!نشد كهتهيه گزارشي درباره گزارشي
كه قرارداشتم حالتي در راميديدم ، روزنامهنگاران گاه
هر
ديدم ، دردادگاه را شمس .بپرسم را سئوال اين نميتوانستم
در را ارغندهپور
و مزروعي روحانيت ، ويژه دادگاه در جلوي حكمترا
را جلاييپور
روحانيت ، ويژه دادگاه رادر نوري شمس ، باخانواده ديدار
رديف صندلي
در را سحرخيز بود ، شمس براي وثيقه تامين كهپيگير حالي در
.و ويژه دادگاه
در جلوي در حكمت كنار را گنجي دادگاهشمسالواعظين ، آخر
و مسئول مديران از
همشهري شماره دوهزارمين ويژهنامه براي قراربود .
است؟ كشور روزنامه
پرخوانندهترين همشهري چرا" بپرسيم سردبيرانروزنامه
"نوري عبدالله"
شد "چا روزنامهها در ماموريتام اين با اماهمزمان
نكونام ابراهيم محمد
كه ميدانيد "حتما ."ميشود محاكمه چهارشنبه
را خرداد روزنامه
مسئول مدير اتهامات روحانيت ويژه دادستاندادگاه
(ره)امام حضرت ديدگاههاي
و نظرات با مقابله مسئولين ، به افترا توهينو
مدير مجرمانه عناوين
جالبتر .كرد اعلام ديني موازين مخالف نشرمطالب
شناسايي به ترغيب
باآمريكا ، رابطه ايجاد در سعي" خردادبود مسئول
سياسي ترويج ملي ،
جبهه از دفاع نهضتآزادي نفع به تبليغ اسرائيل ،
تضاد مسلماسلام ، احكام
برخي عليه مبارزه به تشويق منتظري ، آيتالله
فضاي نوري عبدالله
محاكمه خبر "باطل و حق نسبيت و دين و عقلانيت
مديران روزنامهنگاران ،
سياسي ، گروههاي .كرد ملتهب را كشور مطبوعاتي
به رسيدگي مصاحبه
انجام و اطلاعيه صدور با ..و سردبيران مسئول ،
در .ندانستند روحانيت
ويژه دادگاه صلاحيت در را مطبوعاتي پروندههاي
جديد حملات برابر
در دفاع صرف را خود نيروي مطبوعات جامعه اينمدت
و بود شده آغاز روزنامه
چهار تعطيلي با كه حملاتي كرد ، محافظهكاران
.يافت ادامه مطبوعات
قانون تغيير طرح با
اين مهر يكشنبه 25
كه بود نشده تمام نوري عبدالله محاكمه شوكخبر هنوز
كرد صادر را
شمسالواعظين بازداشت دستور مرتضوي شد ، جرايددرج در خبر
شمس ، بازداشت براي
مرتضوي مستند كه شد وارد حالي در جديد اينشوك و
.بود نشده ابلاغ وي
به حتي كه بود بازجويي جلسه در شمس حضور عدم
دادگاه مورد در مطلب
گونه هر درج از خرداد روزنامه ديگر سوي از
مطلبي كوچكترين
اگر شد اعلام و شد ممنوع روزنامه اين در عبداللهنوري
.شد خواهد توقيف
خرداد روزنامه شود درج مورد اين در
مطبوعات قانون تغيير
طرح دوم شور شدن مطرح زمان ، همين در
خواستار بيانيهاي
صدور با تا واداشت واكنش به را روزنامهنگاران
روزنامهنگاران صنفي
انجمن .شوند مطبوعات قانون تغيير طرح مسكوتماندن
جرايم به كننده رسيدگي
شعبه تغيير خواستار بيانيهاي صدور با نيز
.شد مطبوعاتي
خوبي فرصت و كرد كشورحاكم فضاي بر آرامشي فرانسه به خاتمي آقاي
رفتن
كوتاه فرصت اين اما
.بود مطبوعات دستاندركاران از سئوال پرسيدن
براي
دادن قرار كار دستور
در براي مجلس نمايندگان از برخي بااقدامات نيز
.رفت دست از مطبوعات
قانون تغيير طرح
نوري عبدالله محاكمه
شد تهران وارد فرانسه از خاتمي كه فردايروزي
.شد آغاز روحانيت
ويژه دادگاه در خرداد روزنامه مسئول مدير
.شد ملتهب ديگر بار
نوري عبدالله دادگاه شروع با كشور فضايمطبوعات
حركات ، تمام آن
در كه بود عجيبي سناريوي نوري عليه كيفرخواستنكونام
روزنامهنگاران .بود
شده محسوب جرم نوري افكار حتي و سخنان رفتار ،
شده سبب امر همين و
داشت نخواهد خوشي پايان دادگاه اين كه ميدانستند
.شود دادگاه اين به
معطوف روزنامهنگاران حواس تمام كه بود
اين كارمندان بيكاري
و روحانيت ويژه دادگاه توسط سلام تعطيلي تجربه
و برانگيخت را روزنامهنگاران
همدلي ديگر يكبار سابقه ، با روزنامه
به كه روزنامهاي بودند ،
خرداد روزنامه در خود همكاران فكر به آنان
.است بعدي قرباني
زن و نشاط توس ، جامعه ، از بعد ميرسيد نظر
نيز شمسالواعظين
.نبود اين فقط اما يافت ادامه نوري دادگاهعبدالله
.افتاد زندان به
پاريس در خاتمي تاسخنان افتاد زندان به واهي اتهامي به
شمسالواعظين
.شود نقض "زندانينداريم روزنامهنگار ايران در ما" بود گفته
كه
.ماند باز ادامهانتشار از و شد تعطيل زمان همين در نيز آدينه
مجله
محاكمه تا رفت بهدادگاه زندان از وي و شد آغاز شمسالواعظين محاكمه
.شود
اتهام به نشاط كهسردبير چرا .بود عجيب اتهامش همچون شمس دادگاه
.ميشد محاكمه منصفه
هيات حضور بدون دادگاهي در مطبوعاتي
راستگو قاضي به
پروندهاش تا خواست قضائيه قوه رئيس از دردادگاهش شمس
دادگاه حوزه در شايسته
تغييري خواستار نيز صنفي انجمن و شود سپرده
...اما شد ، مطبوعات
رحم نيز وكيلشمسالواعظين به حتي مرتضوي دادگاه ، بعدي جلسه در
اما
.ساخت "اوين"
روانه دادگاه رئيس رفتار به اعتراض دليل به
را وي و نكرد
كردند تجمع عصرآزادگان
روزنامه محل در شمس از دفاع در روزنامهنگاران
براي نيز آن از بعد
روز .شدند شمسالواعظين آزادي خواستار آن طي و
از قبل اما .رفتند
زنداني شمسالواعظين خانواده ديدن به ابرازهمدلي
حالي در نوري عبدالله
دادگاه آبان ، پنجشنبه 20 روز در دوم ديدار
آبان دوشنبه 24 و
نيافت را دفاع آخرين اجازه حتي وي كه پايانيافت
اجازه تنها نه
نيز او كه يافت پايان حالي در دادگاهشمسالواعظين
.كرد خودداري وي گواهان
احضار از حتي دادگاه بلكه نيافت ، را آخريندفاع
هم آن دانست مجرم
را نوري روحانيت ، ويژه دادگاه ساخته منصفهخود هيات
.بخوانند را نوري دفاع
آخرين اينكه بدون
وثيقه 50 قرار با
شمس ;مطبوعاتي بزرگوار دو اين احكام ازصدور قبل
.شد آزاد زندان از
(نفر ديه 7 معادل) توماني ميليون
.شد صادر دادگاه دو
هر حكم و نيافت دوام چندان شمس آزادي شيريني
به دادگاه از "مستقيما
و شد زندان سال پنج به محكوم نوري عبدالله
هم آن .شد محكوم
زندان سال سه به نيز شمسالواعظين و شد زندانمنتقل
بود متهم شاكي
منصفه هيات اولي ، دادگاههاي در كه مجموعهمحاكماتي در
!قاضي دومي در و
از تا بود دادهشده مهلت من به كه روزي آخرين سان بدين و
به "است؟ كشور
روزنامه پرتيراژترين همشهري چرا" روزنامهنگارانبپرسم
را سئوالم روزنامه
مسئول و سردبير يك از حتي نتوانستم من رسيدو پايان
حالتي در راميديدم ،
روزنامهنگاران گاه هر چون دهيد ، حق من به
.بپرسم
ديدم ، دادگاه در شمسرا بپرسم را سئوال اين نميتوانستم كه داشتم
قرار
در را ارغندهپور مزروعيو روحانيت ، ويژه دادگاه در جلوي را حكمت
را جلاييپور روحانيت ،
ويژه دادگاه رادر نوري شمس ، خانواده ديداربا
رديف صندلي در را
سحرخيز بود ، شمس براي وثيقه تامين كهپيگير حالي در
.و ويژه دادگاه در
جلوي در حكمت كنار را گنجي شمسالواعظين ، آخردادگاه
..
آفتاب روزنامه مديرمسئول فردنيا فرهت ميديدم روز هر را نفر دو اما
بازجويي براي اولي
كه امروز صبح سردبيري اعضاي از شكري كاظم امروزو
برگزاري زمان فكر
در دومي و بود شده فراخوانده مطبوعات بهدادگاه
.است دادگاهش
فرا را جامعهمطبوعاتي كه سنگين فضاي اين در بوديد من جاي شما
اگر
داشتيد؟ را هاياينگونه پاس و پرسش ياراي آيا گرفته ،
مستوفي شمس شهريار