احساس موفقيت: مردان ۳/۴۳ زنان۳/۴۴
فقط پسرها را «اميد» مي نامند
گزارش اول
سعيده امين
اميد، در فرهنگ ما ايرانيان نام پسر است و حتي وقتي از جوانان ايراني كه درصد اميد به زندگي در آنان نسبت به سال هاي گذشته افزايش داشته است، در مورد اميد به زندگي پرسش مي شود، باز هم مشخص شد كه اميد باز هم واژه اي پسرانه است. چه پسران با ۸/۴ بيشتر از دختران با ۴/۳ به زندگي اميدوارترند.
اميد به زندگي در پسران بيش از دختران است.
اين جمله اي بود كه يكي از مشاوران رئيس جمهوري در همايش «جوانان، امروز و اميد» بر زبان راند.
اين عبارت صرفا نه يك برآورد كلي بلكه نتيجه تحقيقات و يافته هاي پژوهشي بر روي ۲ هزار جوان تهراني است كه به استناد آن اميد به زندگي و قدرت زندگي در دختران ۴/۳ و در پسران ۸/۴ درجه در مقياس ۶ درجه اي است.
زنان نااميد
البته جاي شكرش باقي است كه پس از سال ها مسابقه شعار و شعارگرايي اينك جوانان موضوع موسسات تحقيقي و آماري قرار گرفته اند تا بعدها به عنوان جايگزين نسل قديم دل و دماغ هدايت نظام آينده اجتماعي را داشته باشند.
شعار جوان گرايي اولين بار در آستانه انتخابات رياست جمهوري خرداد ۷۶ مطرح شد و البته از همان موقع به بعد نيز به عنوان يكي از عامه پسندترين شعارها ورد زبان ساير گروه هاي سياسي قرار گرفت.
بعد از آن تنها اقدامي كه براي جوانان صورت گرفت تاسيس سازمان ملي جوانان بود.
از آنجا كه خوشبختي اعضاي هر جامعه به احساس رضايتمندي فرد اززندگي بستگي دارد لذا انجام تحقيقات آماري براي محاسبه اين رضايتمندي از وظايف جدي مسوولان است.
يك بار رئيس سازمان ملي جوانان اعلام كرده بود كه نيمي از جوانان تهران از سنين ۲۰ تا ۲۴ سال از زندگي خود اظهار نارضايتي مي كنند.
اين احساس رضايت برگرفته از وضعيت رفاه، شغل، تحصيل، نگرش هاي اقتصادي، ارتباط با خانواده، امنيت و آزادي و غيره بايد باشد.
مردان ناراضي
رفاه اجتماعي يكي از اساسي ترين نيازهاي جامعه بشري است. در اغلب كشورهاي توسعه يافته نظام رفاه اجتماعي به صورت گسترده با همكاري بخش دولتي و بخش خصوصي به مرحله اجرا گذاشته مي شود بر اساس نتايج يك تحقيق در تهران به نظر مي رسد كه مردان بيشتر از زنان در جامعه از امكانات رفاهي خانواده احساس نارضايتي مي كنند. در مقابل ۴/۲۳ درصد احساس نارضايتي مردان ۸/۱۸ درصد زنان نسبت به وضعيت رفاهي خانواده معترض هستند.
و در مقابل ۶۰ درصد زنان راضي از زندگي فقط ۷/۵۴ درصد مردان از زندگي خود راضي هستند.
علي رئيسي كارشناس جامعه شناسي معتقد است از مهم ترين علل احساس رضايت زنان عدم نقش جدي آنان درتامين معاش خانواده است. به اعتقاد وي زنان مجبور نيستند تا بخش عمده اي از انرژي ذهني خود را صرف منابع تامين درآمد كنند لذا با آرامش بيشتري از زندگي لذت مي برند.
بخشي از رضايتمندي افراد به نوع تعامل باخانواده بستگي دارد. نوع ارتباط با خانواده و ميزان آسيب پذيري آن در ميان افراد متفاوت است. ۲/۲۶ درصد از زنان تهران درگير اختلافات خانوادگي هستند اين در حالي است كه به طور متوسط ۴/۲۴ درصد از مردان دچار درگيري هاي خانوادگي هستند. مردان به طور متوسط ۳۴ درصد ارتباط عاطفي قوي با خانواده دارند اما در زنان اين پيوند به ۳۱ درصد كاهش مي يابد. به نظر مي رسد در مقياس جمعيتي تهران، زنان ارتباط عاطفي كمتري نسبت به مردان دارند. شايد ارتباط عاطفي كمتر زنان ريشه در نارضايتي آنان در ارتباط با تعاملات اجتماعي دارد.
موفقيت براي كداميك؟
شما چقدر در زندگي خود را موفق مي دانيد شايد اين پرسش را بارها از خودتان كرده باشيد اما خوب است بدانيد ۳/۴۱ درصد مردان و ۹/۴۰ درصد زنان نيز خود را نسبتا موفق مي دانند. همچنين ۶/۴۳ درصد مردان و ۳/۴۴ درصد زنان نيز خود را بسيار موفق مي دانند. احساس موفقيت در زندگي محرك اصلي براي گام هاي بعدي است. اينكه كسي فكر كند در كارهايش از موفقيت قابل توجهي برخوردار نيست بيشتر در برابر نااميدي آسيب پذير خواهد بود. در مورد رضايت از شغل نيز ۲/۱۹ درصد مردان و ۱۰ درصد زنان ازشغل خود ناراضي هستند و البته ۷/۵۴ درصد مردان و ۲/۷۰ درصد زنان از شغل خود راضي هستند.
طي يك نظرسنجي از شهروندان تهراني درمورد اينكه امكان پيشرفت براي مردان بيشتر است يا زنان اين نتيجه حاصل شده است كه شهروندان تهراني امكان موفقيت براي مردان را ۸/۴۶ درصد و براي زنان را ۱۲ درصد عنوان كرده اند.
همچنين ۵۴ درصد از زنان تهران معتقدند كه در استخدام كاركنان ادارات به تجربه و تخصص اهميتي داده نمي شود.
دكتر رئيسي درخصوص اين نتايج آماري معتقد است: «به لحاظ سنتي جامعه گرايش بيشتري به جذب مردان دارد و به لحاظ عدم شناخت نسبت به توانايي زنان، عموماً ميزان ريسك پذيري كارفرمايان درمورد جذب نيروي زن پايين است.» به اعقتاد وي اين طبيعي است كه در شرايط كنوني جامعه ما كه نگرش مردمحوري وجود دارد زنان از وضعيت شغلي و پيشرفت خود راضي نباشند.
البته آماري نيز وجود دارد مبني بر اينكه ۵/۲۵ درصد مردان مخالف اشتغال زنان در خارج از منزل هستند. حتي ۳۸ درصد زنان نيز معتقدند كه كار بيرون منزل وظيفه مردهاست و وظيفه زنان خانه داري است. رئيسي معتقد است، هنوز ساختارهاي سنتي درمورد نقش اجتماعي و اقتصادي زنان در جامعه شكسته نشده است و از آنجا كه تامين معاش از عناصر مهم اميد به زندگي است طبيعي است كه زنان در زندگي سهم كمتري نسبت به مردان دارند.
امنيت، اولويت اول
چرا يك قشر در جامعه بايد نسبت به قشر ديگر احساس اميد يا رضايتمندي بيشتر از زندگي داشته باشند؟ در اين باره شايد احساس امنيت مهم ترين نقش را ايفا كند.
امنيت، آزادي و رفاه همه از اولين خواسته هاي افراد يك جامعه است.
بدون حضور اين سه عنصر قطعاً زندگي روال طبيعي خود را طي نخواهد كرد. وقتي چهار مساله امنيت، رفاه، آزادي و مشاركت موردنظر سنجي مردم تهران قرار گرفت ۴۷ درصد مردان و ۴/۴۵ درصد زنان نسبت به تامين امنيت، اولويت بالاتري قائل شدند. ۸/۲۸ مردان و ۱/۳۴ زنان خواستار رفاه بعد از امنيت و ۴/۹ درصد مردان و ۴/۷ درصد زنان مشاركت سياسي و اجتماعي را در اولويت سوم قرار دادند.
همچنين ۸/۱۴ درصد مردان و ۱/۱۳ درصد زنان، آزادي را در آخرين اولويت بندي قرار دادند.
بد نيست بدانيد ۵۸ درصد مردان و زنان كشور صريحاً معتقدند كه تبعيض در جامعه فراوان است و ۵/۳۹ از شهروندان تهراني هم عقيده دارند كه محدوديت آزادي هاي سياسي بسيار زياد است.
جالب اينجاست كه ۷/۸۴ درصد از مردم تهران نيز نسبت به اعمال پارتي بازي در تعاملات اجتماعي انتقاد دارند. به طور دقيق تر ۸۷ درصد مردان و ۸۷ درصد زنان معتقدند پارتي بازي در تهران زياد است.
از اختلاف تا شكاف طبقاتي
بر هيچكس پوشيده نيست كه سطح توان اقتصادي اعضاي يك جامعه هيچگاه برابر نيست، اما تفاوت طبقاتي شديد در هر جامعه نشان از اقتصاد ناموزن آن جامعه دارد كه خود باعث سرخوردگي و نااميدي است طي آمار به دست آمده، ۳/۲ درصد افراد جامعه جزو طبقه بالاي اجتماعي هستند. ۳/۵۰ درصد افراد نيز به طبقه متوسط تعلق دارند و البته ۵/۴۷ درصد مردم نيز متعلق به طبق پايين جامعه هستند.
يكي از علل اصلي نارضايتي اجتماعي همان تفاوت طبقاتي شديد است كه البته بخشي از آن به عملكرد نامناسب اقتصادي باز مي گردد.
اينكه اعضاي يك جامعه معتقد باشند كه فقط ۲ درصد از آنان به طبقه بالاي جامعه تعلق دارند كه حدود ۷۰ درصد ثروت را در اختيار گرفته اند چيزي جز نااميدي از زندگي و قطع مشاركت نخواهد بود.
دكتر رئيسي مي گويد: «احساس نابرابري چه در كوتاه مدت و چه در بلندمدت عوارض چندان جالبي بر اعضاي يك جامعه ندارد. اينكه ۵۷ درصد مردم به تبعيض در جامعه اشاره كنند و يا ۸۴ درصد آنان از پارتي بازي در مجراهاي اداري و شغلي جامعه رنج ببرند، بسيار امر قابل توجهي است.»
يك توجه جدي!
پرداختن به چالش هاي افراد هر جامعه مستلزم برنامه ريزي و آينده نگري و فراهم كردن سازوكارهاست، اگرچه هم اكنون جامعه با آسيب هاي اساسي در زمينه اشتغال، امنيت، رفاه، مشاركت و نابرابري هاي اجتماعي مواجه است اما درصورتي كه آينده نگري صورت بگيرد شايد در آينده اين مسايل تا حدودي مرتفع شود.
جهت گيري مثبت، اميد به آينده، دادن فرصت اظهارنظر و ارايه راه حل به جوانان براي حل مشكلات ازجمله راه هايي است كه بايد موردتوجه قرار گيرد.
|