پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۹۷
حوادث
Front Page

از۸۰۰ هزارتا بيش از ۱۵۰ ميليون تومان
ماجراي كلا هبرداري سه برادر
روش اين سه برادر روش خيلي هاست! اول از تو پول مي گيرند و برايت موبايل و ماشين مي خرند و به نفر سوم مي فروشند و بهره پول را - صدي پنج - به عنوان اجاره به تو مي دهند و تا اقساط كامل پرداخت شود، با سند موبايل و ماشين را به ده نفر ديگر هم فروخته اند. و حالا كه كلي پول به جيب زده اند ... غيبشان زده است!
002415.jpg
۷۰ ميليون تومان پول نقد
«زاهدي» يكي از مالباختگان اين پرونده مي گويد: «شركت.... ۱۲ سال سابقه فعاليت داشت و افرادي كه با آن معامله مي كردند غالبا اشخاص ثروتمند و صاحب وجهه اجتماعي بودند. براي همين وقتي با اين شواهد مواجه شدم به صاحب شركت اعتماد كردم و در چند مرحله به وي ۷۰ ميليون تومان پول نقد دادم تا برايم تلفن همراه و خودرو بخرد و به صورت اقساط بفروشد.
«رسول. ر» صاحب شركت 
آقاي «رسول.ر» كه صاحب شركت بود پس از تحويل گرفتن پول چند شماره موبايل به من داد و گفت اينها شماره خط هايي است كه براي من خريده و تا چند روز ديگر سند آنها آماده تحويل مي شود. از سويي قرار بود هر ماه، رسول مبلغي را بابت فروش خط هاي تلفن همراهم به من بدهد.»
موجودي ندارد
زاهدي مي افزايد: «رسول بابت مبلغي كه بايد پرداخت مي كرد يك چك به من داد اما هنگامي كه براي وصول چك به بانك رفتم متوجه شدم او موجودي ندارد، براي همين بلافاصله به دفتر شركت مراجعه كردم و در آنجا فهميدم شركت را تخليه كرده اند و رسول نيز متواري است.
لطفا جهت شكايت از كلاهبرداران فراري به دادسراي صادقيه (ناحيه ۵) به آدرس فلكه دوم، خ آيت الله كاشاني، بلوار اباذي، مراجعه و به طبقه سوم دادسرا، شعبه دهم (قاضي بناكار) مراجعه كنيد و شكايتتان را ضميمه پرونده متهمان كنيد.
لازم به ذكر است مسووليت پرونده بر عهده سروان اميري (آگاهي شاپور، مركزي، شعبه) است. شماره پرونده آگاهي ۵۱۰۲۹، شماره كلاسه پرونده دادسرا، ۱۰۷۵ ب ۸۲/۱۰ است.
همين! اتمام سرمايه هاي بيش از صد نفر همشهري من و تو به همين راحتي دود شد و رفت آسمان. تا امروز كه اين نوشته به در شركت چسبيده را مي خواني خبري از متهم نيست. بهتر است بنويسيم متهمان! ظاهرا سه نفر هستند.
-سه تا برادرند- آقا! اسم يكي شان رسول بود و آن يكي داوود و ديگري محمد!
آقاي سعادت مي گويد: «مرد ميانسالي كه كارمند نيروي دريايي است و ما را از ماجرا باخبر كرده است، تكيده و حالا مبهوت. او يكي از بيش از صد نفري است كه شركت «...» از آنها كلاهبرداري كرده است.»
- چطور با اين شركت آشنا شديد؟
از طريق آگهي اين شركت در يكي از روزنامه هاي پرتيراژ كشور!
- نمونه آگهي را داري؟
بله!
آگهي بوي تازگي مي دهد. علي رغم اينكه در قابي كاهي و سرخ رنگ نشسته است. «شركت بازرگاني ... - شماره ثبت - ۱۵۹۵۰۰ با ۱۲ سال سابقه درخشان در غرب تهران سرمايه گذار مي پذيرد. تضمين صد درصد سند قطعي اتومبيل و تلفن همراه با بيمه كامل به نام شما... با انتقال سند قطعي.
به نام شما و به كام! آگهي انگار اينطور مي گويد. اين سه برادر همه كاري مي كردند. خريد و فروش موبايل، فرش، خودرو و...
«اين... شده كجاست؟ ۵۰ ميليون تومان منو بالا كشيده... فكر كرده! پدرشو در مي يارم!»
پيرمردي كه سنش لابد سه برابر من است مي گويد. و من متعجبم از اينكه اين مرد فرش فروش چطور به اين چند نفر جوان اعتماد كرده است؟
اول آمد در مغازه من تو بازار و چند تا فرش خريد، شيرين هم خريد. پولهايش را هم در جا داد. بازار كساد و من دشت خوبي كرده بودم. دوباره اومد و براي چند نفر ديگر فرش خريد و بعد من اومدم دفترش و با هم رفيق شديم. هفته پيش به من گفت چند تا فرش مي خوام و از من خواست ببرم فلان جا و فرش ها را تحويل دهم و حالا آمدم و مي بينم كه زده به چاك!
روش اين سه برادر روش خيلي هاست! اول از تو پول مي گيرند و برايت موبايل و ماشين مي خرند و به نفر سوم مي فروشند و بهره پول را - صدي پنج - به عنوان اجاره به تو مي دهند و تا اقساط كامل پرداخت شود، با سند موبايل ماشين را به ده نفر ديگر هم فروخته اند. و حالا كه كلي پول به جيب زده اند... غيبشان زده است!
- ميگن ۱۰ ميليارد تومان پول بالا كشيده...
كسي آن ميانه مي گويد. «سعادت» مي گويد من از طريق آگهي آمدم اينجا و ۶ ميليون تومان پول زبان بسته را دادم به اين آقا كه ۱۰ روز ديگر يك پرايد برايم بگيرد. در مقابل هم چك گرفتم و بعد رفتم بانك و استعلام كردم و ديدم كلي پول تو حسابش هست و به او اطمينان كردم...
خانمي حاضر نيست نامش را بگويد و در برابر اصرارمان چند تا ليچار بارمان مي كند و از صحنه مي گريزد. در اين ميان هستند كساني كه ۱۰۰ ميليون تومان پولشان را از كف داده اند و همچنين كساني كه ۸۰۰ هزار تومان تمام دار و ندارشان را به باد داده اند. چند نفري هم آمده اند كه ماشين و موبايل خريده اند و اقساطش را داده اند و حالا معطل سند و تكليف سرمايه شان هستند.
- شما چقدر پول داديد؟
سه ميليون تومان.
- در عوض چي؟
سه تا خط موبايل. قرار بود به اسم من بكند. پولش را نقدا دادم.
نامش مجتبي است و چند روز ديگر پدر مي شود و از آن جوانهاست كه بعد از چند سال كشيدن مرارت و بدبختي در ژاپن، سرمايه اي دست و پا كرده و به كشور برگشته. يكي ديگر از شاكيان نامش احمد است و مي گويد: «من از اينها يك پژو ۲۰۶ خريدم. شرايطي ۶ ميليون نقد دادم و ۵/۲ ميليون باقي اش را با ۳ چك قرار شد پرداخت كنم. حالا ماشين دست من است و سند ندارم.
قبل از اين هم چند بار نيروي انتظامي اينجا آمده بود و با اينها مثل اينكه دعوا داشتند.
يكي از همسايه ها مي گريد و با شنيدن رقم هر شاكي نچ نچ مي كند و آه مي كشد
«زاهدي» يكي از مالباختگان اين پرونده مي گويد: زماني كه دريافتم تمام اين ماجرا يك كلاهبرداري بزرگ بوده است سعي كردم شماره تلفن همراه هايي را كه صاحب شركت به من داده و گفته بود آنها متعلق به من است، رديابي كنم اما از اين راه نيز نتيجه اي نگرفتم چون تعدادي از شماره ها دروغي بود و چند خط نيز به افراد ديگري تعلق داشت كه اصلا از ماجراي خريد و فروش بي اطلاع بودند. بالاخره با پيگيري هايي كه انجام دادم متوجه شدم، صاحب شركت انصار از خيلي ها كلاهبرداري كرده و پس از به دست آوردن مبلغي هنگفت، عصر پنج شنبه هفته گذشته دفتر و محل زندگي اش را تخليه و فرار كرده است. از سويي ۲ برادر ديگر رسول نيز كه در كارهاي شركت با او همكاري داشتند، متواري شده اند.»
«شريف زاده» يكي ديگر از مالباختگان نيز توضيح مي دهد: «شركت ... مرتب در روزنامه ها آگهي چاپ مي كرد. از طرفي «رسول.ر» صاحب شركت بسيار خوش برخورد و شيك پوش بود و همين مسايل باعث شد من فريب بخورم و ۴ ميليون تومان به وي بدهم.»
اين شاكي مي گويد: «رسول در ازاي ۴ ميليون تومان به من گفت ۴ خط موبايل برايم خريده و اجاره داده است و هر ماه ۲۰۰ هزار تومان به من مي دهد اما فقط ماه اول به من پول داد و بعد از آن يك چك از او گرفتم كه بلامحل بود. اكنون كه دارايي خودم را از دست داده ام تازه مي فهمم كه اعتماد به آن مرد چه اشتباه بزرگي بود او هميشه خود را دكتر جراحي پلاستيك و زيبايي معرفي مي كرد و اين در حالي بود كه روي كارت هاي تبليغاتي سمت خود را مهندس ذكر كرده بود. يكي از مسايلي كه باعث شد به رسول اعتماد كنم اين بود كه مي گفت پدرش تاجر بزرگ فرش است از سويي خودش خودروي گرانقيمتي داشت و معامله هاي كلان انجام مي داد.»
جعفري يكي از شاكيان پرونده هم مي گويد: «روبروي شركت...، يك فروشگاه فروش آلات موسيقي دارم كه چندي پيش صاحب شركت به مغازه من آمد و ۷ميليون و نيم دستگاه صوتي، ميكسر، پيانو و ... خريد.
خريدار ۵/۲ ميليون پول نقد داد و ۵ ميليون تومان بقيه را چك داد و براي ضمانت سند پيكاني را به من داد. هنگامي كه زمان وصول چك ها رسيد به بانك رفتم ولي تمام چك ها برگشت خورد.
هنگامي كه براي وصول طلبم به شركت مراجعه كردم متوجه تعطيلي شركت و فرار صاحب آن شدم. حتي براي اطمينان، دستگاه صوتي را خودم در خانه اش نصب كردم اما وقتي به خانه اش رفتم در آنجا مشخص شد صاحب خانه كليه اثاثيه اش را جمع كرده و از آنجا فرار كرده است.
پس از اين ماجرا به اداره آگاهي مركز رفتم و از صاحب شركت شكايت كردم. تاكنون هيچ اقدامي صورت نگرفته است. پس از بررسي هايم همچنين مشخص شد ماشين پيكاني كه سندش را براي ضمانت به من داده را به ۱۰۰نفر ديگر بدون سند فروخته است.»

معماي چهار قتل درشهر
كارآگاهان اداره آگاهي شهر تهران، هفته گذشته با معماي چهار جنايت در سطح شهر روبه رو شدند.
تعداد قربانيان جنايت هاي شهر تهران در هفته گذشته ازنظر جنسيت برابر بود. يك پيرزن ۶۸ ساله، دختري ۲۰ساله، پسري ۱۸ ساله ومردي ۵۰ ساله ، افرادي بودند كه قاضي كشيك جنايي را براي بررسي صحنه جنايت به محل هاي جنايت و يا كشف جسد آنها كشانده بودند. اولين قتلي كه به قاضي مجيد متين راسخ- بازپرس شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران- اطلاع داده شد مربوط به قتل يك زن ۶۸ ساله به نام «ماه تاج» بود.
بر اساس گزارش كلانتري ۱۴۴ غياثي به بازپرس كشيك قتل تهران، ساعت ۳۰:۷ دقيقه عصر، جسد «ماه تاج» در خانه مسكوني اش كشف شد.
بررسي ماموران ويژه صحنه جرم و پزشكي قانوني از معاينه جسد، حكايت از آن داشت كه مقتوله بر اثر اصابت ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده است.
بررسي اوليه كارآگاهان تجسس كلانتري هم حكايت از آن داشت كه هيچ وسيله يا شيء گران قيمتي از خانه سرقت نشده است بازپرس متين راسخ، رسيدگي به اين جنايت را بر عهده دايره ويژه قتل پليس آگاهي قرار داده و خواستار شناسايي عامل جنايت شده است.
كشف جسد دختر جوان 
دومين قرباني، دختر ۲۰ ساله مجهول الهويه اي بود كه جسدش در غرب تهران كشف شد.
بازپرس «محمد عرفان» كشيك ويژه قتل تهران در پي اعلام ماموران كلانتري ۱۳۸ جنت آباد، در محل كشف جسد اين دختر جوان حاضر شد.
تحقيقات اوليه درمحل كشف جسد دختر ۲۰ ساله در محدوده پونك و حوالي دانشگاه حاكي از آن بود كه دختر جوان به وسيله جسمي خفه شده است. جسد مقتوله هم در حالي كشف شده بود كه عاملان جنايت آن را با طناب بسته بودند.
با اين حال براساس معاينه جسد در محل، به بازپرسي عرفان اعلام شده است كه آثار تزريق روي بدن اين دختر جوان مشاهده شده است.
پس از قتل سه زن سالخورده طي چند روز گذشته، قتل اين دختر جوان، ماموران دايره قتل اداره آگاهي را در برابر معماي قتل ديگري قرار داد.
قتل در ساختمان نيمه كاره
با دستور بازپرس، مجيد متين راسخ، تحقيقات جنايي براي شناسايي عامل جنايت در يك ساختمان نيمه كاره در شمال تهران آغاز شد اين تحقيقات در پي كشف جسدي توسط عوامل كلانتري ۱۲۳ نياوران در يك ساختمان نيمه كاره به دستور بازپرس كشيك قتل آغاز شد.
تحقيقات اوليه ماموران تجسس كلانتري، حكايت از آن دارد كه مقتول، گنجي نام داشته و در آن محل به عنوان كارگر مشغول كار بوده است. در بررسي هاي اوليه مشخص شده است،اين كارگر ۵۰ ساله به وسيله طناب خفه شده است. تحقيقات كارآگاهان نشانه هايي از وقوع سرقت را نشان داده است.
ماموران در فرضيات خود احتمال مي دهند عامل يا عاملان اين جنايت با انگيزه سرقت، مرتكب قتل شده اند.
پرسيدن ساعت از دختر جواني منجر به چهارمين جنايت در شهر تهران شد.
فرشاد (مقتول) در خيابان فلسطين، اقدام به پرسيدن ساعت از دختر جواني مي كند كه اسماعيل ۱۷ ساله (قاتل) اين كار مقتول را مزاحمت براي آن دختر قلمداد مي كند و سعي در رفع مزاحمت مي كند كه ماجرا سرانجام به درگيري آن دو مي انجامد.
با آغاز درگيري ميان فرشاد و اسماعيل، دوستان فرشاد به كمك دوست خود آمدند و شروع به كتك زدن اسماعيل  كردند و اسماعيل عصباني از اين ماجرا با چاقو جيبي خود ضربه اي به فرشاد  زد كه فرشادغرق در خون و نقش بر زمين شد و هنگامي كه دوستان فرشاد به بالاي سر او رسيدند متوجه مرگ فرشاد  شدند.
با دستور كشيك ويژه قتل تهران مبني بر دستگيري و تحقيق درباره اسماعيل، اين جوان ۱۷ ساله، دستگير و تحويل دادسراي جنايي شد.
در قتل هاي اين هفته، نكته قابل توجه، انگيزه قبلي قاتلان است. از چهار مورد قتل اين هفته، سه مورد آن با انگيزه قبلي قاتلان بوده است و عاملان جنايت ها با انگيزه هايي همچون سرقت، انتقام و ... اقدام به انتخاب قربانيان خود كرده بودند. اما نكته ديگر همراه داشتن سلاح سرد (چاقو) است. كارشناسان معتقدند همراه داشتن چاقو در هنگام نزاع در صورتي كه فرد مورد نظر، نفر مغلوب نزاع باشد منجر به استفاده فرد از آن مي شود و آن فرد ناخودآگاه از آن براي دفاع از خود استفاده مي كند.

انفجاردو نارنجك صوتي
نه از چهارشنبه سوري خبري بود و نه از آتش بازي هاي مرسوم آن شب كه آن دو نارنجك صوتي ساعت ۳۰/۱۲ نيمه شب آسايش را بر اهالي محله خيابان قائم مقام آرژانتين حرام كرد! آن شب هم مثل تمام شب هاي ديگر اصغر آقا كارگر فرتوت و هميشگي پمپ مشغول، محاسبه و دودوتا چهارتاي هرشبش بود كه ناگهان دو صداي مهيب و گوش خراش تمام شبش را خراب كرد.
- من توي شيفت صبح كار مي كنم. ديشب اينجا نبودم، اصغرآقا به من گفت كه انفجار چطوري بود؟! (يكي از متصديان پمپ مي گويد)
در اين ماجراي به ظاهر ساده و پيش پاافتاده، دو نفر از كارگران پمپ زخمي شدند و بايد گفت «خدا را شكر كه اين بار هم اتفاق خاصي نيفتاده!»
ماموران آتش نشاني هم اصلاً به محل حادثه نيامدند. خود كارگرها اقدامات اوليه را براي رفع خطر انجام داده اند.
نارنجك ها به هيچ كس رحم نكردند! يكي از آنها روي سقف پمپ بنزين افتاد و ديگري كنار خيابان منفجر شد. هيچ كس عاملان حادثه را نديده تنها چيزي كه شايد به عنوان مدرك وجود داشته باشد، حضور مردي ناشناس بوده است كه پس از پرتاب نارنجك ها به همراه رفيق موتورسوارش از محل حادثه متواري شده اند. نارنجك ها از خيابان پشتي پمپ پرتاب شدند و شدت صداي آنها به قدري بوده است كه تمام شيشه هاي هتل روبه روي پمپ را به هوا فرستاده بود و به همين هم بسنده نكرده، تمام مغازه هاي اطراف نيز شيشه هايش خرد شده اند.
يكي از كسبه محل كه خشكشويي دارد و موقع حادثه در محل حضور داشته، مي گويد: «مشغول كار بودم كه صداي انفجار را شنيدم و همزمان شيشه هاي مغازه شكست. بيرون مغازه آمدم و دوباره صداي انفجار آمد و شيشه هاي هتل شكست و روي پياده رو ريخت. پس از گذشت چهل دقيقه پليس به محل رسيد و از آتش نشاني هم خبري نشد كه نشد.»
جالب اينجاست كه يكي از شاهدان اصلي اين ماجرا حاضر به هيچ گونه همكاري با ما نشد و باوجود اينكه خود اين آقاي محترم در شب حادثه، مانع از ورود اين دو نفر به هتل شده است اما حاضر به دادن هيچ گونه اطلاعاتي نيست. و وقتي از او مي پرسيم چرا شيشه هاي هتل همگي خرد شده اند و روي زمين ريخته اند با خنده مي گويد مدير هتل تصميم به تعويض شيشه ها گرفته است.
سراغ يكي از مسوولان هتل مي رويم، ا و مي گويد: «ما نمي توانيم پاسخي در اينباره بدهيم زيرا كارشناس، هنوز براي تخمين خسارت وارده به هتل نرسيده است.» باز خدا پدرش را بيامرزد كه ماجرا را دروغ نخواند. خوشبختانه شيشه هاي هتل دو جداره است و مسافران هنوز در اتاق هاي خود به سر مي برند. خدا را شكر!
يكي ديگر از كسبه مي گويد ديشب اينجا نبودم صبح وقتي رسيدم متوجه شدم تمام شيشه هاي مغازه   ام ريخته، ماجرا را جويا شديم اما كسي جواب درستي به ما نداده است.
مغازه دار ديگري كه شاهد گفت و كوي ما است مي  گويد من ساعت ۱بعد از نيمه شب از ماجرا مطلع شدم و به اينجا آمدم. اما چون مغازه ام آسيب نديده بود به خانه برگشتم.

اين باند را شناسايي كنيد
002412.jpg
سه مرد جوان كه اقدام به فروش بدل به جاي طلا مي كردند، توسط كلانتري ۱۲۷ نارمك دستگير شدند.
اعضاي اين باند را «حسين.ع۳۷ » ساله متاهل، بيكار و «عليرضا.ش۳۴ » ساله راننده و «حسن.م۳۹ » ساله بيكار تشكيل مي دادند.
شيوه كلاهبرداري 
اعضاي اين باند افرادي را كه پول زيادي به همراه داشتند شناسايي مي كردند و يكي از افراد باند پيش طعمه مي رفت و مي گفت: «من تبعه بلغارستان هستم، اتومبيلم خراب شده است. اين زنجير طلا ۴۰۰ هزار تومان ارزش دارد اما چون به پول آن احتياج دارم نصف قيمت مي فروشم.»
با هماهنگي قبلي يكي از همدستان به عنوان يك غريبه در ميان حرف آنها درباره زنجير سر مي رسد و مي پرسد موضوع چيست؟
پس از بيان موضوع، شخص تازه رسيده زنجير را مي گرفت و خود را طلافروش معرفي و قيمت را بيشتر از صاحب آن بيان مي كرد و به طعمه مي گفت شما ۳۰۰ تومان بخر، من آدرس مغازه ام را مي دهم به آنجا بيا من ۶۰۰ هزار تومان از شما مي خرم.
اعضاي باند پس از فروش زنجير بدلي به سرعت از محل متواري مي شدند.
نحوه دستگيري 
در سال گذشته با شكايت عده اي از اهالي نارمك مبني بر كلاهبرداري از آنها در كلانتري ۱۲۷ نارمك پرونده اي تشكيل شد.
عوامل گشت كلانتري نارمك در حين گشت زني در خيابان تهران نو دماوند فردي به ماموران مي گويد سه نفر با اين مشخصات سوار بر پيكان زرد رنگ يك زنجير بدلي به قيمت ۳۰۰ هزار تومان به من فروخته اند.
ماموران با اطلاعاتي كه شاكي به آنها داده بود به پيكان زردرنگي در ۳۰ متري نارمك مظنون مي شوند و پس از بازرسي سه تراول و يك رشته زنجير بدلي كشف و ضبط مي كنند.
اعضاي باند به اين شيوه كلاهبرداري اعتراف كردند.
هشدار رئيس كلانتري 
سرهنگ اسلامي رئيس كلانتري ۱۲۷ نارمك پس از هشدار به مردم، از كساني كه اين سه نفر از آنها كلاهبرداري كرده اند خواست براي شكايت با تلفن هاي ۷۸۹۸۰۷۰ و ۷۸۹۴۲۴۱ تماس بگيرند و يا به كلانتري ۱۲۷ مراجعه كنند.

شهادت دو مامور
دو مامور نيروي انتظامي فارس بر اثر تيراندازي عده اي ناشناس در شهرستان بوانات فارس به شهادت رسيدند. سرهنگ غلامعلي توسلي، رئيس مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي فارس گفت: «در اين شهرستان ماموران به يك دستگاه لندكروز عبوري، شك كردند كه به رغم فرمان ايست، سرنشينان آن مبادرت به فرار كردند.» وي افزود: «موضوع به پاسگاه انتظامي (سروستان) در محدوده حوزه استحفاظي فرماندهي انتظامي بوانات، اطلاع داده شد و ماموران مستقر در اين پاسگاه براي متوقف كردن خودرو مذكور در مقابل پاسگاه، استقرار يافتند كه در حين عبور خودرو، سرنشينان آن اقدام به تيراندازي به سوي ماموران كردند.» توسلي گفت: «بر اثر تيراندازي اين افراد ناشناس، دو سرباز وظيفه كه آخرين روزهاي خدمت خود را مي گذراندند، بر اثر شدت جراحات وارده شهيد شدند.»

كمبود بيمارستان
منطقه ۱۵ با بيش از ۸۰۰ هزار نفر جمعيت، فاقد بيمارستان است.
تفكيك هاي غيرقانوني در گذشته به دليل ضعف در نظارت و وضعيت خاص منازل مسكوني شهرك كيانشهر كه به صورت پيش ساخته است، صورت گرفته و مشكلات زيادي در اين راستا براي شهرداري، شركت آب و فاضلاب و شهروندان ايجاد كرده است. شهردار منطقه ۱۵ با بيان اينكه شهرداري به هيچ وجه وضعيت موجود را تاييد نمي كند از مالكيني كه ملك خود را به چند قطعه تفكيك كرده اند خواست تا با اخذ مجوز، اقدام به تجميع و ساخت و ساز اصولي كنند. به تازگي، ۳۰ هزار تن آسفالت در سطح منطقه و از جمله شهرك كيانشهر پخش شده است.

بيش از ۲ ميليون جنايت
معاون وزير كشور روسيه از دو ميليون و ۷۵۰ هزار مورد جنايت در طول سال گذشته ميلادي خبر داد. ويتالي موزياكف- معاون وزير كشور روسيه- عنوان كرد: «تعداد كل جنايات ثبت شده در روسيه در سال گذشته ميلادي و در مقايسه با سال پيش از آن ۱/۹ درصد افزايش داشته است.» اين مقام روسي با اشاره به افزايش ۸/۲ درصدي جنايات بزرگ اقتصادي در روسيه در سالي كه گذشت افزود: «در اين مدت ميزان دزدي از منازل ۲/۲۴، ساير انواع سرقت ۴/۱۸ و حمله به ديگران ۴/۳ درصد رشد داشته است». به گفته وي، بيشترين ميزان جنايات در مناطق مسكو و جمهوري هاي خاكاسيا، آلتاي، اودمورتيا و چوواش روي داده است.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |
|  زيبـاشـهر  |   سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |