گفت وگو با مهري شاه حسيني،مولف كتاب «هفت شهر عشق»
زنان شاعر پارسي گوي گرد هم آمدند
|
|
پوريا گل محمدي
از«مهري شاه حسيني» تاكنون چهار اثر در زمينه ادبيات منتشر شده است كه عبارتند از: «عشق بازي مي كنم با نام او» مجموعه شعر، «طبيعت و شعر» مجموعه گفت وگو با شاعران معاصر در مورد طبيعت در شعر، «زنان شاعر ايران» و «زنان شاعر پارسي گوي هفت شهر عشق» . دو اثر آخر منتشر شده از وي كه به شعر زنان مي پردازد آثاري هستند كه از كتاب هاي مرجع براي محققان در مورد شعر زنان فارسي گو محسوب مي شود. به بهانه انتشار كتاب «زنان شاعر پارسي گوي هفت شهر عشق» با وي گفت وگويي انجام داده ايم كه مي خوانيد.
* چه شد كه به فكر شعر زنان فارسي گو افتاديد؟
- امروز كه زنان شاعر، به دور از قيد و بندهاي نابجا و غيرمنصفانه قرن هاي گذشته به عنوان يك انسان خلاق نه مثل عروسك پشت پرده مي توانند قدم به عرصه اجتماع بگذارند و آثار و اشعار خود را مطرح كنند، بي انصافي است كه هم چنان زنان شاعر، مورد بي توجهي و بي اعتنايي باشند و كسي در فكر جمع آوري و تنظيم و تدوين آثار آنها در يك كتاب بزرگ و مجموعه منسجم و ماندني و ارايه و عرضه آن به جامعه به ويژه جامعه ادب دوست و شعرشناس نباشد. با توجه به علاقه اي كه به شعر داشتم و بخشي از عشق و شور زندگي ام پرداختن به شعر و به قلم آوردن حاصل حسي عاطفي و عاطفه و بينش و نگرش و رنج زمان و زمانه ام از ديدگاه زن شاعر بوده، طبيعي است كه در اين زمينه شور و علاقه و جديت بيشتري نشان دهم و براي تهيه و تدوين كتاب هايي در زمينه شعر زنان فارسي گو تلاش كنم.
* در اين كتاب با زناني روبه رو مي شويم كه هنوز كتابي از آنها منتشر نشده و براي جامعه ادبي شناخته شده نيستند. شما براساس چه ملاك هايي افراد را انتخاب كرديد و ملاك هاي انتخاب زنان شاعر براي قرار گرفتن در كتاب چه بود؟
- ملاك انتخاب من در اين كتاب ذكر نام شاعراني بود كه به زبان فارسي شعر گفته اند و شعر آنها تا حدودي قابل ارايه است؛ چه آنها كه مجموعه شعرشان منتشر شده و چه آنهايي كه به علل مختلف نتوانسته اند اشعارشان را چاپ كنند. به هرحال همان اندازه كه زني در كشور ازبكستان و يا هندوستان كه امروز زبان اصلي آنها فارسي نيست، زبان فارسي را انتخاب كرده و علاقه به يادگيري آن نشان داده و به مرحله سرودن شعر رسيده، قابل ستايش و ارزشگزاري است. يادمان باشد نبايد شاعران كشورهاي همسايه را با شاعران ايراني مقايسه كنيم و اگر در سطح شاعران ما نبودند آنها را فراموش كنيم. آنها با كمترين امكانات به زبان فارسي پايبند مانده و وظيفه ماست كه به عنوان يك فارسي زبان با حمايت از آنها زبان فارسي را در اين سرزمين ها دوباره زنده كنيم.
* فكر نمي كنيد انتخاب شاعراني كه هنوز اثري از آنها منتشر نشده و اكتفا به چند شعر منتشر شده در روزنامه ها و مجله كتاب را حجيم كرده است؟ چه ضرورتي داشت كه همه آنها آورده شود؟
- حجيم بودن كتاب از ارزش كتاب كم نمي كند و از طرفي به ارزش كتاب هم نمي افزايد. دوباره تكرار مي كنم كه همين اندازه كه زني در كشور ازبكستان و يا هندوستان كه امروز زبان اصلي آنها فارسي نيست، زبان فارسي را انتخاب كرده و علاقه به يادگيري آن نشان داده و به مرحله سرودن شعر رسيده قابل ستايش است بايد به عنوان يك زن شاعر و فارسي زبان كه دارد براي حفظ زبان فارسي با انواع سختي هاي زمان مي جنگد نامش در ادبيات ما ثبت شود. شايد خيلي از همين شاعران بزرگ ما اگر در چنين شرايطي قرار مي گرفتند زبان فارسي را به فراموشي مي سپردند و به زبان ديگري شعر مي گفتند. همان طور كه در طول تاريخ اين اتفاق در ايران افتاده و امروز هم بعضي از نويسندگان و شاعران فارسي زبان در اروپا و آمريكا به زبان فارسي نمي نويسند.
* يك نكته تازه در كتاب شما معرفي «دارايدخت» به عنوان يكي از نخستين زنان شاعر ايراني است كه اشعار او به زبان ژاپني باقي مانده است! چه طور به اين نكته پي برديد؟
- اين نكته را بنابه توصيه آقاي دكتر «رها اشه» و دكتر «مسعود ميرشاهي» در مجله اورينت سال ۱۹۸۶ چاپ توكيو خواندم و همان طور كه در مقدمه كتاب زنان شاعر فارسي گوي هفت شهر عشق نوشته شده، گي كيو ائي تو (Gi kyo ito) ايرانشناس ژاپني معتقد است پس از حمله اعراب به ايران در سال ۶۵۴ ميلادي «داراي» پادشاه تخارستان همراه خانواده اش از كندوز تخارستان به ژاپن پناهنده شد و فرزندش «دارايدخت» شاهزاده ايراني در آنجا متولد شد و به زبان ژاپني شعر مي سرود كه بايد او را از جمله نخستين زنان ايراني شاعر به حساب آورد. از او دو شعر در كتاب ماني يوشو (Manyoshu) كه از كهن ترين مجموعه شعرهاي ژاپني است آمده كه ترجمه آن همان طور كه در كتاب نيز به آن اشاره كرده ام، اين طور است:
حتي آتش فروزان
پيام انديشه انگيز نيكان را
ربايد و پنهان كند در انبان
آيا چنين نگويند؟
***
ابر آبي رنگ
شايد بالاتر رنگ
شايد بالاتر رود
همان ابري كه
بر فراز كوه شمال
گسترده است
از ستارگان گذر كند، از ماه بگذرد
تا بالاترين آسمان.
* بدون شك گردآوري و تأليف اين همه شعر و نام كارآساني نيست، به خصوص كه بعضي شاعران زن در كشورهاي تاجيكستان و ازبكستان اگرچه زبان آنها فارسي است ولي خط آنها «سرليك» است. از طرفي منابع ادبي درباره آنها كه در قيد حيات نيستند كمتر است.
- پژوهش در زمينه آثار زنان شاعر به خصوص شاعران سده هاي پيش، كاري سخت و پر از موانع و مشكلات گوناگون است. من براي به دست آوردن زندگي نامه و آثار زنان شاعر پارسي گو در كشورهاي آسيايي بيش از چهار سال وقت صرف كردم و حقيقتاً تلاش زيادي كردم تا اين پژوهش به ثمر برسد. در كتاب زنان شاعر ايران بسياري از معاصران و همين طور پيشينيان را براي نخستين بار معرفي كردم، اما در باره زنان شاعر پارسي گو كه خاستگاه آن ها در سرزمين و كشورهاي همسايه ايران است يا به نوعي در گذشته در قلمرو امپراتوري ايران قرار داشته اند، مجالي شد تا سخن بگويم، چون ديگران در اين باره كمتر سخن گفته اند. يا به هرحال در يك مجموعه به گونه اي جامع معرفي نشده اند. از اين رو تصميم گرفتم در ادامه كتاب (زنان شاعر ايران) كه در سال ۱۳۷۴ خورشيدي منتشر شد به زنان پارسي گوي قاره آسيا بپردازم. طبيعي است كاوش و پژوهش در چنين حوزه گسترده اي نيازمند زمان كافي و دسترسي به مراكز فرهنگي، كتاب خانه ها و منابع معتبر است. آشنايي من با زنده ياد دكتر «نساء جريوا» از شاعران تاجيك، دستيابي به شرح حال و آثار زنان شاعر تاجيكستاني را سرعت بخشيد. در پي اين آشنايي و در سفرم به تاجيكستان، با مساعدت پروفسور «ميرزا ملا احمد» نويسنده و محقق ارجمند تاجيك، امكان ديدار و گفت وگو با زنان شاعر اين كشور فراهم شد. در طول يك هفته اقامتم در تاجيكستان با كمك «زلفيه عطايي» شاعر و سردبير «مجله فيروزه» و «نظام قاسم» شاعر ارزشمند تاجيك و همچنين لطف «گلرخسار» شاعر نامدار آنجا به كتابخانه فردوسي دسترسي پيدا كردم و تذكره نامه شماري از زنان شاعر تاجيك را از اين طريق بدست آوردم. مطالعه و استفاده از اين متون مستلزم آشنايي با خط سيرليك بود كه خواندن و نوشتن اين خط را ياد گرفتم و به اين ترتيب موفق شدم قسمتي از اشعار و زندگي نامه شاعران تاجيك را به فارسي امروز برگردانم. اما بخش عمده برگردان اين كتاب در سايه مساعدت و همكاري «ميرزا شكورزاده» پژوهشگر و شاعر تاجيك به انجام رسيد.
* در پايان نظرتان در مورد وضعيت فعاليت هاي ادبي زنان شاعر در ايران و كشورهاي فارسي زبان چيست و آن را چه طور مي بينيد؟
- در گذشته به سبب وجود نوع حكومت شوروي كه تاجيكستان نيز بخشي از آن بود، مانع مي شد كه شاعران تاجيكي و همچنين زنان شاعران آن ديار بتوانند به طور جدي ادبيات فارسي را دنبال كنند. آنها امكان دسترسي به كتاب هاي مختلف را نداشتند و از طرفي خواندن و نوشتن به زبان روسي اين فرصت را از آنها گرفته بود تا بتوانند با ويژگي ها و رمز و رازهاي شعر فارسي پيوند عميق و ديرينه پيدا كنند. ناگفته نماند كه با سعي خود به ادبيات كهن ايران آشنايي دارند و اغلب به شيوه موزون و بعضي هم با اوزان جديد شعر مي گويند. در چنان فضايي كه زن شاعر تاجيك با آن روبه رو بوده كمتر به سخن تازه و ساختار و رخداد شاعرانه كه بازتابي غافل گيركننده داشته باشد، مي توان رسيد. اما در افغانستان؛ جنگ ها، خون ريزي ها، برادركشي ها و نابساماني ها باعث كوچ نويسندگان و شاعران به كشورهاي مختلف دنيا شد و اين مهاجرت انگيزه تحول و تأثير بسزايي در آثار شان شد. در ميان زنان شاعر افغانستاني كه در كشور ما ميهمان هستند و در كنار هم زندگي مي كنيم، هستند شاعراني ارزشمند با تجربه ها و بياني دلپسند و ابتكارهاي چشم گير و قابل ستايش كه اغلب از درد مشتركي حكايت مي كنند، نمي دانم اين داوري صحيح است يا نه كه شعر شاعران بزرگي چون پروين اعتصامي، فروغ فرخزاد و سيمين بهبهاني بر شعر زنان افغانستان نيز بي تاثير نبوده است. البته با ويژگي هاي خاص خود و با سوز و ساز و تلخ كامي هاي زن افغانستاني و به دور از تكلف و تصنع.
|