جهان در بهاري جشن ترين پرشكوه نوروز
!بند در ديوها دشواري از فارغ دلشاد مردمان
استانگلستان در ناشدني فراموش اندازهاي چشم
صفوي عصر در جهان ميدان بزرگترين جهان نقش
معنوي سفرهاي تا نوروزي سفرهاي از
انگيز خاطره و نواز چشم خرمشهر و آبادان
!بيدار هميشه آتشفشان تفتان
بيهق سرزمين از اي بازمانده
باستان عهد بناهاي غارژ جنگلژ كوهژ ژ درياچه
جهان در بهاري جشن ترين پرشكوه نوروز
جشن پرشكوهترين كهن روزگاران از ايرانيان جشن نوروز ،
كه است بهارانهاي نوروز ، .است بوده جهان در بهاري
.است گونهگون بسيار آن پيدايش درباره تاريخ روايتهاي
ميكند نقل آن براي چند دلايلي بيروني ابوريحان جمله از
كه است شاه جمشيد به نوروز دادن نسبت آن ، مشهورترين كه
.است شده آن شهرت موجب فردوسي ، ابوالقاسم توس حكيم
ديوان كه بساخت شگفت تختي شاه ، جمشيد روايت اين براساس
به را آن سپس و بردند هوا به و گرفتند دوش بر را تخت اين
با مردم.آوردند فرود بابل به دماوند كوه از روز يك
خاص روز آن دليل همين به و شدند شگفت در عمل اين مشاهده
.خواندند نوروز يا ديگر روزي را
"فروردگان" فروردينيا شروع جشن نوروز ديگر ، روايتي به
چنان و بود ما نياكان و اجداد يادآوري جشن كه است
مردگان ، طيبه ارواح متوالي ، شب پنج در كه ميپنداشتند
فرود زمين به بازماندگان احوال و زندگي وضع ديدار براي
سركشي و تماشا سرگرم خويش آشيانه و خانه در و ميآيند
شاد و راحت آن ساكنان و پاكيزه و روشن خانه اگر.ميشوند
غير در اما.ميگردند بر سرافراز و مسرور ارواح باشند ،
خويش منزلگاه به ناراحت و غمگين آنان صورت ، اين
درباره.مينشينند انتظار به آينده سال تا و بازميگردند
را نيشكر كه است آمده چنين ديگر روايتي در نوروز پيدايش
متحير آن خاصيت و كشف از مردم و يافت روز اين در جمشيد
و ساختند شكر(شهدآن) آن از تا دستورداد جمشيد پس.شدند
.ناميدند "نوروز" را آن رو ، اين از.دادند هديه مردم به
بر را قحطي و خشكسالي بلاي اهريمن ، كه شده روايت همچنين
و پرداخت اهريمن با جنگ به جمشيد اما.نشانيد فرو زمين
را نكبت و قحطي و خشكسالي آنگاه.داد شكست را او عاقبت
بازگشت با بازگشت زمين به و بخشكانيد ريشه از زمين برروي
اين مردم پس.شدند سبز خشكي چوب و نهال هر و درختان وي ،
تشتي در مباركي و يمن به هركس و خواندند "نوروز" را روز
زمان ازآن نوروز ايام در نشانيدن سبزه رسم اين و كاشت جو
:است آمده نامه خيام در.است مانده باقي امروز به تا
يكسره او از جهان گذشت ، جمشيد 421سال اميري از چون...
شدند او مريد و مطيع هم ايرانيان و ايران.آمد همي راست
معادن از زر و سيم و ساختند بسيار گرمابههاي بفرمود تا
اول روز روز ، آن كه بافتند ابريشمي ديباي و برآوردند
و نهاد نام نوروزش و ساخته برپا جشني پس.بود "حمل"
.گيرند جشن را روز آن آيد ، فروردين چو سال هر تا فرمود
دين و تاريخ ديدگاه از نوروز
.است آمده مختلف روايتهاي به نيز تاريخ ديدگاه از نوروز
نوروز كشاورزان ، نوروز معتضدي ، نوروز آنها ممتازترين
يك هر كه است ، خوارزمشاهي نوروز و جلالي نوروز سلطاني ،
اسامي به مشخصي قوانين و دستورها اساس بر نوروزها اين از
مجلسي اسماءالعالم كتاب در.ميشدند شناخته نظر مورد
فروردين ، آغاز در كه است شده روايت (ع)صادق امام از نيز
است مباركي و فرخنده روز روز ، آن و شد آفريده آدم حضرت
ايشان از نيز.انسان آرزوهاي شدن برآورده و مناجات براي
از خداوند نوروز در.است بسيار روز ، اين قدمت كه شده نقل
بدون را او و كنند پرستش را او ميگرفتتا پيمان بندگان
اين بر مورخان و پژوهشگران از بعضي حتي.خوانند شريك
مصادف فروردين اول با خم ، غدير عيد روز كه عقيدهاند
.است بوده
و زوالناپذير فرهنگ از نوروز تاريخي ، يافتههاي اساس بر
آن رسوم و آداب مجموعه و است شده زاده ايراني پرمايه
و مذهبي اجتماعي ، و ميهني و ملي فرهنگ از باشكوه جلوهاي
و صدها طي ايرانزمين ، قومهاي فلسفي باورهاي و اقتصادي
نامباركي روزگاران در حتي ايراني اقوام.است سال هزاران
همواره بودهاند گوناگون اجانب سلطه زير يا نفوذ تحت كه
برگزار را نوروز جاويدان و يادماندني به مراسم و آيين
نام به شبي از واقع در كه مراسمي.كردهاند
آغاز حاجيفيروز نام به شادي و پيكاميد و چهارشنبهسوري
و نوروزي سفره و هفتسين همچون زيباتري رسم به و ميشود
.ميرسد عيدي و جشن
در نو سال جشن شدند ، ايران وارد كه آريايي اقوام ميان در
روزگاران در آرياييان:است بوده زير شكل دو به اصل
شامل سرما فصل.بودند سرما و گرما فصل دو داراي باستاني
مدتي ، از پس ولي.ميشد ماه ده شامل گرما فصل و ماه دو
هر درشد ماه پنج داراي زمستان و ماه هفت داراي تابستان
اين دو هر كه ميكردند برگزار جشني فصل دو اين از يك
.ميكردند تلقي نو سال آغاز را جشنها
هنگامي به يعني گرما فصل هنگامآغاز به كه اول جشن در
و ميكشانيدند خرم و سبز چمنهاي به آغل از را گلهها كه
با دوم جشن.ميشدند شاد خورشيد گرمابخش چهره ديدن از
آغل به را گله ايام اين درميشد آغاز سرما شروع
نگهداري آنها از اندوخته توشههاي با و بازميگرداندند
به حتي نوروز جشن شواهد ، و قرائن اساس برميكردند
برپاميشده بهار آغاز در نيز اوستا كهن تدوينبخش هنگام
آغاز در را آن نيست معلوم ما بر اكنون كه نحوي به شايد و
منابع از كه چنان.ميداشتند نگاه ثابت مزبور برج
سال اول روز يعني نوروز ، ساسانيان عهد در برميآيد
نبود بهار فصل اول در ماه فروردين روز نخستين و ايراني
هم آن مسلمانان ميان در قربان عيد و فطر عيد همچون بلكه
كه هجرت يازدهم سال در.ميگشت زياد كندي فصلهابا در
شهريار آخرين يزدگرد جلوس با مصادف تاريخيزدگردي مبدا
در.بود گرفته قرار تابستان نزديكي در نوروز است ، ساساني
طول روز ده كه داشتهاند جشني ايرانيان فروردگان
ظاهرا مراسم اين.است بوده سال پايان در و ميكشيده
همچنانكه.شادي جشن نه است بوده ماتم و عزا روزهاي
نزد در سال آخر روزهاي همين به راجع بيروني ابوريحان
قديم اموات براي سفر اهل دوازدهم ماه آخر در گويد سفريان
و بخراشند را خود چهرههاي و كنند نوحهسرايي و گريه خود
به ظاهرا و گذارند وآشاميدنيها خوردنيها برايمردگان
بزرگ شادي روز ميآيد آن از پس كه نوروز جشن جهت همين
ميشده محسوب نيز سال آغاز جشن آنكه بر علاوه.است بوده
نميشده برپا ماه فروردين اول در تنها نوروز جشن.است
را ماه فروردين ششم روز و مييافته دوام روز چندين بلكه
به پادشاهان اول ، روز پنج در.ميناميدند بزرگ نوروز
آنان به عطاهايفراواني و ميكردند رسيدگي مردم نيازهاي
.ميپرداختند جشن به ميگذشت ، روز پنج اين چون و ميدادند
اين ميناميدند ، بزرگ نوروز را ششم روز اينكه علت
و تندرستي و بيمردگي به را مردم جمشيد نوروز در بودكه
را ديوان كيومرث كه بود روز اين در و داد بشارت آموزندگي
.برداشت ميان از
بيشتر آنكه اعياد ميان در:مينويسد سن كريستين آرتور
كه ميگفتند نوگروز را آن كه بود نوروز داشت ، عام قبول
در پادشاهي هر وينفرد روايت موجب به.بود سال آغاز در
.ميكرد شادي قرين را خويش ممالك رعيت فرخنده روز اين
وصول مالياتهاي و ميكشيدند كار از دست همه روز دراين
نصب و عزل به شاه ميداشتندو عرضه شاه حضور به را شده
.ميزدند سكه نوروز در نيز و ميپرداخت حكام
روزها ، اين در و داشت دوام متوالي روز شش نوروز عيد
خاندان اعضاي و بزرگ نجباي و ميدادند عام بار سلاطين
.ميدادند عيدي حاضران به و ميپذيرفتند ترتيب به را خود
كنار به برميخاستند ، خواب از زود مردم سال اول روز در
يكديگر به و شستند مي را خود و رفتند مي قناتها و نهرها
آنكه از قبل صبح.ميكردند تعارف وشيريني ميپاشيدند آب
از بدن حفظ براي و ميخوردند عسل يا شكر گويند ، كلامي
با را خود و ميماليدند تن به روغن وبدبختيها ناخوشيها
.ميدادند دود موم قطعه سه
!من از تو سرخي تو ، از من زردي
سال آستانه در يادماندني به و زيبا بسيار مراسم از يكي
سنتهاي از سوري چهارشنبهاست سوري چهارشنبه مراسم نو ،
شب آخرين در ساله همه كه است پيروز نوروز طليعه زيباي
.ميشود برگزار سال چهارشنبه
از بسياري مانند سوري چهارشنبه مراسم ريشه تاكنون چه اگر
قرنهاي طي مردم اما است ، ناشناخته كهن دنياي رسمهاي
در.نگهداشتهاند زنده را نوروزي زيباي رسم اين متمادي
و ميپرند آن روي از و ميزنند آتش بوته مردم شب اين
همچنين.ميدهند سر "من از تو سرخي تو ، از من زردي" پيام
فالگوش ميخورند ، سوري چهارشنبه مخصوص آجيل شب اين در
آش و ميروند قاشقزني به و ميشكنند كوزه ميايستند ،
روايتهاي نيز سوري چهارشنبه درباره.ميپزند مخصوص
ايرانيان روايت ، يك بهاست مانده يادگار به متفاوتي
دين قبول از بعد را نو سال آتشافروزي و آتشزني مراسم
از تا دادند قرار سال چهارشنبه آخرين در اسلام ، مبين
شوم روز را"يومالاربعا" چهارشنبه روز كه اعراب عقيده
كه ديگر روايتي در.باشند نكرده پيروي ميدانستند نحس و
(ع)حسين امام شهادت از بعد ميرسد نظر به منطقيتر تاحدي
مختار.كرد قيام يارانش امامو خونخواهي به ثقفي مختار
بر آتش افروختن با گذاشت قرار خود متحدان و انصار با
و دارند معطوف خود مقدس نهضت به را مردم توجه بامها ،
ياري به را مسلمانان (ع)حسين امام قاتلان سركوبي براي
بود چهارشنبه شب با مصادف آتشافروزي آن چون.طلبند خود
كه شد چنان آنپس از شد ، موفق خود قيام در نيز مختار و
خانههاي بام در مسلمانان سال ، هر چهارشنبه شب آخرين در
با سوري چهارشنبه آئينهاي.كنند شادي و افروخته آتش خود
مهمترين.ميشود برگزار ايران بيشترنقاط در تفاوتهايي
ساقههاي يا بوته آوردن فراهم:از عبارتند آئينها اين
.آتشافروزي براي فاصله با بوتهها كپههاي چيدن و برنج
و آجيل و شيريني خوردن آن ، روي از پريدن و آتش افروختن
در دانه اسفند و بخوراسفند بازي ، تخممرغ مختلف ، اغذيه
قاشقزني و گذاردن كليد و ايستادن فالگوش انداختن ، آتش
به دادن هديه شالاندازان ، يا شالاندازي كاسهزني ، يا
بعضي ريختن دور و شكستن و خانهتكاني دوستان ، و خويشان
نو كوزههاي در آب آوردن و سرچشمه رفتن كهنه ، وسايل از
...و شگون و بركت براي
بدين كه است آمده شادي و بزم معناي به "سور" گويشها ، در
.ناميد "شادي چهارشنبه" را سوري چهارشنبه ميتوان ترتيب
سال ، آخر چهارشنبه در رايج قديمي سنتهاي ديگر از
آن آفتاب غروب دروقت كه است كوزه در سياه پول انداختن
آب در را سبويي يا مياندازند ، كوچه در بام بالاي از را
.مياندازند كوچه به بام از را آن آفتاب غروب و ميكنند
معروف سينهاي
روحاني و زيبا بسيار جلوههاي از هفتسين معروف سفره
آئينهاي شكوهمندترين از يكي ديگر عبارتي به يا نوروز
سركه ، مانند چيزهايي از جدا هفتسين سفره دراست نوروزي
سين هفت مظهر كه سير و سماق سبزي ، سمنو ، سوهان ، سنجد ،
نخ ، و سوزن فروزان ، شمعهاي با شمعدان و آينه وجود است
دست از عزيزان عكسهاي و سنبل گل سنگگ ، نان كريم ، قرآن
كار به بركت و تقدس عنوان به خانواده از دور يا رفته
.ميافزايد چندان صد آن ، روحانيت و زيبايي بر و ميرود
شادي پيامآوران
و جالبترين از يكي نقش نوروزي ، شاد رسمهاي ميان در
نايده نميتوان را نوروزي پيامآوران نشاطانگيزترين
طنين هميشه.نوروزي حاجيفيروزهاي چون پيامآوري:گرفت
و زنگولهدار رنگين لباسهاي با شاد و آهنگين جملات اين
و شور و زنگي دايره صداي و رنگي كلهقندي قالبي كلاه
و جذاب نوجوانان و بچهها براي فيروزها ، حاجي تحرك
بوده سرورآور و خاطرهانگيز بزرگترها براي و نشاطافزا
قشر زير در معمولا كه نوروزي چهرگان سياه ايناست
دور ، بسيار روزگاران از ميپوشانند رخ دوده از نازكي
آفرين شادي گشت به نوروزي جشن و شادي و خنده با همراه
فيروزها حاجي به ساسانيان عيد در.ميشدند سرگرم خود
.ميگفتند "ميرنوروز"
سيرت نيكو و طينت پاك جوانان ميان از اغلب نوروز ، مير
كه شتري برفراز سنت ، طبق بر نوروزيها مير.ميشد انتخاب
تزئين گرانبها ترمههاي و ابريشمي رنگين پارچههاي با
ساز با نوازندهها دنبالشان به و مينشستند بودند ، يافته
روستاها به شهرها از و ميافتادند راه به دهل و سرنا و
.ميدادند خبر نوروز رسيدن فرا از و ميرفتند
خود حاكميت مدت در تا داشت را آن اختيار ميرنوروزي
ميدهد كه فرماني هر يا دهد انجام اوست خواست كه هركاري
گذاشته اجرا به اطرافيانش توسط چرايي و چون هيچگونه بدون
از خود همراهان با كه هنگامي ميرنوروزي همچنين.ميشود
آنها منزل داخل به طنابي ميگذشت ، دولتمندان سراي كنار
در.ببندد طناب به هديهاي بود موظف صاحبخانه.ميانداخت
انجام فال گرفتن خاطر به كار اين هم مواقع از پارهاي
به را طناب فال ، صاحب نيت با مير كه ترتيب بدين.ميشد
طناب بهوسيله صاحبخانه كه چيزي روي از و ميانداخت خانه
كه اين ديگر.ميگفت را طرف فال ميفرستاد ، او براي
و ميشده اجرا روز پنج در فقط ميرنوروزي و نوروزي مراسم
.است بوده ايرانيان بوم و مرز و ايران مردم خاص
مثل شخصيتي به آن ربط شايد و جالب روايت اين ذكر سرانجام
سياه بردههاي وقتي اينكه.نيست لطف از خالي فيروز حاجي
پس كالا ، جهازهاي بر سوار اربابانشان با همراه آفريقايي
مينهادند قدم ايران چون سرسبزي سرزمين به ماهها طي از
به را استراحتشان و بيكاري اوقات مييافتند فرصت و اجازه
رفته رفته اينكه تا.دهند اختصاص سرور و شادي برگزاري
كوسه" آئين صورت به و شد تحول و دگرگوني دچار شادي اين
گذشت با اما.درآمد كشور غرب مناطق در هم آن "برنشين
نام ايرانيان ، كهن رسوم و آداب به توجه با و زمان
.شد نهاده برآن "ميرنوروزي"
كدخدايي شيرين -كاشان
!بند
در ديوها دشواري از فارغ دلشاد مردمان
اساطيري شاهنامه روايت به نوروز
چند نوروز اساطيري ، شاهنامه بهروايت و ميشود گرفته جشن
افسانهاي ، پادشاه جمشيدشاه ، پادشاهي عصر در پيش سال هزار
و داد شكست را ديوها شاه ، جمشيد.نهاد وجود عرصه به پاي
.آورد بهارمغان خويش ملت براي را شادكامي و خوشبختي
و آسمانها جز شد ، همهچيز فرمانرواي آنگاه ، جمشيد
پادشاهي تخت داد دستور جمشيد آسمانها فتح براي.كهكشانها
به گشت آماده تخت وقتي.بسازند جواهرات از تماما
به را او داد دستور بودند او بهفرمان اينك كه ديوهايي
او گفت ديوها به و كرد جلوس تخت بر جمشيد.ببرند آسمانها
.برخيزانند زمين روي از را
كه گنجينههايي و جواهرات با ديدند را او عظمت كه مردم
در.كردند جواهرباران را شاه جمشيد داشتند اختيار در
نخست روز مردم و نامگرفت نوروز روز ، اين ايراني اسطوره
شاعر بزرگترين فردوسي ، .گرفتند جشن را ساليان طي بهار هر
از مردم سال ، بهمدت 300 كه ميسرايد ايران افسانهسراي
هيچ غم و دلتنگي و دشواري و سختي از شدن ، فنا و مرگ
تا.بردگان چون بودند زنجير و غل در ديواننميدانستند
جمشيد ، آورد فساد قدرت ، و نمود رخ تاريخي اتفاق آن آنكه
بود ، كرده پيدا كه قاهري و قدر قدرت بر مغرور و غره
و شد او دشمن جمشيد ، گستاخي.ديد خداوند چشم به خويشتن
قرنها.افتاد خداوند چشم از جمشيد فردوسي ، سروده به
و بدبختي و آمد بهپايان مردمان نيكبختي و كاميابي
بهسر نيز جاودانگي و ناميرائي.شد آنان نصيب تيرهروزي
قطرات چون بدفرجامي و بدبختي و شد شروع مرج و هرج.آمد
شاه جمشيد تخت و تاج و گرفت باريدن مردمان سر بر باران
.افتاد خون سيلاب بهميان
.داد ادامه خود حيات به نيز جمشيد مرگ از پس نوروز ، اما
اعراب ، يونانيان ، حملههاي و هجمهها از نوروز ، معنا ، در
كه كرد ثابت نوروز و.بهدربرد جان مغولها و تركها
درون در كه است ايراني ميليونها فرهنگي جشن مهمترين
در ايرانيان از انبوهي جماعت و ميكنند زندگي ايران
.پراكندهاند پهناور جهان گوشهگوشه
چهارشنبهسوري كه سال هر آخر چهارشنبه از نوروز ، جشنهاي
روشن آتشها روز ، اين در.ميشود آغاز ميشود ناميده
تكرار را شعر اين شعلهها روي از پريدن با مردم و ميشود
فرهنگ در "!تو از من زردي من ، از تو سرخي":ميكنند
واژه هفت هفتسين ، .ميآمد بهشمار مقدس آتش قديم ، ايران
نوروز جالب سنتهاي از نيز ميشوند شروع "سين" حرف با كه
ملي جشن يك نوروز كه است اين بر صاحبنظران باور.است
بسيار را جشن اين آنها و بوده سومريان و بابليان براي
.ميداشتهاند گرامي
خود خاص استعارهاي معاني مشخصا سين هفت امروز ، زمان در
پخته خاصي مراسم طي كه گندم جوانههاي سمنو ، :دارد را
مقدس كتاب قرآن ، ايرانيان ، .سير سنجد ، سيب ، .ميشود
.ميدهند قرار سين سفرههفت راس در را خود آسماني
آب ، در قرمز ماهي طلا ، سكه ، گلاب ، رنگين ، تخممرغهاي
تولد نماد و سمبل موارد اين از هريك و شمع آينه ،
.است بهاران ديگرباره
عناب ، و گندم جوانه نوروز ، با ارتباط در ايراني اساطير در
و سكه و سبزي و است بهاران ديگرباره زايش سمبل و نشانه
خداپرستي ، نيك ، كردار نيك ، افكار نماد و سمبل سركه
زرتشتيان ، باور به كه است دهش و داد و جاودانگي نيكبختي ،
.است دانسته اهورمزدا صفات جمله از را آنها پيامبر زردشت
ترك را خانهها ايراني خاندانهاي نوروز ، از پس روز 13
عدد 13 نحوست تا رويميآورند صحرا و دشت به و ميگويند
از از 13 دوري و احتراز.كنند دور خانواده و خود از را
آن وارد اينك كه سالي طول در تا است ايرانيان سنت جمله
پرهيز ناستوده و ناپسند و بد افكار و كارها از شدهاند ،
.كنند
اينترنت:منبع
ايرانزاد پرويز:ترجمه
استان در ناشدني فراموش اندازهاي چشم
گلستان
پذيراي روزها اين گلستان ، استان نوروزي تسهيلات ستاد
عازم تعطيلات ، گذراندن براي كه است پرشماري مسافران
به حركت مسير در يا و شدهاند استان اين مختلف شهرهاي
.كردهاند توقف گرگان شهر در چند ساعاتي مقدس ، مشهد
پيش سال و 3 شده واقع خزر درياي حاشيه در گلستان استان
.شد تبديل مستقل استاني به و منتزع مازندران از
شهرستان ، و 9 وسعت مربع كيلومتر هزار از 22 بيش با گلستان
از نيمي به قريب كه دارد جمعيت نفر ميليون حدود 5/1
و طبيعي موقعيت.ميدهند تشكيل تركمنها را آنها
هر براي كه است بهگونهاي گلستان استان جغرافيايي
ميدهد قرار او اختيار در را نياز مورد طبيعت سليقهاي ،
.شدهاند جمع هم كنار در همه دشت ، و كوه دريا ، جنگل ، و
فراوان تاريخي آثار بايد گردشگري طبيعي جاذبههاي اين به
كشور نقاط ساير از متفاوت سنن و آداب با مردماني حتي و
ميدهند راتشكيل استان اين در تركمنساكن هموطنان كه
.بيفزاييم
از بهرهگيري و منطقه اين با بيشتر هرچه آشنايي براي
گلستان استان در كوتاه گذاري و گشت به آن ، طبيعي مواهب
:ميپردازيم
كه است شهرستاني اولين گلستان ، استان غرب در گز بندر
.ميشوند وارد آن به شمال جاده طريق از مشهد مسافران
در هستند ، مستقل شهرستاني يك هر كه تركمن و گز بنادر
گرگان ، خليج دريا ، و شدهاند واقع خزر درياي شرقي حاشيه
طبيعي جاذبههاي از آشوراده جزيره و ميانكاله شبهجزيره
بازارهاي جمله از تركمن ، بندر "بازار دوشنبه".است آن
انواع بر علاوه آن در و است استان اين قديمي بسيار سنتي
.ميشود عرضه نيز منطقه دستي صنايع كالاها ،
كردكوي شهرستان تركمن ، بندر جنوب در و گز بندر از پس
.است سرسبز جنگلهاي از پوشيده آن جنوبي بخش كه دارد قرار
كه است شهرستان اين ديدني و تاريخي نقاط از "رادكان ميل"
سال به شده ، نگاشته كوفي خط به كه آن روي كتيبه براساس
.است مربوط قمري هجري 407
پذيراي گلستان استان مركز گرگان كردكوي ، از گذر با
و ميشد خوانده "استرآباد" قديم در كه است مسافريني
"خشايارشا" همسر "استر" به منسوب شهر اين نظر ، يك بنابر
.است
"مشهد سبز" و "ميدان" ،"نعلبندان" شامل گرگان قديمي محلات
.است ارزش با بناهاي و آثار داراي و نظير كم خود نوع در
فرهنگ و تمدن تاريخ ، واقع در گرگان قديم بافت و محدوده
مساجد ، تمامي تقريبا و داده جاي خود دل در را گرگان
محدوده اين در شهر تاريخي بناهاي و امامزادهها مدارس ،
.است واقع
زيارت روستاي و گرگان جنوب در خوران ناهار جنگلي بوستان
آن ، بر علاوه و است گرگان مشهور طبيعي گردشگاههاي از
جنگل و جهاننما شده حفاظت درغرب ، منطقه كلا شصت جنگل
.است منطقه اين طبيعي مواهب جمله از نيز قرق
قرار "آققلا" تاسيس شهرستانتازه نيز گرگان شمال در
بر قديمي پل يك و است استان تركمننشين مناطق از كه دارد
صفويان دوره به مربوط شهر ، اين مركز در "رود گرگان" روي
.است آن تاريخي آثار جمله از
بسيار و سنتي بازارهاي از قلا آق "بازار پنجشنبه" همچنين
قالي ، شامل ، تركمن دستي صنايع و است گلستان استان معروف
عرضه آن در كه است متاعي عمدهترين تركمن پشتي و قاليچه
.ميشود
گمرك تركمنستان ، مرز جوار در و قلا آق شرقي شمال در
از بسياري آن مرزي بازارچه در كه دارد قرار برون اينچه
و پوشاك تصويري ، صوتي لوازم جمله از خارجي كالاهاي
عرضه شهرها بازار به نسبت مناسبتر قيمتي با بهداشتي
.ميشود
واقع گنبد شهرستان برون داشلي بخش در برون اينچه گمرك
از "آجيگل""آلماگل" ،"آلاگل" بينالمللي تالابهاي و شده
برون داشلي بخش ساكنين تمامي.است آن طبيعي جاذبههاي
وآداب زندگي نحوه نمايشگر آن روستاهاي و هستند تركمن
.است تركمن قوم ورسوم
كه دشتي ميان از آسفالته جادهاي مسير ، اين ادامه در
گنبدكاووس رابه شما ميشود خوانده "تركمنصحرا" اصطلاحا
منطقه وعمدهترين گلستان استان بزرگ شهر دومين يعني
.تركمنهاميرساند سكونت
بلند بناي ميكند ، نظر جلب كه چيزي اولين كاووس گنبد در
كيلومتري چندين از كه است وشمگير قابوسبن آرامگاه
سال هزار از بيش كه تاريخي اينبناي بلندي.است نمايان
به 70 آن پاي تپه ارتفاع احتساب با ميگذرد ، آن احداث از
.ميرسد متر
شهر خرابههاي جوار در "زيد يحييبن" امامزاده آرامگاه
تاريخي اماكن جمله از نيز گنبدكاوس غرب در جرجان تاريخي
.است شهر اين مذهبي
شمالي قسمت در اسكندر سد به معروف دفاعي ديوار خرابههاي
.است گنبد تاريخي آثار ديگر از باستاني ، تپههاي و گنبد
كه بزرگتركمن عارف و شاعر "فراغي مختومقلي" آرامگاه
شهرستان توابع از تپه مراوه بخش در و اترك رود حاشيه در
استان تاريخي فرهنگي جاذبههاي ديگر شده ، از واقع كلاله
.است گلستان
گرگان از پس بينالمللي جاده طريق از مسير ادامه در
"وال كبود" جنگل كه دارد قرار "كتول عليآباد" شهرستان
سهنقطه.ميشود محسوب آن طبيعي جاذبههاي عمدهترين از
آبشار و راميان شيرآباد آبشار و "گل"چشمه ديدنيديگر
گنبد شهرستان توابع از راميان بخش در ترتيب به "لووه"
.دارند قرار مينودشت شهرستان و كاووس
استان شرق در وسعت هكتار هزار از 91 بيش با گلستان جنگل
ملي بوستان اين از برگرفته استان نام و شده واقع گلستان
.است جهاني شهرت با شده حفاظت
آن بين از مشهد به شمال بينالمللي جاده كه جنگل اين در
مسافرين استراحت و توقف براي متعددي تفرجگاههاي ميگذرد ،
و گلستان گلشن ، :از عبارتند تفرجگاهها اين.است شده ايجاد
آن در مسافرين براي استراحت امكانات كه گلزار كمپينگ
اجاق ، نيمكت ، و ميز قبيل تجهيزاتياز و است فراهم
.است آمده فراهم آن در بهداشتي سرويسهاي و زبالهداني
عصر در جهان ميدان بزرگترين جهان نقش
صفوي
اصفها شهر مركز گذشته همچون نيز امروز جهان ، نقش ميدان
و ايرانگردان بازديد مورد ديگري جاي هر از بيش و است
ميدان اين اهميت.ميشود واقع وخارجي داخلي جهانگردان
به هم و است ميدان خود تاريخي ارزش و زيبايي خاطر به هم
معماري هنر شاهكارهاي بزرگترين را آن سمت چهار آنكه خاطر
جامع باشكوه مسجد جنوب ، دراست گرفته فرا صفوي عصر
لطفالله ، شيخ زيباي مسجد شرق ، در ;((ره)امام مسجد) عباسي
قيصريه سردر شمال در و عاليقاپو افراشته عمارت غرب در
و ميدان اين واقع در و ميكند خودنمايي آن بزرگ بازار و
طول در و است صفوي دوره برجسته آثار ثقل مركز آن اطراف
.است داشته مهمي اجتماعي و اقتصادي سياسي ، نقش تاريخ ،
نام به كوچكتري ميدان آن جاي در ميدان ، اين احداث از قبل
.است داشته وجود تيموريان و سلجوقيان دوره از جهان نقش
در جنوب به شمال از آن طول و مستطيل شكل به ميدان اين
جز بهاست متر حدود 150 در آن عرض و متر حدود 500
دور تا دور آن ، سوي چهار در تاريخي چهارگانه بناهاي
پشت در.است كرده احاطه طبقه دو غرفههاي را ميدان
بازار و ميدان سوي به كه هست حجرههايي زيرين ، غرفههاي
كه است مغازههايي آنها اكثر و ميشود باز اطراف
.ميپردازند كار و كسب به درآن پيشهوران
آن از پس و صفوي عصر در كه خارجي جهانگردان عموم نظر به
بزرگترين از يكي جهان نقش ميدان ديدهاند ، را اصفهان
اول عباس شاه دوره در ميدان ايناست بوده جهان ميدانهاي
جشنها ، مانند مختلف مراسم برگزاري محل او جانشينان و
در و بوده ارتش رژه و بازي چوگان تيراندازي ، مسابقات
اطراف محوطه جز به ميدان ، از گوشهاي هر عادي ، مواقع
.مييافت اختصاص پيشهوران از صنفي به عاليقاپو ، عمارت
فرآوردههاي اطراف روستاهاي اهالي نيز هفته از روز يك
.ميآوردند ميدان به فروش براي را خود
اين از.است شده ساخته ميدان شمالي جبهه در قيصريه سردر
اصفهان بازارهاي بزرگترين و باشكوهترين وارد سردر
گرانبها پارچههاي فروش مركز صفويه دوره در كه ميشويم ،
در خارجي كمپانيهاي نمايندگان و بوده ديگر كالاهاي و
اطراف بازارهاي و بنا اين.داشتهاند حجرههايي آنجا
صنعتگران و پيشهوران از صنفي به كدام هر كه ميدان
شده احداث اول عباس شاه زمان در داشته ، اختصاص اصفهان
.است
معنوي سفرهاي تا نوروزي سفرهاي از
روستاي در ملاصدرا انديشمند فرزانه سكونت محل از ديداري
قم كهك
هجري سال 980 حدود در ملاصدرا به معروف صدرالمتالهين
ادامه براي سالگي در 17.آمد دنيا به شيراز شهر در قمري
علوم در تحصيلات تكميل از پس اما رفت اصفهان به تحصيل
علماء از عدهاي مخالفت و عرفاني تعليمات اثر در و صوري
و نفس تزكيه براي و كند ترك را اصفهان شد ناچار بين ظاهر
دوران.آورد پناه قم نزديكي در كهك قريه به سيروسلوك
.دانستهاند سال پانزده قولي به و هفت ملاصدرا گزيني خلوت
برنامه در را فرزانه انديشمند اين سكونت محل از ديدار
.گنجاندهايم نوروزي 80 سفرهاي و سير
قم كهك قريه
به كاشان ، طرف به قم از كيلومتر مسافت 12 طي از پس
درختان و سبز فضاهاي شاخصه با كه ميرسيم كهك بخش دوراهي
در.است تشخيص قابل منطقه ، گياهي پوشش به نسبت زيادتر
از پس (كوهستان) قهستان ارتفاعات جهت در مسير اين ادامه
چندي ، روستاهاي سرگذاردن پشت و كيلومتر حدود 20 مسافتي طي
آن ساختمانهاي و دارد اصيل بافتي كهك.ميرسيم كهك به
و مطلوب آن هواي و آب.ميدهد خبر قريه اصالت و قدمت از
ورود ابتداي در.است توجه قابل آن در حاصلخيزي و بارندگي
يك التاسيس ، جديد بخش از منظرهاي شمالي جاده در كهك به
يك به انتها در كه بلوار يك با ميگردد پديدار كوچك شهر
شطرنجي خيابانهاي به آن ، از گذشتن از پس -ميرسد ميدان
اين از عبور با.هستند تازهساز كه برميخوريم ديگري
كهن درختان بلندي كه ميرسيم نقطهاي به موازي خيابانهاي
اصيل بافت قسمت اين در.دارد حوزه آن قدمت از نشان آن ،
.ميگردد نمايان كهك
ملاصدرا خانه
يك مركز در روستا قديمي بافت شكل هلالي مسير انتهاي در
تاريخي اثر مهمترين كه دارد قرار ملاصدرا خانه باغ ،
.است مشهور صفه چهار به و است بافت اين داخل
به مربوط (معماري شواهد به عنايت با) چهارصفه بناي تاريخ
و كوچك مسجد از اعم مجموعه شكلگيري.است صفوي دوره
و بوده ، روستايي متراكم بافت از خارج كه ديگر بناهاي
طبيعي عارضهاي كه آقا چال مانند نامگذاريهايي همينطور
دانش تناور آن حضور يادآور ميتواند است ، مجموعه كنار در
.گردد تلقي روستا اين در معرفت و
كه است صفه سه و گنبد يك شامل ملاصدرا خانه حاضر حال در
خانه عنوان به اطراف شده مرمت قسمتهاي همراه به
و الحاقات.ميگيرد قرار بازديد مورد حكيمملاصدرا
بر فراواني صدمات و تغييرات مختلف ، دورههاي تصرفات
تاسيسات اين اما ساخته وارد همجوار بناهاي و باغ مجموعه
آنها اولين.است برخوردار فراواني قابليتهاي از كل در
كل از مانده باقي شواهد و پيرنگها با است صفه چهار همان
عصاري به موسوم بنايي مجموعه ، شاخص عنصر دومين اثر ،
ارزش داراي و دارد قرار باغ غربي شمال در كه ميباشد
كوچكي بناي ويژگي ، سومين.است بالايي فنآوري و معماري
معروف آقا مسجد به و دارد قرار باغ شرقي شمال در كه است
در كه است آقا چال نام به طبيعي عارضه ديگر ، شاخص است
قسمت اين در را روستا توسعه و است واقع باغ غربي جنوب
مجموعه برارزشهاي كه ديگر عاملاست كرده محدود
جاري محدوده اين در كه است پرآبي قنات رشته ميافزايد ،
چندان دو را مجموعه صفاي و طراوت حيات ، سرچشمه اين و است
.ميكند
و گشت رديف در ملاصدرا ، سكونت محل از ديدار كه اميد
شما امسال نوروز نشدني فراموش و پرخاطره گذارهاي
كه قم فرهنگي ميراث مدير عرب كاظم از تشكر با.جايگيرد
"همشهري" اختيار در را كوتاه گزارش اين اطلاعات و عكسها
.دادهاند قرار
انگيز خاطره و نواز چشم خرمشهر و آبادان
از استقبال براي پيش هفته چند از خرمشهر ، و آبادان
.است شده آماده نوروزي مسافران
خيل پذيراي امسال چشمنواز ، و پرگل خيابانهاي و ميدانها
.بود خواهند گردشگراننوروزي و جبههها مشتاق زائران
ديدار براي مناسب پيشبينيهاي:ميگويد خرمشهر شهردار
طبق آنجاكه از و آمده فراهم تحميلي جنگ جبهههاي از
بود ، خواهد گذشته سالهاي از بيش مسافران تعداد برآوردها ،
آبادان ، دراست افزوده قطار واگنهاي تعداد بر راهآهن
خانوار هفتاد و يكصد از بيش شهر ، شوراي عضو گفته به
.كنند استفاده اردوگاه در مستقر چادرهاي از ميتوانند
نفت ، قديمي سينماي كهنسال ، پالايشگاه اروندرود ، ساحل
كارگاههاي و نبي قدمگاهخضر آبادان ، موزه صيادي ، اسكله
حماسهساز و مقاوم شهر اين ديدنيهاي جمله از لنجسازي
خطوط و آبادان بينالمللي فرودگاه.ميآيند شمار به
از زميني ، ارتباطي وسائط كنار در دريايي مسافرت
.است آبادان زيباي بندر به آمد و رفت ويژگيهاي
آبادان - دريابان نادر:از خبر و عكس
!بيدار هميشه آتشفشان تفتان
شرق شمال كيلومتري در 35 بلند قله سه با تفتان كوه
و شده واقع بلوچستان و سيستان استان در خاش شهرستان
آتشفشان اينميرسد متر به 4800 دريا سطح از آن ارتفاع
با تفتان يا تن چهل نامهاي به معروف قله چند داراي خاموش
گوگرد بخار آن دامنههاي از دائما كه متر ارتفاع 4050
با 3800 صبحه و متر ارتفاع 3550 با نركوه ميشود ، خارج
بشمار كوه اين قلههاي مرتفعترين از كه است ارتفاع متر
.ميروند
آتشفشان دهانه از گوگرد بخار فوران زيبا ، مناظر وجود
طبيعي ، درياچه معدني ، آبگرم چشمههاي تفتان ، خاموش نيمه
جمله از منطقه سرسبز طبيعت و دلپذير و پاك هواي
كوه اين سياحتي و گردشگري اهميت بر كه است جاذبههايي
از اينكه ضمن مناسب ارتفاع لحاظ به منطقه اين است افزوده
و داخل در كوهپيمايي اردوهاي برپايي براي لازم شرايط
جاذبه با توسعهپذير نقاط جزء است ، برخوردار استان خارج
محسوب نيز كشور جنوبشرق منطقه در اكوتوريسم و گردشگري
و متراكم بهصورت كوهي بادام و بنه جنگلهاي وجود.ميشود
آنقوزه ، ريواس ، نظير خاص مرتعي گياهان با همراه انبوه
و وحشي خشخاش شقايق ، صحرايي ، پياز كاسني ، بومادران ،
افزوده منطقه اين زيستمحيطي جاذبههاي بر فصلي شببوهاي
استان زيست محيط حفاظت كل اداره كارشناس صادق نوري است ،
اين جنگلي نقاط اهميت به توجه با:ميگويد باره اين در
تحتتاثير بهشدت كه جنگلها رويشگاهي ارزش حفظ و منطقه
هزار به40 نزديك كل اداره اين دارد ، قرار دام چراي
در نوكآباد جاده تا سردريا بخش جنگلي اراضي از هكتار
جنگلي حفاظتي منطقه بهعنوان را كوه اين خاكي جاده شمال
منطقه اين وي ، گفته به.است داده قرار مطالعه مورد
شود ، برنامهريزي آن براي اصولي بهطور درصورتيكه
دارد را كشور جنوبشرق گردشگري قطب به تبديل ، توانايي
زيستمحيطي و اجتماعي اقتصادي ، رونق به منجر ميتواند
كل مدير.شود پايدار توسعه برنامه اهداف جهت در منطقه
اين ميشود يادآور هم بلوچستان و سيستان بدني تربيت
مسير در كوهنوردي و رفاهي خدمات ارائه منظور به كل اداره
ارتفاع در مجهز پناهگاه يك راهاندازي به صعود ، اصلي
براي مربع متر زيربناي 250 با كه كرده اقدام متري 3500
اضافه غلامي علي.دارد ظرفيت نفر از 200 بيش پذيرش
كوهنوردان استفاده بر علاوه پناهگاه اين:ميكند
انديشمنداني و محققان اسكان براي مناسبي محل ميتواند
گفته.ميشوند منطقه اين راهي پژوهش براي كه باشد
تنها زمينشناسي نظر از تفتان كوه:حاكيست كارشناسان
بخارهاي فوران و است غربي آسياي نيمهفعال آتشفشان
براي بزرگي آزمايشگاه آن بكر گياهي پوشش و آتشفشاني
رشتههاي در تا آورده فراهم كشور خارج و داخل دانشمندان
اين بر كارشناسان.بپردازند پژوهش و تحقيق به علمي مختلف
از حاصل گرمايي انرژي تبديل تلهكابين ، ساخت كه باورند
هواشناسي ، ايستگاه نصب الكتريكي ، انرژي به كوه اين
منابع پژوهش ايستگاههاي ايجاد و تلسكوپي و ماهوارهاي
منطقه اين پنهان استعدادهاي بهرهگيري در ميتواند طبيعي
.شود واقع موثر
بلوچستان و سيستان در همشهري خبرنگار زاري طالع محمود
بيهق سرزمين از اي بازمانده
با "خسروجرد" تاريخي مناره:همشهري خبرنگار -سبزوار
ديد اززياد قدمتي از برخورداري و زيبندگي وجود
كه (خسروجرد) خسروگرد روستاي.است مانده دور گردشگران
بزرگ شهرهاي از يكي قديم در شده بنا آن نزديك در مناره
كنوني شهر غرب كيلومتري پنج فاصله در و بوده بيهق منطقه
آن كنار از مشهد -تهران اصلي جاده كه است واقع سبزوار
آن سازنده كه را تاريخي اثر اين قدمت مورخان ، ميگذرد
دوران به مربوط بوده ، "سعيد بن ابوالقاسم تاجالدوله"
آثار رديف در شماره 160 با مناره اين.ميدانند سلجوقيان
دوران در "خسروگرد" ميگوينداست رسيده ثبت به كشور ملي
ابريشم جاده در مناره اين وسيله به دور خود ، از آباداني
به كه است ميداده نويد را خسته مسافران و ميشده شناخته
و خسروگرد ساكنان.ميشوند نزديك پرنعمت و آباد شهري
فرسنگي شش فاصله از مناره ، اين:ميگويند سبزوار اهالي
.است سبزوار شهر تاريخي نماد مهمترين و ميشود ديده
و مختلف نقوش و شده ساخته آجر از خسروگرد مناره
بر هنرمندي و استادي با كه كوفي خط به آن كتيبههاي
افزوده بنا زيبايي و توازن بر بسته ، نقش مناره گرداگرد
مناره سبزوار ، فرهنگي ميراث نمايندگي مسئول گفته به.است
طرح كه است شهرستان اين باارزش بناهاي از يكي خسروجرد
محدوده آينده ، در و است پيگيري حال در آن كاربري تغيير
گردشگري و تفريحي بزرگ مجموعه يك به تاريخي اثر اين
.شد خواهد تبديل
زماني مهدي:عكس
عهد بناهاي غارژ جنگلژ كوهژ ژ درياچه
باستان
غربي آذربايجان هاي جاذبه و ديدنيها
حدود اروميه درياچه احتساب با غربي آذربايجان استان
تركيه عراق ، كشورهاي با و دارد وسعت مربع كيلومتر 43660
هوايي آبو از استان اين.است هممرز ارمنستان جمهوري و
و دارد نمود آن در فصل چهار و است برخوردار مديترانهاي
.است آذري آن ، مردم محلي زبان
در غربي آذربايجان مركز اروميه ، ديرپاي و زيبا شهر
كنار در كيلومتر عرض 30 به و كيلومتر طول70 به جلگهاي
آستانه در.است گسترده دامن اروميه لاجوردي درياچه
از پارهاي سراغ به همشهري خبرنگار همراه به نوروز80
.ميرويم استان نقاط ديگر و اروميه ديدنيهاي
شكوه و جلال و خاص باابهت بنا اين:اروميه جامع مسجد x
قرن به متعلق و شده واقع اروميه بازار جوار در فراوان ،
توجه قابل جهت چند از بنا معماري.است قمري هجري هفتم
از را مسجد بلند ، گنبد و وسيع صحن بزرگ ، شبستان.است
از مسجد محراب.ميكند متمايز شهر تاريخي آثار ديگر رديف
.است كمنظير نمونهاي گچبري ، نظر
به متعلق گنبد سه بناي دانشكده ، خيابان در اروميه موزه x
شش در بند تفرجگاه جانبازان ، خيابان در هجري ششم قرن
در نازلو تفرجگاه اروميه ، شهر غربي جنوب كيلومتري
دره طبيعي تفرجگاه (تركيه به اروميه)سرو جاده كيلومتر 20
مسير در اروميه شهر كيلومتري در 30 قاسملو دره يا شهدا
انصاري ، ايوب بقعه چملي ، درياچه اشنويه ، به اروميه جاده
معدني گرم آب و كرفتو غار ديو ، زندان قورخان ، ساري دژ
كلسياي پسك ، تفرجگاه قطور ، پل تكاب ، در قورخان ساري
در هدر غار دريك ، غار مغانجوق ، تپه خسروآباد ، و هفتوان
تاريخي شهر بقاياي فرهاد ، سنگي دخمه چشمه ، پنج پل سلماس ،
ماكو ، در زنگبار و شوط گرم آب چشمه و سدارس دامباد ،
فرا خود سوي به را گردشگران كه است ديگري مكانهاي
.ميخواند
سهولان غار در گردشي به و ميرويم مهاباد به اتفاق ، به
كمنظيرترين و مهمترين از يكي غار اينميپردازيم
شرقي شمال كيلومتري در35 كه است ايران طبيعي غارهاي
جاده به معروف بوكان -مهاباد جاده در مهاباد شهرستان
.است شده واقع برهان
بخش.است شده تشكيل خاكي و آبي قسمت دو از سهولان غار
سه از و دارد متوسط عمق متر و 15 طول متر آن 250 آبي
.است شده تشكيل آنها به متصل كناري دالانهاي و بزرگ حوضچه
نقوش و ميرسد نيز متر تا 35 نقاط بعضي در آب عمق
قسمت.ميخورد بهچشم آن سقف و ديوارها روي بر زيبايي
كه دارد راه بيرون به دالاني وسيله به غار خشكي
با آبي حوضچههاي مسير طي از پس ميتوانند بازديدكنندگان
دالان مسير از و بگذارند خشكي به قدم پارويي ، قايق
.شوند خارج آن از انتهايي
اوليه انسانهاي سكونت مورد مختلف ادوار طول در غار اين
دالان منطقه از كه سفالي لايههاي استناد به.است بوده
درياچه اصلي حوضچه نزديكي در واقع غار بخش آخرين و اصلي
از قبل اول و دوم هزارههاي در انسانهايي آمده ، دست به
.داشتهاند سكونت غار در پارتيها دوره تا ميلاد
بازار در گردشي آذربايجانغربي ، از ديدار ادامه در اما
.بود خواهد بهيادماندني و خوشايند برايتان اروميه قديم
زرگرها ، عطارها ، بازارهاي راسته از مجموعهاي بازار ، اين
حلبيسازها ، رنگرزها ، نمدمالان ، كفاشها ، مسگرها ، بزازها ،
و زند دوره به آن قدمت كه است ديگر حرف و چاقوسازان
.ميرسد قاجار
درياچه ايناست استان ديدني نقاط ديگر از اروميه درياچه
و شده كشيده جنوب به شمال از كه است مستطيلي بزرگ گودال
باختري و خاوري بخش دو به طبيعي بهطور را آذربايجان
كوچك كرم جز به و است شور و تلخ درياچه آب.ميكند تقسيم
در ديگري زنده موجود ،"سالينا آرتميا" نام به قرمزرنگي
تشكيل جزيره از 102 درياچه خشكي محيط.نميشود يافت آن
حفاظت تحت متنوع ، جانوري و گياهي پوشش بهلحاظ كه شده
چرخه و شيميايي باخصوصيات آن آبي محيط و دارد قرار
و بومي پرندگان عظيم خيل و جلبك آرتميا ، يعني زندگي
متمايز جهان حتي و ايران ديدنيهاي همه بين در مهاجر
سازمان طرف از آن جزاير و درياچه اين.ميشود شناخته
ذخاير بينالمللي از 59پارك يكي عنوان به يونسكو جهاني
كلانتري شهيد بزرگراه.است شده ثبت و معرفي جهان طبيعي
به 138 را تبريز -اروميه فاصله درياچه ، اين روي بر
.است داده تقليل كيلومتر
عميقترين در شبهجزيره يك صورت به داشي كاظم سنگي صخره
متر از 350 بيش آن ارتفاع و شده واقع اروميه درياچه نقطه
كه دارد وجود چاهي صخره ، فراز بر قلعهاي كنار دراست
.ميرسد ضروري مصارف وبه ميشود انباشته آن در باران آب
در 35 ايسيسو آبگرم و سردشت نزديكي در شلماش آبشار
در ديگر ديدني نقطه دو اروميه ، -سلماس جاده كيلومتري
و دارد ارتفاع متر شلماش 10 آبشار.است غربي آذربايجان
عضلاني دردهاي و پوستي امراض معالجه در ايسيسو آبگرم
.است موثر بسيار
تاريخي بنايي و مجلل ساختماني نيز ماكو جوق باغچه كاخ
روستاي در بازرگان -ماكو كيلومتري فاصله 8 در كه است
واقع هكتار وسعت 11 به بزرگي مشجر باغ ميان در جوق باغچه
دستور به و قاجاريه دوره اواخر در كاخ اين.است شده
مظفرالدينشاه سرداران از يكي ماكويي اقبالالسلطنه
.است شده ساخته
.دارد قرار چالدران دشت شمال در چالدران كليساي قره
اوايل به ارمني مشهور مورخ روايت بنابه كليسا ساخت تاريخ
مقدس طادئوس آرامگاه روي به كه برميگردد مسيحيت دوره
.است شده ساخته
روستاي كنار در نقده شهرستان كيلومتري در 16 حسنلو تپه
به مربوط كه حسنلو طلايي بزرگ جام.است شده واقع حسنلو
تپه قدمت.است شده كشف تپه اين از ماناييهاست دوره
.ميرسد ميلاد از قبل سال به6000 حسنلو
باشكوهي و بزرگ قصر و قلعه بقاياي از تكاب سليمان تخت
شده واقع تكاب شرقي شمال كيلومتري فاصله 45 در كه است
نام به ساساني شهرياران بزرگ آتشكده محل اين در.است
زمان معروف آتشكده سه از يكي كه داشته قرار آذرگشسب
.است بوده ساساني
|