دارد ويرايش به ويراستارنياز نقش
آشنا غريبه
جمعه داستان
كتاب يك پيشنهاد
است كرده تحريم را اسكار ايران آيا
كوتاه برشهاي
جمعه نگاه
گردون
ذرهبين زير ايران سينماي
ايران در افغاني مدهآي
پدر از نشان ندارد كو پسر ;استيونس مايكل
قاب در سينما
دارد ويرايش به ويراستارنياز نقش
نشر فرآيند در ويراستار نقش به نگاهي
آذر شكوفه
و آزمون سراتفاق ، از كه است شغلي ويراستاري ايران ، در
به پژوهشگاهها فصلي يا مقطعي دورههاي گذراندن يا خطا
.ميآيد دست
ثابت ويراستار داشتن به مكلف را خود ناشران از بسياري
داستاني متون نويسندگان و نميدانند كتاب چاپ پروسه در
"ويراستار" نام به كسي نظرات و پيشنهاد زيربار كمتر نيز
.ميروند
نيز ويراستار معنوي و مادي حقوق حفظ براي ديگر سوي از
ويراستاران معدود.ندارد وجود اتحاديهاي يا مجمع
ميكنند ، محتوايي ويرايش را داستاني آثار كه نيز ، حرفهاي
ثبت از و ميگيرند قرار اخلاقي محدوديتهاي در نهايتا
منصرف ويراستار ، عنوان با كتاب شناسنامه در خود اسم
.ميكنند بسنده آن ناچيز مادي مبلغ به تنها و ميشوند
از برخي با گفتوگو در كردهايم تلاش زير ، گزارش در
چرايي به ويراستار و نويسنده ناشر ، قشر سه نمايندگان
ويراستار از ايران در چرا كه اين پيببريم ، مسئله اين
تثبيت معنوي و مادي حقوق و ندارد وجود صحيحي تعريف
است؟ نشده پيشبيني آنان براي شدهاي
:آبادي دولت محمود
نداشتهام ويراستار تاكنون
رمانهاي كه سابقهاي با نويسنده دولتآبادي ، محمود
مردم شده سپري روزگار" ،"سلوچ خالي جاي" ،"كليدر" حجيم
ارزيابي پرخواننده رمانهاي از همچنان او "سالخورده
;است نداشته آثارش براي محتوايي ويراستار تاكنون ميشود ،
داستان خط شدن بهتر براي نويسنده به بتواند كه كسي يعني
ويراستار از استفاده درباره او.دهد پيشنهاد شخصيتها و
شانس اين ما كشور در":ميگويد داستانهايش براي محتوايي
ده بيايد وجود به ويراستاران مجمع كه است نداشته وجود
قابل چهرههاي اگرچه كه شد زمينه اين در تلاشي پيش سال
من.نگرفت شكل متاسفانه اما داشتند ، حضور آن در قبولي
ادبيات ، و داستان حوزه در كه بودم اميدوار همواره
كمك نويسندگان ما به بتوانند كه شوند تربيت ويراستاراني
زباني و محتوايي ويراستار به نويسندگان تمام و من.كنند
."داريم نياز
بسيار غرب داستاني ادبيات رشد در را ويراستار نقش او
از برخي حضور بدون است معتقد كه حدي تا ;ميداند موثر
.نميشدند جهاني هرگز غرب نويسندگان از برخي ويراستاران ،
معروف رمان دريا ، و پيرمرد":ميافزايد دولتآبادي محمود
تعريف كه رسيد سطح اين به تا شد ويرايش بار همينگوي ، 20
اليوت.اس.تي معروف رمان اگر و است داستان از همينگوي
.نميشد رمان اين كه بسا چه نميكرد ويرايش ازراپاوند را
:طاهري فرزانه
دارد اهميت ويراستار تخصصي وجه
نظر از رمان كاملكننده و دهنده پيشنهاد ويراستار
.است متن به دوم نگاه واقع در و است زباني و داستاني
كوتاهمدت تجربه ايران در داستاني متون محتوايي ويرايش
در كسي كمتر كه نحوي به ;است گذاشته پشتسر پراكندهاي و
با حرفهاي طور به كه است يافته پرورش عرصه اين
اين.باشد داشته دايم همكاري رمان و داستان نويسندگان
بعد يك يا شكل يك تنها كه شده موجب ناخودآگاه طور به امر
و فني ويرايش كه بگيرد شكل ايران در ويراستاري تعريف از
لحاظ از ادبي غير و ادبي متون تصحيح يعني ;است زباني
فرزانه حال اين بازبان دستور و واژگان منطق و كاربرد
قرار خود حرفه را ويرايش كه ويراستاري و مترجم طاهري ،
روند است ، دانشگاهي نشر مركز ويراستار اكنون و است داده
و ميكند ارزيابي مثبت را آن جايگاه و ويراستاري رشد
آن ضرورتهاي و ويراستاري شغل اخير سالهاي در":ميگويد
اهميت ويراستاري تخصصي وجه اما است شده شناخته حدودي تا
ويراستار.ميشود گرفته ناديده اصولا كه دارد زيادي
تخصص به و شود تربيت حوزه آن براي بايد داستان ، محتوايي
درباره او.غيره و علمي متون ويراستار همينطور برسد ،
:ميگويد انتشاراتي شركتهاي در ويراستاري روزمره مشكلات
با ترجمه ، آثار براي فقط انتشاراتي موسسههاي در امروز"
بسيار ترجمه كه آثاري هم آن و ميبندند قرارداد ويراستار
ترجمه كه است ضعيف آنقدر ترجمهها اين اغلب.دارند بدي
."است زحمتتر كم و صرفهتر به مقرون آن مجدد
ثابت ويراستار داشتن به موظف ناشران غربي ، كشورهاي در
.ميشود محسوب انتشاراتي شركت يك اعتبار ويراستار و هستند
از بخشي ضروري جزء ويراستار كه است مفهوم بدان اين
.است كتاب چاپ تا توليد پروسه
:فرهادي كاظم
ويرايش از ناقص و محدود برداشتي
در معتبر انتشاراتي شركت چند ويراستار فرهادي ، كاظم
ويراستاري دارد عرصه اين در ساله سابقهاي 30 كه تهران
كه "شيكاگو نامه شيوه" با مقايسه در را ايران در
و محدود برداشتي است ، ويراستاري حدود و قواعد اساسنامه
مقايسه ، اين ضمن او.ميداند ويراستاري مفهوم از ناقص
اصولا":ميگويد ايران در ويراستار معنوي حقوق درباره
حرفهشان كه داستان ، محتوايي ويراستاران تعداد
اين در من البته.است كم ايران در باشد ، ويراستاري
در كهنهكار و جوان نويسندگان از زيادي كتابهاي سالها
نخواستم خودم چون كه كردهام ويرايش رمان و داستان حوزه
آثار آن اسامي آوردن از نيز اكنون شود ، برده من از اسمي
."هستم معذور
تعريفي چندان نيز ويراستاران مادي حقوق ميان اين در
حقوق حالت ، بهترين در ويراستاران ، ميشود گفته.ندارد
.دارند دولت كارمند يك حقوق حداقل حدود در ماهانهاي
:دقيقي مژده
كارمند يعني ايران در ويراستار
براي قراردادي شكل به كه ويراستاري و مترجم دقيقي ، مژده
خود و ميكند ويرايش هرمس و نيلوفر انتشاراتي شركتهاي
درباره است ، گذرانده مركز نشر در را ويراستاري دوره
بايد ايران در ويراستار":ميگويد ويراستاري مادي حقوق
هم ناشران.باشد ناشران موقتي و فصلي پيشنهادهاي منتظر
مترجم خود از كه ميجويند بهره ويراستار از شرايطي در
ضعيف آنقدر ترجمه كار و نيايد بر كاري متن تصحيح براي
.باشد راحتتر آن مجدد بازبيني كه باشد
ويراستار ماهانه درآمد حداكثر دشواري ، كار چنين براي
هم ، آن كه است دولتي كارمند يك حقوق حداقل حد در حقوقي
اين با."دارد متفاوت پرداختهاي قرارداد ، نوع به بسته
به را ويراستاري ناقص چرخه از عمدهاي بخش نميتوان حال
به توجه با نيز ، ناشران زيرا ;انداخت ناشران گردن
هزينه قبول كتابها جلد پشت بهاي و موجود هزينههاي
.ميدانند دشوار را كتاب هر براي ويراستاري
:باقرزاده محسن
ندارد مالي توجيه ويراستار استخدام
زمينه اين در توس انتشارات مسئول مدير باقرزاده آقاي
اما دارد ثابت ويراستار من ، انتشارات شركت":ميگويد
نظر از نميكنند ، استخدام ثابت ويراستار كه هم شركتهايي
بدون و مايه كم شركتهاي براي زيرا ;است توجيهپذير مالي
قيمت روي و ندارد مالي توجيه كار اين قوي ، مالي پشتوانه
."است تاثيرگذار كتاب جلد پشت نهايي
ما كشور در كتاب توزيع تا توليد پروسه كه ميرسد نظر به
.است شده دشواري و پيچيده پروسه به تبديل
پروسه اين از بخشي بايد كه نيز ويراستاري طبيعتا و
.نيست قاعده اين از خارج باشد ،
در ويراستاري مبحث مورد در مسئله صورت چون طرفي از
چند راهكارهاي و حلها راه طبيعتا است ، متعدد ايران
طاهري فرزانه چون برخي.ميطلبد نيز را متنوعي و جانبه
چون دولت ، فرهنگي بخش درازمدت عملكرد در را نهايي راهحل
نيز ديگر برخي و ميبينند عالي آموزش و پرورش و آموزش
خود دستهاي در را نهايي راهكار دولتآبادي محمود چون
و ظرايف كه است معتقد كه چنان ميكند ، جستجو ويراستاران
نتيجه در و ميدانند ويراستاران را شغل اين ضرورتهاي
ميتوانند هدفدار و متحد مجمعي تشكيل با آنان خود
.بيابند را صنف اين راهكارهاي
آشنا غريبه
چيور جان آثار و زندگي به نگاهي
شهر در حومهنشيني
محمديسرشت مريم
خاطر به پوليتزر 1978 ، جايزه برنده چيور ، جان
آمريكا حومهنشيني زندگي شد موفق "چيور جان داستانهاي"
.كند توصيف بيستم قرن نيمه در را
سه.مينويسد (نقيضه) پارودي حومهنشيني زندگي بر چيور
و "آن غمهاي و جينخوري" ،"سايهدار تپه دزد" داستان
چاپ نيويوركر در دهه 50 در "بود كي اون بگو من به فقط"
و سايهدار تپه دزد" مجموعه در سال 1958 در و شدند
ضبط و ثبت در چيور توانايي.آمدند گرد "ديگر داستانهاي
در حومهنشيني موضوع با آن تركيب و انساني دوراهيهاي
حومهنشيني.دارد او هنري بينش و قدرت از نشان آمريكا ،
كرده توجه بدان كسي كمتر كه است موضوعاتي از آمريكا در
.است
توصيف آدمهايي را حومهنشينها چيور داستان سه اين در
قطب دو سردرگمي ، و اختيار مخالف قطب دو ميان كه ميكند
;ترديدند و تزلزل دچار واقعيت ، و حومهنشيني زندگي روياي
زيرسوال را آنها روياي و است مشكلات از پر كه واقعيتي
انتقادي و ريشخندآميز حمله فقط نگرشي چنين اما.ميبرد
موضوع بر چيور درواقع نيست ، "آمريكايي روياي" به
(نقيضه) پارودي حومهنشيني ، يعني خود ، داستانهاي
خود اعمال به نسبت شخصيتها شديد خودآگاهي.مينويسد
نيوانگلندي سنت دو:آمريكاست ايدئولوژيكي دوسنت از ناشي
با چيور.[پاستوراليسم] روستاگروي و وجدان و پيورتني يا
تاثير حومهها بر ايدئولوژيك سنتهاي اين از استفاده
زندگي با را سنتها اين همزيستي چگونگي و ميگذارد
تا ميكند تلاش نويسنده.ميدهد نشان مدرن حومهنشيني
طرفي از و مهماند اندازه چه تا سنتها اين بدهد نشان
به حومهنشيني زندگي در سنتها اين وقتي كه ميكند تاكيد
.ميكند پيدا وارونهاي و خيالي جلوه چه شود ، گرفته كار
شدت به آنها نيوانگلندياند ، وجدان داراي چيور شخصيتهاي
خودشان و دارند خودآگاه حالت خود رفتار و اعمال به نسبت
حومه اماميكنند امتحان پيورتني اخلاقي اصول براساس را
.ندارد را قديم آمريكاي ايدئولوژيك ساختار آن ديگر شهر
و نمانده باقي چنداني اخلاقي اصول حومهها در ديگر حالا
اجرا مناطق اين در انگشتشماري اخلاقي موارد تنها
و بيبندوبار هستند مكانهايي حومهها واقع در ميشوند ،
به نسبت مايلند آن آدمهاي كه اخلاقي اصول به بياعتنا
در شخصيتها داستانها اين در.باشند بياعتنا هم
براي و ميكنند تنهايي احساس اخلاقيشان دوراهيهاي
اعمالي به دست ديگران ، به بيتوجه رنجهايشان ، تسكين
باشد ، داشته سودي كه آن جاي به اعمال اين كه ميزنند
واكنش شايد [پاستوراليسم] روستاگروي.ميشود ضرر باعث
به اين كه شد ثابت اما.باشد دوراهيها اين به شخصيتها
.نيست آنها مشكلات براي مناسبي راهحل آرمانگرايي اصطلاح
اگر كه ميدهند فريب باور اين با را خود چيور شخصيتهاي
را اخلاقي جامعه در زندگي حس نميتوانند ديگر حومهها
عاري باشند مكانهايي ميتوانند لااقل اما بدهند شخص به
ذاتا حومهها شخصيتها ديد از.اخلاقي فساد هرگونه از
فراموش اماشهر زشتيهاي برابر در هستند پناهگاهي
را درونيشان وسوسههاي جلوي نميتوانند كه ميكنند
جامعهشان شدن لكهدار موجب كه وسوسههايي ;بگيرند
دارند دوست شخصيتها كه باوري برخلاف بهعلاوه.ميشود
روياي عبارتي به.است مشكل از پر زندگيشان باشند ، داشته
آن مدد به كه توهمي ;شخصيتهاست توهم عدن باغ يك احياي
ميكند ، خودنمايي اطرافشان در روز هر كه واقعيتهايي از
در يا ميكنند تنهايي احساس بهشدت وقتي.ميكنند فرار
ميكنند ، مجسم ذهن در را روستا دورنماي تنهاييهايشان اوج
خيالي دنياي در تا ميكنند فرار زودگذر دنياي اين از
كشمكش و دروني فشارهاي اين نتيجه سرانجام و.كنند زندگي
روستاگروي و پيورتني وجدان و حومهنشيني به ميل ميان
خوشبخت بهظاهر چهرههاي بر سايه كه است عميقي دودلي
او شخصيتهاي.مياندازد "سايهدار تپه" داستان مجموعه
شناخته نيمه برايشان كه نيروهايي با تعارض خاطر به
در اما.مقايسهاند قابل تراژدي قهرمانان با شدهاند ،
كه ميافتد اتفاق هيجاني تخليه يا پالايش نوعي تراژدي
دروني كشمكشهاي درواقع.نميدهد رخ چيور داستانهاي در
را انديشه اين داستانها اين و ميشود سركوب آدمها
نوعي موجود وضع از مجددي تاييد چنين.ميكنند تاييد
تراژدي ، " چيور داستانهاي ترتيب اين به.است كمدي ابزار
روش بر ميزند تاييدي مهر موضوع همين و هستند "كمدي
.چيور رمزي چند و (نقيضهنويسي) پاروديكي
و منتقدانه موضع از است نمونهاي چيور قصههاي از بعضي
.حومهنشيني يعني ;داستانهايش موضوع به نسبت او متغير
هم و شيطنتآميز هم است ، تمسخرآميز هم ادبي موضع چنين
.است نيويوركر نويسندههاي سبك نمونه اين و.شوخ
پارودي بودن چشمگير حقيقت در":پارودي از تعريفي طبق
و طنز از _ است آن اهداف و مفاهيم دامنه خاطر به مدرن
است ، تقليد نوعي پارودي.تمسخر و تحقير تا گرفته شوخي
بر هميشه و است طنزآميز وارونگي آن مشخصه كه تقليدي اما
(شده نوشته پارودي آن بر كه متني) شده پارودي متن ضد
متن از است تكراري.است متفاوت بياني نحوه پارودي نيست ،
بيشتر و ميكند حفظ را منتقدانهاش فاصله كه اصلي
در تعريف اين به توجه با ".تشابه تا است تفاوت نشانه
كردن وارونه و تقليد براي طنز از "كرمسيب" داستان
"سايهدار تپه دزد" مجموعه ديگر داستانهاي پارودي
.است شده استفاده
جمعه داستان
ديدند خواب كه تن دو آن حكايت
بورخس لوئيس خورخه
ميرعلائي احمد ترجمه
170) خليفه مامون حكومت دوران در كه عرب مورخ الاسحقي ،
:ميكند نقل را حكايت اين ميزيست (قمري هجري تا 218
بر كه خداست تنها اما) كردهاند روايت چنين صادق مخبران
را گناهي هر و است قادر كار همه بر و آگاه چيز همه
مردي قاهره در زماني كه (نميرود خواب به و ميبخشايد
و دست گشاده چنان اما داشت ، وافر ثروتي كه ميزيست
رفت ، برباد پدري ، خانه جز به داشت ، چه هر كه بود بخشنده
كار.كند تامين يمين كد از را خويش معاش شد مجبور و
در كه انجيري درخت زير شبي كه كرد خسته را او چنان بسيار
را مردي خواب در ربود ، در را او خواب بود ، خانهاش باغ
بيرون طلايي سكه دهانش از مرد بود ، خيس پا تا سر كه ديد
اصفهان ، در ايران ، در تو خفته بخت":گفت او به و آورد
".بياب را آن و رو بدانجا ;است نهفته
دراز سفري عازم و برخاست خواب از مرد بعد ، روز زود صبح
از نشست ، كشتي به درنورديد ، را علف و بيآب صحراهاي شد ،
از برد ، در به جان بتپرستان و دريايي دزدان دست
وحشي جانوران و بسيار آدميان با و گذشت رودخانهها
يافت ، اصفهان سوي به را خويش راه سرانجامشد روبهرو
فرا شب كه بود نرسيده شهر آن دروازههاي به هنوز اما
فرو خواب به و كشيد ، دراز مسجدي صحن در ناچار او و رسيد
قادر خداي و داشت ، قرار خانهاي مسجد به چسبيده.رفت
شوند وارد مسجد به دزدان از دستهاي كه داشت مقرر چنان
خدايان ، خانه اما.يابند راه مجاور خانه به طريق آن از تا
.برداشتند كمك فرياد بودند ، شده بيدار دزدان صداي از كه
و داروغه تا انداختند آنان صداي در همصدا همسايگان
داروغه.گريختند پشتبام راه از دزدان و رسيدند در عسسان
را قاهره اهل مرد چون و بگردند ، را مسجد جاي همه گفت
كه كردند او به خدمتي چنان خيزران تركههاي با يافتند ،
.نداشت چنداني فاصله مرگ با
دنبالش به داروغهآمد هوش به زندان در بعد روز دو
"ميآيي؟ كجا از و هستي كه":پرسيد و فرستاد
محمدالمغربي نامم و قاهرهام پرآوازه شهر اهل":گفت مرد
".است
مرد "است؟ آورده اصفهان به ترا چيز چه":پرسيد داروغه
كسي":گفت داروغه به و بگويد را ماجرا حقيقت كه شد آن بر
بخت زيرا بيايم ، اصفهان به گفت و شد ظاهر من بر خواب در
آمدم اصفهان به چون اما.است من انتظار در اينجا در
جز چيزي بود داده بشارت او كه اقبالي كه دانستم
".شد نثارم سخاوتمندانه كه نبود شما تازيانههاي
عقلش دندان كه خنديد چنان سخن اين شنيدن از داروغه
بار سه خود من مخبط ، مرد اي":گفت سرانجام و شد ، نمايان
حياط در كه خانهاي ديدهام ، قاهره در را خانهاي خواب
پشت و آفتابي ساعتي باغچه انتهاي در و است باغچهاي آن
و حوض انجير درخت پشت و انجيري درخت آفتابي ساعت
همه اين با.است نهفته شايگان گنجي فواره زير و فوارهاي
و جن توله تو وقت آن نكردهام ، ياوه اين به توجهي هيچ
.ميروي شهر آن به شهر اين از خواب يك اعتبار به قاطر
".كن راگم بگيروگورت را پول اين.نبينمت اصفهان در ديگر
باغ در فواره زير.شد وطن رهسپار و گرفت را پول مرد
شايگان گنجي (بود آمده داروغه خواب به كه همان) خانهاش
او حال شامل را بيدريغش رحمت خداوند بدينسان و.يافت
خداي.ساخت خشنود را او و كرد جبران را زحماتش و كرد
.است مهربان و بخشنده ناديده
كتاب يك پيشنهاد
...آرزوست و حسرت در منتقد
غلامي احمد
الله عزت ترجمه جورج امري نوشته لوكاچ جورج
1372_ قلم نسل فولادوندانتشارات
فولادوند عزتالله ترجمه با جورج امري نوشته لوكاچ جورج
برجستهترين لوكاچ ، درباره معتبر و موجز كتابهاي از يكي
.است مجار ماركسيست اجتماعي چهره و متفكر و زيباييشناس
نقد و فلسفي آثار به دانشجويان خصوص به جوانان رويكرد
سر از رويكرد اين گاه اما است شوقانگيز اگرچه ادبي
ادبي و فلسفي محافل درميگيرد خط آنان پسندي مد ذائقه
استدلال براي كه ميبينيم را پرشوري كنندگان شركت گاه
بارت رولان ، فوكو ، دريدا ، چون بزرگاني سخنان از خود كلام
و ميكنند استفاده نادرست و درست گريخته ، و جسته لوكاچ و
رنجش موجب كه ميرود افراط ره آنقدر مثلها شاهد اين گاه
.ميشود شنوندگان خاطر
و نيمبند استدلالهاي همين است لذتبخش واقعا كه هرچه
به چيز هر از بيش ما كه آنچه شايد.است علمي گرايش همين
ارعاب براي غامض واژههاي و دشوار حرفهاي داريم نياز آن
از فلسفي دشوارنويسيهاي فهم شايد حتي و.نيست شنوندگان
ميشناسم را كسي نكنيد ، باور شايد.نيست ماركس و هگل نوع
به سر گاه آن فهم عطش در و خوانده بارها را هگل كه
برابر او كه است دردآور نكته اين عاقبت و است جنونزده
.نخوانده كه كسي با است
كليدي مفاهيم فهم از قبل داريم نياز آن به ما آنچه
لوكاچ ، ادبي نقدهاي و فلسفي زيباشناسانه ، گفتههاي
ما و اوست خرد و زندگي با ما همزيستي و او با ما آشنايي
است انديشمند يك زندگي آرام سير يا تلاطم با آشنايي در
.ميكنيم هضم راحتتر و بهتر را حرفهايش كه
فولادوند عزتالله خوب ترجمه با جورج امري لوكاچ جورج
و لوكاچ دانش ذره ذره كنار دراست آثار دست اين از
و او نشيب و پرفراز زندگي با ما او انديشه و فكر تاريخ
عشق يعني احساسش انسانيترين برابر در واكنشهايش حتي
كيير" همانند گريزي عشق ، از او گريز و ميشويم آشنا
.او از تبعيت به است "كگور
به او عشق و پدرش بورژواي شخصيت و ثروت از او گريز و
همانند كه زني به دلبستگياش و داستايوسكي و تالستوي
از است پازلي است ، داستايوسكي رمانهاي از يكي شخصيت
بنمايد آشنا ميتواند كه غريب و دوردست فرهنگي از آدمي
فهم و درك را ادبياش نقد و فلسفي نظريات راحتتر ما تا
.كنيم
انديشههاي سريع تغيير كه است هنگامه اين در و
.ميشوند فهم اوقابل ايدهآليستي
ميگرداند روي "ذهني ايدهآليسم" از او كه زماني حتي و
توماس و ميپردازد خود انديشههاي نقد به بيرحمي با و
زمان آن از":نيست همداستان او با خشن داوري اين در مان
احترام و توجه با را او نقدي آثار همواره من تاكنون
مرا آنچه.بردهام سود آن از بسيار و ميكردهام دنبال
كه است اين نخست مرتبه در برميانگيزد وي با همدلي به
نوشتهها اين در سنت به احترام و تداوم حس ميبينيم
همين گرو در آثار اين وجود اساسا و است بوده او راهنماي
".است حس
بررسي و نقد سنت به لوكاچ گرايش حياتي ويژگيهاي از يكي
جزئي بحثهاي متخصص او.است نوزدهم و هيجدهم قرن آثار
داستايوسكي و تالستوي و بالزاك گوته ، رمانهاي درباره
.است
ميگويد او.است هگل نظريات تاثير تحت شدت به لوكاچ
.است بوده رمانتيسم و گوته و هگل فلسفي تفكرات در او مبدا
داراي لوكاچ آثار تمامي ميان در طبقاتي آگاهي و تاريخ
.اوست نوشتههاي درخشانترين از يكي و محوري مقام
جامعهشناسي بر درآمدي طبقاتي ، آگاهي و تاريخ خوشبختانه
فرهنگ و نقد نويسنده - پوينده جعفر محمد ترجمه با ادبيات
اروپايي رئاليسم در پژوهشي و معصومبيگي اكبر ترجمه با
به تصويري ميتواند كه است موجود افسري اكبر ترجمه با
.بدهد خواننده به لوكاچ جورج از را شفاف نسبت
است كرده تحريم را اسكار ايران آيا
|
|
مخملباف محسن ساخته سفرقندهار |
پناهي جعفر ساخته دايره |
|
|
|
مجيدي مجيد ساخته باران |
رسيد پايان به اسكار مهلت آخرين
اكبري مينا
بهترين انتخاب بخش به فيلم معرفي مهلت آخرين گذشت با
هنوز (اسكار) سينمايي فنون و علوم آكادمي به خارجي فيلم
در حضور براي ايران نماينده عنوان به ايراني فيلم هيچ
.است نشده معرفي اسكار دوره چهارمين و هفتاد مراسم
نوامبر اول اسكار اينترنتي سايت در موجود اعلاميه طبق
كه است كشورهايي براي مهلت آخرين گذشته روز (آبان 10)
سال 2002 اسكار مراسم در فيلم يك معرفي با دارند قصد
هيچ گذشته چهارشنبه روز پايان تا.باشند داشته نماينده
اسلامي جمهوري حضور نحوه و حضور درباره موثقي و رسمي خبر
سوي از اسكار مراسم در ايران نماينده فيلم معرفي و ايران
در (سينما خانه) سينما صنفي نهاد و دولتي و رسمي مراكز
.است نشده منتشر رابطه اين
و كارشناسان حضور با جلسهاي گذشته ساله چند رسم طبق
ميشود برگزار سينما خانه در تهيهكنندگان و كارگردانان
در كه ايراني فيلمهاي مانند مختلف شرايط اساس بر و
عمومي نمايش نيز ايران در و درآمدهاند نمايش به آمريكا
پخش مسائل و هنري و فرهنگي لحاظ از و باشند داشته
معرفي فيلم يك رايگيري صورت به باشند مناسب بينالمللي
.ميگردد ارائه اسكار آكادمي به و
و ايراني فيلمهاي جهاني پخش و شرايط به توجه با
به يا و درآمده نمايش به آمريكا در كه ايراني فيلمهاي
،(مجيدمجيدي) باران فيلمهاي آمد ، درخواهند نمايش
از (جعفرپناهي) دايره و (مخملباف محسن) سفرقندهار
لحظه تا و هستند اسكار 2002 در ايران حضور شانسهاي
جلسه انجام درباره رسمي و موثق اعلام هيچ خبر تنظيم
منتشر اسكار آكادمي به معرفي براي ايراني فيلم انتخاب
.است نشده
مستي براي زماني فيلم بحثانگيز جلسه يك در گذشته سال
به ايران اسلامي جمهوري سوي از (قبادي بهمن) اسبها
را نهايي نامزد در 5 حضور شانس كه شد معرفي اسكار آكادمي
فيلم تنها (مجيدي مجيد) آسمان بچههاينياورد دست به
نهايي نامزد فيلم بين 5 در توانسته تاكنون كه است ايراني
.باشد داشته حضور خارجي فيلم رشته در اسكار جوايز
سال 1999 در ميراماكس عظيم كمپاني پخش با آسمان بچههاي
در (بنيني روبرتو) زيباست زندگي فيلم با نهايي رقابت در
.ماند عقب اسكار دريافت از مرحله ، آخرين
علاقهي ايران سينماي مسئولان "آسمان بچههاي" از پيش تا
جشنوارههاي به مقابل در و نداشتند اسكار به چنداني
اين شدن نامزد از پس اما ميدادند نشان خوش روي اروپايي
جشنواره به علاقه بر علاوه خارجي فيلمهاي بخش در فيلم
و پرداختند بيشتري گرايش با نيز مجيدي سينماي به اسكار
اسكار مجسمه آوردن بهدست براي كه شدند متفقالقول همگي
.داشت خواهد بيشتري شانس ايران سينماي خوب پسر فيلمهاي
.كردند آمريكا روانه را مجيدي فيلمهاي پياپي سال دو
سينماي مسئولان امسال آيا ديد و ماند منتظر بايد حالا
و پنهاني دادند ترجيح يا و كردند تحريم را اسكار ايران
خود انتخاب به را فيلم يك هميشگي جنجالهاي از بهدور
.كنند آمريكا راهي
كوتاه برشهاي
ميبينيم ما اندازه به ما
آزرم محسن
است خوشبين اندازه اين تا "ميركريمي سيدرضا" سينماي چرا
بعضي كه است پرسشي اين ميكند؟ نگاه مثبت چيز همه به و
آن از اما.كردند مطرح "زيرنورماه" ديدن از پس ناقدان
سودي چه تاريك و منفي نگاه از كه نداد پاسخ كسي ميان
زيرنورماه ، كنيم؟ تكرار را آن دوباره كه است شده عايدمان
اين به نگاهش نوع و مضمون خاطر به ميركريمي ، دوم فيلم
فيلم ، .شد نقد هم و گرفت قرار تقدير مورد هم مضمون
بيدقتي اندكي با كه دارد شكننده و صريح شدت به مضموني
دست از را فعلياش جذابيت و ميشد سويه يك جانبداري يا
را جوان طلبه يك رابطه است قرار اينجا ميركريمي.ميداد
پايين طبقه از آدمهايي عنوان به زيرپل ، آدمهاي با
در "سيدحسن" زندگي دليل ، همين به درست.دهد نشان جامعه ،
ويژه صورتي دارند ، گوناگون حساسيتهاي كه آدمهايي ميان
زندگي زيرپل كه آنها چه فيلم ، آدمهاي.ميگيرد خود به
و دارند دغدغههايي علميه ، مدرسه ساكنان چه و ميكنند
پررنگ را خودشان دغدغه مواقع بسياري در تا ميكوشند
را حرف يك فقط شاگردش و پهلوان چه و مدير آقاي چه.كنند
كه است اينگونه.ميزنند خودشان كه حرفيميپذيرند
هم تا ميكوشد او.باشد داشته متفاوتي رفتار بايد سيدحسن
به را آنها حتي مواقع برخي در و باشد ديگران اندازه
آدمها با برخوردش و سيدحسن رفتارهاي.دهد ترجيح خودش
لباس بايد كه دارد ترديد جوان طلبه.است سنجيده بهشدت
را نفر يك حتي اگر كه است اين اعتقادش و نه يا پوشيد
و "جوجه قاسم"دارد را لباس آن شايستگي كند هدايت
و ميگيرند قرار او راه سر كه هستند نفري دو خواهرش
پايان كه است چيزي اينميكنند بدل يقين به را او شك
.ميگويد فيلم
.شد آغاز "سرباز و كودك" با "ميركريمي رضا سيد" سينماي
رابطه و "برخورد" از بود پر "ميركريمي" اول فيلم
بهمن" چه و (كودك) "منصور" چه.آدمها با آدمها
كردند تغيير سندبادوارشان سفر طول در (سرباز) "امينپور
با "بهمن" پدر درست برخورد.شناختند بهتر را همديگر و
اول سوال به برگرديماست مسئله اين مويد هم "منصور"
اين تا "ميركريمي سيدرضا" سينماي چرا ميگويند.متن
به ما":است اين ما پاسخ كوتاهترين است؟ خوشبين اندازه
".ميبينيم ما اندازه
جمعه نگاه
ايران سينماي در پنهان مديران
راستين شادمهر
و امكانات با مشخص روش يك طبق كه مقولهاياست مديريت
تا ميشود اتخاذ تصميمهايي محدود زماني در معين ابزار
رشد ، او مديريت تحتآن سيستم و شده اجرا برنامهاي
.يابد توسعه و گسترش
ايران امروز سينماي در آيا اجمالي تعريف چنين با
معاون تغيير با آيا ميشود؟ ديده اينگونه مديريتي
و زمان ابزار ، و امكانات مديريت ، روش در سينمايي
نظام توسعه برنامه در تا ميدهد رخ تحولي تصميمگيريها
به صريح پاسخهايي وقتي باشد؟ جلو به گامي كشور سينمايي
پزشك توصيههاي و ادعاها در شود داده بالا ساده پرسشهاي
ترديد اين.ميشويم ترديد دچار كشور سينماي مديريت در
:نميدانيم كه ميشود بيشتر زماني
برنامه در خصوصي بخش سرمايه جذب و دولتي بودجه مقدار _
است؟ چگونه آن افزايش روشهاي و است چقدر كشور سينمايي
شعار با خاتمي دولت در پزشك مردمي مشاركت برنامه _
"چيست؟ عمومي مشاركت گرو در توسعه"
ترتيب چه به ايران سينمايي نظام در پزشك اصلاحات روش _
ميشود؟ عمل
مراكز در معاونت قدرت تقسيم و اداري تمركززدايي شيوه _
ميشود؟ عملي چطور و زماني چه از خصوصي تصميمگيري
ترتيب چه به ايران سينمايي نظام در پزشك اصلاحاتي روش _
مجموعه اين در قبلي كمبودهاي و محدوديتها تا ميشود عمل
شود؟ برطرف
مراكز در معاونت قدرت تقسيم و اداري تمركززدايي شيوه _
ميشود؟و عملي چطور و زمان چه از خصوصي بخش تصميمگيري
پزشك استراتژي دهنده نشان آنها پاسخ كه ديگر سوالهاي
را خود راه كه سينمايي ;است ايران سينماي با برخورد در
به را سينما - سينما پنهاني مديران - البته و ميرود
.كنند مديريت را آن خود برنامه طبق كه ميبرند جايي
.و پناهي مجيدي ، مخملباف ، كيارستمي ، چون پنهان مديران اين
جنبه به بودن متكي و شخصي سينماي به توسل با..
يا. درميآورند حركت به را خود صنعتي چرخه سينما فراملي
و دولتي اقتصادي پشتوانه با مطرح تهيهكنندگان همچون
معضلات كوتاهمدت در كه ميسازند فيلمهايي نيمهدولتي
افتخار هنري حوزه مانند و كند برطرف را آنها اقتصادي
و سالنداران مثل يا و پولدارند چون هستند موفق كه كنند
مولفين ديگر و كارگردانان به پنهان فشاري سرمايهگذاران
آنها كه شود چيزي سينما تا ميكنند وارد سينمايي
كه شده ثابت گذشته دهسال در تجربه به.ميخواهند
معضل ما هنوز كه چرا.نميسازند اشخاص را ايران سينماي
ميدانيم همه اما نكردهايم بررسي و طرح را هنري مديريت
افراد پنهان حضور با هم آن ميرود را خود راه سينما
آيا و.ايران امروز فرهنگ مشخص هنر اين در نامريي
است؟ ايران سينماي در تحول فكر به كسي اصلا
گردون
نيست بودجه تئاتر مشكل تنها
فرزانه سام
وابسته دولت كمكهاي به كه است هنرهايي جمله از تئاتر
به و مخاطبپسند كاري نخواهد اگر تئاتري هنرمند و است
به چشم كه است مجبور كند توليد لالهزاري اصطلاح ،
خاص و عام گفته به كه آنجا از و.بدوزد دولت كمكهاي
انتظار ندارد ، جايگاهي ما مملكت مردمان فرهنگ در تئاتر
تئاتر بودجه بخواهند كه نميرود دولتمردان از هم چنداني
اين (است؟ چقدر مطلوب حد راستي) برسانند مطلوب حد به را
آن كمبودن و تئاتر بودجه درباره زيادي صحبتهاي روزها
عقيده اين بر تئاتر دستاندركاران از بسياري.ميشود
كاركنان" و "حسابدار" توسط تئاتر بودجه تعيين كه هستند
آن ، موضعين از تئاتر بودجه مشكل و نيست10 صحيح "مالي امور
با سال هر بودجه.ميگيرد نشات هستند ، تئاتري غير كه
پايه قبل سال بودجه و ميشود سنجيده گذشته سال كارنامه
اين كه كرد توجه بايد.ميگيرد قرار جديد سال بودجه
است نيازها بررسي و كارنامه ارائه مرحله در تنها بودجه
در نيز سهم اين كه شود هدايت هنرمندان توسط ميتواند كه
انجام جا آن كارشناسان حضور با و نمايشي هنرهاي مركز
هستند درصدد پياپي گذشته روز چند در ما هنرمندانميشود
نظر به اما كنند اثبات روند اين در را خود حضور لزوم تا
آنها بحث محتواي از اما.نبودهاند موفق تاكنون ميرسد
داشته جهاني حضور چند ما امروز تئاتر.شد غافل نبايد نيز
به رو پياپي موفقيتهاي به توجه با حضورها اين و است
.دارد جدي حمايت به نياز تئاتر همين براي است ازدياد
علت ، ميكنند صحبت بودجه درباره امروز ما هنرمندان اگر
اعتراف بودجه مشكل به همگان چند هراست موجود كمبودهاي
.شد غافل نبايد نيز بودجه اين خرج متولي از اما دارند
ميداند مملكت تئاتر متولي را خود كه نمايشي هنرهاي مركز
.است نكرده عمل صحيح چندان بودجه اين كردن مصرف در تاكنون
نميرسد نظر به ضروري چندان كه خارجي سفرهاي از برخي ،
كه ميكنند اشاره نمايشهايي به برخي.ميبرند نام
قدر آن آنها اجراي كه حالي در دارند زيادي هزينههاي
از كه ميشود مطرح سوال اين بنابراين..و ندارد اهميت
.برود جماعت هنرمند جيب به سودش بودجه ، افزايش معلوم كجا
داشتن با تئاتري گروههاي تشكيل شده فراموش طرح شايد
.كند حل را معضلات اين از بسياري ميتوانست ثابت حقوق
جديد سالنهاي ساز و ساخت امر در مركز پيگيريهاي شايد
در بيشتري امكان ميتوانست (هنرمندان باغ و قيطريه)
مديريت ، از برخي انگيزه هرچند.دهد قرار هنرمندان اختيار
بحث كه داشت توجه بايد اما است زيرمجموعه در رضايت ايجاد
به كه است تئاتر عرصه مديريت مهم موارد از نيز عمراني
و تجهيز و جديد سالنهاي ساخت.است شده سپرده فراموشي
ديگر طرح چند و چندين همراه به قديمي سالنهاي نگهداري
دستمزد افزايش به تنها و شدند سپرده بايگاني به همگي
اين بايد.ميشود فكر جاري هزينههاي ساير و هنرمند
درد درمان تئاتر بودجه مسئله آيا كه كرد مطرح را سوال
است؟ موجود وضعيت
ذرهبين زير ايران سينماي
سوپراستار ;مختاري ابراهيم
مستند فيلمهاي ساختن در خاصي تبحر كه ابراهيممختاري
موفقيت با زينت نام با بلندش سينمايي فيلم تنها و دارد
بازي به اعتقادي شد ، روبهرو بينالمللي عرصههاي در
فكر در اكنون هم وي.ندارد آثارش در حرفهاي هنرپيشگان
آن طرح مجري كه است سينمايياش بلند فيلم دومين ساختن
كانديداي.است عياري داريوش هم فيلمبردارش و حكمت مژگان
چه ديد بايد.است تهراني هديه او جديد فيلم در بازي اول
.ميشود
پركار و سروصدا كم ;حاتمي ليلا
پدر از جدا مستقلي هويت به اكنون هم كه بازيگر اين
در را درنيامده نمايش به متفاوت فيلم سه رسيده هنرمندش
عليرضا كارگرداني به متروك ايستگاه.دارد خود كارنامه
ليلا و دارد خاص مخاطب به گرايش نوعي به كه رئيسيان
جايزه برنده آن در بازي خاطر به است اميدوار حاتمي
برومند مرضيه كارگرداني به شيرين مربايشود بينالمللي
به پست ارتفاع و دارد عام مخاطب به گرايش هم آن كه
و خاص مخاطب از تلفيقي كه كيا حاتمي ابراهيم كارگرداني
كه است آن فيلم سه هر در مهم نكته.بالعكس يا و است عام
.است نبوده همبازي مصفا علي همسرش با هيچكدام در
درنيامده نمايش به فيلمهاي ;گلزار محمدرضا
تاكنون است ، گيتار نوازندگي اصلياش حرفه كه بازيگر اين
قرار مختلف مراحل در كدام هر كه داشته نقش فيلم چهار در
آماده كه قادري ايرج كارگرداني به نرگس و سام.دارند
مرحله كه صلاحمند حميدرضا كارگرداني به زمانه.است نمايش
به يكماه كه آن دوم مرحله و شده تمام آن فيلمبرداري اول
به آخر شام.شد خواهد شروع آبان اواسط در كشيد خواهد طول
و دارد قرار پاياني مراحل در كه جيراني فريدون كارگرداني
شهر ، بالاي سرانجام و درميآيد نمايش به فطر عيد در
مرحله در كه خامين اكبر كارگرداني به شهر پايين
از هيچكدام كه وجودي با وي.دارد قرار فيلمبرداري
پركارترين از يكي درنيامده نمايش به فيلمهايش
در بازي از گلزار محمدرضا.است ايران سينماي هنرپيشههاي
فيلمي اولين است مايل بيشتر و دارد كامل رضايت آخر شام
.باشد آخر شام ميشود اكران روانه وي از كه
ريشهها ;اميني احمد
را نفر دو براي چتري امسال تابستان در كه كارگردان اين
فيلمنامه اساس بر داشت تصميم كرد ، سينماها اكران روانه
كه بسازد را بعدياش فيلم راستين شادمهر از بيگناهي
آن قيد نهايت در كه ماند منتظر ساخت پروانه گرفتن براي
سريال نام ريشههاكرد بسنده سريال ساختن به و زد را
تصويربرداري مرحله در اكنون هم كه است اميني احمد جديد
.است معصومي پروانه هم آن اصلي بازيگر و است
ايران در افغاني مدهآي
مردم مظلوميت از بلند و كوتاه فيلم چند ساخت از بعد
در است قرار آثار ، اين گرفتن قرار توجه مورد و افغانستان
زن يك صورت به را "مدهآ" عاطفي حسين نيز تئاتر حوزه
.ببرد صحنه روي افغاني
از متني:گفت ما خبرنگار به گفتوگويي در عاطفي حسين
مسعود و شده نوشته سال 1996 در كه سوئدي "كويست مياتورن"
نظر در نمايش اين براي را است كرده ترجمه را آن رايگان
.گرفتهام
كه است پناهنده يك نمايش اين در مدهآ:ميگويد عاطفي
در افغاني نمايش صورت به را آن جزيي تغييراتي با من
در را افغاني دانشجوي يك اجرا اين براي عاطفي.آوردم
مشكلي بازي براي بازيگر اين":ميگويد او.است گرفته نظر
به ".ميكند تحصيل ايران دانشگاه در فعلا چون ندارد
مدهآ كه كساني ديگر برداشت با كوئيست نگاه عاطفي عقيده
اخير وقت چند در كه اين با و دارد فرق بردند صحنه روي را
اعتقاد "عاطفي" اما درآمدهاند اجرا به زيادي هاي"مدهآ"
را "زده مدهآ" مخاطبهاي اجرا براي او جديد فكر كه دارد
.ميكشد سالنها به
آماده فجر جشنواره براي را "آ مده" نمايش كارگردان اين
"مدهآ" نمايش نيز سليمي سهراب است گفتني.است كرده
اجرا آماده احمديان آرزو بازي با را "درايوفو" نوشته
صحنه روي شهر تئاتر شماره 2 سالن در آينده هفته كه كرده
.ميرود
پدر
از نشان ندارد كو پسر ;استيونس مايكل
استيونس فوردوجورج جان وايلدر ، بيلي
استيونس جورج نوه و آمريكايي كارگردان استيونس مايكل
فيلمهاي از يكي لوكيشن سراغ به هاليوود كلاسيك كارگردان
براي غربي فضايي دنبال به كه او.است رفته بزرگش پدر
كه افتاده پايراميرليك صحراي ياد به است ، جديدش فيلم
آن از هم "عالم داستان بزرگترين" فيلم در پدربزرگش
.بود كرده استفاده
اين زيباييهاي داشته دوست كه كرده اظهار جوان استيونس
يك فيلم اين.بگذارد نمايش به "گناه" فيلم در را صحرا
در ريمز وينگ و الدمن گري و است مستقل دلهرهآور اثر
.ميكنند بازي آن
براي من بخش الهام واقعا كه چيزي" ميگويد او
چيز همه جاست اين العاده فوق انداز چشم بود فيلمبرداري
".دارد سينمايي وزن چيز همه.دارد را خودش ابعاد
بزرگترين فيلم در صحرا اين از بزرگ ، استيونس جورج
ماكس فيلم اين دربود كرده استفاده (1965) عالم داستان
روايتگر فيلم.ميكردند بازي هستون چارلتون و سيدو فون
.بود (ع)مسيح حضرت زندگي داستان
هنر ، فيلمسازان از بسياري كه است معتقد جوان استيونس
.دادهاند دست از را چشماندازها از دراماتيك استفاده
از گرفته الهام ميگذرد صحرا در كه او فيلم صحنههاي
ديويدلين ساخته عربستان لورنس و پدربزرگش ساخته شين فيلم
.است
قاب در سينما
مرگ به محكوم يك گامهاي آخرين
فرودگاهي مهدي
يك گامهاي آخرين سينمايي فيلم سينما 4 برنامه در امشب
.آمد درخواهد نمايش به رابينز تيم ساخته مرگ به محكوم
عنوان مرده مرد رفتن راه نام سينما دوستداران براي
رابينز تيم.ميآيد شمار به فيلم اين براي آشناتري
از فيلمهايي در را او پيشتر كه امريكايي بازيگر
رابرت لي ، اسپايك مانند هاليوود آشناي نام كارگردانهاي
و توليد در ديدهايم ، كوئن جوئل و اسكات توني آلتمن ،
سوزان خويش همسر مديون آشكاري نحو به فيلم اين توفيق
در زن اصلي نقش ايفاي بر علاوه ساراندون.است ساراندون
دهنده پيشنهاد مرگ ، به محكوم يك گامهاي آخرين فيلم
خواهر با فيلم يك صحنه سر اوهست نيز او به فيلم داستان
كه را هلن شخصي خاطرات و كرد ملاقات پريجين هلن روحاني
.دانست سينمايي قابليت داراي بود ، شده مدون داستان شكل به
جايزه دريافت نامزد بار چهار اين از پيش كه ساراندون
اين در درخشان بازي براي سال 1995 در بود ، شده اسكار
اول نقش بازيگر بهترين اسكار جايزه دريافت به موفق فيلم
(شونپن) مرد اول نقش بازيگر بهترين براي همچنين فيلم.شد
اسكار دريافت نامزد آواز بهترين و كارگرداني بهترين ،
.گرديد
به را زندانياني زندگي مرگ به محكوم يك گامهاي آخرين
سر به مرگ انتظار در لوييزيانا زندان در كه ميكشد تصوير
است افرادي با گفتوگو روحاني خواهرهاي وظيفهميبرند
مردن از پيش كه هدف اين با شدهاند محكوم اعدام به كه
به فيلم روايت شيوه.كنند دعوت رستگاري به را آنها
پنهان و پيدا قربانيان با هلن آشنايي كه است گونهاي
زندگي ژرفتر لايههاي و انساني روابط ابعاد جنايتها ،
عمل در را قاتلين او.ميكند روشن تدريج به را قربانيان
كه است حالي در اين و ميداند اصلي مقصر خود غيرانساني
دانستن منوط و گناه بار از كردن خالي شانه براي تمايل
زندگي نابهنجار موقعيتهاي و اجتماعي شرايط به جرايم اين
نسبت فيلمساز كه موضعي.است فراوان جنايت عاملين نزد در
.نيست قاطعانه وجه هيچ به ميكند ، اتخاذ موضوعات اين به
از و نميكند معرفي درستي به را مقتولان تعمدا رابينز
امكان طريق اين به تا ميورزد اجتناب قتل انگيزههاي طرح
فراهم تماشاگران براي را گوناگون تعابير و برداشتها
شبكه از ساعت 21 مرگ به محكوم يك گامهاي آخرين.آورد
.آمد درخواهد نمايش به چهار
|