سه شنبه ۱۰ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۸۲
دخل و خرج
Front Page

چند روز ديگر كاخ سعدآباد محل نمايشگاه زيورآلات است
راه اندازي هنرهاي درآمدزا
جوانان زيادي با هزينه اي كمتر از وام هاي خود اشتغالي، حتي در منزل مي توانند به هنر سنگبري و سنگ تراشي مشغول شوند و زيور آلات ايراني به تمام دنيا صادر كنند. اين صنعت توان جذب توريست هاي بسياري دارد. كساني كه براي تجارت سنگ هاي قيمتي به ايران بيايند
014697.jpg
هنگامي كه هنرمندان با دقت و ظرافت مشغول كارهستند، بيننده ناخودآگاه به ياد ميكل آنژ مي افتد: «كار من تنها تراشيدن زوايد از سنگ است. خودش، اصلش را نشان مي دهد.»
ايمان مهدي زاده 
شما ۱۲ روز فرصت داريد. يك اتفاق جالب و دوست داشتني. بعيد مي دانم كسي از شنيدن اخباري كه لاي خطوط اين گزارش به چشم مي  خورد، خوشحال نشود. خودمان هم ابتدا باور نكرديم، ولي اين يك تب است كه نمي شود باور نكرد. چون واقعيت، دست يافتني و نزديك است. هيچ رويا و آرزويي كه بر جوانان عيب نباشد نيز در ميان نيست. راهي پيدا شده براي خوش تيپ تر شدن ايرانيان و شهره شدنشان با سروشكل جديد.
تب طلا در آلاسكا و آمريكاي شمالي قرن نوزدهم بالا گرفته بود. داستان سپيددندان جك لندن، جويندگان طلا و نمايشنامه «عظمت و انحطاط ماهاگوني» برشت از ماجراهايي مي گفت كه اروپاييان به سرزمين سردسير رفته بودند و به معادن طلا دست پيدا كردند و پولدار شدند.
در ايران ما نيز اين تب وجود دارد. البته تبي زيرپوستي كه هنوز درجه تب حرارت دهان جيب هاي خيلي ها را گرم نكرده است. شما تا ۱۲ روز ديگر مي توانيد اين فرصت را داشته باشيد كه با ديدن يك نمايشگاه، اسير اين تب و جو شويد و زير پوست قضيه بخزيد و از نزديك لمسش كنيد.
نمايشگاهي كه سنگ هاي قيمتي بيابان هاي ايران را پيش رويتان مي گذارد تا نسبت به اين خاك به چشم ديگري نگاه كنيد. خيلي ها از وجود گنجينه هاي بيابان هاي ايران بي اطلاعند. البته اگر اندازه و مقدار اين ثروت به قدر تب ايجاد شده اش باشد.
دوست داريد، دست روي كدام صندوقچه بگذاريد؟ درون هركدام گوهري خاموش، خفته است. ياقوت، الماس، زمرد، عقيق، مرواريد، يشم و... براي انگشتري روي انگشت حلقه اي (منسوب به حلقه ازدواج) چه سنگي را ترجيح مي دهيد. براي دستبند، گردنبند.
موضوع جدي است 
از اينجاي گزارش را بدون هيجان مي خوانيم. حقيقت ماجرا در اين است كه از بيست و دوم شهريورماه يعني چيزي حول و حوش ۱۲ روز پس از چاپ روزنامه امروز، يك نمايشگاه از صنايع دستي برگزار مي شود. البته اين بار به اين مقوله، تشريفاتي نگاه نكنيد. موضوع جدي است. نبايد از كنار صنايع دستي كشورمان بي تفاوت بگذريم. اين هنر، مدتي است در لاك انزوا خزيده و اكنون با برنامه ريزي و حساب و كتاب به دنيا معرفي مي شود. در اين نمايشگاه سنگ هاي قيمتي با برقي خيره كننده ما را مبهوت هنر تراشيدن مي كند. زيورآلاتي از سنگ هاي قيمتي با هنر صنايع دستي هنرمندان تراشيده و به نمايش گذاشته مي شود.
هنگامي كه هنرمند سنگ تراش پشت دستگاه تراش ۲ ميليون توماني در دخمه ۲ متري نشسته و با دقت و ظرافت مشغول كار است، بيننده ناخودآگاه به ياد ميكل آنژ مي افتد: «كار من تنها تراشيدن زوايد از سنگ است. خودش، اصلش را نشان مي دهد.»
سنگ تراش جوان با هنرش در سنگ كه سخت ترين چيزهاست، مي دمد. به آن احساس مي بخشد. براي همين وقتي عقيقي تراش خورده و زيبا - كبود يا سرخ- روي انگشت مي نشيند، اعتماد به نفس مي بخشد. اخيرا دانشمندان نظريه جالبي هم داده اند، حضور مجموعه اي از سنگ هاي قيمتي باعث ترشحات هورمون هايي مي شود كه اغلب به شخص حامل سنگ انرژي مي بخشد.
سال ها پيش، فرش ايراني زبانزد همه دنيا بود. اكنون نيز همه دنيا مي دانند گرانترين و زيباترين فرش و قالي تار و پودشان از زير پنجه هاي استادان ايراني گذشته و رنگ روي رنگ آمده است. ولي چند سالي مي شود كه بازار اين هنر صنعتي منحصر به فرد دچار اخلال و ركود شده كه البته در اين گزارش مجالي براي پرداختن به مبحث فرش صادراتي وجود ندارد. به نوبت خودش مطرح خواهد شد.
در بيابان هاي ايران طلا مي رويد
ايران كشوري است با ۲۰۰ محدوده جغرافيايي. تفاوت در گونه هاي گياهي، جانوري، زندگي، فرهنگ، مردم، آداب و رسوم و علم و آگاهي، اين سرزمين را براي جهانگردان زيادي جذاب كرده است. اگر شاخصه هاي جذابيت ها را افزايش دهيم بي ترديد ارز بيشتري وارد كشور كرده ايم. حال اگر در اين جذابيت ها، علاوه بر كار خدماتي، كار توليدي ايران فروش برود سود بيشتري نصيبمان مي شود. توليدي كه مي تواند مستقيم و غيرمستقيم بازارهاي جهاني را قبضه كند.
از سنگ ساده شروع مي كنيم. در بيابان ها و مناطق مختلف ايران، سنگ هاي قيمتي زيادي موجود است. امكان دارد بار پيش كه براي تفريح به كوه رفته بوديد، روي يك تكه بزرگ ياقوت نشسته باشيد. فيروزه، زمرد و آماتيسيت سنگ هاي ديگر بيابان هاي ايران است. سنگ هايي هم وزن و هم قيمت با طلاو برخي مواقع بيشتر.
يوناني ها از دوره باستان نماد فلسفه و حكمت بودند و ايرانيان هنر و ادب. رومي ها نيز با جهانگردي و سير و سياحت در دنيا تجربه هاي آنان را جمع آوري كردند و در نهايت اقتصاد امروز به نفع روم باستان كه بيش از نيم اروپاي فعلي است، تمام شده به حساب مي آيد.
ايران هنوز مي تواند نماد و سمبل هنر باشد. بهترين و آماده ترين مواد خام براي يك شهرت بلامنازع جهاني در بيابان هايمان زير آفتاب باد و باران مشغول فرسايش است. زمان مي گذرد و لباس سنگ هاي قيمتي كنار مي رود. عرياني گرانبهايشان جلوي چشم مي افتد. خريداران و خواهان زيادي پيدا مي كند. اين عرياني بايد زير دست هاي هنرمند رام شود. زوايدش زدوده شود. حقيقت زيبايش هويدا شود و بر زيورآلات مردم دنيا بنشيند.
مي توانيم روي سينه و مچ و انگشت بسياري از مردم دنيا، نشان هاي ايران را بنگريم. هندوها و پاكستاني ها، از روستاهايشان، سنگ هاي قيمتي و نيمه قيمتي به شهر مي آورند.
تراش مي دهند و با قيمت بالا و مناسبي به گردشگران مي فروشند. ولي در ايران ماجرا فراتراز ساخت چند تكه جواهر است. فرصتي براي عزم ملي به وجود آمده كه در آن توليد اشتغال و ارزآوري از روش توليد در اولويت كاربردي قراردارد. به راحتي جوانان مي توانند از شغل هاي كاذب و واسطه گري خود را برهانند و با يادگيري هنر ساخت صنايع دستي، زندگي آسوده و بي دغدغه اي براي خودشان دست و پا كنند. اين فرصت را نمي شود، همينطور راحت ناديده گرفت و بهانه آورد.
صنايع دستي؛ هميشه مهجور
ايرانيان مردماني باهوش و خلاقند. هنرهاي شكل گرفته در اين مرز و بوم به ويژه صنايع دستي معمولا توليد فكري پدران وابناي خودمان است تا تقليدي از كار هند وچين و ديگر كشورها. فرش ايراني، پته دوزي كرمان، خاتم كاري، منجق دوزي، مليله دوزي، معرق كاري و ... در دنيا سرآمد به حساب مي آيند.
از سويي اكنون سيطره قوانين تجارت جهاني مانند تابويي كشورهاي توسعه نيافته و جهان سوم را تهديد به استعمار اقتصادي مي كند. اين كشورها به زودي بازار مصرف همسايگان دور ونزديك توسعه يافته شان مي شوند. كشور چين سالهاست با ايران روابط حسنه اي برقرار كرده ولي به زودي در مي يابيم، چيني ها همه بازارهاي جهان را يكي يكي قبضه كرده اند. اين روند ادامه دارد و تنها راه گريز ما از اين وضعيت نابهنجار پيش تاختن براي رسيدن به توسعه پايدار است. تنها توليد و كار بيشتر كه بتواند ثروت جامعه را افزايش دهد، به توسعه پايدار ختم مي شود.
حضور صنايع دستي ايران در نمايشگاه هاي مختلف دنيا مي تواند به ايجاد بازار مصرف اين محصولات كمك كند.
جوانان زيادي با هزينه اي كمتر از وام هاي خود اشتغالي، حتي در منزل مي توانند به هنر سنگبري و سنگ تراشي مشغول شوند و زيور آلات ايراني را به تمام دنيا صادر كنند. اين صنعت توان جذب توريست هاي بسياري دارد. كساني كه براي تجارت سنگ هاي قيمتي به ايران بيايند.
بشر امروزي از زندگي ماشيني خسته شده است و از گردونه ملال انگيز و كسالت بار تكراري احساس فرسودگي مي كند. با حضور زيورآلاتي كه هنر در زيبايي آن نقش دارد خستگي روح را از تن در مي كند. بسياري از مردم مي توانند به جاي خريدن پيكان ۵ ميليون توماني يك دستگاه تراش بخرند و به جاي مسافركشي با هنر كه شغلي توليدي و برآمده از ذوق است امرار معاش كنند.
حتما به نخستين نمايشگاه زيورآلات صنايع دستي برويد. پول هايتان را جمع كنيد و اگر چيزي ديديد كه خوشتان آمد و ارزشش را داشت. براي خودتان و نزديكانتان بخريد.

باشگاه ثروتمندان
كار، استراحت، بهره وري
014703.jpg
هرگاه صحبت از موفقيت و ثروتمندشدن پيش مي آيد، توجه همه به كار زياد معطوف مي شود. كار زيادي يكي از راه هاي اساسي و ضروري براي ثروتمند شدن است، اما تنها چيزي نيست كه بايد فرد به آن توجه كند. احتمالا افراد ظاهرا موفقي را مي شناسيد كه صبح ها ساعت ۸ به كار مي روند و شب ها ساعت ۱۲ به منزل بازمي گردند. اين  درست كه هرچه ساعات كاري افزايش يابد درآمد هم بيشتر مي شود، اما براي به دست آوردن بهره بالا در كار روحيه و انرژي دو عامل تعيين كننده است. افرادي كه براي هفته ها در ساعات كاري طولاني فعاليت مي كنند تدريجا به انسان هايي افسرده، خشك و خسته تبديل مي شوند. برقراري روابط اجتماعي يكي از روش هاي به دست آوردن انرژي است. مثلا اگر فردي شاغل در برنامه روزانه خود چند ساعت را همراه خانواده اش سپري كند، مقدار زيادي انرژي از دست رفته خود را بازمي يابد. همين طور اگر كارمندي روزانه نيم ساعت با همكارانش معاشرت كند و در اين مدت هيچ حرفي از مسايل كاري زده نشود خستگي چند ساعت كار سنگين را از تن به در مي كند. روي سخن ما با عزيزاني نيست كه از ۸ ساعت ظاهرا كاري تنها ۲۰ دقيقه كار مفيد انجام مي دهند بلكه با خوانندگاني است كه به جاي ۸ ساعت در روز، ۱۴ ساعت كار مي كنند. گنجاندن استراحت هاي يك ربعي به ازاي هر دو ساعت كار، نه تنها شما را از انجام وظايفتان عقب نمي اندازد بلكه موجب مي شود براي تمامي روز نيروي لازم براي كاركردن مفيد را به دست آوريد. پس هيچ اشكالي ندارد كه به جاي ۷ ساعت كار مداوم و يك ساعت كامل استراحت در آخرين ساعت اداري، وظايفتان را به گونه اي تقسيم كنيد كه پس از هر دو ساعت زمان استراحت داشته باشيد و تا پايان وقت اداري به پرونده ها رسيدگي كنيد. مطمئن باشيد بازده كار شما بالاتر مي رود.

نيازمنديها
ِهشتصد نوع غذا!
014709.jpg
شايد تا به حال تجربه برگزاري مراسم عروسي را داشتيد يا اصلا به همين زودي در پيش داريد. يكي از قسمت هاي اصلي اين مراسم هم پذيرايي است و شام و شيريني و ميوه. بعضي ها سالن مي  گيرند كه پذيرايي بر عهده خود سالن است. بعضي اما ترجيح مي  دهند مراسم در جايي غير از سالن برگزار شود، جايي مثل يك باغ يا ويلا كه حسابي مراسم عروسي را براي آنها خاطره انگيز كند. ولي در اين صورت براي شام و پذيرايي بايد فكر ديگري كنيد و آن هم مراجعه به موسسه هاي برگزار كننده اينگونه مراسم است.
يكي از همين موسسات كه ادعا دارد با شكوه ترين ضيافت  ها و تشريفات را برگزار مي  كند براي هر نفر از ۲۰ تا ۸۰ هزار تومان مي  گيرد؛ يعني فقط با صد نفر ميهمان بين ۲ تا ۸ ميليون پول پذيرايي تان مي شود. البته زياد نترسيد،موارد ارزان هم زياد است و فصل مشترك همه آنها اين كلمات است؛ چند نوع غذا و چند درصد جوجه كباب و چند تا سالاد و چند تا دسر. مثلا يكي از اين موسسات براي ۶ نوع غذا، ۷۰ درصد جوجه، ۳ سالاد و ۶ دسر، همراه با ظرف و ميهماندار و نورپردازي را فقط نفري سه هزار تومان مي   گيرد. باورش كمي سخت است. بايد واقعيت را از آنهايي پرسيد كه با اين موسسات قرارداد بسته اند و بعد نتيجه كار را هم ديده اند.
موسسه بعدي ديگر همه چيز را با هم مي  دهد: ۱۲ نوع غذا، ۱۰۰ درصد جوجه، ۷ نوع سالاد، ۶ نوع دسر، ميهماندار، ظروف سيلور، سفره خانه سنتي، گل آرايي، ماشين عروس و هديه ويژه. فكر مي  كنيد همه اينها چند؟ نفري ۱۰ هزار تومان. هنگام قرارداد بستن هم به عكس ها و فيلم هاي مراسم قبلي چندان اطمينان نكنيد. مي    توانيد هم اصلا بي    خيال اين موسسه ها شويد و از تالارهاي معروف شهر استفاده كنيد. فكر مي   كنيد آنها نفري چند مي   گيرند؟

انرژي
لباسشويي كم خرج
014700.jpg
اين بار به سراغ ماشين لباسشويي مي  رويم و راه هايي كه با آن مي  توان مصرف انرژي را تا حد زيادي پايين آورد. براي هشتصدمين بار هم مي  گوييم كه كاهش مصرف انرژي در خانه برابر است با كمتر خرج شدن پول هاي شما.
*تنظيم دما را پايين تر آوريد. به جز لباس هايي كه لكه هاي چربي دارند، براي شست وشوي بقيه، به جاي استفاده از آب داغ، از آب گرم يا سرد استفاده كنيد. هنگام آبكشي هم فقط از آب سرد استفاده كنيد. شوينده اي را انتخاب كنيد كه در آب سرد بيشترين بازده را داشته باشد. اگر قبل از شستن لباس هاي خيلي كثيف آنها را خيس كنيد، مي  توانيد از آب سرد براي شست وشوي آنها استفاده كنيد. دماي آبي كه براي آبكشي به كار مي  بريد، تاثيري بر ميزان تميزي ندارد. بنابراين بهتر است هميشه تنظيم آبكشي ماشين  را روي آب سرد قرار دهيد.
*درجه ترموستات آبگرمكن ماشين را كم كنيد. تنظيم روي ۵۰ درجه سانتي گراد، براي اغلب خانه ها كافي است. با كاهش تنظيم دماي آب گرم در چرخه شست وششوي گرم يا داغ، در مصرف انرژي صرفه جويي مي  شود.
*لباس ها را براي خشك كردن دسته بندي كنيد و لباس هاي مشابه را با هم خشك كنيد. مثلا لباس هايي از جنس الياف مصنوعي كه سبك تر هستند، بسيار سريع تر از حوله هاي حمام و لباس هاي نخي طبيعي، خشك مي  شوند. لباس هاي خيس را با لباس هاي كمي خشك، در خشك كن قرار ندهيد.

درد دل
به ما زنگ بزنيد ۲۰۵۶۷۴۱---۲۰۴۷۳۳۶
014706.jpg
اجاره ها همين جور زياد مي  شود
«هر سال صاحبخانه ها حدود ۸۰۰ هزار تومان به اجاره خانه ها اضافه مي   كنند يعني يا ۸۰۰ هزارتومان پول پيش مي  خواهند يا اجاره را ماهي ۲۵ هزار تومان اضافه مي  كنند. اگر ما بخواهيم ۸۰۰ هزار تومان را بدهيم بايد ماهي ۷۰ هزار تومان پس انداز كنيم. با حقوق هاي ۱۵۰ هزار توماني آخر چه طوري مي  شود اين پول را پس انداز كرد؟»
كرايه ها زياد است 
«اينقدر كرايه ها زياد شده اند كه آدم دو، سه هزار تومان از صبح تا شب فقط پول كرايه اش مي      شود. حساب كنيد مي شودماهي ۷۰-۶۰ هزار تومان. آن هم سوار شدن بر تاكسي هايي كه مجبوري تنگ هم بنشيني و نه كولر دارند و خلاصه از راحتي خبري نيست. در كشورهاي خارجي هر تاكسي فقط يك نفر را اين ور و آن ور مي     برد ولي اينجا اگر بشود، صندوق عقب هم مسافر سوار مي   كنند.»
حق بيمه را كمتر مي  دهند
«صاحب كار ما براي اينكه حق بيمه كمتري را بدهد، حقوق ما را كمتر رد مي  كند و ما هم هيچ حرفي نمي  توانيم بزنيم. چرا كسي از ما پشتيباني نمي  كند تا بتوانيم حق و حقوقمان را بگيريم؟ پس فردا مجبوريم با حقوق خيلي كم، دوران بازنشستگي را سپري كنيم.»
بي  خيال ميوه 
«آقا ميوه از بس گران شده، ما اصلا ديگر نمي  توانيم بخوريم. پنج شنبه رفتم ميوه بخرم براي ميهمان ها، ديدم هلو كيلويي ۲ هزارتومان. ما دردمان را بايد به كي بگوييم؟»
خريدن ماشين جديد!
قبل از هر چيز بنده نام ايرانشهر را شهر فرنگ گذاشته ام. شما هر صفحه اي داريد، مانند شهر فرنگ دوران كودكي ما. بعد از آن خدمتتان عرض كنم مطلب مربوط به روز پنج شنبه ۵/۶/۸۳ كه درباره پرايد نوشته بوديد.
بنده تا چندي پيش يك خودرو فرسوده داشتم به نام هيلمن. سالي ۵۰ هزار تومان هم مخارج نداشت و از آن راضي بودم. به دليل فرسودگي و مسايل زيست محيطي اين خودرو را تحويل دادم- فروختم- و به جاي آن يك پرايد صفر كيلومتر از كمپاني تحويل گرفتم. تاريخ تحويل خودرو ۱/۴/۸۳ بود.
بعد از تحويل گرفتن پرايد، ۲۵ عيب در آن يافتم. درها ريگلا ژ نبود و خوب بسته  نمي  شد. در صندوق چفت نمي  شد و بالا مي  پريد. در باك بنزين نيز چفت و بست درست و حسابي نداشت. ترمزها و كمك فنرها تنظيم و درست نبود. خودرو را به نمايندگي سايپا بردم. آنجا به بنده گفتند: بايد ۸۰۰ كيلومتر طي شود و بعد براي گارانتي مراجعه كنم. پس از در كردن ۸۰۰ كيلومتر مطروحه دوباره مراجعه كردم و متوجه شدم بايد به تعميرگاه مركزي رجوع كنم، وقتي حضوري خدمت رسيدم به بنده گفته شد، بايد تلفني تماس بگيري و وقت رزرو كني.
درد سرتان ندهم، پس از رفت و آمد و طي بروكراسي نوين ساعت ۴ صبح در تعميرگاه حاضر شدم و به عنوان چهارمين خودرو، پرايد تازه خريد را روي چال سرويس بردم. موتور خودرو شسته شد و روغنآن تعويض. اما از تعمير ۲۵ مورد عيب محسوس هيچ خبري نبود.
اين خودرو را با قيمت ۶ ميليون و ۹۰۰ هزار تومان خريده ام ولي هنوز پس از دو ماه و اندي، آنقدر به اين پرايد اطمينان ندارم كه مسير كرج- تهران را حتي يك بار طي كنم.
پول اضافي سرم 
روز پنج شنبه صبح فرزندم را به درمانگاه اختصاصي در خيابان پيروزي، حوالي چهارراه كوكاكولا بردم. وي از سردردهاي ميگرني رنج مي  برد. فيش ويزيت دريافت كردم و براي تهيه سرم و دارو از درمانگاه بيرون رفتم. وقتي از داروخانه بازگشتم، فرزندم زير سرم بود. پس از بهبودي كه به منزل برگشتم متوجه شدم، پرستار درمانگاه با توجه به خريد سرم توسط خودم از پسرم نيز مبلغ ۲ هزار تومان پول سرم دريافت كرده است. در آن حالت به او آمپول ديازپام تزريق كرده بود و او گيج و گنگ پول را پرداخته بود. در ازاي اين مبلغ هيچ قبض و رسيدي به او نداده بودند.
خريد شهريور
لطفا سري به مغازه هاي كيف و كفش فروشي بزنيد و وضعيت قيمت ها را با درآمد سرانه خانوارهاي تهراني مقايسه كنيد. باور بفرماييد اين خرج ها با دخل ما كه خودمان را طبقه متوسط مي  ناميم، هيچ همخواني ندارد.
وام خود اشتغالي 
وزارت كار و تامين اجتماعي بارها وعده وام هاي خود اشتغالي داده و مدت ها جوانان زيادي رادر انتظار دريافت وام به اتلاف وقت مجبور كرده است؛ وعده هايي كه تحقق پيدا نمي    كند و شامل خيلي ها نمي    شود كه گفتن ندارد. لطفا به مسوولان بفرماييد، برنامه هايشان را ورانداز كنند و پس از بالا وپايين كردنشان به مردم ابلاغ كنند، تا خوشحالي جوانان و تكاپو و تقلاشان حقيقي باشد نه يك دل خوشكنك.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   زيبـاشـهر  |
|  سفر و طبيعت  |   علمي  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |