عرش پرده سراي نغمه
جشن در ايراني اصيل موسيقي اجراي
تورنتو مقيم ايرانيان
ايجاد مردم در را شناخت بايد كسي چه
كند؟
عرش پرده سراي نغمه
هنرمند -اف قاسم عاليم ماه 79 ، اسفند دوم نيمه ;اشاره
بينالمللي فستيوالهاي در كه آذربايجان جمهوري بلندآوازه
سال مارس در و خودكرده آن از را ممتازي عناوين جهاني و
در دنيا نادر صداهاي مركزانتخاب طرف از او صداي 2000 ،
به -است شده بشريثبت فرد به منحصر صداهاي جزو اروپا
موسيقي برنامه اجراي به تبريز معلم تالار در هفته يك مدت
موسيقي معرفي و احيا پاس به او.پرداخت آذربايجاني
خود آن از را بهترينها بهترين لوح دنيا ، آذربايجانيدر
آمريكا ، ايتاليا ، فرانسه ، آلمان ، روسيه ، در گرچه و كرده
پاكستان مراكش ، بلژيك ، هلند ، اتريش ، اسپانيا ، ، انگلستان
را ملل توجه اجرا قدرتمنديدر با و پرداخته هنرنمايي به
:ميگويد خودش اما است ، كرده جلب موسيقيآذربايجاني به
در كه را مطلبي"است عزيزتر جا همه از تبريز من ، براي"
چند اجراي تبريزو به او سفر بهانه به داريد رو پيش
تهيه گرفت ، قرار مردم استقبال مورد موسيقيكه برنامه
.است شده
دلرباستكه و غني چنان آذربايجان موسيقي و شعر بيترديد
ميسر زيبايياش و معنا درك ندهي ، دلنوازيآن در دل تا
به هنري موسيقيآذربايجان و تلفيقشعر از نميشود ،
و آمده"نوا" به"ماهور" در "عشاق" دل كه ميآيد وجود
سخن عرشي ، هنر اين زينت.ميگردد "راست" "شكسته" "قطار"
..و"صراف"،"عظيم سيد" ،"نباتي" ،"فضولي" گرانسنگانيچون
اين مردم بطن و متن از جاودانهايكه تصنيفهاي و است.
و تاريخپيوستهاند به و افتاده زبانها به كهن سرزمين
خداجويي و طلبي حق غيرت ، وطندوستي ، شيدايي ، عشق ، بيانگر
و حقيقت به دل موسيقي و شعر با كه مردمي.است آن مردم
ضمير در نهفته زيباييهاي و اصالتها.دادهاند مهرباني
خودجلب به را دلدادگانهنر پيش از بيش آذربايجان موسيقي
و مبهوت نيستند ، موسيقي اين همزبان كه آنان حتي ميكند ،
همدل آن با و آفرينشهايشميشوند صلابت و لطافت شيفته
از و دوستي انسان آذربايجاني موسيقي پيام.ميگردند
است زنان عصمت و مردان غيرت كننده بيان اجتماعي نقطهنظر
كسمه" ،"آرازباري" ،"حيراتي" ،"منصوريه" در احوال اين و
آشكار... و "سي شكسته باغ قره" ،"شمس سيماي" ،"شكسته
ملي و معنوي اصالتهاي در ريشه كه هنري چنين لذا ميشود ،
هميشه براي كند ، مي دنبال را حركت شادابيو و دارد
و دلنواز صداي به گوش كه دمي در ادعا اين.است ماندگار
.ميگردد بارز ميشود ، سپرده قاسماف عاليم بينظير
را مرزها او صداي با آذربايجاني موسيقي كه هنرمندي
يافته والا جايگاهي جهان ملل موسيقي درجمع و درنورديده
كه ، دمي آذربايجان شيداي خواننده و وارسته هنرمند.است
صدايش و بريده ازفرش ميگشايد ، گويا هنرنمايي به دهان
در سال 1957 به قاسماف عاليم.است عرش پرده نغمهسراي
هستي به چشم آذربايجان جمهوري شاماخي منطقه نابور روستاي
كه بود پدرش موسيقي فراگيري در اصلياو مشوقگشود
مكتب وارد عاليم كه سال 1964 دارد ، دلنشين صدايي خودنيز
آشنايانو توجه كودكي از دادو نشان صدايخودرا شد ،
آصف" موسيقي مدرسه وارد سال 1978 دركرد جلب را استادان
موفقيت با را مدرسه اين سال 1982 و شد باكو در"زيناللي
و شد موسيقيوارد دانشكده به سال 1983 در و كرد تمام
اينك و رسانيد پايان به را دانشكده اين تحصيلات سال 1989
به او رسمي اجراي اولين.است دانشكده همان استاد
گام اولين" ،"آدديم دهايلك صنعت" عنوان تحت برنامهاي
آذربايجان جمهوري تلويزيون سال 1979در به "هنر در
معروف نوازنده مشايعت با چهارگاه دستگاه كه برميگردد
موسيقي اهل وتحسين موردتوجه و كرد ممدافاجرا استادحاجي
ملي خواننده عنوان به سال 1993 در اف قاسم عاليم.شد واقع
.شد انتخاب آذربايجان
فستيوال نشان كسب ميتوانبه او افتخارات ديگر از
فستيوال سال 1989 ، در اوغلو غدي قاريا جبار موسيقي
كسب سال 1989 ، در آلمان بن شهر در بينالملليموسيقي
و ويژه نشان كسب و فرانسه 1993 موسيقي فستيوال نشان
.كرد اشاره سال 1999 در يونسكو ديپلمافتخار
به بگذارم ، پا هنر عالم به كه آن از قبل:ميگويد او
به رويآوردنم.بودم چوپانيمشغول و"تركمهگي" شغل
درآمد كسب جهت كه شكل اين بهبود اتفاقي امري هنر ،
نشد ، توفيقيحاصل آوردم ، رو كاري هر وتامينمعاشبه
امتحان شوم ، رفتم وارد هنر عالم به گرفتم تصميم بالاخره
در"يف عبدالله آقاخان" و پسنديدند را صدايم دادم ، صدا
.داشت عهده به مرا راهنمايي راه اين
جبار" بزرگ نشان سالگي بيستوپنج در چطور:ميپرسم او از
كرديد؟ دريافت را "اوغلو قارياغدي
را خود و نداشتم فستيوالرا در شركت قصد ابتدا:ميگويد
خوانندگان همه چون.فستيوالنميديدم دراين شركت درحد
و ميكردند شركت فستيوال اين در آذربايجان موسيقي بزرگ
فستيوال اين در شركت من براي ميكردم فكر جهت همين به
ديدم ، را اوغلو عسگر علي سليمان وقتي اما است ، زود خيلي
و پذيرفتم هم ومن كرد تكليف من به را فستيوال در شركت او
آن شايد شدم ، مزبور نشان دريافت به موفق و كردم ثبتنام
با فستيوال وداوران نشاننبودم اين لايق روزها
.مراميديدند امروز دورانديشي
:ميافزايد و ندارد مشخصي تاريخ موسيقي خلقت است معتقد او
به نيز موسيقي گذاشت ، پا خاكي عرصه به انسان كه وقتي از
با معنوي و مادي نيازهاي ديگر اوهمپاي روح غذاي عنوان
.آمد بوجود دروني دريافتهاي ذهنياتو طبيعت ، از الهام
آذربايجاني موسيقي تحول سير درباره اف قاسم عاليم
مادي عالم از شاعري و شعر مانند ما موسيقي هنر:ميگويد
تلاطم در همواره دريا متلاطم موجهاي مانند و شده شروع
وجسماني عالممادي از رفتهو پيش كمال سوي به بوده ،
عوالم به نيازهايمعنوي ارضاي دنبال به و گشته جدا
.است گرديده رهسپار وروحاني ملكوتي
نيازمنديهاي ارضاي براي اظهاراتخود بنابه گرچه او
را موسيقي رسالت اما شده ، وارد موسيقي دنياي به مادي
هنر اين است معتقد و ميداند بشر معنوي نيازهاي ارضاي
سوي به را او و ميكند پاك حيواني هوسهاي از را انسان
.ميسازد رهنمون خصايصانساني
آذربايجاني موسيقي جاودانگي دربارهراز او از وقتي
بنابراين دارد ، ريشه يك موسيقي چون:ميگويد ميپرسم ،
جدا هم از كلي به را وتركي عربي ايراني ، موسيقي نميتوان
آن از روانياش و روحي نيازهاي با ملتيمطابق هر كرد ،
هموارهجاودانه موسيقي دليل همين به و شود مي بهرهمند
ملل بين در روحاني يا مقامي عموماموسيقي.ماند خواهد
آذربايجاني ، موسيقي بين كه فرقي و است دوانيده ريشه شرق
با ملت هر كه است اين دارد وجود عربي يا ايراني
زندگي آنجا در كه اقليمي شرايط روحياتشو از تاثيرپذيري
طور به اگر و پرداخته خود موسيقي وكشف خلق به ميكند
آنها همه كه ميشويم متوجه دقيقشويم گفته اين در عميق
.دارند ريشه يك
موسيقيسنتي بر تركيه پاپ آهنگهاي تاثير درباره او از
:ميگويد باره اين افدر قاسم عاليم ميپرسم ، آذربايجان
ميشود دريافت تلويزيونيتركيه آذربايجانكانالهاي در
به و ميشوند دعوت باكو به آنكشور موزيسينهاي حتي و
تركيههم موسيقي كاستهاي نوار ميپردازند ، اجرايكنسرت
استقبال جلوي نميتوان اما آمده بازار به بالا كيفيت در
شادابي علت به تركيه پاپ موسيقي زورگرفت ، با را مردم
در.دارد جوانان بين زياديدر هيجانزاييطرفداران و
كه سليقهاي ذوقو فراخور به كس هر آذربايجان در واقع
.ميرود دلخواهش موسيقي دنبال دارد
:ميگويد تبريز در اقامتش ايرانو درباره پايان در او
شهر كنسرتدراين اجراي بيايم ، تبريز به كه آن از قبل
خود آرزوي به ميكنم احساس حالا و بود آرزو يك مثل برايم
با و شدم حيران ديدم ، را مردم تشويقهاي وقتي ، رسيدهام
شش يا سال هر كم دست كه ميكنم ترك را آرزواينجا اين
از فارغ آذربايجان جمهوري موسيقي بزرگان بار ، يك ماه
در كنسرتبپردازند ، اجراي به دراينجا سياسي ، جنبههاي
وآموزشگاههاي داشتم ملاقات زيادي جوانان با من تبريز
با درآنها مستعد و كوشا جواناني كه ديدم زيادي موسيقي
در كه هستم مطمئن من بودند ، مشغول آموزش به تمام جديت
.خاست برخواهند شهر اين از بزرگي هنرمندان آينده
عزيزپور كامران:از گزارش
تبريز در همشهري خبرنگار
جشن در ايراني اصيل موسيقي اجراي
تورنتو مقيم ايرانيان
كانادا مقيم ايرانيان اجتماع گستردهترين كه تورنتو شهر
برنامه يك اجراي شاهد پيش چندي است داده جاي خود در را
.بود جديد ابتكاري با ايراني اصيل موسيقي
اونتاريو" محل در اصفهان و چهارگاه بخش دو در برنامه اين
كه شد برگزار "نيريز" گروه توسط تورنتو شهر "ساينسسنتر
.شد مواجه مليتها ساير و ايرانيان فراوان استقبال با
ساكن آهنگساز "اشرفآبادي احمد" را برنامه اين سرپرستي
مقيم خواننده "جمشيدي فاضل" و داشت عهده كانادابه
.پرداخت تصنيفها اجراي به ايران
... خط در ما كشتي" عنوان تحت كه برنامه اين مشهود نوآوري
از هماهنگ و موزون استفاده شد علاقهمندانعرضه به ".
ايراني اصيل موسيقي سنتي سازهاي كنار در پيانو ديجيتال
.داشت عهده به "رهبر امير" را آن اجراي كه بود
و تار نوازندگي گروه ، سرپرستي بر علاوه "اشرفآبادي"
را تصنيفها "جمشيدي" با گاه و داشته عهده به را سهتار
.ميكرد همنوايي
فرهاد" ني ، نوازنده "نقشبند احمد" گروه اعضاي ساير
سهتار ، "مدني مهران" دف ، "حريري روزبه" سنتور ، "فرازمند
نوازنده "پالي نايم راوي" و ضرب و تنبك "بلوري مهدي"
.بودند "تبلا"
ايران پركار و ذوق با خوانندگان جمله از "جمشيدي فاضل"
.دارد همكاري متعددي هنري گروههاي با كه است
ايجاد مردم در را شناخت بايد كسي چه
كند؟
همشهري روزنامه در حجازي فواد آقاي مصاحبه به پاسخ در
در كه ديدم لازم را نكاتي موسيقي بخش در سهشنبه 11/2/80
.بگذارم ميان
از مردم چرا كنم ، عرض بايد بيكلام موسيقي با رابطه در
چهار مثل چرا ميرود ، سر حوصلهشان بيكلام موسيقي شنيدن
ما مردم هنوز است جاوداني خود نوع در كه ويوالدي فصل
فكر مننميكنند برقرار ارتباط آن با و نشناخته آنرا
طريق از كه وقتي است ، شناخت عدم اصلي ، عامل ميكنم
شنيدن ، خوب آموزش مردم به غيره و تصويري و صوتي رسانههاي
نميدهند ، ياد را شنيداري مفهوم واصلا شنيدن درست
يا كلام بدون موسيقي نميتوانيم جامعه در ما مسلما
.باشيم داشته را ديگر توصيفي موسيقي هرگونه
پخش سنتي بخش در سلو يا تكنوازي بهصورت كه موسيقي اكثر
مييابند ، آرامش و برده لذت آن شنيدن از ما مردم ميشود
موسيقي آن مفهوم بتوان اگراست شنيداري فقط لذت اين ولي
ديگر و شده چندان دو لذت اين كرد ، زنده شنونده در هم را
در غذا يامزه اوقات پركردن باعث بيكلام موسيقي
امروز كه كيست مقصر واقع در.نميشود غيره و رستورانها
حاكم سالاري خواننده فقط ايران در كه رسيدهايم اينجا به
خود موسيقايي ارزشهاي تمام با كلام بدون موسيقي و باشد
.باشد نداشته جايي
بوده طرب براي و شاهان مدح براي سنتي موسيقي اينكه اما
ساز شاهان براي پرويز خسرو دربار در ونكيسا باربد يا
مطالعه كمي با كنم عرض بايد ميگرفتند ، پول و ميزدند
دوران در اگر.نيست درست تصور اين كه ميبينيم دقيقتر
باشيم داشته مطالعهاي هارونالرشيد خلافت و عباسي
دربار خانواده از عضوي هم موصلي خاندان كه ميبينيم
و جشنها به آنها با ميكردند ، زندگي دربار در و بودند
خود مالي نياز درباريان همه مانند و ميپرداختند اعياد
فرماندهان يا دربار حاكم چنانچه.مينمودند تامين هم را
كه گفت نميتوان پس ميكردند ، زندگي صورت بدين هم آنها
.بگيرند پول فقط كه ميزدند ساز شاهان براي آنها
موصلي ابراهيم فرزند موصلي اسحاق باره در هارونالرشيد
امور به اسحاق اگر كه ميگفت دربار موسيقي هنرمندان از
معلوم پس.ميگماشتم قضاوت به را او نداشت شهرت موسيقي
پست و خاص جايگاه دربار در هركسي مردم ديد از كه ميشود
موصلي ابراهيم مرگ با يا و است داشته را خود سازماني
ميخواند ، نماز او جنازه بر خود هارونالرشيد كه ميبينيم
نيست؟ معمولي ارتباط يك از فراتر كار اين
كه ميبينيم خسروپرويز زمان در ساسانيان دوران در يا و
به سال روز شصت و سيصد و ماه سيروز و هفته روز هفت براي
و سيصد و سيلحن و هفتگان كه داشتيم موسيقي مناسبتي هر
آن در موسيقي هنرمندانهستند نمونه اين از دستان شصت
شاهانداشتند با همبستگي و همنشيني و نزديكي چنان دوران
آن گفتن به جرات خود درباريان ميآمد پيش مشكلي اگر كه
به را خبر موسيقي هنرمندان همين طريق از و نمينمودند
پرويز خسرو چون شبديز ، مرگ مانند ميرساندند ، پادشاه
كه خسروپرويز سياه اسب) شبديز خبرمرگ كسي هر بود گفته
را او بدهد من به را (بود علاقهمند او به زياد خيلي
به دست درباريان شبديز مرگ از بعد كه ديديم.ميزنم گردن
مرگ خبر موزون آهنگي با هم باربد و شده باربد دامان
دودست با پادشاه آهنگ وسط در كه داد پادشاه به را شبديز
آن ارتباط اگر خوب.مرد من شبديز آه:گفت و سرزد بر خود
ميشد ، زده گردن هم باربد ، بايد نبود صميمي و نزديك قدر
.نيفتاد اتفاق اين كه ديديم ولي
موضوع ميشويم متوجه كه است تاريخي اسناد همين روي از
اين اگر خوب.بگيرد پول و بنوازد فقط كه نبود اين
پسر يا پدر كه بود گرفتن پول و طرب فقط كارشان هنرمندان
بدن عضو عزيزترين بريدن به نياز و نداشت فرقي برايشان
.نبود نوازنده انگشتان يعني
اغلب كه ميبينيم هم كلاسيك موسيقي دوران در اما
آثار درباريان رقص و شاهزادگان و پادشان براي آهنگسازان
موسيقي هنرمند يك زمان آن در است طبيعي.ساختهاند بسيار
امروز مانند نمييافت ، بهتري بازار خود آثار ارائه براي
موسيقي هنرمند.باشد كرده تغيير موسيقي ديدگاه كه نبود
در موسيقي هرگونه اصلا ميكرد ، زندگي بايد هم زمان آن
بازيهاي اسباب با ما زماني.است ارزشمند خودش زمان
همان حالا ولي بود ، ارزشمند ما براي و ميكرديم خودبازي
.ماست گذشته خاطرات تداعيكننده فقط اسباببازيها
عرض بايد كنسرت سالنهاي در مردم حضور با ارتباط در اما
سليقههاي موسيقي شنيدن با رابطه در ما جامعه در كنم
.است متفاوت مختلف سني دورههاي در و دارد وجود مختلف
دوست را رنگ اين چرا كه كرد محكوم نميتوان را كس هيچ
است ، همين نيز موسيقي نميشناسد ، را رنگ آن يا دارد ،
و بالا قيمت با كه آنهايي بفرماييد باور گرامي دوست
شجريان آقاي كنسرت در و مينمايند تهيه بليت بهسختي
نميروند يا و نيست ايشان زدن چهچه بهخاطر ميكنند شركت
برانداز را نوازنده هنرمندان يا شجريان آقاي قيافه كه
مطمئن.است هم سادهتري راههاي كار اين براي چون كنند ،
، بشوند سالنها اين وارد قضيه پز براي درصد ده اگر باشيد
در موسيقايي مطالب شنيدن و موسيقي اصل براي درصد نود ولي
به بودن خوش شب يك براي و مييابند حضور كنسرتها اين
آنهايي نمايم اقرار را اين البته.نميروند كنسرتها اين
اقليت در ميكنند برخورد واقعي ديدگاه با موسيقي با كه
چنانكه كيست؟ از تقصير اما.هستند محدودي تعداد و بوده
مردم در را شناخت اين بايد كسي چه كردم عرض هم قبلا
تاثير ميتوانند كه تصويري و صوتي رسانههاي كند ، ايجاد
اصلي باشند ، زمينهساز داشته موضوع اين در زياد بسيار
ني و فلوت بين فرق هنوز ساله جوان 18 يك كه وقتي.هستند
و نميشناسد را خود ملي سازهاي يا و ويلون و كمانچه و
نشان راستا اين در سيما و صدا طريق از هم فيلم يك حتي
از صحبت و داشت انتظاري چنين ميتوان چطور نشده ، داده
تمام با ما سنتي موسيقي.كشيد ميان به ممالك ديگر موسيقي
رشد واقع در داشت خود سرراه در كه موانعي و نامهربانيها
رديفدان هنرمند چند گذشته زمان در كه چنان كرد ، خوبي
را فراواني جوانان و نوجوانان ما حالا نداشتيم ، ولي بيشتر
با و شناخته خوبي به را سنتي موسيقي رديف كه هستيم شاهد
موسيقي پيشرفت عنوان به ميتوان را اين.مينوازند مهارت
تاريكيها اين كه است اميد.كرد بيان محض تاريكي در سنتي
گوهربار و يابد روشنايي اعتقاد و ايمان نور پرتو در
براي حرفهايي گذشته تاريخ همچون هم ما موسيقي تا بدرخشد
.باشد داشته گفتن
مازندران موسيقي انجمن رئيس-قلينژاد جمشيد
|