برنده "ساراماگو"با وگو گفت
چندان انتخابم نوبل ادبي جايزه
!است نبوده هم اشتباه
هيچ ديگر و من
كوتاه داستان
معمولي بوكر ادبي جايزه اهداي
بيسروصدا و
برنده "ساراماگو"با وگو گفت
چندان انتخابم
نوبل ادبي جايزه
!است نبوده هم اشتباه
جايزه برنده عنوان به ساراماگو به امسال كسي كمتر شايد
نيز خود ساله ساراماگو 75.بود كرده فكر ادبيات نوبل
به رسيدن براي پرتغالي نويسنده اين.نداشت انتظاري چنين
نام به او اخير كتاب.ميكشيد انتظار سال بايد 60 افتخار
ادبيات به و رساند افتخار اوج به را او "كوران شهر"
.نيست شده شناخته اروپا در حتي كه داد بها كشوري
اروپايي معرفت و شرقي خلقيات از آميزهاي پرتغال ادبيات
دريا به چشم همواره كه كهن قارهاي گوشه در كشوري.است
كه است سرزميني پرتغال.است كرده اروپا به پشت و دوخته
زمين مشرق از دوري غم ترانه و آهنگ و شعر ادبيات ، آن در
نواي كه هنگامي و است درآميخته هم به را سواحلش زيبايي و
كلام گوش ، و بسته چشم اگر مياندازد ، طنين فضا در "فادو"
شجريان صداي با را حافظ و خيام شعر بسا چه بشناسد را
وراي در را اصفهاني تاج و ونكيسا باربد يا و كند مجسم
در پرتغال ادبيات.پندارد مشغول سرايي نغمه به آوازها
ميشود ديده بيش و كم آنچه و نيست شده شناخته ايران
.است ديگر زبانهاي از برگرداني
به نيز نگاهي وادارد را ما قابل مترجمان ساراماگو شايد
معاصر ادبيات كتابهاي "مسلما.افكنند اروپا گوشه اين
.كرد خواهند پيدا بسياري طرفداران ايران در پرتغال
ساراماگواست جوزه با كوتاه گفتگويي ميخوانيد پي در آنچه
مجله ادبيات ، نوبل جايزه دريافت از پس بلافاصله كه
.است داده انجام او با اشپيگل
دست به را ادبيات نوبل جايزه كه فهميديد كجا در *
آوردهايد؟
تمام را فرانكفورت كتاب نمايشگاه از ديدار من:ساراماگو
كه بودم مادريد به پرواز منتظر فرودگاه در و بودم كرده
من.گفت من به را موضوع واين آمد من طرف به مهماندار
از ناشرم ولي كنم پرواز همسرم سوي به فوري ميدادم ترجيح
نمايشگاه به و بياندازم تاخير به را سفرم خواست من
.برگردم
داشتيد؟ را جايزه اين انتظار آيا *
.شايد گذشته ، سال نه امسال نه ، :ساراماگو
نمايشگاه اصلي موضوع پرتغال كه هنگامي يعني گذشته سال *
بود؟ فرانكفورت كتاب بينالمللي
آن با را سفرم برنامه نميخواستم صورت هر در:ساراماگو
كرده برنامهريزي آن براي من اگر كنيد كنم ، مجسم هماهنگ
.ميآمد نظر به مسخره نميبردم ، را جايزه نهايت در و بودم
شديد؟ متعجب حال هر در شما ولي *
مطرح كانديدا عنوان به من كه است سال پنج:ساراماگو
ديگر نويسنده چندين نميرساند ، را چيزي اين ولي ميشوم
.نبردند را جايزه هرگز ولي بودهاند مطرح بارها هم
كرديد؟ پيدا حالتي چه شنيديد را خبر شما كه هنگامي *
راهروي يك دست ، در چمدانهايي با بايد من:ساراماگو
مسخره ميگفتم خود به.ميكردم طي تنهايي به را طولاني
تو كه نيست اينجا در هيچكس و بردهاي را جايزه حالا است ،
.كني صحبت او با
تعلق پرتغال به ادبيات نوبل جايزه بار نخستين براي *
گرفت؟
وطنم مردمان از بسياري كه ميدانم من و بله:ساراماگو
.شدهاند خوشحال بسيار موضوع اين از
مطرح پرسش اين همواره و دارد طولاني سابقه پرتغال ادبيات
حالا.نميآوريم دست به را جايزه اين ما چرا كه بود
.رسيديم آن به بالاخره
.نميكنيد زندگي پرتغال در ديگر سال 1993 از شما ولي *
همسرم فاميل.ميكنم زندگي "لانزاروته" در من:ساراماگو
اين ما.ساختهايم خانهاي آنجا در ما و هستند آنجا
بسياري من.نيست اعتراض معني به اين داريم دوست را جزيره
در چند هر طولاني ، مدتي براي حتي هستم ، پرتغال در اوقات
داستانهايم از يكي سر بر اختلافهايي دولت با پيش سالهاي
.داشتم
.دارد اعتراض شما به جايزه اعطاي به هم واتيكان حالا *
روزنامه.برسد خودش كار به است بهتر واتيكان:ساراماگو
مذهبي ضد كتابهاي و هستم كمونيست من است نوشته آنها
.مينويسم انسانيت براي كه ميگويم فقط منمينويسم
.نداشت هم سواد مادرتان كه هستيد روستازادهاي پسر شما *
فكر موضوع اين آيا است فاصله جهاني شما شهرت و تولد بين
نميكند؟ مشغول خود به را شما
كنونيم آثار كودكيم دوران تجربههاي بدون:ساراماگو
.نميآمد بوجود
نيست؟ اروپا داستاني ادبيات راه ادامه شما آثار *
فرهنگ يك فقط كه بود درست وقتي موضوع اين:ساراماگو
مختلف زبانهاي فقط نه اروپا در ولي داشت وجود اروپايي
.دارد وجود نيز متفاوتي فرهنگهاي بلكه
راضي آن از آيا ميكنيد نگاه خود زندگي به كه هنگامي *
هستيد؟
سالگي پنج و بيست در را داستانم نخستين من:ساراماگو
تغيير بدون حالا بود مفقود مدتها كه داستان اين نوشتم ،
در تغييري هيچ سال پنجاه از پس من.است شده چاپ مرتبه دو
زيرا برداشتم نوشتن از دست هنگام آن در من.ندادم آن
.ندارم گفتن براي چيزي كردم احساس
ديگري كار دنبال كه ميگرفتم تصميم بايد سال 1975 در
انتخاب را نويسندگي من.دهم ادامه نويسندگي به يا و بروم
انتخابم ميرسد نظر بهگرفتم را جايزهام حالا و كردم
.است نبوده هم اشتباه چندان
اشپيگل:منبع
لقماني عباس:مترجم
هيچ ديگر و من
كوتاه داستان
به اضافه خط اين كه نفهميدم هيچگاه -ميگويم را خودم -من
نظر در را خودم از بعد تيره خط همين ميخورد ، درد چه
.نچسباند من كنار را اين كه خواستم او از بارها.بگيريد
اهميتي چه "اصلا.باشد داشته ميتواند مفهومي چه اين آخر
فرض بر هم اگر.باشد داشته مفهومي چيزي چنين كه دارد
او بايد چرا بگيريد ، سراغ بتوانيد آن براي مفهومي محال
حرفهاي حتي كند ، منتسب من به را بيقواره خط اين اينچنين
خودم از را اين هميشه ميشوم ، كه تنها.را آن از بعد
و خط آن يا است من جاي صفحه اين در يا ميگويم.ميپرسم
را تو آخر.است شده نوشته آن از بعد كه چيزهايي همه آن
اما.مختصر و مفيد حرف ، دو با فقط ببينيد ، مرا خدا به
دنيا زبان صدها به.است نهفته من در معني چقدر ببينيد
توضيح آنرا ميتوان دنيا زبان صدها به نوشت ، مرا ميتوان
از است معلوم دارد ، اصالتي دارد ، شخصيتي خود براي.داد
اين ولينگرفته قرار صفحه اول در كه بيخودي آمده ، كجا
است ممكن مفهومي چه شدهاند قطار هم كنار كه حرفها باقي
به ميكنم خواهش ميشناسيد ، را او اگر شما.باشند داشته
به بخورد ، بر او به كه آنطور نه.بفهمانيد او به نوعي
ولي ميدانيد صلاح كه هرطور سردرد ، از نصيحتگونه ، زباني
چه هستم من وقتي.است اشتباه در كه بقبولانيد او به
وجود.ميكند رديف من پشت كه است ديگران اين به احتياجي
.داد خواهد توضيح را همهچيز من
خط اين نميتوانم من كنم ، تحمل را باقي نميتوانم من
نوشتيد مرا وقتي شما ، با او هركس ، كنم تحمل را اضافه
چطور.بنويسيد را ديگري چيز كه ميدهد حق خود به چطور
من وقتي.كنيد مطرح ديگر چيزهاي ارز هم مرا ميتوانيد
.ديگر چيزهاي به است احتياجي چه هستم
خداي بنويسيد من كنار ديگري چيز اگر شما ميدانيد ، "اصلا
برداشت آن از بدي معاني بسا چه ميشويد ، گمراه ناكرده
آن از خودم من نكرد ، را كار اين كسي اگر "اصلا كنند ،
ميكنيد فكر خط ، همين "مثلاميكنم برداشت بدي معاني
كه به نخنديد ، .بدوزم پاپوش برايتان همين از نميتوانم
چيزي عمرم در "اصلا من.نكنيد باز را دهانم ميخنديد ،
خودم من مگر.نديدم خودم بغل خط اين از توهينآميزتر
وجودش در "حتما پس.دهد توضيح مرا ميخواهد او كه لالم
.است كار در توطئهاي
كه تنها بارهابگويم شما براي را حقيقتي ميخواهم "اصلا
باور مطمئنم ، "كاملا و كردهام فكر مسئله اين به شدهام
بنويسيد فقط بنويسيد ، مرا كه آفريدهاند را شما.كنيد
خود وجودي كمال به نوشتيد كه حالا ديگر ، چيز نه "من"
بميريد زودتر كنيد سعي.بميريد ميتوانيد پس رسيدهايد ،
زودتر بچسبانيد ، من كنار ديگري چيز نشدهايد وسوسه تا
."لطفا
رزازيفر عليرضا
معمولي
بوكر ادبي جايزه اهداي
بيسروصدا و
در ادبي جايزه معتبرترين بوكر جايزه برنده ميلز ماگنوس
هفتم روز است ، اتوبوس راننده كه ميلز.شد انگليسي زبان
كرده تمام را روزانهاش كار كه وقتي -مهرماه 15-اكتبر
به.است گرفته تعلق وي به بوكر جايزه كه يافت اطلاع بود
جشن و كردند دوره را وي ميلز دوستان خبر اين اعلام دنبال
فرصتهاي در اتوبوس راننده اين كه رماني.شد برپا كوچكي
نخبگان كنار در رفيع جايگاهي در را وي بود نوشته فراغتش
كه است سالي سيامين امسال.داد قرار انگليسي ادبيات
چون نويسندگاني به تاكنون و شده نهاده بنا بوكر جايزه
به جايزه اين.است شده اهدا مورداك ايريس و آميس كينگزلي
انگلستان ، كشورهاي در كه ميشود داده ادبي اثر برترين
.ميشود خلق مشتركالمنافع كشورهاي مجموع عضو و 50 ايرلند
عكاسان بوكر ، امسال جايزه برنده تعيين خبر انتشار از پس
در را وي و برده هجوم ميلز ماگنوس سوي به جرايد مخبرين و
ميخواستند و داده قرار سوءالها سيل معرض در اتوبوسش كنار
از تا گيرد قرار آنها سليقه مطابق مختلفي حالتهاي در تا
اين اجابت از خودداري با ميلز امابگيرند عكس وي
و ندارد وقت خبرها و عكسها براي كه كرد اعلام خواستهها
:ميداند وظيفهاش اصليترين را مقصد به رسيدن موقع به
خودتان خبرنگاران شما كنم قصوري وظيفهام انجام در اگر"
".بود خواهيد معترضان و شاكيان اولين
طبق.كرد ناراحت را ادبي منتقدين ميلز شدن برنده اعلام
انگليس ادبي منتقدين از پارهاي شده منتشر كه گزارشهايي
حملات مورد را هيات رييس "مخصوصا و بوكر داوران هيات
رئيس.كردند اعتراض هيات انتخاب اين به و داده قرار سختي
خارجه امور سابق وزير هرد داگلاس بوكر ، داوران هيات فعلي
و پرماجرا مطالب نويسنده خود هرد داگلاس.است انگلستان
ويليام نام منتقدين از عدهاي اعتقاد به.است حادثهاي
حذف بوكر جايزه نامزدهاي فهرست از ايرلندي نويسنده تروور
دريافت براي نويسندگان شايستهترين از وي حاليكه در شده
.ميباشد جايزه اين
راننده به را بوكر جايزه اگر:نوشت منتقدين از يكي
به بايد پس باشد جايزه براي تبليغي تا ميدهند اتوبوسي
.داد جايزه يك هم تاكسي راننده هر
دوره در را فتنههايي كه ديپلماتي هرد ، داگلاس اما
بيمي انتقادات اين از نشانده فرو سياسياش مسئوليتهاي
خوب جلسات جايزه برنده انتخاب براي":ميگويد هرد.ندارد
و كردند اظهارنظرهايي داوران عضو پنج.داشتيم سالمي و
خاصي فرد "حتما كه نيست تضميني.برگزيديم را برنده
".شود انتخاب
نفر يك حتي داوران هيات اجلاس در آمده خبرها در چنانكه
از را خودش كه بود كرده تهديد ميلز انتخاب با مخالفت در
پذيرفتكه بتوان مشكل اما.انداخت خواهد بيرون به پنجره
.باشد گذاشته وقعي تهديد اين به هرد
جايزه 33850 اينك بوده مزرعه كارگر "قبلا كه ميلز ماگنوس
نوشتن براي جايزه اين.است كرده خود آن از را بوكر دلاري
دو سرگذشت رمان.شد داده وي به "چهارپايان توقيف" رمان
را انگليسي مزاحم كارفرماي چندين كه است اسكاتلندي كارگر
بريل امسال جايزه ديگر نامزد مهمترين.ميرسانند قتل به
فهرست در متوالي سال چهارمين براي نامش كه بود بانبريج
.داشت قرار نامزدها
عقيده بوكر جايزه درباره انگلستان فرهنگ وزير اسميت كريس
و شده داده نخبه افراد به هميشه جايزه اين كه دارد
نداده راه خود برندگان جمع به را عامهپسند نويسندگان
بايد اسميت آقاي جاري سال در ميلز ماگنوس انتخاب با.است
اما.باشد آمده كوتاه داوران هيات از خود انتقاد در
بوده وارد بوكر داوران كار به "دايما كه عمدهاي انتقاد
گرين گراهام نظير غولهايي نام نشدن وارد هست هم هنوز و
گرين.است بوكر جايزه برندگان و نامزدها سالانه فهرست به
انگليسي زبان به كه بود جهاني معروف نويسندگان از
.مينوشت
وي آثار و زندگي بوكر ، جايزه امسال برنده ميلز ماگنوس از
آخرين در بوكر داوران هيات.است نشده مخابره اطلاعي
جايزه.برگزيد بيسروصدا را معمولي نويسندهاي انتخاب ،
تبار هندي نويسنده "روي آروندتي" خانم به گذشته سال بوكر
.بود شده اهدا انگلستان مقيم
|