يكشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره ۳۶۵۳ - Mar 6, 2005
حوادث
Front Page

فرار يك محكوم به اعدام
001857.jpg
گروه حوادث: دستور بازداشت و دستگيري مردي محكوم به اعدام كه توانسته بود در غياب قاضي پرونده اش با قرار وثيقه ۳۰ ميليون توماني از زندان خارج شود مجدداً صادر شد.
نخستين گزارش در سال ۸۰
به گزارش خبرنگار ما، ظهر روز ۴ دي ماه سال ۸۰ زماني كه مأمور تجسس كلانتري كن در اتاق كارش به بررسي پرونده هاي ارجاعي خود مي پرداخت ناگهان متوجه حضور چند زن جوان در داخل اتاقش شد. اين چند زن بسيار وحشتزده و نگران به نظر مي رسيدند. يكي از آنها در حالي كه به شدت مي لرزيد خطاب به مأمور كلانتري گفت: ما هر روز صبح براي ورزش و قدم زني به تپه هاي كن مي رويم، امروز وقتي در حال ورزش بوديم ناگهان يك خوردو پيكان سفيد رنگ در نزديكي ما متوقف شد. يك پسرجوان كه لباس سرباز وظيفه ها را بر تن داشت از آن خارج شده و به سوي ما حركت كرد. ما خيال نمي كرديم كه نقشه اي شوم در ذهن او باشد. ناگهان اين پسر به من حمله ور شد و با تهديد ديگر همراهانم را به عقب راند و مرا مورد آزار و اذيت قرار داد. سپس سوار همان خودرو و متواري شد.
مأمور تجسس بعد از شنيدن اظهارات زن پرونده اي تشكيل داد و دستور رسيدگي و شناسايي پسر متعرض را صادر كرد.
دومين گزارش در سال ۸۱
والدين يك پسر ۵ ساله به نام فريد در حالي كه از شدت خشم و ناراحتي كنترل رفتار خود را از دست داده بودند سراسيمه وارد يكي از مراكز نيروي انتظامي شدند. اين زن و شوهر مدعي بودند كه پسرشان توسط يك مرد جوان مورد تعرض قرار گرفته و وضعيت جسمي فرزندشان نيز وخيم است.
والدين فريد كه مشخصات مرد متعرض را از فرزندشان گرفته بودند در عمليات چهره نگاري به مأموران انتظامي كمك كردند.
وقتي چهره متهم تكميل شد، مأموران متوجه شباهت زياد وي با عكس چهره نگاري شده در پرونده شاكي نخستين گزارش شدند.
به دليل اهميت موضوع به سرعت يك اكيپ از مأموران كلانتري كن با تصور اينكه متهم در همان نزديكي ها زندگي مي كند عمليات مراقبت خود را آغاز كردند.
گشت زني ادامه يافت تا اينكه چند ساعت بعد مأموران به پسر جوان لاغراندامي كه شباهت زيادي به متهم فراري پرونده داشت و در همان حوالي منطقه كن مظنون شده و او را براي انجام تحقيقات به پايگاه انتقال دادند.
اعترافات متهم
متهم كه مصطفي . ج نام داشت در تحقيقات اوليه پليسي به ربودن فريد و تعرض به اين پسر ۵ ساله اعتراف كرد و گفت:«صبح به پادگان نرفتم. ساعت ۹ بود كه از خانه خارج شدم. سركوچه متوجه فريد كه به تنهايي در حال بازي كردن بود شدم و به سمتش رفتم. بعد از كمي گفت وگو با او به پسربچه پيشنهاد دادم با يكديگر به توتستان برويم. كودك نيز قبول كرد. وقتي به باغ توت رسيديم كمي با كودك بازي كردم. سپس در شرايطي مناسب فريد را مورد تعرض قرار دادم. كودك گريه مي كرد ولي ذهن من به تنها چيزي كه نمي انديشيد گريه فريد بود. سپس او را در همان باغ رها كردم.»
وقتي مصطفي اعتراف مي كرد والدين فريد از شدت ناراحتي مي گريستند.
مصطفي در ادامه اعترافات خود به تعرض به شاكي نخستين گزارش نيز اعتراف كرد و در توضيح اعمال خود گفت:« من بيمار هستم، هر موقع اين بيماري به سراغم مي آيد ديگر قادر به كنترل خودم نبوده و بدون فكر مرتكب تعرض به زنان و كودكان مي شوم.»
مصطفي در روزهاي بعد در جريان بازجويي ها به افسر پرونده گفت:«چندي پيش نيز وقتي بيماريم به سراغم آمد به يك پارك رفته و با ديدن يك دختر جوان در منطقه اي خلوت از پارك به او حمله ور شدم و او را مورد آزار و اذيت قرار دادم.»
پرونده اين متهم در شعبه ۱۱۶۸ دادسراي صادقيه مورد بررسي قرار گرفت و در نهايت مصطفي به اتهام توزيع نوارهاي مستهجن، تجاوز به عنف و سوءاستفاده از اتومبيل وزارت دفاع از سوي رياست اين شعبه به اعدام محكوم شد.
حكم صادره در تاريخ ۳۰ فروردين ماه سال ۸۲ براي تأييد به شعبه ۲۸ ديوان عالي كشور مستقر در شهرستان مشهد ارجاع داده شد.
در مدت زماني كه حكم براي تأييد به ديوان عالي كشور ارسال شده بود و در نبود رياست شعبه ۱۱۶۸ داديار اين شعبه قرار بازداشت مصطفي را به قرار وثيقه ۳۰ ميليون توماني تبديل كرد. و متهم نيز با پرداخت قرار آزاد شد.
حكم اعدام متهم ۱۲ آبان ماه از سوي شعبه ۲۸ ديوان تأييد و براي اجرا به اجراي احكام ارسال شد و درست در آن زمان بود كه اشتباه داديار معلوم شد.
در حال حاضر جستجو براي يافتن مصطفي كه طبق گفته خود بيمار است ادامه دارد تا بعد از دستگيري حكم اعدام وي اجرا شود.

متهم در دادگاه:
قتل بر سر خريد حشيش
001854.jpg
گروه حوادث: جلسه محاكمه پسر ۱۷ ساله اي كه به خاطر مواد مخدر در يك درگيري باعث مرگ جواني شد، در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ما، در اين پرونده پسر ۱۷ ساله اي به نام سعيد متهم است در يك درگيري در ۲۴ مردادماه امسال با ضربات چاقو مردي به نام سيروس را به قتل رسانده است.
در متن كيفرخواست اين متهم آمده است، صبح روز ۲۴ مردادماه امسال از طريق مركز فوريت هاي پليس ۱۱۰ به بازپرس ويژه قتل تهران، اطلاع داده مي شود كه در پارك بهجت آباد يك درگيري به وقوع پيوسته كه در پي آن منجر به مرگ مردي شده است. بلافاصله  مأموران به محل عزيمت كردند و پس از بررسي مقدماتي مشخص شد كه پيكر خونين متعلق به فردي به نام سيروس است. به اين ترتيب جسد براي بررسي علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني انتقال يافت و كارآگاهان جنايي تهران تحقيقات مقدماتي خود را براي شناسايي عامل يا عاملان جنايت آغاز كردند. چند تن از شاهدان حادثه در نخستين بازجويي ها عنوان كردند فردي به نام سعيد كه معتاد است عامل جنايت بوده و پس از ورود به پارك به دلايل نامعلوم با سيروس درگير شده و با چاقو وي را به قتل رساند و از محل متواري شد.
كارآگاهان با توجه به نخستين سرنخ ها، رديابي هاي خود را براي شناسايي و دستگيري سعيد آغاز كردند و توانستند سه روز بعداز جنايت وي را در مخفي گاهش دستگير كنند.
متهم در نخستين بازجويي ها به قتل اعتراف كرد و تنها انگيزه خود از وقوع جنايت را اختلاف بر سر مواد مخدر عنوان كرد.
برپايه اين گزارش، صبح ديروز محاكمه سعيد به اتهام قتل عمدي در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان در حالي برگزار شد كه اولياي دم براي عامل جنايت درخواست قصاص كرده اند.
سپس سعيد در جايگاه قرار گرفت و به دفاع از خود پرداخت. وي ضمن قبول اتهام قتل گفت: صبح روز حادثه براي خريد حشيش به پارك رفتم. سيروس تا مرا ديد، به طرفم حمله ور شد و مرا كتك شديدي زد. من به خانه بازگشتم و شب دوباره قصد رفتن به پارك را داشتم. به يكي از دوستانم گفتم با من بيايد اما او قبول نكرد. فقط چاقويي به من داد و گفت مراقب خودت باش. ماشيني كرايه كردم و به پارك رسيدم. چاقو را داخل شمشادها پنهان كردم. سيروس دوباره مرا ديد و از دور شروع به فحاشي كرد. من هم با او درگير شدم.
وي در ادامه گفت: قصد كشتن او را نداشتم. مست بودم و متوجه نبودم چه كار مي كنم. به خانه رفتم زماني كه پدرم متوجه شد همان شب مرا به مأموران تحويل داد.
سعيد در پاسخ به سؤال قاضي مبني بر اينكه در چند سالگي معتاد شدي گفت: ۱۵ ساله بودم كه به همراه پدرم به شمال رفتم. در آن زمان اولين بار حشيش را امتحان كردم. تا آن زمان از بيماري روحي و افسردگي شديد رنج مي بردم.
اين گزارش حاكي است، پزشكي قانوني بيماري افسردگي شديد سعيد را تأييد كرد و مشخص شد كه وي از ۶ سالگي با مصرف دارو خود را كنترل كرده است.
در ادامه جلسه محاكمه پس از دفاع وكيل متهم به قتل، سعيد براي آخرين مرتبه به دفاع از خود پرداخت و از اولياي دم تقاضاي بخشش كرد. او گفت: مي دانم آنها جوانشان را از دست داده اند. ولي من هم جوان هستم. به من رحم كنيد. در پايان قاضي عزيزي پس از ختم جلسه دادگاه قرار شد تا حكم را در خصوص پرونده ظرف ۱۰ روز آينده صادر كند.

سارق منزل پيرزن شناسايي شد
گروه حوادث: پسري كه با طرح نقشه اي خانه يك پيرزن ثروتمند را در سليمانيه تهران مورد دستبرد قرار داده بود، تحت تعقيب ويژه پليس قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار ما، چندي قبل زنگ يك خانه ويلايي در خيابان سليمانيه تهران به صدا در آمد و دو جوان در حالي كه مدعي بودند، از بستگان نزديك صاحبخانه هستند وارد خانه شدند. مستخدم در خانه را باز كرد و با روي باز از آنان پذيرايي كرد. اما هنوز چند دقيقه از ورود دو پسر جوان نگذشته بود كه ناگهان به طرف مستخدم خانه حمله ور شدند و پس از بستن دست و پا و دهانش وي را به داخل اتاقي انداختند. سپس به سراغ پيرزن رفتند و او را تهديد به مرگ كردند. پيرزن تنها كه بسيار وحشت زده شده بود گاوصندوق خانه اش را باز كرد و مردان جوان توانستند طلاجات زن را سرقت كرده و از محل متواري شوند.
پس از اطلاع اين موضوع به بازپرس ويژه، پرونده اي در اين زمينه تشكيل شد و تيمي از كارآگاهان در حال بررسي بر روي پرونده بودند، اما پيرزن دو روز بعد از حادثه به خاطر شوك وارده از سرقت سكته كرد و جان سپرد.
در مراسم خاكسپاري اين پيرزن يكي از بستگانش سراغ پسر پيرزن رفت و مدعي شد سارقان را مي شناسد. پسر پيرزن، كه از اين ماجرا تعجب كرده بود، فاميلش را به ماموران معرفي كرد. وي در بازجويي مقدماتي گفت: يكي از سارقان داماد دختر خدمتكار قبلي خانه مادري تو به نام عبدالرضا است. ماموران زماني كه از وي دليل اين تشخيص را پرسيدند وي گفت بعد از سرقت وي را ديدم كه يكي از انگشترهاي قديمي مادرت در دستش بود.
برپايه اين گزارش، با دستور بازپرس پرونده، هم اكنون كارآگاهان ماموريت يافتند تا عبدالرضا را دستگير كنند.

حادثه در جهان
اشك هاي خواهر قرباني در دادگاه
سي ان ان: در چهارمين روز از دادگاه مايكل جكسون خواهر شاكي كه روز گذشته نيز در جايگاه شهود قرار گرفته بود، بار ديگر از طرف دادستان پرونده به جايگاه فراخوانده شد و اين بار زماني كه قصد داشت در خصوص تغيير رفتار برادرش پس از رفت و آمد با مايكل جكسون صحبت كند به شدت گريست.
خواهر ۱۸ ساله شاكي در حالي كه به شدت مي گريست در اين خصوص گفت: پس از آن كه برادرم چندين بار با مايكل تنها بود رفتارش به كلي عوض شده بود. او با وجود بيماري كه وي را سخت آزار مي داد اما هميشه دوست داشت كه به ديگران كمك كند و بسيار حساس بود به نحوي كه حتماً بايد در روز وي را چندين بار مي بوسيديم و گرنه به شدت ناراحت مي شد. اما پس از ارتباط با مايكل به كلي تغيير كرده و بسيار منزوي و گوشه گير شده بود. اين موضوع من را بسيار ناراحت مي كرد چرا كه من خواهر بزرگ تر وي بودم.
وكيل مدافع مايكل جكسون روز گذشته با تكرار ادعاهاي خود اعلام كرد كه پدر شاكي قصد داشته با نزديك كردن پسر بيمارش به شخصيت هاي معروف جهت درمان بيماري وي از آنها پول جمع آوري كند. اما پس از آن كه رابطه مايكل جكسون با خانواده شاكي قطع شده و مادر وي متوجه مي شود كه ديگر نمي تواند از مايكل پولي دريافت كند بلافاصله نقشه شكايت از وي را مطرح مي كند.
روز گذشته فيلمي در دادگاه پخش شد كه در آن مادر قرباني از مايكل جكسون به خاطر زحماتش تشكر مي كند. وي در قسمتي از اين فيلم مي گويد: خداوند از طريق مايكل به ما كمك كرد. هر زمان كه ما احساس مي كرديم ديگر هيچ اميدي براي ما باقي نمانده است مايكل ظاهر شده و نويد اميد تازه اي را مي داد.در اين فيلم قرباني كه در آن زمان ۱۳ سال سن داشته است در خصوص مايكل مي گويد: مايكل براي من مثل يك پدر است. پدري كه هرگز محبت هاي وي را فراموش نخواهم كرد.با اين همه خواهر شاكي در دادگاه مدعي شد كه تمامي حرف هايي كه در اين فيلم از زبان آن ها گفته شده است پيش از فيلمبرداري از جانب مايكل جكسون به آنها گفته شده بوده است.
۱۷ سال حبس براي برده داري
سايت جنايي: دادگاه عالي ايالت مريلند زني را كه با آوردن غيرقانوني دختري كامروني به خاك ايالات متحده وي را در منزل حبس كرده و با وي مانند برده اي رفتار مي كرد به ۱۷ سال حبس محكوم كرد.
به گفته مأمور تحقيق پرونده ترزا موبانگ كه خود اصالتي كامروني دارد اين دختر را از زماني كه ۱۱ سال سن داشته از كامرون به منزل خود آورده و او را مجبور كرده بود كه براي وي غذا پخته و در فاصله سال هاي ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۸ از كودكان وي مراقبت كند. متهم روز گذشته پس از قرائت حكم نهايي بي هيچ سخني دادگاه را ترك كرد. وكيل مدافع وي در طول جلسه و پيش از صدور حكم نهايي ادعا كرد كه برده داري و داشتن مستخدم بي مزد در كامرون بسيار رايج است و متهم نيز طبق عادت فرهنگي خود دست به اين كار زده است. قرباني اين زن كه در حال حاضر ۱۸ سال سن دارد در دادگاه ادعا كرد كه در تمام طول اين سال ها شب ها روي زمين مي خوابيده و حتي برخي شب ها متهم براي تنبيه وي به وي اجازه خوابيدن نمي داده است.
شوك الكتريكي براي دستگيري جنايتكاران
ئي پليس: پليس شهر ليورپول در انگلستان قصد دارد تا نيروهاي خود را به اسلحه هاي الكترونيكي جديدي مجهز كند كه توانايي انتقال ۵۰ هزار ولت برق به جنايتكاران و شوكه نمودن آنها را دارند. پس از نيروهاي پليس ايالت كاليفرنيا در آمريكا اين دومين بار است كه از چنين اسلحه هايي براي مقابله با جنايتكاران استفاده مي شود.
استيو كرول رئيس پليس ليورپول اين اسلحه ها را ابزار مناسب براي مقابله با خشونت دانست و تصريح كرد كه كاربرد اين ابزار موجب مي شود تا جراحات و تلفات نيروهاي پليس و مظنونين به حداقل برسد. اداره پليس ليورپول درحال آموزش نحوه استفاده از اين اسلحه الكترونيك گيج كننده است و همه اعضاي اين نيرو مي توانند اين آموزش ها را فرابگيرند.
گفتني است كه اشعه اسلحه مذكور به محض برخورد با بدن فرد به مدت پنج ثانيه وي را به شدت تكان مي دهد و توان هر گونه حركت را از وي مي گيرد. جالب آنكه به محض پايان يافتن شوك درد نيز به سرعت فروكش مي كند. در حال حاضر ۲۳ اسلحه شوك آور از اين نوع به ارزش ۲۹ هزاردلار از شركت Taser International خريداري شده است و به زودي در حين گشت زني هاي نيروهاي پليس مورد استفاده قرار مي گيرد.

در جلسه حل اختلاف كبري رحمان پور
خانواده اولياي دم رضايت ندادند
گروه حوادث: در دومين جلسه حل اختلاف پرونده كبري رحمان پور، بار ديگر خانواده اولياي دم اعلام كردند كه خواهان قصاص نفس كبري هستند.به گزارش خبرنگار ما، جلسه حل اختلاف با حضور سه نفر مسئول جلسه، خرمشاهي وكيل كبري رحمان پور، كبري رحمان پور، مينا دختر مقتول ساعت چهار بعدازظهر آغاز شد.در آغاز جلسه خرمشاهي با اعتراض به وكالت نامه دختر مقتوله اعلام كرد كه وي تنها براي اجراي حكم وكالت از سوي پنج خواهر و برادرش دارد و وكالت او در شوراي حل اختلاف سنديت ندارد.در اين جلسه مينا دختر مقتوله درمورد كبري گفت: كبري نه عاشق شوهرش بود و نه علاقه اي به خانواده اش داشت. او آ مده بود تا به همه چيز برسد. كبري مي خواست يك شبه پولدار شود و براي همين به تقاضاي ازدواج برادرم جواب مثبت داد.مينا درحالي كه به شدت متاثر شده بود گفت: آيا عشق به مادر جرم است؟ اين دختر با واردكردن ۳۵ ضربه چاقو به بدن مادرم، او را به شكلي درآورده بود كه حتي جسد او را نمي توانستند بشويند. حالا از من مي خواهيد رضايت بدهم برايم مهم نيست كه همه مطبوعات من را قسي القلب بدانند. من فقط مي خواهم كه قاتل مادرم قصاص شود.
وي افزود: من هر شب كابوس اين دختر را مي بينم و تا زماني كه او اعدام نشود آرام نخواهم گرفت.با سكوت كبري در برابر سخنان مينا، خرمشاهي وكيل وي گفت كه ديگر راهي براي تغيير نظر خانواده اولياي دم وجود ندارد.با پايان جلسه حل اختلاف و خروج مينا ،كبري خطاب به خبرنگاران گفت: اگر من كابوس او هستم، من را اعدام كنيد تا آرام بگيرد.

گروگان گيري سگ به خاطر ۳۰۰ هزار تومان
گروه حوادث: مردي كه مدعي است سگش توسط پرستار مادرش ربوده شده با طرح شكايتي درخواست پيگيري موضوع را كرد.
به گزارش خبرنگار ما،در تاريخ ۳۱ مهرماه امسال مرد ۳۴ ساله اي به نام امير در حالي كه نامه شكايتي را در دست داشت به دادسراي ناحيه ۱۴ مراجعه كرد و مدعي شد سگ دوست داشتني اش توسط پرستار مادرش ربوده شده است. اين مرد در طرح شكايت خود گفته بود: چندي قبل به خاطر معلوليتي كه مادرم داشت. پرستاري براي وي گرفتم. يك روز صبح سحر از من خواست تا با سگم براي خريد به بيرون بروند. من هم چون به او اعتماد كرده بودم، اين اجازه را دادم تا اينكه چند ساعت بعد، تأخير آنها به خانه مرا نگران كرد حدود ساعت ۷ شب بود كه مرد ناشناسي به خانمان تلفن كرد و با تهديد به من گفت: اگر سگم را مي خواهم بايد تا ۱۵ دقيقه ديگر مبلغ ۳۰۰ هزار تومان به آنها بدهم.
شاكي در ادامه افزود: به خاطر علاقه اي كه به سگم داشتم، سراسيمه خود را به محل قرار رساندم. در آن لحظه سحر را ديدم كه از خودرويي پياده شد و پس از گفت وگوي كوتاهي مرا به داخل كوچه اي برد. در حال صحبت كردن با سحر بودم كه ناگهان سه مرد ناشناس به طرفم حمله ور شدند و پس از اينكه مرا به شدت كتك زدند، ۳۰۰ هزار تومان را سرقت و به همراه سحر از محل متواري شدند. آنها همچنين گردنبند و قلاده طلايي را كه به گردن سگم بود، را سرقت كرده اند.
با طرح شكايت اين مرد جوان، پرونده تحت بررسي و تحقيق قرار گرفت و خانواده سحر شناسايي شدند و صبح ديروز با دستور بازپرس توكلي به دادگاه احضار شدند.
پس از بازپرسي از مادر سحر وي ضمن رد ادعاي پسر جوان مبني بر ربودن سگ و سرقت طلاجات و پول از وي، رو به بازپرس توكلي گفت: تمام اين ادعاها دروغ است. دخترم زماني خانه آنها را ترك كرد كه پسر جوان به دخترم تعرض كرده بود. تمام اين شكايت ها درست از زماني شروع شده است كه اين مرد متوجه شده است ما به اتهام تجاوز به عنف از وي شكايت كرده ايم.
بازپرس توكلي با توجه به اين ادعاها، دستور داد تا بر روي اظهارات هر دو طرف دعوا تحقيق و بررسي صورت گيرد.

توضيح يك خبر
پيرو درج يك خبر جوابيه اي به اين شرح از سوي مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي تهران بزرگ به روزنامه همشهري ارسال شد كه متن آن را پيش رو داريد.
احتراما ضمن تقدير و تشكر از حضرتعالي و ساير همكاران، پيرو نامه شماره ۴۱۶۴/۱۳/۱/۱۷۱۹/ط مورخه ۱۰/۱۲/۸۳ در خصوص مطلب مندرج در صفحه ۲۳ همشهري مورخه ۱۰/۱۲/۸۳ با عنوان «شليك به موتورسوار توسط مامور انتظامي» به آگاهي مي رساند؛ تيتر مطالب فوق به گونه اي است كه در نگاه اول مقصر اصلي حادثه مامور نيروي انتظامي به نظر مي رسد، اما همانگونه كه در متن خبر نيز آمده است قضيه اصلا اين گونه نيست.
لازم به ذكر است معمولا زماني نام افراد به صورت منبع آگاه مطرح مي گردد كه شخص مصاحبه شونده قصد ندارد به هر دليلي نامش فاش شود، اما در اين مورد مركز اطلاع رساني نيروي انتظامي با شفافيت تمام خبر را به طور واضح در اختيار آن روزنامه قرار داده كه نيازي به درج اين عنوان «يك منبع آگاه!» نبوده است.
نكته ديگر اينكه پاراگراف انتهايي اين خبر كه در آن از بازداشت بودن مامور سخن به ميان آمده است به نقل از همان منبع آگاه(!) بيان شده كه به هيچ عنوان چنين مطلبي در گفته هاي اين جانب نبوده و معلوم نيست چگونه وارد خبر شده است. شايان ذكر است رسانه ها بايد اخبار خود را براساس واقعيت به گونه اي تنظيم كنند كه به اقتدار نيروي انتظامي در ميان اذهان عمومي، خدشه  اي وارد نشود و ضمنا همه شهروندان نيز به رعايت قانون و توجه به توصيه ها و فرمانهاي پليس رهنمون شوند.
مركز اطلاع رساني
فرماندهي انتظامي تهران بزرگ

حكم جنايت دماوند نقض شد
گروه حوادث: با نقص حكم قصاص و ۳۰ سال حبس عاملان قتل يك مرد توسط ديوان عالي كشور، قاضي پرونده دستور بررسي مجدد پزشكي قانوني بر روي پرونده را صادر كرد.
به گزارش خبرنگار ما، رسيدگي به اين پرونده با كشف جسد يك مرد به نام محمد ايوب در كنار جوي آبي در اطراف شهرستان دماوند، در دستور كار ويژه پليس آگاهي اين شهرستان قرار گرفت. با كشف جسد محمد ايوب، در تاريخ ۳ خرداد ماه سال ،۸۳ بازپرس ويژه قتل در محل كشف جسد حضور يافت و در حالي كه نخستين بررسي ها از محل حادثه صورت مي گرفت، كارآگاهان لباس هاي مرد را چند متر آن طرف تر از جسد پيدا كردند. كارآگاهان جنايي اين منطقه پس از انتقال جسد به پزشكي قانوني، رديابي هاي مقدماتي خود را در خصوص پرونده آغاز كرد. آنان در بررسي از محل حادثه متوجه شدند شب قبل سه مرد به باغي كه مشرف به محل كشف جنازه بود، آمده اند.
با تحقيق از محل چند شيشه مشروبات الكلي و مواد مخدر كشف شد.
بنابراين، فرضيه كه مردان جوان از وقوع حادثه قتل اطلاع داشته اند، قوت گرفت و آنان تحت تعقيب و شناسايي قرار گرفتند. در ابتدا صاحب باغ به اداره آگاهي احضار شد و وي در بازجويي ها مدعي شد شب قبل باغش را در اختيار سه مرد افغاني به نام هاي خيرالله(۳۴ ساله)، غلام(۲۷ ساله) و ابراهيم(۲۶ ساله) قرار داده است. با نخستين سرنخ، كارآگاهان شناسايي و دستگيري اين سه مرد افغان را در دستور كار ويژه خود قرار دادند و توانستند پس از ۴۸ ساعت خيرالله را در خانه اش در يك عمليات ضربتي دستگير كنند.
خيرالله كه ساعاتي پس از دستگيري در شوك به سر مي برد، بلافاصله به قتل مرد اعتراف كرد و تنها انگيزه از وقوع جنايت را سرقت عنوان كرد. كارآگاهان با توجه به اعتراف خيرالله دو همدست ديگر وي كه غلام و ابراهيم نام داشتند را دستگير كردند.
آنان پس از بازجويي و تحقيقات تكميلي با قرار بازداشت روانه زندان شدند و با صدور كيفرخواست از سوي نماينده دادستان در شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان محاكمه شدند.
خيرالله در  آخرين دفاع خود درباره نحوه وقوع حادثه گفته بود، عصر روز حادثه به همراه دو تن از دوستانم براي تفريح به باغي در اطراف دماوند رفتيم. پس از گذشت چند ساعت، زماني كه وضعيت مناسبي نداشتيم، متوجه شديم يك مرد در حال عبور از مقابل باغ است. ناگهان انگيزه سرقت از وي، در وجودم شعله كشيد و با طرح قضيه به دوستانم ناگهان به طرفش حمله ور شديم. سپس دو دوستم دست و پاهاي محمد ايوب را گرفتند و من با چاقو چندين ضربه به وي وارد كردم. بعد از گشتن لباس هايش تنها يك هزار تومان از جيبش درآورديم و در حالي كه بسيار وحشتزده شده بوديم. پيكر بي جان و غرق در خون وي را در چاله اي كنار جوي آب انداختيم و از محل گريختيم.
قاضي عزيز محمدي و چهار مستشارش با توجه به اظهارات متهمان در دادگاه، خيرالله را به قصاص نفس(اعدام) و هر يك از همدستانش را به اتهام معاونت در قتل به تحمل ۱۵ سال زندان محكوم كردند. حكم صادره صبح ديروز از سوي قضات شعبه ۴۰ ديوان عالي كشور نقض شد. قضات اين شعبه به عقيده اين كه هر سه جنايتكار در وقوع حادثه به يك اندازه سهم دارند اتهام مشاركت در قتل را براي آنها درنظر گرفتند.
هم اكنون با توجه به اين ايراد وارده، قاضي عزيز محمدي دستور داد تا پرونده براي بررسي دقيق تر، مجدداً به پزشكي قانوني ارجاع شود تا مشخص كنند كدام ضربه باعث مرگ محمد ايوب شده است.

ديه براي قاتل شيريني فروش
گروه حوادث: مردي كه در پي آشكار شدن رابطه پنهاني همسرش، پسردايي زنش را به قتل رسانده بود، با حكم قاضي و چهار مستشار دادگاه كيفري استان به پرداخت ديه محكوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، قاضي عزيزمحمدي با اعلام اين خبر گفت: متهم اين پرونده محمدعلي. ز نام دارد. روز حادثه، ۲۲ شهريور ماه سال جاري، زماني كه محمدعلي به خانه اش مي رود متوجه حضور پسردايي همسرش به نام عبدالله مي شود كه بدون اطلاع قبلي از تهران به خانه وي در قزوين آمده بود. در ابتدا به موضوع شك مي كند اما بي تفاوت بعد از خوردن ناهار زماني كه قصد رفتن دوباره به محل كارش را داشت، متوجه مي شود عبدالله قصد ماندن دارد، بنابراين محل را ترك مي كند و بعد از يك روز از اين ماجرا بالاخره محمدعلي به موضوع شك مي كند و در يك اقدام غافلگيرانه زماني كه به خانه اش بازمي گردد با صحنه اي روبه رو مي شود كه هرگز فكرش را نمي كرد. محمدعلي پس از اين ماجرا اجازه مي دهد تا عبدالله فرار كند اما يك روز بعد با همسرش به محل كار عبدالله در يك شيريني فروشي به تهران آمد. زماني كه محمدعلي با عبدالله روبه رو شد، به وي گفت قصد طلاق دادن زنم را دارم و مي خواهم تو او را بگيري. اما عبدالله زير بار نرفت و مدعي شد كه هيچ رابطه اي بين او و همسرش نبوده است. همين موضوع باعث عصبانيت محمدعلي شد و به طرف كارگر شيريني فروشي حمله ور شد. درگيري آن قدر بالا گرفت كه محمدعلي از شدت خشم با چاقو ضربات متعددي را بر پيكر عبدالله وارد كرد.
قاضي عزيزمحمدي در ادامه افزود: با توجه به اين كه اولياي دم تقاضاي قصاص كرده بودند و متهم در آخرين جلسه محاكمه اتهام قتل عمد را قبول كرده بود اما چهار مستشار اين پرونده عقيده بر اين داشتند كه عبدالله مهدورالدم محسوب مي شود و قتل را غيرعمد در نظر گرفتند و اين در حالي بود كه من به عنوان قاضي پرونده، نظر به قصاص داشتم چرا كه معتقد بودم اگر اين زن زنا كرده است، وي نيز مهدورالدم محسوب مي شود. اما محمدعلي علاوه بر اين كه به عبدالله اجازه فرار داده است، فرداي آن روز با تصميم قبلي و طرح نقشه قتل با همسرش از قزوين به تهران آمده است. از طرفي محمدعلي تاكنون نتوانسته است زناي همسرش را ثابت كند و تنها براساس شك و گمان به عبدالله كه خواستگار قبلي همسرش بوده، وي را به قتل رسانده است.
برپايه اين گزارش، بنابه نظر چهار مستشار اين پرونده، محمدعلي به پرداخت ديه محكوم شد. حكم صادره براي تأييد به ديوان عالي كشور فرستاده شد.

|   اجتماعي    |    اقتصادي    |    دانش انفورماتيك    |    بـورس    |    حوادث    |    خارجي    |
|   سياسي    |    داخلي    |    شهري    |    ورزش    |    يادداشت    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |