كرد بمباران را الجزيره آمريكا چرا
ميخرند جان بهاي به را خبر كه آنجا
معجزهاست منتظر كتاب حيات
جمعه داستان
هفته خواندنيهاي
كتاب يك پيشنهاد
پي در حرفهايها جشنواره عطش در جوانها
انصراف
ذرهبين زير هاليوود
ري مسافر صحنه پشت ;عبدالعظيم شاه
برميگردم آينده تابستان:صهبايي ايرج
بر ميان راههاي
گردون
قاب در سينما
كرد بمباران را الجزيره آمريكا چرا
|
|
سادات رضا:مترجم
شمال اتحاد نيروهاي كه آن از قبل درست آبان ، بيستويكم
بمب 230 يك آمريكا مسلح نيروهاي شوند ، كابل شهر وارد
دفتر تلويزيوني ايستگاه استوديوهاي فراز بر را كيلويي
در كه جا آن از.كردند رها كابل در الجزيره عربي شبكه
فني كادر و خبرنگار ده از يك هيچ حمله اين وقوع زمان
صدمه هيچكس نداشتند حضور محل در ايستگاه اين در مستقر
.نديد
مورد در قبلا كه تصميماتي اساس بر شبكه اين دفتر تخليه
ورود صورت در درگيري منطقه از كاركنان ساختن خارج
.گرفت صورت بود ، شده اتخاذ كابل به شمال ائتلاف نيروهاي
آسوشيتدپرس و بيبيسي دفاتر به نيز را خساراتي حمله اين
.آورد وارد دارند ، قرار الجزيره ساختمان مجاورت در كه
دفتر مدير السويدان مفتاح تهاجم اين از پس بلافاصله
روزنامه خبرنگار به لندن در الجزيره شبكه منطقهاي
و است شده واقع كابل قلب در دفترالجزيره":گفت گاردين
ميتوان.است گرفته قرار هدف كه است ساختماني تنها
".است بوده تعمدي آن به حمله كه كرد استنتاج اينگونه
محل آمريكا كه گفت نيز شبكه اين مدير العلي نسيم محمد
.ميداند را كابل در الجزيره استقرار دقيق
در آمريكا جنگ از خود انتقادي خبري پوشش با الجزيره
خصوص به برانگيخت خود به نسبت را آمريكا خصومت افغانستان
دشمني اين القاعده رهبران ساير و بنلادن با مصاحبه پخش
.كرد تشديد را
در عمومي افكار بر شبكه اين كاركرد اثرگذاري دليل به
داده هشدار غربي سياستمداران و رسانهها مسلمان ، كشورهاي
قرار تبليغاتي جنگ عرصه در شكست آستانه در آمريكا بودند
براي تصميم بهترين آمريكا ميرسد نظر به.است گرفته
ميدان از را افكاري و دلها ساختن همراه نبرد در پيروزي
.باشد ديده منتقديناش كردن خارج
اشغال آستانه در درست هم آن الجزيره شبكه دفتر تخريب با
اخبار مخابره احتمال شمال ، ائتلاف نيروهاي سوي از كابل
به گرفته صورت انتقامجوييهاي و عامها قتل به مربوط
ائتلاف نيروهاي دفتر ، اين بمباران پي در.ميرسيد حداقل
به كه را كابل در الجزيره خبرنگار علوني تيسير شمال ،
به آمريكا حمله از گزارش ارائه در پيشتازي دليل
انهدام و تخريب گستره و دامنه ساختن عيان و افغانستان
از آمريكا بمبارانهاي اثر بر افغانستان پايتخت كابل ،
ضرب مورد و كردند بازداشت است شده برخوردار جهاني شهرتي
قومي گروههاي مداخله از پس صرفادادند قرار شتم و
.دادند تن او آزادي به شمال ائتلاف مقامات كه بود پكتيا
شديدي روحي ضايعه كرد تجربه اسارت ضمن در علوني چه آن
شاهد كه كرد تعريف بعدا او.بود آورده وارد او بر
براي را آن نميتوانم متاسفانه ، " كه است بوده صحنههايي
شرق از خبر ارسال به هم باز كه او ".كنم توصيف هيچكس
شوك كه كسي همچون را خود وضعيت داد ادامه افغانستان
.ميكند توصيف سرگذاشته پشت را عميقي رواني
كه نيست تلاشي تنها كابل در الجزيره دفتر بمباران
گزارش ارائه و اخبار جمعآوري در وقفه ايجاد براي آمريكا
.است جسته تمسك آن به الجزيره شبكه توسط
در الجزيره خبرنگار العالمي محمد آبان ، بيستوسوم
ولاديمير و بوش جورج ديدار خبري پوشش حال در كه واشنگتن
.شد بازداشت واكو فرودگاه در ساعت چند مدت به بود پوتين
دفتر بمباران مورد در نقيضي و ضد توضيحات آمريكا
مطبوعاتي نشستهاي از يكي در.داد ارائه كابل در الجزيره
به كويگلي كريگ دريادار آبان ، در 23 آمريكا دفاع وزارت
به كه بود اشتباهي بمباران اين كه گفت الجزيره خبرنگار
.است پيوسته وقوع به خود اصلي مسير از بمب انحراف دليل
استقرار محل از آمريكا آيا كه سوال اين به پاسخ در او
بيبيسي نمايندگي دفاتر همچنين و كابل در الجزيره دفتر
:داد پاسخ سردرگم حالتي با است داشته خبر آسوشيتدپرس و
".ندارم كافي اطلاعات مورد اين در"
سر از نمايندگي به كه توماس ريك سرهنگ ديگر سوي از
سيبياس تلويزيون با آمريكا مسلح نيروهاي فرماندهي
از يكي شده بمباران ساختمان كه كرد ادعا ميكرد مصاحبه
ارتش و بوده كابل مركز در القاعده شده شناخته تاسيسات
و ساختمان اين كه اين مورد در اطلاعاتي هيچ آمريكا
در هستند الجزيره شبكه اختيار در آن مجاور ساختمانهاي
شناسايي كابل در را نقطه دو ما":گفت اواست نداشته دست
قرار الجزيره كارمندان استفاده مورد كه بوديم كرده
نقطه دو از يك هيچ شده بمباران ساختمان اما.ميگرفت
".نبود مذكور
شبكهالجزيره عربي بخش مدير هلال ابراهيم آبان روز 26
در شبكه اين دفتر عمدي بمباران به را آمريكا ديگر بار
همان از كابل دفتر كه كرد ادعا هلال.كرد متهم كابل
فهرست در افغانستان در آمريكا هوايي حملات شروع ابتداي
با كابل دفتر ارتباطات و است داشته جاي آمريكا اهداف
سوي از منظم طور به قطر در الجزيره شبكه مركزي دفاتر
كه نكته اين طرح.است ميشده كنترل آمريكا جاسوسي سازمان
جنگي مشي خط از بخشي خبري بنگاههاي به تعمدي حمله
جهاني اخبار كنفرانس توجه است بوده افغانستان در آمريكا
و است جريان در اسپانيا دربارسلونا كه را [نيوزورلد]
خود به دارند حضور كنفرانس اين در كه را رسانهها مديران
.كرد جلب
با گوئينك نيك نام به بيبيسي دستاندركاران از يكي
روزنامهنگاران بين در آمده وجود به نگرانيهاي به توجه
قصد از شواهدي كه ميرسد نظر به:گفت كنفرانس اين در
وجود خبري بنگاههاي قراردادن هدف زمينه در پنتاگون قبلي
كه افرادي قراردادن هدف ميرسد نظر به و...دارد
هستند [ماهواره وسيله به] خبري گزارش تهيه دستاندركار
مرحله به ميرسد نظر به مشروع كه گونهاي به است ممكن
مشغول الجزيره ظاهرا كه شد يادآور گوئينكآيد در اجرا
آمريكا براي كه است بوده اخباري و اطلاعات جمعآوري
با را الجزيره به حمله انتها در وي و است نبوده خوشايند
.كرد مقايسه بلگراد در صربها تلويزيون بمباران 1999
كنفرانس در آمريكا ارتش از نمايندگي به كه هدي سرهنگ
مورد را كويگلي دريادار اظهارات بود جسته شركت بارسلونا
محل از آمريكا نيروهاي كه داشت اذعان و داد قرار تاكيد
اين و بودهاند نشده مطلع كابل در الجزيره دفاتر استقرار
قرار هدف را رسانهها آمريكا ارتش" شرايطي هيچ تحت كه
اصلي خطوط از يكي عنوان به آمريكا.داد نخواهد و نميدهد
احتراز رسانهاي نهادهاي قراردادن هدف از خود سياستهاي
نظامي سياستگذاران ذهن به حتي چيزي چنين و ميجويد
".است نكرده خطور آمريكا
بمباران دارد اشاره گوئينك اظهارات كه گونه همان اما
يك آمريكا ارتش آن ، در كه نيست موردي اولين الجزيره
با تناقض در گزارشاتي پخش به كه را تلويزيوني ايستگاه
صدمات و هدفمند اقدامات" درباره پنتاگون رسمي تبليغات
".ميدهد قرار هدف را ميكند اقدام جانبه دو محدود
ناتو ، توسط بلگراد بمباران اوج در ارديبهشت 1378 ، سوم
تلويزيون و راديو مركزي دفاتر آمريكا كروز موشكهاي
كارمند و خبرنگار سيزده.دادند قرار هدف را صربستان
مجروح نيز بيشتري تعداد و دادند دست از را خود جان اداري
.شدند
در را تن هزار هفت كه صربستان تلويزيون و راديو شبكه
بالكان تلويزيوني ايستگاه بزرگترين و دارد خود استخدام
پخش تسهيلات و خبري گزارشهاي ارائه به ميشود قلمداد
اين از تا بود پرداخته بينالمللي خبري نهادهاي به مجدد
يافتن آگاهي براي محلي منبع يك به لااقل جهان جمعيت كه
حاصل اطمينان ميشود داشته روا صربستان مردم به چه آن از
آن طي كه گرفت صورت هفتهاي پايان در حمله اين.شود
تلويزيوني خصوصي تاسيسات و تلويزيوني فرستندههاي تمامي
ضربالاجل يافتن پايان از پس درست يعنيشدند نابود
تلويزيون از ناتو ، هوايي نيروي فرمانده ويلبي ديويد
پخش را برنامهاي خود بينندگان براي بود خواسته صربستان
برآورده از شبكه اين خودداري.بود ساخته ناتو كه كند
در اجرا مرحله به حمله شد باعث كه بود ناتو خواسته ساختن
.آيد
دولت و صربستان تلويزيوني راديو شبكه مسئولين ظاهرا
مورد برنامههاي از ساعت شش پخش با ميلوشويچ اسلوبودان
شبكههاي وقت از دقيقه شش اختصاص صورت در ناتو نظر
.بودند كرده موافقت يوگسلاوي اخبار به اروپا و آمريكا
عليرغم و كلارك وسلي آمريكايي ژنرال فرماندهي تحت ناتو
راديو شبكه بمباران ناتو عضو دولتهاي از برخي مخالفت
.آورد در اجرا مرحله به را صربستان تلويزيوني
واشنگتن محاسبات در هميشه الجزيره شبكه اخير سالهاي طي
حمله هدف شبكه اين و است داشته خاص جايي خاورميانه در
پوشش كه مستقل شبكهاي عنوان به كه چرا شد واقع آمريكا
ارائه خاورميانه سياسي تحولات از استنادي قابل خبري
عمر طول در الجزيرهبود كرده كسب خود براي شهرتي ميداد
و آفريقا شمال در را بسياري مخاطبان سالهاش پنج
رنجش موجبات آن عملكرد و كرده جلب خود به خاورميانه
عربستان تا گرفته الجزاير از منطقه كشورهاي سياسي رهبران
طرفدار عموما شبكه اين.است آورده فراهم را سعودي
دارد نظر مد را اعراب وحدت كه است مليگرايانهاي خطمشي
استفاده سياسي ابزار عنوان به آن از قطر دولت گاه و
بين از را خود كاركنان دارد ادعا شبكه اين.ميكند
كرده استخدام سياسي پيشينههاي از وسيع طيفي با افرادي
گفتوگوهاي شبكه اين برنامههاي طرفدارترين پر و است
و مهمترين بررسي به كه است كلامي نمايشهاي و سياسي
جاري سياستهاي در مطرح موضوعات برانگيزترين جنجال
آن در كه است آورده فراهم شرايطي و ميپردازد خاورميانه
بنيادگرا ، اسلامگرايان سياسي ، و فكري گرايشات همه
در خاورميانه به صلح روند مخالفان و موافقان ليبرالها ،
.بپردازند خود ديدگاههاي طرح به آزاد گفتوگوهاي
خود گزارشهاي از يكي در پست جروزلم اسرائيلي روزنامه
بيننده نوارغزه ساكنان درصد چهل حدود كه است زده تخمين
طور به شبكه اين كه چرا هستند الجزيره شبكه برنامههاي
زنده گزارش بشر ، حقوق نقض از صحنههايي پخش به منظم
در زنان حقوق مورد در بحث و فلسطينيان اعتراضات جريان
در كشورها حاكمه احزاب نقد به و ميپردازد اسلام
طور به خبرپراكني رسانههاي كه ميپردازد منطقهاي
موسسه گذشته سال.هستند دولتها كنترل تحت گستردهاي
شبكههاي به گرايش رشد مسئله نزديك خاور سياست آمريكايي
در و داده قرار بررسي مورد را منطقه در ماهوارهاي خبري
هند ، اقيانوس تا گرفته آتلانتيك از":نوشت گزارشي
خبري شبكههاي بر كنترلشان يافتن پايان از عرب دولتهاي
گذشته در كه ابزاري.ميكنند نگراني ابراز اطلاعاتي و
اريكه بر باقيماندن براي آنان كليدي تمهيدات از يكي
"الجزيره اثر" را پديده اين منطقه ديپلماتهاي.بود قدرت
اوايل آمريكا خارجه امور وزير پاول كاولين.ناميدهاند
مالي منابع از بخشي تامين كه قطر امير از جاري سال اكتبر
جهتگيري تا كرد خواست در دارد ، عهده بر را الجزيره شبكه
اين به الجزيره واكنش.كند تعديل را شبكه اين سياسي
.بود پاول خواست در متن اصل انتشار درخواست
ميخرند جان بهاي به را خبر كه آنجا
به سفر از تايمز انگليسي روزنامه خبرنگار گزارش
افغانستان
تاكنون ما همه
شديد هوايي بمباران هدف كه را مكانهايي در حضور
زن دور تكتيراندازان تيراندازي و گلولهباران
كردهايم تجربه گرفتهاند قرار
در را خود سفر من كه بود گذشته بعدازظهر دو از ساعت
ديگر روزنامهنگار دو.كردم آغاز كابل به جلالآباد جاده
تمامي تقريبا تن سه ما و ميكردند همراهي مرا نيز
تاكنون تن دو هر.دادهايم پوشش را اخير دهه جنگهاي
تاكنون ما از تن دو و شدهاند مجروح جنگ صحنه در بارها
ما همه تقريبا و كردهايم تجربه را نمايشي اعدامهاي
شديد ، هوايي بمباران هدف كه را مكانهايي در حضور تاكنون
قرار زن دور تكتيراندازان تيراندازي و گلولهباران
نيستيم بيتجربه افرادي ما كردهايم ، تجربه گرفتهاند
و سفر اين انجام مورد در ما شد گفته آنچه هر عليرغم ليكن
به را موضوع اين و بوديم نگراني دچار آن از صرفنظر يا
.گذاشتيم بحث
پيش يكروز سفر اين در ما مشكلات مورد در ترديدها اولين
به ورود و خيبر گذرگاه از ما عبور از پس و سفر آغاز از
و ميرسيد راه از شب.آمد وجود به تورخام مرزي شهر
.بودند نماز اقامه و توقف خواهان ما كاروان رانندههاي
آواي و شد پنهان ديدگان از كوهها پشت در خورشيد كه همين
دولت نمايندگان كاروان عبور ما رسيد پايان به موذن اذان
بازگرداندن و جمعآوري براي كه بوديم شاهد را ژاپن
شده آزاد سپس و درآمده اسارات به كه ژاپني خبرنگاران
.بود آمده منطقه به اسلامآباد از بودند
در خبرنگاران شدن خارج شاهد ما.بود يمن بد شروعي اين
شده خارج اتومبيل يك از كه بوديم رنجديدهاي و شكسته هم
از يكي.شدند هدايت ژاپني ديپلماتيك خودروهاي سوي به و
همانجا در را شب است بهتر كه داشت اعتقاد هيات اعضاي
تلاش اما.بپرهيزيم شب در سفر ادامه از و كنيم بيتوته
روند از ميكنند احساس كه خبرنگاراني ساختن منصرف براي
و است ناممكن معمولا افتادهاند عقب منطقه مهم حوادث
يكي.داديم ادامه مسيرمان به ما.بود چنين نيز بار اين
فيلمبردار يك كه گروه همراه افراد كاركشتهترين از
او.شد يادآور را راهزنان وجود احتمال بود انگليسي
كنيم خودداري سفر ادامه از باشد بهتر شايد كه شد يادآور
سفر حال هر در اما دهيم ادامه راهمان به آفتاب طلوع با و
سر پشت با افغانستان مرز از گذر از پس و يافت ادامه ما
تاخير و بازرسي و ايست ايستگاه بيشماري تعداد گذاشتن
.شديم جلالآباد وارد ديرهنگام عاقبت فراوان
عبدالحق برادر كه جلالآباد فرماندار عبدالقادر حاجي
فرمانداري ساختمان در است ضدطالبان فقيد فرمانده
در اقامت از پس كه او.آمد ما استقبال به جلالآباد
ميرسيد نظر به خرسند خود زادگاه به بازگشت از تبعيد
همكارانم از تن دو و من بعدا.داد ترتيب خبري كنفرانسي
و كرد دعوت خودش منزل به شب گذراندن و غذا صرف براي را
از پس فراگير دولتي ايجاد براي موجود دشواريهاي از
مورد او كه مواردي از يكي.گفت سخن طالبان حاكميت سالها
اكنون كه عرب جنگجويان كه است مشكلاتي داد قرار تاكيد
گرفتهاند سنگر مرز حاشيه سفيد كوهستانهاي در جايي
گشت به شهر در را ساعاتي ما بعد روز صبح.كردهاند ايجاد
مسير از را ما كه اتومبيلي يافتن براي و پرداختيم گذار و
مشكلات با بگذراند شمال سوي به كوهستاني ساعته شش
.شديم مواجه فراواني
ترك كابل سوي به را جلالآباد بعد روز عصر نهايتا
سرزمينهاي در جنگ خبري پوشش قواعد به ما همهكرديم
از پيش اما.شب در سفر از احتراز:بوديم آگاه ناشناخته
داخل در آنقدر ببريم پي خود كاركرد بودن خطا به آنكه
ادامه جز ديگري گزينه كه بوديم رفته پيش افغانستان قلمرو
گفتوگو به ما.نداشت وجود كابل به رسيدن براي مسير دادن
رواني فشار با توام فضايي و پرداختيم موضوع اين مورد در
را اتومبيل پنجرههاي بار چند من.بود حاكم ما جمع بر
اطمينان آن رفتن پايين و بالا رواني از تا كردم بازرسي
هدف اتومبيل كه مواقعي در بايد كه چيزي اولين.كنم حاصل
شيشه آوردن پايين شود رعايت ميگيرد قرار گلوله شليك
ميگيرند قرار اصابت مورد كه شيشههايي پرتاب از تا هاست
.شود جلوگيري
صبح رسيدن فرا با و بوديم تنها وهمآور جاده آن در ما
كه پرسيد ما از و آورد جاي به نماز تا كرد توقف راننده
ما دارند ، سحري صرف براي كافي فرصت همكارانش و او آيا
هر خواستيم آنان از اما بگوييم نه آنان به نميتوانستيم
دوباره ما بعد دقايقي دهند ، پايان كارشان به سريعتر چه
پيش كوهستاني تاريك جاده.درآمديم حركت به كابل سوي به
.داشت تندي نسبتا شيب ما روي
تردد جاده در كه كاميونهايي با كه بود نزديك بار دو
ما سقوط موجب بود نزديك راننده خطاي و كنيم تصادف داشتند
.شود جاده مجاور رودخانه به
مورد در گفتوگو به ما.بوديم شده آلودگي خواب دچار ما
ميگفتيم سخن خطرات برابر در خويش حفاظت نحوه و راهزنان
جنگي خبري پوشش حال در ما كه زماني است اين واقعيت اما
ميآيد پيش كه مخاطراتي پذيرفتن هستيم عيار تمام
و رسيديم كابل به كه بود روز اواخر.است اجتنابناپذير
چهرههاي آنجا در و گرفتيم پيش در را كنتينانتال هتل راه
مناطق از خيلي در گذشته دهه طي كه ديديم را آشنايي
.داشتهاند حضور جهان پرمناقشه
در باخت جان افغانستان در جاري هفته اوايل كه خبرنگاري
شد معلوم شنيديم را خبر اين كه زمانيشد كشته جاده همين
از مناست بوده فوئنتس خوليو شده كشته افراد از يكي كه
آخرين و داشتهام همكاري او با بارها سارايوو جنگ زمان
ديدم تاجيكستان پايتخت دوشنبه در پيش هفته شش را او بار
مورنو گيل ميگوئل مورد در كتابي دارد قصد كه گفت او و
او.كند منتشر سيرالئون در شده كشته اسپانيايي خبرنگار
ارائه كاري ميخواست و ميكرد غرور احساس مورد اين در
مناقشات خبري پوشش براي خبرنگاران بدانند مردم كه دهد
.هستند مواجه مخاطراتي چه با
مقصد به را پيشاور خارجي خبرنگاران ساير و او كه زماني
داشتند مدنظر آنان كه چيزي مهمترين قطعا كردند ترك كابل
در.است بوده گزارش تهيه و كابل به سريعتر چه هر ورود
سنگين سكوت با جلالآباد جاده در خبرنگاران مرگ خبر كابل
از يكي هستيم مشغول زمينه اين در كه ما همه.شد مواجه
.داديم دست از را حيطه اين در خود همكاران
معجزهاست منتظر كتاب حيات
عابدي احسان
يكي پلهها كه روزي آن از ميگذرد ، روز آن از سال چهار
چهارم طبقه كهنه اتاق درون به پا فردي تا شد طي يكي
در كه شود خيره كساني عكس به و بگذارد بهارستان ساختمان
بود قرار حالا كه بودند نشسته صندلياي بر گذشته سالهاي
و بنشيند ميز پشت آرام بعد و بزند تكيه آن بر او
.كند لمس را ميز بر نشسته خاك انگشتانش
شبيه بيشتر كه گذشت چشمهايش جلو از روياهايي روز آن
تا آمده اتاق اين به كه ميدانست او اما بود خيال و خواب
گرفتن شكل براي بايد و كند تعبير را خود روياهاي
شايد.كند شروع ميز اين خاكهاي كردن پاك از ايدههايش
او كه بود آفتابيتر روزها ساير از وزارت اتاق روز آن هم
به شروع و داد تشخيص ميزها رنگ از را خاك و گرد همه اين
مشخص طرحهايي قالب در را ايدههايش و كرد آنها كردن پاك
كار دستور در بود كرده مشغول را فكرش سالها كه
از متمادي سالهاي طي را نوآوري كه داد قرار مجموعهاي
.بود برده ياد
باز باشد ، اشتباه هم گمانها و حدس اين تمام اگر حالا
وزارت امروز به تا قبل سال چهار از كه است مسلم نكته اين
نام به كسي فكر از آن سرلوحه كه پيموده را راهي ارشاد
بايد آن مقصد كه راهي ;است گرفته رنگ مهاجراني عطاءالله
.باشد فرهنگي توسعه
ميگذارم زنجير يك مقابلتان.شد فرهنگي توسعه از صحبت
نظير كشور يك فرهنگي ساختار عناصر را آن حلقههاي كه
.ميدهد تشكيل مختلف هنرهاي و مطبوعات نشر ، صنعت و كتاب
صنعت و كتاب حلقه نوشتار اين در ما نظر مورد حلقه اما
آن به هم ما وزير طرحهاي از عمدهاي بخش كه است نشر
از يكي ميدانست درستي به كه چرا بود يافته اختصاص
مكتوب فرهنگ بر تكيه فرهنگي ، توسعه راهكارهاي اساسيترين
چهار كه هستيم طرحهايي شاهد امروز.است آن كردن پويا و
.گرفتند قرار وزارت ميز كشوي در قبل سال
نكته چند گرو در طرحها اين موفقيت عدم يا موفقيت اما
و اجرا چگونگي طراح ، نگاه نوع آنها مهمترين كه است
.است جامعه شرايط
!نويسندگان؟ از تكريم
مخاطب دست به رسيدن براي فرهنگي كالاي يك عنوان به كتاب
تاليف ;است مرحله چند شامل كه ميكند طي را پروسهاي
نقش نويسنده آن در كه است كتاب يك شكلگيري پروسه اولين
وضعيت از تصويري ارائه حالا.ميكند ايفا را اصلي
وزارت طرحهاي به نسبت را ما ديد ميتواند نويسندگان ،
.كند جامعتر ارشاد
"گلشيري هوشنگ" خاكسپاري مراسم و گذشته سال بهار به
.بشنويم ديگر زاويهاي از را آن روايت و برگرديم
نبود آني از دردناكتر خاطرهاي هيچ گلشيري فوت از بعد"
ميزد ضجه منيرو.گفت مزارش سر روانيپور منيرو كه
خاطرهاي همين با اما جنوبيها شيوه به ميخواست.واقعا
خانه رفتم روز يك گفت.تركاند را همه بغض گفت او كه
جوابش صاحبخانه ديدم.بخوانم داستان برايش تا گلشيري
.دارم داستان استاد گفتم.است حياط توي اثاثيهاش و كرده
"!بخوان گفت و اثاثش همان روي نشست
نزديكان از و نويسنده آبكنار مرتضاييان حسين را اينها
انگار گفت؟ ميشود چه":ميكند اضافه و ميگويد گلشيري
ميشد كه بود آدمي او ميكنم فكر وقتي.زد داد بايد فقط
برايش گشايشي چرا كه ميخورم افسوس گرفت ياد او از چيزها
بتواند راحتتر تا كند ، زندگي راحتتر بتواند تا نبود
".بنويسد
مناسب شرايط به رسيدن روزي و حال چنين با راستي به و
عرصه در ما نويسندگان البته و است معجزه يك حد در چيزي
از بايد اندازه چه تا اما هستند قابل معجزهگراني معجزه ،
بگذاريم؟ مايه نويسندگانمان توان
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت مسئولان كه ميرسد نظر به
.يافتهاند را پرسش اين پاسخ
شنيده كشور فرهنگي محافل در زمزمههايي پيش ماه چند از
نويسندگان از مالي حمايت جهت در طرحي تهيه از كه ميشد
ساختمان اتاقهاي در ميگفتند كه طرحي ميداد ، خبر
و زمزمه حد در چيز همه.ميچرخد دست به دست بهارستان
ايام در ارشاد وزارت فرهنگي معاون اينكه تا بود شايعه
با طرحي از و گذاشت صحه حرفها اين بر كتاب هفته برگزاري
دو از طرح اين نفسگفت سخن "نويسندگان تكريم" عنوان
كمتر نويسندگان آنكه نخست:است تقدير و توجه قابل جنبه
آن لقاي به را نوشتن عطاي مالي مشكلات دار و درگير
اطمينان ايجاد موجب طرح اينكهاين ديگر و ميبخشند
اين كه حالا اما.ميشود دولت و نويسندگان ميان دوسويه
;است كرده پيدا بسياري مخالفان رسيده اجرا مرحله به طرح
چنين اهداي روش و نوع در را خود مخالفت دليل كه مخالفاني
.ميدانند كمكهايي
پوشش تحت نويسندگان مدون قانوني طبق كه معتقدند آنها
راهكاري چنين اعمال صورت در و بگيرند قرار بيكاري بيمه
دست به ادبي آفرينش براي را لازم اطمينان نويسنده كه است
.ميآورد
عنوان به.نميشود ختم همينجا به نويسندهها مشكل اما
اكثر گفته به كه است موانعي از يكي كتاب مميزي مثال
و كتاب فرآيند بر سزايي به تاثير حوزه اين صاحبنظران
اثر شدن مثله به سو يك از زيرا.دارد كتابخواني
از مخاطب اطمينان عدم باعث ديگر سوي از و ميانجامد
.ميشود شده منتشر كتابهاي
اين رفع براي ما نويسندگان از بسياري گذشته سالهاي در
پاسخگويي مقابل در و چاپ از پيش مميزي حذف خواستار مشكل
كشور جاري قوانين طبق بر و اثر چاپ از پس نويسنده خود
ماههاي از طولاني تاخيري از پس خواسته اين.بودند
تنظيم كتاب قانون نام با طرحي قالب در جاري سال آغازين
دولت دوش از نظارت وظيفه آن موجب به كه قانونيشد
اما.ميشد گذاشته نويسندگان و ناشران عهده بر و برداشته
.شدند جديدي نگراني دچار نويسندگان طرح اين شكلگيري با
با آنها.بود ما جامعه فعلي شرايط از ناشي كه نگرانياي
آنان ، با سليقهاي برخوردهاي و مطبوعات وضعيت به استناد
بلايي همان است ممكن كه داشتند نظر اتفاق موضوع اين بر
نيز را ناشران و نويسندگان گريبان آمده مطبوعات سر بر كه
.بگيرد
آيا كه نباشد بيربط چندان سوال اين پرسيدن شايد پس
و جامعه امروز شرايط به توجه با طرح دو اين چشمانداز
يا است كننده اميدوار مسئله اين به سياستگذار نگاه نوع
ديگر؟ گرههاي بر گرهاي
تجارت براي مكاني ;نشر
از بايد شدن متولد براي كتاب يك كه است مرحله دومين نشر
.كند عبور آن
بازگشت و اقتصاد با حرف آخرين و اولين مرحله اين در
مسئله همين.فرهنگسازي و فرهنگ به توجه نه است سرمايه
كه شويم مواجه تاجراني با بعضا ايران در ما تا شده باعث
ارشاد وزارت طرحهاي در اما ميكنند ، معامله كتاب
متمركز بخش اين بر بودجهها و برنامهها اكثر متاسفانه
باعث كتابخواني فرهنگ ترويج جاي به خودبهخود كه شده
تجارتپيشگي ترويج بالطبع و نشر وظيفه فراموشي گسترش
اين كه گفت ميتوان امر اين چرايي به پاسخ در.ميشود
توجهي هيچ كه ميشوند مصرف برنامههايي اساس بر بودجهها
به.ندارند آن مختلف بخشهاي و مرحله اين زيرساختهاي به
نه تاكنون كاغذ ، دولتي سهميه يا وام دادن مثال عنوان
از پارهاي در بلكه است نكرده نشر بازار به كمكي تنها
عادتهاي از برخي ترويج و سودجويانه استفاده باعث موارد
.است شده نيز ناپسند
اين ميپردازيم حوزه اين كهبه زماني نيست بيدليل پس
كاغذش سهميه از ناشر كدام كه شود متبادر ما ذهن به پرسش
است؟ كرده استفاده قلم نو يك كتاب چاپ براي
مميزي نقش از حدودي تا كه اخير سال چند در ديگر سويي از
نسبت توليد شاخص شده ، كاسته كتاب توليد فرآيند در كتاب
در مسئله همين ;يافته چشمگيري ارتقا گذشته سالهاي به
تبديل معضلي به خود اكنون سال ، چند گذشت از پس و درازمدت
كتاب چرخه پيكره سر را توليد اگر كه طوري بهاست شده
ساير براي تحملش ديگر كه شده بزرگ آنقدر سر اين بدانيم ،
ميدهد نشان ناشران انبار به نگاهي.است سخت بسيار اعضا
توزيع امر در ناكارآمد سيستم يك نبود در چگونه موشها كه
.ميخورند را ناشران سرمايه كتاب ،
بايد ارشاد وزارت اما باشد غيرمنطقي خواسته اين شايد
.دهد تغيير بخش اين از را حمايتش نوع
است شده رها خود حال به توزيع
همچنان سالها گذشت از پس ما جامعه در كتاب توزيع و پخش
نگاه از تاكنون اما.ميگيرد بهره سنتي سيستمي از
مانده امان در آنان طرحهاي بالطبع و ما فرهنگي مسئولان
.است
بحث قابل ناشران درباره كه مشكلاتي همان ميآيد نظر به
اغلب.ميكند صدق كتاب موزعين درباره بيشتري شدت با است ،
و برخوردارند ناشران به نسبت كمتري سواد از كتاب موزعين
قرار توجه مورد پيشه اين در چيز هر از بيش كه آنچه
چنداني اطلاع كتاب موزعين بيشتر.است مادي سود ميگيرد ،
است سويي به نيز آنها حركت و ندارند كتابخواني و كتاب از
حركت سودآور و پرتيراژ كتابهاي پخش جهت در تنها كه
داراي كه كتابهايي زمينهاي چنين در است بديهي.ميكنند
استقبال با تنها نه هستند هنري يا و فني علمي ، ارزش
.ميمانند مهجور شدت به بلكه نميشوند روبهرو عمومي
را آن مادي جنبههاي تنها كه كتاب به نسبت نگرشي چنين
حد تا ميتواند را كتاب موزعين كار ارزش ميگيرد درنظر
گويا هم ارشاد وزارت.بياورد پايين هم معمولي دلال يك
باشد نداشته كاري مقوله اين با داده ترجيح سالها اين در
اين صرف را خود انرژي و توان بيشترين بايد كه صورتي در
حوزه اين در تازه فضايي ايجاد براي برنامهريزي و بخش
.كند
آخر حرف اما و
لازم زمان سال چهار آمد نوشتار اين آغاز در كه همانطور
شود خارج ارشاد وزارت ميز كشو از طرحها از برخي تا بود
نيز ديگر سال چند شايد پس بگيرد قرار كار دستور در و
اما.شوند مشخص عمل در طرحها اين نتيجه تا بگذرد بايد
دام در افتادن خطر آن و دارد وجود همچنان نگراني يك
.است تجربهاندوزي اصطلاح به و خط و آزمون
جمعه داستان
هزارويكشب از قصهاي
لوييس خورخه" از داستاني صفحه اين در پيش هفته دو
"ديدند خواب كه تن دو آن حكايت" كه رسيد چاپ به "بورخس
سخنرانيهايش و گفتوگوها در بارها "بورخس".داشت نام
اين.دانسته شرقي قصههاي و "شب يك و هزار" مديون را خود
نقل "شب يك و هزار" از را قصه آن اصل گرفتيم تصميم هفته
اين ميان شهرها اسامي مثلا و جهات بعضي از شايد.كنيم
قصه مانند هم قصه اين اما باشد ، تفاوتهايي قصه دو
.است خواندني و تازه هنوز بورخس
برآمد نهم و چهل و سيصد شب چون
حكايتها جمله از و (گوهرفروش كرم حكايت):گفت شهرزاد
و شد تلف مال را او داشت بسيار مال مردي كه است اين
آن كن تمنا چيزي دوستان پاره از گفت او زن گشت بيچيز
باز او با خود پريشاني و رفت دوستان از يكي نزد به مرد
او با كه داد وام را او سرخ زر دينار پانصد دوست آن گفت
به گرفته زرها بود گوهرفروش مرد آن و كند شرا و بيع
و بنشست شري و بيع پدر دكان در و رفت گوهرفروشان بازار
قديم خداوند از و آمدند او پيش مرد سه روزها از روزي
و بود من پدر دكان قديم خداوند گفت مرد آن بپرسيدند دكان
هستي او پسر تو كه ميشناسد كسي گفتند يافته وفات اكنون
اويم پسر من كه گواهند بازار مردمان همه گفت فروش گوهر
كه بدادند گواهي ايشان و آورد جمع را مردم گوهرفروش پس
به خورجيني مرد سه آن پس است پسر را فلان گوهرفروش اين
نگينهاي و گوهرها دينار هزار سي برابر كه آوردند در
ما نزد در تو پدر از اينها گفتند بود آن در گرانبها
آن از و بيامد زني گاه آن بازگشتند آنها پس است امانت
.شد مشتري داشت ارزش دينار پانصد كه را گوهري گوهرها
آن از پس بفروخت دينار سههزار به را او گوهرفروش
بهسوي برداشته بود گرفته وام كه دينار پانصد برخاسته
بگير خود وام دينار پانصد اين گفت او به و برد خود صديق
فرمود عطا گشايش مرا و كرد آسان من بر كار تعالي خداي كه
مال از را آن دادم تو به زرها اين كه وقتي من گفت مرد آن
زرها اين تو دادم تو به موهبت بهرسم و كردم بيرون خود
ديگر جاي خود خانه بهجز را او و بگير ورقه اين و بردار
پس كن عمل آن به است نوشته ورقه اين در آنچه و مخوان
چون رفت خود بهخانه و بگرفت ورقه برداشته مال گوهرفروش
.يافت نوشته آن در ابيات اين بگشود ورقه
عوض بهاميد نبخشيدم من
غرض بخشش از است جود مرا كه
مال آوردند كه آنان تو سوي
خال و عم و باب بودند مرمرا
گهر آن بخريد كه آن بود من مام
زر داد بهايش از افزون صدره
عجيب خواب حكايت
خداوند مردي بغداد در كه است اين حكايتها جمله واز
مال را او روزگار حوادث از داشت بسيار مالي و بود نعمت
تحصيل مشقت به را خود روزي و گشت دگرگون حال و شد تلف
كه ديد خواب در بخفت اندوه و حزن با شبها از شبي ميكرد
بهسوي است مصر در روزي ترا كه گويد همي او با گويندهاي
به كه وقتي كرد سفر مصر بهسوي ناگزير آنمرد كن سفر مصر
همسايگي در و بخفت مسجدي در بود شام هنگام درآمد مصر
مسجد به دزدان از جماعتي بود متولي مرد خانه مسجد
خانه آن اهل رفتند خانه آن به مسجد ديوار از و درآمدند
و برآوردند فرياد و ناله و شدند بيدار دزدان آمدن از
ايشان استغاثه به خود تابعان با شحنه كردند استغاثه
بغدادي مرد درآمده مسجد به شحنه و بگريختند دزدان بيامد
كه بزد چندان تازيانهاش با بگرفت را او يافت آنجا در را
روز سه و بفرستاد زندانش به آن از پس.شد نزديك بههلاك
آورد حاضر را او شحنه آنگاه بود اندر بزندان بغدادي مرد
گفت بود چه مصر بهسوي تو آمدن سبب بغداد از گفت او به و
مصر در روزي ترا كه گفت من به گويندهاي ديدم خواب در من
تو از تازيانه آمدم بدينجا چون برو مصر بهسوي است
او سخن از شحنه است بوده چه من روزي كه دانستم بخوردم
ديدهام خواب در بار سه من خرد كم اي گفت او به و بخنديد
به مكان فلان در بغداد در كه است گفته من به گوينده كه
زير در و است حوضي خانه آن در و هست خانهاي محله فلان
بيرون مال آن رفته جا بدان تو فراوان است مالي حوض آن
نپذيرفتم را گوينده سخن و نكرده باور را خواب اين من آور
از است احلام و اضغاث كه خوابي سبب به خردي كم از تو و
آن به چند درمي شحنه آن از پس كردهاي سفر شهري به شهري
خود راه توشه درمها اين گفت او به و بداد بغدادي مرد
بامداد رسيد اينجا به قصه چون گرد باز خود شهر به و گير
جوانبخت گفتايملك بست فرو داستان از لب شهرزاد و شد
مرد آن گرد باز خويشتن شهر به گفت بغدادي مرد آن به شحنه
شحنه كه خانه نشان بدان و بازگشت بغداد به گرفته درمها
خود خانه به چون است بوده مرد همان خانه بود كرده صفت
.آورد بدر را مال و بكند را حوض رسيد
هفته خواندنيهاي
طول در كه است آثاري منتخب "هفته خواندنيهاي" ستون
اين درباره كه را آنچه.شدهاند منتشر اخير روزهاي
ليلا و آزرم محسن نصري ، امير نظرات ميخوانيد كتابها
.است نصيريها
ماندن اشتباه جاي به رفتن اشتباه
جهالت
كوندرا ميلان نوشته
حجازي آرش ترجمه
كاروان انتشارات
تومان 1380 1200_ اول چاپ
دولتمردان ، اشتباهات قصه.آدمهاست اشتباهات قصه جهالت
و انقلابي و سياسي اشتباهات قصه هنرمندان ، اشتباهات قصه
و ميشوند مرتكب ملت يك كه اشتباهاتي.فرهنگي و فكري
دربهدري قصه جهالت.ميدهند پس آدمها تكتك را تاوانش
به را رفتن تاريخي اشتباهات خاطر به كه است آدمهايي
را آنها رفته جاي اين نه حالا و دادهاند ترجيح ماندن
خود قصه جهالتمانده جاي آن نه و ميداند خويش فرزند
.كوندراست
خونسرد آدمهاي قصه
تلخ مهماني
1380_ اول چاپ خورشيد نقش انتشارات گلشيري سيامك نوشته
تومان 950
قصه آدمبههماند شبيه گلشيري سيامك قصههاي آدمهاي
...يا چهارم سوم ، دوم ، قصه در جايي يك بالاخره اول
دوم قصه سرپيچ اول آدم همان.ميدهد نشان را خودش حضور
قصههاي.ميكند نگاهت خونسرد و خيره و ميرسد راه از
خونسردي عين در كه است خونسرد آدمهاي زندگي محل گلشيري
ترديد بدون.ترسناكاند و خشن بودن بيآزار و آرام و
است ، نكرده عمل آماتور مينيمال قصههاي خلق در گلشيري
كه را آنچه همه ايجاز نهايت در كه آدمهايي خلق در
آدمي تلخيهاي قصه تلخ مهمانيميگذارند نمايش به هستند
.تلخيهاست اين از حاصل سرگشتگي و
اند جوري اين آدمها
همه جا اين
دردها ترجمان
لاهيري جومپا نوشته
دقيقي مژده ترجمه
هرمس نشر
1380 اول چاپ
تومان 980
كه آنها براي است قصهاي مجموعه "دردها ترجمان"
كه هنديهايي زندگي در جزئيات.دارند دوست را جزئينگري
از دقيقتر مجبورند و ميكنند زندگي كشورشان از دور
همه اين اما.كنند نگاه را دوروبرشان كشور ، آن آدمهاي
هم زندگي بودن كشدار به "جومپالاهيري".نيست ماجرا
اما است يكنواخت شدت به كه جواني زوج زندگي.ميپردازد
دقيق ساختمان بهمدد اينها همهنيست هم پيشبيني قابل
احتمالا كه دقيق و ظريف ساختماني گرفته ، شكل قصهها
.دارد (نويسنده خود شايد و) قصه زوج زندگي در ريشه
انگيزهاي گويا كه شدهاند تصوير گونهاي به قصه آدمهاي
زندگي بيانگيزه آدمهاي همين اما ندارند ، كاري هيچ براي
و فلاشبكها به سويي از تعليق اين.دارند تعليقي پر
نهفته طنز به ديگر سوي از و برميگردد هندوستان به رجوع
همه اينجا.قصه آدمهاي زندگي و "لاهيري" زبان در
!جورياند اين آدمها
نويسنده خدمت در زبان
لائورادياس با سالهايي
انتشارات امرايي اسدالله ترجمه فوئنتس كارلوس نوشته
1380_ اول چاپ كتابسرايتنديس
تومان 4200
و قوي سنت يك از "لائورادياس" رمان در موجود فلسفي فكر
زبان باب در نويسنده تفكر براساس رمان.است برخوردار غني
نويسنده ديدگاه از زبان.ميگيرد شكل زيبايي مفهوم و
از و است گرفته قرار نويسنده خدمت در كه است كليدي رمان
اين بر علاوه.ميشود شريك جهان با نويسنده آن طريق
.ميشود نايل آن دريافت و درك به كه است كسي آن از زيبايي
اروپاي فلسفي مكاتب به نويسنده اشاره به توجه با
از پديدارشناسانه رهيافتي ميتوان هوسرل مثل قارهاي
.ديد رمان سرتاسر در را نويسنده
كتاب يك پيشنهاد
خوانندگان به جوان دختر و مرگ كتاب پيشنهاد
زخمها خشونتهاالتيامبخش افشاي
غلامي احمد
جوان دختر و مرگ
دورفمان آريل نوشته
كامراني الله حشمت ترجمه
ماهريز نشر
1380_ اول چاپ
حشمت برگردان دورفمان ، آريل نوشته جوان دختر و مرگ
تبار آرژانتيني نويسنده اين اثر تازهترين كامراني
و چاپ پردهاي سه نمايشنامهاي قالب در كه است شيليايي
.است شده منتشر
و است شوبرت كوارتت از برگرفته نمايشنامه اين نام
هنگام در روبرتو استفاده به موسيقي اين گزينش انگيزه
دكتر.برميگردد زندانيان به تجاوز و شكنجه بازجويي ،
مشاور پزشك تا ميشود زندان وارد برادرش توسط روبرتو
شر قدرت آلوده و جذب خود اما شود شكنجهگران و بازجويان
.ميشود
پائولينا ژراردو ، شخصيت سه محور حول نمايشنامه اين
زماني مقطع دو داستان.ميگردد روبرتو و (ژراردو همسر)
وضعيت و است مردمي جمهور كهرئيس زماني.ميدهد نشان را
از ژراردو.است دموكراسي از گذر در واقعي معناي به كشور
كميتهاي تشكيل با تا شده برگزيده جمهور رئيس طرف
است ، داده انجام سابق خودكامه حكومت كه را شكنجههايي
رئيس سياست.مجازات و افشا معناي به نه كشف.كنند كشف
رواني تخليه دارند قرار كميته راس در كه ژراردو و جمهور
گردآوري و ديدهاند انقلابيون كه است شكنجههايي و دردها
پائولينا.روشنفكران و مردم كشتار و شكنجه بر دال مداركي
و شكنجه مورد كه است زندانياني جمله از خود ژراردو زن
تحت ملتي خشونت و عداوت كينه ، مظهر او.گرفته قرار تجاوز
خشونت با را خشونت و ستم با را ستم ميخواهند كه است ستم
.دهند پاسخ
و قانونگرايي و تساهل از آميزهاي ژراردو شخصيت اما
اجتماعي كاميابيهاي و آرزوها به رسيدن براي رندي كمي
بر كه ميگردد افشا همزماني روبرتو دكتر شخصيت و است
بيرحم شكنجهگري او.ميشود ژراردو خانه وارد تصادف حسب
داده قرار تجاوز مورد بارها را پائولينا زندان در كه است
دام در و ميشناسد صداياو از را اين پائولينا و
روبرتو از كه است درصدد پائولينا آن از بعد.مياندازد
موسيقي كابوس و يابد التيام زخمهايش تا بگيرد اعتراف
و ذهن از ميكرد تجاوز او به روبرتو آن همراه كه شوبرت
ديگر كشور اين است معتقد ژراردو اما.شود پاك او خاطره
خود موقعيت حفظ براي را حرف اين حال.ندارد انتقام توان
ژراردو نگاه.دارد تامل جاي است معتقد آن به يا ميزند
.ميبرد را طرف يك بالاخره كه است دولبهاي تيغه
است ، استبدادزده جامعهاي انعكاس جوان دختر و مرگ داستان
شكنجه و خشونت از بيمارياش هر درمان براي كه جامعهاي
نميتواند تنها نه شكنجه و خشونت اين و ميكند استفاده
اگر.ميدهد تسلسل بيماري اين به بلكه دهد شفا را كسي
را خشونت بايد جايي اينكه به او گرايش و ژراردو اعتقادات
ريخت فرو قانون با را خشونتگرايان پيكره و كرد متوقف
.ميافتاد اتفاق خشونت از گذر مرحله بود ، خالصانه
شده چاپ دورفمان آريل از زيبايي تكمله كتاب انتهاي در
دشوار را نظري اظهار و نقد هرگونه جاي واقعا كه است
تكمله آن به را خواننده كه است اين كار بهترين و ميكند
شدم متوجه كردم ، شروع را نوشتن وقتي":دهيم ارجاع
مردم از بسياري كه هستند سوالاتي پاسخ دنبال به شخصيتها
علاقه كسي ظاهرا ولي ميپرسيدند ، خود از خلوت در شيلي
.كند مطرح جمع در را آنها نداشت
سرزمين يك در ميتوانند چگونه شكايتشدگان و شكنجهگران
التيام را كشوري ميتوان چگونه كنند؟ زندگي هم كنار در
سخن فاش از ترس و ديده بسيار آسيب سركوب از كه بخشيد
كه گاه آن و است؟ افكنده سايه آن جاي همه بر گفتن
دست حقيقت به ميتوان چگونه شده ، تبديل عادت به دروغگويي
بيآنكه داريم نگه زنده را گذشته ميتوانيم چگونه يافت؟
بيآنكه بسپاريم فراموشي به را آن چگونه باشيم؟ آن اسير
كردن فدا آيا باشد؟ داشته وجود آينده در تكرارش بيم
و است؟ درستي كار آرامش و صلح تضمين و تامين براي حقيقت
ما گوش در را واقعيت كدام و چيست گذشته اين سركوب عواقب
را مردم نظامي مداخله خطر اگر ميكند؟ فرياد يا زمزمه
و عدالت پي در كه هستند آزاد قدر آن آيا نميكند ، رها
از ميتوان احوال و اوضاع اين با آيا و باشند؟ برابري
بيشترين كه كساني قبال در ما همگي كرد؟ پرهيز خشونت
شايد و مسئوليم؟ حد چه تا شدهاند متحمل را رنجها
مسائل اين با بايد چگونه كه باشد اين معضل بزرگترين
و قوام موجب خود كه را ، ملي وفاق بيآنكه شويم مواجه
كنيم؟ خدشهدار ميشود ، دموكراسي پايداري
پي در حرفهايها جشنواره عطش در جوانها
انصراف
فرزانه سام
خبر يك
بازبيني آذرماه پانزدهم از كه بود آمده خبرها در
شروع فجر تئاتر جشنواره بيستمين مسابقه بخش نمايشهاي
آن در جوانها كه است بخشي همان مسابقه بخش.شد خواهد
از پر كه مسابقه از خارج يا ويژه بخش با و دارند حضور
و ميدهد جايزه مسابقه بخش.است متفاوت است آشنا اسامي
.است شدن بدتر و بهتر و شدن داوري محل بالطبع
مسابقه از خارج چرا مسابقه ، چرا
را ايراني كارهاي تنها كه بياهميتي و كوچك قانون از اگر
به كه كساني دغدغه بگذريم ، ميدهد راه مسابقه بخش به
كارگردانهاي.است متفاوت ميروند بخش دو اين از هريك
دو يكي كردن ثبت با بايد كه ميدانند نام جوياي يا جوان
و كنند باز آينده براي را راه خود كاري سياهه در جايزه
طرفي از و بشناسانند اساتيد و مردم و مسئولان به را خود
را كارشان آنجا در بتوانند كه سالني به رسيدن براي برخي
در طبعا و جشنواره در حضور به نياز بياورند صحنه روي به
در كه تئاتر كارگردان "مرادي كيومرث".دارند آن جوان بخش
برتر كارگردانهاي از يكي عنوان به گذشته سال جشنواره
مانند ديگر مجموعه چهار ما اگر":ميگويد شد شناخته
من و بود زيادي سالنهاي وقت آن داشتيم شهر تئاتر
نيازي وقت آن و باشم داشته سال در اجرا دو ميتوانستم
".كنم شركت جشنواره در كه نبود
ويژه بخش در ساله هر كه بزرگاني از برخي ديگر طرف از
بخش به شدن وارد با كه هستند اين نگران ميكنند شركت
ترس اين البته و برود سوال زير آنها سابقه مسابقه
انتخاب داور عنوان به كساني سال هر زيرا بجاست كاملا
مشغولند نوشتن و اجرا به مملكت اين تئاتر در كه ميشوند
همديگر هيچكدام كه ديگر عدهاي توسط عدهاي شدن قضاوت و
مثل يا و ميكند ايجاد مشكلاتي نميدانند خود از برتر را
مسابقه كه دارند اعتقاد ديگر بسياري و "مرزبان هادي"
.جوانهاست مخصوص
نظر تئاتر مدرس و منتقد كارگردان ، "قادري نصرالله"
كساني چه داورها كه بدانم اگر":ميگويد او دارد ، ديگري
مسابقه بخش وارد كه بگيرم تصميم ميتوانم وقت آن هستند
بخش در ميدهم ترجيح ندانم كه زمان آن تا اما نه يا بشوم
مسابقه بخش در":ميكند اضافه قادري ".بمانم باقي ويژه
نميبينند را كارها داوران كه زماني ندارد ، وجود رقابتي
مسابقه كه گفت ميتوان چطور وقت آن ميكنند ، صادر راي و
".دارد وجود
است؟ رقابتي تئاتر جشنواره
نبايد اصولا تئاتر جشنوارههاي كه هستند معتقد بسياري
.ندارد تعريفي تئاتر در مسابقه بخش كل به و باشند رقابتي
از جزئي تئاتر كه ميداند اين در را امر اين علت قادري
اين مخالف اول از من":ميگويد مرزبان هادي و.است فرهنگ
متفاوت كارهاي سال يك در كه است بهتر.بودم جشنواره نوع
كارهايي آنها بين از و شوند اجرا متفاوت سالنهاي در
چنين كه دارد اعتقاد مرزبان ".شوند انتخاب جشنواره براي
حال در":ميگويد و است مركز و هنرمندان نفع به كاري
به بعد و ميكنند تمرين ماه چهار و ميآيند گروهها حاضر
ميگيرند ، سالن بعد سال يك كه ميشود داده وعده آنها
برگزاري خواهان مسئولان واقعا اگر.است گروكشي مگر
به را خود بازبين هيات سال طول در بايد هستند جشنواره
براي را چندتايي كارها بين از آنگاه و بفرستند سالنها
كارهايي به روش اين ديگر طرف از ".كنند انتخاب جشنواره
به همچنين و ميپسندند را آنها مردم نه و منتقد نه كه
ميشوند آماده هفته يك ظرف جشنواره نزديك كه كارهايي
.نميدهد جشنواره در حضور اجازه
با كه ميرسد نظر به اما است آرماني هرچند روش اين
اولين شايد.كند مشكل ايجاد كمي آن اجراي موجود وضعيت
و است كم اجرا براي سالن كه است اين شود گفته كه چيزي
به نميتوانند آثار انتخاب هيات سال يك طول در كه اين
را كارهايي و كنند قضاوت ديدهاند كه كارهايي بين درستي
از يكي عنوان به قادريكنند انتخاب برتر كار عنوان به
كاري هر مملكت اين تئاتر در":ميگويد طرح اين طرفداران
اول از بنا سنگ چون هستيم روبهرو مشكل با بالاخره بكنيم
را جشنواره مدل كه است بهتر بنابراين.است شده نهاده كج
".دارد وجود هرحال به مشكلكنيم عوض
سال يك كه ميانجامد اين به جشنواره سياق و سبك شدن عوض
نمايشي هنرهاي مركز ميرسد نظر به.شود متوقف جشنواره
كاري چنين به حاضر جشنوارهها قافله از نيفتادن عقب براي
انجام در مهمي عامل خود بودجه مسئله طرفي از.نباشد
.است طرح اين نشدن
جشنواره؟ از انصراف چرا
با "بيضايي بهرام" و زياد سروصداي با "صادقي قطبالدين"
.گرفتند كناره جشنواره در حضور از كمتر سروصداي
اين انصراف.است امكانات نبود هم دو اين حرف اصليترين
هنرهاي مركز رئيس طرف از را هايي جواب جشنواره از نفر دو
بود گفته وي آنها جالبترين در كه داشت دنبال به نمايشي
كه هرچند.خريد خانه نميتوان نمايش يك اجراي پول با كه
و گفت پاسخ وي به كسي كمتر اما شنيدند را حرف اين همگان
و كنند رد زيرسبيلي را رئيس گفتههاي كردند سعي دوستان
حال به تا":بگويند مرزبان هادي مانند آرامي به تنها
باشد قرار نيز امسال اگر و كردم ضرر مسائل اين سر خيلي
از.ميگيرم كناره هم من بيفتد اتفاق چيزهايي چنين كه
در حضور به محتاج همچنان جوان كارگردانهاي ديگر طرف
دور جشنواره از را آنها بلاها اين و هستند جشنواره
خيال هنوز و هستند كارشان عاشق هنوز جوانترها.نميكند
".كنند جاري تازهاي خون ايران تئاتر رگهاي در كه دارند
اميدوار مندادند انصراف خيليها امسال":ميگويد مرادي
كه چرا بگيرد شكل بزرگانش همه با جشنواره اين كه بودم
آدمها بعضي نبود.شود ديده ايران تئاتر تماميت است بهتر
خارج بخش در بهخصوص ميگذارد تاثير ما تئاتر كيفيت در
بخش خوشبختانه يا متاسفانه ميكنم فكر اما مسابقه از
نتايج به قطعا و ميرود را خود راه سال هر همچون مسابقه
".رسيد خواهد خود مثبت و دلخواه
چاره آخرين
اين از هم جوانها كه ميرسد روزي آيا نميدانيم
ببخشند آن لقاي به را جشنواره عطاي و شوند خسته مناسبات
دستهجمعي انصراف بود؟ خواهد چه كار چاره وقت آن.نه يا
بحق خواستههاي به نمايشي هنرهاي مركز شدن تسليم يا
درايت آنقدر نمايشي هنرهاي مركز مسئولان قطعا.هنرمندان
اساسي تغييرات شرايطي چنين آمدن وجود به از پيش كه دارند
.كنند ايجاد خود كار در
ذرهبين زير هاليوود
بگير مرا ميتواني اگر ;اسپيلبرگ استيون
او.است هاليوود بيچونوچراي سلطان اسپيلبرگ استيون
خواهد سهيم سينمايي پروژه چندين در آينده سال دو و امسال
سياهپوش 2 مردان فيلم توليد مديريت امسال اسپيلبرگبود
تابستان كه داشت برعهده را ساننفيلد باري كارگرداني به
چندين كارگرداني او اين بر علاوه.ميشود اكران آينده
گزارش او فيلم جديدتريندارد برنامه در نيز را فيلم
پرده روي آمريكا در ژوئن 2002 كه 4 دارد نام اقليت
پليس نيروي كه زماني ;ميگذرد آينده در فيلم قصه.ميرود
ارتكاب از قبل را آنها و بخواند را افراد ذهن است قادر
موريس ، كاترين كروز ، فيلمتام اين در.كند دستگير جرم
.ميكنند استريپبازي مريل و مورتون سامانتا
خاطرات دارد نام بزرگ ماهي كه او ديگر پروژههاي از يكي
تداركات شروع تاريخ.ميكند روايت پدرش مرگ از را پسري
.برسد آن به نوبت سال 2003 شايد ولي نيست مشخص هنوز فيلم
براي كه است ديگري پروژه نام "بگير مرا ميتواني اگر"
پرتحرك فيلم يك فيلم اين.است شده گرفته نظر در سال 2002
نقش ايفاي آن در ديكاپريو لئوناردو و است دلهرهآور و
جونيور ابگانل فرانك نوشته رماني از فيلمنامه.ميكند
پيش مرحله در بگير مرا ميتواني اگر.است شده اقتباس
نام "گيشا يك خاطرات" او پروژه آخرين.دارد قرار توليد
اين.دارد آنرا ساختن قصد سالهاست اسپيلبرگ كه دارد
براي احتمالا و دارد قرار توليد پيش مرحله در هم فيلم
.است شده گرفته نظر در سال 2003 اكران
برادوي در ديگر بار ;كيدمن نيكول
دارد قصد مولنروژ موزيكال فيلم كارگردان لورمان باز
اجرا برادوي صحنه بر را مولنروژ يعني خود فيلم آخرين تا
نيكول بود ، رفته پرده بر امسال كه مولنروژ فيلم دركند
لورمان.بودند كرده نقش ايفاي مكگرگور ايوان و كيدمن
صحنهاي اجراي در مكگرگور و كيدمن بازي احتمال درباره
خوشحالي باعث بپذيرند نفر دو اين اگر:گفت مولنروژ
دهد رخ اتفاق دارماين دوست شخصا شد خواهد من فراوان
فراواني مقدمات و امكانات مولنروژ صحنهاي هرچنداجراي
مكگرگور و كيدمن اميدوارم همه اين با ميطلبد را
.كنند همكاري پروژه اين با فعلي شرايط در بتوانند
است راه در هاليوود پايان ;آلن وودي
به فيلمي ساختن سالهاش هر سنت طبق نيز امسال آلن وودي
پايان" قصهبرد پايان به را "هاليوود پايان" نام
ميافتد اتفاق نيويورك در آلن كارهاي بيشتر مثل "هاليوود
اتفاقات با فيلمش ساختن براي كه است كارگرداني درباره و
كارگرداني بر علاوه آلن وودي.ميشود روبهرو خندهداري
عهده به نيز را آن كنندگي تهيه و نويسندگي بازيگري ، و
تريت" و "دبرامسينگ" را فيلم بازيگران ديگراست داشته
اتمام از پس كه آلن وودي.ميدهند تشكيل "ويليامز
و نميكند نگاه سينما سالن در را آنها آثارش ، فيلمبرداري
اعلام نظري اظهار در ندارد چنداني رضايت فيلمهايش از
"هاليوود پايان" ميكند فكر و دارد دوست را فيلم كرده
ميبرد سر بر فني مراحل در فيلم اين.است شده خوبي فيلم
پرده روي آمريكا در سال 2002 مه سوم در است قرار و
.برود سينماها
ري مسافر صحنه پشت ;عبدالعظيم شاه
طريقه به كه دقيقهاي است 90 فيلمي عبدالعظيم شاه
گزارش صحنه ، پشت جالب اتفاقات حاوي و شده ساخته ديجيتالي
عوامل ديگر و بازيگران كارگردان ، با توليد ، گفتوگو
در فيلم نمايش اولين بازتاب همچنين و ري مسافر فيلم اصلي
معززينيا حسين را عبدالعظيم شاه.است گذشته سال جشنواره
.است كرده تدوين و كارگرداني
فيلم اين صحنه پشت از كه است بار اولين براي اين
استفاده براي همزمان و شده تهيه مستقل فيلم يك سينمايي ،
.ميشود عرضه عموم
توسعه سازمان تصويري هنرهاي بخش توسط عبدالعظيم شاه
.است شده تهيه سوره سينمايي
اكران فطر عيد از ميرباقري داوود ساخته "ري مسافر" فيلم
.ميشود
برميگردم آينده تابستان:صهبايي ايرج
منبتي حميدرضا
سنين در موسيقي عالي هنرستان طي از پس "صهبايي ايرج"
در تحصيل ادامه جهت اولي ، شاگرد مقام كسب با جواني ،
هارموني فراگيري او.شد فرانسه عازم پاريس كنسرواتوار
كلاس و الكتروآكوستيك موسيقي آناليز ،"فوگ كنتراپوان"
.گذاشت پشتسر موفقيت با را "مسيان اوليويه" آهنگسازي
آهنگسازي رشته اول ، جايزه كسب با سال پنج از پس صهبايي
.رساند پايان به پاريس كنسرواتوار در را
رشته تحصيل به استراسبورگ شهر كنسرواتوار در سپس او
هنري مديريت ايراني آهنگساز اين.پرداخت اركستر رهبري
گذاشته بنيان خود كه - را استراسبورگ شيلتيگهايم اركستر
از متعددي آثار و داشت عهده بر سال مدت 11 به - بود
چشمگير فعاليتهاي با صهبايي.نمود اجرا معاصر و كلاسيك
اثر "سرباز داستان" موفقيتآميز رهبري بار نظير 30 خود
در شركت فرانسه ، مختلف شهرهاي در استراوينسكي ايگور
معاصر ، آهنگسازان آثار رهبري و "اوش" موسيقي فستيوالهاي
آثار اينك هم و كرده جلب خود به را فرانسه منتقدين توجه
با.است كلاسيك موسيقي معتبر اجراهاي جزو وي از شده ضبط
.ميخوانيد كه دادهايم انجام گفتوگويي صهبايي
است؟ شده اجرا گروههايي چه وسيله به تاكنون شما آثار &
استراسبورگ ، (كوبهاي سازهاي) پركاشنيست مانند گروههايي
در "اكهشنوت" همنوازي گروه فرانسه ، آوازي گروه
لارومن ، وزون اورلئان ، پاريس ، استراسبورگ فستيوالهاي
مرا آثار بن و مارسي فورباك ، برلين ، وين ، كلمار ، شارتر ،
از مكررا آثار اين حاضر حال در و كردهاند اجرا
.ميشوند پخش فرانسه راديو فرهنگي برنامههاي
هستند؟ موسيقي قطعات كدام آثارتان مهمترين شما نظر به &
براساس قطعه 13- چنگ انتشارات پيانو ، براي قطعه 4
محلي تمهاي اساس بر قطعه 12- پيانو براي محلي تمهاي
- نيما از شعري روي بر "ققنوس" - هارپ و سوپرانو براي
"ايراني نقش هفت" - خيام رباعيات روي بر "صبح آينه در"
و كر گروه تكخوان ، براي 3 حافظ غزلهاي از يكي روي بر
و سوپرانو براي "ايراني مينياتور 7 - سمفونيك اركستر
براي "مينياتورها" - پركاشن و باس فلوت متروسوپرانو ،
سوپرانو براي نيما از شعري روي بر "ناقوس" - زهي كوارتت
حكايت 3 - اركستر براي "اصفهان مقام در" - زهي سازهاي و
...و مجلسي اپراي ،"ايراني
بگوييد؟ آينده فعاليتهاي از &
برنامههايي تهران سمفونيك اركستر با نيز گذشته ماه من
اجراي براي نيز آينده تابستان است قرار و بودم كرده اجرا
.بازگردم تهران به كنسرت
بر ميان راههاي
منشور يك مخاطبان
داودنژاد عليرضا
سينما اهالي و مديران مسئولان ، علاقهمندان ، همه
تصويري بايد كه كرديم فكر ما.هستند ما مخاطبان
با و بدهيم ارائه سينما امروز شرايط از واقعبينانه
به است جامعه عمومي مصالح از مراقبت آن مبناي كه تحليلي
اين واقعيت.برسيم راهحلها و برنامهها از اندازي چشم
منبع اصليترين كه كنيم تعيين بايد بالاخره ما كه است
كجاست؟ سينما سرمايه تامين
سه ناحيه از است گذشته سينما بر امروز به تا چه آن
.داشتهاند گوناگون توقعات كه بوده مختلف سفارشدهنده
به قادر آنها اغلب كه است داده سفارش فيلمهايي دولت
تا گرفته نقدينگي از و نبودهاند خود هزينههاي تامين
و توزيع توليد ، شيوههاي كارگيري به و تجهيزات و ابزار
چه آن.كرده تحميل سينما بر را مختلفي مضيقههاي نمايش ،
جذب براي امني محل كه است سينمايي باقيمانده امروز
و افتاده عقب آن تجهيزات و ابزار و وسايل.نيست سرمايه
.هستند كهنه
بدهد ، سفارش سينما به ميتواند كه ديگري مالي منبع
به جشنوارهها امروز به تا كه فيلمهايي.جشنوارههاست
كه است بوده فيلمهايي ميدادهاند ، سفارش ايران سينماي
موفقيت است نگرفته قرار مردم عموم استقبال مورد چندان
جريان يك نميتواند داخل در نيز فيلمهايي چنين احتمالي
و سياسي محافل به سينما شدن وابسته اصولا.باشد مداوم
لازم ضمانتهاي از نميتواند كشور از خارج در فرهنگي
.باشد برخوردار سينما ملي صنعت حفظ براي
بازار آوردن دست به از پيش كه است سينمايي ملي سينماي
چنين در فقط.كند حفظ را خودش داخلي بازار بتواند دنيا
و حيات ادامه به ميتواند داخلي سينماي كه است صورتي
براي سرمايه سوم منبع ترتيب اين بهباشد مطمئن خود بقاي
توزيع و تهيهكنندگان اتحاديه نظر از.هستند مردم سينما
سينما به گيشه طريق از مردم كه پولي ايران فيلم
و حيات تضمين براي سرمايه نوع مطمئنترين ميپردازند
كه است باور اين بر اتحاديه.است ملي سينماي صنعت بقاي
وجود به ايران در تماشاگران از نسلي گذشته دهه دو طي در
دنيا تجاري سينماي در رايج كليشههاي خواهان كه آمدهاند
كه تماشاگراني.نيستند درندهخويي و برهنگي مثل
ميپسندند را اجتماعي مسائل به دلسوز و اخلاقي فيلمهايي
و ذوقي رشد زمينه فيلمها گونه اين از استقبال با و
سينما با كه آنها.ميآورند فراهم را ملي سينماي هنري
محيط از سينما تاثيرپذيري كه ميدانند هستند آشنا
زمينه آن واقعي آدمهاي و روابط و مسائل و اجتماعي
قصهنويسي و ميآورند فراهم را سينما شدن باورپذير
را فيلم بصري و سمعي پرداخت و ساخت و بازيگري و محاوره
كه نيست معنا اين به نكته اينميدهد قرار تاثير تحت
و انتقادي قالبهاي در صرفا بايد سينمايي فيلمهاي
به ورود كه است معنا اين مويد بلكه شوند توليد اجتماعي
تراژدي ، كمدي ، حماسي ، از اعم سينمايي مختلف گونههاي
تاريخي ، جنگي ، سياسي ، عرفاني ، فلسفي ، خانوادگي ، اجتماعي ،
بوي و رنگ زماني...و نوجوان و كودك مدرن ، پست مدرن ،
و زندگي از كه كرد خواهد پيدا پايدار و موثر زنده ، اصيل ،
گرفته سرچشمه ما خود آرمانهاي و غم و شادي و روزمرگي
.باشد
توسعه ميدانند كه ميداند خود مخاطب را كساني اتحاديه
آنها.است ماهواره پايگاههاي توسعه نهايتا آنتنها
كه ميبينند و است جمع فرهنگ بازار به حواسشان كه
مملكت جاي همه به نفوذ و ورود صدد در وارداتي محصولات
عظيمي بازار چه ويدئو بازار ميدانند كه آنها.هستند
توليد دست از بازار اين از عظيمي بخش كه ميدانند و است
و كسادي و ركود ميدانند كه آنها.است رفته در به داخلي
سالنهاي يعني خاكريز آخرين تحويل زمينه سينما ورشكستگي
و ملت دلسوزان ما مخاطبان.است خارجي فيلمهاي به نمايش
با گذشته ورشكسته سينماي انقلاب از بعد.هستند مملكت
شخصي سرمايه با كساني چه اگر افتاد كار به دولتي سرمايه
و توزيع و توليد كنترل دولت چون اما شدند سينما اين وارد
ميكرد سينما وارد سرمايه و بود گرفته دست به را نمايش
.گرفت شكل دولتي مديريت با هماهنگي در چيز همه تدريج به
اواخر در بود ، ملي سينماي صنعت نگران كه مديريت اين
صنوف بتواند كه جايي عنوان به را سينما خانه خود دوران
برسد آنها رفاهي و اداري مسائل به و كند راهاندازي را
دولتي سينماي ادامه در واقع در تشكيلات اين.كرد تاسيس
آن سرمايه تامين منبع اصليترين كه سينمايي گرفت ، شكل
.بود دولت
و سمعي محصولات بيشتر چه هر پيشروي دليل به كه امروز
به بيشتر چه هر سينما است لازم كشور داخل به خارجي بصري
سينما درآمد منبع اصليترين تغيير و شود نزديكتر مردم
است ، كرده پيدا اجتنابناپذير ضرورتي مردم به دولت از
.شود ساختار تجديد نيز سينما اين صنفي تشكيلات است لازم
به باشد ، مفيد ملي سينماي براي ميتواند امروز چه آن
قالب در كه است خودكفا و آزاد مستقل ، اصناف آمدن وجود
نظارت خود جانبي و داخلي مناسبات همه به اتحاديهها
رونق ايجاد و مافات جبران به دولت كمك با و باشد داشته
واقعيت اينبپردازد نمايش و توزيع و توليد چرخه در
نقش سينما سياستگذاري در است مصمم اتحاديه كه دارد
مصالح تامين اتحاديه اين جهتگيري اما.باشد داشته
و هنرها همه رونق به ميتواند كه است ملي سينماي
محصولات بازار در را عمل ابتكار و برساند ياري رسانهها
زمينهساز نهايتا و كند حفظ داخلي توليد نفع به فرهنگي
.باشد بينالمللي مناسبات در ايران موثرتر حضور
گردون
بودهايم بدهكار تاريخ به عقب صدسال
كلانتري پرويز
آثار كارشناسانه تحليل به كه ندارم آن قصد جا اين در من
ولي.نيست ساخته من از كار اين زيرا بپردازم ، الملك كمال
در و نكشيد را جديد شاه تصوير كمالالملك ميدانم فقط
.نخورد روز نرخ به نان و كرد تحمل را تبعيد رنج سالخوردگي
درگير بود جوان كه وقتي انقلاب از قبل احمدي احمدرضا
.بود شده موسيقي اساتيد با مصاحبهها از مجموعهاي تهيه
تاثير تحت سخت هنر استادان اين با برخاست و نشست اين در
برايم و بود گرفته قرار آنها كردار و رفتار و اخلاق
.دارند مشترك اخلاقي خصوصيات آنها همه ميكرد حكايت
كه هنراست نوپرداز شاعر يك از قول نقل گفتم كه اينها
اين.ميگرفتيم فرا آنها از را اخلاق كاش اي است سهل
نابسامانيهايش و امروز نقاشي وضعيت درباره كجا هر روزها
جا اين به بحثها گونه اين هم معمولا كه _ است گفتوگو
نتوانسته هنوز ايران معاصر نقاشي مثلا چرا كه ميكشد
كند؟ كسب ايران از خارج در مناسبي حياتي فضاي است
وسط اين نيست معلوم و..حسرتها و سئوالات بسياري و
ميزنند؟ چوب را جنازهاش كه كرده گناهي چه كمالالملك
وقايع بستر در را هنري جريانات كه است آن شايستهتر
.بنگريم تاريخياش
و سنتي شيوه به زندگي سالها از پس قاجاريه دوران ايران
يك مشروطيت انقلاب بود دگرگونيها و حوادث آبستن آسيايي ،
روشنگري آغاز دوران آن از پس دوران و.بود تاريخي ضرورت
نقاشي نمايي واقعيتاست سياسي واقعبيني بر مبتني
با است بوده ايران نقاشي در جديدي پديده كه كمالالملك
زمان آن روشنفكران سياسي واقعبيني و روشنگري انديشههاي
.آمد در همسو
انقلاب به و شد دگرگوني زمينهساز سياسي واقعبيني
كمالالملك كرد ادعا نميشود البته.انجاميد مشروطيت
همسوئي اين به ميشود ولي است ، بوده انقلابي هنرمندي
توجه زمانه روشنگري و واقعبيني با نقاشي نگاري واقعيت
چه اگر سربرد به اروپا در كه دوراني در كمالالملك.كرد
امپرسيونيستها نقاشي هنر در صنعتي انقلاب بازتاب از
نقاشي تحولات بر چه آن كه نكنيم فراموش اما ماند غافل
بدون.است هنري مكاتب كامل پيوستگي در است گذشته اروپا
ما براي بنابراين.رسيد بعدي مكاتب به نميشد رنسانس هنر
به ناگهان رنسانس درك بدون داشت انتظار ميشود چگونه هم
روند در كه اين يعني.شويم پرتاب نقاشي مدرن مكاتب
را عقبماندگي سال صد اين صورت هر در ايران در مدرنيته
.بودهايم بدهكار تاريخ به
قاب در سينما
فارنهايت 451
فرودگاهي مهدي
از درجه اين و ميگيرد آتش فارنهايت درجه در 451 كاغذ
كه فيلمي.سينماست تاريخ در اعداد مشهورترين از يكي گرما
فارنهايت آمد درخواهد نمايش به سينما 4 برنامه در امشب
.است فرانسوي نامدار سينماگر "تروفو فرانسوا" ساخته 451
"برادبري ري" نوشته نام همين به كتابي از برگرفته فيلم
و انساني جوامع فرداي روابط پيشگوي و روياپرداز نويسنده
از يكي عنوان به تروفواست انگلستان كشور محصول 1966
مانند فيلمسازاني جوار در فرانسه سينماي نو موج بانيان
فضاي در و شابرول كلود ريوت ، ژاك لوكگدار ، ژان رنه ، آلن
با "ربگرييه آلن" و "بازن آندره" نظريههاي و كلمات
ضوابط و اصول با كردن نرم پنجه و دست به دوربين و قلم
اروپاي در زندگي قواعد با نبرد به آن از فراتر و سينما
.است پرداخته بيستم قرن نيمه بحرانزده
ريگ مرده آنچه.است كتابسوزي داستان فارنهايت 451
آدمي تا برود ميان از بايد است گذشته نسلهاي مكتوب
مركزي قدرت كه را آنچه همه چراي و بيچون پذيرش آمادگي
سوزانيده ادبي بزرگ شاهكارهايباشد داشته ميداند صلاح
كتابخانههاي و كتابخوانها يافتن براي كاوش و ميشوند
.دارد ادامه همچنان سياهپوش ماموران سوي از باقيمانده
بيكتاب اما بسپارند آتش به تن حاضرند كه كساني هستند
و فكر از عاري دنيايي سياه عاقبت كه چرا نكنند زندگي
هم ديگراني.ميبينند مجسم خود فراروي آساني به را فرهنگ
و ذهن در تا ميگريزند موعود سرزميني به كه ميشوند يافت
نيت.كنند محافظت را مانده برجاي آثار اندك خود زبان
خيابانها و خانهها حتي و افكار آدمها ، كردن متحدالشكل
مختلف سياسي نظامهاي در كه است اقتدارگرايانهاي روش
قالب در اگر انسانها فرديت كردن محو.دارد شيفتگاني
ميبرد ، يورش نوشتار و مكتوبات به فارنهايت 451 نمادين
پوشش را وسيعتري شعاع امروز جمعي رسانههاي جهان در
اتحاد و شدن يكي هدف با نه يكسانسازي سياست و ميدهد
و درونيات مقاومت و اصطكاك از كاستن قصد به بلكه
از مراتع به انساني رمههاي دادن سوق و افراد انديشههاي
خيال با را فارنهايت 451.ميپذيرد صورت شده تعيين پيش
و هرجا و هركس با فيلم اين شباهت هرگونه.ببينيم آسوده
و است تصادف سر از فقط تاريخ از لحظه هر در عملكردي هر
.بس
|