جهانگير كوثري
او يكي از تكنيكي ترين بازيكنان آمريكاي جنوبي به شمار مي رود و با حركات فريبنده و سريعش مدافعان را با مهارت دريبل مي زند. روبينيو مهاجمي با خصوصيات فردي فوق العاده است تا جايي كه او را با گارينشا مقايسه مي كنند و پله نيز گفته: «ممكن است او روزي خاطرات من را زنده كند.» خود روبينيو استعدادش را «هديه اي خدادادي» مي داند. در فصل ۲۰۰۲ او در ۲۹ بازي موفق شد ۹ گل به ثمر برساند و خود را به عنوان مستعدترين بازيكن جوان برزيل مطرح كرد. در اولين فصل حضورش در فوتبال حرفه اي او به همراه سانتوز پس از ۲۰ سال قهرمان برزيل شد و فصل ۲۰۰۳ موفق شد ۱۲ گل به ثمر برساند. در فصل ۲۰۰۴ نيز در ۳۷ مسابقه، براي سانتوز در ليگ برزيل ۲۱گل به ثمر رساند و در جام ليبرتادورس نيز موفق شد ۴ گل به ثمر برساند و بهترين بازيكن سال ۲۰۰۴ برزيل لقب گرفت.
زماني كه تيم برزيل با پيروزي بر مكزيك به خانه بازگشت رئيس جمهور «مديچي» با لباسي ساده در خيابان هاي ريودوژانيرو و داخل جمعيت تشويق كننده، شد. در حالي كه او براي عبور و مرور عادي خود نيز در اتومبيل هاي ضد گلوله مي نشست.
از آن پس يعني بعد از قهرماني برزيل، مديچي توانست برنامه هاي خود را بدون دردسر تحت نظر نظاميان در كشور پياده كند. او در سايه سلطان ديگري به نام پله به موفقيت هاي سياسي بسياري دست يافت. اين اتفاق در كشورهايي از نوع برزيل تنها اتفاق مي افتد. كشوري كه بوميان، ني تيس ها و دورگه هاي سياه پوست همه چيز خود را در فوتبال خلاصه كرده اند. اين رشته ورزشي براي آنها دارويي آرام بخش و تسكين دهنده است.
اين يك واقعيت تاريخي است كه سياهپوستان برزيل پس از لغو قانون برده داري به شهرها ريختند و در شرايط نامتعادل اقتصادي به شكل كج دار و مريز زندگي گذراندند، تا اين كه آنها فوتبال و فوتبال آنها را پيدا كرد. جالب اين كه باشگاه امريكو سانتايگا كه هميشه سفيدپوستان را در خود مي پذيرفت، از سياهان دعوت كرد تا به آنها بپيوندند.
اولين سياهي كه در فوتبال برزيل درخشيد «آرتور فريدن رايش» بود. او از مادري سياه و پدري سفيد پوست، سياه به دنيا آمد. او در سال ۱۹۶۹ درگذشت. آرتور در ۹۴۵ بازي كه براي سائوپولو انجام داد ۱۳۲۹ گل به ثمر رساند. او اولين سياه پوستي بود كه به تيم ملي برزيل راه پيدا كرد. مي گفتند كليسا نقش عمده اي در پذيرش «رايش» به تيم ملي داشت. بعد از رايش «ريبرو» در اولين دوره جام جهاني ظهور كرد، اما شكست برزيل در دور اول مقابل يوگسلاوي باعث حذف آنها شد و «ريبرو» نيز فراموش شد. در جام جهاني دوم لئونيداس كشف شد. او بهترين گلزن جام شد، اما اسپانيا اجازه نداد برزيلي ها چون دور قبل به مراحل بالاتر برسند. در دهه پنجاه دو سياهپوست ديگر فوتبال برزيل را تحت الشعاع قرار دادند. آدمير و جائير كه هر دو مي توانستند به افسانه ها بپيوندند، اما شكست ناباورانه در فينال و در ورزشگاه ريودوژانيرو آن دو ستاره را نيز خاموش كرد و عاقبت ظهور ادسون آرانتس دوناسيمنتو (پله) در جهان فوتبال بود. او بزرگترين بازيكن جهان و تاريخ برزيل است. سياهان او را مظهر قدرت اين رنگ مي شناسند. محتواي سمبوليك و شخصيت پله مي توانست او را رهبر همه سياهپوستان جهان كند. زماني كه جنگ بيافرا برپا شده بود پله از نيجريه ديدن مي كرد، دو روز تمام به خاطر او اعلام آتش بس شد، اما چه سود كه تمام چپ هاي جهان او را دوست ندارند.
حرفه اي هاي برزيل در واقع پيرو قانوني هستند كه آنان را در مقابل دولت متعهد مي كند و از نظر قانوني وضعي مشابه سربازان كادر دارند. ضمن اين كه در ميان آنها گروهي حدود ۲۵ تا ۳۵ درصد درآمد خوبي دارند و گروهي كه غير ميليوني ناميده مي شوند. گاه از گرسنگي مي ميرند و گارينشا يكي از آنان بود كه عاقبت در گوشه خيابان جان سپرد، اما پله پولش از مرزهاي برزيل نيز گذشته است. برزيل يك واژه مترادف براي فوتبال سحرآميز است كه به هر حال پله در شناسايي آن نقش اساسي داشته است. در دوران پرشكوه فوتبال امروزي برزيل نيز روماريو، رونالدو و رونالدينيو ظهور كرده اند، اما يك پديده، از راه رسيده است، «روبينيو» اين نام در جواني براي برزيلي ها يادآور يك پله جوان و يك آماريلدو بزرگ است.
و حالا يك سياه ديگر...
سرمربي تيم ملي برزيل، «كارلوس آلبرتو پريرا» در مورد وي مي گويد: روبينيو هر چيزي را كه بايد براي رفتن به جام جهاني داشته باشد بدست آورده است ولي حتي اگر به آلمان برود يا نه او يكي از بزرگترين بازيكنان يك سال اخير برزيل به شمار مي رود، در حقيقت كمتر كسي در برزيل بر اين مسأله كه اين مهاجم بيست و يك ساله بهترين بازيكن خط حمله برزيل است، شك دارد.
مطبوعات داخلي برزيل از اين كه سيل ستاره هاي اين كشور به سوي اروپا سرازير مي شوند راضي نيستند، آنها همانطور كه زماني براي حضور روماريو در تيم ملي اصرار داشتند در حال حاضر روي روبينيو تأكيد دارند.
برخلاف كاكا، رونالدو و رونالدينيو، سرمربي برزيل روبينيو را در بازي هاي بزرگ به كار نمي گيرد و او جايگاه ثابتي در تيم ندارد اما او در فينال جام ليبرتادورس و كوپا آمريكا بسيار سريع نشان داد و مهمترين نكته راجع به او سرعت رشدش است. پريرا در مورد وي مي گويد: «به عنوان يك بازيكن و فردي عادي رشد قابل توجهي داشته است. او چه در داخل و چه در خارج از ميدان مسابقه بسيار متواضع است. در اين اواخر او با تمرين بر روي نقاط ضعف تكنيكي و تاكتيكي اش كمتر دچار اشتباه شده است.
نكته مهم در مورد اين سلطان دريبل اين است كه الان او بيش از يك بازيكن گوش است. او اشتياق فراواني به پيروزي دارد و گام هاي بزرگي براي تركيب تكنيك و تاكتيك در بازي برداشته است.او حتي شروع به تمرين گلزني در محوطه جريمه پنالتي كرده است. اخيراً توستائو بازيكن بزرگ دهه هفتاد برزيل در مورد وي گفته است: روبينيو هميشه يك مهاجم خاص بوده است اما فكر نمي كنم به اندازه اي خوب باشد تا با لكس جهاني كاكا و رونالدينيو برابري كند. او از لحاظ قدرت بدني قابل مقايسه با اين دو بازيكن نيست. و اين همان مسأله اي است كه پريرا را نگران كرده است. وي اظهار كرده است: «روبينيو بايد قدرت خود را افزايش دهد و كمي فيزيك مردانه تري بدست بياورد و بايد حضورش را در محوطه جريمه افزايش دهد و هميشه وقت براي بهبود وجود دارد.»
به همين دليل است كه انتقال به اروپا براي روبينيو جذاب به نظر مي رسد. البته پريرا اين مسأله را كه به او ميدان زيادي براي پيشرفت داده را تكذيب نمي كند كه ممكن است به زيان برزيل اما به سود روبينيو باشد. اخيراً خود او راجع به علاقه اش نسبت به رئال و بارسلون صحبت كرده و گفته است كه «اينها بخشي از فوتبال است البته اگر من بد بازي كنم مردم مي گويند كه در فكر اروپا هستم، اما در حال حاضر تمام تمركزم روي جام ليبرتادورس است.» روبينيو در اين فكر است كه شايد سفر به اروپا بهترين راه كسب تجربه و رسيدن به جام جهاني ۲۰۰۶ آلمان باشد.