قلمرو در فارسي زبان گستره به نگاهي
ابنيه و آثار در فارسي كتيبههاي عثماني
عثماني
مبسوط مقاله در برلين ، دارالفنون استاد بابينگر ، فرانتس
رانده سخن روم سلاجقه از تفصيل به "آناطولي در اسلاميت"
روم سلاجقه قلمرو در ادبيات و صنعت و هنر":است نوشته و
زبان و بوده ايران فرهنگ از متاثر و ملهم جهات تمام از
آن مذهبي و سياسي و فرهنگي مجامع و دولتي دواير در فارسي
".است داشته نفوذ و رواج همواره دولت
و شهرنشيني آداب در...":مينويسد كوپرولوزاده فواد محمد
فرهنگ همه ، از بيشتر روم ، سلجوقيان مدني آثار تمام
به سلجوقي فرمانروايان تفاخر.است داشته تاثير ايراني
و فرامرز كيكاوس ، كيقباد ، كيخسرو ، نامگذاري و انتخاب
تمدن تاثير و ايران باستاني سنتهاي احياي از همگي غيره ،
خبر سلسله ، آن حكومتي شيوه و سلاطين رفتار در ايراني
.ميدهد
و سور در (ق._ه 634-616) كيقباد علاءالدين فرمان به
حماسي اشعار و پهلوانان نگاره وسيواس قونيه شهرهاي حصار
شاهان دربار در.بودند كرده نقش و حك را فردوسي شاهنامه
بهترين ايراني ادبيات و اديب سلجوقي ، حكمرانان سراي و
".است داشته را احترام و ارج
ابلاغ وسايل نبشتهها سنگ گذشته ، اعصار و قديم قرون در
كه بودند امروزه آگهي تابلوهاي مثابه به و خبر
نصب شهر جامع مساجد ديوار بر يا عام شارع در فرمانروايان
به را حكومتي مقررات و اوامر وسيله بدان و ميكردند
.ميرسانيدند مردم اطلاع
در آناطولي ، قرامان استان در شهري قير "جاجابي" مسجد
سال در ارسلان قلج بن كيخسرو ابوالفتح فرمانروايي زمان
يادگار به مسجد اين از كتيبهاي و يافته بنا ق ، ._ه 671
و عمراني و شهري ماليات و عوارض وقت حاكم كه است مانده
زبان به مردم اطلاع جهت مراتب و است كرده لغو را غيره
ورودي در بالاي در و بسته نقش سنگ تخته روي بر فارسي
.است شده نصب مسجد
ابعاد به سنگي لوحهاي:قيرشهري جاجابي مسجد كتيبه نظير
مقررات به راجع فارسي زبان و خط به سانتيمتر x50100
آنكارا حصار و قلعه دروازه در ماليات ، و عوارض پرداخت
.بود شده نصب (عمومي بازار محل و وسيع ميدان به مشرف)
بر نگاري كتيبه نيافته دگرگون و ديرينه شيوه به توجه با
شهرهاي در شده برپا متعدد و مختلف مزارهاي سنگ قبور ،
آگاهي و افهام مردم عامه به فارسي زبان به كه را آناطولي
شخصي مطالعات به محدود و مقدور قدر به است ، داشته ارزاني
.ميرساند خوانندگان استحضار به نگارنده ،
باستاني و تاريخي شهر:مينويسد ترك محقق مريج.ملول
كه داشته قديمي گورستان گذشته 10 اعصار در "آقشهر"
پارك و باغ و جاده كوبيده ، هم در را آنها بيشترين امروزه
گورستان سه قبرهاي سنگ از تعدادي فقط.ساختهاند كودك
.دارد هجري تاريخ 602 آنها قديميترين كه است مانده باقي
كه آنهايي جز به دارند فارسي و عربي متن قبرها لوح تمامي
تركي زبان به عموما شدهاند نصب هجري از 1200 بعد
.مرقوماند
از (ق_ه ف 667) حيراني محمود سيد مقبره شهر ، آق در
جنگلي چوبهاي از مقبره اين ضريح.است باستاني بناهاي
استانبول اسلامي ترك آثار موزه در اكنون كه شده ساخته
و قرآن آيات از بعد ضريح ، صندوق روي.ميشود نگهداري
برجسته صورت به زيبا نقوش با زير ابيات شريف ، احاديث
:است شده كندهكاري
ميرند شكر چون معشوق پيش /ميرند خبر با كه عاشقاني
ميرند دگر شيوه لاجرم/خوردند زندگي آب الست از
ميرند بشر چون ايشان از دور /لطف به گذشتهاند فرشته از
ميرند در برون از سگان چون /نيز شيران كه ميبري گمان تو
ميرند يكديگر عشق در همه/ همدگرند جان كه عاشقان
ميرند سقر تك در منكران/برند فلك جانب عاشقان
:صندوق ديگر جانب در
ابديابي عمر تا كه كشته شو عشق تيغ به
احيا از كس ندهد نشان نوبختي شمشير آن كه
رسوا و ماني عريان تو بستاند جامه اين مرگ چو
موجود امراء و اولياء از ديگر مرقد هشت مقبره ، داخل در
.نوشتهاند فارسي اشعار و عربي به را قبرها سنگ.است
و بند آفرين جهان اندر دل/ كس به نماند برادر اي جهان
بس
گردان محمود عاقبت الهي/ پايان ختم كردم خويش نام به
:سلطان مرحوم بن چلبي حسن سيد مزار لوح
خرده بهره هست را كه هر / ميگذرد عمر كه دريغا اي
ميبايد هلاك اجل چنگ در / بود ميبايد خاك عالم در خاك
بود
آق" گورستان قديميترين حيراني ، سيدمحمود مقبره از بعد
سنگ تمام كه است معروف خواجه نصيرالدين نام به "شهر
از را نمونههايي.است وفارسي عربي زبان به آن قبرهاي
:ميدارد عرضه و استخراج مريج ملول ، مقاله
چرخ طرف از رحيل بانگ /لايموتي هوحي و سيموت شئي كل -1
شنيده
چون رخ و چشم نرگس اي /كشيده جاي بدان جاي اين از رخت وي
كجايي لاله
الناس و كاس الموت /دميده لاله آن و نرگس آن تو گور آن
شاربها
وفات سبعمايه اربعين تسع سنه تاريخ في پيوست حق جوار به
.رجب صفابن شهيد سعيد مغفور مرحوم يافتن
اورخان بن بگ سليمان بنت خاتون افندزد شهيد السعيد -2
و تسع سنه ذيالقعده شهر فياول طابثراه بنعثمان
.سبعمايه و تسعين
داري بقا جان چون انديشي چه مرگ از
داري خدا نور چون گنجي كجا درگور
جهان دلدار بسته جهان بيت زين
وليالله صدق -آن خدايار و اين يار هوا
نيكي به جهان اندر يادش /ياد نيكي به كند را ما كه هر -3
باد
نقر رسمالخط ، همين با ديگر سنگ قبر هشت روي بر فوق بيت
.است شده
لايموت هوحي و سيموت شئي كل -4
صدق به كن دعا بخواني چون ختم
الموت آه تنم مسكين به آيد رحمت مگر
انتشار و نفع به احياء زصد به/خاكسار خفته گور بسا اي -5
:شده نوشته مشايخ ، از يكي گور سنگ بر -6
بدار نفس تعلق رمه از دست /وار موسي شدي حق نور طالب گر
يا سرحق طور ، سر بر تا/ كن بيرون دل زپاي هدا ، نعلين
بينار
ماه دهم شنبه روز خاتون چيچك پيوست حق جوار به -7
به بيامرزد خدايشسبعمايه و وستين احدي سنه ربيعالاول
.رحمت
خاك زير به حسرت صد به /رفتم ناگاه جهان كز دريغا -8
رفتم
زاد او آنك هر برود لاشك /باد بقا را بقيه رفتيم -9
ياد زما كند دعا به هركس /كنون كاسديم ندارد محتاج
وفات...فرمودن نقل:شده نوشته گورها سنگ بعضي در -10
...مغفوره مرحومه يافتن
تاريخ كه وجهي قائم 12 منشور شكل به ستوني مزار سنگ دو
عليبن محمدبن زيباي ثلث خط به دارند ، هجري و 751 750
تراش صنعت نظر از كه شده نوشته التاجيكالاوهري شاه غريب
.هستند بينظير و شاهكار خوشنويسي ، هنر و
مختلفكتيبهها انواع فقره مفاد 200 و متن مريج ، .ملول
خود مقاله در را آنها از فقره عكس110 و كرده نقل را
.است داده ارائه
موزه به را باستاني گور سنگ قطعه 22"بلاط" دهكده از
پاره و شكسته آنها قطعه دادهاند200 انتقال ازمير
به تراشيده مرمر سنگ از و 22 شمارههاي 21 ولي سنگاند ،
زيبا ، ثلث خط با و ميباشد ضلعي هشت بلند ستون صورت
و كرده حك آنها سطوح بر را عربي نوشتههاي و فارسي اشعار
.دادهاند زينت
مولف (ق._ه 733-670) پاشا عاشق گور سنگ بر شهري ، قير در
:است شده نقر زير ابيات "غريبنامه"
بسماللهالرحمنالرحيم
مردحق يگانه قطب لدن علم صاحب
دان شيخالياس ابن مخلص ابن پاشا شيخ
ذلج اندر شد باز عالم به خع اندر آمد
فلان اي سهشنبه ليل صفر از سيزده روز
(_ه ذيقعده 713 ف) سنتمور نورالدين قبر سنگ توكات ، شهر در
:است فردوسي شاهنامه از ابياتي با منقوش و منقور
كن انديشه كردن گذر روز ز /پيشهكن دادگر پرستيدن
بس و است همين رستگاري ره /كس ميازار و خدا از بترس
از يكي در سر بر و قونيه در عطا صاحب مقبره در فوق ابيات
.است يافته نما و نقش نيز "نيكسار" شهر قديمي بناهاي
(قسطموني) سينوپ در اوغلو اسفنديار خاندان مقابر
مرمر گور سنگ سينوپ ، 8 در علاءالدين مسجد شرقي شمال در
و قرون گذشت از فارسي و عربي متن و خط به مزين تراش چهار
تربت كلانسنگ جوانب در.است مانده مصون اعصار حوادث
جلب زير نوشتههاي (_ه 795842) بايزيد بن خان اسفنديار
.ميكند توجه
الاعدل الاعظم المخدوم و الموليالمعظم:كتيبه بالاي
تعالي نورالله بايزيد بن اسفنديارخان السلطان الاعلم
.آمين الايومالحساب هما قبر
القدرم ليله تاريخ به شد/ قبرم مونس قدر سوره
شد افلاك بر روحش جمعه شب:كتيبه پايين
شد خاك درين جسمش قدر شب
آرد سلام برشه /آيد كه عاشقي هر (عاشقي):راست جانب
(_ه 843) دارد مقام جنت/ بجويد چون تاريخ
را ما قطره آنجا وز /است عام درياي رحمتت الهي:چپ جانب
تمامست
رحمتالله جزلاتقنطوامن به/ راه توشه هيچگونه ندارم
ابراهيمبن سلطان گور سنگ فارسي و عربي نوشتههاي
تنها.است رفته بين از اكثرا (_ه 847-843) اسفنديار
:ميباشد خوانا فارسي بيت اين
بخوان والحمدي...در چون /خان ابراهيم روح براي از
:اسفنديار سلطان دختر خاتون بخت سعيد مزار سنگ
زاد او آنكه هر برود لابد /بقاباد را بقيه رفتيم
:ديگر جانب در
فنازاست جهان عاقبت چون
راست خدا ابد و ازل ملك
وجود صحراي رهرو مغرور ، سود چه به
.است عدم جانب همه از رسد مرحله بدين چون
سينوپ ، در (_ه ف 864) جانداراوغلو بيك يحيي آرامگاه در
روي بر آيتالكرسي از آياتي و قدر سوره حكاكي بر علاوه
:است بسته نقش زير ابيات آن ، راست جانب در سنگي ، صندوق
و اندوه سربسر دنيا كه /است مرد هركه بندد نه دل دنيا به
است درد
چه را حريفان با دنيا كه/تاببيني نظركن گورستان به
كردست
:چپ جانب در
سرانجام كه بدار يقين /باشد بقا از دنياگر به سال هزار
باشد اوفنا
باشد سما بر تو تخت پايه اگر/خفتن بايدت تابوت تخته بدين
زير بيت تنها رفته ، بين از دولتخاتون قبر سنگ نوشتههاي
:ميباشد خوانا
و لخت دهر ميبرد بياختيار /كار در اجل و فاني دنيا چون
زار
آرامگاه.است نهاده بنا پاشا عوض حاج را توكات جامع يشيل
چلبي آهي تربه سنگ بر.آنست جوار در مسجد باني خانواده
:است منقور زير ابيات پاشا عوض پسر
نازنين بالاي تو خاك زير برده اي
روزدفين بخاك ، آمده لطف گنج وي
جهان از نيستي جزا ديده دهر ، ناديده
زمين ترا وجود گرفت كجا بر در
"تربه يشيل" بورسه در اول محمدخان سلطان چلبي مدفن
زيبا كاشيهاي با ق._ه سال 824 در كه ميشود ناميده
مقبره ، چوبي درهاي طرف دو در.است يافته شكوه و شالوده
يافته نگارش نسخ كوفيو خط به فارسي اشعار و شريفه آيات
را بينندگان ورودي درب دايره دو داخل در آن نوشتههاي و
.ميبخشد بصر حظ
كاشيهاي با استانبول "كوشك چينيلي" شكوه با و زيبا كاخ
و يافته تزيين ايراني كاران استاد دست به زرنگار و آبي
افزوده آن شكوه و جلال به فارسي زبان به آن رواق كتيبه
:است چنين ايراني مخلد فرهنگ نمونه و نوشته آن.است
در دست علو زفرط كه قدر فلك قصر اين پايه معلاي بنيان"
سقف و فرقدان فرق اوج بر ساحتش حضيض و زند جوزا كمر
به كه زرين زآسمان زمردين قبه مانند بخشد شرف اعلي كيوان
ازهار به كه زمين پيروزه صحن و يابد تزيين كواكب كتابه
فرعز به گردد ، خلدبرين جاي نزهت بوقلمون نقوش و گوناگون
المباني ان حكم به و يزداني سايه همم يمن و خاقاني دولت
در الاخر ربيع اواخر در يافت اتمام شرف الباقي همته تحكي
(_ه 877).ثمانمايه و سبعين و سبع سنه تاريخ
حريم چون محترم گشته حرامت /نعيم خلد پيشگاه درت اي
رميم هي و العظام كاديحيي/تو بقعه هواي لطافت از
ملك ارباب قبله پيشگاهش كرامت از
دين اهل قبلهگاه آستانش سعادت وز
مراد صبح مشرق رفعت خورشيد مطلع
زمين روي زينت و آسمان چشم نور
مولانا مقبره ق ، ._ه سال 893 در دوم بايزيد سلطان
بهشرح كتيبهاي و كرد مرمت قونيه در را رومي جلالالدين
:نهاد برجاي جايگاه آن در زير
بهشت اهل گاه بوسه درت اي
سرشت مشك زعفران تو خاك
آساست آسمان كه را بنا اين
(_(بهشت893ه صفهاي تاريخ هست
معروف دروازههاي و گذرگاهها از يكي كاپو ، سيليوري
سورهاي به ازآنجا بيشتر روميها كه بوده استانبول
فاتح ، دوران معروف دروازه اين.ميكردند حمله استانبول
در و شد ويران شديد لرزه زمين اثر در هجري سال 915 در
ابيات و يافت بنا تجديد بايزيد سلطان دستور به سال همان
:گرديد حك سنگ روي مزبور دروازه در بالاي در زير
طلعه قمر فرو همايون كه /فلك شمس بايزيد حق ظل
ثلمه با كرد قمع را قلعه /زلزله فتاد زمانش در
(_ه 915)القلعه مرمته بنيان خرب ، /تاريخ مرمتش و خراب در
:ميدهد شرح "طرابوزان كتيبههاي" مقاله در ادهم ، خليل
ثلث خط با سليم سلطان والده خاتون گلبهار تربه كتابه
تخت مقرر شد /روم بانوي رو كرد عقبي سوي زدنيا چون:زيبا
برو دايم ملكت و خلد
عالي راي از رونهاد /تافت چو رخ دنيا فاني دولت از همتش
برو دايم دولت
وفاتش تاريخ گشت/حق فيض از شد چو نازل او بر دايم رحمت
(_(برو911ه دايم رحمت
الله اطاع/بشنيد چو جانش ارجعي خطاب:اميرمحمد مدفن كتابه
اليه بالرجع
(_ه 930)عليه الله رحمه كلامي /نقلش تاريخ در گفت مورخ
/بيقصور چشمه اين تاريخ به:پاشا اسكندر چشمه نبشته سنگ
(_ه 930) طهور شرابا سقاهم فتاده
:پاشا اسكندر جامع كتيبه
غم جهان آن در نخورد هرگز /بنايي چنين كند كه هركس
(_(كم936ه عدد يك "خير منزل" از /بگفتم تمامييش تاريخ
در 950 مغنيا ، حاكم قانوني ، سليمان فرزند محمد شاهزاده
معروف ، سنان معمار سليمان ، سلطان بهفرمان.درگذشت ق _ه
بالاي در.بساخت متوفي شاهزاده براي باشكوهي آرامگاه
و شده تعبيه لوح دو زرد و صورتي كاشيهاي با آرامگاه مدخل
معلوم را شهزاده درگذشت تاريخ زير فارسي ابيات آنها روي
كس /عوام از و خواص از عالم قصر در عاقبت:ميدارد
احد هوالله قل حق به نميماند
اعتقاد پاك شهزاده گذر منزل ازاين كرد
صمد و حي كند رحمت جاودان بقاي در
كردگار امر به عقبي در آسوده گشت كه تا
بيعدد رفعت به باشد پادشه عمر روز
تاريخاو يزل لم خداي الهام به شد
(_(ابد950ه فردوس باد محمد سلطان مرقد
جامع بنياد به ،_ه سال 951 در پاشا سنان آرامگاه از غير
را يادبود بناي آن ،_ه در 955 و كرد اقدام محمد شاهزاده
از نيز باشكوه جامع اين كاشيكاريهاي.رسانيد پايان به
قرار بدين آن ، در نشانده كتابه و بوده هنري شاهكارهاي
:است
زمين روي پادشاه او هست / خان سليمان شد خيرات كان
تحسين ملك آسمان از خواند /شهزاده روح به جامعه ساخت
خلدبرين و عدن و فردوس مثل/شد روشن و دلگشا بنا اين
يقين اهل جمله گشته شاد /ايام شريف در اتمام يافت
خمسين و خمس به انتهايش/شد احد در بنا اين اول
همين تمام بنا شد رجب در/بود اول ربيع در ابتدا
(_(مبين955ه رسول است معبد /تاريخ او به پيرسخن گفت
ورودي در بالاي بر كه استانبول سراي شاهنشين حمام كتابه
:است شده نصب
خيرالبشر هجرت از دو و هشتاد و نهصد
مقام عالي حمامي نشين شه اتمام يافت
منصوري فيروز
|