|
|
ايران در بيان آزادي حقوقي مباني
است جامعه اعضاي بين قراردادي سازش يك آزادي آيا:اشاره اما نيكوست ، طبيعت حكم به آزادي ذاتي؟ است فضيلتي يا قرار دستاويز ديگران حقوق به تعدي براي آزادي اين وقتي همين به.است آن نفع از بيش آن از ناشي زيان ميگيرد ، انديشه اجتماعي ، رفتارهاي در ديگران حقوق حفظ براي لحاظ قوانيني با منطبق رفتار پس آن از و آمد پديد قوانين وضع به ميرسيد ، تصويب به آنها نمايندگان يا مردم سوي از كه آزاديهاي ميان در.شد معرفي حقگذاري و آزادي عنوان از آزاديها تمام مقدمه عنوان به بيان آزادي مدني ، بر كه كنترلي دليل به كه است برخوردار خاصي برجستگي طرق از چه آنها جانب از همواره دارد دولتمردان رفتار در پنهان و آشكار فشارهاي و تحريمها طرق از چه و تقنيني مختلف كشورهاي در مساله اين البته.است گرفته قرار تنگنا تجربه از كه كشورهايي در كه طوري به.دارد ضعف و شدت توانستهاندناهمواريهاي و بوده برخوردار بيشتري دموكراسي و تمرين طريق از را اجتماعي رفتارهاي در موجود خاصي قضايي رويههاي و داده صيقل قوانين ، بهكارگيري ديگران حقوق عمل در بيان ، آزادي قرمز خط آورند ، بوجود حال در هنوز مردم كه كشورهايي در اما.ميشود شناخته استبداد و استعمار دوران از مانده جاي به آثار زدودن رفتارهاي در مردم مكتوب قوانين طبق شايد چه اگر هستند ، در اما باشند ، برخوردار بيشماري آزاديهاي از مدنيشان سليقهها اختلاف و درگيريها رفتاري ، تنگناهاي عمل مقام و عبارات از بويژه قوانين ، از جانبدارانه تفسير منجربه .ميسازد محدود را بيان آزادي كه ميشود مبهم ، مفاهيم در بيان آزادي حقوقي مباني بر است مروري حاضر مقاله در بيان آزادي جايگاه به آن جامعتر بررسي براي كه ايران .است پرداخته نيز بينالمللي قوانين انديشه و فرهنگ گروه در و است طولاني پيشينهاي داراي گرچه "آزادي" مفهوم آن تعريف در و شده ياد آن از نيز يونان فلاسفه رسالههاي معناي در آزادي از آنچه اما است ، رفته كوششهايي به مربوط بيشتر ميشود مراد آن امروزي مصطلح و دموكراتيك طبيعي حيات از جامعه گذار و ملت -دولت سياسي پديده ذات كه تدريج به بشري تاريخ در.است اجتماعي زندگي سوي به تبديل "شهروند" به "اتباع" گرفت ، شكل ملت -دولت پديده محور مدني آزاديهاي از برخورداري طريق از مردم و شدند رفتار اينكه براي اما گرفتند ، قرار جامعه امور اداره شوند برخوردار آزادي نعمت از همه و كند پيدا نظم اجتماعي در آزادي نبودن "مطلق" دليل به و شد وضع "قوانيني" و گرفت ، در آن حدود سر بر فراواني مباحثه قانون چارچوب هر آزادي" از است عبارت مدني آزادي:شد گفته آن تعريف در قوانين فقط كه انسان ، طبيعي آزادي يعني جامعه ، عضو كه ميكند محدود جايي تا را آن(ديگر چيز نه و) انساني (1)".باشد مقتضي و ضروري همگاني مصلحت يا عموم نفع براي سعي گرفت صورت آزادي از كه گوناگوني تعاريف در بنابراين آزادي كه گيرد قرار توجه مورد واقعيت براساس نكته اين شد هيچ و است برخوردار آن از ذاتا انسان كه است مقولهاي چهارم ماده در "انسانها ديگر حقوق مگر" ندارد مرزي تعريف در فرانسه كبير انقلاب شهروند و بشر حقوق اعلاميه كه عملي هر انجام به توانايي يعني آزادي":شد گفته آزادي حقوق اعمال ترتيب اين به نكند ، ديگري متوجه را زياني ضامن كه ميشود محدود مرزهايي با تنها انساني هر طبيعي تعيين هستند ، حقوق همين از جامعه اعضاي ساير بردن بهره (2)".بگيرد انجام ميتواند قانون وسيله به تنها مرزها اين انتهاي در آزاديها مجموعه در "بيان آزادي" توضيح اين با به فرد انديشه مرحله اين در زيراميگيرد قرار طيف مورد ميتواند بنابراين و درميآيد اجتماعي عمل مرحله از.شود متعرض ديگران حقوق به سويي از يا شده واقع تعرض ميتوانند مردم و آزاديهاست تمام مقدمه بيان آزادي طرفي كنترل مورد را دولتمردان رفتار آزادي اين از استفاده با در دليل همين به.كنند مطالبه را خويش حقوق و داده قرار واگذاري برابر در كردهاند تلاش دولتمردان كشورها تمام .كنند مبارزه آن با و داده نشان مقاومت مردم به حق اين در دموكراتيك انقلابهاي بزرگترين كه اروپا در كه آنطور گوناگون اقتصادي و سياسي ساختارهاي پيوست ، وقوع به آن توصيف خطرناك امري را جامعه در قدرت توزيع كردند تلاش گفته.كنند معرفي ضروري امري را نابرابريها وجود و كرده و بيان آزادي در 1832 شانزدهم گرگوار پاپ" كه است شده دولتهاي تخريب در عامل بزرگترين را نوآوريها به عشق آزادي را آزادي نوع نفرتآورترين و ميكرد اعلام بزرگ ضدعلمي سياست بر تاكيد با كليسا ميدانست ، نشر و مطبوعات برابر در ايستادن و گناه نوعي را واكسيناسيون كه خود سال در وبا بيماري شيوع از پس ميدانست ، پروردگار اراده براي مردم عليه الهي انتقامي را آن اروپا ، در 1832 سال 1830 دموكراتيك انقلاب ارتكاب دليل به آنها مجازات همكاري و اسپانيا در داخلي جنگ تجربه [..].كرد اعلام خور در و برجسته مثالهاي فرانكو با كاتوليك كليساي (3)".هستند تاملي ميرسد ، نظر به طبيعي امر يك سياسي رفتارهاي در اين البته وضع مستقر ، نظام حاميان همواره نظامها ، تمام در چون اصلاحطلب گرايشهاي با و دانسته حالت بهترين را موجود كه داده نشان آنها از بسياري تجربه اما.ميكنند مبارزه بهتري وضعيت و بوده تاريخساز همواره اصلاحطلب گرايشهاي كه دموكراتيك انقلابهاي نيز اروپا در.كردهاند ايجاد را بر كليسا سلطه به است فرانسه انقلاب 1789 آنها بزرگترين آزاديخواهانه قوانين وضع منجربه و داده خاتمه جامعه اساسي قانون اصل 35 به ميتوان آنها جمله از كه شدند حكومتي ، وقتي":ميگويد كه كرد اشاره مصوب 1795 فرانسه از دسته هر براي و ملت براي انقلاب كند ، نقض را ملت حقوق علاوه همچنين ".است وظايف ناگزيرترين و مقدسترين ملت ، در كه فرانسه "شهروند و بشر حقوق اعلاميه" چهارم اصل بر آزادي طبيعي ، آزادي آن ديگر اصول شد ، ياد آن از بالا .ميدهند قرار تاكيد مورد را انسانها بيان آزادي و عقيده مساوي و آزاد بشر افراد":ميگويد اعلاميه اين اول اصل حقوق در مساوي و آزاد و ميآيند دنيا به حقوق در اصولا حاكميتي هر":ميكند اعلام آن سوم اصل ،"ميمانند نميتواند شخصي هيچ و هياتي هيچ و است ملت بر مبتني ".باشد نشده ناشي ملت از صريحا كه كند اعمال را قدرتي است عبارت قانون" كه ميكند تاكيد اعلاميه اين ششم اصل شخصا دارند حق جامعه افراد تمامي عمومي ، اراده بيان از .كنند شركت آن ايجاد در خويش نمايندگان وسيله به يا و :ميكند بيان دهم اصل ".باشد يكي همه براي بايد قانون وقتي تا مذهبي ، عقايد حتي عقايدش ، خاطر به نبايد كس هيچ" داشته مقرر قانون كه را عمومياي نظم عقايد آن ابراز كه بالاخره و ".گيرد قرار مزاحمت مورد است نزده هم بر است بيان آزادي براي قرمزي خط هيچ ذكر بدون كه آن يازدهم اصل از يكي عقايد ، و افكار آزادانه تبادل":ميگويد جامعه فرد هر جهت اين از است ، بشر حقوق گرانبهاترين ".برساند چاپ به و بنويسد بزند ، حرف آزادانه ميتواند حقوقي نظامهاي خواهانه ، آزادي قوانين اين وضع دنبال به تنبيهي روش بر اروپا در نيز مطبوعات انتشار و تاسيس انتشار براي مجوز اخذ لزوم و پيشگيري روش و شده استوار مطبوعات انتشار تنبيهي ، نظام اساس بر.گرديد لغو نشريه قوانين" اماندارد مجوز اخذ به نياز و است آزاد انتشار گذاشتن آزاد عين در كشورها ، اين مطبوعاتي مردم ، واقعي منافع و مصالح گرفتن نظر در با روزنامهها ، [...]اخبار از برخي چاپ در را مطبوعات محدوديتهاي صورتي روزنامهها ، در انتشار از پس و ميكنند پيشبيني به و باشد داشته وجود آنها در قانون مغاير مطلبي كه طريق از يابد ، وقوع مطبوعاتي جرم گاه هر ديگر ، عبارت و تعقيب مورد منصفه ، هيات حضور با اغلب و عادي دادگاههاي ".ميشوند مجازات و تنبيه متخلفان و ميگيرد قرار رسيدگي برداشته بيان آزادي راه در موثري گام ترتيب بدين و (4) .شد ايران در بيان آزادي به نبايد ايران در بيان آزادي حقوق مباني بررسي براي مشروطيت ، انقلاب از قبل تا زيرا كرد ، مراجعه دور دورانهاي بر حق مبناي و ميرفت شمار به حق منشا ايران در شاه نميتواند حق منشا كه آنجا از.بود استوار وي اراده گونه هيچ جامعه براي اين بنابر شود ، واقع تكليف موضوع در امروز كه مدني آزاديهاي و حقوق جمله از حقوقي .نبود مطالبه قابل ميشود ياد آن از دموكراتيك نظامهاي هر و ميشد معرفي مردم گردنهاي صاحب و الرقاب مالك شاه .ميكرد سركوب را اعتراضي گونه را فرهنگياي و اجتماعي گرايشهاي ايراني ، فرهنگ وارسي آزادي نبود نتيجه آن بيشتر كه ميكند نمايان ما براي موضوع اين از حكايت عرفاني گرايشهاي ظهور.است بوده بيان باز فضاي نبود دليل به اجتماع از قشر اين كه دارد در و ميكردند دروني را خود انديشههاي سياسي ، و اجتماعي رندانه ، بيان با ديگري گروههاي.ميرفتند فرو خود لاك حال عين در و ميكردند بيان طنز قالب در را خود انديشه نگه امان در شاهنشاه تيز تيغ دم از را خود اينگونه :ميگويد مورد اين در شريعتي علي دكتر.ميداشتند خردهگيريهاي و پرداختن ظريفه و ساختن لطيفه در ايراني" و تافتن پوشيده و زيركانه نكتهسنجيهاي و موشكافانه مجاز و ايهام و كنايه و دستانداختن رندانه و گفتن پنهان ديوار تا گفتن "در" به و المدح ذمبمايشبه و استعاره و گذشته و رسيدن را حسابش و بردن گذشته به را حال و بشنود و توجيهات و تغييرات پس در و كشاندن حال به را و دين سنگر در و شدن مخفي حاليون تيررس از آن پرسوناژهاي به انزوا و زهد و تصوف و عرفان و اسطوره و قصه و تاريخ و شوخي و شعر رنگارنگ پردههاي پشت از و نشستن كمين معنوي و لفظي صنايع و بديع و بيان و معاني و ضربالمثل ...ديگر الحيل لطايف هزاران و كردن تيراندازي بيشمار از سرشار ساخته فرهنگي و زاينده و زيبا يافته ، زيبا روحي (5)"...نقد و طنز و لطايف خواهان آزادي سوي از نميتوانست استبداد حال ، هر به اما سر بيپرده گاه را خود اعتراض بانگ آنها و شود تحمل دست از راه اين در نيز را خويش جان ولو ميدادند ما تاريخ را افراد اين از بسياري متاسفانه كه ميدادند شاه ناصرالدين دوران در اعتراضها اين.است نكرده معرفي در كه كساني از بسياري اگرچه و شد رايج دوراني هر از بيش ميكردند تلاش كه بودند افرادي داشتند فعاليت دوره اين آنها جمله از كه كند پيدا راه ايران در تمدنغربي فكر كه كرد اشاره ناظمالدوله ملكمخان ميرزا به ميتوان اين در اما داد ، اشاعه را "خارجي تمدن به مطلق تسيلم" مقالات و كتابها پارلماني حكومت و قانون باب در دوران در كه بود كسي اولين شيرازي صالح ميرزا.شد نوشته چندي اين در همچنين.نوشت پارلماني حكومت درباره سفرنامهاش با آن مقايسه و ايران حكومت طرز" عنوان تحت كتابي دوره سفير مشيرالدوله ، جعفرخان سيد توسط "اروپا حكومتهاي ارسال شاه ناصرالدين براي و شد نوشته انگلستان در ايران در ايران نماينده الدوله مستشار يوسفخان ميرزاگرديد را داشت اشاره قانون به كه "كلمه يك" كتاب نيز پاريس (6).نوشت انقلاب در سري انجمنهاي" كتاب مولف رائين اسماعيل نوشته "ايران مشروطه تاريخ" كتاب از نقل به ،"مشروطيت دكتر نوشته "ايران مشروطيت انقلاب تاريخ" كتاب و كسروي مبارزه شاه عليه تهران در كه انجمنهايي شمار زاده ملك مجمع" حتيميكند ذكر انجمن تا 200 از 180 را ميكردند و شاه ناصرالدين زمان در "آدميت مجمع" و "فراماسونها سري گوناگون نقدهاي معرض در كه حال عين در شاه مظفرالدين جهت در كه است معتقد رائين اسماعيل اما دارند قرار كوششهاي طماع درباريان و خارجي قروض گرفتن با مبارزه ميرزا را آن كه ميدهد ارائه را نامهاي او.كردند بسيار شاه مظفرالدين به آدميت ، مجمع رئيس آدميت ، خان عباسقلي تاخير و كرده دعوت ملت حقوق به رسيدگي به را او و نوشته (7).است ندانسته جايز اين از بيش را آن تعطيل و آزاده خليل دارد ادامه :پانوشتها -اجتماعي علوم فرهنگ -جواد محمد مازندراني ، زاهدي -1 ص 10 ،(1376) تهران مازيار ، انتشارات خط مقالات مجموعه ،"قرمز خطهاي و آزادي"فكوهي ، ناصر-2 .ص11 ،(1377)قطره ، تهران نشر قرمز ، .ص 5 منبع ، همان-3 مطالعات مركز مطبوعات ، حقوق كاظم ، دكتر معتمدنژاد ، -4 .صص 2928 ،(1379)تهران رسانهها ، وتحقيقات ايران طنزسرايان محمدباقر ، نجفزاده ، -مرتضي فرجيان ، -5 بنياد ، نشر و چاپ ،(سوم جلد) انقلاب تا مشروطه از .ص 806 (1370)تهران :است شده استخراج زير منبع از كتابها اين اسامي -6 مشروطيت ، انقلاب در سري انجمنهاي رائين ، اسماعيل ، .صص 118 ،(2535)دوم چاپ جاويدان ، انتشارات ص 58 منبع ، همان -7 |
|