اغتشاش در ونك
در شمال تهران، در نزديكي زرگنده كه سفارت روس در آنجا قرار دارد، دسته اي مركب از اهالي كوي دوه چي تبريز - كه همراه امير هاشم و عين الدوله به تهران آمده اند - و ممقاني ها كه تعدادشان جمعا در حدود 300 نفر مي باشد و از بقاياي قشون استبداد هستند، سه روز قبل ياغي شده، به يك ده ارمني نشين به نام ونك كه در آن نزديكي قرار دارد، حمله كرده اند.
اهالي ده هم به دفاع از خود پرداخته اند. در همين گير و دار دسته اي از قزاق به كمك دهقانان شتافته، با آنان درگير نبرد شده اند. در همين ساعت خبر به شهر رسيده، نيرويي متشكل از مجاهدان و بختياري ها به آنجا گسيل گرديده و ياغيان را به محاصره در آورده اند.
براي جلوگيري از فرار و پناهنده شدن آنها به سفارت روس هم ابتدا بين آنها و سفارت استقرار يافته است. ياغيان هنگام صبح بالاخره عرصه را بر خود تنگ ديده، پراكنده شده و به سوي شاه عبدالعظيم گريخته اند، ليكن در يكي از دهات آنجا تماما به محاصره درآمده، وادار به تسليم شده اند. گمان مي رود كه اينان از طرف بست نشينان سفارت تحريك شده باشند.
گزارش هايي از انقلاب مشروطيت
ايران - ص 276
نان پنج قران شد
در سال 1288 يك بار ديگر دارالخلافه دچار قطحي وحشتناكي گرديد. از يكي، دو سال پيش، كم باراني شروع و گراني و تنگي خواربار خودنمايي مي كرد، ولي در زمستان سال 1287 هيچگونه نزولات آسماني در دارالخلافه و پيرامون نباريد، به طوري كه قحط و غلا چهره كريه و وحشتناك خود را بر مردم نشان داد؛ بهاي نان كه در اوايل 1282 بيش از يك من شش يا هفت شاهي نبود به مرور ترقي كرده، در اين هنگام به يك قران رسيد. مردم دارالخلافه ناصري به همين علت اين اشعار را ساخته به طور تصنيف در كوچه و بازار مي خواندند:
شاه كج كلاه، رفته كربلا، گشته بي بلا، نان شده گران، يك من يك قران، يك من يك قران، ما شديم اسير، از دست وزير، از دست وزير.
مقصود از وزير، ميرزا عيسي وزير پسر ميرزا موسي وزير سابق دارالخلافه طهران بود كه بعد از پدر جديدا به وزارت پايتخت و پيشكاري نائب السلطنه برقرار شده بود.
باري دشمنان ميرزا عيسي براي از كار انداختن او اين تصنيف را ساخته بودند، به طوري كه اين تصنيف ها تاثير خود را بخشيده و بزودي ميرزاعيسي معزول گرديد و به جايش پاشاخان امين الملك به پيشكاري امين الملك و وزارت طهران انتخاب گرديد.
در زمستان سال 1288 قيمت نان به يك من پنج قران كه 15، 16 برابر قيمت عادي آن بود رسيد، به طوري كه مجبور شدند از روس ها در اين امر استمداد كنند و شايد براي دفعه اول پاي آرد روس به ايران باز شد كه چون از شهر (حاجي طرخان) مي آمد به آرد حاجي طرخان معروف گرديد.
در زمستان اين سال برف و باراني بي حساب آمد و همين بارندگي در پاره اي جاها راه بندان به وجود آورد و مايه اتلاف نفوس شد. در بهار هم مرض حصبه و محرقه خيلي از مردم را اعم از بينوا و بي چيز و توانگر به ديار عدم فرستاد. اين دومين بار بود كه ناصرالدين شاه با قحطي عمومي مواجه شده بود. به طوري كه تصميم گرفت كه هميشه حساب كار نان دارالخلافه را داشته و تحت مراقبت خاصه خود قرار دهد تا از تكرارش جلوگيري شود. بالاخره در بهار 1289 غله بلوك گرمسير به دارالخلافه رسيد و طهران از قحطي نجات يافت.
طهران عهد ناصري صص 165-164