نميمانيد بيكار خيابان در شما
ملل طنز
ذهني طرحهاي
جزيره داستانهاي
نميمانيد بيكار خيابان در شما
عالمي پوريا
.صدتومن سهتاش
.صدتومن سهتاش
.صدتومنها چهارتاش.صدتومن چهارتاش.بيا
.ميدم خريد قيمت.صدتومنها تاش پنج.صدتومن پنجتاش
.صدتومن تا پنج
.دارهها مصرف تاريخ.تازه و كاكائويي
.ميخوره رو زبونش نون _
.بچهها وجب يه داره ، رويي _
.افتادمها راهپايين برو بچه _
& & &
مختلف دستههاي به خود خياباني ، شاغلين و خياباني مشاغل
:جملهاند آن از كه ميشوند ، تقسيم
خياباني مشاغل _ 1
بياباني مشاغل _ 2
پشتيباني مشاغل _ 3
آني مشاغل _ و 4
:خياباني مشاغل _ 1
ميادين ، اصلي ، خيابانهاي در آن پراكندگي و كار محل
كيكفروشي ، فروشي ، بيسكويت.پايانههاست و چهارراهها
و بليتفروشي مسواكفروشي ، فروشي ، چسبزخم گلفروشي ،
.است دست آن از غيره
شب ميكنم ، كار و ميآيم بيرون كه صبح من":ميگويد ممد
".نميروم داخل و ميمانم بيرون همان ميشود كه
"چرا؟" _
".ميمانم برون شبها ميآيم بيرون كه صبحها چون" _
باره اين در خياباني مشاغل مسائل كارشناس صفدر دكتر
مشاغل اصلي شاخههاي زير از "نميگويم چيزي من":ميگويد
:به كرد اشاره ميتوان خياباني
:تكديگري _ 1_ 1
.است كردن گدايي خياباني ، شاغلين فعاليتهاي اهم از
بين است مختلف نشستهاي برگزاري علل جمله از تكديگري
و بحث به آن ريشهكني و جمعآوري براي كه شهري مسئولين
.بنشينند تبادلنظر
و ميخورد لق و كرده مخفي پشتش در را دستش يك كه پسري
دوره اين در حالا":ميكند گله اينطور ميكند ، گدايي
دشت تومان موقعي 10 يك.نيست بازار ما براي ديگر
بايد حالا.ميشديم سير ميخريديم ، بربري دوتا ميكرديم ،
كه جعفرجني ميدهيم را تومانش كنيم5000 دشت تومان 100
را تومانش اوست70 نام به كارمان محل چهارراه سرقفلي
دست بستن كش با و خوردن لق اين كه مخترع سعيد به ميدهيم
ميماند خودمان براي.اوست اختراعات و ابداعات از پشت از
و بيست ميماند.اتوبوس ميدهم تومان سهتومن200 و چهل
كسر دوتومن.است تومن بربري 25 نان طرف آن از.تومن سه
"گدايي؟ بروم.كنم كار چي من ميگي شما حالاميآورم
.گدايي بروند بايد هم گداها تورم اين با.دارد حق او
:خردهفروشي _ 2_ 1
در ساله سهونيم و چهل تا ساله هفت از كه خردهفروشان
نياز مورد خردهجنسهاي فروش با ميشود ، يافت آنها بين
.ميگذرانند زندگي بازار ، زير قيمت به مردم ،
دهانشان به دستشان كه آنهايي و صنف اين كلاسهاي با
و مولوي سرچهارراه شده ، ارز و دلار كار وارد ميرسد
.ميشوند مستقر استانبول خيابان
يورو ، ":ميگويد صنف اين خاكخورده و قديمي يورو ، ممد
"مارك دلار ،
:ميگويد است كرده شروع تازه را كار اين كه زبل احمد
"افغاني ريال ، سنت ، "
زانويش به و دارد دست به هزاري بزرگي دسته كه يورو ممد
بچه به چي واس":ميگويد زبل احمد به اشاره با ميزند ،
".كرديم شروع جا همين از هم ما ميخندي؟
خود حال و وضعيت از است بلال كار در كه جاسوئيچي جواد
گله خويش شغل بودن فصلي از فقط او.نيست ناراضي هم چندان
.لبو زمستان در ميدهد مردم دست بلال تابستان در.ميكند
& & &
:فروشي سيگار _ 3_ 1
سيگار با حال به تا كه هستند كساني تنها سيگارفروشها
تقسيم دستفروشي صورت به سيگارفروشي.نشدهاند ديده
:به ميشود
خياباني سيگارفروشي _ الف
بياباني سيگارفروش _ ب
خودش سرجاي بعدا "ب" خدمت و ميپردازيم اينجا "الف" به
:ميرسيم
"سيگار _ سيگار" و دارد گردن به ساكي كه دخانيات حسين
و "ناراضيام خودم كار از" ميگويد او.ميزند فرياد
در آدم هر" ميگويد و هوا آلودگي تابلوي به ميكند اشاره
".ميكشد سيگار پاكت يك روزي انگار همينطورياش تهران ،
ميگويد.ميزني گندهگندهاي حرفهاي ميگويم او به
"حاليته؟ داري ، عينك كه خودت فقط كردي فكر"
& & &
:فروشي مواد _ 4_ 1
بود؟ چي بود؟ كي
.است گربه _
.شد راحت خيالمآخي
:فالگيري _ 5_ 1
بگيروم؟ فالت _
تنها و گرفته خود به امروزي شكل كمكم شغل اين
با پاركها و خيابانها در كهن ميراث اين از بازماندگاني
.ميشوند يافت چانه بر آبي خال سه
صاحب و رفته ويلا به پارك از شغل اين دستاندركاران
.هستند موبايل شماره
ميگي ، چي حالاميگيروم حالت نگيروم ، فالت _
نگيروم؟ يا بگيروم
:فروشي كردي شلوار _ 6_ 1
و است آمده گزارشنويس چشم به بار دو يا يك فقط چون كه
خير از نيست ، آن وجود بر دال شواهدي معتبري سند هيچ در
.ميگذريم آن
:بياباني مشاغل _ 2
كلان ، فروشهاي قاچاق مالخرها ، بياباني ، مشاغل در
كنار شاغلين راسته همان از و بياباني سيگارفروشهاي
.ميشود برده نام غيره و بيابانياش خيابان ،
:خرها مال _ 1_ 2
.هستند مال چيزهاي خريدارهاي
كني؟ مصاحبه حاضري شما _
.نيستي مالي كه تو بروبابا ، _
:قاچاقفروشها _ 2_ 2
هم ديگري كار و كرده فروش و خريد را پرمصرف جنسهاي
صنفكاري ، اين با غيرمستقيم صورت به كه "ژ"نميكنند
:ميگويد و بالا ميكشد را دماغش دارد ، پنهاني رابطه
به اشلاهشتيم راژي دشتشون اژ كه ما.بده خيرشون خدا"
.آقا اشت عامالمنفعه كارشون اينها من ، همكارهاي نژر
".عامالمنفعه
مصرف تعاوني نداشتن و شغل امنيت نداشتن از "ف _ ر" آقاي
را روزمان و شب كار اين واسه ما":ميگويد و است شاكي
با نور سرعت به و ".گذاشتيم مايه جون از.گذاشتيم
پليس آژير صداي ;ميشوند دور ما جلوي از دارودستهاش
.ميآيد
:بياباني سيگارفروشهاي _ 3_ 2
خود كار به و كرده بساط اتوبانها و جادهها كنار در
و هستند خويش شغلي شرف و سابقه به وفادار آنها.ميرسند
.نميفروشند چيز هيچ سيگار از غير
داري؟ زخم چسب داداش ، _
.داروخانه برو _
داري؟ شكلات.بريده را امانم بچه اين داداش ، _
.بقالي برو _
داري؟ زهرمار _
.عطاري برو _
داري؟ سيگار چي؟ سيگار _
و كني اصلاح را خودت كه نميدم تو به اما.دارم _
.نگذاري من امثال سربهسر
:پشتيباني مشاغل _ 3
اثر در اگر و ميپردازند خود دوستان پشتيباني به كه
كند ، غيبت شاغلين اين از يكي غيبي علل يا سانحه حادثه ،
.ميكنند پر را آن جاي
صنف آدمهاي موثرترين از سرچهارراهي روزنامهفروشهاي
با است فرهنگي نحوي به كارشان چون اماميشوند محسوب
.نداريم كاري آنها
مخفي كنار و گوشه كه آنها هستند صنف اين شاغلين از
گذاشته ، پيش پا آمد پيش دوستي براي مشكلي اگر تا ميشوند
.بگيرند پس را دوستشان حق و
:آني مشاغل _ 4
كفزدني ، مثل ميآيد ، وجود به لحظه در كه مشاغلي
دانشگاه كوي شلوغي در كيفزني ، جيببري ، قاپزني ،
حرفهاي فرهنگي ، اجتماعات در برقيزني ، ريشتراش
.كردن غيرعلني كارهاي علني ، جوامع در و زني غيرفرهنگي
& & &
كار يك بزنيد گشتي اگر.نميمانيد بيكار خيابان در شما
ميدهند كار نكرديد پيدا هم كار اگر.ميكنيد پيدا
.بيكاريد چرا كه دستتان
ملل طنز
هيل.اي.ال:نوشته
صاحبانزند سجاد:ترجمه
تولد سال &
روز يكشد فارغالتحصيل شد ، سالش وقتي 18 جوريچاردز ،
سراغ بهتره شده ، تموم درسات كه حالا":گفت او به پدرش
پولها ، تموم.بانك كار از بهتر هم ، كاري چه.بري كار يه
".بانكدارهاست دست
از جا ، آن در كار مورد در و رفت بانك به جو بعد روز چند
كوچك ورقهاي و برد كوچكي اتاق به را او مرد.پرسيد مردي
از بعد جو.بنويسد آن روي را مشخصاتش جو ، تا داد او به
جوابها به كوتاه نگاهي مرد.كرد پر را ورقه كوتاهي ، مدت
:گفت سپس انداخت ،
"درسته؟ نوامبره ، شما 12 تولد روز"
".درسته بله ، "
:گفت مرد
"سالي؟ چه اما"
:گفت جو
."سال هر ديگه ، معلومه خب"
سوال يك به پاسخ خاطر به كردن تنبيه &
نزديك مدارس از يكي به و است دوم كلاس دانشآموز پيتر
مدرسه به پياده اغلب كه اين با او.ميرود خانهاش
اين تا.برميگردد و ميرود موقع به هميشه اما ميرود ،
او از مادرش برگشت خانه به وقتي.كرد دير كمي ديروز كه
"عزيزم؟ كردي دير چرا":پرسيد
من.بده جواب نتونست هيچكس.پرسيد سوال يه معلم خانم"
".مدرسه دفتر فرستاد منو هم اون.دادم جواب
كه اين عوض.ميكرد تشويق تورو بايد معلم خانم ولي"
تنبلرو دانشآموزهاي بقيه بايد دفتر ، بفرسته تورو
"بود؟ چي سوالش حالا.مدير پيش ميفرستاد
:گفت پيتر
"ريخته؟ من صندلي روي چسبرو ، اين كي پرسيد.هيچي"
نقاشي بدون قاب يك &
مغازه تابلوهاي.دارد نقاشي نگارخانه يك ،"وايت" آقاي
.چشمگيرند واقعا بعضيهايش اما نيستند ، قيمت گران او
از بعد و شد "وايت" نگارخانه وارد زني گذشته ، هفته
تابلو.پسنديد را يكي نقاشي ، تابلوي زيادي تعداد تماشاي
:گفت و داد نشان وايت آقاي به را
"چنده؟"
حال در دشت ، توي كه ميداد نشان را اسب چند تصوير ، )
(.بودند دويدن
آن قيمت ولي كرد نگاه تابلوها به لحظه چند وايت ، آقاي
.رفت سررسيدش دفترچه سراغ ناچار به.نياورد خاطر به را
".پوند مقطوع ، 20 و بيچونهزدن"
"!پوند دو" گفت تعجب با و زد برقي زن چشمهاي
بوم ، اين پارچه اما پوند؟ دو":گفت عصبانيت با وايت آقاي
"ميارزه پوند دو از بيشتر
:گفت زن
".رنگيه شده ، كثيف بوم اين پارچه اما.درست شما حرف"
خطرناكه؟ شير شما نظر به &
سرخ اغلب ، صورتاش و بيمار و خسته ساله ، شصت مردي جورج ،
همسرش نداشت ، دكترها به علاقهاي هيچ كه اين با.بود سرخ
خودترو برو جورج ، بذار كنار ديوونگيرو":گفت قبل ماه
".بده نشون براون دكتر به
به گرفت تصميم ميكرد ، درد احساس خرخره تا كه هم جورج
به لازم آزمايشهاي انجام از بعد براون دكتر.برود دكتر
:گفت او
.شير فقط هم اون.كني مصرف مايعات حسابي بايد تو -
همسرش جواب در و نداشت علاقهاي شير به بود ، الكلي جورج
:ميگفت بخورد شير ميخواست ، او از كه
.نيستم بچه كه من -
:ميگفت دكتر به طرفي از
.خطرناكه شير نوشيدن -
"خطرناكه؟":گفت دكتر
:گفت جورج
دوستان بهترين از يكي پارسال شد ، باعث شيرخوردن دكتر ، _
.بميرد من
:گفت و خنديد بيشتري شدت با دكتر
شير؟ با جوري؟ چه _
ميدوشيد ، شير وقتي آره":گفت جانب به حق حالتي با جورج
".سرش افتاد گاو
ذهني طرحهاي
انسان "آرس" به ملقب "گررو ارناندس استبان آريستيد"
چهارمين داوري كهبراي فهميدم زماني را اين.است عجيبي
.بود آمده ايران به تهران كاريكاتور سالانه دو
به و نگاره نشر همت به آثار مجموعه از كتابي تازگي به
به "آرس" معرفي براي.است شده منتشر كريمزاده ، حسن كوشش
است آمده كتاب ابتداي كه *لنت.اي.دكترجان از مطلبي
.ميكنيم بسنده
سال 1991 در را گررو ارناندس استبان آرستيد نخستينبار"
جا آن به مقالهاي تهيه براي من) كردم ملاقات هاوانا در
"آرس" (.بودم كاريكاتوريست چند با مصاحبه سرگرم و رفته
كه بود سالهاي روانپزشك 27 -ميشد خوانده اسم اين - به
هم كاريكاتور حال عين در و ميكرد كار بيمارستاني در
ورلد ويتي نشريه براي او درباره مقالهاي من.ميكشيد
مجموعه مورد در آرس."Shrink with ink" عنوان با نوشتم
من از اوقات گاهي":ميگويد خود فعاليتهاي شگفتانگيز
كردهاي ، پزشكي وقف را خود كه هستي طنزنويسي كه ميپرسند
من كه است اين پاسخ ميپردازي؟ طنز به كه هستي پزشكي يا
".بودهام موفق دو هر در زيرا ميدهم انجام را كار دو هر
را كار دو هر انجام براي كافي وقت كه ميگويد همچنين او
روي را خود تلاش بيشتر بعدها او ما نظر از البته.ندارد
.كرد متمركز كاريكاتور
در آرس كار سبك گفت بتوان شايد نرسد نظر به عجيب اگر
به نيز سال 1991 در كه همانطوراست پيچيده سادگي عين
ساير آثار به كردن نگاه از او سبك گفت ، من
.ميآيد وجود به كاريكاتوريستها
چاق ، افراد تصاوير ترسيم به فراوانش علاقه خاطر به
آرس آثار.است شده مشهور "آرس چاقهاي" به او كارهاي
خيالپردازي شايد و سياسي تخيلي ، .دارد مختلفي زمينههاي
.غيره و سياسي ،
از بيش برنده وي آثار.شد كشف دهه 1990 در مشخصا آرس ،
ديگر از بيش) شدهاند بينالمللي و ملي جايزه صد
كه كشوري در است بديهي كه (كوبايي كاريكاتوريستهاي
.ميآيد حساب به برجسته كاري است حرفهاي طراحان از سرشار
نمايشگاههاي كه شد دعوت او از بار چندين همچنين
هيات عضو عنوان به يا كند ، برگزار خود كارهاي از اختصاصي
.كند سفر جهان سرتاسر به مختلف نمايشگاههاي داوران
و شادي معناي به نمايشگاهها و جشنوارهها در آرس حضور
در و است ، جدي بسيار او حال عين در است ، فزاينده سرخوشي
حيات.ميكند آن وقف را خود ميشود وارد كه زمينههاي هر
جهاني مسابقه يك راهاندازي ،Dedete كوبايي نشريه مجدد
سازماندهي به كمك هاواناو در كاريكاتور
با) آرس به ميتوان را لاتين آمريكاي كاريكاتوريستهاي
.داد نسبت (كوبايي طراحان از لوسن و گارينچا كمك و همراهي
و ميكنم خوشبختي احساس هستم آرس دوست كه اين از شخصا
شاديها هم ، اتفاقي برخوردهاي در كه هستم آن مترصد هميشه
".كنيم مبادله هم با را نظرياتمان و
شاهرخينژاد محمدرضا
:پينوشت
مقاله صدها و كتاب ناشر 46 و مولف لنت.اي.جان دكتر*
آسيا ، در ويژه به كميك ، هنر به آنها از بخشي كه است
همچنين.دارد اختصاص كارائيب حوزه و آمريكا ايالاتمتحده
تاكنون سال 1975 از او همت به Berita نام به خبرنامهاي
با ارتباط لنت دكتر.ميشود منتشر فصلنامه صورت به
با 173 مصاحبه.دارد دوست بسيار را كاريكاتوريستها
.مدعاست اين گواه جهان كاريكاتوريست
جزيره داستانهاي
حسينپور بزرگمهر
|