سياسي نظام در شوراها كرد كار
( آخر بخش ) دانشگاه قادري ، استاد حاتم دكتر با گو و گفت در
اشاره
سياسي ساختاري شناسي آسيب" درباره گو و گفت نخست بخش در
و خردورز انسان بروز و ظهور چگونگي ،"شوراها اجتماعي _
انسان نقش پديدهاي ، چنين ظهور در سياسي رژيمهاي نقش
در قدرت تمركز منفي بار تاريخي ، جبرهاي تغيير در خردورز
و جهاني شرايط در دولتها كاركرد سياسي ، انسداد ايجاد
- سياسي مشاركت امر پيشزمينه عنوان شوراهابه نقش
عدم دلايل شماره اين در.شد گذاشته بحث به اجتماعي
عمومي خواست ميزان ايران ، در جمعي حركتهاي شدن نهادينه
نظام ساختار در شوراها كاركرد شوراها ، بروز و ظهور در
.ميگذرد نظرتان از.... و احزاب خلا ، سياسي
انديشه گروه
نهادينه ما جامعه گروهيدر يا و جمعي حركت دليل چه به
ايران كهن تمدن در شهرها اولين وجود به توجه با نشده ،
ساختار و فرهنگ در تاريخي گسست يك دچار ما آيا زمين ،
مفهوم بخشيدن قابليت در را آن بايد كه اجتماعيمانشديم
مشاركت مفهوم دستهجمعيواحقاق حركت يك عنوان شورابه
.كنيم بازپرداخت دوباره
شورا ندارم ، ترديد من كنيم بازپرداخت بايد كه اين از -
دادم توضيح كه همانگونه. دارد نياز مسائلتوجيهي به
قدرت ايران در است ، نداشته وجود ايران در قدرت توزيع
امنيت طور همين.است استبداديبوده عمدتا سياسي
نوع وهمچنين تهاجمات لحاظ به ايران در مدني و اجتماعي
در شرايط واين است بوده متزلزل همواره قدرت به نگاه
توزيع مانع همگي و شده ما ، نهادينه وفرديت خلقيات
جوانمردان مثل ودستجاتي ايرانصنف در البته است ، قدرت
اسلامنيز صدر در بويژه داشتهايم ، را لوطيها يا
اما شاهديم شوراطلبانهرا ديدگاههاي از نمونههايي
اندكوافق بسيار تمرين ايران در ما كه است آن امر كليت
وفور ، حد در شوراها جمله از همكاريهايي براي متفاوتي ديد
.كرديم جمع خودمان در
مقطع در سياسي رقابت ابزاريبراي شوراها موجوديت آيا
عمومي خواست از نشاتگرفته يا و بود ما درجامعه كنوني
است؟ داشته مردمي منشا و بوده جامعه
از يعني باشد ، دوم و سوم الگوي از تركيبي ميكنم فكر -
نفوذ براي باشد منبعمناسبي ميتوانست شورا سو يك
حائز وسيله يك عنوان به قدرت رقابت كهدر سياسي نخبگان
الگويدوم و نيست اين تماما ديگر سوي از و اهميتند
اين از تركيبي كه بوده ذهن پس و است (عقلانيتها تركيب)
سياست بردن پيش نهايتمايه در و شده كارگشا قضيه دو
.است شده كنوني ايران در آن اجراي شوراونحوه
سواز يك از دارد قرار ذهن پس در كه دوم الگوي البته
متمركزكه و نسبتاقاهرانه الگوي كه برخاسته قضيه اين
ميداده ، امورشاندخالت در كمتر را مردم قبل ساليان در
كه انقلاب شعارهايابتداي به بازگشت و نيست پاسخگو ديگر
دائرمدار انسانها ترويجميكردكه را آزاديها نوعي
داشته ميتواندنقش شورا باشند ، درمبحث سرنوشتخودشان
.باشد
.است مامناسبتر تاريخي افقفكري ، با همچنين دوم الگوي
با دارد ، وجود صدراسلام از كه برداشتهايي آن با يعني
بدهند شكل را شوراها زودترميتوانند خيلي دوم الگوي
من.باشند داشته برايش مناسبتريميتوانستند توجيه يعني
آلترناتيوي سو يك از فكريش افق دوم الگوي ميكنم فكر
ديگر سوي واز كنوني نارساييهاي و مشكلات براي بود
ما تاريخي آموزشهاي با نيز بيشتري همسويي و همخواني
تاريخ قاهرانه افق نقطهمقابل در تاريخيكه دارد ، البته
.باشد ايستاده
نوع در را آن مشاركت نحوه و ساختاري جهت از شورا كاركرد
جو؟ مشاركت الگوي يا و ميبينيد فرما دولت الگوي
بالا از و دولتي بيشتر حاضر حال در رسد نظرمي به -
از حاللايههايي وليدرعين شود ، مي انجام كارها دارد
غير طلب برايشان شورايي رابطه يك طلب دارندكه وجود جامعه
سازماندهي و توان از حد آن در ولياينها نيست ، طبيعي
پاسخ آنها به بالا از بكنندو اقدام پايين از كه نبودند
از بخشهايي يا دولت طرف از ميكنم فكر شود ، داده مثبت
شده اعمال حاكميتسياستگذاريهايي از وجناحهايي دولت
.طرحبشود ايران در شوراها تا
ساختار به اندازه چه تا سياسي گروههاي و احزاب خلا
سياستهاي آيا و رساند خواهد آسيب شكلگيريشوراها
يا شود احزاب ظهور زمينه تقويت موجب ميتواند شده اعمال
خير؟
هم به لزوما احزاب و شوراها كه ندارم اعتقاد من -
.شود منجر ديگري تقويت به يكي تقويت يعني وابستهاند ،
احزاب كه داراست را امكان اين ايران در حاكميت يا و دولت
ايران در احزاب فعاليت كه ميآيد نظر به و بكند فعال را
بياني به.دارد شوراها به نسبت بيشتري استعداد و زمينه
هيچ مجموع در وليدارند بهينهتري وضعيت احزاب ديگر
يعني دلايل همان بنابه موفقيت امكان كوتاهمدت در كدام
به توجه با.داشت نخواهند بومي و فرهنگي و فكري شرايط
به نسبت مناسبتري وضعيت احزاب شكلگيري زمينه كه اين
نسبت سياستگذاري يك كه نيست آن معنايش ولي دارد شوراها
ديگر آينده سال ده يا سال در 5 احزاب كردن نهادينه به
.دارم ترديد مساله اين در من و باشد پاسخگو
وجود به زماني احزاب تركيه حتي يا و اروپايي كشورهاي در
گروههاي و گرفتند شكل سنديكاها و شوراها كه آمدند
برنامه ، و طرح طريق از تا دارند وجود جامعه در رقابتي
كشور در آورند ، فراهم را نخبگان سالم رقابت و حضور زمينه
مواجهند؟ مشكلاتي چه با شوراها ، احزاب خلا به توجه با ما
و شورا بين تفكيك غيرقابل الزام هيچ كه ميكنم يادآوري -
دموكراتيك سازوكار از نوعي شوراها.ندارد وجود احزاب
تمامي نه ) بعضا هم احزاب باشند ، ميتوانند يا هستند
وضعيت سازوكار از نوعي ميتوانند ،(احزاب قوالب
.باشند دموكراتيك
وجود آن دموكراتيك مفهوم با حزب از نوعي كه جاهايي در
ديگر معناي به.شد خواهد تقويت شوراها قطعا باشد ، داشته
گونهاي به جامعه داخل در معنا يك به و حزب خود داخل در
ميتواند آن دموكراتيك معناي به شوراها دل از متقابلا و
يك شوراها و احزاب رابطه ولي بگيرد شكل دموكراتيك احزاب
.نيست قطعي و جبري و الزامي مفهوم
ساختاري ميتوانيم نظري لحاظ به قبلي ، سوال به توجه با
زمينه پيش هنوز كه باشيم داشته سياسي لحاظ به جامعه در
وجود به جامعه آن در شوراها ولي نگرفته شكل آن در احزاب
باشد؟ داشته دوام و پويايي حتي و بيايد
.نداريم مشكلي موضوع اين در نظري جهت به ما بله -
ظهور از فراهمتر را احزاب شكلگيري زمينه پيش شما
چه از زمينهها پيش اين به ميدانيد ايران در شوراها
داريد؟ توجه منظري
گستره يك به نياز شورا ، شكلگيري براي كه نظر اين از -
اين در بايد زيادي خيلي افراد يعني است ، مردم از عمومي
سواد و فهم از بايد انسانها تعداد اين و شوند درگير امر
نوع همچنين و باشند برخوردار مالي امكانات و اجتماعي
باشد ، مثبتي نگاه بايد جامعه و دولت و شورا به آنها نگاه
نيازي كيفي و كمي جمعيت اين به احزاب باب در كه حالي در
بكنيد سازماندهي كوچك ، گروههاي با ميتوانيد شما و نيست
.باشند فعال نيز كوچك گروههاي آن و
حاضر حال در شوراها به نسبت محدودتري حيطه يك احزاب يعني
برايش نيز بيشتري سهولت همچنين و باشند داشته ميتوانند
.باشد متصور
را جديد مسئوليت اين پذيرش آمادگي مردم توده ميزان چه به
.هستند دارا شوراها و مشاركت امر به بخشيدن قابليت در
بكنيم ، نگاه بخواهيم آن كليت در اگر ميكنم فكر من -
با و مردم از توجهي قابل بخش كه باشد آن تصور يعني
مايلند شهر ، و روستا و محله شورا ، قالب در مردم اكثريت
چنين من باشد ، خيالي خوش مقدار يك بپردازند جدي كار به
چند) محدود رقم حتي بتوانيد شما اگر ولي ندارم ، را تصوري
شورا قالب در را ميليوني جمعيت 60 اين از(نفر هزار صد
تدريج به بتوانند كه بياوريد در فعال نيمه و فعال شكل به
اداره در را آن و بشوند عهدهدار را مسئوليتها سري يك
حاضر حال در را اين من كنند ، اعمال خودشان عمومي مسايل
.ميكنم ارزيابي خوبي موفقيت
متقابل كنش يك در ميتوان شوراها براي كه استراتژياي *
چيست اولويتها حسب بر نمود طرح شورا و مردم بين تعامل و
بايد كه شوراها برنامهريزي در اولويت ديگر بيان به و
چيست؟ شما نظر به باشد آنان نيازمنديهاي و خواست براساس
استراتژيست يك يا دولت بكنيم فكر كه مساله اين -
از ناشي كنوني شرايط در بكند طرح را استراتژي ميتواند
در كه كنوني شرايط در شورا كه اين براي ماست ، برداشت سوء
نوعي بايد جهاني ، كنوني وضعيت يعني ميكنيم ، بحث آن مورد
نه بودهباشد ، مردم خواستهاي و امكان و استعداد تبلور
بعد و بكند طرح استراتژي كسي يك بكنيم فكر ما كه اين
يا و شوند فعال بخواهند آن اجرايي ابزار عنوان به مردم
كه نيست آن من سخن فضاي.بشوند هدايت آن اجراي مسير در
كار چه بايد ميدانند خودشان بكنيم رها را مردم اگر
ندارند ، برنامهريزي و طرح به نياز هم شوراها و بكنند
داشته استراتژيست يك كه نيست هم آن معناي به اين ولي
.بكنيم سازماندهي چگونه را شوراها حالا بگوييم و باشم
و لايهها جامعه ، خود دل از برخاسته بايد مساله اين
گفتوگوهاست و بحث اين دل از و باشد بوده مردم امكانات
شوراها باب در سياستگذاري خودش براي ميتواند هم دولت كه
.باشد داشته را
دولت هم هرچقدر ، باشد انفعالي كلا تربيتشان مردمي اگر
دوباره.نميافتد اتفاقي بدهيد ، شورا تشكيل بياييد بگويد
اصلي ، قدرتهاي به ميشوند تبديل شورا آن در عدهاي يك
اجتماعي مشكلات سري يك و ميشود گرفته كار به رانتهايي
را شورا...غيره و ميشود فراهم مردم براي جديد فرهنگي و
بستر در بايد بگيريم ، نظر در آن دموكراتيك مفهوم به اگر
كه است آن حرف اين معناي بگيرد ، شكل دموكراتيك نسبتا
خيالپردازي به دست شوراها باب در بخواهيم كه اين بدون
به ميتوانيم را مسئوليتها از برخي تدريج به بزنيم ،
شهر و روستا و محله شوراهاي فعاليت دوران همان در مردم
.كنيم منتقل
از سنجشي واقع در كه است آن بدهيم پاسخ اگر نظري شكل به
و همكاري امكان كه روستا ، و شهر محله ، هر در مردم
اين كه دستگاههايي و دارند يكديگر با بيشتري سازماندهي
مردم خواستهاي و بكنند فرموله را مديريتها و همكاريها
بايد باشد ، داشته وجود كنند ، جستوجو را آنها ارتباطات و
چشمانداز.گيرد صورت مكانها همان در لازم اقدامات
ميخواهيم كه است ، آن سنجي امكان اين از فراتر عمومي
سرنوشت بيشتر هرچه مدار دائر مردم كه برود سمتي به شورا
و نظري بحثهاي قالب در ميشود را آن كه باشند خودشان
.بكنيم طي را فرايندي يك و برد سنجيها امكان همينطور
اين شهر ، يا و روستا يا محله فلان در بگويم مثال بهطور
تعاون درصد وضعيت 10 بكنيم ، طي اگر را مرحله يا مورد پنج
و رسيده آينده سال چهار در درصد به 30 فرضا امسال
.است نكته يك اينميشود نهادينه
شورا در كه افرادي واقعا آيا كه است آن ديگر نكته
آيا.هستند برخوردار تواني و فهم چنين از ميشوند انتخاب
تعداد انفعالي يعني روستايي ، جامعه يك دل از ميتوانيم
به ميتوانند كه باشيم داشته را افراد از توجهي قابل
.بكنند مبادرت كارهايي چنين
اگر كه نيست اين من سخن معناي نيست ، مثبت نگاهم خيلي من
سراغ برويم ديگر و كرد تعطيل را شوراها بايد است اينطور
.داشت اميد خيلي نميشود كه است اين سخنم فضاي ديگري ، كار
به بيشتر استعداد اين و دارد وجود انتظار اين جاها بعضي
ميباشد كمتر جاها برخي در و ميخورد چشم
بكنند فراهم كلان سياست در را فرصتها بايد حال عين در
بشود ، بيشتري سنجيهاي استعداد گام به گام و تدريج به تا
واقع در و بكند عادت مسئوليتپذيري به اگر ما جامعه يعني
كه شخصي تفاسير و شخصي قدرت قالب در چيزي هيچ كه اين به
وضعيت آن تدريج به نماند ، باقي بشود برجامعه اعمال
.ميكند فراهم شوراها باب در را دموكراتيك
امر به بخشيدن پويايي در را مردم نقش ميزان چه به *
ميدانيد؟ موثر كنوني شرايط در شوراها
ايران مردم تكتك كه آن جهت به ولي خيلي ، نظري جهت به -
.نيست مثبت من ارزيابي خيلي ندارند را توانايي چنين
شورا در كار امكان ايرانيان از اندكي درصد ميكنم فكر من
همان.باشند داشته حاضر حال در را شورا امر به توجه و
بخشهاي با و شود داده اهميت آنها به اگر هم اندك درصد
حال در بكنند ، برقرار تناسب جامعه بخشهاي ديگر و دولت
آينده براي نميگويم و است مطلوب نميگويم.است خوب حاضر
ما كلي بهطور ولي است خوب حاضر حال در ولي است ، كافي
آنهايي شود حل مسايل تا داريم تجربه سال ده چند به نياز
.كنند ارائه ميتوانند سريعتري راه دارند شتاب خيلي كه
چگونه شوراها فرايند در را نخبگان نظري و عملي حضور *
ميكنيد؟ ارزيابي
و كنند نگاه مثبت ديده به شورا به سو يك از نخبگان اگر -
مديريت و گذاشتن وقت به حاضر دلايلي بنابه ديگر سوي از
نباشد عامل دو اين از هريك اگر ولياست موثر باشند آن
داشته ميتوانند انديشمندان و نخبگان كه را نقشي قطعا
!ميدهد كاهش باشند
طهماسبي رقيه:از گو و گفت
|