حقيقت؟ يا توهم فراشرقشناسي
از تاثير با "شرقشناسي" كتاب در سعيد ادوارد:اشاره
نوين گفتمان شكلگيري قدرت ، و گفتمان باب در فوكو آراي
از پس درست بعديعني به شانزدهم سده حدود از را شرقشناسي
تفكر ، علمي بينش و دانش گسترش پيامد صنعتي ، انقلاب وقوع
اين.ميداند فنآورانه و ابزاري خرد توسعه و انتقادي
ناپلئون حمله با همراه سعيد قول به كه شرقشناسي از شكل
نظير كشورهايي به غربيان تاختوتازهاي ديگر سپس و مصر به
... و هندشناسي مصرشناسي ، نام به رهاوردي يافت ، ادامه هند
شرقشناسي گفتمان كه است اين دارد اهميت آنچه اما داشت ،
آنچه بلكه نميماند محدود لشكركشيها محدوده در تنها
شاخههاي ايجاد يافت ، توسعه گفتمان اين درون از بعدها
آن درون از شرقي هنرشناسي و مردمشناسي زبانشناسي ، متعدد
نگاه و بررسي داشت توجه بدان بايد امروزه آنچه اما.بود
پي از كه مطلبي.پژوهشهاست و متنها اين به نقادانه
با و شرقشناختي پژوهشهاي پيشينه به توجه با ميآيد ،
نيز و بهرهگيري لزوم و شرقشناسان آراي نقد به توجه
.است شده نگاشته آنها گذاشتن سر پشت همزمان
انديشه و فرهنگ گروه
مطلع مفاهيمي از عربي ، و غربي ادبيات در جاها اغلب در
"مابعدي" مفاهيم رشته يك وعده كه ميخوانيم يا ميشويم
نو مضمون با مفهوم توليد قصد به كار اين.ميدهند را
جمله آن از.است آن دلالتي حالت تالي كه ميگيرد صورت
مدرنيسم ، پست كلنياليسم ، مابعد يا استعمار مابعد مفهوم
مابعد نيز و صنعتي دوران مابعد سرمايهداري ، مابعد
.فراشرقشناسي يا شرقشناسي
نوعي يا الفاظ با بازي تنها مساله اول ، وهله در
مفاهيمي چنين وجود واقعيت ، اما ميآيد نظر به دلالتزايي
و استعمار حضور زمان كه مفاهيمي.ميكند توجيه را
پيوند آن مابعد به را شرقشناسي و صنعتي دوران و مدرنيسم
و راديكاليسم كه هستيم تحولي شاهد ما امروزهميدهد
وجه -بنامند دارند دوست برخي كه آنگونه -بنيادگرايي
به حالت يك از تحول كه معناست بدان اين.است آن مشخص
در تاثيرش يا و آن امكان دلايل كه است حقيقتي آن ، مابعد
يا علمي خاص تحليلي نظريههاي ارائه و ديدگاهها ايجاد
ميان كه هستيم كشمكشي شاهد دقيقا ما.دارد وجود معرفتي
و امكان به معتقد افراد و "مابعد" وجود ضرورت منكر اشخاص
.دارد جريان آن ضرورت
از و -شرقشناسي گفتمان قرائت در شركتكنندگان از شماري
آن مابعد به شرقشناسي تحول به -ترنر برايان ميان آن
شرقشناسي پايان امكان انديشه در بلكه ندارند اعتقاد
بخش اين پايان به نسبت تعمق و بررسي از پس وي اما.هستند
به شرقشناسي پايان:ميگويد وي.نيست خوشبين مهم معرفتي
و دارد نياز نمونهها و ديدگاهها در اساسي اصلاح فرآيند
در مگر شود انجام نميتواند معرفتي مجدد شكليابي فرآيند
زيرا.غرب و شرق ميان سياسي روابط در عمده تحولات چارچوب
كه آن توجه قابل.دارد قدرت در تحول به نياز گفتمان تحول
زيرا ميگيرد قرار "مابعد" تحول دايره در ترنر برايان
با ويميكند نفي را شرقشناسي يافتن پايان امكان
آگاهي در تحول تراكم از ناشي كه ناخودآگاه انگيزهاي
از ويميكند احساس را دوباره شكليابي فرآيند اوست ،
مفهوم و قدرت مفهوم مثل را "مابعد" مفاهيم جنبه ، اين
روابط با را تغيير كه هنگامي و ميگيرد كار به گفتمان
و ديناميك واقعي ، روابطي كه -غرب و شرق ميان سياسي
مابعد تحولات در كلي طور به ميسازد ، مرتبط -است روزمره
حركت به اذعان و گفتمان و قدرت.ميگيرد قرار شرقشناسي
شرقشناسي مابعد به تحرك مفاهيم از بخشي واقعيت روزانه
گفتمان كه ترنر متاسفانه اما.است كنوني مرحله در
ميافتد سياهيفرو چالههاي در ميكند نقد را شرقشناسي
.افتادند آن در گذشته قرن دو طي شرقشناسي دانشمندان كه
و مدني جامعه مفهوم مشكل ترنر برايان مثال عنوان به
به استناد با را اسلامي و عربي جوامع در آن فقدان
فلسفي ميراث بر متكي شرقشناسي گفتمان ديدگاههاي
بوده مدني جامعه مفهوم خاص كه انگلوساكسوني و اروپايي
.است كرده بررسي
دوركهايم ، منتسكيو ، گرامشي ، انگلس ، ماركس ، هگل ، به وي
ارنست و وبر ، ويتفوگل ماكس دوتوكويل ، ميل ، استوارت جان
ديدگاههاي با ديگران و اينان همه.ميكند رجوع رنان
در توليد شيوههاي و پرداخته شرق بررسي به خود فلسفي
اين به همگي تقريبا آنان.كردهاند بررسي را شرقي جوامع
مدني جامعه فقدان شرق ، جامعه سياسي مشكل كه رسيدند نتيجه
عمل تنها ، فرد با حكومت قدرت رويارويي براساس كه است
تكرار پيوسته عرب ، جامعه در متوسط طبقه نبود و است كرده
با موازي نيروهاي فقدان نيز.كند ايفا را خود نقش تا شده
بارز مسلمانان و عربها سياسي درتاريخ حكومت مركزي قدرت
.است
كه گفتماني ;دارد چيرگي شرقشناسي گفتمان بر ديدگاه اين
آن ، پرتو در و ميپردازد عربي تمدن در مدني جامعه نبود به
و بررسي عرصه فرهنگي -سياسي پديده يك بهعنوان اسلام
گفتمان كه ميدانند همگان.ميشود معرفي غربي تقسيمبندي
يك بهعنوان را غريب و عجيب و شگفتانگيز شرق شرقشناسي ،
در كار اين.ميدهد ارائه ادراك و قابلفهم پديده
انجام مفاهيمي و جدولها و تقسيمبنديها از شبكهاي
شرق شتابآميز ، شكلي به ميتوان آن ، واسطه به كه ميگيرد
شود شناخته اگر و سيطرهيافت آن بر و كرد تعريف را
!ميشود ممكن آن كردن وابسته
به نسبت و ميكند پژوهش شرقشناسي پايان درباره كه ترنر
استمرار بر سو يك از ميدهد ، نشان بدبيني آن امكان
آن نهايت و مرگ و عدم و ميورزد تاكيد شرقشناسي گفتمان
در نويني مرحله خواهان ديگر سوي از اما ميداند بعيد را
حل درباره ماركسيستها ديدگاه از كه او.است شرقشناسي
اسير حال همان در ميكند ، انتقاد شرقشناسي بحران
عرصهاي و ميبندد را پايش و دست كه است خود ماركسيسم
مركز در بودن به را خود نياز تا نميگذارد باقي او براي
.كند بيان شرقشناسي ، گفتمان مابعد دايره
جايي خود براي گفتماني -معرفتي عرصههاي ديگر در وي
را آن ترنر كه قدرتي.است شده قدرت تحولات مطيع و گشوده
تحول يا شرقشناسي پايان شناخت دوباره صورتبندي براي
.ميداند ضروري شرقشناسي مابعد به
واسلامي ، عربي فرهنگ به شرقشناسي اهتمام كه است بديهي
اين در و دربرگرفته را فرهنگ اين معرفتي هاي بخش بيشتر
مداخل و تفسيري كليدهاي و مفاهيم از ساختاري راه ،
و امپرياليستي تمايلات از كه است ساخته برپا را مطالعاتي
غربي شرقشناسي اما.نيست خالي مصلحتگرايانه رويكردهاي
و اقتصادي سياسي ، زندگي در قدرت تحولات ماركسيست ، غير
-جهاني دوم جنگ از پس بهويژه -را خاورميانه در اجتماعي
شرقشناسي گفتمان خود روي بر متغيرها اين و كرده ملاحظه
.است شده منعكس
توسط كه داشت بهعهده را چيزي تخريب وظيفه شرقشناسي ،
شده درك غرب ، ذهنيت در و گشته تحميل شرق كارهاي و ساز
شعر ديوان يك يا نوشته يك متون در قدرت روابط زيرا.بود
نهفته بازار و كوچه مردم روزانه جنبش در بلكه نداشت قرار
نوبه به كه است عقيدتي گفتمان بر متكي جنبش ، اين.است
مطرح را غرب گفتمان با هماورد قدرتمدارانه پيوندهاي خود ،
.ميكند
كشمكش عرصه در سياسي اسلام پديده بيستم ، سده نيمه از
حتي و يافت گسترش حيرتآوري نحو به و شد پديدار نيروها ،
.شد رقابتآميز بينالملل ، روابط عرصه در آن وجود
قرار دوگانه رويارويي سرنوشت برابر در غربي شرقشناسي
كاركرد بهواسطه كه گفتماني پارامتر رويارويي ;داشت
مفاهيمش و سازوكارها با رويارويي و معاصر سياسي اسلام
.گرفت انجام
-انديشمندانهاي ديدگاه نميتوانست ديگر سنتي ، شرقشناسي
خاورميانه درباره -نوين گفتمان و قدرت پيوند براساس
شرقشناسي ، چمدانهايش گفتمان كه اينجاست در.باشد داشته
و دانشگاهيان و پژوهشگران از شماري به را آن و بست را
گزارشهاي اينان.داد تحويل شرق درباره محققان
را تلويزيونها خبرهاي يا ميخوانند را روزنامهها
و كنفرانسها سينهچاك عاشقان از يا ميكنند مشاهده
بررسي پيگيران و آماري جداول شيفتگان و فكري سمينارهاي
به شرقشناسي مساله.هستند رونده پايين و بالا شاخصهاي
اما.شد محول -گرفتند پيش در را استقرايي روش كه - اينان
.ديدند شرقشناسي "مابعد" چنبره در را خود ناگهان آنها
و - ميانه شرق ازجمله و -شرق درباره تفكر اينجا در
دادههاي قرائت و قدرت و گفتمان تحرك بررسي و مشاهده
از نگاه به را خود جاي مسلمانان ، و عربها زندگي روزانه
.داد خيالانگيز گرمو اتاقهاي در و دور
شمار به عمدهاي موضوع سياسي ، اسلام شرقشناسي ، محافل در
-عقيدتي گفتمان كننده منعكس پيدايش ، شيوه اين.ميرود
در معاصر نيروهاي عرصه در هماوردي بيانگر و ديني
ربع در شرقشناسي.است -ديگر جاهاي در شايد و -خاورميانه
پيدايش شيوه اين واقعيت به چنداني توجه قرن ، اين سوم
از شماري كوششهاي استثناي به البته ;اسلامينداشت
تاريخنگاري شيوههاي چارچوب در بودند مايل كه شرقشناسان
چندين دوره آن در اما.بزنند قلم اسلامي معاصر انديشه
سنتي محافل بود آن اوج سال 1979 ايران نمونه كه شاخص
مساله اين به بيشتري توجه تا كرد وادار را شرقشناسي
روابط در موثر تجربهاي براساس و بار نخستين برايبكنند
وضع ، اين نمونه.مييابد قدرت ، تداخل با گفتمان بينالملل ،
شيوههاي بر بازتابهايش و ايران در اسلامي حاكميت
حزبالله يعني عرب جهان در ويژه به سياسي ، اسلام پيدايش
و الجزاير تجربه و مكان چندين در حماس جنبش و لبنان در
جنبش به سياسي اسلام.است اسلامي و عربي كشورهاي ديگر
تا شد باعث امر ، اين.بود شده تبديل عربي زندگي روزانه
و بنشيند داوري به پديده اين بنيادهاي درباره شرقشناسي
دست و شرقشناسي "مابعد" به تحول اساس بالاتر ، آن از حتي
.شود باعث را سنتي شرقشناسي كارهاي و ساز از كشيدن
آغاز -مشاهده و پژوهش و ديد روش -روش در تحول بدينسان ،
مستقيم حضور آنجا در اسلام كه -فرانسه از كار اين.شد
نيمه شكلي به فرانسويان آنجا در.گرديد آغاز -دارد
را اسلام درباره استقرايي پژوهشهاي سيستماتيك ،
به مسلمانان مهاجرت افزايش آن ، از پس.كردند پايهريزي
از شماري برابر در را گستردهاي دورنماي غربي ، كشورهاي
.بزنند قلم سياسي اسلام درباره تا گشود اسلامي شرق محققان
و برخرد پيشين ثابت عوامل زيرا بود ، دردناكي زايمان
تحولات شاهد هشتاد ، دهه اماداشت سيطره پژوهشگران اراده
ما.داد قرار هدف را ثابت عوامل اين كه بود نقدآميزي
دوگانگي كه ميبينيم بادي برتراند نزد را مساله اين
.كشيد نقد به -بود چيره شرقشناسي برخرد كه -را مفهومي
گارودي روژه و فريمو ژاك كييل ، گيل كوششهاي آن ، پي در
و عام بهطور ديني بنيادگرايي درباره كه ميبينيم را
از ديگري نسل سپس.پرداختند پژوهش به خاص بهطور اسلامي
در كه ميشوند مطرح سوئد و آلمان و اروپا پژوهشگران
.آنهاست بارزترين فردهاليدي ، انگلستان
سطح در ويژه به -آن بعد ما به شرقشناسي از تحول اما
.است يافته نمود آمريكا متحده ايالات در بيشتر -روششناسي
عرصههاي خاورميانه ، امور در متخصص پژوهشگران زيرا
داده اختصاص خود به را استقرايي گرايشهاي از گستردهاي
.است بوده سياسي اسلام به آنان اهتمام زمينه رخدادها ، و
به نتايجي سياسي ، اسلام درباره افراد اين پژوهشهاي
سنتي شرقشناسان ذهنيت در چه آن با كه است داشته دنبال
خواهان آنان ، از برخي لذا.دارد عكس نسبت بود ، شده حك
از توهمي تنها ، هراس ، اين زيرا شدند ، اسلام از ترس زدودن
ميراث جزو نيمقرن طي كه بود شرقشناسان سلاله توهمات
افراد كه حالي در.بود شده غربي گفتمان و قدرت صناعت
درباره شرقشناسان پژوهشهاي واقعيت به آنان از ديگري
.نميدهند تن -مشاهده و استقراء روش طبق -سياسي اسلام
سنتي روششناسانه سازوكارهاي برخي از شرقشناسي بعد ما
ما.است آورده روي مشاهده به تامل ، از و كرده خالي شانه
هانتينگتون ساموئل تمدنهاي برخورد كتاب در را اين
كه ثوابتي و ديدگاه از آمريكايي اين اما.ميبينيم
وي.نميكند خالي شانه است آن به ملتزم سنتي شرقشناسي
به را آن روزنه و ميبخشد اصالت آينده برخورد و كشمكش به
بر غرب برتري ضرورت و پيرامون و مركز باتلاق روي
شخصيتي كه ميبينيم حال همان در.ميگشايد شرق كوششهاي
سازمان رئيس پيشين معاون -فولر گراهام همچون امنيتي
روابط عرصه در بزرگ تحولات كه است معتقد -آمريكا جاسوسي
مختلف حالت چهار از خويش گوهر در اسلام و غرب ميان
فرآيند آن ، بعد ما به استعمار دوران از تحول:ميگذرد
نوين تحولات اسلامي ، دولت كردن دموكراتيزه و نوسازي
وي.غرب در اسلام حضور تاثير و آن بعد ما به امپرياليسم
و غرب ميان رويارويي در بيستويكم ، قرن ميگويد پايان در
!بود خواهد مثبت جهت در تحولي شاهد اسلام ،
تغيير در نقشي توانست قرن نيم طي سياسي اسلام پديده
شناسي شرق اگر.كند ايفا غرب سنتي شرقشناسي رويكرد
از انتقال يعني -خود بعد ما به روششناسي ، عرصه در عملا
ديگري پديدههاي احتمالا است ، شده بدل -مشاهده به تامل
مقوله ثوابت بر و داد خواهد ثمر روزي سياسي اسلام از غير
.گذاشت خواهد تاثير شرقشناسي بعد ما
شرقشناسي موضوع روزگاري كه شرق شايد !ميداند كسي چه
جهان در قدرت و گفتمان تحولات پرتو در بتواند بود سنتي
شرق بعد ما در را ي"ديگر" به و "خود" به ديدگاه معاصر ،
.كند ايجاد شناسي
محمدرسول رسول دكتر
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه
|