به انگيزه برپايي نمايشگاه آثار رئاليسم و هايپررئاليسم معاصر ايران در فرهنگسراي نياوران
الهه رحماني خاكي
هنرمندان نقاش واقع گرا براي دومين بار در تاريخ هنري كشور با يك صدا كردن قلم و رنگ اقدام به برپايي نمايشگاهي با عنوان رئاليسم و هايپررئاليسم كردند. آنها مي خواهند هنر صحيح رئال را به مخاطب خود معرفي كنند تا شايد راهي باشد براي تميز دادن هنر حقيقي با هنر مجاز .اين سبك امروزه تحت عنوان نقاشي بازاري كه اصول اين سبك را رعايت نمي كند و در باور مخاطب با نوعي خطاي تشخيص رئال همراه شده است. فرهنگسراي نياوران از۲۰ آذر الي ۱۵ دي پذيراي برگزيده اين مجموعه هنري از هنرمندان واقع گراي كشور است.در اين نمايشگاه حدود ۲۰۰ اثر به نمايش گذاشته شده كه از اين ميان ۴۰ اثر از كارهاي اساتيد صاحب نام اين سبك انتخاب شده است.
براي انتخاب آثار ارسالي كه از سراسر كشور صورت گرفته بود، هيأتي مشتمل بر نه نفر از هنرمندان جهت انتخاب آثار به شور نشستند. اين هيأت انتخابي عبارت بودند از: سيد جمال الدين خرمي نژاد، علي اكبر صادقي، منوچهر معتبر، علي پتگر، نامي پتگر، ايرج اسكندري، چليپا، عليزاده و كفشچيان مقدم.
اين هيأت آثار را بر اساس عنوان نمايشگاه يعني رئال «واقع گرايي» و هايپررئال به معني اجراي اثر با نگاه شخصي خود هنرمند كه حس و نظر او نيز دخيل و با ساز و كار واقع گرايي به اجرا درآمده باشد، انتخاب كردند. در واقع هدف كلي از برپايي اين نمايشگاه مطرح كردن توانايي هاي نقاشان معاصر ايران در حوزه هنر واقع گرا و فراواقع گرا به دور از هرگونه انحصار طلبي عنوان شده است. در مجموع آثار انتخابي بر اساس اظهار نظر هيأت داوري بايد واقعيتي از جامعه امروز را به مخاطب خود نشان دهند و با عنصر رنگ و طراحي دقيق هدف و حركت را دنبال كند. در اين نمايشگاه از نمايش آثاري كه صرفاً عكس را مدنظر قرار داده بود و پيرو سبك فوتورئاليسم بود خودداري شد و به همين جهت تعداد كثيري از آثار به دليل نبودن در حوزه و عنوان انتخابي نمايشگاه مورد قبول واقع نشدند. در اين نمايشگاه آثاري از نقاشان قديم سبك رئاليسم همانند جعفر پتگر و همچنين آثار مرتضي كاتوزيان كه در موزه هنرهاي معاصر نگهداري مي شود، براي نمايش به اين نمايشگاه آورده شده است.
عليرضا نوروزي طلب دبير اين نمايشگاه هدف برپايي آن را ايجاد زمينه و معرفي توانايي هاي آكادميك و هنري و زيباشناسي خلاق نقاشان معاصر ايران در مكتب رئاليسم و هايپررئاليسم عنوان كرد. وي در پاسخ به اين سؤال كه ايده برپايي دومين جشنواره كشوري رئاليسم از كجا منشأ گرفت، مي گويد: «در حال حاضر در مورد اين سبك بحث چندصدايي مطرح است. براي يك صدا كردن و جهت دادن به اين جريانها و ايجاد زمينه رشد و شكوفايي و معرفي سبك رئاليسم چنين تصميمي در خصوص برپايي نمايشگاه اتخاذ شد.
گرايشهاي مختلف هنري در تمام دنيا و طول تاريخ هنري وجود دارد و هيچ گاه هيچ گرايشي حق ندارد زبان سلطه براي ساير سبكها شود و گرايشهاي ديگر را محكوم كند و بخواهد كه آنها را از ميدان معرفي خارج كند.
حال ما براي يكسوي كردن اين شعار چندصدايي در حيطه رئاليسم تصميم به اجراي اين تجربه هنري گرفتيم تا افرادي كه در اين زمينه توانايي هاي هنري و آكادميك بيشتري دارند خودشان را معرفي كنند. بهتر است خاطرنشان كنم كه ما انتظار يك نتيجه بسيار پربار را نداريم و حداقل انتظاري كه مي توانيم داشته باشيم ارائه توانايي هاي نقاشان معاصر اين سبك است و در اين خصوص از كليه هنرمندان در تمام گرايشهاي هنري دعوت كرديم كه اگر در اين زمينه تجربه اي دارند، براي نمايشگاه ارسال كنند. حال ممكن است كه عده اي به اين جريان به علت برخوردهاي دل آزارانه اي كه در خصوص انحصارطلبي هاي هنري شده است، بدبين بوده باشند كه ما اميدواريم كه برپايي چنين نمايشگاه هايي باعث جلب اعتماد آنها بشود و آنها را به صحنه رقابت وارد سازد. ما با اين اقدام فقط يك اتود كوچك را اجرا كرديم و هيچ ادعايي هم نداريم.
وي در پاسخ به اين سؤال كه در جهت اصلاح باور مردم در خصوص تشخيص سبك صحيح رئال از جريانات غلطي كه تحت همين عنوان نزد افراد ديگر در حال اجرا است، چه بايد كرد، مي گويد: متأسفانه در اكثر جوامع در كنار هر جريان هنري و تفكر اصيلي يك جريان غيرهنري و غيراصيل هم رشد مي كند كه اين مسئله در تمام شاخه هاي علوم انساني وجود دارد؛ به طور مثال ما يك هنر به معني حقيقي داريم كه به آن هنر متعالي مي گويند و در كنار آن هنر ديگري هم داريم كه مجازاً به آن هنر مي گويند. در حقيقت به اين هنر مجازي در خصوص ساختار و نحوه اجرايش مي توان واژه مبتذل يعني به ابتذال كشيدن سبك صحيح كار را به كار برد و اگر دقيق تر بخواهيم اين گونه آثار را به نقد بگذاريم بايد يك نمونه از اين گونه كارها را در كنار يك اثر صحيح سبك رئال قرار دهيم و دلايل ابتذال اثر را در قالب چندين عنوان مطرح كنيم. در مجموع بايد دلايل ما عيني باشد و ذهني نباشد. اگر بخواهيم در اين سبك به دنبال بزرگان نقاش و پايه گذاران آن بگرديم به نام هنرمنداني همچون كورپه، رپين، شيشكين و... برمي خوريم. اين نمايشگاه به ما كمك مي كند كه اين مرزهاي تشخيص را مشخص تر كنيم و در حقيقت اين گردهمايي هنرمندان در قالب نمايشگاه مي تواند يك اتود باشد كه ما توانايي هاي اوليه را نشان دهيم. البته احتمال دارد به دليل كثرت تعداد داوران و تنوع بينش هنري آنها تأثيراتي در نحوه قضاوتشان به وجود آيد. ولي در نهايت بايد بگويم كه كلمه صحيح مطلق و بدون نقص را در اين برپايي نمي توان به كار برد و اين ادعا شايسته هيچ كس نيست؛ چنانچه ارسطو مي گويد: شايسته نيست كه فيلسوف ادعا كند آنچه من مي گويم حقيقت است!
در ادامه و به همين مناسبت با تني چند از اعضاي هيأت انتخاب كه آثارشان در گروه اساتيد سبك رئال در نمايشگاه به نمايش درآمده است به گفت وگو نشستيم. از جمله گفت وشنودها با سيد جمال الدين خرمي نژاد دبير اولين دوره نمايشگاه آثار رئال انجام شده است.
|
|
اين هنرمند در خصوص نحوه اجراي سبك رئال توسط هنرمندان ايراني و تغييراتي كه بر اثر مرور زمان و نياز هنرمند رئاليسم در طول تاريخ هنري اين سبك به وجود آمده مي گويد: رئاليسم يك سبك قديمي است و ما مي دانيم كه تمام مكاتب هنري، مايه گرفته از ادبيات و رخدادهاي اجتماعي است. رئال موضوع جديدي در ايران و دنيا نيست. رئاليسم يعني واقع گرايي، يعني آنچه كه در پيرامون ما مي گذرد، نه به صورت مو به مو و دوربين گونه پياده كردن؛ بلكه با تفكري انديشمندانه، آنچه را كه مي بينيم به نحوي كه فكر مي كنيم بر روي بوم يا كاغذ بياوريم. در واقع ردپاي تفكر و انديشيدن در يك اثر رئاليسم بايد وجود داشته باشد؛ به خصوص در چنين قرني نبايد رئاليسم معاصر را فراموش كرد. رئال قديمي با حال و هواي چندين قرن پيش از خود ويژگي هايي داشت كه ديگر پاسخگوي نقاشان واقع گراي امروز نبود. به همين دليل با توجه به اقتضاي زمان تغييراتي در اين سبك به وجود آمد. به هر حال با توجه به سبكها و مكاتب گوناگوني كه در زمينه هنر وجود دارد، هنرمند نقاش حق دارد كه راه و روش خاص خود را انتخاب كند. من نيز خود به رئال تمايل بسياري دارم؛ رئاليسمي كه معاصر باشد. يعني بيننده حس كند كه اثر از جنس گذشته نيست و به زمان حال تعلق دارد.
خرمي نژاد همچنين درباره اين دوره از نمايشگاه و نحوه داوري آن مي گويد: اين رخداد هنري به نظر من بسيار مبارك و خوشحال كننده است، زيرا هر حركت هنري قابل تحسين است. اما در خصوص نحوه انتخاب با توجه به اين موضوع كه در گرايشهاي مختلف علاوه بر نشان دادن فرم و فضاي رئاليسمي بايد در تكنيك و روشهاي قلم زني و مهارتهاي كاري تعمقي صورت گيرد و نظر دقيقي در امر قضاوت انجام شود، متأسفانه در اين دوره هيأت داوري قبل از روز انتخاب آثار، جلساتي را در خصوص آشنايي بيشتر در مورد نظرات يكديگر و معيارهاي انتخاب آثار تشكيل ندادند و به همين جهت در مورد گزينش برخي آثار به خصوص آبرنگ، بي مهري صورت گرفت. از آنجا كه رنگ روغن گام اول ورود به رئاليسم است و اكثر هنردوستان، نقاشي را با اين ابزار هنري آغاز مي كنند، شايد شناخت اين سبك در نظر اكثر افراد استفاده از اين ابزار رنگي باشد. در حالي كه اجراي اين سبك توسط ابزار رنگي ديگري نيز ميسر است.
او ادامه مي دهد: در انتخاب آثار اين دوره رأي كارهاي آبرنگ در اقليت بود و من معتقد بودم كه نسبت به هر اثر رئاليستي آبرنگ با توجه به فضاي تكنيكي آن قضاوت شود. ولي متأسفانه با بي مهري هايي كه انجام شد، اكثر آثار آبرنگ متعلق به آبرنگ كاران موفق ايراني كه در عرصه هاي بين المللي هم موفق بودند، انتخاب نشدند. اين در حالي است كه آبرنگ در دنياي هنري حاضر از موقعيت بسيار والايي برخوردار است و انجمن هاي متعددي در اين رابطه وجود دارد.
علي پتگر نيز در زمينه نحوه انتخاب آثار مي گويد: معيارها در انتخاب آثار مشخص نيست و قبل از چنين نشستي بايد معياري در جهت گزينش كارها در نظر گرفته مي شد. در اين خصوص مي توان به عناويني همچون توانايي اجراي اثر، خلاقيت، شناخت كمپوزيسيون و اجراي كار في البداهه و فكري اشاره كرد؛ چنانچه با در نظر گرفتن اين عناوين به هر يك از كارها امتياز داد. به نظر من اين گونه انتخابي كه در اين دوره از داوري صورت گرفت، دو يا سه مورد مد نظر بود و بقيه موارد مغفول واقع شد. به هر حال معيار قضاوت درست، از خود قضاوت بسيار مهم تر است.
وي در ادامه مي گويد: البته من اولين باري است كه براي چنين انتخابي دعوت شده ام و به همين دليل تجربه چنداني در اين امر ندارم. ولي بعد از اين برنامه به اين نتيجه رسيدم كه بايد قبل از اين كه اعضاي هيأت داوري به قضاوت بنشينند، ميزگردهاي علمي تشكيل دهند و با نقطه نظر يكديگر آشنا شوند. همچنين لازم است كه در اين گونه انتخابات معيارهاي جهاني را هم در نظر گرفت و آن معيارها با توانايي هايي كه هنرمندان جهان به آن دست يافته اند، مقايسه شوند. بايد دريابيم كه هنر ما در كدام مرحله از اين رقابت جهاني قرار دارد و سپس به يك قضاوت صحيح بنشينيم. در غير اين صورت اگر گزينش آن به گونه نادرستي صورت گيرد و بدون ارائه دليل قاطع و مشخص به هنرمند، اثر مردود اعلام شود، مي تواند تأثير مخربي بر هنرمند به خصوص هنرمندان جوان باقي بگذارد.