حميدرضا حاجي بابايي نماينده مردم همدان را مي توان يكي از فعال ترين نمايندگان مجلس ششم دانست. وي در عين حال كه سعي دارد فراجناحي عمل كند به عنوان پيگيري كننده اصلي مطالبات مردم نيز ايفاي نقش كرده است.
حاجي بابايي كه اكنون در مجلس هفتم عضو هيأت رئيسه است در گفت و گويي صميمانه از آنچه در مجلس ششم گذشت سخن گفت و پرهيز از افراط و تفريط را از مهمترين اولويت هاي مجلس هفتم ناميد.
ياسر مرادي
بخش نخست
* با توجه به سابقه حضورتان در مجلس ششم، عملكرد نمايندگان آن را تا چه حد موفق ديديد؟
اظهارنظر و تحليل من دراين باره اصلاً سياسي و جناحي نيست و سعي مي كنم اين مقوله را منصفانه نقد كنم. مجلس ششم را بايد در يك فضا وجرياني عمومي تر ديد كه از سال ۷۶ به وجود آمده و تا به حال هم ادامه دارد و مجلس ششم در بريده اي از اين فضا قرار دارد و لذا محصور در يك جريانات و مسائلي است كه ناگزير از طي كردن آن است چرا كه فضا، فضاي اصلاحات و دوم خرداد بوده و درواقع شعاري داده شده و مجلس براساس آن تشكيل شده و بر همين اساس نيز بايد حركت كند و به راحتي نمي تواند اصلاح مسير كند لذا يك حركت محتوم براي مجلس ششم بايد در نظر گرفته شود.
مجلس ششم فارغ از مسائل فوق، يك مجلس پويا، فعال و پركار بود يعني افرادش توان كار و حركت را داشتند. اشكال در قدرت و حركت مجلس نبود بلكه در مصداق حركت آنها بود. شعاري تحت عنوان توسعه سياسي داده شد و اين، محوريت كار مجلس ششم قرار گرفت لذا نمايندگان فكر مي كردند خدمت صادقانه به مردم صرفاً از راه سياسي صورت مي گيرد و حتي حركت اقتصادي و فرهنگي هم از مسير توسعه سياسي مي گذرد. در فرضي خوش بينانه مي توان گفت مجلس ششم از اول، هم با قدرت هم با سرعت و هم با صداقت حركت كرد اما مسير را اشتباه رفت. همه مجالس از جمله مجلس ششم اين ادعا را داشته اند كه مطالبات مردم را پيگيري مي كنند. اما درواقع مي توان گفت مطالبات همه مردم در طول عمر مجلس ششم، مطالبات سياسي نبود و فقط درصد كمي از مردم چنين مطالباتي را داشتند اما اين درصد كم پرصدا و پرقدرت بودند و مطالبات خود را مطالبات تمام مردم نشان مي دادند در حالي كه اصلاً چنين نبود و همين امر مجلس ششم را در مسيري كه حركت مي كرد به اشتباه انداخت. اين باعث شد تمام شعارها و طرح هايي كه در مجلس مطرح مي شد شعارها و طرح هاي سياسي باشد حتي لوايحي كه از دولت هم به دست ما مي رسيد اكثرا سياسي بود و اين جريان همين طور هم ادامه پيدا كرد. اشتباه ديگر مجلس ششم در مسير به وجود آمد. در طول مسير هم مجلس ششم آن قدر به راه خود اطمينان داشت كه نياز به بازنگري پيدا نكرد كه بازتاب جامعه را دريافت كند و در همين مسير خود با سرعت جلو رفت و چون مسير هم، يك مسير سخت بود يعني نه نياز همه مردم بود و نه جامعه را اشباع مي كرد، لذا سعي مي كردند حركت خود را تندتر كرده و به همين دليل طرح ها و لوايح محكم تر و غليظ تري را وارد صحن كردند نهايتا نيز با بدنه ساختار قانون اساسي دچار اصطكاكاتي شدند. طرح هايي داده شد كه شوراي نگهبان به علت عدم سازگاري اين طرح ها با چهارچوب هاي تعريف شده نظام، ايراد و اشكال بر آن وارد مي كردند و اين ايرادات فوراً با عكس العمل مجلس روبه رو مي شد و مجلس هم خواسته يا ناخواسته به آن دامن مي زد به نحوي كه برخورد با شوراي نگهبان به هر دليلي يك هدف و يك خط كلي تعريف شد. بنابراين مجلس يك جبهه با شوراي نگهبان گرفت، يك جبهه با قوه قضاييه، يك جبهه با ارگانهاي ديگر و... همين طور مشغول جبهه گيري در مقابل ساير بدنه نظام شد و همين امر تمام توان مجلس را گرفت و مجلس را در يك موضعي قرار داد كه طرح هايي را وارد صحن بكند كه درواقع جواب و پاسخ به ساير ارگانها بود كه مجلس با آنها مشكل داشت يعني از يك موضع فعال برخورد نكرد و خود را در موضع انفعال قرار داد. اما مجموعه حاكم و كليت مجلس قصد نداشت اين روند را اصلاح كند لذا كم كم بين اجزاء و افراد مجلس اين قضيه جا افتاد كه بيشتر مطالبات مردم اقتصادي است نه سياسي و لذا نمايندگان حدوداً از سال سوم به بعد در نطق هاي خود كمتر از مسائل سياسي صحبت مي كردند و بيشتر جنبه اقتصادي به خود گرفت. البته زماني مجلس اين واقعيت را فهميد كه شايد مقداري دير شده بود و امكان اصلاح وجود نداشت و يا اگر هم مي شد اصلاح كرد، چون بدنه را خيلي سخت و متعصب كرده بود و مخاطبان خود را آنقدر با اين گونه حركات سياسي صيقل داده بودند، قدرت برگشت و اصلاح را نداشتند و خيلي راحت بدون اينكه اصلاحي در حركت خود انجام دهد تسليم شد و مردم اعلام كردند اين مسير را قبول نداريم و كار خاصي هم نمي شد كرد. لذا نمايندگان به اقداماتي نظير تحصن رو آوردند كه اين گونه اقدامات هم جواب نداد.
|
|
مجلس ششم،مثل اتومبيلي با يك موتور قوي و قدرتمند بود كه مي توانست با قدرت و سلامت در اتوبان عبور كند ولي به دو دليل عدم تشخيص مسير صحيح و انحراف در مسير و عدم طي طريق از جاده، هم به بدنه ماشين ضربه وارد كرد و هم وقت نظام گرفته شده و سرنشينان ماشين هم دچار سانحه شدند و ضرر كردند.
* با وجود تأكيد شما بر وجود چهره هاي معقول و معتدل در مجلس ششم نقش راديكاليسم در جهت گيري هاي انجام شده چقدر مؤثر بود؟
از آفات بزرگ جريانات سياسي در كشور ما، وجود چهره هاي افراطي و راديكال است. افرادي كه در مجلس ششم هم حضور مؤثري داشتند، اين افراد فكر مي كردند همه چيز بايد با عينك آنها ديده شود و به دليل محدوديت و جزئي نگري كارهايي انجام مي دادند كه از يك جهت ممكن بود مثبت باشد اما از ده جهت ايجاد مشكل مي كرد و اين باعث شد بين جناح هاي سياسي موجود در جامعه اختلافات بيشتر شود و كل مجلس را ناخواسته درگير قضاياي جنجالي مي كرد.
گروه هاي سياسي، امروز بايد افراد تندرو، احساسي و جزئي بين را در بين خودشان محدود كنند. مهمترين ركن يك حزب تعامل است كه با احزاب رقيب خودش صورت مي گيرد. در بازي احزاب در كشور سياه و سفيد نداريم، همه چيز خاكستري است و فقط ميزان سياه و سفيد آن با هم فرق مي كند. به هر حال لازمه خاكستري بودن، تعامل و با هم مخلوط شدن است و كشور ما هم كاملاً نياز به چنين حركاتي دارد. در عامل سياست، سياه و سفيد ديدن بزرگترين معضل و ضربه اي است كه به كشور و حتي قبل از آنها به خود آن حزب وارد مي شود. متأسفانه مجلس ششم هم علي رغم اينكه نيروهاي عاقل و فكوري را داشت اما يكسري ديدهاي راديكال حزبي غليظ بر آن حاكم بود كما اينكه بعضاً در مجالس قبلي هم وجود داشت اما مهم قدرت اين مجلس است كه تا چه حد موفق به مهار اين افراطي گري ها مي شود. مجلس ششم بخصوص از سوي رئيس مجلس خيلي تلاش كرد كه جلوي اين گونه حركات را بگيرد و همين امر موجب درگير شدن و صرف انرژي هاي زيادي در آن مجلس شد. هر چند كه جلوي برخي حركات تند گرفته شد ولي بسياري از اين موارد نيز از دست عقلاي مجلس در رفت و به مجلس و كشور ضربه زد.
* تعامل فراكسيون اكثريت با اقليت مجلس ششم چگونه بود؟
- در مجلس ششم يك اكثريت قاطع و يك اقليت ۶۰ نفره وجود داشت.
اكثريت با نگاه خودش كار را پيگيري مي كرد اما برخي طرح ها آنقدر مردمي بود كه حتي با مخالفت اكثريت هم رأي مي آورد مثل بحث بازنشسته ها، ساماندهي بهداشت و درمان و...
لذا اقليت و اكثريت زياد كار ساز نبود و اقليت هم طرح هاي زيادي را ارائه كرد كه آراء بالايي را از نمايندگان كسب مي كرد.
* اين رابطه در مجلس هفتم چگونه تعريف مي شود.
- در مجلس هفتم تعداد اقليت كمتر از مجلس هفتم است و حدوداً ۴۰ نفر مي باشند و ساير نمايندگان در جايگاه اصول گرايان هستند كه اكثريت را تشكيل مي دهند، هر چند اختلاف روش هايي داشته و تقسيمات دروني هم داشته باشند. مجلس هفتم تا امروز با اقليت خوب رفتار كرده و در انتخابات هيأت رئيسه و همچنين تعاملات در درون صحن علني تفاهمات خوبي ايجاد شده است كه اميدوارم اين روند ادامه يابد چرا كه هم اقليت نيروهاي اهل فكر و انديشه اند و هم اكثريت اعتقادي به انحصار گرايي ندارند.
ادامه دارد