صوفيه نظري و نقدعملي
يوسفپور محمدكاظم دكتر نوشته "صوفي نقد" كتاب بررسي
ميكند توجه جلب اول وهله در كتاب اين مطالعه در آنچه *
يوناني انديشههاي تاثير از.است شده مطرح موضوعات كثرت
و كلامي انديشههاي پيدايش سير تا گرفته باستاني ايران و
صوفي نقد كتاب در متنوعي و گوناگون موضوعات عرفاني ،
فرصت آنها تكتك در نظر امعان و بررسي كه ميخورد بهچشم
محمدكاظم دكتر نوشته صوفي نقد ميطلبد زيادي بسيار
اقوال بر تكيه با تصوف تاريخ انتقادي بررسي يوسفپور
به صفحه در 468 كتاب ايناست هجري هفتم قرن تا صوفيان
بخش:است گرديده تنظيم بخش سه در آن مطالب و رسيده طبع
تصوف ، سير و پيدايش فصول ،(شاخهها تا ريشهها از) اول
را تصوف سلسلههاي و مكتبها و تصوف دروني و بيروني نقد
توحيد ، فصلهاي شامل (نظري تصوف نقد) دوم بخش.ميشود شامل
تصوف نقد) سوم بخش.است پراكنده مباحث فصل و ولايت عشق ،
.است شده تنظيم پراكنده مباحث فصل و سماع فصل دو در (عملي
و فهرستها ماخذ ، يادداشتها ، شامل كتاب پاياني بخش
.است كتابشناسي
ميكند توجه جلب اول وهله در كتاب اين مطالعه در آنچه
يوناني انديشههاي تاثير از.است شده مطرح موضوعات كثرت
و كلامي انديشههاي پيدايش سير تا گرفته باستاني ايران و
صوفي نقد كتاب در متنوعي و گوناگون موضوعات عرفاني ،
فرصت آنها تكتك در نظر امعان و بررسي كه ميخورد بهچشم
صميمانه كوشش نشاندهنده و ميطلبد زيادي بسيار
كوچكي دائرهالمعارف توانسته كه است يوسفپور محمدكاظم
نويسنده.آورد فراهم اول قرن هفت در صوفيه عمل و فكر از
به مختلف ادوار در كه انتقادهايي بيان به دوم فصل در
و سنت اهل انتقادهاي شامل هم كه ميپردازد شده صوفيه
تاريخ طول در خود صوفيه كه انتقادهايي هم و است شيعه
مختلف نحلههاي اول ، بخش سوم فصل در.كردهاند ازخود
و عراق و خراسان مكتب تا گرفته سني و شيعه تصوف از تصوف
در بخش همين در تنها.ميشوند مطرح گوناگون سلسلههاي
بعد و شده تعريف ابتدا تصوف اهل مكتب و سلسله حدود 30
سپس و گرفته قرار بررسي مورد آنها پيدايش دلايل
دامنه.است گرديده ذكر مفصلا شده آنها به كه انتقادهايي
و شده كشيده نيز بزرگ شاعران ديوان تا انتقادها اين
همراه نظم و نثر كتابهاي از مفصلي نقلقولهاي با همهجا
بسيار كتاب مباحث ميدان ميشود ديده كه همانطور.است
.نيست آسان وسيعي ميدان چنين در حركت طبيعتا و است فراخ
پرداخته آن به كتاب اول بخش در كه دشواري موضوعات ازجمله
اسلام صدر اسلامي جامعه در كلامي علوم پيدايش زمينه شده ،
كتاب موضوع با مستقيمي ارتباط كلامي علوم اگرچه.است
عامل دو و مينهد گام آن در جسورانه نويسنده ولي ندارد
وجود اول ، عاملميكند مطرح كلامي علوم پيدايش براي را
شبهه و شك ايجاد در همواره كه است متظاهر نمايان مسلمان
شبهه ايجاد از فرصتي هر در" و ميكوشيدند مسلمانان دل در
..و نميكردند كوتاهي -ساده اعراب -اسلام داعيان اذهان در
نجوا گوششان در را دينشان اصول تحليل و توجيه ضرورت.
كلامي علوم پيدايش "بيروني مسببان" اينان"ميكردند
علوم پيدايش دروني عوامل به سپس نويسنده.شدهاند دانسته
يعني اسلام اوليه منابع":ميگويد و ميكند اشاره كلامي
ص) ميخواندند تفكر به را خود پيروان پيوسته حديث و قرآن
يكي شده ، دانسته عامل دو محصول كلامي علوم درواقع.(30
و ذات) دروني عامل ديگر و (اسلام بدخواهان) بيروني عامل
مهمترين از يكي پيدايش ترتيب بدين و.(اسلام دين ماهيت
افراد مشتي به ميشود منسوب اسلامي تفكر شاخههاي
قرآن در اينكه صرف آيا.اغواگر فرد گروهي و سادهدل
ميتواند شدهاند دعوت الهي آيات در تفكر به مسلمانان
مرجئه و معتزله و قدريه چون بزرگي فرقههاي پيدايش موجب
از خارج كلامي علوم ريشهيابي مسلما شود؟ آنها مانند و
و ريشه در بيشتر غور شايد و است بوده مولف اصلي كار حوزه
دور خود پژوهش اصلي موضوع از را او كلامي علوم منشا
گذرا نگاه كه ميآيد پيش سوال اين جا اين در وليميكرد
مجموع در آيا و داشته ضرورت حد چه تا مسائل قبيل اين به
ميكند؟ اثر فكري انسجام به كمكي
قرار متكلمان مقابل در را صوفيه ص31 در نويسنده
و بحث راه از ديني موضوعات با متكلمان زيرا ميدهد ،
.نبود صوفيه مطلوب روش ، اين و ميشدند روبهرو استدلال
بهگونهاي مطلب طرح شيوه همه اين با.است صحيح نظر اين
صوفيه گويا كه ميشود ايجاد شبهه اين ذهن در كه است
رويگردان تفكر و تامل هرگونه از و احساساتي افرادي
و سادهانديشي سادهنگري ، طرفدار" افرادي:بودهاند
حال و "نداشتند عقلاني كنكاش پرواي" كه "قرآن سادهفهمي
ولي است ، نبوده اين نيز مولف نظر شايد و نيست چنين كه آن
كثرت حقيقت در.ميكند القا را مفهومي چنين نگارش شيوه
.ميكند سلب نويسنده از گاه را مطلب پرورش مجال مطالب ،
طرفدار را صوفيه ص31 چهارم سطر در نويسنده مثال براي
را آنان صفحه ، همين ششم سطر در و ميكند معرفي ظواهر حفظ
خود سخن ظاهر به دستكم و ميسازد منسوب باطني گرايش به
كردن خلط نيز تناقضها اينگونه بروز منشا.ميكند نقض را
مرز ازجمله است ، تصوف فرهنگ مختلف حوزههاي ميان مرز
و (نميآيد ميان به نامي ازآنها كه) الحديث اهل ميان
.غيره و متصوفان و مفسران و زهاد
نامي كبري ، نجمالدين آثار نام ذكر ضمن ص 47 ، در نويسنده
در و نميآورد ميان به "فوائحالجمال" او اثر مهمترين از
به آن انتساب كه ميبرد نام آدابالسلوك رساله از عوض
قديمترين":مينويسد درص 52 همچنيننيست قطعي "كبري"
ملطي ابوالحسن آورده هجوم صوفيانه معاملات بر كه كسي
يعني زمان آن تا كه است معني بدان اين ".است(وفات 377)
نشده واقع صوفيه بر رديهاي هيچ چهارم قرن نيمه كم دست
را اين خلاف قبل صفحات در نويسنده كه حالي در است ، بوده
.بود كرده ثابت
نظريات شدن مطرح با دوم ، قرن در كه دارد عقيده نويسنده
(دوم؟ وهله)دوم مرحله در صوفيانه عمل عرفاني ، عاشقانه
و آثار كه داشت توجه بايد.(ص 31) است گرفته قرار اهميت
هميشه عرفاني سلوك كه ميدهد نشان مانده جا به مدارك
نويسنده آنچه و است بوده صوفيان زندگي عملي شيوه بر ناظر
دوم وهله در هيچگاه ;مينامد (؟)"عرفاني عمل" را آن
تصريح بعد كمي نيز نويسنده خود چنانكه.نگرفت قرار اهميت
نويسنده ، نظر برخلاف كه) عارفانه عشق پيدايش كه ميكند
و بدانيم سوم قرن به مربوط را آن نظري انسجام است بهتر
و مجاهدات نتيجه خود وجدآميز ، احوال بروز و (دوم نه
.(ص34) است عارفان رياضات
را شاعري و شعر به صوفيان توجه ص 41 ، در يوسفپور دكتر
كه دارد عقيده و دانسته پنجم قرن عرفان ويژگيهاي از
را نثر خود انديشه مباني تبيين براي اين از پيش صوفيه"
فقط اينجا در نويسنده احتمالا."بودند گرفته كار به
مجموعه نه است ، داشته نظر در را فارسي عرفاني ادبيات
اشعار از غير زمينه اين در كه چرا.را عرفاني ادبيات
و جنيد و شبلي و نوري و حلاج چون صوفياني از كه فراواني
ابوالعتاهيه چون شاعراني آثار است ، دست در ديگر صوفيان
مستقيما اينكه با نيز را (وفات 167) بشار و (وفات 211)
بسيار عرفاني شعر زبان پرورش در بايد نبودند ، صوفي
قبل عرفاني آثار به نويسنده مسلما.دانست موثر و كارساز
ابهام اين اينهمه با نبودهاند ، بياعتنا پنجم قرن از
علاقه سبب به نويسنده كه ميرسد نظر به.است باقي همچنان
حوزهها مجذوب پژوهش ، موضوع قبال در زياد بسيار شيفتگي و
تلاش و اهتمام صرف با و است بوده تحقيق مختلف زواياي و
پرداخته جستجو به تصوف فرهنگ مختلف شاخههاي در فراوان
زمينهها بعضي در تامل از اندكي امر همين شايد و است
اين مختلف عرصههاي در را بيآرام عبور نوعي و كاسته
قابل علمي اشتياق ازلحاظ هرچند كه است گرديده موجب فرهنگ
را اشتباهاتي و ميكاهد كار دقت از گاه اما است ، ستايش
آن از ميشد تامل اندكي با شايد كه ميكند كار داخل
آخر سطر ص 40 در نويسنده مثال عنوان به.كرد اجتناب
در رندي و مستي شيوه سردمداران از را خرقاني ابوالحسن
قبض بر مبتني عرفان به توجه با كه است دانسته پنجم قرن
او مورد در را رندي مخصوصا و مستي لفظ كاربرد خرقاني ،
يا.دانست پذيرفتني بتوان است ممكن مسامحه راه از تنها
در را سعدي نام يكديگر ، بر مشايخ انتقادات فصل در مثلا
را سعدي نميتوان كه حالي در است آورده صوفيان شمار
.ناميد مشرب صوفي حتي و صوفي مشخصا
اعمال بروز" استدراج عرفاني اصطلاح سطر 12 ص 222 در
.است نادرست كه شده معني "مومن غير از خارقالعاده
فرقه موسس عنوان به بسطامي بايزيد از ص 35 در همچنين
و مورد اين در موسس كلمه كه ميشود برده نام طيفوريه
سهليه ص 35سطر 11 ، در.تجديدنظراست شايسته مشابه موارد
به است بهتر كه شدهاند معرفي بنعبدالله سهل پيروان
ص 108 در همچنين.شود اصلاح تستري بنعبدالله سهل صورت
سلمي نجيد عمروبن:كامل صورت به است بهتر نجيد عمروبن
از يكي كه "گدايي" لفظ مورد در اين بر علاوه.بيايد
كه ميشود ايجاد سوال اين است ، پراكنده مباحث عنوانهاي
عرفاني زبان در مصطلح لفظ از مشابه موارد در كه حالي در
كلمه از سوال و كديه اصطلاح جاي به چرا است ، شده استفاده
در گدايي لفظ اينكه به توجه بااست شده استفاده گدايي
به نيست بهتر آيا ندارد مثبتي بار زبان امروزين دلالت
عرفاني زبان در كه "كديه" مصطلح لفظ از گدايي جاي
شود؟ استفاده دارد را خود خاص مدلولهاي
متصوفه بر شيعه نقد
.دارد اختصاص تصوف بيروني و دروني نقد به كتاب دوم فصل
شده بررسي متصوفه شيعه نقد فصل ، اين قسمتهاي از يكي در
و (ع)علي حضرت جمله از شيعه امامان به بخش ، اين در.است
شده داده نسبت صوفيان رد و ذم در مطالبي (ع)صادق حضرت
را بصري حسن بر (ع)امير حضرت رد نويسنده جمله از.است
را بصري حسن (ع)امير حضرت كه ميگويد و ميكند نقل
سخن اين اول نظر در.(ص 57)است خوانده "امت اين سامري"
امير حضرت چيز ، هر از صرفنظر زيرا.ميرسد نظر به عجيب
هجري بصري 110 حسن وفات تاريخ و درگذشت هجري سال 40 در
شهادت هنگام در و آمد دنيا به هجري سال 21 در حسن.است
وقت اين در حسن و نداشت سال هنوز 20 او (ع)علي حضرت
او اميرالمومنين تا باشد بوده خود زمانه مفتي نميتوانست
.بخواند قوم سامري مسلحانه جنگ به ندادن فتوا سبب به را
به مربوط قضايا اين ميدانيم اينكه به توجه با بهويژه
حسن مخالفان بعدها را افسانه اين و است بوده قبل سالها
و ساخته وقت تندروي گروههاي و خوارج پيروان و بصري
مطالب اين اظهار در يوسفپور آقاي منبع.پرداختهاند
نيز كتاب آن ماخذ و است اسلامي عرفان مباني نام به كتابي
را خود وقت از مقداري نگارنده.است شده ذكر طبرسي احتجاج
و بيابد طبرسي احتجاج در را مذكور كلام ماخذ تا كرد صرف
مطلبي چنين احتجاج كتاب در كه شد مسلم يقين و قطع بهطور
اسلامي عرفاني مباني كتاب در كه دانست بايد.ندارد وجود
است ، گرفته قرار صوفي نقد كتاب نويسنده استفاده مورد كه
تخريب چهرهاي تصوف و زهد پيشگامان ديگر و بصري حسن از
به كتاب آن در جعلي مطالبي و شده ارائه جعلي و شده
بود بهتر و ندارد صحت كه شده داده نسبت (ع)شيعه امامان
اظهارات ، اينگونه و ميشد استفاده معتبرتري منابع از
.نميگرفت قرار استدلال مبناي
صوفيان بازي شاهد نقد
مباحث نقد به شد اشاره چنانكه صوفي نقد كتاب دوم بخش
.است عشق بخش اين از دوم فصل عنوان.ميپردازد نظري تصوف
رابطه مورد در كلياتي بيان از پس فصل ، اين در نويسنده
صوفيان "بازي شاهد" در بحثي حسن ، و عشق و توحيد و عشق
تحت را صوفيان حسنجويي و ستايي جمال مظاهر تمام و دارد
فصل ، ابتداي در نويسنده.است داده قرار بازي شاهد عنوان
معني "خوبروي و جوان مردان با مهرورزي" را بازي شاهد
ابوالحسين چون بزرگي صوفيان دنبالآن ، به و است كرده
اصفهاني داوود چون عاشقانهاي مشرب به ذوالنون و نوري
عرفان در محبت مضمون ميدانيم چنانكه.شدهاند منتسب
نظريات در محبت با كلي به سمنون حتي و ذوالنون و نوري
بشري حسن از آنها تلقي حتي.دارد تفاوت اصفهاني داوود
از پس" كه ميخوانيم صوفي نقد كتاب در.است متفاوت هم
مكتب پيرو صوفيان ميان در بيشتر بازي شاهد سوم قرن
هم ابوالخير ابوسعيد نام ص 197 در."داشته رواج خراسان
در كه عبرتآموزي حكايت از و شده ذكر گروه اين شمار در
تهذيبي و تربيتي شيوههاي بر ناظر و آمده اسرارالتوحيد
به حكم است ، مخالفانش و پيروان قبال در ابوالخير ابوسعيد
اين با كه كساني.است شده ابوالخير ابوسعيد بازي شاهد
آشنايي ابوسعيد بزرگ پسر بوطاهر ، به مربوط شيرين حكايت
درست حكايت اين اخلاقي پيام كه ميدانند خوبي به دارند
.است گرفته صوفي نقد كتاب محترم مولف كه است نتيجهاي عكس
با كه را مفسدهاي بفهماند دارد قصد ابوسعيد اينجا در
هتك و جنجال و جار كرد ، سرباز از ميشود شيريني لوز نصف
عرفاني ادبيات در كه مواردي ساير در همچنين چرا؟ حرمت
از نيز است شده بيان تمثيل و حكايت قالب در مطالبي
اكتفا تمثيل ظاهر به كه ميرود انتظار هوشمند خواننده
نه ميگيرد شكل زبان بستر بر بيشتر ادبي حكايات.نكند
بنياني به قائل حكايات اينگونه برپايه نميتوان و تجربه
فرعي عنوان ولايت ، و توحيد كنار در را آن و شد اعتقادي
تمثيل چند وجود آيا.داد قرار نظري تصوف فصول از يكي
كه پادشاه به تاب گلخن عشق يا و اياز و محمود مثل نمادين
است عشق ادبيات روز آن سنت زباني عناصر از برگرفته
(ص 198)غزالي احمد بودن باز شاهد بر محكمي دليل ميتواند
عارف بقلي روزبهان":مينويسد خود نويسنده شود؟ دانسته
نقد است ، زيبارويان حسن دلبسته خود اينكه با ششم ، قرن
دانستن مساوي.(ص 202) ".دارد طريق اين گمراهان بر تندي
كه ميشود موجب جنسگرايي ، هم با طبيعي عشق نوع هر
پيروي نشاندهنده را سعدي عاشقانه غزليات تمام نويسنده ،
در نويسنده اگر شايد.(ص 204)بداند بازي شاهد طريق از او
صراحتا را آن و است آورده اصطلاح اين از كه تعريفي
نظر تجديد است ، دانسته "وخوبروي جوان مردان با مهرورزي"
در نويسنده متاسفانه ولي نميآمد پيش اشكال اين ميكرد ،
.است آورده را تعريفي چنين فصل ابتداي
مطرح ولايترا نظريه نويسنده نظري تصوف از بحث در
عارفان نزد ولي و نبي جايگاه ممتعيدرباره بحث ميكندو
مطرح باب اين در صوفيانرا مبسوطآراي طور به و دارد
قرن حوالي به مربوط را ولايت نظريه نضج نويسندهميكند
مولف خود البتهچنانكه.ميداند ترمذي حكيم آثار و سوم
ولايتيا پيدايشنظريه ،(ص 209)ميشود يادآور درستي به
از پيش به عرفاني زبان ولايتدر پيدايشمفهوم كم دست
شواهد اول قرن همان از كه بايددانست.بازميگردد سوم قرن
.است دست در زمينه اين در ومداركي
مشرف مريم دكتر
|