شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۲
شماره ۳۱۹۲- Oct, 11, 2003
زندگي
Front Page

مُتعه حلال نارواج
سرنوشت مه آلود
زير ذره بين
شايد ظاهرا پرجاذبه ترين عنصر شناختي ازدواج موقت اين باشد كه عاملان به آن از حدود و قيود و مسئوليت ها آزاد هستند .به عبارتي بسياري از مسئوليت ها و تعهداتي كه دو فرد در ازدواج دائم دارند در موقت ندارند. آنها موظف به پاسخگويي به بسياري از مسايل يكديگر نمي باشند.
زير ذره بين
012634.jpg

شرايط نابساماني چون طلاق، مشكلات اقتصادي، اعتياد، از هم گسيختگي خانواده، جدايي پدر و مادر، بيوگي، تنهايي، داشتن فرزند و مشكلات عديده اجتماعي و خانوادگي از جمله عواملي مي باشند كه زنان را به سمت پيوند متعه سوق داده است، پيوندي كه در پايان راه حل مناسبي برايشان نبوده است.

مريم غفاري
اشاره: ازدواج موقت ازجمله اموري است كه امروزه در حوزه روابط ميان دو جنس و از سوي بسياري از افراد حقيقي و حقوقي پيشنهاد و توسط بسياري از رسانه ها تقويت و تبليغ مي شود. اما متاسفانه به اين موضوع همانند بسياري از موضوعات ديگر، قبل از اينكه شرايط و زمينه هاي لازم آن در جامعه، فرهنگ و خانواده درنظرگرفته شود و يا از صافي ظرفيت تحقيق و پژوهش گذرانده شود تا مشخص گردد چه اشخاصي، درچه شرايطي با چه ويژگي هاي شخصيتي و فكري و نيز با چه تعهداتي مي توانند اقدام به آن نمايند و پيامدهاي آن براي برخي چه خواهد بود، از سوي عده اي به دلايل متعدد و گاه غيرمنطقي و به طور افسارگسيخته دامن زده مي شود. مطلبي كه پيش روي داريد، گفت وگويي است كه با «طلعت رافعي» كارشناس ارشد روان شناسي، محقق و مدرس دانشگاه انجام شده است كه سعي در معرفي ماهيت روان شناختي اين ازدواج و ميزان انطباق آن با فرهنگ، جامعه، روح و شخصيت زن نموده است كه در ادامه ازنظرتان مي گذرد.
بديهي است كه برخي ازصاحب نظران ممكن است با شماري از موارد مطرح شده در اين گفت وگو موافق نباشند. باب بحث راگشوده مي دانيم و انعكاس نظريات آنها نيز استقبال خواهيم كرد.
* ابتدا ضمن تعريف «ازدواج موقت» دلايل افرادي كه اقدام به ازدواج موقت مي كنند را بفرماييد؟
- ازدواج موقت كه به نامهاي «نكاح موقت»، «متعه» يا به تعبير عامه به «صيغه» معروف است عبارت است از، ازدواج مردي با زني كه ازدواج نمودن با وي مانع شرعي نداشته باشد به مدت معين و مهريه معين كه به مجرد تمام شدن مدت معين، زن و مرد از همديگر جدا مي شوند بدون آنكه احتياج به طلاق داشته باشند. قوانين ايران نكاح موقت را اجازه داده است و به موجب ماده ۱۰۷۵ قانون مدني نكاح وقتي منقطع است كه براي مدت معيني واقع شده است و به موجب ماده ۱۰۹۵ قانون مدني در نكاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان آن است.
در نكاح منقطع زن و مرد از يكديگر ارث نمي برند مگر آنكه جزو شرايط آنها باشد.همچنين برخلاف عقد نكاح دائم مرد ملزم به پرداخت نفقه به زن نمي باشد. به طور كلي در اين نوع ازدواج، مرد و زن تعهدات و مسئوليت هاي ازدواج دائم را نسبت به يكديگر ندارند. اين نوع ازدواج ازنظر حدود و قيود آزاد است و بسته به قرارداد طرفين مي باشد. اگر بخواهم با رويكردي يكسويه دلايل ازدواج موقت را بگويم مي توان گفت مهمترين دلايلي كه زنان در اقدام به ازدواج موقت ذكر مي كنند عبارتند از: نيازهاي عاطفي، توجه و تأييد اجتماعي، اقتصادي، جنسي و داشتن فرزند.
البته نگرش غالب جامعه ما اينست كه دليل اصلي ازدواج موقت را ضرورتهاي جنسي تشكيل مي دهد نه عاطفي و از سوي ديگر به دليل آنكه اين پيوند كوتاه و موقت بوده و نمي تواند عرصه اي براي ارضاي نيازهاي عاطفي زنان كه مستلزم پايداري، استمرار و دوام يك پيوند است باشد، سركوبي آن نيازها براي زن در ازدواج موقت امري است اجتناب ناپذير.
در بحث نياز به توجه و تاييد اجتماعي نيز، به دليل وجود نگرش هاي فرهنگي منفي نسبت به ازدواج موقت و نيز به زن متعه در جامعه، اين نوع ازدواج نه تنها نمي تواند نياز به افتخار، بالندگي و تاييد و توجه اجتماعي را براي زن درپي داشته باشد بلكه باعث مي شود زن مورد بي اعتنايي، طرد و گاه تنفر اجتماعي نيز قرار بگيرد.
بعد اقتصادي ازدواج موقت مي تواند براي زناني كه به دليل فقر و نياز اقتصادي تن به انتخاب آن (صرفا با مردان ثروتمند) مي دهند راهي جهت تامين نسبي معيشت آنها باشد. درخصوص تامين نياز جنسي كه علت و اساس وجود آن بر اين نياز بنا نهاده شده است، روش مناسب و سامان يافته اي براي زناني كه نتوانستند به دليل متعدد پاسخ مطلوبي را براي آن بيابند يا آن را تعديل و پالايش كنند مي باشد.
و دليل آخر كه نياز به داشتن فرزند مي باشد البته به دليل پيامدهاي نامطلوب و تلخ اجتماعي، فرهنگي كه درجامعه مابراي زن، مرد و فرزند متعه به وجود مي آيد،بجابودن اين هدف از ازدواج موقت در شرايط فعلي جامعه ما مي تواند زيرسوال باشد.
* نگرش هاي فرهنگي _ اجتماعي ازدواج موقت را تشريح نماييد؟
- اصولا عوامل مختلف اجتماعي ازجمله رويكردها، نگرش ها،  برداشتها و تعاريف مختلف اجتماعي از امور و پديده هاي گوناگون، اثر غيرقابل انكار بر ابعاد مختلف زندگي افراد هر جامعه اي دارد. دامنه مانور نگرش و طرزتفكرهاي اجتماعي گاه آنچنان گسترده مي شود كه حتي بر روابط بين فردي و خصوصي افراد و خانواده تاثير مي گذارد و بسياري از افراد به واسطه آن نگرش ها، روابطشان را مورد ارزيابي و بررسي قرارداده و چه بسا كه اين طرز تلقي و تعاريف اجتماعي از امور منجر به تحولات مثبت و يا منفي درميان آنان گردد. براي مثال مي توان از نگرش جامعه نسبت به اموري مثل طلاق، بيوگي، بيكاري، تحصيل و كسب مدارك، معلومات، ثروت، رشته تحصيلي و مواردي از اين قبيل را نام برد. افراد ممكن است نسبت به يك موضوع نگرش مغاير يا موافق با نگرش حاكم بر جامعه خود داشته باشند. درهر دوصورت آنها افرادي هستند كه از جريان هاي فكري - فرهنگي و شناختي حاكم بر اجتماع به شكل مثبت يا منفي تاثير پذيرفتند و شايد به همين دليل است كه بسياري از روان شناسان و جامعه شناسان انسان را محصول اجتماع مي دانند.
ازدواج موقت ازجمله موضوعاتي است كه اگرچه به دليل مبناي شرعي آن، شايد نتوان آن را در رديف ساير موضوعات و امور اجتماعي كه دربرگيرنده نگرش هاي خاصي هستند قرار داد. اما واقعيت هاي موجود نشان مي دهد كه نگرش غالب در جامعه و خانواده نسبت به آن يك نوع نگرش منفي است و افرادي كه در اين موضوع نگرش و رفتاري مغاير نگرش جامعه و خانواده دارند معمولا مورد نگاه هاي بدبينانه مردم و اعضاي خانواده قرار مي گيرند و اين موجب مي شود تا آنها ازدواج شان را مخفي نگه دارند و هميشه در اضطراب و نگراني به سر ببرند.
شايد ظاهرا پرجاذبه ترين عنصر شناختي ازدواج موقت اين باشد كه عاملان به آن از حدود و قيود و مسئوليت ها آزاد هستند، يعني به عبارتي بسياري از مسئوليت ها و تعهداتي كه دو فرد در ازدواج دائم دارند در موقت ندارند. آنها موظف به پاسخگويي به بسياري از مسايل يكديگر نيستند. بخشي از مشكلات را كه خانواده هاي دوطرف در ازدواج دائم به وجود مي آورند در ازدواج موقت وجود ندارد. طلاقي نيز در كار نيست تا مشاجرات و مشكلات قبل و بعد از آن نيز وجود داشته باشد. نفقه وارثي نيز وجود ندارد تا به خاطر آن اصطكاكي ايجاد شود. فرزندي نيست تا تلاش و تعهدي را به دنبال داشته باشد. مسئوليت، دلسوزي، طرح و برنامه اي براي آينده وجود ندارد تا به خاطر آن مشكلي ايجاد شود. توجه و فعاليت هردو بر مدار جنسي است و بس، همين بي مسئوليتي، رهايي، آزادي و بي دغدغه بودن ازدواج موقت ممكن است باعث ترغيب عده اي به انجام آن شود و در نتيجه مانع وقوع ازدواج دائم و يا به تأخير افتادن سن ازدواج گردد. اينجاست كه اين عنصر شناختي ازدواج موقت يعني «آزاد بودن» از حدود و قيود و مسئوليت مي باشد» دقيقاً اساس و بنيان تشكيل خانواده و همسرگزيني به شكل مطلوب را نشانه مي رود و موجب افزايش سن ازدواج، بي تفاوتي ها و برخي از بحران هاي اجتماعي مي گردد، و در درازمدت بنيان خانوادگي ازدواج دائم را متزلزل مي كند.
* مهمترين دغدغه هاي مرداني كه اقدام به متعه مي كنند چيست؟
- در ازدواج موقت زنان به دليل داشتن شرايط نابساماني چون طلاق، مشكلات اقتصادي، اعتياد، از هم گسيختگي خانواده، جدايي پدر و مادر، بيوگي، تنهايي، داشتن فرزند و مشكلات عديده اجتماعي و خانوادگي از جمله عواملي مي باشند كه اين گونه زنان را به سمت پيوند متعه سوق داده است، پيوندي كه در پايان راه حل مناسبي برايشان نبوده است.
بسياري از زنان متعه مواجهه اي كاملاً  عاطفي و رواني با ازدواج موقت دارند نه غريزي. برخوردي در آميخته با هيجانات و احساسات كه مي تواند بسيار مشكل آفرين باشد. آنها از هيچ كمكي نسبت به همسرشان دريغ نمي ورزند و در مقابل، انتظارات عاطفي از او دارند و وقتي خلاف آنچه را آرزو مي كنند مي بينند مبتلا به يأس و ناكامي و افسردگي مي شوند.
برعكس زنان، مردان در اين نوع ازدواج هرگز مشكلات و دغدغه هاي زنان را ندارند. شايد تنها دغدغه مرد اين باشد كه خانواده همسر و يا خودش مطلع نشوند. و البته اين وظيفه را نيز بيشتر برعهده زن گذاشته است. اما زن علاوه بر اين نگراني، دغدغه هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، شغلي، رواني و تنهايي و يا فرزند، او را راحت نمي گذارد.
012668.jpg

* به نظر شما مرز بين صيغه و فحشا را چگونه مي توان تفكيك كرد؟
- به طور كلي ثبت قانوني صيغه و بيان روشن تعهدات مربوط به مهريه، نفقه، ارث، فرزند، مدت متعه و رعايت عده و مواردي از اين قبيل باعث تفاوت بين صيغه و فحشا مي شود. در بسياري از متون به ويژه متون غيرفارسي متأسفانه متعه را با فحشا برابر دانسته اند. در حالي كه اينها با يكديگر بسيار تفاوت دارند. در فحشاء هركس با ديگري مي تواند رابطه جنسي داشته باشد، اما در متعه براي مثال زن شوهردار نمي تواند متعه نمايد. دختر باكره تنها با اجازه پدر و مشروط به رضايت خودش مي تواند متعه نمايد. در فحشا مدت رابطه  مشخص نيست. افراد متعهد به زمان و شرايط آن نيستند. يك زن ممكن است همزمان با چند مرد رابطه داشته باشد؛ در حالي كه در ازدواج موقت زن نمي تواند در مدت متعه بيش از يك همسر داشته باشد. رعايت عده شرط لازم در اين ازدواج است.
زني كه در عده ازدواج موقت مي باشد نمي تواند تا ۴۵ روز پس از پايان زمان ازدواجش ازدواج دائم و يا موقت ديگري داشته باشد. در يك مقايسه كوتاه مي توان گفت فحشا يك نوع هرج و مرج جنسي است و ازدواج موقت مي تواند يك رابطه جنسي سامان يافته باشد. آنچه كه امروز به دليل تبليغات گسترده و ترغيب جوانان به ازدواج موقت اتفاق مي افتد خطر نزديك كردن متعه به فحشا را در پي دارد، زيرا افراد بسياري تحت تأثير فضاي تبليغاتي و بدون آشنايي با آن و پيامدهاي پس از آن ممكن است ترغيب به انجام آن شده و مشكلات گوناگوني را براي خود رقم بزنند.
* به نظر شما در امر ساماندهي ازدواج موقت در جامعه چه مواردي را بايد در نظر بگيريم؟
- ماهيت ازدواج موقت با ويژگي هايش بايد براي افرادي كه قصد انجام آن را دارند تعريف شود. بسياري از زنان متعه انتظارات و توقعاتي از همسر موقت شان داشتند كه با ذات و ماهيت اين ازدواج مغايرت دارد.(انتظاراتي از قبيل اينكه مرد تكيه گاه رواني، اجتماعي و اقتصادي برايشان باشد).
يكي از دلايل عمده اين گونه رفتارها در زنان متعه علاوه بر ظهور و بروز جنبه هاي روان شناختي كه بايد به طرق ديگر حل گردد، عدم شناخت آنها به اين گونه ازدواج مي باشد. ضمناً بايد مشخص شود چه كساني مي توانند اقدام به متعه نمايند. براي مثال در فرهنگ ما براي پسران و به ويژه دختران مجرد امر پذيرفته شده و مورد تأييد نمي باشد و يا براي برخي مردان كه صرفاً از سر هوي و هوس اقدام به آن مي نمايند، نمي توان توجيه عرفي، اخلاقي و شرعي پيدا كرد.
انگيزه و دليل اقدام كنندگان به ازدواج موقت بايد روشن شود. براي مثال برخي از زنان متعه به دليل اقتصادي اين ازدواج را انتخاب كرده اند كه شايسته است به طرق ديگر مورد حمايت قرار بگيرند. از سوي ديگر برخي از زنان متعه علل انتخاب اين نوع ازدواج را افتادن در دام نابساماني هاي رواني، عاطفي، خانوادگي و تنهايي و... عنوان مي كنند نه دليل جنسي. دلايل زنان مذكور مويد اين  نظر «هورناي» مي باشد كه مي گويد مسايل جنسي معلول دلواپسي اند نه علت آن. رفتار جنسي در واقع راه و روشي است براي كاستن يا از ميان برداشتن احساس ناامني. رفع دلواپسي و ايجاد احساس ايمني رواني را مي توان به ميزان زيادي به كمك و روش هاي روان شناختي براي اين زنان فراهم كرد، زيرا ازدواج موقت در اين زمينه گزينه موفقي براي زنان نبوده است،چون پيوندي است موقت و كوتاه كه نمي تواند ايجاد آرامش نمايد.
اشخاصي كه اقدام به متعه مي كنند بايد مانند هر اصل مذهبي ديگر به آن اعتقاد داشته باشند وگرنه به تعهدات و شرايط موجود در آن پايبند نخواهند ماند.
شرايط مربوط به مهريه، نفقه، ارث، فرزند، عده و ساير شرايط دلخواه طرفين نيز موارد ديگري است كه بايد به طور كامل روشن و طي اقدام قانوني ثبت گردد و طرفين به شرايط ثبت شده متعهد گردند. در يك جمع بندي كلي مي توان گفت در امر ساماندهي ازدواج موقت ۴ ركن بايد لحاظ گردد: اول ماهيت، فرمول و شكل متعه تعريف و مشخص گردد. دوم اشخاصي كه شرايط و ويژگي هاي اقدام به آن را دارند مشخص شوند. سوم موارد مربوط به مدت متعه و عده معلوم گردد و چهارم مهريه و موارد مشابه آن كاملاً مشخص و ثبت قانوني گردد.
* با توجه به روح و فرهنگ حاكم بر خانواده هاي ايراني در شرايط فعلي چه راه كاري را براي مهار افسارگسيختگي اين امر كه بعضا خارج از چهارچوب قانوني و شرعي است پيشنهاد مي كنيد؟
- ازدواج موقت از جمله اموري است كه موافقين و مخالفين زيادي را داشته و دارد. هر جايي از تاريخ مربوط به ازدواج موقت را كه ورق بزنيم عده اي به دلايلي با آن موافق و عده اي ديگر با آن مخالف بودند. امروز نيز در جامعه ما گروهي با آن موافق و گروهي مخالفند. برخي متدينين نگرانند كه مبادا اين ازدواج  همان آزادي لجام گسيخته  غرب باشد كه با رنگ و بوي مذهبي تبليغ مي شود. زنان روشنفكر متعه را به معناي بازيچه شدن زن براي هوسهاي شيطاني و تبديل او به كالايي با تاريخ مصرف مشخص دانسته و آن را توهين به ساحت زن مي دانند و بسياري آن را هم نوا با جامعه و فرهنگ قديم دانسته كه با زندگي امروز هم نوايي ندارد. موافقان نيز برخي متدينيني هستند كه متعه را به مثابه حكم شرعي قبول دارند و براي آن انگيزه هاي اجتماعي چون پيشگيري از فساد در ميان جوانان، مطرح مي كنند.
در شرايطي كه روح و فرهنگ حاكم بر خانواده هاي ايراني پذيراي ازدواج موقت براي دختران و پسران مجرد نمي باشد و جوانان دختر و پسر جامعه متأسفانه مايل به استفاده از برچسب دوستي و رفاقت و عشق براي ارتباطشان با جنس مخالف مي باشند اما با ديده نيشخند و تمسخر به ازدواج موقت مي نگرند، و اگر چنانچه مايل به اتخاذ اين روش باشند با مخالفت خانواده ها و نيز نگاههاي بدبينانه اجتماع روبه رو مي شوند و در شرايطي كه اغلب زناني كه اقدام به آن مي نمايند زنان مطلقه و بيوه اي هستند كه از نابسامانيهاي خانوادگي، اجتماعي و اقتصادي در رنجند و پس از اقدام به آن و پايان يافتن زمان متعه مبتلا به ناكامي، يأس و افسردگي و يا نابساماني ها و مشكلاتي مي شوند كه هميشه دامان آنها را گرفتار مي سازد و نيز در شرايطي كه اكثريت استفاده كنندگان از اين ازدواج را مردان داراي همسر تشكيل مي دهند كه باعث سوءاستفاده ها و نيز سست شدن بنيان خانواده مي گردد، چه بايد كرد؟
منظور از قانونمندكردن اين ازدواج چيست؟ از آن گذشته چه تضميني وجود دارد كه عاملان آن به قانون متعهد باشند. موارد بسياري است كه قانون مربوط به آن، مورد عنايت افراد قرار نمي گيرد. آيا در اين قانون جايي براي حفظ ارزش و منزلت زن در نظر گرفته خواهد شد؟ آيا چاره اي انديشيده خواهد شد تا زنان مورد خشونتهاي جسمي و رواني مردان قرار نگيرند؟ آيا مردان براي پيامدهاي احتمالي و تلخي كه اين ازدواج براي زنان دارد مسئول شناخته خواهند شد؟
وقتي يك امر قانونمند مي شود در حقيقت باعث مي شود تا كسي از آن سوءاستفاده نكند و حقوق فردي ديگري پايمال نشود و نيز آن كسي كه تضعيف شده است براساس قانون اعاده حيثيت نمايد و اگر ازدواج موقت به اين دليل مي خواهد قانونمند شود اقدامي است مطلوب و موجب مي شود تا حقوق زنان پايمال نشود، اما اگر منظور اين است كه بتوان آن را در جامعه به ويژه در بين دختران و پسران جوان متداول كرد تا آنان مجبور به سركوبي غرايز جنسي خود نشوند، امري است دور از خرد و انديشه جمعي.چرا كه در آن صورت بايد چندين كار صورت بگيرد: قبل از هر چيز در سر هر چهار راه و كوچه و خيابان و منزل مأموري بايد استخدام شود تا كاشف قانونمند بودن و يا نبودن روابط دختر و پسرهايي كه فارغ از دغدغه ها و نگراني هاي خانواده، دولتمردان و قانونگذاران، در اتومبيل ها و پاركها و كوهها و سينماها و كافي شاپ ها به تأمين تمايلات خود مشغولند، شود و ما اين تجربه را در طي سالهاي پس از انقلاب داشتيم و چندان با موفقيت همراه نبود. اقدام دومي كه بايد صورت گيرد حتما بايد اين باشد كه كلاس آموزش و توجيهي نيز براي خانواده ها و پدران و مادران گذاشته شود و به آنها آموزش داد كه چگونه تصوير و نگاه منفي نسبت به ازدواج موقت را از انديشه و فرهنگ و ارزشهاي خود دور كنند و اگر روزي ديدند كه پسر جوانشان يك راست از دانشگاه به منزل آمد و گفت به دختري علاقمند شدم و مي خواهم با او ازدواج موقت نمايم مبادا اخم نماييد. آيا به جوانان آموخته ايم كه چگونه به كمك انگيزه  ها، علايق ،تمايلات، احساسات، ارزش ها و تفكراتشان، رفتار جنسي خود را به عنوان يك انسان كه متمايز از حيوان است هدايت كنند؟ به عبارتي آيا حجب و حيا را وارد ميدان فكر، انديشه و شخصيت جوان كرديم؟ آيا توانستيم اصول اخلاقي و ديني را آنگونه كه با فطرتشان هماهنگ باشد به آنها بياموزيم تا با جان و دل آن را دريابند؟ آِيا ارزشهاي اجتماعي، فرهنگي، هنجارها و ارزشهاي حاكم بر خانواده را به گونه اي به او تفهيم نموديم تا در مقابل آن دهان به اعتراض نگشايد و بالاخره آيا توانستيم منهاي همه اصول اخلاقي و مذهبي، شعور جوانان خود را آنقدر بالا ببريم تا آ زادانه و مستقل در هر حوزه اي از زندگي شان تصميم گيرندگان فهيم و فكوري باشند؟ 
دختران و پسران مجردي كه جوان بوده و در آرزوي ازدواج دائم مي  باشند و موانع بر سر راه ازدواج شان توسط دولت قابل حل است، مسئولين بايد اقدام جدي و فوري را براي آن به عمل آورند نه اينكه سهل انگاري ها و مسامحه كاريهاي خود را ناديده گرفته و سپس بخواهند مشكل جوانان را به كمك ازدواج موقت حل نمايند. به علاوه در عقد دختران موافقت پدر نيز شرط مي باشد كه نادر پدري را مي توان پيدا كرد كه به ازدواج موقت دخترش رضايت دهد.
مهياكردن زمينه هاي آموزشي و پرورشي مطلوب براي هر فرد از ابتداي تولد امري است اجتناب ناپذير. اگر زمينه هاي رشد و توسعه فكري، اخلاقي، روحي و شخصيتي و به طور كلي رشد همه جانبه كودكان و جوانان اين مرز و بوم را به گونه اي مهيا نماييم كه هم آنها از اين زمينه ها به نحو مطلوب بهره مند گردند و تلاش نماييم جامعه اي با طرز تفكر سالم و منطقي پديد آ وريم و جواناني خلاق، پويا و با اعتماد نسبت به خود تربيت كنيم، در آن صورت به جرأت مي توان گفت كه مواردي نظير مسايل جنسي چيزهايي نيستند كه قدرت خودنمايي داشته باشند و هرگز نياز به آن نداريم كه طرح اين گونه مسايل را در مقالات و سخنراني ها بگنجانيم و يا براي مصون ماندن جوان، خانواده و اجتماع يكبار ماهواره را ممنوع اعلام كنيم.
از ياد نبريم كه امروز جعبه جادويي به نام كامپيوتر و استفاده اينترنتي از آن در گوشه خانه هاي هر يك از ما ضمن اينكه مي تواند وسيله اي براي ارتقاي علم جوان ما باشد، مي تواند منبعي براي اشاعه فساد و فحشا نيز باشد كه نه تنها ازدواج موقت ،كه ازدواج دائم را ياراي مقابله با آن نخواهد بود. آنچه در اين ميان مي تواند خيال همه ما را آسوده و راحت كند تربيت جواناني لايق، شايسته، بزرگ نگر و برخوردار از ذهن و ضميري آگاه و روشن مي باشد.در غير اين صورت بايد از همه عقول عالم هستي كمك بگيريد كه چه بايد كرد؟

نگاه امروز
۷۹ درصد خشونت ومزاحمت

ازدواج موقت تا چه حد مي تواند راهي براي كاهش آسيب هاي اجتماعي زنان به شمار آيد؟
در تحليل هاي اجتماعي مرتبط با اين موضوع كمتر به اين جنبه از مسئله توجه شده است. در اين نوشتار اما قصد ما نه واشكافتن نقش ازدواج موقت در كاهش آسيب هاي اجتماعي زنان، بلكه بررسي حجم اين آسيب ها در سيماي اجتماعي زنان ايران است.
در اين باره فقط قصد مرور آماري را داريم كه شوراي فرهنگي و اجتماعي زنان درباره اخبار مربوط به زنان در ماه گذشته اعلام كرده است.
به  گزارش  روابط عمومي  اين شورا ، براساس  آمار آخرين  شماره  ويژه نامه  «زن  در آيينه  مطبوعات » كه  توسط مركزاطلاعات  و آمار اين  شورا منتشر مي شود، ۲۶ درصد اخبار زنان  دراين ماه  به  موضوع  آسيبهاي  اجتماعي  اختصاص  دارد.
در اين  ويژه نامه  در حدود يكهزار و ۴۳۹ مورد مطلب  شامل  خبر، مقاله ، مصاحبه  و گزارش  مربوط به  مسائل  زنان  و دختران  از ۲۴ روزنامه  كثيرالانتشار در سطح  ايران  جمع آوري ، دسته بندي  و تحليل  محتوا شده  است .
اين  بررسي  حاكيست  پس  از آسيبهاي  اجتماعي  در مجموع  كل  اخبار، ۱۶ درصد به  موضوعات  اجتماعي ، ۱۱ درصد به  موضوعات  سياسي ، ۱۱درصد به  موضوعات  فرهنگي ، ۹ درصد به  موضوعات  بهداشتي ، ۶ درصد به  موضوع  ورزشي ، ۳ درصد به  موضوع  حقوقي - قضايي ، ۲ درصد به  موضوع  آموزشي ، ۲ درصد به  موضوع  علمي - پژوهشي  و ۸ درصد به  موضوعات  ديگر مربوط به  زنان  پرداخته  شده  است .
از مجموع  كلي  آسيبهاي  اجتماعي  نيز ۷۹ درصد به  موضوع  خشونت  و مزاحمت ، ۲۰ درصد به  موضوع  فرار و فساد، ۱۴ درصد به  موضوع  طلاق ، ۸ درصد به موضوع  سرقت  و كلاهبرداري ، ۷ درصد به  موضوع  قتل  و جنايت ، ۵ درصد به  موضوع  خودكشي ، ۲ درصد به  موضوع  اعتياد و ۵ درصد به  ساير آسيب هاي  اجتماعي اختصاص  داشته اند.
ديگر نتايج  اين  بررسي  حاكيست  كه  ۳۳ درصد از موارد به  اخبار و مطالب  مطلوب  و ۴۴ درصد به  اخبار و مطالب  نامطلوب  در مورد زنان  اختصاص  داشته اند و ۲۱ درصد نيز مطالب  با ديد خنثي  بوده اند.

نگاه
چگونه به خود وفادار باشيم
012670.jpg

ترجمه: مرجان اردشيرزاده
منبع: مجله ريدرزدايجست

مردي را مي شناختم كه بسيار قد بلند، لاغر و متين بود. سالها پيش فهميدم كه او چند دهه اي است هر هفته بدون استثناء، به ملاقات زندانيان مي رود. وي براي آنها نامه مي نوشت، پيغام مي فرستاد و پوشاك و كتاب برايشان فراهم مي كرد. اما در واقع او خودش را به آنها تقديم مي كرد. هرگز براي آنان موعظه نمي كرد. بين خوش رفتارها و كج خلقها فرقي نمي گذاشت و هيچ توقع نداشت كه محبت هايش را جبران كنند. آنچه اهميت داشت اين بود كه آنها همه در رنج بودند.
چرا او وقت خود را با اين افراد مطرود صرف مي كرد در حالي كه مي توانست ورزش كند و يا به تماشاي تلويزيون بنشيند؟ يك بار گفت: «من به آدمهايي روي آورده ام كه ديگران از آنها دست شسته اند. من هرگز آنها را رها نمي كنم.»
«هرگز رها نكردن» ويژگي است كه ما آن را در ورزشكاران، سربازان، نجات يافتگان از خطرات و بيماراني كه از جراحات كشنده جان سالم به در برده اند سراغ داريم. اگر شما در زندگي، شجاعانه با مسائلي غيرعادي و خارق العاده مواجه شويد و با آنها دست و پنجه نرم كنيد، حتماً خود را موظف مي دانيد كه اين عمل متهورانه را به اطلاع اخبار شبانگاهي برسانيد. اما در مسائل كمرنگتر و مواردي كه از نظر خبري جذابيت چنداني ندارد، متعهد بودن را مي توان در زندگي هاي بي شماري كه در اطرافمان وجود دارند، مشاهده كرد. تعهد، گاه در يك رسالت ساده يا در برابر شخصي و يا كاري نمايان مي شود.
وقتي كه پسرم «جسي» كلاس ششم بود، آموزگارش به سرطان سينه مبتلا شد. خانم آموزگار درباره بيماري، جراحي و درمان آن و همچنين از اميدش به بهبودي با بچه ها صحبت كرده بود. «جسي» در حالي به خانه آمد كه عميقاً  تحت تأثير اميد و ايماني بود كه معلمشان با خبرهايش راجع به بيماري به آنها ارزاني داشته بود. خانم آموزگار مي توانست بقيه سال را به خاطر مرخصي پزشكي در منزل استراحت كند، اما به محض اين كه با برداشتن بخشي از سينه، التيام نسبي يافت دوباره به مدرسه بازگشت. ابتدا از يك بعد از ظهر در هفته شروع كرد سپس ۲ بعدازظهر در هفته و بعد يك روز، دو روز و سه روز كامل را به مدرسه آمد. هنگامي كه والديني با نگراني ابراز داشتند كه او سلامتي خود را به خاطر بچه ها به خطر مي اندازد،  با لبخندي پاسخ داد:«اوه، خدايا نه! آنها بهترين طبيبان من هستند، وانگهي اين بچه ها تنها يك بار در كلاس ششم خواهند بود.» علي رغم سرطاني كه در درونش لانه كرده بود تصميم داشت با تمام وجود به شاگردانش كمك كند. درمان بايستي نتيجه بخش بوده باشد زيرا ده سال بعد او را سالم ديدم. الان نيز هر وقت او را در اطراف شهر مي بينم از «جسي» مي پرسد:«آيا جسي هنوز شاداب، بامزه و مشتاق يادگيري است؟» و من پاسخ مي دهم: «بله، هنوز همين طور است.» و معلم مهربان لبخند مي زند.
مهم اين نيست كه مسائلي كه با آنها روبه رو هستيم بسيار مهم و بزرگ باشند و يا مردم را طوري تحت تأثير قرار دهيم كه به مسئوليتها و تعهداتمان احترام بگذارند. دوستي دارم كه از روز دوشنبه تا جمعه خانه هايي براي مردمي مي سازد كه توان پرداخت مالي را دارند و سپس در روز يكشنبه منازلي به صورت رايگان با عنوان «زيستگاه انسانيت» براي آنان كه توان مالي چنداني ندارند مي سازد. يك خانم همسايه خود را در اختيار دانشجويان غيربومي و خانواده هايشان قرار مي دهد تا مشكلات و پيچيدگي هاي زندگي در اين جاي جديد را برايشان توضيح دهد. ديگر شهروندان، تيم هاي فوتبال را سرپرستي مي كنند، به ملاقات بيماري مي روند، خانه نشيني را به گردش مي برند، دانش آموزاني را كه ترك تحصيل كرده اند، آموزش مي دهند و يا به سالخوردگان بي سواد خواندن و نوشتن را مي آموزند.
من مي توانم به اين نمونه ها صدها مورد ديگر نيز بيفزايم بدون اين كه حتي از كشورم خارج شوم. مطمئناً  شما نيز مواردي را سراغ داريد. هر ملت ارزشمندي شبكه اي از انسانهايي است كه ايمان و وفاداريشان يا به خاطر درست انجام دادن كارهايشان است و يا بواسطه عملكرد درستشان در قبال يكديگر. اگر غير از اين باشد قطعاً آن ملت از هم مي پاشد.
گفتن اين كه وظيفه شناسي و تعهد امري معمول است بدين معني نيست كه آسان، بي رنج و بدون پرداخت هيچ بهايي باشد، بلكه براي آن انرژي و وقت گذاشته مي شود و چه بسا بهايي كه برايش مي پردازيم به قيمت عمرمان باشد.
هر بله (پاسخ مثبت) قاطعانه اي كه مي گوييم ملزم به گفتن نه هاي قاطعانه بسياري است. در يك روز يكشنبه با مردي صحبت مي كردم كه به ملاقات زنداني ها مي رفت، در آن هنگام زن جواني پيش آمد تا بپرسد كه آيا او عضويت در گروه جديد صلحي كه آن خانم خود ترتيب داده است را مي پذيرد؟ زن جوان با كلامي شتابزده براي او دليل اهميت موضوع را توضيح داد و نيز گفت، كه چرا زمان از دست رفته و به چه علت صد درصد به رهبري او نيازمند است.
با شناختي كه از مهرباني و دلسوزي آن مرد داشتم، تصور كردم كه او پيشنهاد آن زن را مي پذيرد. اما بعد از اين كه به درخواست زن جوان گوش داد، با متانت چند لحظه اي به او خيره شد و سپس گفت: «مطمئناً ، كاري كه شما انجام مي دهيد حياتي و سزاوار اشتياقتان است ولي اين مسأله مورد علاقه من نيست.»
در واقع مخالفت كردن براي همه ما، يافتن آن اندك اهدافي است كه منحصراً به خودمان اختصاص دارند. اهدافي كه ما را فرا مي خوانند ما نيز با تمام وجود آنها را در آغوش مي كشيم. با به ياد داشتن تعهد و وظيفه اي كه به آن فرا خوانده مي شويم، مي توانيم موقعيتهايي را خلق كنيم، كه به وسيله آنها هدف و الگويي را در زندگي روزمره خود بيابيم.اگر روزي تصور كنيد كه مي خواهيد براي حل تمام مشكلات دنيا تلاش كنيد، مسلماً  پيش از آن كه آستين ها را بالا بزنيد از آن دست مي كشيد. اما اگر به تعداد معقولي از اهداف مورد نظرتان نظم ببخشيد آن وقت ممكن است بتوانيد كاري بزرگ انجام دهيد، درحالي كه همه دل به اين خوش داريم كه ديگران در جايگاه خود وظايفشان را صادقانه و به درستي انجام دهند.

سايه روشن زندگي

هر ۲۲ دقيقه يك انسان قرباني مين هاي ضدنفر مي شود
در هر ۲۲ دقيقه يك نفر بر اثر انفجار مين هاي زميني در سراسر جهان جان خود را از دست مي دهد.
به گزارش كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، سالانه ۳۰۰ نفر دراثر انفجار مين در ايران قرباني مي شوند كه ۲۰ درصد آنان را كودكان و نوجوانان تشكيل مي دهند.
براساس گزارش سازمان ملل تنها در اوايل سال ۲۰۰۳ ميلادي، ۲ كودك در نواحي غربي ايران براثر انفجار مين هاي ضدنفر كشته شدند. همچنين طبق آمارها در سال ۲۰۰۰ حدود ۸۸۰ هزار مين زميني در ۳۰ هزار هكتار از خاك ايران پاكسازي شد. اين درحالي است كه طي جنگ ايران و عراق در سال هاي ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ حدود ۱۲ تا ۱۶ ميليون مين زميني در منطقه اي به وسعت ۴ ميليون هكتار كار گذاشته شده بود.اين گزارش ها از كشته و زخمي شدن ۱۷۴ نفر در عمليات پاكسازي شهرهاي خوزستان، كرمانشاه و ايلام خبر مي دهد.همچنين براساس آمارهاي غيررسمي در سال ۲۰۰۲ ميلادي، ۱۱ نفر براثر انفجار مين هاي زميني در مناطق مرزي ايران كشته و ۲۱ نفر زخمي شده اند كه برخي از آنها را كودكان تشكيل مي دهند.
ديدار كودكان دبستاني با رئيس سازمان آموزش و پرورش تهران
تعدادي  از كودكان  تهراني  به  نمايندگي  از ۹۰ هزار دانش آموز ابتدايي  شهر تهران، به مناسبت  روزجهاني  كودك  با رئيس  آموزش  وپرورش  شهر تهران  ديداركردند.
براساس اين گزارش، جواهري پور ضمن  تبريك  روزجهاني  كودك  بااشاره  به  جايگاه  كودكان  در فرداي جامعه  گفت : شمابهترين  فرزندان  اين  جامعه  هستيد و بزرگترها بايد ديدگاهشان نسبت  به  شما تغيير پيدا كند، و حقوق  واقعي  شما را بدهند. به گفته وي ، اگر بزرگترها نگرش  صحيحي  نسبت  به جايگاه  كودكان  داشته  باشند، فرداي  بهتري  براي  جامعه  ترسيم  خواهد شد.
در اين  مراسم ، رئيس  سازمان  آموزش  و پرورش  به نماينده دانش آموزان  هدايايي به  رسم  يادبود اهدا كرد.در پايان  اين  مراسم  دانش  آموزان  منتخب  قطعنامه اي  قرائت  كردند.در اين  قطعنامه  آمده  است : ما كودكان  درهمه  تلاشها با شما سهيم  هستيم، تلاش  براي  تبديل  به  جهاني  بهتر براي  همه . شما ما را آينده  مي ناميد، اما ماهم  اكنون  نيز هستيم ، وقت  آن رسيده  است  كه  ما نيزبه  حساب  بياييم . دانش  آموزان  گفتند: دست  هايتان  را از دستهايمان  جدا نكنيد، ما شمابزرگترها را خيلي  دوست  داريم  و به  حمايت  شما نيازمنديم .
۲۴ تا ۳۰ مهر هفته پيوند در مدارس
قائم  مقام  وزير آموزش  و پرورش  در انجمن  اوليا و مربيان ، گفت : هفته پيوند از ۲۴ تا ۳۰ مهرماه  در مدارس  سراسر كشور برگزار مي شود.
حسن  ملكي افزود: اين  هفته فرصت  مناسبي  خواهد بود تا والدين  در تعليم  و تربيت  فرزندان  خود مشاركت جدي  داشته  باشند.وي  با بيان   اينكه  انتخابات  انجمن  اوليا ومربيان  نيز در هفته  پيوند انجام  خواهد شد، ادامه  داد: براساس  بخشنامه  ابلاغ  شده ، مدارسي  كه  تعداد دانش آموزان  آنان  ۳۰۰ نفر باشند بايد هفت  نفر از والدين  براي  عضويت  در انجمن  اولياو مربيان  انتخاب  شوند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   زندگي  |   سفر و طبيعت  |   سياست  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |