آموزش عالي انگليس؛ چالش هاي پيش رو
دانشگاهها رو به مرگ هستند. رئيسان دانشگاهها درباره سرنوشت محتوم هشدار مي دهند و دولت با بحران آينده دانشجويان روبه روست.
اما كدام دانشجويان؟ بر اساس پژوهشي كه اخيراً انجام شده دانشجويان كنوني دوره ليسانس در دنيا معمولاً سر و وضع خوبي دارند و فقط ماهانه ۸۰ پوند صرف خريد نوشيدني مي كنند.مدام يك گوشي موبايل به گوش خود چسبانده و مشغول صحبت هستند و وسيله نقليه هم دارند كه هزينه اينها هم به ۱۰۰ پوند در ماه مي رسد.
اما دانشجويان انگليسي آنقدر فقيرند كه ارزان قيمت ترين نوشيدني را مي نوشند و ارزان قيمت ترين غذا را مي خورند. تنها ۳۷ درصد اين دانشجويان پيش بيني مي كنند كه بعد از فارغ التحصيل شدن شغل خوبي به دست آورند. اين رقم در يك دهه گذشته بي سابقه است. ابهام درباره اينكه اين دانشجويان چه كساني هستند ما را به سؤال دوم مي رساند. فايده آ نها چيست؟ آيا مواد خام رشد اقتصادي هستند، يا پيشروان يك جامعه با مساوات تر يا مدركي براي اثبات ارزش شهروندان با فرهنگ؟ مطمئن نيستيم. ضرورت اقتصادي وجود فارغ التحصيلان بيشتر، براي كشور روشن نيست، چرا كه بسياري از آنها اكنون مشاغلي را انجام مي دهند كه زماني افراد بدون مدرك دانشگاهي در آن مشغول به كار بودند.
در حقيقت توسعه آموزش عالي (در انگليس) به اختصاص يارانه هاي بيشتر براي ثروتمندان و پيشرفت كمتر براي تهيدستان منجر شده است. شانس حقيقي يك كودك از خانواده طبقه كارگر براي ورود به دانشگاه در نيم قرن گذشته از يك در پنجاه به يك در شش افزايش يافته است. اما طبقه متوسط و بالا هم همچنان از مزاياي هميشگي خود برخوردارند.
سردرگمي درباره اصلاحات در آموزش عالي به دوره دكتري رسيده است. همه راههاي تزريق بودجه ۹ ميليارد دلاري مورد نياز به دانشگاهها، پيشنهاد شده است، البته به غير از اينكه دانشجويان شهريه خود را مستقيماً به رئيس دانشگاه بدهند. يكي از اين طرح ها كه مورد توجه دولت انگليس است طرح افزايش مرحله اي شهريه از ترم اول تا پايان دوره تحصيل است. به طوري كه در هنگام ورود به دانشگاه شهريه اي پرداخت نمي شود اما تا زمان فارغ التحصيلي اين شهريه به ۳۰۰۰ پوند مي رسد. دانشجويان از اين طرح خشنود نيستند، والدين آنها هم همين طور.محافظه كاران طرح تحصيل رايگان و بدون شهريه را پيشنهاد كرده اند. اما با اجراي اين طرح تحصيلات عاليه فقط به نخبگان محدود مي شود. شهريه يكسان و غيرمتغير هم كه مورد نظر حزب كارگر است، منصفانه نيست. چرا يك دانشجوي رشته كارهاي اجتماعي در يك دانشگاه جديد بايد به اندازه يك دانشجوي حقوق دانشگاه آكسفورد شهريه بپردازد. در شرايط مطلوب، دريافت ماليات از افراد پردرآمد مشكل را حل مي كند، اما تا وقتي دولت ماليات را جمع آوري و توزيع كند، آموزش عالي در اثر كمبود بودجه از هم مي پاشد. عده اي ديگر طرحي را مطرح كرده اند كه قابل تأمل است. بر اساس آن دانشگاهها خود اجازه مي يابند كه پول دريافتي از دانشجويان ثروتمند را براي دانشجويان فقيرتر هزينه كنند.منتقدان اين طرح مي گويند با اجراي آن، دانشگاهها و رشته هاي خوب به انحصار طبقه پردرآمدي در خواهد آمد كه حاضرند براي تحصيل در اين مكان ها هر هزينه اي كه لازم است بپردازند. هر كودك سه ساله انگليسي براي دولت ۱۸۰۰ پوند هزينه دارد اما هزينه هر دانشجوي دانشگاه ۵۳۰۰ پوند است. در انگليس وزارت دارايي هزينه اصلي آموزش عالي را تأمين مي كند.دولت انگليس در برنامه درازمدت خود قصد دارد تا سال ۲۰۱۰ ، ۵۰ درصد از جوانان داراي مدرك ديپلم را وارد نظام آموزش عالي كند؛ اما اين طرح با كمبود رشته ها و واحدهاي درسي فني پرهزينه اي همراه شده كه مهارت هاي مورد نياز كارفرمايان و محيط هاي كار را مي آموزند. اين بازار است كه سكان هدايت آموزش را در دست دارد.اكنون در انگليس يافتن شغل به چالشي بزرگ پيش روي دانشجويان و فارغ التحصيلان تبديل شده است و رويارويي با اين چالش روز به روز دشوارتر مي شود. براي اينكه دانشگاهها به مراكز بي خاصيت توليد بيكار تبديل نشوند و يادگيري براي نفس يادگيري ارزش خود را از دست ندهد، بايد دانشكده هايي تأسيس شود كه همه نوع رشته اي در آنها وجود داشته باشد از فلسفه گرفته تا دروس شغلي مورد نياز بازار و اقتصاد.
مترجم: نيلوفر قديري
منبع: گاردين
|