تراموا؛ مكمل حمل ونقل عمومي در بافت تاريخي
سپهسالار تا سيروس با ماشين دودي
|
|
ماني راد
پاي تمام ابزار و وسايل جديد به تهران باز شده است. اگر خود نيامدند لابد نامي از آنان بر خيابان ها و اتوبان هاي شهر گذشته است. اين ماجرا هم اتفاق جديدي نيست. سال هاست كه اين حديث بر پايتخت مي رود. از همان روزها كه خودروهاي اوليه بر سنگفرش ها به حركت
در آمدند، تا به امروز اين ماجرا در قالب هاي مختلف و در جامه هاي گوناگون ظهور مي يابد و فراموش مي شود و دوباره پس از چندي با قامتي نو ظاهر مي شود.
در اواخر سال هاي 40 يا اوايل دهه 50 موضوع حمل و نقل عمومي به عنوان موضوعي مورد توجه مسئولان قرار گرفت. درست از همان زمان بود كه مترو جايي ميان اذهان گشود و بحث هاي فراواني برانگيخت. اتوبوس ها به خيابان آمدند. كمبودهاي حمل و نقل عمومي اولين و مهم ترين معضل شهري تهران تلقي شد. امروزه پس از گذشت سه دهه از آن دوران نه حمل و نقل عمومي سروساماني يافته و نه تكنولوژي هاي مدرن از تهران دست كشيدند. براساس برنامه منسجم براي ساماندهي سيستم حمل و نقل و ترافيك شهري كه در سال گذشته توسط 15 سازمان دست اندركار طراحي شده است، قرار است كه در تهران 1400 حمل و نقل عمومي به بيش از 63 درصد برسد. اين در حالي است كه برخي از اين سازمان ها رقم 75 درصد را مورد نظر قرار داده اند. اين در حالي است كه حمل و نقل عمومي، هم اكنون در شهر تهران كمتر از 30 درصد است.
مهندس بهزادفر ضمن اشاره به برنامه مورد نظر گفت: در شهري مثل تهران اگر تمام سازمان ها با امكانات گوناگون براي انجام اين برنامه بسيج شوند، رسيدن به 50 درصد از اهداف، مي تواند تأثير گذار باشد. وي رسيدن سيستم حمل و نقل عمومي در تهران در پايان برنامه به 63 درصد را غيرممكن دانست و افزود: ما در جهان به ندرت با اين رقم روبه روئيم. مثلاً در مركز پاريس ميزان حمل و نقل عمومي بيش از 63 درصد است، اما در حومه پاريس اين رقم بسيار كمتر است، با اين توصيف اگر ارقام 63 درصد يا
۷۵ درصد كه البته غيرقابل دسترس است، حاصل نشود چه اتفاقي مي افتد.
دكتر بهزادفر، گسترش خطوط مترو را ضروري مي داند. او با پايه قراردادن خطوط موجود مترو مي گويد كه بايد مترو 3 برابر گسترش يابد. حتي گسترش خطوط اتوبوسراني هم از الزامات است. اين در حالي است كه شبكه حمل و نقل كاملي داشته باشيم.
او براي رسيدن به بخشي از برنامه پيش بيني شده اعمال چنين برنامه اي را ضروري مي داند. بهزادفر مي گويد: اگر چنين كنيم و تمامي امكانات را گسترش دهيم، در آن صورت مي توان براي راه اندازي تراموا در قسمت هايي از شهر هم برنامه ريزي كرد. اما نمي توان انتظار داشت كه تراموا به صورت كامل جايگزين وسايل حمل و نقل عمومي مانند اتوبوس و غيره شود.
بهزادفر بر اين عقيده است كه هدف، حل معضل چهل ساله ترافيك است. حمل و نقل عمومي كه مدت هاست گريبان پايتخت را گرفته، به معضلي اساسي تبديل شده است و مي بايست هر چه زودتر حل شود. اين كه با چه شيوه و راهي اگرچه مهم است، اما در وهله اول حل آن مورد نظر است. او در حالي كه مي خندد، مي گويد: به زبان ساده مي توان گفت كه در تهران هر كاري در رابطه با حمل و نقل عمومي انجام دهيم، باز هم كم است. در واقع تا به حال كاري بايسته انجام نگرفته است. به نظر من طرح مباحثي چون منوريل و تراموا و... در سطح مديران و كارشناسان بسيار خوب و سازنده است و مي توان در اين راستا انتظار حركتي را داشت.
از سويي، بسياري از كارشناسان از استفاده از تراموا در تهران استقبال كرده اند. آنان دلايلي چون سرعت بالا و هماهنگي با شيب و قوس هاي تند خيابان هاي تهران را دليلي بر استفاده از تراموا مي دانند. اين در حالي است كه بسياري از كشورهاي اروپايي به دليل فرسوده شدن اين وسيله حمل و نقل عمومي در حال كنار گذاردن آن هستند. اين كه پس از سال ها، تراموا به تهران بيايد و ما بخش قابل توجهي از حمل و نقل عمومي را برعهده آن بگذاريم آيا مي تواند، مورد توجه قرار گيرد.
اگر چه ظرفيت بالاي جابه جايي مسافر يكي از عوامل مؤثر توجه به آن شمرده . شده است، اما آمارهاي مختلفي نيز بيانگر استفاده از آن در شهر تهران است. تراموا در حالت ايده آل قادر به جابه جايي 30 هزار مسافر است. در حالي كه اتوبوس حداكثر در يك ساعت 5 هزار نفر را مي تواند جابه جا كند. از طرفي، سرعت حركت اتوبوس در تهران به طور متوسط 9 كيلومتر در ساعت است، اما تراموا مي تواند با سرعت 35 كيلومتر در ساعت حركت كند. عمر مفيد هر اتوبوس 5 تا 6 سال است، در حالي كه عمر مفيد تراموا در شهرهاي اروپايي كه امروز مورد استفاده است، 30 سال گزارش مي شود. تمام اين عوامل مي تواند توجيه اقتصادي مناسبي باشد براي استفاده از تراموا.
برخي از كارشناسان دلايل استفاده از يك ابزار ترافيكي را شاخص هايي همچون كاهش زمان سفر، داشتن سرعت مطمئن، رفاه مسافران و پايين بودن قيمت تمام شده دانسته و براساس آن تراموا را وسيله اي مناسب تشخيص داده اند.
از سوي ديگر بسياري ديگر از متخصصان، تراموا را مناسب تهران به ويژه بخش هاي مركزي آن ندانسته و سيستم هاي ريلي ديگري همچون LRT (ترن سبك شهري) يا MRT (ترن سنگين شهري) را توصيه مي كنند.
اما استفاده از اين وسايل حمل و نقل عمومي، چندان كارشناسانه نيست. به رغم كارشناسان، LRT و MRT اگرچه از ديگر خطوط ريلي انتقال مسافر بوده اند اما سرعت آنها نسبت به تراموا بسيار بيشتر است. LRT بيشتر براي ارتباط ميان شهرك هاي اقماري و حاشيه اي و MRT براي مسيرهاي بين شهري مورد استفاده قرار مي گيرد. آنها به دليل سرعت بالا، براي شهر تهران، مناسب نيستند. اما از قرار معلوم، تمام توجهات و دلايل براين است كه در اين زمان هيچ چيز به اندازه تراموا نمي تواند گره كور ترافيكي و حمل و نقل عمومي را حل نمايد. بحث هايي پيرامون اين موضوع حكايتي است ديگر.
راستش، توجه به تراموا به عنوان يك ابزار حمل و نقل عمومي در كنار ساير وسايل، تا اندازه اي مي تواند قابل طرح و بحث باشد. اما اين كه با شنيدن نام تراموا، بلافاصله اختيار از كف بدهيم و يك دله به مدح و ستايشش بپردازيم و مدهوشش شويم، شايد تا به امروز بارها مورد توجه بوده است.
مهندس بهزادفر، مهم ترين رويكرد را در راه اندازي سيستم هاي جديد حمل و نقل، عمومي توجه به فضاي شهري مي داند و با اشاره به كم بودن فضاي شهري تهران، و تراكم بسيار بالاي جمعيت مي گويد: هم اكنون فضاي سطح شهر پر است. قسمت اعظم شهر با ساختمان ها و خيابان ها پر شده است. اصولاً جا در سطح نداريم. تراموا فضاي زيادي را در سطح اشغال مي كند. اين در حالي است كه خطوط ويژه اتوبوس اين گونه نيست. ما در موارد اضطراري مي توانيم از اين خطوط براي تردد آمبولانس يا وسايل ديگر استفاده كنيم. اما اگر خطوط تراموا در شهر ايجاد شود، امكان استفاده ديگري از آن وجود ندارد. بهزادفر با اشاره به محدود بودن فضاي سطحي در شهر تهران گفت: در چنين شرايطي ما بايد به فضاي زيرين يا فوقاني توجه كنيم. به نظر من در چنين حالتي هر اندازه در مترو سرمايه گذاري شود، باز هم كم است. از سويي استفاده از فضاي فوقاني تهران به دليل خراب شدن بافت شهر، ممكن نيست. او مي گويد: منوريل، تراكم و مشكلات بصري ايجاد مي كند. در بسياري از شهرهاي جهان تناسب بصري را به هم ريخته اند. كوالا لامپور در يكي از مصورترين خيابان هايش تناسب زيبايي شهر را به هم ريخته است. بهزادفر در پايان مي افزايد: ما مي توانيم به طور خيلي محدود از تراموا استفاده كنيم؛ البته با نگاهي تكميل كننده، نه اين كه كل معضل حمل و نقل عمومي را به دوش تراموا بيندازيم.
واقعيت اين است كه حمل و نقل عمومي در كشوري كه از سطح بسيار پايين برخوردار است، هر طرح و امكان جديد تكنولوژيكي، اگر چه مي تواند راهگشا باشد اما بايد اذعان كرد كه نگاه كارشناسانه و به دور از هرگونه ذوق زدگي، شايد راه بر روشنايي بگشايد.ما سال هاست كه با اين معضل روبه روييم. ما سال هاست كه بحران هاي مختلفي را از سر مي گذرانيم، اما چگونه مي توان راهي برگزيد و چاره انديشد.
هيولاي آهني
حمزه شكيب عضو كميسيون فني و عمراني و شهرسازي با اشاره به راه اندازي خطوط تراموا در مناطقي كه بافت تاريخي در آن قرار دارد، گفت: شوراي اسلامي شهر تهران با تامل بيشتر روي اين طرح كار خواهد كرد. او تاكيد كرد كه شورا نمي گذارد اين طرح به سرنوشت منوريل مبتلا شود. به نظر مي رسد كه طرح راه اندازي تراموا در قسمت هايي با بافت تاريخي شهر از اهميت قابل توجهي برخوردار است كه اين گونه مورد توجه مسئولان قرار گرفته است. بالاخره پس از مدت ها دكتر قاليباف با تدبير طرحي، به كمك آثار تاريخي آمده است. تا مدت ها ويراني آثار تاريخي در اخبار روزانه شنيده مي شد و كسي را مجال سخن نبود اما انگار روزگار تازه فرارسيده و با تاييد اعضاي شوراي شهر تهران اميد بسياري در راه اندازي خطوط تراموا در بخش مركزي شهر وجود دارد. شايد روزگاري كه صداي ماشين دودي در ريل فرسوده شهر مي پيچيد كمتر كسي مي توانست تصور كند صد سال بعد دوباره اين هيولاي آهني كه ديگر به قامت شهر كوچك بود پا به خيابا هاي قديمي بگذارد.
|