريم و بگيريم
اصلا است ، خدا دست مردم قلب نيست ، ما دست مردم قلب داريم
چه پرونده به بررسي در كردن ، محكوم در كردن محاكمه در
ميخواهد اينكه جز ميكند دنبال قضائي دستگاه را مسئلهاي
به است اين جزايش بشود ، محكوم است مجرم فرد فلان بگويد
مجازات به خودش هم شود ، عبرت همه براي تا برسد مجازات
ما كه است تدبير اين حالا بگيرند عبرت همه هم و برسد
و بشود مجازات متهم اينكه جاي كه بكنيم عمل بهگونهاي
بشويم؟ مخدوش خودمان بشود ، مخدوش اذهان در متهم شخصيت
را اين من و نيست قضائيه قوه و نظام صلاح به اين قطعا
.ميدانم كرباسچي آقاي شانس را اين كه كنم عرض شما خدمت
.نميدهد شانس بعضي به و ميدهد شانس بعضيها به خداوند
شرايطي كرباسچي آقاي از تقدير مقام در است خواسته خداوند
تلاشها همه و باشند كرباسچي قدرشناس همه كه آورد بوجود را
.كنند يادآوري را او زحمات و خدمات و
در اينكه براي ميكنيم هم افتخار و خوشحاليم الحمدلله همه
انجام مهمي و خوب اقدامات سازندگي و دورانتوسعه سال 8
مركز تهران اگر و است مهم وسازندگي توسعه بحث اگر.شد
را سازندگي و توسعه اين كسي چه است ، انقلابي اسلام حاكميت
الاحسان الا الاحسان جزاء ميگويدهل قرآن داد؟ شكل تهران در
داستانسنمار نكند بگوييم كه است اين خدمت همه آن نتيجه
ميشود؟ تكرار دارد
را خود كار مردم به خدمت و خدا رضاي براي داريم وظيفه ما
و نصرت و دفاعالهي كنار در بدانيم و انجامبدهيم قوي
نشان ما بيدار و هوشيار مردم ازطريق اينها همه عزتالهي
مسايل در كه دقتي دارند ، مردم كه توجهي.ميشود داده
اين و آنها قدرشناسي مسايلدارند ، در كه نظارتي دارند ،
قائلند باشد زندان در ولو عزيزشان يك براي كه محبوبيتي
بگيرد نميتواند هم هيچكس است ، آفريده دلها در خدا را اين
ملت امربران و نوكران و مردم خادمان بهعنوان انشاءالله ما
و ميدهيم انجام را كارمان قدرت و قوت با توانمان تمام با
كوتاه كارمان به نسبت هم شرايطي هيچ در هيچوجه به
ميدهيم ، انجام توان تمام و استحكام با را كارمان.نميآييم
مسيري و آفريده هوشيار و بيدار را مردم همينطور هم خداوند
قابل ما براي كه بوده مسيري بهترين است كرده ايجاد كه را
شهردارمان روزي يك كه نميكرديم فكر هيچ ما است نبوده تصور
اجتماعياش محبوبيت است شهردارمان قويترين و بهترين كه
از كه باشد حد اين در است آمده پيش كه شرايطي بهدليل
نقاطنزديك ، و دورافتاده نقاط و شهرستانها و استانها
قضيه كه بروند فرو حيرت و بهت در خارج در داخل در همهوهمه
و بدارد مويد و موفق را شما همه انشاءالله خداوند چيست؟
.بيفتد اتفاق هم همان است ما همه مصلحت كه انشاءاللهآنچه
ولي ميخواهد ما براي خدا كه ميخواهيم را چيزي آن ما
تشخيص كه هدفي و انتخابكردهايم كه مسيري در انشاءالله
وقتفكر يك كه است مهم اين.نميآييم كوتاه ذرهاي دادهايم
يكميليونيم مثلا است ممكن كردند ، كه كاري مقابل در نكنند
ميفهميم ميشويم ، راسختر ما كنند ، فكروادار به حتي را ما
من نه را مسائلكشور كه ميفهميم و كرديم انتخاب درست كه
مسيري بنابراين و چيست كشور مسائل -ميفهمند همه - بفهمم
الهي قوه و حول به داديم تشخيص هم حق و كرديم كهانتخاب را
.ميدهيم ادامه داريم توان تا
از ايراني حجاج گروه نخستين
ميشوند تهران وارد امروز
كشور شهر به 15 جده هوايي پل
از خدا خانه ايراني زايران از گروه نخستين:شهري سرويس.
تهران وارد (فروردين 22) امروز و 45دقيقه ساعت 19 حدود
.ميشوند
كاروانهاي بازگشايي عمليات عموميهما ، روابط گزارش به
آغاز امروز از كه كشور شهر الحرامبه 15 بيتالله حجاج
بهتهران ، جده از آينده ارديبهشت هشتم روز تا ميشود
يزد ، كرمان ، اهواز ، شيراز ، اصفهان ، تبريز ، مشهد ،
بوشهر و رشت ساري ، زاهدان ، اروميه ، كرمانشاه ، بندرعباس ،
.داشت خواهد ادامه
از را حجاج سفر به مربوط اطلاعات آخرين ميتوانند شهروندان
هما عمومي روابط در و 56031344 تلفنهاي66012945 طريق
.دارند دريافت شبانهروزي طور به
و بياوريد نور از هودجي
...آينه و گل از تاجوارهاي
تهران خستگيناپذير شهردار براي
هاشمينسب سيدمصطفي
!است آماده كرباسچي
و غرور ، و ازنجابت اسباني بياوريد ، نور از هودجي
بوستانهاي همه تصوير و عطر كه آينه گلو از تاجوارهاي
.باشد داشته همراه را تهران
مبادا تا كنيد زنجير رااما پاهايش !است آماده كرباسچي
و بگريزد ، آنهاآشناست ، با خوب كه ازبزرگراههايي
را آنها شهر فواره هزاران با همراه مبادا را ، تا دستانش
باز اما را چشمهايش.برد آسمان بر - نفرين به نه - دعا به
- ساخت كه شهري - امروز تهران بار آخرين براي تا بگذاريد
سرود بار آخرين براي تا را گوشهايش و كند ، تماشا را
نبايد هرگز را ، زبانش و.. بشنود را بزرگش تهران باشكوه
روزنهاي تا بدوزيد هم به لبهايشرا بگشايد ، را آن
.دارد ، نيابد دل در كه متلاطمي درياي برايطغيان
كه بياوريد انتقام و خشم از تازيانهاي !است آماده كرباسچي
حك خرداد عبارتنفرتانگيزدوم كينه دندان با آن برروي
چهار تا زنيد تازيانه را غرور و نجابت اسبان !باشد شده
به را او شاخهگلش هر كه تهران ، از را وكرباسچي بتازند نعل
نيك خويشرا راه هودج اين اسبان.دورسازند ميآورد ، ياد
را امروز تهران گل اولين كه همانروز از كرباسچي.ميدانند
سرود كرد ، شكوفا شهر جنوب در متعفن و ويرانه خياباني در
راههاي همه نشاني و كرد زمزمه اسبانش گوش در رازوارهاي
منزل راه نجابت غرورو اسبان اينك.آموخت آنها رابه رو پيش
كوچه خياباناميركبير ، :ميدانند خوب را قصهتاريخي اين آخر
مگر طاهرشدندارد؟ هواي كرباسچي مگر !حمامفين و باغ كاشان ،
است؟ چهگذشته او بر دراوين
دل در تاريخي كه ديوارهايبلندش با است ، اوين اينجا
كه سلولهايش با قصههادارند ، كه بندهايش با نهاندارد ،
با كرباسچي... دارد رازها كه هشتش زير با دارند ، حرفها
.ميشناسد را او هم اويننيست بيگانه اوين
ميبيند آنچه بيدار ، يا خواباست مينهد ، برهم چشم كرباسچي
مورب ، نوري از ميگشايد ، هالهاي چشمحقيقت يا روياست
آسودگي با.ميكند خيره را چشمهايش معلق ، ذرههاي از سرشار
درسقرآن كه است طالقاني گرم صداي اين.مينهد برهم چشم
... و رجايي ، بهشتي زمزمههاي آن و ميگويد
هالهاي در كرباسچي...نور ، نور نور ، :ميگشايد چشم ناباور
بر مشت كسي.ميگذارد برهم چشم آسودهوار.است غرقه ازنور
كوچه آوازهاي كسي ميدهد ، دشنام كسي ميكوبد ، سلول آهني در
كسيقهقهه... ميزند فرياد كسي زمزمهميكند ، بازاري
نه ، .. برميخيزد چشمميگشايد ، كرباسچي..ميزند
.ميزند برهم بازچشماست مانع نور سنگيني ميخواهدبرخيزد ،
.وغرور نجابت از اسباني با است ، نورآماده از هودجي
ميرويم؟ كجا به -
.ميزند لبخند كرباسچي.نيست پاسخ به نيازي.ميپرسد كسي
حمام كاشان ، كوچه اميركبير ، خيابان:ميدانند را راه اسبها
!فين
دارد؟ طهارت قصد مگر كرباسچي -
فراز از ميخواهم چمرانببريد ، بزرگراه جديد پل از مرا -
از مرا...كنم تماشا ديگر بار يك را پاركملت پل ،
طولانيبه پل اين بر بگذاريد.امامببريد يادگار بزرگراه
با افطاريهايم در كه او همبينديشم سيداحمد برادرم
.نگذاشت تنهايمان بود زنده تا كارگران ، و رفتگران
تنهايي؟ حالا مگر -
ميان در كمي بهمن فرهنگسراي در ميگذاريد...!تنها؟ -
فرهنگسراي در يا.بزنم پرسه سابق كشتارگاه محله جوانهاي
... خادم فرهنگسراي يا فرهنگسراياشراق در يا خاوران ،
يا است خادم كبير كيست؟امير خائن است؟ كسي چه خادم -
خادم؟ امير
كهكردم خدمتي هر منت و بود بيمزد
بيعنايت مخدوم را كس مباد رب يا
چقدر؟ فين باغ تا است ساعتراه چند كاشان ، تا هودج بااين
خاتمي... است شده تنگ اميركبير براي دلم...فين؟ حمام تا
ببينم؟ اورا ميتوانم.ببيند مرا ميخواست گويا كجاست؟
اجازه ما قسمت سرپرست اگر...دارد بستگي راستش !خاتمي؟ -
زيادي خاتميتوقعهاي آقاي اين ميداني آخر.بدهدميتواني
... دارد
رئيسجمهورينيست؟ ديگر خاتمي مگر -
.نميكند فرقي كه ما قسمت توي راستش...نميدانم -
است؟ راه چقدر باغفين تا... آمادهام من پس خب -
ياور ، ميليون ميان20 در سردار تنهاترين خاتمي ،
حامي ميان 20ميليون در رئيسجمهور غريبترين
...فرياد ميليون ميان 20 در سالار خاموشترين
چند نفر هر براي:كرد خواهد حل را مسئله اين اقليدس كدام
راي ميليون براي 20... اختيار؟ اعتبار ، قدرت ، اپسيلن
چقدر؟
توهين ، انتقاد ، :كرد خواهد شرح را نسبت اين اينشتن كدام
نفر ، ميليون منتخب 20 سهم زندان و تضعيف تهمت ، سانسور ،
!تعداد؟ چه سهم بازار ، ثروت ، اختيار ، قدرت ،
:بگويد تا حافظ كجاست
حكمتست؟ چهقادر وين رب يا استغناست چه اين
نيست مجالآه و هست زبان زخم همه كاين
نميداندحساب گويي ما ديوان صاحب
نيست لله حسبه نشان طغرا كاندرين
بوستانها و كوچهها خيابانها ، نيست ، غمگين اما غروب ،
از اسباني.است تماشايي حالا تهران شبهاي.است نورباران
.درمينوردند خيابانهارا غرور و نجابت
كجاست؟ اينجا -
:جوانها اجتماع بچهها ، اشتياق مردم ، ازدحام
!كرباسچي ماخوشآمدي محله به ميشناسيم ، را تو ما -
هستيد ، رازي محله بچههاي شماميشناسم را شما هم من -
...ورزشيرازي فرهنگي مجتمع
.هستيم كارمند و بچههايكارگر همه ما !سابق جمشيد محله -
.است بنياد كارخانه كارگر من پدر -
.شده فروخته حالا است ، بنياد سابق كارخانه كارگر من پدر -
شده؟ فروخته چند -
!آقا نميدانم -
هستند؟ كساني سهامدارانشچه -
!آقا نميدانيم -
.سابق دناست ، بريجستون كارخانه كارگر من پدر -
... بنياد به شد ، فروخته -
شد؟ فروخته چند -
!آقا نميدانيم -
هستند؟ كساني چه سهامدارانش -
!آقا نميدانيم -
خنده شادمانه صداي.است آكنده را فضا شب محبوبههاي عطر -
.بچهها
كجاست؟ اينجا
...سابق فاضلاب ها ، خندقهاي.. قبرستان سابق ، مسگرآباد -
...شب محبوبه عطر همه اين پس -
آن و آزادگان آنجابوستان و شده فرهنگسرا اينجا حالا -
...طرفتر
:اجتماعجوانها بچهها ، اشتياق مردم ، ازدحام
!نباشيكرباسچي خسته ميشناسيم ، را تو ما -
فرهنگسرا در را عصرهايمان ما حالا نباشي ، خسته -
و آزادگان ، بوستان در را جمعههايمان ميگذرانيم ،
... سعيدي ورزشگاه و اميركبير علمي مجتمع در را روزهايمان
نباشي خسته ميرسيم ، خانه به خيليزود شبدري پل روي از و
!كرباسچي
مادلن شهردار رابينهودايران ، :مينويسد ديوار روي كسي -
!كرباسچي نباشي خسته تهران ،
به بايد نشده شب تا.برويم زودتر بايد خستهام ، ديگر -
.برسيم فين
آب فوارههاي.چراغهاآميخته نور با شب محبوبههاي عطر
ستارهها آسمان عمق درميكنند هدايت آسمان به را نگاهها
پاره ستاره يك بابا:ميگويد خردسالي كودك.ميشود متلاشي
!مرد ستاره يك شد ، پاره
و جواديه و خاوران جوانهاي همه.است ديده را ستاره هم پدر
شهر مردم همه ديدهاند ، هم دولتآباد و افسريه و رازي
ستارهبه هر.نميميرد وقت هيچ ستاره:ميگويد پدر.ديدهاند
كن نگاه را ستاره همه حالاآن.ميشود تبديل ديگر ستاره هزار
!بالا آن
ستاره از جشنوارهاي كوير آسمان.است ستارهباران فين آسمان
.آكنده فينرا باغ شب محبوبههاي و شببوها عطر.كرده برپا
و نجابت از اسباني و نشسته ازنور هودجي بر اميركبير
ساله باغي 120 وتصوير عطر آينه و گل از تاجوارهاي غرورو
راه ياسمن و ياس ، نرگس گلهاي شببو ، گلهاي.بازميتاباند را
حمامراهنمايي سوي به را آن گرفتهاند ، درميان را سنگفرش
سوي به سرنوشت هودج بر وخاموش آگاه اميركبير.ميكنند
گويي مضطرب ، و ميآيد ، محزون - بانو ملك - همسرشحمامميرود
.است دريافته را وقوعحادثه فراست به
شب؟ اينوقت ميرود؟ كجا به امير:ميگويد
و مصمم اما غمگين ، مينگرد ، هميشهاش يار و همسر به امير
:شيرين
-.نرفته گمراهي به هرگز امير كه ميدانند بانو ملك -
نميدانند؟ محرم را خويش بانوي امير ، سرورم
نباشند نگران بانو امير؟ملك براي كيست تو از محرمتر -
.آمد خواهد اندرون به هم امير ديگر ساعتي
دست در وارهاي باحكم است ، منتظر كسي حمام در آنجا
.شرم و شرارت سرشاراز وچشماني
.معذور و ماموراست چاكر ببخشند ، مرا امير -
!جوان بياور تيغ !آمادهام من -
خون رويا و حقيقت از آميزهاي ميان در و ميگشايد چشم امير
را حمام كف و ميگشايد راه آرام آرام كه ميبيند را خويش
ميشنود را اسباني شتابان سم صداي امير گوشهاي.رنگينميكند
امير چشمهاي.تهرانببرند به را خبر تا ميتازد نعل چهار كه
اين كه همانبهتر.نميآورد تاب را بيشرمي ناسپاسو همه اين
.شوند بسته پستيها ، روي هميشهبه براي پاك چشمان
.وآينه نور از هودجي با آمدهاند آسمان از بالزنان اسباني
است؟ آماده امير -
برپا كه دارالفنوني و رعيتم حال نگران فقطآمادهام -
كاش... ساختم كه كشوري و كردم هموار كه جادههايي و كردم
...ميرساند آخر به را ناتمامم راههاي كسي
ناتمام راههاي نگران آنكه از خستهتر خستهاي ، تو !امير -
!اميربزرگ بخواب آسوده اينك !باشي
عميق آرامشي.گونهباران از طنيني با است ، بلور جنس از صدا
فين آسمان.ميگشايند بال اسبها.ميگيرد دربر را امير
.ميكشد انتظار ستارهاي آسمان عمق در.است ستارهباران
هرگز كه درخشان ستارهاي است ، ملي قهرمان ديگر حالا كرباسچي
.نميميرد
تو كمند اسيران نگويند تا
كمند
تلفنياي تماسهاي به ستون اين ماجراي:گشتايي جستار.
روزنامه با تهران شهردار پيبازداشت در كه بازميگردد
اين از پس روز يك درست اين بر علاوه.شد گرفته همشهري
و غمبار حالتي با فلسفه نامدار استادان از يكي ماجرا ،
خواست ما از و كرد رجوع روزنامه دفتر به اندوهگين بسيار
وي بهنام بود نگاشته كرباسچي آقاي ستايش در كه را متني تا
خطاب مورد را ايشان شوخي به دوستان از يكي.سازيم منتشر
انزواي از خروج بر تصميم فلسفه اهل آيا:گفت و داد قرار
آن پاسخ ميكنند؟ ترك را انديشه قلعه و گرفتهاند فكورانه
براي لابد و بود عبرتآموز سخت ما براي ارجمند استاد
از ما هدف:گفت وي.بود خواهد جالب نيز ارجمند خوانندگان
در آشكار حقيقتي اگر و است حقيقت به دستيابي انديشيدن ،
ميان به آن اثبات از سخن نتوانيم ما و شود نفي ما نزد
خورد؟ خواهد چهدردي به ديگر انديشه آن پس آوريم ،
اين به ارجمند استاد آن با وداع از پس كه هنگامي بهراستي ،
در را آن مفهوم از بخشي توانستيم عباراتانديشيديم
پس كه اتفاقاتي.دريابيم اتفاقاتاخير و ضايعات با ارتباط
و فرهنگمردان مابا و ما ، با دانشوران و اساتيد ارتباط از
روعليرغم هر به.دريافتيم را آن تاثير عمق انديشمندانمان ،
شوند ، مشكل دچار مبادا آنكه بهدليل فلسفه استاد آن اصرار
دردمندانه و كوتاه نوشتار اما ميكنيم ، صرفنظر نامايشان از
.نمودهايم ستوندرج اين ضمن در را
آن طريق از و رسيد ما بهنظر كه راهي تماسها ، اين از پس
نيكنفس انديشوران و فرهنگ اهل تمايل به ميتوانستيمپاسخي
نامههايي از اعم- را آنان گفتههاي كه بود اين بدهيم كشور
-روزنامه با تلفني تماسهاي و حضوري تماسهاي نگاشتند ، كه
اساتيد از ديگر برخي با آن بر علاوه.كنيم منتشر بهتدريج
را نظراتشان تا شد حاصل تماس ما خود طريق از نيز ارجمند
سطح در اخير دگرگونيهاي و تهران شهردار دربارهفعاليتهاي
ميآيد ، پي در اينك آنچه.كنند بيان شهرنشيني و فرهنگ
عين در ولي است ، ايشان از ستايشهايي حامل عمدتا اگرچه
انديشه ، صاحب و فكور مردمان دردمند روح نشانگر حال
عليه و مقدسقانون نام به كه است نامردميهايي برابر در
بهگفته.ميگيرد صورت بوم و مرز اين فرهنگراستين و پيشرفت
تلخي تاريخ اگرچه ما ، ;بزرگوار استادان از ديگر يكي
واقعي محكمهاي كه داريم بيداري وجدان و روح ولي داشتهايم ،
ديار اين عرصه در كه را كساني گريبان زود يا دير و است
آرزوي همواره ما.گرفت خواهد كردهاند راهزني فرهنگي
سنجيده و درست روابطي و تميز ، و زندگيسالم و پيشرفت
اجازه و قرارگرفتهايم آن آستانه در اينك داشتهايم ،
رااز ما نبردهاند فرهنگ از بويي كه كساني داد ، نخواهيم
به وابستگان سخنان كلمات ، اين.سازند محروم ارمغان اين
پي در كه كلماتي از هيچيك نيست ، سياست عالم خاصدر جناحي
برجستهترين گفتههاي بلكه چنيننيست ، ميآيد مقدمه اين
است تازهاي درس نظراتآنان ، ماست خردمندان و انديشوران
كهزندگي بدانند تا شاگردانشان ، همه و دانشجويان براي
و دارد پيچيده اقتضائاتي و پيوستگي ما ، عصر در اجتماعي
و سوداگرانه اغراضي بازيچه را جامعهاي بهسادگينميتوان
هم باز كه دارد نيز ديگري سخنانوجه اين.داد قرار مقطعي
و قلم صاحبان روياروييميان:استادان از ديگر يكي قول به
و جدالفرهنگ است ، قدرت شيفتگان و سود صاحبان با فرهنگ
ميان نبرد بالاخره و واپسماندگي و پيشرفت جدال جاهطلبي ،
.است استبداد آزاديو
و مرز اين انديشهوران نظرات آتي شمارههاي و شماره اين در
.ميرسانيم گرامي خوانندگان نظر به را بوم
معارف سرويس
مدرسي علي دكتر
(مدرس آيتالله شهيد نوه) دانشگاه استاد
اصفهان - اصفهان و تهران كنيم ، قضاوت منصفانه بخواهيم اگر
و عالي شيوه اين با - كرباسچي آقاي زمانمسئوليت در
به مناسبي وضعيت هيچگاه پاكي ، و دلسوزي و مديريت پرقدرت
چنين اصفهان كه بود باري اولين درواقع.بود نديده خود
ايشان تا شد سبب عالي تجربه آن.ميديد خود به استانداري
اين كه بود موثر تهران آبادسازي در چنان و بيايد تهران به
رسيده جايي به كار حتي و - بود ويرانهاي شبيه كه پايتخت
با آمدند وقت آن - بيرون ببريم تهران از را پايتخت كه بود
كه جنجالهايي عليرغم بيمانند ، پشتكاري و قوي مديريت و همت
تهرانبهثمر آباداني و بردند پيش را كارها داريد خبر
فرهنگي مسايل روي ايشان كه كارهايي ديگر ، طرف از.رسيد
كتابخانهها ، .شهر جنوب در خصوصا بود ، درخشان بسيار كرد
وضعيت كه همشهري روزنامه همين خصوصا و فرهنگسراها
مطبوعات كار روي و كرد دگرگون را كشور مطبوعات اسفانگيز
اين از.گرفت قرار آنها الگوي آنچنانكه گذاشت تاثير بعدي
نام بخواهم من اگر كه شده انجام زياد آنقدر كارها نوع
.شد خواهد بزرگ و مفصل مقاله يك ببرم
منصفانه اگر - تهران و اصفهان در دارم اعتقاد بنده
و شده انجام عظيمي بسيار كارهاي -كنيم قضاوت بخواهيم
.است بيسابقه ايران تاريخ در كارها اين حقيقتا
فرامرزي محمدتقي استاد
معاصر پژوهشگر و مترجم
از مناست بوده مثبت فوقالعاده كرباسچي آقاي كارهاي
از جامعه پايين طبقات كه داشتم جوانيآرزو ابتداي
بهرهمند هنر و فرهنگ زمينه در شايسته و مناسب امكانات
و دور بسيار بهنظر كه را آرزو اين تهران شهردارشوند
عظيم بسيار ايشان كارهاي بيگمان.بخشيد تحقق ميرسيد غريب
اثرات و كارها همچنانكه.شد نخواهد فراموش هيچگاه و بوده
و نكرده فراموش بوم و مرز اين تيزهوش ملت را بزرگ مردان
.ميانديشند بهتر آيندهاي به آنان ، بزرگداشت با
لاهوتي حسن استاد
معاصر محقق و مترجم
وجود ايشان اقدامات ارزش و تهران شهردار درباره آنچه
را آن بخواهيم ديگري كس هر يا بنده نيستكه چيزي دارد ،
!است بيان به چهحاجت است عيان كه چيزي:كنيم تاييد
سفر تهران به كه گاهگداري اما هستم ساكن مشهد در بنده
بسيار مدتي در تحول و پيشرفت و همهدگرگوني اين از ميكنم
كه ميدهد نشان امر اين.ميشوم تعجب و حيرت دچار كوتاه
درخشان برجستهو اندازه چه تا تهران شهردار اهميت و ارزش
.است
ديدگاه
|
آن اعتبار و اعتراف
تهران ، شهردار كرباسچي آقاي دستگيري دلايل از يكي
بازجويي تحت قبلا كه شهرداري مديران از دسته آن اعترافات
.است شده ذكر گرفتهاند ، قرار
كه جرايمي مورد در افراد ، تنها نيستكه پوشيده نظر براهل
در آنان وادعاي اعترافند به قادر شدهاند ، شخصامرتكب خود
نيست ، بلكه مقولهاعتراف از ديگران ، نهتنها جرايم مورد
عقل شواهد و قراين با اگرهمراه كه است اتهامي طرح صرفا
.قرارگيرد اعتنا محل نبايد اصولا پسندنباشد ،
بازجويي هنگام در يكوزارتخانه كارمند اگر نمونه ، براي
به وي است ، ميگويند شده خلافي مرتكب شخصا بگويدكه
مدعي همينشخص اگر اما است ، كرده خوداعتراف خلافكاري
در خلافكارند ، وي متبوع كارمندانوزارتخانه تمامي كه شود
.است كرده رامتهم خود همكاران ساير وي ميگويند صورت آن
ادعاي مورد در پسندي محكمه شواهد نتواند كارمندي چنين اگر
و است شده جرم مرتكب واقع در دهد ، ارائه دادگاه به خود
مبناي بر متهم ، افراد يا فرد صورت آن در بتواند ، اگر
فردي اعتراف براساس نه و ميشوند دستگير مدارك و اسناد
از غيابهريك در كه دارد شرايطي اعتراف علاوه ، به !ديگر
نخواهد برخوردار وارزشي اعتبار هيچگونه از آنها ،
در آن انجام اعتراف ، هرگونه اعتبار شرط عمدهترين.بود
فيزيكي و رواني فشار هرگونه از بدور و عادي كاملا شرايط
.است
جلسات در زندان ، از خود آزادي از پس تهران شهرداري مديران
اين.گفتهاند سخن خود با بازجويان شديد برخورد از مختلفي
ازشخصيتهاي بسياري كه است بوده شديد حد بدان تا برخوردها
آنها شنيدن از مجلس ازنمايندگان برخي ازجمله سياسي ،
شده حرام چشمشان خواببه و افتادهاند گريه به شوكهشدهاند ،
نهتنها صورتگيرد ، شرايطي چنين در كه مسلمااعترافاتي.است
باشدت كه بازجوياني بلكه گيرد ، استنادقرار مورد نميتواند
براساس گرفتهاند ، ازمتهمان را اعترافاتي چنين خود ، عمل
قرار قانوني تحتپيگرد بايد و مجرمند خود كشور قانوناساسي
.مجازاتشوند و گرفته
انتشار منتظر ازهرچيز ، پيش ايران مردم حاضر ، حال در
رفتار نحوه مورد در جمهوري رياست ويژه هيات گزارش علني
ميزان خود تا هستند تهران شهرداري مديران با بازجويان
.دريابند را ادعايي ارزشاعترافات و اعتبار
زيدآبادي احمد
|
رئيسجمهوري با دقيقه يك
|
رئيسجمهوري با دقيقه يك ميتوانستيد و ميداشتيد فرصتي اگر
ميگذاشتيد؟ درميان وي با را موضوعي چه كنيد صحبت
بزن حرف رئيسجمهور آقاي
نام بدون
.كنيد رفتار قاطعانه ميهن دشمنان و مرجطلبان و هرج با
است پيشدرآمدي كرباسچي چون خدمتگزاري به افترا و تهمت
ديگر شوم زمينههاي براي
شمس خسرو
.هستم نمازجمعه در شما خطبههاي منتظر من
تهران - ساله 16- پاداش محمدامين
يافتن بهبود اميد به ايران جوان ملت راي ميليون بيست
نه است بوده كشور در قانونمندي و قانون نابسامان وضعيت
.آن مقابل در سكوت و تحمل براي
دانشجو - ح - م
بركنار كار از بههردليلي را شما دولت مسئولان تمام اگر
.بود خواهد پابرجا خاتمي همدولت باز كنند
تهران - كاجي
.بيافرينيم ديگر قادريمحماسهاي خرداد حماسهآفرينان ما
تبريز- فرهنگ محمدرضا آقاپور ، عليرضا
و انحصار از را آنها كرديو ايران مردم به بزرگي خدمت
سازندگي بزرگ سردار يك به قضائيه قوه.نجاتدادي قيم
زندان غذاي از كرباسچي آقاي ندهيد اجازه.دارد احتياج
حزب حزب ، حزب ، تشكيل !كند استفاده
مهندس يك
كه چراباش همراه مردم آخربا تا مردم ، دولت بهترين اي
.دارند آنهادوستت
رضا - وحيد - سعيد
خلاف مورد يازده مجلسفرمودند ، در هاشمي خانم كه همانطور
.نماييد منتشر افكارعمومي روشنشدن براي را قوهقضائيه
برخوردارخواهيد قويتري پشتوانه از بااينعمل مسلما
.شد
اسماعيلي - علي
جنگل؟ در يا ميكنيم زندگي شهر در ما بگوئيد ما به لطفا
بهتزده ، شوكه ، جنگل؟ قانون يا است حاكم مدني قانون ما بر
.نقطه يك به خيرهمانده
مراغهاي جعفر
نگذار و كن دفاع خودت نفرو ميليون آبروي 20 و حيثيت از
خواستههاي نفوذ اعمال و زور حربه با عدهايكوتاهفكر
.كنند تحميل ما بر را خود ناعادلانه و غيرمنطقي
وليعصر اهالي از عدهاي شباهنگو رحيم شهرام ، شهريار ،
تبريز
.تونبخشايد بر شود اگرقادر كه مكن رحمت دشمن عجز بر
تهران - تكاور
سعي كه طلب مرج و هرج گروههاي و اشخاص مقابل در قاطعيت با
افكار و اهداف با مقابله و جامعه آرامش زدن هم بر در
د را آزادي و امنيتبايستيد دارند شما روشنفكرانه
جوانان خصوصا و ايران ملت براي خشونت از عاري رجامعهاي
.آوريد ارمغان به ايران
تهران - عمران دانشجويآ.ب
همكاري و دردوستي از شما با هنوز برخي چرا بگوئيد
حركت شما با دارند انتظار مردم آنطوركه و برنيامده
.نميكنند
تهران -درويش اكبر
صندوق آفريقا ، خيابان تهران ، :نامه دورنگار2058811 ،
گروه روزنامههمشهري ، كدپستي 19156 ، پستي 5446/19395 ،
افكار بررسي
|
|