امير رضواني
در ده روز گذشته همه اخبار به گوش رسيده از شهرداري حكايت از آن داشت كه با شرايط فعلي مردم نبايد از مديريت شهري انتظار معجزه در حوزه حمل و نقل و ترافيك داشته باشند. اين خبرها چه بود؟ تصويب نشدن بخش مهمي از بودجه مترو، حذف بخش بزرگي از بودجه حمل و نقل شهري در مجلس، اظهار نظر معاون حمل و نقل و ترافيك شهردار در مورد نياز اتوبوسراني به 5 برابر بودجه فعلي و خبرهايي از اين دست. از همه مهم تر اين كه در آخرين اظهارنظر مهرداد تقي زاده، معاون حمل و نقل و ترافيك شهرداري كه به نظر مي رسد به دليل ترافيك سنگين اواسط هفته گذشته عنوان شد، ضمن اعلام اين موضوع كه نبود بودجه باعث اجرا نشدن برنامه هاي حل مشكل ترافيك مي شود، گفته شد كه مسأله ترافيك تهران راه حل دارد اما لاينحل مانده است.
علاوه بر كمبود بودجه، مسائل ديگري هم در حل نشدن مشكل ترافيك تأثير گذارند؛ استفاده بي رويه از خودروهاي شخصي در سفرهاي شهري، نبود مديريت واحد شهري و همچنين مشكلات در برنامه ريزي به جا مانده از عملكرد مديران پيشين، از جمله مشكلات موجود هستند.
پژمان الله وردي زاده، كارشناس ارشد حمل و نقل و ترافيك در پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري در مورد برنامه ريزي حمل و نقل شهري نوشته است:
امروزه زبان ترافيك با پيشرفت جوامع و زندگي ماشيني به سمت تكامل پيش مي رود و طراحان زبان و علايم راهنمايي و رانندگي و مهندسان برنامه ريزي حمل و نقل و ترافيك سعي دارند، معضل درهم پيچيده ترافيك را حل كنند. اما به دليل بي توجهي به اصول برنامه ريزي حمل و نقل و ترافيك در تهيه طرح هاي جامع و تفصيلي و ساير طرح هاي كالبدي، شهرها بي قواره رشد كرده و هم سنگ آن معابر تنگ تر شده و خدمات حمل و نقل از اين توسعه عقب افتاده است. سال هاست مديران حمل و نقل شهرها در اين انديشه هستند كه سيستم پيچيده حمل و نقل را به نوعي تحت نظارت، كنترل و مديريت درآورند تا از تغييرات متعدد و متنوع اين سيستم پويا همواره مطلع باشند و پديده هايي را كه بر عملكرد سيستم حمل و نقل مؤثرند را شناسايي و تأثيرات سيستم حمل و نقل بر ساير عناصر شهري را نيز پيش بيني كنند. بي ترديد در سال هايي كه نبود نيروي متخصص و فقدان تجهيزات و فناوري روز امكان چنين رويه مديريتي را از تصميم گيران حمل و نقل شهري سلب كرده بود، ناگزير بايد به روش آزمون و خطا بسنده مي شد، اما امروز شرايط جديدي پيش رو است. همه روزه تغييرات مختلفي در سيستم حمل و نقل شهري به روز مي كند كه برخي ناشي از طرح هاي حمل و نقلي و بخشي ديگر نيز عارضه تصميمات غيرحمل و نقل و ترافيكي است كه سيستم حمل و نقل را از خود متأثر مي سازد. تغييرات و تأثيرات، ويژگي ماهوي سيستم حمل و نقل و ترافيك است كه سيستم حمل و نقل را از خود متأثر مي سازد و از آن قابل حذف نيست. اما تأثير و تأثيرات بايد در مسيري هدايت شده و تحت كنترل به وقوع بپيوندد. اگر چنين نباشد شهر كه به منزله زيستگاه و سكونت و حيات بشري است به آزمايشگاهي بدل مي شود كه هر روز به بهايي گران، ايده و سليقه اي را در آن مي آزمايند. اگر نامطلوب بود عوارضش را شهروندان متحمل مي شوند و اگر در جايگاه پديده اي مثبت جلوه كرد، بايد با ديگر پديده هاي نامطلوب (كه به خطا در سيستم حمل و نقل حاضرند) دست و پنجه نرم كند. تاريخچه مديريت شهرها مملو از تجربه تصميم گيري هاي عجولانه اي است كه نه تنها براي رفع مشكلات تأثيري نداشته اند، بلكه خود باني تحميل مشكلات افزون تر بوده اند و چنانچه پيش از اجرا عوارض سنجي نشوند و از حدود اثربخشي آنها اطمينان حاصل نشود خود پديده اي مشكل ساز خواهند بود و براي دستيابي به مديريت كارآمد حمل و نقل شهري نيازمند توجه بيشتر به طراحي و مهندسي معابر در كنار توجه به برنامه ريزي حمل و نقل هستيم. چرا كه بسياري از مشكلات ترافيكي الزاماً به دليل كمبودهاي زيرساختي نبوده و عملكردها و استفاده هاي نابه جا از تجهيزات و امكانات موجود آن را تشديد مي كند و بايد اذعان كرد كه در بهبود سيستم حمل و نقل شهري نمي توان نگرش موضعي، مقطعي و موردي را داشت و بايد نگرش جامع در تصميمات ترافيكي لحاظ شود و صرف خريد تجهيزات و گسترش شبكه و ساختن بزرگراه نمي توان به اين مهم دست يافت و مادامي كه سيستم حمل و نقل عمومي كارآمدي مهيا نشود، خودروهاي شخصي و مسافربرها سطح شبكه راه ها را اشغال خواهند كرد.
يكي از راه هاي مؤثر براي بالا بردن كارايي سيستم حمل و نقل، بهبود وضعيت حمل و نقل همگاني است و اين بهبود از طريق طراحي سيستم حمل و نقل همگاني ميسر مي شود. هدف از طراحي سيستم حمل و نقل همگاني، در درجه اول بهبود آن براي استفاده كنندگان فعلي و در درجه دوم جذب مسافران حمل و نقل شهري است. عمده ترين جزء سيستم حمل و نقل همگاني را شبكه اتوبوسراني تشكيل مي دهد. هزينه حمل و نقل كمتر، آلودگي كمتر، مصرف سوخت كمتر و اشغال سطح كمتري از خيابان در مقايسه با خودروهاي شخصي با توجه به مقايسه ظرفيت جا به جايي اتوبوس ها، دلايلي هستند كه ضرورت توسعه حمل و نقل همگاني را بيان مي دارند. مشكلات سيستم حمل و نقل همگاني ما به عوامل ذيل برمي گردد:
كمبود ناوگان حمل و نقل (اتوبوس، ميني بوس، تاكسي و...)
كمبود زيرساخت مناسب براي حمل و نقل همگاني (مترو، خطوط ويژه اتوبوسراني و...)
ضعف مديريت سيستم حمل و نقل همگاني (جانمايي ناصحيح ايستگاه اتوبوس، برقراري خطوط اتوبوسراني بدون توجه به مباني برنامه ريزي حمل و نقل و تحليل تقاضاي سفر، نبود برنامه ريزي صحيح و برنامه زمان بندي حركت ناوگان، بي توجه به رعايت قوانين و مقررات راهنمايي و رانندگي توسط رانندگان، توزيع نامناسب اتوبوس هاي هر شهر در خطوط مربوطه، بي اعتمادي مردم به سيستم حمل و نقل همگاني در صورت وجود امكان سفر با وسيله نقليه شخصي و...)
فرسودگي و آلايندگي ناوگان حمل و نقل همگاني موجود
وقتي سيستم حمل و نقل همگاني يك شهر به طور مناسب (ناوگان، زيرساخت ، مديريت سيستم) عمل كند، مي تواند بسياري از سفرهاي روزانه مكرر (سفرهاي شغلي، آموزشي و امور اداري) را در برگيرد و حتي مالكان وسيله نقليه شخصي نيز به استفاده از آن روي مي آورند. اولويت دادن حركت به حمل و نقل همگاني و ايجاد اين گونه مسيرهاي ويژه در خط سرعت معابر شرياني و بزرگراه هاي شهر باعث مي شود كه سرعت حركت وسايل نقليه عمومي افزايش يافته، برنامه زمان بندي حركت اجرايي شود و اعتماد مردم جلب شود و در نتيجه سهم سفرهاي حمل و نقل همگاني افزايش يافته و همپيمايي تقويت مي شود و خودروهاي تك سرنشين نيز از مزيت كمتري برخوردار مي شوند.
با تحليل فني - اقتصادي نه چندان پيچيده اي، در مي يابيم كه سرمايه گذاري در بخش حمل و نقل همگاني در درازمدت نه تنها هزينه هاي خود را جبران مي كند بلكه فوايد بي شماري را نيز از قبيل كاهش تخصيص يارانه سوخت به خودروي شخصي، كاهش تراكم ترافيك و راهبندان ها (هر يك دستگاه اتوبوس معادل 17 خودروي شخصي كارايي دارد)، كاهش مشكلات پاركينگ، كاهش نياز به توسعه معابر، آرامش مسافران (در صورتي كه بيش از ظرفيت بارگذاري نشود) و كاهش اتلاف وقت مسافران و بسياري فوايد ديگر را در بر دارد.
در ريشه يابي مشكلات حاكم بر اوضاع ترافيك شهرهاي كشور، عامل ضعف در طراحي و دانش فني و مهندسي برنامه ريزي حمل و نقل و ترافيك كاملاً مشهود است. در كشور ما علم مهندسي حمل و نقل و ترافيك تاكنون چندان مورد توجه و عنايت قرار نگرفته و هنوز موفق به كسب جايگاه خود در مقايسه با شاخه هاي ديگر علوم فني و مهندسي نشده است و بسياري از كارشناسان و مديران و تصميم گيران و دست اندركاران امور ترافيك در كشور از پيش زمينه دانش فني و مهندسي برخوردار نبوده و به صورت تجربي و سليقه اي با اين مقوله برخورد مي كنند. با توجه به اين كه اين دانش نسبتاً جوان به شمار آمده و هنوز مانند ديگر شاخه هاي علوم در كشور جايگاه واقعي خود را پيدا نكرده است و معيارها و ضوابط مدون و معتبري كه در سراسر كشور قابل استفاده و لازم الاجرا باشد وجود ندارد، ولي روند كنوني بيانگر بارقه اميدي در توجه به اين امر است.
الفباي مديريت شهري و حمل و نقل و ترافيك، به ما مي گويد كه براي ساخت و توسعه شهرها و اقدام به ساخت و ساز و توسعه شهر بايد با توجه به طراحي شبكه معابر عمومي انجام شود ولي متأسفانه در شهر تهران و مشابه آن در ساير كلانشهرهاي ايران، ابتدا برج و ساختمان ساخته شده و معابر در اولويت دوم قرار گرفته است. با نگاهي به طرح هاي جامع و تفصيلي شهري متوجه مي شويم كه تنها كمتر از 15 درصد از آنها به مطالعات حمل و نقل و ترافيك اختصاص يافته اند، در حالي كه در كشورهاي پيشرفته يا در حال توسعه و حتي بعضي از كشورهاي آفريقايي جهان سومي كه موفق به حل معضل ترافيك شده اند حداقل 35 درصد از طرح هاي جامع شهري به مطالعات حمل و نقل و ترافيك اختصاص داده مي شود. استفاده نكردن از تخصص مهندسي برنامه ريزي حمل و نقل و ترافيك در ساخت و سازها و تغيير كاربري هاي شهري يكي ديگر از عوامل اصلي تراكم ترافيك است به صورتي كه هيچ گاه در ساخت و سازهاي شهري از متخصصان ترافيك سؤال نمي شود كه احداث فلان سازه ممكن است در ترافيك شهر مؤثر باشد يا خير؟
هر كدام از كاربري هاي مسكوني، تجاري، اداري وخدماتي، سفرهاي خاصي را ايجاد مي كنند كه تمام آنها بايد به صورت كامل در برنامه ريزي جامع شهرسازي در نظر گرفته شود. شايسته است كه از نظرات كارشناسان حمل و نقل و ترافيك (همان طور كه از 70 سال پيش تاكنون در ساير كشورها مورد استفاده قرار گرفته) در مباحث شهرسازي استفاده شود. به اين ترتيب وقتي در تغيير كاربري نظر يك مهندس ترافيك در كنار نظرات تخصصي كارشناسان محيط زيست و ساير متخصصان ذي مدخل در كنار نظرات تخصصي در كنار شهرسازي مورد توجه قرار گيرد، كمتر با چنين معضلاتي روبه رو خواهيم شد.
يكي از مشكلات مهم موجود، ساختمان هايي هستند كه كاربري اداري يا تجاري دارند و در بدو امر بدون در نظر گرفتن ظرفيت معابر منطقه و تأمين فضاي پاركينگ به آنها مجوز تجاري يا اداري اعطا شده كه اين امر موجب معضلات ترافيكي شده است. طبيعي است كه سازمان هاي بلند و مراكز تجمع جمعيتي و آموزشي و ورزشي و فرهنگي و تجاري و از قبيل آنها در كنار مجوزهاي لازم بايد مجوزهاي ترافيكي را نيز دريافت كنند يعني دستگاه هايي كه اقدام به صدور مجوز به اين گونه ساختگاه ها مي كنند بايد به پيامدهاي حمل و نقل و ترافيكي منطقه و محله مورد نظر نيز توجه كنند (طبق مطالعات انجام شده در شهر مقدس مشهد، براي افزايش سرعت جريان ترافيك در معابري كه بدون توجه به مباحث برنامه ريزي حمل و نقل و ترافيك طراحي و اجرا شده اند به ميزان 1 كيلومتر بر ساعت نياز به سرمايه گذاري حدود 300 ميليارد ريال داريم). قابل يادآوري است كه در نظام شهرسازي بايد به لحاظ تئوريك ارتباط متقابل، مستمر و تنگاتنگي بين مديريت كاربري زمين و مديريت حمل و نقل شهري وجود داشته باشد اما متأسفانه در جريان برنامه ريزي براي مسايل شهري نوعي جدايي مصنوعي بين اين دو ايجاد شده است.
واقعاً بي توجهي به كاربري ها و توزيع نامتوازن و غير قابل قبول اين كاربري ها در سطح شهر، شرايط زيست شهري را مشكل خواهد كرد و اين ترددهاي سنگين و پيدايش تقاضاي زياد براي سفر و انتقال شهروندان در طول روز از نقطه اي به نقطه اي ديگر و توزيع متوازن و قابل قبول اين كاربري ها در حقيقت منجر به ايجاد گره هاي كور ترافيكي و از بين رفتن حجم زيادي از وقت، سرمايه، سوخت و سلامت شهروندان مي شود.
بنابراين با نوعي مديريت عرضه كاربري ها و توزيع آنها مي توان بسياري از مشكلات فوق الذكر را حل كرده يا كمرنگ كرد. (در ساعات اوج تردد وسايط نقليه در مسير غرب به شرق بزرگراه همت در تهران فقط طي دو ساعت حدود 56 هزار ليتر بنزين علاوه بر مصرف عادي سوخت هدر مي رود.)
فرآيند برنامه ريزي و تصميم گيري در حوزه حمل و نقل شهري
گام اول:
خطوط مشي دولت در حمل و نقل شهري
ديدگاه هاي مردم و مسئولان
برنامه ريزي در مقياس ملي
برنامه ريزي هاي شهري انجام شده قبلي
محدوديت ها و امكانات
گام دوم:
برنامه ريزي حمل و نقل و ترافيك شهري با توجه به برنامه ريزي شهري و كاربري زمين و مسايل و امكانات زيست محيطي
گام سوم:
طراحي سيستم و شبكه تسهيلات حمل و نقل شهري و بهره برداري آثار ناشي از مسائل و مشكلات ترافيكي به خاطر بي توجه به فرآيند برنامه ريزي و طراحي حمل و نقل شهري.
استقرار كاربري هاي مغاير با عملكرد معابر (دسترسي مستقيم به كاربري ها در آزادراه ها و بزرگراه ها و شرياني ها)
توزيع نامناسب انواع كاربري ها نسبت به يكديگر كه موجب طولاني شدن سفرها و در بعضي مواقع موجب تغيير در روش انجام سفر مي شود.
تراكم كاربري هاي مختلف كه با ظرفيت معابر دسترسي دهنده به آن تناسب ندارند.
تعيين ظرفيت و طراحي شبكه معابر بر اساس حوزه نفوذ به جاي استفاده از ميزان سفرهاي مبدا- مقصد كه بايد تعيين كننده حوزه نفوذ باشند.
كمبود شبكه خياباني و يا تعريض بيش از حد يا كم عرض بودن معابر
طرح نادرست تقاطع ها
كمبود پاركينگ در خارج از سطح معابر (عمومي و خصوصي)
كمبود عرض پياده روها در بعضي مناطق شلوغ
بي توجه به نيازهاي بعدي طراحي در مرحله جزييات شهري كه معمولاً پوسته طرح پيش بيني شده متناسب با نياز طراحي با توجه به حجم ترافيك و خصوصيات و مشخصات معابر نيست.
بي توجه به نيازهاي مربوط به سيستم هاي حمل و نقل همگاني و پيش بيني فضاي لازم به ويژه براي احداث خطوط ويژه و ايستگاه ها و ترمينال هاي مناسب براي اتوبوسراني شهري
بي توجه به توپوگرافي و نيمرخ طولي و عرضي معابر و تهيه طرح معابر فقط در پلان
بي توجه به ضوابط و معيارهاي طبقه بندي شبكه معابر شهري و نوع تقاطع هاي آنها.