مهريه و فرهنگ سكه هاي طلا
دل بستن به ثروتي موهوم
برخي از بانوان و خانواده هاي آنها «مهريه» و جزئيات ذكر شده به عنوان مهريه را سلا حي براي روز مبادا جهت رويارويي با مرد قلمداد مي كنند. ولي مهريه، سلا ح انتقامجويي و سركشي نيست. مهريه زمينه اي براي آرامش زن از آينده خود و مددكار او پس از جدايي از مرد است
|
|
مقوله مهريه براي خيلي ها زمينه فخرفروشي مضحك و رويارويي با مرد در زمان مورد لزوم را پيدا كرده است.
تاكنون چند بار در مراسم عقد حاضر بوده ايد و با مهريه هاي صد سكه اي، دويست سكه اي و پانصد سكه اي روبه رو شده ايد؟
چند بار آن اعداد را در ذهن مرور كرده ايد؟ و چند نكته از ذهنتان گذر كرده؟ آن اعداد را جدي گرفته ايد؟
آيا تعيين مهريه اي دور از توان مالي مرد روزي به سكه هاي واقعي بدل خواهد شد؟
همه مي دانيم خير. اما چرا برخي از خانواده ها به چنين ورطه اي مي غلتند؟
***
طي سال هاي اخير مطالبات مهريه، علا وه بر درگيري زن و مرد حين جدايي و طلا ق، بلكه به صورت غيرمنتظره اي طي زندگي مشترك نيز افزايش يافته. افزايش زندانيان مهريه نمايانگر اين امر است ولو آن كه همه چيز خاطرنشان كنند «مهريه» هرگز تضمين كننده ادامه زندگي مشترك نبوده و نيست.
در صفحه پنج عقدنامه
مهريه زن در صفحه پنج عقدنامه هاي جديد و در صفحه اي مشخص در همه عقدنامه ها مشخص شده و زن و شوهر پاي آن را امضا مي كنند. به موجب ماده ۱۰۸۲ قانون مدني «به مجرد عقد، زن مالك مهر شده و مي تواند هر نوع تصرفي كه بخواهد در آن بنمايد». اين بدين معني است كه زن پس از جاري شدن خطبه عقد مي تواند مهريه خويش را از شوهر مطالبه كند.
زن پيش از ازدواج، قدرت و احترام ويژه اي در شرع ما دارد. چنان كه هنگام عقد، اختيار به دست آوردن حق مسكن، حق طلا ق و تعيين مهريه را دارد. در حقيقت خطبه عقد به گونه اي تنظيم شده كه زن مهريه تعيين شده را پيشنهاد مي كند و وقتي مرد شرايط او را پذيرفت، واژه بلي را به زبان مي آورد.
در مهرالمسمي، مهري كه در زمان عقد با تراضي طرفين تعيين مي شود، پس از وقوع عقد، زن مالك آن است و در صورتي كه مرد از پرداخت آن استنكاف كند، زن مي تواند طبق عقدنامه كه سند لا زم الا جرا و رسمي است با مراجعه به ادراه ثبت، مهريه را مطالبه كند و پس از معرفي اموال مرد خواهان توقيف آن ها شود. زن مي تواند به دادگاه نيز مراجعه كند. دادخواستي به دادگاه ارائه دهد و در شرايطي كه براي دادگاه محرز شد زن مستحق دريافت مهريه است. يعني در گذشته آن را نگرفته يا نبخشيده، مرد را ملزم به پرداخت آن كند. اگر مردي از حكم دادگاه تمكين كرد، مكلف به پرداخت مهريه است و در غير اين صورت دادگاه مبادرت به صدور اجرائيه مي كند.
بنابراين همه چيز در وجه قانوني روشن است اما نتيجه نهايي را امكانات واقعي مرد تعيين مي كند نه جمله هاي نوشته شده روي كاغذ. بنابراين در زمان ازدواج بايد واقع بين بود. چه در مورد انتخاب زوج و چه براي تعيين شروط آن و برحسب آن چه در دادگاه هاي مربوط به مسائل خانوادگي مي گذرد دلمشغولي مادي جاري در برخي از خانواده ها چنان است كه زن و مرد را به بن بست كشانده. مرد در زمان عقد هر آن چه زن و خانواده اش درخواست كرده اند را بر كاغذ آورده و پذيرفته و زن بي اعتنا به توانايي هاي مرد درخواست مهريه اي نامتعارف را كرده.
زماني كه زن براي دريافت مهريه اش به دادگاه مراجعه مي كند، مرد معمولا ً با استفاده از روش هاي قانوني از دادن مهريه امتناع مي ورز د . او در بسياري از موارد پيش از مطالبه مهريه توسط زن اموالش را به ديگران منتقل كرده و ادعاي عدم استطاعت مالي مي كند يا پس از زنداني شدن مدت طولا ني در زندان نمي ماند. بسياري از مردان با اعلا م عسر و حرج، مبلغ مهريه را بنا بر درآمدي كه اسناد آن را ارائه مي دهند قسط بندي كرده كه عملا ً سرمايه مورد انتظار زن در گذر زمان از بين مي رود.
نتيجه آن كه مهريه نامتعارف بدل به ابزار كشاكشي معمولا بي ثمر شده، اما چرا و چگونه؟
آن روزها / اين روزها
پيش از اين و تا چند دهه پيش، مهريه ها اموال غيرمنقولي نظير باغ، زمين و ملك بود و بلا فاصله پس از عقد در مالكيت زن قرار مي گرفت يا در روستاها گا و گوسفند و اسب به عنوان مهريه پس از جاري شدن خطبه عقد از آن زن قلمداد مي شد.
اما زندگي شهري و گران شدن ملك و خانه، مهريه هاي غيرمنقول را محو كرد و «فرهنگ سكه» جايگزين آن شد.
حالا در اكثر مراسم عقد خيلي ها گوش به زنگ شنيدن تعداد سكه ها به عنوان مهريه عروس هستند و آن را نشاني از شرايط مالي دو خانواده تصور مي كنند.
اما «فرهنگ سكه» بسياري از زوج ها خصوصاً نسل جوان را از ابتداي زندگي مشترك به وادي اي پرتاب مي كند كه انتهاي آن نه تنها جدايي و طلا ق است بلكه جدال براي رد و بدل شدن مهريه اي مبتني بر سكه هاي طلا يي را ايجاد مي كند كه اين سكه ها در اكثر موارد مجازي هستند نه حقيقي. سكه هايي كه مرد هرگز در اختيار نداشته و احتمالا ً هم در آينده به دست نخواهد آورد.
كافي است به اطراف خويش بنگريم و يا آمار تأسف بار بالا رفته طلا ق ها را مدنظر قرار دهيم تا دريابيم فرهنگ سكه در جريان خواستگاري و عقد به چه بن بستي مي رسد و چه درگيري هاي زشتي بين زوجي كه روزگاري به عقد دائمي خويش درآمده بودند، ايجاد مي كند. پرونده هاي متعددي مربوط به درخواست مهريه از سوي زندن و امتناع مرد در پرداخت آن يا عدم توانايي در پرداخت آن در دادگاه هاي جريان دارد و قضات و حقوقدانان و مشاوران خانواده بارها در اين مورد به زوج هاي جوان هشدار داده اند كه گام اول پيوند خويش را مبتني بر آوردن عددي موهوم در اشاره به سكه هاي طلا در عقدنامه شكل ندهند و زندگي مشترك را براساس مادي گرايي شروع نكنند.
اگر در خواست مهريه كرده ايد
بله، مهريه بخشي از حقوق زن هنگام ازدواج به شمار مي رود. اما آيا تقاضاي ثبت ۲۰ هزار سكه در عقدنامه، ده كيلو طلا يا اشاره به اعداد و ارقام نجومي تا چه حد واقع بينانه است؟ و از سوي ديگر چه زمينه اي براي زندگي مشترك مي سازد؟
در حقيقت اگر روزي مسأله طلا ق مطرح شده، آيا نبايد درخواست زن از مرد به عنوان مهريه تناسبي با واقعيت داشته باشد؟ آيا بايد دامنه جدايي احتمالي به دادگاه براي زن و مثلا ً به زندان براي مرد برسد؟
در اين زمينه وقتي زن در شرايط عادي بدون آن كه اختلا في بين او و همسرش پيش آيد درخواست مهريه كند، زمينه ديگري براي رويارويي با مرد در اختيار دارد. ماده ۱۰۸۲ قانون مدني تصريح كرده؛ «به مجرد عقد، زن مالك مهر است و مي تواند هر نوع تصرفي كه بخواهد در آن بنمايد». به همين دليل مي توان در راهروهاي دادگستري زناني را ديد قاطعانه از گرفتن مهريه خود حرف مي زنند. آن چه جايگاه مهريه در عقدنامه را كه به عنوان حفظ حرمت زن و رفع دشواري هاي او پس از جدايي احتمالي را به سلا حي در دست برخي زنان بدل كرده و جمله هاي ذكر شده در صفحه پنج عقدنامه خبر از جنگي تمام عيار مي دهد.
مهريه، سلا ح انتقامجويي از مرد نيست
برخي از بانوان و خانواده هاي آنها «مهريه» و جزئيات ذكر شده به عنوان مهريه را سلا حي براي روز مبادا جهت رويارويي با مرد قلمداد مي كنند.
آن چه كه صدها موردش در پرونده هاي جاري در محاكم مشاهده مي شود. ولي مهريه، سلا ح انتقامجويي و سركشي نيست. مهريه زمينه اي براي آرامش زن از آينده خود و مددكار او پس از جدايي از مرد است.
اصرار براي ثبت اعداد و ارقام بي پشتوانه در عقدنامه صرفاً زن و مرد را به نبردي در محاكم مي كشد كه سرانجام مالي ندارد. چراكه يقيناً اكثر مردان توانايي پرداخت مهريه هاي هنگفت اشاره شده در عقدنامه را ندارد.
مهريه را واسطه فخرفروشي نكنيد
شايد از آن دسته افرادي باشيد كه با اشاره به صدها سكه در جريان عقد خود به ديگران فخر فروخته ايد. اما آيا فكر كرده ايد اكثر مردم و احتمالا ً خود شما هم آن سكه ها را معمولا ً در جريان جاري شدن خطبه عقد جدي نمي گيريد و آن را نوعي ادا و تكبر قلمداد مي كنيد؟
آيا انديشيده ايد اشاره به ارقام و اعداد خيالي تصوير منفي از شما در ذهن همان اطرافياني كه به آن ها فخر فروخته ايد ايجاد مي كند؟
چنان كه تصوير ديگراني از اين قبيل از ذهن شما نقش بسته.
نقش خانواده ها
يكي از قضات سابق دادگاه خانواده مي گويد: مهريه در فرهنگ ما تضميني براي بقاي زوجيت و يا ادامه زندگي تان پس از طلا ق است، اما مهريه نيست كه موجب بقاي زوجيت مي شود، بلكه شناخت طرفين از يكديگر به مفهوم واقعي كلمه و شناخت و بينش صحيح است كه ادامه ازدواج را تضمين مي كند و مهريه يك مسأله فرعي به شمار مي رود.ازدواج يعني پيوند دو روح، دو قلب براي طي مسيري لبالب از دشواري. بياييد قدم اول را محكم، محترمانه و لبالب از محبت متقابل برداريد.
هم چنان كه مرد بايد در صورت تمايل زن سنت مهريه را محترم بشمارد، زن بايد مهر خود را در قواره طبيعي از مردش طلب كند.نقش خانواده ها و خصوصاً والدين در اين زمينه برجسته است. آن ها مي توانند مقوله «مهريه» را از جنبه هاي صرف مادي دور كرده و آن را در ذهن زوج هاي جوانشان صرفاً پشتوانه اي براي زن توصيف كنند. آن ها هستند كه مي توانند با زبان و كلا م فرزندانشان مسير زندگي پيش رو را مبتني بر واقعگرايي نشان دهند، چه در زمينه هاي عاطفي و چه در قالب هاي مادي.
اهميت مهريه به قوت خود باقي است ولي دل سپردن به فرهنگ سكه هاي طلا در شأن هيچ زوجي در آغاز زندگي مشترك نيست.
|