مخاطره ايران - مسئوليت جهان
جمهوري اسلامي ايران برخلاف تصويري كه آمريكا و اسرائيل از آن ساخته اند اساساً نظامي عملگراست كه همواره كوشيده است بين آرمان هاي انقلابي خود با واقعيت هاي روابط بين الملل موازنه ايجاد كند. تجربياتي مانند شيوه برخورد با مسأله سلمان رشدي، مواجهه با قطعنامه ۵۹۸ درباره جنگ تحميلي، اصلاحات اقتصادي دهه ۷۰، حل پرونده ميكونوس در گفت وگو با اروپايي ها، گرفتن بهانه هاي آمريكا در بحران هاي منطقه اي مانند افغانستان و عراق، تنظيم روابط متوازن با همسايگان - كه تقريباً همه آنها با دشمن اصلي ايران يعني آمريكا روابط حسنه دارند - از جمله رفتارهاي عملگرايانه ايران است.
تازه ترين موضوعي كه جمهوري اسلامي در تعامل با آن همين شيوه مألوف را برگزيده، مسأله هسته اي است.
تهران با علم به اينكه برخورد قدرت هاي جهاني و آژانس بين المللي انرژي اتمي با برنامه هسته اي ايران كاملاً تبعيض آميز است به جهت حفظ مصالح ملي و پايبندي به قواعد بين المللي، بازي پرهزينه كاهش فعاليت هاي فني هسته اي خود را به صورت داوطلبانه پذيرفت و در ماه هاي اخير گام هاي بلندي نيز براي جلب اعتماد جامعه بين المللي برداشت. اقدام هاي جمهوري اسلامي در چارچوب معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي و حتي در پاره اي موارد فراتر از تعهدات، ستايش بسياري از كشورها و حتي در برخي موارد دبيركل آژانس بين المللي انرژي اتمي را در پي داشت. اما تحولات هفته هاي اخير كه عمدتاً بر اثر فشارهاي ايالات متحده بر آژانس و اروپاييان شكل گرفت و در نهايت به قطعنامه شوراي حكام انجاميد، اين ترديد جدي را در تهران ايجاد كرده است كه طرف هاي بين المللي ايران در برابر همكاري بي شائبه ايران راه سخت سري و سختگيري پيشه كرده اند و ايران در قبال همكاري فراوان خود دستاورد اندكي كسب كرده است.
در دو روز اخير مذاكره كنندگان ايراني در برابر اين پرسش افكار عمومي قرار گرفته اند كه در ازاي كندكردن روند تحقيقات علمي در حوزه فناوري هسته اي صلح آميز، از طرف هاي بين المللي چه مابه ازايي گرفته اند و حتي دستگاه ديپلماسي به مماشات در برابر آژانس و امضا كنندگان اروپايي بيانيه تهران (انگليس، فرانسه و آلمان) متهم شده است. فشاري كه بر مذاكره كنندگان ايراني وارد مي شود، مسأله اي كاملاً داخلي است اما طرف هاي بين المللي ايران نمي توانند از آثار آتي آن در امان بمانند؛ زيرا اگر مذاكره كنندگان نتوانند دستاوردهاي ملموس همكاري خود با آژانس و اروپايي ها را به مردم ايران نشان دهند، زمزمه هاي انتقادي برخي از ايرانيان و دفاع آنها از نظريه فاصله گرفتن از طرف هاي بين المللي ايران مي تواند به رويه اي غالب تبديل شود و كليت نظام سياسي را به تمكين در برابر آن وادار كند.
آژانس بين المللي انرژي اتمي و طرف هاي اروپايي مذاكرات علي القاعده با اين انگاره ساده روابط بين المللي آشنا هستند كه اگر يك طرف مذاكره با احساس باخت از پشت ميز مذاكره برخيزد، نظمي كه پس از مذاكره شكل مي گيرد، سست بنياد، شكننده و بي آينده خواهد بود. به همين علت فاصله زماني بين اجلاس مارس شوراي حكام تا اجلاس ژوئن دوراني تعيين كننده است كه تنها بازنگري آژانس و اروپايي ها در رويه كنوني مي تواند آن را به فرجامي خوش و در جهت صلح و ثبات جهاني رهنمون شود.
اظهارات آشتي جويانه مسئولان ايراني و تلاش آنها براي ديدن رگه هاي اميدواركننده در قطعنامه شوراي حكام كه در سخنان دبير شوراي عالي امنيت ملي و سخنگوي وزارت خارجه با وضوح بيشتر ديده مي شود، ناشي از خوش بيني دست اندركاران مذاكره است كه مايل نيستند به اين فكر كنند كه ممكن است زحمات و دستاوردهاي چندماهه اخير ايشان به دليل خوي متكبرانه آمريكا و وادادگي اروپا از ميان برود اما خواسته هاي مردم و فعالان سياسي داخل كشور بيش از اينهاست و آنها حتي راه ندادن بازرسان را كه به عنوان نشاني از عصبانيت ناشي از احساس بازي خوردن از غربي ها و آژانس بروز داده شد پاسخ كافي براي آنها نمي دانند. اگر آژانس و اروپائيان به اين ميزان از ناراحتي ايران پي نبرده باشند بايد از هم اكنون مطمئن باشند كه بازگشايي پرونده هسته اي ايران به امري محال تبديل خواهد شد كه هيچ كس از آن سود نخواهد برد. خواسته اصلي ايران چنان بديهي و معقول است كه طرح آن به استدلال نيازي ندارد: اروپا و آژانس مي بايست بهاي مخاطره ايران در زمينه كند كردن برنامه هسته اي و از دست دادن فرصت هاي گرانقدر علمي را بپردازند.
|