راههايي براي تقويت وتحكيم روابط خانوادگي
قواعدي كه با آن زندگي مي كنيد
|
|
روابط سالم و متعادل خميرمايه عشق به زندگي خانوادگي است. مسائل و مشكلات زيادي اين روزها دست به دست هم داده و به سستي و تضعيف روابط خانوادگي منجر شده است. از سوءتفاهمات و انتظارات نابجا گرفته تا نوع ارتباط كلامي، عدم پايبندي به قواعدي مشخص، روش مديريت خانه و ...
مجموعه اي كه در اين ستون از نظرتان مي گذرد، ضمن آسيب شناسي، راه حل هايي براي تحكيم و تقويت روابط خانوادگي پيشنهاد مي كند.
قاعده، راهنما يا نظامي است براي عمل، رفتار، روش، رهبري و ترتيب كار. قواعد نيروي حياتي پويا و فوق العاده مؤثر در زندگي خانوادگي است. قواعد با مفهوم «بايد» سروكار دارند.
عده زيادي از مردم تصور مي كنند كه ديگران نيز از آنچه آنان مي دانند، آگاهند. صحبت با ديگر افراد خانواده در مورد فهرست قواعد مي تواند راه را براي يافتن دلايل سوءتفاهم و مشكلات رفتاري باز كند.
قواعد ممكن است كهنه و قديمي، غيرمنصفانه، نامفهوم يا غيرمقتضي باشند.
مثال:قاعده غير انساني: «هرچه اتفاق مي افتد، اهميت نده و به ظاهر خوشبخت باش.»
قاعده پوشيده: «درباره اش صحبت نكن، چنان رفتار كن كه گويي وجود نداشته است.»
قاعده ويران كننده: «با من از مشكلات خود صحبت نكن، مسأله مربوط به خود تو است.»
زندگي در محيط خانواده، همواره تجربيات ديدني و شنيدني زيادي به همراه دارد. بعضي از اين تجربيات، مايه دلخوشي و بعضي ديگر دردآور و ناراحت كننده است و بعضي ممكن است احساس شرمندگي همراه داشته باشد. هرگونه احساساتي كه به وجود آيد، اگر اعضاي خانواده نتوانند آنها را بشناسند و درباره شان توضيح بخواهند، اين احساسات به درون ريخته مي شود و ريشه هاي رفاه خانوادگي را از بين مي برد. سدهاي خانوادگي كه در مقابل صحبت كردن درباره مسائل خانوادگي بنا مي شود، دليل مهمي براي كاستن ارزش فردي است. در خانواده اي كه اين قاعده حاكم باشد كه: «بچه ها نمي توانند اظهار نظر كنند» در نتيجه كودكان كينه به دل مي گيرند، از پدر و مادر رنجش و بيزاري پيدا مي كنند و بدتر آنكه درباره ارزش فردي خود وضعي پيدا مي كنند كه به احساس ناكامي، خشونت و تنهايي مي انجامد. قاعده غالباً با اين عبارت بيان مي شود كه «تو هنوز جوانتر از آني كه...» و اين طور برداشت مي شود كه دنياي بزرگسالان بيش از حد پيچيده، ترسناك، بد و مضر و يا سرشار از لذت است كه كودك بتواند آن را كشف كند. بسياري از والدين سعي مي كنند براي محافظت فرزندان، كارهاي خود را از آنان پوشيده دارند. چرا كه قاعده آنان اين است كه: «پدر و مادرها به هيچ وجه كار نادرستي نكرده اند فقط، شما بچه ها هستيد كه بد رفتار مي كنيد.»
بيشتر اوقات در قواعد خانوادگي اجازه ابراز احساسات فقط وقتي وجود دارد كه احساسات موجه باشد. در حالي كه اگر قواعد شما بگويند هر گونه احساسي كه داريد مطلوب و قابل قبول است، خويشتن شما رشد مي كند. اگر بتوانيد با تمام اجزاي خود تماس داشته باشيد زندگي خانوادگي شما مي تواند به نحو برجسته و مهيجي تغيير كند و بهتر شود. خانواده اي كه قاعده هاي آن امكان اظهار عقيده آزاد در مورد هر چيز، خواه شاد كننده را فراهم كند، بهترين بخت مساعد را براي يك زندگي بالنده خواهند داشت.
قواعد همواره احتياج به بازبيني و آرايش تازه دارند: «مرخص كردن چيزهاي قديمي و افزودن چيزهاي نو.»
تمرين
۱- كدام يك از قواعدي كه در حال حاضر داريد، مناسب است؟
۲- كدام يك از قواعد، بايد از بين برود؟
۳- چه قواعد جديدي بايد تنظيم كنيد؟
۴- آيا قواعد شما انساني، آشكار و مطابق با واقعيت هستند؟ و يا پوشيده، غيرانساني، قديمي و ويران كننده؟
۵- تا چه حد قواعد شما براي ديگران مفهوم است؟
۶- آيا اين قواعد را با صراحت، بيان كرده ايد و يا فكر كرديد خانواده شما مي توانند قاعده ها را در فكر شما بخوانند؟
۷- آيا مي توانيد قواعد را با زمان تطبيق دهيد و قوانين كهنه را به دور اندازيد؟
۸- آيا قواعد تان واقعاً به شما كمك مي كنند يا سد راه شما هستند؟
۹- براي تغيير قواعد خود چه كرده ايد؟ چه كسي اجازه دارد كه خواستار تغيير شود؟
۱۰- در خانواده شما قواعد چگونه به وجود مي آيند؟ چه كسي آنها را وضع مي كند؟ و آنها را از كجا آورده ايد؟
۱۱- آيا در خانواده شما قواعد آزادي اظهار نظر وجود دارد؟
۱۲- قاعده خانوادگي شما در مورد ابراز خشم چيست؟
۱۳- قاعده خانوادگي شما در مورد ابراز محبت چيست؟
روش تربيتي شما چگونه است؟
مي خواهيد فرزندتان چه جور آدمي شود؟ اين امر وظيفه ساده اي نيست. تشكيل خانواده مشكل ترين كار در دنياست. پدران و مادران در مشكل ترين مدرسه دنيا- مدرسه آدم سازي- تدريس مي كنند. آنها لااقل ۱۸ سال به انجام وظيفه مشغول هستند. اين وظيفه احتياج به حد اعلاي حوصله، صبر، خوش خلقي، كارداني، عشق، بينش، آگاهي و دانش دارد. آدم سازي تجربه اي طولاني در آزمون و خطاست و در عين حال ممكن است كه اين وظيفه بهترين پاداش و تجربه شاد يك عمر را در برداشته باشد. بسياري از والدين نسبت به اينكه هرچه بهتر و بيشتر براي فرزند خود تلاش كنند، بسيار احساس مسئوليت مي كنند. موضوع اصلي، چگونگي تعليم دادن است. نقشه ها از خانواده اي به خانواده ديگر فرق مي كند. بعضي طرح ها نتيجه اش به پرورش خانواده منتهي مي شود و برخي به آشفتگي وضع مي انجامد. اگر بزرگسالان قبل از آنكه به بلوغ كامل فكري و روحي برسند تشكيل خانواده دهند، پيشرفت، كار بسيار پيچيده و خطرناك خواهد بود. البته كار ناممكن نخواهد بود اما قطعاً براي زوج جوان مشكلاتي به همراه خواهد داشت. برخي از اولياء در وضعي هستند كه خيلي از چيزهايي را كه انتظار دارند به فرزندشان تعليم دهند، خود هنوز نياموخته اند. مثلاً پدر يا مادري كه هنوز ياد نگرفته بر اعصاب خود مسلط باشد، نمي تواند به فرزندش بياموزد كه چگونه خود را كنترل كند. هيچ چيز مانند تربيت كودك، نمي تواند نقص يا عدم كفايت بزرگسالان را فاش كند در چنين شرايطي پدر و مادر باهوش مانند فرزندشان شاگرداني آماده آموختن مي شوند. خوشبختانه در هر موقعيتي مي توان در وضع خانوادگي تغييراتي به وجود آورد، مشروط بر آنكه افراد خانواده متوجه احتياج به تغيير شوند و راه اجراي آن را بيابند. سرزنش كردن خود، از توان شما براي تغيير وضع مي كاهد. سرزنش كردن، يكي از گرانترين و نامعقول ترين راه هاي استفاده از نيرو است. تجارب دوران كودكي هر فرد تأثير مهمي در شيوه تربيتي او دارد. بيشترين مقدار طرح شما تكرار اتفاقاتي است كه در دوره رشد خود داشته ايد، خواه خانواده شما بالنده باشد و خواه آشفته. اگر شما شيوه اي كه پدر و مادرتان بر آن اساس شما را بار آورده اند مي پسنديد و از چگونگي رفتار آنان با يكديگر رضايت داريد، مي توانيد آن را براي نقشه خود نمونه قابل قبولي بدانيد و مي توانيد بگوئيد: «من همان روشي را به كار مي برم كه آنان به كار بردند.» اما اگر آنچه را كه در دوران رشد تان اتفاق افتاده نمي پسنديد، احتمالاً ترجيح مي دهيد كه روش تربيتي خود را براي فرزندانتان تغيير دهيد. پس شما بايد بدانيد كه چه تغييراتي مي خواهيد به وجود آوريد و اين كار را چگونه مي خواهيد انجام دهيد.
وجيهه زحمت كش
|