آينده ناپذير پايان دارايي دانايي ،
كلمه كه گرفت نظر در زماني بايد را انسانيت مرحله ابتداي
فكر انتقال و عقايد بيان براي كلمات.آمد بوجود كلام و
و مصنوعات تكامل كه است بديهي.هستند ابزار حكم در
آنها از و ساخته قرنها طول در انسان كه ابزارهايي
فكر انتقال ابزار تكامل مديون حدي تا است ، كرده استفاده
و واضح انديشيدن وسيله تنها نه كلمات و الفاظ".است بوده
سازمان در بهبودي پيدايش سبب بلكه است ، بوده روشن
و تربيت و تعليم براي وسيله بهترين و است گشته اجتماعي
نسلهاي ميان محكمي عقلي ارتباط هنر ، و فرهنگ انتقال
جديدي وسيله لغات ، پيدايش با.است آورده فراهم متوالي
(1)".شد پيدا يكديگر به افراد پيوستگي اتصال ، براي
يكديگر با را واقعيت از نماديني تصاوير همواره انسانها
و گوتنبرگ توسط چاپ دستگاه اختراع.كردهاند مبادله
و گرديد نمادين تصاوير گسترش موجب چاپ ، صنعت بعدي توسعه
توسعه حال در نمادهاي همين بر قرنها طول در بشر توانايي
تلويزيون ، راديو ، تلفن ، تلگراف ، اختراعاست بوده مبتني
را انسانها نياز مورد نمادين تصاوير ماهواره ، كامپيوتر ،
دانايي ابعاد بر نسبت همان به و كرده گسترده بسيار
.است افزوده
همه.استوارند دانايي بنيان يك بر اقتصادي نظامهاي همه"
وجود پيش از كه اجتماع برساخته منبع اين به تجاري موسسات
وقتي بازرگاني مديران و اقتصاددانانوابستهاند داشته ،
معمولا ميكنند ، محاسبه را توليد نياز مورد نهادههاي
زمين و كار نيروي و سرمايه برخلاف را دانايي بنيان
تمام از اكنون منبع اين كه حالي در ميگيرند ناديده
(2)".است مهمتر منابع
دانايي اقتصاد
و بيست قرن به ورود آستانه در و بيستم قرن دوم نيمه در
اقتصاد در هيجانانگيز واقعا رشد يك آستانه در ما" يكم
قرار دانايي اقتصاد سمت به حركت كوران در عبارتي به دنيا
كار ، نيروي و زمين از استفاده كشاورزي ، دوران درداريم
نيروي با را زميني منابع صنعتي عصر در.اندوختيم ثروت
اين كه ميبريم پي اينك و آميختيم هم در سرمايه و انساني
(3)".ميآورد بوجود را تفاوتها كه است دانايي
ايدهها ، به بيشتر موفق ، و بزرگ شركتهاي واقعي ارزش
و است نهفته آنها كاركنان مغز در كه اطلاعاتي و بصيرتها
كه دارد بستگي اختراعات امتياز حق و اطلاعاتي بانكهاي به
خطوط تعداد به نه ميباشد ، شركتها نوع اين اختيار در
خود ترتيب ، بدين آنها ، ملموس داراييهاي ديگر و توليد
.است شده مبتني ناملموس عوامل بر پيش از بيش سرمايه
ديگر غايي جانشين شود ، استفاده آن از درست اگر دانايي"
مشكل ايده اين با هنوز اقتصاددانان.شد خواهد نهادهها
دانايي ، تاكنون ولي.است سخت آن كردن كمي زيرا دارند ،
از يكي نباشد ، يا باشد اندازهگيري قابل خواه
توليد عامل مهمترين و منظورهترين چند و انطباقپذيرترين
حتي شايد و خام مواد كار نيروي و زمين كه شرايطي در.است
ولي.كرد تلقي فناپذير و محدود منابعي ميتوان را سرمايه
برخلاف دانايي از.است پايانناپذير لحاظ همه از دانايي
ميتوانند واحد آن در شركت دو توليد ، خط يا ذوبآهن كوره
بيشتر دانايي توليد براي آن از ميتوانند و كنند استفاده
(4)".بگيرند بهره
دانايي نوسازي
كه معناست بدان امروزه تغيير ، زياد فوقالعاده سرعت
كه دانايي يعني.ميشوند منسوخ سريعتر معيني واقعيتهاي
مقابله براي.ميشود ناپايدارتر آمده بوجود آنها براساس
تكنولوژيك ، ابزارهاي اخيرا ناپايداري ، عامل اين با
شتاب را علمي توسعه و پژوهش تا شدهاند طراحي سازماني
فرايند به بخشيدن سرعت قصد به نيز ديگري ابزارهاي.بخشند
.آمدهاند بوجود يادگيري
پيشرفته تكنولوژي داراي جوامع كه است اين مهم بسيار نكته
همانگونه.ميدهند سازمان نو از را خود دانايي بهتدريج
روزمره سياست و كار و كسب در كه فني دانش ديدهايم ، كه
.ميشود انتزاعيتر روز هر است ، نياز مورد
كمك به.ميپاشند هم از دارند مرسوم ، علمي رشتههاي
به ميتوان اكنون را اطلاعات و دادهها همان كامپيوتر ،
برش يا كرد طبقهبندي متفاوتي كاملا شيوههاي به آساني
مسالهاي تا ميكند كمك استفادهكننده به امر اين.داد
ماوراي و ببيند متفاوت كاملا زواياي از را واحد
هوش پيشرفتهاي حاضر ، حال دركند تركيب را (5)دانايي
كردن متمركز براي را تازهاي راههاي خبره ، نظام و مصنوعي
اين همه خاطر به.ميدهند ارائه كارشناسي مهارتهاي
،(6)شناخت نظريه به روزافزون علاقه شاهد ما تحولات ،
ديگر و اعصاب زيستشناسي ،(7)تشكيك منطق يادگيري ، نظريه
ميدهند ، شكل را دانايي خود معماري كه فكري پيشرفتهاي
(8).هستيم
ساختار كل قديمي موانع ريختن فرو با ديگر بار امروزه"
بار تاريخ درآمده ، لرزه به تغيير اثر در انسان دانايي
ما.است داده قرار تعجب علامت يك برابر در را ما ديگر
با بلكه نميآوريم ، گرد بيشتر واقعيتهاي فقط اكنون
توزيع و توليد اقتصادي امور تمامي و شركتها بازسازي
ميروند ، بكار دانايي تبادل براي كه را نمادهايي و دانايي
(9)".ميدهيم سازمان نو از كامل طور به
سازماني تحولات و دانايي
.دارد وجود متقابل تفكر دو آينده سازمانهاي مورد در
براي آينده سازمانهاي كه ميكنند پيشنهاد عدهاي
صورت به بايستي پرتلاطم محيط و سريع تغييرات به پاسخگويي
براي سازمانها كه است آن ديگر اعتقاد و شوند طراحي پويا
بايستي آينده ، پرخطر تكنولوژيهاي و پيچيدگي با مقابله
(10).باشند داشته مكانيكي جديد ساختار
و علم توسعه نگيريم ، نظر نيزدر را فوق تفكر دو اگر حتي
بر فراواني اثرات مداوم تغييرات و جامعه در دانايي
در تكنولوژيك توسعه".است داشته سنتي سازمانهاي
را دور راه از كامپيوتري ارتباط نرمافزار و سختافزار
سنتي سازماني محيط براي امكانپذير گزينهاي عنوان به
بزرگ سازمانهاي در كامپيوتري نامطلوب خدمات.است درآورده
.است نموده منتقل كاركنان به را سنگيني مسئوليت بار
اين اداري كاركنان و حرفهاي افراد به شبكهاي تكنولوژي
كه محلي يا منزل در را وظايفشان كه ميدهد را امكان
موجب امر اين و دهند انجام است ، عملي ماهواره با ارتباط
كاهش و كار محيط در تنش هزينهها ، بعضي تاخير ، حذف
(11)".ميگردد روزانه مسافرتهاي
به فرصت دادن چگونگي تصويري ، و كامپيوتري ارتباطات"
كنترل و كردن اداره نوين شيوههاي بررسي براي را مديران
.ميگذارد نمايش ، به جديد تكنولوژيهاي طريق از سازمان
برقراري براي را خود وقت بيشتر مديران حاضر حال در
صرف جلسات و ملاقات مكاتبات ، تلفن ، بهوسيله ارتباط
مديريت سطوح نوين تكنولوژيهاي بهكارگيري با.ميكنند
و يابد گسترش كنترل حيطه شده ، حذف ميتواند سازمان در
(12)".آيد بهوجود بيشتري هماهنگي
پست سرسخت مدافعان از كه مايكروسافت مديران از يكي
كردن دموكراتيزه در مهم عامل را آن" است (13)الكترونيك
به:ميگفت رابطه اين در وي.ميكند توصيف مديريت ساختار
در را فرهنگ ديگر چيز هر از بيش كه عبارتي من نظر
است ، الكترونيك پست ميكند ، بيان خلاصه بهطور مايكروسافت
و ساخته گسترده مسطح بهطور را سازمان يك الكترونيك پست
رئيس و منشي وجود به نيازي ديگر.ميسازد افقيتر را آن
با ميتواند فردي هر.ندارد وجود عمودي ساختار يك و دفتر
پست شماره همه ، و كند برقرار ارتباط ديگر فرد هر
(14)".ميدانند را همديگر الكترونيك
مجبور را ما تحول و تغيير به هوشيارانه پاسخ و بيشتر فهم
و كار در مشاركت نحوه كار ، متفاوت مباني كه ميسازد
.نماييم مجدد بررسي را بازرگاني قلمرو در خود جايگاه
(15).است داده نويني ساختار كار مفهوم و ماهيت به تحول
حساسيت خود خارجي محيط به نسبت بايستي سازمانها همه
به نسبت آنكه بدون سازمان بر داخلي توجه.باشند داشته
ميتواند بدهيم ، نشان هوشياري بازار فرصتهاي و توسعهها
از زيادي مثالهاي گوياي تاريخ.گردد سازمان نابودي موجب
در آگاهي و توجه عدم هزينههاي كه است صنايعي و سازمانها
متحمل را مشتريان نيازهاي و نوين پيشرفتهاي بازار ، مورد
(16).شدهاند
كار محتواي تغيير
كه هستيم سازماني انسان از خاصي نوع پديدارشدن شاهد ما"
متعهد سازماني هيچ به اساسا بسيارش همبستگيهاي بهرغم
و مهارتها كه دارد آن به تمايل فردي چنين.نيست ملزم و
دراختيارش سازمان كه تجهيزاتي با را خود خلاقه نيروي
فراهم سازمان همين كه موقت گروههاي داخل در و ميگذارد
(17)".گيرد بهكار مشكلات حل براي ميآورد ،
ساختارهاي ابداع و متفاوت تكنولوژيهاي در مداوم تغيير
شده كار محتواي و مفهوم در تغيير موجب سازماندهي ، نوين
به و فرديتر مشاغل كار ، دانايي محتواي بالارفتن با.است
و كمتر فكري كارگرانميشوند تعويضناپذيرتر ديگر بياني
ابزار با فكري كارگر هر.ميگردند جايگزينپذير كمتر
ترك را خود كار محل كارگري وقتي.ميكند كار متفاوتي
پيدا مهارت همان با را ديگري شخص بايد يا شركت ميگويد ،
رياضي نظر از كار اين مهارتها ، تنوع افزايش با كه كند
آموزش را جديد شخص يا بود ، خواهد پرهزينهتر و دشوارتر
هزينههاي بدينترتيب.شد خواهد تمام گران هم آن كه دهد
نسبت همان به و مييابد افزايش فردي هر جايگزينكردن
.ميرود بالا چانهزنياش قدرت
كمتر كاركناني شركتها كه است اين امروزي تحولات نتايج
صنايع در.ميكنند استخدام بالاتر حقوقي با اما گذشته از
قديمي ، استبدادي فرماندهي ساختار پيشگام ، و رشد روبه
كار شيوه را آن جاي و ميافتد كار از دارد رفتهرفته
مسئوليت و همكاري مبتنيبر يا تساويطلبانهتر جديد
(18).ميگيرد دستهجمعي
نياز كار نيروي به پيشرفته اقتصاد و امروزي سازمانهاي
.باشد داشته دسترسي نهادهها از بالايي سطح به كه دارد
انواع همه به آزاد بسيار و فوري دسترسي كار نيروي اين
به ربطي ميشد تصور حال به تا كه دارد نياز اطلاعاتي
نياز كاركناني به نوين اقتصاد.باشد نداشته بهرهوري
روشهاي مكرر تغييرات با را خود سرعت به بتوانند كه دارد
دهند ، انطباق نهتنها روزانه ، زندگي و سازماندهي و كار
(19).كنند پيشبيني را تغييرات اين حتي بلكه
دانايي نوين كاربردهاي
روي تحولاتي.ميكنيم شگفتانگيززندگي عصري در ما
.نبود كردني باور هم آن تصور گذشته سال چند در كه ميدهد
كه ميكند وادار را ما الزامي فشارهاي و انتظارات افزايش
كاري ، مشكلات و زندگي كلي مسائل براي و بدانيم بيشتر
(20).بيابيم جديدي راهحلهاي
در و موقتي سازمانهاي و تحقيقاتي مراكز در امروزي انسان
و ربط يكديگر به را دادهها گذشته ، از بيشتر خانه ، محيط
قابل اطلاعات شكل به و ميكند پردازش داده ، انسجام
در را اطلاعات از معتنابهي تصاوير و درميآورد استفاده
متفاوت اندازههاي با و متنوع طرحهاي و مدلها قالب
.ميدهد قرار هم روي دانايي
تركيباتي از تازه كاملا موادي توليد به نوين دانايي
و ميبرد راه بيولوژيك مواد تا گرفته هواپيماسازي براي
عميقتر دانايي.ميافزايد مواد جايگزيني در ما برتوان
ويژگيهاي به دستيابي براي ميدهد امكان ما به اكنون
در سفارشي موادي مطلوب ، مكانيكي يا الكتريكي و حرارتي
.كنيم توليد مولكولي سطح
انرژي و ترابري مواد ، جانشين آنكه از گذشته دانايي
واقع در.ميگردد نيز وقت در صرفهجويي باعث ميشود ،
دانايي توسط نيز مكان.ميماند باقي پنهان نهادهاي زمان
كنندگان تامين ارتباطبا برقراري.ميشود تسخير و حفظ
اطلاعات پردازش پيشرفته سيستمهاي از استفاده با قطعات ،
درآورد گردش به سريع را انبار موجودي ميتوان ارتباطات و
حال در دانايي (21).كرد صرفهجويي انبار فضاهاي در و
محصول و كار تا ميدهد اجازه ما به گسترش و پيشرفت
و داده انجام مصالح و مواد كمتري مقدار با را بيشتري
عادي مردم و توليدكنندگان از بسياري.كنيم توليد
طور به بيشتر ، دانايي توليد و ثروت توليد براي ميتوانند
برعكس دانايي.كنند استفاده واحدي دانايي از همزمان
و است كاربرد قابل منظوري هر براي كارخانه و مزرعه
توليد براي كه منابعي همه ميان ازاست پايانناپذير
از انعطافپذيرتر و روانتر هيچكدام است ، لازم ثروت
عنوان به ميتوان دانايي از واقع در.نيست دانايي
.كرد استفاده ديگر منابع براي جانشيني
دانايي ثمرات و ارزش
مسائل تصميمگيرندگان و مسئولين جامعه ، افراد همه
هوشيار بايستي كشور صنايع هاو كارخانه استراتژيك ،
مستمر ، تحولات و تغيير و اطلاعاتي علوم عصر در و باشند
داشته خود ذهن در هميشه را دانايي يعني دارايي گرانترين
هر از قبل" آينده و كنوني دنياي در كه بدانند و باشند
محرك اقتصاد كه آن نه است اقتصاد محرك كه است دانايي چيز
سازد ، محدود را دانايي كه كشوري هرباشد دانايي
(22)".است ساخته منجمد پركابوس ، گذشته در را شهروندانش
و فوقالعاده رشد از ناشي ميتواند فقط اقتصادي رشد"
آن در پيشرفته كشورهاي كه باشد منبع يك بهرهوري چشمگير
علمي كارگران و علمي كار آن و هستند رقابتي ضريب داراي
غذايي مواد و انرژي به كشورها ، و ملتها همه (23)"است
تبديل ثروت به بتواند كه دانايي به ولي دارند مبرم نياز
داده بانكهاي به بايد كشورها و ملتها.محتاجند نيز شود
آسان و ساده دسترسي جهاني ارتباطي شبكههاي و اطلاعات و
در.آيند نائل روزافزون دانايي به باشند قادر تا داشته
ابتداييترين از هنوز جهان بخشهاي از بسياري" شرايط اين
سانسور و فرهنگي سركوبي با و محرومند اطلاعاتي آزاديهاي
پنهانكاري وسواس كه مواجهند دولتهايي و مطبوعات بيرحمانه
(24)".دارند
آسان و سهل ارتباطات و اطلاعاتي آگاهي توسعه و رشد ولي
شدن پديدار و ماهوارهاي و كامپيوتري شبكههاي طريق از
دولتها ارتباطات ، و اطلاعات كامپيوتر ، بر مبتني اقتصاد
نشان بيشتري توجه دانايي مباحث به كه ساخته مجبور را
آينده قرن در اينكه با توجه با حال هر به.دهند
كجا در بدانيم بايد ما است دانايي خام ، ماده بنياديترين
هدفي چه به و برويم ميخواهيم جهت كدام به و داريم قرار
.گرديم نائل
شركتهاي و صنايع در اطلاعات تبادل و ايجاد و دانايي چون
يا توليد از واحد هر ازاي به سرمايه به نياز توليدي ،
با كشوري كه معناست بدان اين و ميدهد كاهش را بازده
سرمايه ميزان همان با امروزه ميتواند محدود سرمايههاي
به.باشد داشته بهتر مراتب به وضعي خود ، قبل سال تا 10 5
به نياز پيشرفته ، دانش و دانايي اينكه به نظر حال هر
كاهش را سرمايه و مكان زمان ، كار ، نيروي خام ، مواد
.شد خواهد يافته توسعه اقتصاد اصلي منابع از يكي ميدهد ،
و تبادل ابزار و لوازم دانايي ، بنيانهاي بنابراينايجاد
ابعاد ، همه در دانايي روزافزون گسترش و دانش توسعه
سازمانها مديران و دولتمردان فكري اولويتهاي از بايستي
.باشد خصوصي و دولتي موسسات و
مهرياري حجتالله
.موجوداست روزنامه دفتر در پانوشتها *
|