دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۸۴
ايران
Front Page

خانه دوست
005001.jpg
عكس:جمشيد بايرامي
چند هفته اي بيشتر به آغاز حج اين عبادت شكوه بخش وحدت مسلمين نمانده است. كاروان ها عزم رحيل دارند و دل عارفان است كه عاشقانه مي تپد.
معرفت حج آنچنان وسيع است كه بسياري از اهل معنا را حتي پس از انجام آن سالها در انديشه آن غرقه مي دارد. بر همين نيت مناسب ديديم اگر چه هنوز چند روزي به آغاز حج مانده، با ضميمه اي هشت صفحه اي عكس حج و مطالبي چند كه نقل قول از فرهيختگان دانش و دين از اين سنت الهي است، جان هايمان را آماده استقبال از اين آغاز مقدس كنيم.

نيت پاك
بايزيد بسطامي
در حج بايد نيت پاك باشد و مالي كه در اين راه هزينه مي شود از طريق صحيح به دست آيد و در راه درست مصرف شود.
بايزيد يك بار عزم حج كرد، چند منزلي رفت و برگشت. وقتي علت را پرسيدند، گفت در راه زنگي با شمشير در مقابل من قرار گرفت و گفت اگر برنگردي تو را با اين شمشير خواهم كشت و به من گفت: «تركت الله ببسطام و قصدت البيت الحرام» خداي را به بسطام گذاشتي و روي به كعبه آوردي.
حج واقعي آن است كه به صاحب  خانه توجه شود نه به خانه و ظواهر آن، چنان كه بايزيد گفت: اول بار كه به حج رفتم خانه اي ديدم. دوباره كه به خانه رفتم خداوند خانه را ديدم. سيوم بار نه خانه را ديدم نه خداوند خانه؛ يعني چنان در حق گم شده بودم كه هيچ نمي دانستم.
حرمت كعبه
ابوطالب جرمي
عرفا براي كعبه احترام بسيار قائل بودند به طوري كه: «... ابوطالب جرمي چهل سال به مكه بود، اندر مكه طهارت نكرد، هر بار از مكه به طهارت از حد بيرون آمدي، گفتي: زميني را كه خداوند تعالي به خود اختصاص داده و اضافت كرده است من كراهيت دارم كه آب مستعمل من بر آن زمين ريزد...»
* * *
خانه  سر
جنيد(رض)
يكي به نزد جنيد(رض) آمد وي را گفت: از كجا مي آيي؟ گفت: به حج بودم، گفت: حج كردي؟ گفت: بلي.
گفت: از ابتدا كه از خانه برفتي و از وطن رحلت كردي، از همه معاصي رحلت كردي؟ گفتا: ني. گفت: پس رحلت نكردي.
گفت: چون از خانه برفتي اندر هر منزلي هر شب مقام كردي، مقامي از طريق حق از آن مقام قطع كردي؟ گفت: ني. گفت: پس منزل نسپردي.
گفت: چون محرم شدي به ميقات، از صفات بشريت جدا شدي، چنان كه از جامه؟ گفتا: ني. گفت: پس محرم نشدي.
گفت: چون به عرفات واقف شدي اندر كشف مشاهدت وقف پديدار آمد؟ گفت: ني، گفت: پس به عرفات نايستادي.
گفت: پس به مزدلفه شدي و مرادت حاصل شد همه مرادها را ترك كردي؟ گفت: ني. گفت: پس به مزدلفه نشدي.
گفت: چون طواف كردي خانه سر را اندر محل تنزيه لطايف حضرت جمال حق ديدي؟ گفتا: ني. گفت: پس طواف نكردي.
گفت: چون سعي كردي ميان صفا و مروه مقام صفا و درجه مروت ادراك كردي؟ گفتا: ني. گفت: هنوز سعي نكردي. گفت: چون به مني آمدي منيت هاي تو از تو ساقط شد؟ گفتا: ني. گفت: هنوز به مني نرفتي. گفت: چون به منحرگاه قربان كردي همه خواست هاي نفس را قربان كردي؟ گفتا: ني. گفت: پس قربان نكردي.
گفت: چون سنگ انداختي هر چه با تو صحبت كرد از معاني نفساني همه بينداختي؟ گفتا: ني. گفت: پس هنوز سنگ نينداختي و حج نكردي. باز گرد و بدين صفت حج بكن تا به مقام ابراهيم برسي!
* * *
لبيك
غزالي
لبيك حاجيان پاسخ به نداي حق است. در قيامت نيز او را ندا خواهند داد و او بايد پاسخ دهد. غزالي به همين مناسبت گفته است: علي بن حسين(ع) در وقت احرام زردروي شد و لرزه بر اندام وي افتاد و لبيك نتوانست زد. گفتند: چرا لبيك نگويي؟ گفت: ترسم كه اگر بگويم، گويد:«لا لبيك و لا سعيك» چون اين بگفت از اشتر بيفتاد و بيهوش شد.
* * *
الهي 
آيت الله حسن زاده آملي
خانه كجا و صاحب خانه كجا؟ طائف آن كجا و عارف اين كجا؟ آن سفر جسماني است و اين سفر روحاني. آن براي دولتمند است و اين براي درويش. آن اهل و عيال را وداع كند و اين ترك جان. سفر آن در ماه مخصوص است و اين را همه ماه و آن را يك بار است و اين را همه عمر. آن سفر آفاق كند و اين سير انفس، راه آن را پايان است و اين را نهايت نبود. آن مي رود كه برگردد و اين مي رود كه از او نام و نشاني نباشد. آن فرش پيمايد و اين عرش. آن مُحرِم  مي شود و اين مَحرَم. آن لباس احرام مي پوشد و اين از خود عاري مي شود. آن لبيك مي گويد و اين لبيك مي شنود. آن تا به مسجدالحرام رسد و اين از مسجدالاقصي بگذرد. آن استلام حجر كند و اين انشقاق قمر، آن را كوه صفاست و اين را روح صفا. سعي آن چند مره بين صفا و مروه است و سعي اين يك مره در كشور هستي. آن هروله مي كند و اين پرواز، آن مقام ابراهيم طلب كند و اين مقام ابراهيم. آن آب زمزم نوشد و اين آب حيات. آن عرفات بيند و اين عرصات. آن را يك روز وقوف است و اين را همه روز. آن از عرفات به مشعر كوچ كند و اين از دنيا به محشر. آن درك مني آرزو كند و اين ترك تمني را. آن رمي جمرات كند و اين رجم همزات. آن حلق رأس كند و اين ترك سر. آن را لافسوق و لاجدال في الحج است و اين را في العمر. آن بهشت طلبد و اين بهشت آفرين. لاجرم آن حاجي شود و اين ناجي. خنك آن حاجي كه ناجي است.
005004.jpg
حج، زمزمي جوشان
دكتر علي شريعتي
اين رسم، كه در بازگشت حج _ نه چون رسم سفر كه مردم به ديدار مسافر مي روند _ زائر حج، خود خويشان و آشنايان و همسايگان خويش را دعوت مي كند، براي اين بوده است كه هر سال، بدين گونه، مساله حج در افكار طرح شود و موضوع بحث گردد و هر كسي آن چه را در ميعاد خويش با خدا و خلق برداشت كرده است، به سرزمين خويش، ره آورد آورد و به جمع خويش سوغات دهد و اين يك آموزش بزرگ حج است كه هر سال، اقليتي كه توانسته اند، عملاً، و اكثريتي كه نتوانسته اند، نظراً، در حج شركت مي كنند و اگر به همان اندازه كه در خواب و خوراك و بهداشت و سوغات و اشراف بازي هاي زشت و لوكس نمايي هاي ضد حج دقت مي شود، آن ها كه مسئولند، در آموزش بيش از يك ميليون مسلماني كه از سراسر جهان و از دورترين روستاها و عقب مانده ترين قبايل به حج مي آ يند، دقت مي شد و يك هزارم تعصب و تكيه و موشكافي و وسواسي كه در فرم انجام اعمال مي شود، در فهم معني و محتواي آن به عمل مي آمد، حج، مي توانست هر سال، دوره درسي باشد كه صدها هزار نماينده آزاد و مشتاق را طي يك ماه اسلام شناسي عملي و نظري، با روح حج و رسالت اسلام و مكتب توحيد و سرنوشت ملت هاي مسلمان، آشنا كند و آنگاه با دست و دلي پر، به كشورهاشان،  شهرها و روستاها و محيط هاي كار و زندگي و ايمانشان بازگرداند و آن چه آموخته است، به مردم خويش بياموزد و بدين گونه، حج، زمزمي جوشان خواهد بود كه هر سال، امت مسلمان را مي تواند از زلال انديشه و ايمان خويش مشروب سازد و يك حاجي جز سنگ حجري كه بوسيده است، در ميان مردم، حامل نوري خواهد بود، كه تا پايان عمر، مي تواند پرتوافشان محيط تاريكش باشد و بدين گونه اگر هركسي، در سطح ادراك خود و مردم پيرامون خود، لااقل، در ايامي كه نشسته است چهارصد تن از دوستان، خويشان و همكارانش را كه به ديدنش مي آيند _ جز با خاطرات و رويدادهاي تكراري سفرش _ با مكتب حج آشنا كند، هرسال تمامي مسلمانان جهان، به وسيله يك ميليون و پانصد هزار آموزگار حج، آموزش مي بينند و اين سنت اسلامي كه مسلمان خود بايد مردم را براي ديدارش، دعوت كند، در دو مورد است:
يكي: حج و ديگري: مرگ!
براي انديشيدن به حج، سالي يك بار، در زمان معين، و براي انديشيدن به مرگ! مرگ كه زمان ندارد، مرگ، قرباني خود را خبر نمي كند، اما، قرباني مرگ، تو را خبر مي كند، هشدار!
حج تمامي اسلام است. اسلام با كلمات،  قرآن است و با انسان ها، امام، و با حركات، حج!
چنين مي نمايد كه خدا هرچه را خواسته است به آدمي بگويد يك جا در حج ريخته است !
حج، در يك نگرش كلي، سير وجودي انسان است به سوي خدا. نمايش رمزي فلسفه خلقت بني آدم است و تجسم عيني آن چه در اين فلسفه مطرح است و در يك كلمه، حج شبيه آفرينش است، و در همان حال، شبيه تاريخ و در همان حال، شبيه توحيد و در همان حال، شبيه مكتب و در همان حال، شبيه امت (جامعه اعتقادي، جامعه نمونه اي كه اسلام مي خواهد در ميان انسان ها بنا كند) و... بالاخره، حج نمايشي رمزي است از آفرينش انسان و نيز از مكتب اسلام كه در آن كارگردان خداست، و زبان نمايش، حركت، و شخصيت هاي اصلي: آدم، ابراهيم، هاجر و ابليس، و صحنه ها: منطقه حرم و مسجدالحرام، مسعي، عرفات و مشعر و مني، و سمبل ها: كعبه و صفا و مروه و روز و شب و غروب و طلوع و بت و قرباني، و جامه و آرايش: احرام و حلق و تقصير...
و نمايشگران؟
- اين عجيب تر است _
فقط يك تن، تو! هر كه هستي، چه زن، چه مرد، چه پير، چه جوان، چه سياه، چه سفيد، همين كه در اين صحنه شركت كردي، نقش اول را داري.
رسول خدا (ص) فرمود: هركس دنيا و آخرت را مي خواهد، آهنگ اين خانه كند، همانا بنده اي به آن جا نيامده و از خداوند دنيا را نخواسته مگر آن كه بدان دست يافته و خداوند حاجت او را برآورده ساخته است، و نيز از خداوند آخرت را طلب نكرده مگر آن كه پذيرش اين درخواست را براي وي ذخيره كرده است.

نگاه امروز
حج، عبادتي بي نظير

آيت الله ناصر مكارم شيرازي
از شگفتي هاي مراسم زيارت خانه خدا جمع ميان بعد معنوي و عرفاني، و ابعاد اجتماعي و سياسي و فرهنگي است كه آن را در ميان عبادات، بي مانند ساخته است.
مي دانيم عبادت، رابطه نيرومند ميان خلق و خالق است و هنگامي به اوج خود مي رسد كه عبادت كننده غرق صفات جمال و جلال حق شود، و در اين «معراج معنوي» به مصداق «لنريه من آياتنا الكبري» آيات عظمت حق را با چشم دل ببيند و در عالم ماوراي ماده غوطه ور گردد و نغمه «لا اعبد ربا لم اره» را سر دهد!
و راستي زيارت خانه خدا براي آگاهان بيداردل چنين است، از همان لحظه كه زائر قدم در ميقات مي نهد، همه چيز او عوض مي شود، لباس، غذا، مركب و گفتار و رفتار او تغيير مي يابد، گويي به سوي عالم بالا پرواز مي كند و خود را در صنوف فرشتگان مي بيند!
طواف و سعي و وقوف و رمي جمرات و قرباني، با اسرار و رموز و اشاراتي كه در هركدام نهفته است، هر لحظه بر بعد معنوي و عرفاني و روحاني آن مي افزايد و در اين «سير الي الله» او را در قالب عاشقي پاك باخته به سوي ديار محبوب مي برد و در حرم امن او وارد مي كند، اين ها از يك سو؛ و از سوي ديگر، زائران خانه خدا، خود را در ميان دريايي از جمعيت كه نمايندگان واقعي نژادها و مليت ها و قشرهاي كشورهاي اسلامي جهان هستند مي بينند كه همه در يك صف در يك برنامه الهي به حركت درآمده اند، اين اجتماع بي نظير و آميخته با روح اتحاد و صميميت و اخلاص بهترين فرصت را براي حل مشكلات جهان اسلام، در كنار مناسك حج مي دهد كه اگر مسلمانان اين فرصت را مغتنم بشمرند و از آن بهره كافي گيرند مي توانند بسياري از مشكلات سياسي و اجتماعي و اقتصادي خود را حل كنند و پشت دشمنان اسلام را بلرزانند!
اين هاست كه حج را به صورت عبادتي بي مانند درآورده است. ولي بديهي است تنها با توجه به فلسفه ها و رموز ويژه حج مي توان به اين امور دست يافت.
شخصي از امام(ع) سؤال كرد كه من سال هاست از شما راجع به حج مطالب جديدي مي شنوم، امام فرمود: آيا توقع داري احكام و اسرار حج پايان داشته باشد؟!

نگاه
خانه دوست به روايت حج گزاران
005007.jpg

به كوشش: سيد حسين حسيني نژاد
نشر لوح زرين، ۱۳۸۴
آنچه كه از حج فهميدم سه اصل  است: اصل اول، اصل«اتصال» است و اصل دوم، اصل «اجتماع» است و اصل سوم «اصل حركت منظم» يا «مهاجرت» براي يك آرمان است. اين سه اصل اساسي اي است كه من از حج فهميدم. (دكتر علي شريعتي)
حج رمز ريختن و شكستن تعنيات و غلاف ها و حصارهاي خيالي و اعتباري است. همه دور يك خانه طواف كردن، رمز هدف واحد و فكر و ايده  واحد است. همه با هم در يك صحرا وقوف كردن و يك نوع عمل كردن و با هم حركت كردن، رمز حركت در مسير واحد و ثبات بر مبنا و اصل و مبدأ واحد است. جامعه بايد اصول و مبادي ثابتي داشته باشد و در حدود آن اصول و مبادي حركت كند.(مرحوم استاد شهيد مرتضي مطهري)
زائران بيت الله الحرام هر عبادتي را كه انجام مي دهند راز و رمز بسياري از آنها برايشان روشن است. نماز كارهايي دارد. روزه دستوراتي دارد. زكات و جهاد دستوراتي دارد كه پي بردن به منافع و فوايد اين دستورات دشوار نيست. اما حج، يك سلسله دستورات و مراسم و مناسك دارد كه پي بردن به راز و رمز آن بسيار سخت و دشوار است. فهميدن معناي بيتوته در مشعرالحرام، سر تراشيدن، بين صفا و مروه هفت بار رفتن و بازگشتن و در بخشي از اين مسافت هروله كردن و... دشوار است. چرا كه اين راز و رمزي دارد پيچيده. لذا جريان تعبد در حج بيش از ساير دستورات ديني است.(آيت الله جوادي آملي)
كتاب خانه دوست از اين گفتارهاي كوتاه شكل گرفته است. از اين نوشته ها در اين كتاب فراوان ديده مي شود. نوشته هايي از آيت الله محمود طالقاني، دكتر سيد محمدحسين بهشتي، آيت الله مكارم شيرازي، دكتر غلامعلي حداد عادل، دكتر يحيي يثربي و... تفاوت آشكاري ميان اين كتاب و كتابهايي از اين سنخ ديده مي شود ؛چرا كه گردآورنده به معنا و محتواي آيين حج توجه داشته است تا به مناسك ظاهري آن. از اين رو، اين كتاب سفر روحاني هر يك از اشخاص بزرگي را كه به حج تشرف يافته اند،بازگو مي كند.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   ايران  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |