يكشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۹۹
هنر
Front Page

ادبيات امروز
نقد كوتاهي برآلبوم جديد گاه و بيگاه
سنتورنوازي و افق هاي جديد
008067.jpg
اميد مصطفي پور كندلوسي
كاست «گاه و بيگاه» كه اخيراً توسط نشر موسيقي هرمس منتشر شده است انديشه اي نزديك به شيوه نوين سنتور نوازي دارد. در اين كاست ملودي هاي دوصدايي و قطعات پيانوي (الهام از پيانو) و كوك هايي خاص همراه با حركات سريع دست ها به چشم مي خورد كه بسيار جالب بوده و حركت مثبتي در بسط شيوه سنتور نوازي نوين در قالب كاست به حساب مي آيد. زيرا به صورت كتاب پيش از اين شاهد تلاش هايي بوده ايم.
در ارتباط با كوك هاي خاصي كه در بعضي از آهنگ هاي نوار به گوش مي رسد بايد گفت كه در كاست برفراز باد اثر اردوان كامكار مشاهده شده است. در ارتباط با خفه كردن صدا و كشيدن مضراب به روي سنتور نيز در اجراهاي مختلفي از اساتيد قديمي نظير صارمي، توكل و نجاحي داشته ايم از جمله حركاتي كه در اين كاست زياد به چشم مي خورد و تكنيك جديد در
سنتور نوازي محسوب مي شود. اين است كه دست راست آرپژ را حفظ كرده و دست چپ روي نت هاي مورد نظر، ريز اجرا مي كند (البته اين تكنيك در كتاب نسيم شاليزار مجموع قطعات پيانويي براي سنتور به خط نگارش درآمده است).
در اينجا به آثار مشابه و موجود در بازار ايران اشاره اي مي كنم:
۱- كتاب نسيم شاليزار- مجموع قطعات پيانويي براي سنتور
۲- كتاب ارغوان- مجموع قطعات دو صدايي (پيانويي) از ياور معيني و بهمن بهمرام براي سنتور
۳- كتاب هشت آهنگ (قطعه فريبا)- از استاد فرامرز پايور براي سنتور
۴- آلبوم خوارزمي ازسعيد نياكوثري براي سنتور
۵- آلبوم هاي برفراز باد، دريا و ماهي براي سال نو از اردوان كامكار براي سنتور
در مجموع «گاه و بيگاه» عليرضا مرتضوي تلاشي براي معرفي موسيقي ايراني به ويژه نشان دادن قابليت هاي ساز سنتور علاوه بر كاركرد سنتي آن، ارزيابي مي شود. چنين آثاري حتي اگر در داخل با استقبال گرمي روبه رو نشوند با توجه به نزديكي فضاي موسيقايي آن به موسيقي غربي مطمئناً شنوندگان
غير ايراني خود را خواهند يافت. گاه و بيگاه چكيده تلاش هاي سنتور نوازان معاصر در بيان امروزي اين ساز به شمار مي رود كه مي تواند الگوي مناسبي براي ادامه اين شيوه باشد.

گفت وگو با همايون شجريان
شكست شكيب

008073.jpg

اين تفاوت نگرش به شكلي عميق تر و وسيع  تر در امروز رخ مي نماياند و نگاهي گذرا بر پسران امروز حيطه موسيقي كه در دامان پدران موسيقيدان رشد كرده اند به روشني ادعاي نگارنده را تأييد مي نمايد تفاوتهايي وجود دارد كه بعضاً به تضاد و تعارض كشيده مي شود و ريشه در علل و عواملي چون دگرگوني هاي اجتماعي، تغيير در معيارها و مدارهاي هنري، تنوع و تكثر و تجدد و... دارد. اما دو عامل مؤثر يكي وجود عنصر ارزشمندي به نام مادر است و ديگري كه شايد مهمترين عامل باشد ميزان دانش و تسلط و ژرفاي هنري پدر است و هرچه وجه هنرمندي پدر در نزد فرزند داراي عمق و اعتلا بوده و پسر اعتقاد به هنرمندي پدر داشته باشد وفاداري او به راه و روش پدر (كه قطعاً اولين معلم اوست) بيشتر است. صد البته دامنه بحث گسترده تر و محتاج نگرشي وسيع تر است اما در بين ادامه دهندگان اندك راه و رشته پدر، همايون شجريان بنا به دلايلي پنهان و آشكار، از توجه و جلوه اي خاص برخوردار است او كه تحصيل علمي و آكادميك موسيقي را در هنرستان موسيقي و تعليم عاطفي و رازناك موسيقي معرفتي را نزد پدر آموخته، راهي را برگزيده كه به جهت اصالتهايش، نگاهها و سنگها در آن تيزتر و نقادترند و البته كه براي علاقه مندان هنر اصيل و موسيقي شريف ايران موجب خوشحاليست .قبل از انتشار ناشكيبا با او كه مسافر بود به گفتگو نشستيم و در نتيجه سخن در بستري شتابزده گردش نمود كه به نظرتان مي رسد.
عليرضا پوراميد
ادامه راه پدران توسط پسران و اسلاف به وسيله اخلاف، منطقي ترين روند تاريخي - اجتماعي در تمامي سطوح محسوب مي شود. خانواده هنر و قبيله موسيقي نيز از اين قاعده مستثني نيست. نگاهي به اهالي موسيقي معاصر نشان مي دهد كه اين استمرار فرهنگي - هنري گرچه با تغييرات كم و بيش در شكل و قالب اما با تأثيرپذيري اصلي در عمق و محتوااز عنصر وراثت، همچنان پر رنگ  جلوه مي نمايد. نكته مورد نظر، تغييرات فكري و اجرايي (بيشتر در سطح) نسل جديد نسبت به نسل يا نسلهاي قبل است كه بدون تغيير ساختاري- بنيادي و يا حتي هنري و خلاقانه و... ،اغلب به صورت چرخش در نوع و روش و حتي به گونه اي عصياني و سركش نما (در موارد افراطي) تفاوت نسلهاي هنري را بر ما مي نماياند و اين گونه مي شود كه: خاندان محترم فراهاني و باقرخان رامشگر پس از سه نسل به گستره اي تبديل مي شوند كه در يك سر طيف برادران ظهير الديني هستند و در سر ديگر طيف جمشيد شيباني خواهرزاده استاد عبادي و... حسين سنجري را در روشي نو حشمت  سنجري ادامه مي دهد تا فرشاد و يا حسين ناصحي را فريدون و حسن كامكار را هوشنگ و شگفت اينكه در اغلب موارد تقدم فضل بر قرار است.
به جز انگور كه شد مفتخر از حرمت مي
ديگران را همه فخر و شرف از اجدادست
* آقاي همايون شجريان كمي از شكل گيري و شروع توليد «ناشكيبا» براي علاقه مندان توضيح دهيد؟
- در يكي از ديدارهاي دوستانه اي كه با آقاي اردشير كامكار داشته ام، ايشان صحبت از گروه جواني كه گردآورده و آنان را سرپرستي مي كند به ميان آوردند و خواستند كه من نيز تمرينات گروه را ببينم و اجراي قطعات را بشنوم و در صورت تمايل با ايشان همكاري نمايم. فرصتي دست داد و چند قطعه را شنيدم.گروه جوان بسيار پرشور و با احساس قطعات را اجرا مي كردند كه اين نيز بر جذابيت كار مي افزود و كليت آثار مورد پسندم واقع شد. تنها مورد يكي از تصانيف بود كه لازم بود براي آن شعري انتخاب شود كه آقاي كامكار اين كار را به من سپرد تا با انتخاب شعري مناسب براي اجرا آماده شود واين كار چند ماه به درازا كشيد تا اينكه شعر تصنيف «مي عشق» و آوازها را انتخاب كردم يك تصنيف شور نيز به نام «پنهان چو دل» از سال ۱۳۷۳ داشتم كه در روزگار فراق و متأثر از موسيقي خراسان در ذهنم شكل گرفته بود و جالب اينكه با اين مجموعه هماهنگ بود و وقتي آقاي كامكار آن را شنيد، تأييد نمود و پذيرفت كه تنظيم آن را بر عهده گيرد تا آن را نيز به مجموعه اضافه كنيم.
* با توجه به اينكه آقاي اردشير كامكار معلم و استاد شما در ساز كمانچه بوده اند اين همكاري تا چه ميزان تحت تأثير وجه استادي ايشان بوده است؟
- آقاي اردشير كامكار و ديگر هنرمندان عزيز و گرانقدر كه پيشكسوت من هستند، همگي بسيار قابل احترام و صاحب كرامتند اما در اجرا و ارائه آثار هنري نه ايشان و نه بنده ملاحظات غيرهنري و يا دوستانه را لحاظ نخواهيم كرد گرچه دوستي ها و ارتباط عاطفي بين هنرمندان در عمق بخشيدن به كار از نظر حس و تأثير نقش بسياري دارد.
* براي توليد آثار آيا برنامه ريزي زماني خاصي را دنبال مي كنيد مثلاً سالي يك نوار يا...؟
- نهايتاً سالي دو نوار مي تواند مطلوب باشد اما مي بايست كه وسواس و دقت در كار حتماً لحاظ شود تا از منظر زيباشناسانه و اصالتهاي هنري، معيارهاي لازم را دارا باشد و در غير اين صورت صبر كردن را ترجيح مي دهم.
* آيا دلبستگي ها و تفاوتهايي (بيش و كم) به لحاظ احساسي بين نسيم وصل و ناشكيبا برايتان وجود دارد؟
- هر اثري در بستر تاريخي و شرايط زماني و تبعات احساسي خاص خود جاريست و اين دو اثر نيز صرف نظر از مورد مزبور كه در دو فضا و در حال و هوايي متفاوت قرار دارند اما هر دو برايم دوست داشتني به لحاظ احساس و ارزشمند از جنبه فني هستند.
* اجراي گروه و تكنوازيها را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- اجراي نوازندگي گروه قدرتمند و پرشور و در حدي بسيار مطلوب و ارزنده قرار دارد و همچنين كارهاي اردشير كامكار (آهنگساز اين مجموعه) كه نه تنها در اين اثر كمانچه نواخته و جواب آواز داده است بلكه چندين ساز كوبه اي را نيز به نيكويي مي نوازد و بسيار چشم گير و گوش نوازست .اردوان هم در جواب آواز ناشكيبا بسيار دقيق و چالاك و زيبا با ريزهاي پرونوانس عالي جواب داده است و هر بار كه گوش مي كنم لذتي دو چندان مي برم به ويژه اينكه در اجراي آواز ناشكيبا بيشتر به حس آواز توجه داشتم تا رعايت پيچيدگي هاي ملوديك و يا تحريري، و سنتور نيز به خوبي با ريتم و حس و حال آواز هماهنگ شده است.
008070.jpg

* همكاران و دوستان سهيم در اين اثر (گرچه در جلد نوار معرفي مي شوند) را چنانچه شايسته مي دانيد معرفي بهتري نماييد؟
- وقتي كارها به مرحله ضبط رسيد در استوديوي آقاي اردوان كامكار كار ضبط آغاز گشت و كليه كارها با نظارت آقاي اردشير كامكار انجام گرفت و به غير از صداي خواننده در دو قطعه «مي عشق» و «پنهان چو دل» و ميكس آن بر روي اركستر كه نزد آقاي ريموند موسسيان شكل يافت، تمامي كارها نزد آقاي اردوان كامكار ضبط و ميكس گرديد و از اين عزيزان تشكر مي نمايم. چيدن قطعات، تنظيم لول ها و پالايش و مسترگيري هم نزد دوست عزيزم ريموند به انجام رسيد و سپس اسم گذاري كاست و قطعاتش و كسب مجوز و طرح تكثير و ارائه و عرضه به علاقه مندان كه براي اول خرداد ۸۳ برنامه ريزي شد. عكس روي جلد را پدرم از من در آمريكا گرفته اند و طرح را خواهرم مژگان شجريان آماده كرد و زحمت امور چاپ را مثل هميشه آقاي مهندس رفيعي پذيرفتند و عكس داخل جلدهاي اردشير كامكار را سركار خانم ماهور موسائيان از ايشان گرفته اند و بايد اضافه كنم كه CD اين اثر شامل ۸ بخش به شرح زير است:۱) تصنيف چه دانستم از اردشير با شعر مولانا، ۲) ساز و آواز ناشكيبا در شور با همنوازي اردوان و غزل سعدي، ۳) تصنيف «مي عشق» از اردشير كامكار و غزل حافظ، ۴) قطعه بي كلام هامون از اردشير، ۵) آواز «زهر شيرين» با شعر فريدون مشيري، ۶) ساز و آواز دشتي «داغ دوستي» با كمانچه اردشير و غزل سعدي، ۷) تصنيف پنهان چو دل با غزل مولانا (ملهم از موسيقي خراسان)، ۸) رنگ «رقص چوب» از اردشير كه البته در نوار و به دليل محدوديت زماني در دو طرف B و A، رنگ رقص چوب حذف گرديده است.
* نظر استاد شجريان، از منظر يك خبره آواز و استاد نه از ديدگاه يك پدر، در مورد اين كار چه بود؟
- فكر مي كنم كه از خود ايشان نيز سؤال كنيد بهتر باشد. اما به خاطر اينكه پرسش  شما بي پاسخ نماند بايد بگويم كه اين كار را پس از اتمام مرحله نهايي خدمت پدر بردم و ايشان پس از شنيدن اظهار رضايت نمودند و مرا مثل هميشه تشويق و راهنمايي نمودند.
* با توجه به مسافر بودن شما، اين گفتگو لحني شتابزده گرفت و بسياري از سؤالها كه شايد اساسي تر مي نمود مجال طرح نيافتند اما باز هم از شما سپاسگزارم چنانچه موردي را براي بيان و اظهار، مصلحت مي بينيد بفرماييد؟
- از شما نيز سپاسگزاري مي كنم و از تمامي دوستان و هنرمندان عزيزي كه مرا ياري نمودند تشكر مي نمايم.

نگاه امروز

نقدي برنوار ناشكيبا
نه در حد انتظار
محمد بهمنش
بي ترديد در سايه پدري با درجه مهارت و استادي در آواز قرار گرفتن براي هر كس سخت است، حتي اگر آن كس همايون شجريان باشد. چه براي او از همه سخت تر است، زيرا ارائه آواز بدين پايه و مايه توسط محمدرضا شجريان، مسير را براي هر خواننده اي ولو اين كه پسري به نام همايون باشد، دشوار كرده است. همايون حدود چند سال است كه در كنار پدر به هنرنمايي مي پردازد. سه آلبوم اخير (زمستان است، بي تو به سر نمي شود و فرياد) با همراهي آواز اين دو به بار نشسته است. اما انتشار آلبوم مستقل «نسيم وصل» در سال گذشته، نشان داد كه همايون مسير مستقلي مي طلبد. نكته حائز اهميت در آن اثر، استفاده از مجموعه اي شامل چند ترانه با اشعاري كه وجهي از عامه پسندي را در خود داشت و فرم و نمونه تنظيم و ارائه قطعات، اثر را از يك موسيقي كاملاً جدي، جدا مي كرد. اينك پس از گذشت يك سال، اثر ديگري با عنوان «ناشكيبا» ارائه مي شود، ميل خواننده به انتشار اثر در روز تولدش(!) و عكس روي جلد، نوعي رقابت با خوانندگان موسيقي پاپ را به نمايش مي گذارد. جرياني كه به حواشي و جذابيت هاي ظاهري، بيش از متن مي انديشد. همايون در اجراهاي متعدد نشان داده است كه از توان و تسلط قابل قبولي برخوردار است. اين توان به حدي بوده است كه گاه در كنسرت هاي خارج از كشور بدون حضور پدر به روي صحنه رفته است. با توجه به سن و سابقه و حضور استاد، همگي شرايط را براي رشد و ارتقاء افزونتر اين خواننده جوان مهيا مي سازد. اما همايون شجريان به جنبه اي ديگر از موسيقي نيز بايد توجه كند. صرف صداي خوش و شهرت، اسباب كافي براي ارائه آثار برجسته نيستند. «ناشكيبا» اثري است كه سواي شهرت نوازندگان و خواننده آن شايد ويژگي چنداني ندارد. ضمن آن كه حتي گاه فاقد بار و كشش احساسي براي جذب هر نوع مخاطبي است. از قديم در ميان موسيقيدانان نكته اي مورد اشاره بوده است و آن ساخت آهنگ به ضرب زور است(!). واژه «زور» به معناي ساختن قطعه اي موسيقي بدون هيچ بهره و بيان احساسي و تنها با استفاده از وصل چند صداي موسيقي است، به مثابه شاعري كه قافيه ها را كنار هم بگذارد تا مثلاً غزلي بسرايد كه تنها نماي ظاهري يك شعر را دارد. در ابتداي اثر، تصنيف چه دانستم شنيده مي شود.
مقدمه سازي كه ردپاي كامكارها را به خوبي برخود دارد به يك ملودي نه چندان دلچسب و موسيقي نه چندان روان با شعري از مولانا وصل مي شود. قطعه سوم «مي عشق» نام دارد. ملودي معمولي و نسبتاً عامه پسند با تنظيمي معمولي بدون هيچ ويژگي موسيقايي با ناخوشايندترين وجه ممكن، شعر حافظ را ارائه مي دهد. با چنين فضاهايي در اثري به نام «زهي عشق» قبلاً آشنا شده ايم. اين مسير در ساير قطعات نيز با اندكي فراز و نشيب به چشم مي خورد. تصنيف «پنهان چو دل» با تأثير از موسيقي خراساني درست شبيه تصنيف «اي عاشقان» كه آن هم ملهم از موسيقي خراسان توسط كلهر ساخته و با صداي شجريان بزرگ خوانده شده است. اما اين كجا و آن كجا(!) بي ترديد اردشير كامكار نوازنده اي پر قدرت با تكنيك و تسلط كافي در هنر كمانچه نوازي است. او در اين سالها با اجراي آثار متعدد، توان خود را به نمايش گذارده و تأييد خود را از جامعه موسيقي دريافت كرده است.
با اين حال آهنگسازي در موسيقي ايراني چندان پديده ساده اي نيست. اين مقوله كه مصداق كامل سهل و ممتنع است، به راستي در نگاه اول آسان ولي در ادامه راه دشواري هاي فراوان را به همراه دارد. به خصوص تصنيف سازي كه خود نياز به بحث و تفصيل دارد. در سه دهه اخير آثار و تصانيف هنرمنداني نظير محمدرضا لطفي، پرويز مشكاتيان، حسين عليزاده و برخي تصانيف جليل عندليبي، سطح ذوق و درك و دريافت شنونده را ارتقاء داده است. در واقع در اثر ناشكيبا، گناه بر دوش آهنگساز و يا اجرا كننده نيست. نسل پيشين، مخاطب جدي موسيقي را به سمت و سويي رهنمون كرده اند كه اين مسير با هر اثر سهل الوصولي ارضا نمي شود. جايگاه هنري و ارزش هاي والاي نوازندگي اردشير كامكار و ارتقاء هنر كمانچه نوازي در دو دهه اخير بر كسي پوشيده نيست. اما مقوله نواسازي و ساخت تصنيف مقوله اي است كه نياز به تعمق و تفكر افزونتري دارد.
اردشير كامكار به دليل موقعيت خانوادگي و حضور آهنگساز پرقدرت و با دانشي نظير هوشنگ كامكار، قطعاً با اين مسايل آشناست و اين خانواده اولين منتقدان او خواهند بود. همين امر مسئوليت و وظيفه او را در مقوله مورد نظر دشوار خواهد كرد. روي ديگر سكه، حضور همايون شجريان است. اگر اين خواننده جوان و جوياي نام، خواهان طي مسيري با ويژگي هاي برتر هنري است، مي بايست قدري جدي تر و عميق تر به حضور موسيقايي اش بينديشد. تجربه نشان داده است كه اغلب خوانندگان موسيقي با جريان ها، رويكردها و گرايش هاي موسيقي، آشنايي چنداني ندارند. اما موقعيت همايون به عنوان فرزند استاد بزرگ آواز ايران و همچنين نوازندگي كمانچه و تنبك توسط او، مسئوليت و وظيفه اش را نيز در ارائه اثر دشوار مي كند. بي ترديد كيفيت اثر موسيقي نه در شهرت و جذابيت هاي عناوين ظاهري كه در كيفيت و محتواي اثر نهفته است. اين كيفيت حتي ممكن است از يك موسيقيدان نه چندان مشهور ارائه شود. همايون اين را خوب مي داند اما اي كاش به كار بندد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   زندگي  |   سياست  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |