موسيقي هنر ارزنده اي است و جاي بسي خوشحالي است كه از ديرباز موسيقي بومي و برخاسته از فرهنگ و ذوق سرشار مردم ايران از راديو و تلويزيون پخش مي شود و علاقه مندان را دلشاد مي   كند. اما همچنان كه بعضي از كارشناسان و صاحب نظران خبره گفته اند، رويكرد افراطي و بي ضابطه به نوعي آوا تحت نام «موسيقي پاپ» نه تنها، دوستداران اين هنر را از برخي سر و صداهاي نابهنجار به ضرب فناوري هاي جديد به اصطلاح ديجيتالي از اين نوع موسيقي(اگر بشود اسمش را موسيقي گذاشت) بري كرده است، بلكه آلودگي صوتي تازه اي را به خصوص به انواع آلودگي هاي صوتي تهران اضافه نموده است.
ناگفته نماند، فراواني خوانندگان ، اوج گيري فضاي رقابت و بودن امكان براي همه جوانان اهل ذوق كه بتوانند صدايشان را محك بزنند، نه تنها بد نيست، بلكه جاي قدرداني و سپاس هم دارد، اما وقتي قرار است محصول نهايي، به شكل فرآورده در اختيار جامعه قرار بگيرد و يا از صدا و سيما پخش شود، بايد قطعاً حساب و كتاب بيشتري در كار باشد تا مدام، شنوندگان معذب اصوات عذاب دهنده ، آن ضرب المثل معروف، قهر كردن از خانه و خواننده شدن را بر زبانشان جاري نكنند.
البته صدا و سيما، در سالهاي اخير سعي داشته كه به موسيقي اصيل ايران كه محصول كار و تلاش استادان و هنرمندان بزرگ اين رشته است، بهاي بيشتري بدهد، اما نحوه رويكرد اين رسانه به موسيقي پاپ، جاي گله و انتقاد دارد.
اين كه گفته مي شود، جمعيت ايران جوان است و جوانان هم دوستدار موسيقي پرتحرك و هيجان بخش مي باشند و اگر اين نياز آنان برطرف نشود، به موسيقي بيگانه و از نوع غيرمفيدش پناه مي بردند، صحيح است.
اما آن موسيقي پاپ كه ترويج مي شود بايد زمينه اي از هنر موسيقي در آن باشد و اجراكنندگان آن، شناخت لازم از فضاي موسيقي به ويژه، موسيقي ايراني را داشته باشند، در غير اين صورت، اين گوش ها و اعصاب مردم است كه در معرض اصوات ناهنجار و آزاردهنده قرار مي گيرد.
اساساً خوانندگاني از اين دست كه خودشان مي دانند به اصطلاح صدا ندارند، سعي مي كنند، صداي نارسايشان را در انبوهي از ريتم هاي موزيك بسيار تند و گوش خراش پنهان كنند.
استفاده از نظرات كارشناسان خبره موسيقي، براي پالايش آن محصول نهايي كه به نام موسيقي و آواز از هر نوع به جامعه عرضه مي شود و يا از صدا و سيما پخش مي گردد، ضروري است.
چند سال پيش، يكي از دست اندركاران امور نظارت بر موسيقي و آهنگ، چنين نظر داده بود كه براي جلوگيري از گرايش نسل جوان به سمت موسيقي مبتذل موسوم به لوس آنجلسي، بايد به موسيقي پاپ بومي ميدان داد. در حالي كه پيشينه موسيقي غني ايراني نمايانگر آن است كه آواهاي محلي سرزمين ما قابليت تبديل به هر نوع موسيقي شاد و پرهيجان را براي تأمين نياز مخاطبان جوان را دارا مي باشد. غافل ماندن از اين منبع بزرگ و سرشار، موسيقي ما را به بيراهه مي كشاند. به نياز نسل جوان بايد به طور اصولي و منطقي پاسخ گفت تا ميان موسيقي و محصولاتي به ظاهر پرآنتريك اما در واقع ضد موسيقي، تفاوت قائل شوند و به صورت پشتيبانان پايدار موسيقي غني درآيند.

اگر براي صفحه سخنگاه همشهري نامه مي نويسيد، لطفاً به نكات زير عنايت داشته باشيد:
۱- نامه را با خط خوانا و در يك طرف كاغذ بنويسيد.
۲- نام و نشاني خود را همراه با تلفن تماس در نامه مرقوم فرماييد. به هر دليل كه مايل به عدم درج نام و نام فاميل خود هستيد، يادآوري كنيد تا نامه شما با عنوان «نام محفوظ» چاپ شود.
۳- در حد امكان در نوشتن نامه، خلاصه نويسي را مراعات كنيد تا فضاي لازم براي درج نامه ها و پيام هاي بيشتر وجود داشته باشد.
۴- ستون «تجربه هاي آزاد» به آثار هنري و ذوقي شما اختصاص يافته است.
مي توانيد عكس، طرح، كاريكاتور، قصه، شعر و مطالب طنزآميزتان را با رعايت خلاصه نويسي براي اين ستون ارسال كنيد تا به نام خودتان چاپ شود.
۵- صفحه سخنگاه دو روز در هفته، و در روزهاي يكشنبه و پنجشنبه چاپ مي شود، نظرات و پيشنهادات و نقد خوانندگان عزيز همشهري مارا براي ارائه بهتر و كامل تر اين صفحه ياري مي دهد.

انعطاف شگفت انگيز و قابليت شكل گيري ماسه هاي كنار دريا براي دارندگان ذوق و استعداد، اين فرصت را پديد مي آورد كه مطابق ايده و ذوق خودشان، حجم هاي زيباي هنري با استفاده از توده هاي ماسه اي را به وجود بياورند. امروزه ساخت تنديس ها و سازه هاي هنري با استفاده از ماسه در كشورهايي كه در همسايگي دريا قرار دارند، رواج يافته و حتي به يكي از رشته هاي مسابقات هيجان انگيز هنري تبديل شده است.
با گرم شدن هوا و روي آوردن مردم به كناره هاي درياي خزر، افراد با ذوق به ساخت تنديس و حجم هاي گوناگون ماسه اي مي پردازند و برخي از اين آثار بسيار زيبا و چشم  نواز از آب درمي آيد. در ستون تجربه هاي آزاد امروز عكسي از يك قلعه ماسه اي را ملاحظه مي كنيد كه محصول ذوق يك هنرمند ناشناخته است.
شما هم مي توانيد آثار عكاسي تان را براي چاپ در اين ستون به نشاني روزنامه همشهري، صفحه سخنگاه، ستون تجربه هاي آزاد ارسال كنيد.

بخشنامه ها كي مي رسند؟
ظاهرا در كشور ما رسم است قبل از آنكه كاري صورت بگيرد، خبرش را از طريق رسانه ها اعلام مي كنند و به اصطلاح گره افكني هاي هنري انجام مي دهند. البته با اعلام اين خبرها مردم در حالت انتظار قرار مي گيرند تا بعد از مدتها بخشنامه هاي مربوط به ادارات ارسال شود.
يكي از اين خبرها و بخشنامه ها مربوط به وام مسكن ۱۸ميليون توماني است كه خبر تمديد آن بارها در روزنامه ها درج شد اما هر بار كه به بانك هاي مربوطه مراجعه مي كرديم مي گفتند ما هم از طريق جرايد مطلع شديم ولي هنوز بخشنامه اي نيامده است.
پرسش اين است بهتر نيست اول بخشنامه ها را به ادارات بفرستند و بعد خبرش را پخش كنند تا مشتريان از ترس پايان مهلت قانوني دچار اضطراب نشده و در تنگي زمان مجبور به خريد واحدهايي كه باب ميلشان نيست نشوند. خدا كند كه تا الآن بخشنامه آمده باشد.
يكي از مشتريان

ارتباط با دانش آموزان
با توجه به نقش حساس جمعيت جوان ايران به ويژه دانش آموزان در روند تصميم گيري و اجراي پروژه هاي شهرداري تهران، پيشنهاد مي شود پايگاهي براي ايجاد ارتباط و جمع آوري نظرات و پيشنهادات دانش آموزان تشكيل گردد.
جمعي از دانش آموزان مدرسه راهنمايي مرضيه منطقه ۴

مشكل اتوبوس
در اتوبوس هاي خط آزادي- نسيم شهر، علاوه بر برخي مشكلات رايج، جايگاه خاصي براي بانوان در نظر گرفته نشده است.
جمعي از شهروندان نسيم شهر

ساخت و ساز در سرخه حصار
ساخت و سازهاي پراكنده و غيرمجاز در اراضي پارك ملي سرخه حصار ادامه دارد. اگر سازمان حفاظت محيط زيست بر اين باور است كه اين كارهاي غيرمجاز متوقف شده، بهتر است ترتيبي بدهد كه خبرنگاران رسانه هاي گروهي، از محل بازديد كنند.
بيگي- تهران
سخنگاه: بنا به اعلام صريح رئيس سازمان حفاظت محيط زيست كه در مطبوعات نيز بازتاب يافت، اسناد مالكيت بخشي از اراضي پارك ملي سرخه حصار كه به آنها اجازه ساخت و ساز در اين اراضي را مي داد، توسط دادگاه باطل شده است.
به هرحال، اين سازمان مي تواند براي رفع ابهامات احتمالي از جمله نگراني اين خواننده همشهري، امكاني فراهم كند كه خبرنگاران رسانه ها، از نزديك و در تأييد مواضع سازمان حفاظت محيط زيست، بازديدي از اين پارك داشته باشند.

جانبازان خارج از مركز
با تشكر از توجه ويژه اي كه سازمان هاي ذيربط در خصوص جانبازان عزيز مبذول مي دارند، تقاضا داريم به وضع جانبازان خارج از تهران،  نيز توجه كافي شود. به خصوص در مورد بازنشستگي، وضعيت معيشت و رفاه آنان، اقدامات لازم به عمل آيد.
يوسفي- همدان

تقاضاي معلمان حق التدريسي
حال كه وزارت آموزش و پرورش براي تأمين نياز و تكميل كادر تدريس در استان ها، به جذب و استخدام فارغ التحصيلان آزاد مبادرت مي ورزد،  خواستار آنيم كه به وضعيت معلمان حق التدريسي اين وزارتخانه  كه سالهاست به تدريس اشتغال دارند، نيز توجه كافي مبذول گردد.
جمعي از معلمان حق التدريسي تهران، كرج و شهريار

تقاضا از سازمان سنجش
سازمان سنجش، به دليل كثرت مراجعان و ارتباط پيوسته آن با هزاران جوان مشتاق ادامه تحصيل،  بايد ساز و كارهاي مجهزي براي پاسخگويي به مراجعان و حتي گفت وشنود براي حل مشكلات احتمالي مردم داشته باشد. تاكنون سه نامه به سازمان سنجش ارسال كرده ام و در آن مشكلاتم را مطرح نموده ام اما هيچ پاسخي دريافت نكرده ام.
پارميس صبري- رشت

هر مديري كار نو مي كند
مدتها بود وقتي كه از سركارم تعطيل مي شدم به فروشگاه شهروند پونك مي رفتم و با طيب خاطر _با وجود صف طولاني- يكي دو پاكت شير مي گرفتم. اتفاقا مثل من ده ها كارمند مرد و زن سراسيمه به فروشگاه مي آمدند و شير مورد نياز خود را دريافت مي كردند.
اما چندي است فروشگاه شهروند صبح ها شير را توزيع مي كند و طبيعي است كه فقط خانم هاي خانه دار بتوانند به شير دست يابند. اما ما كارمندها با اين تغيير شيوه از توزيع شير محروم شديم.
ترديدي نيست اگر رفاه به شكل عادلانه توزيع شود، همه راضي خواهند بود و مسئولان اين فروشگاه به فكر كارمندهايي كه سراسيمه به فروشگاه مي آيند هم باشند.
جمعي از خانم ها و آقايان كارمند (اهالي پونك)

ترافيك چهارراه خاقاني
چهارراه خاقاني تهران در ساعات اوج ترافيك صبحگاهي به علت دور زدن خودروها به طرف شمال اتوبان شهيد باقري وضع مغشوشي پيدا مي كند. بهتر است وضع ترافيك اين تقاطع به لحاظ مهندسي ساماندهي شود.
اروج علي صاحبي

صبح زود با صداي زنگ تلفن بيدار شدم. اپراتور مخابرات بود كه هفته معلم را تبريك مي گفت. اين كار خيلي بعيد به نظر مي رسيد يا بهتر است بگويم سابقه نداشت، اما اطرافيان باز هم مرا سرزنش كردند كه چه قدر بدبيني! عصر وقتي طبق عادت ۳۵ ساله، خسته از مدرسه به خانه برگشتم، گوشي تلفن را برداشتم كه تماس بگيرم، باز هم پيام از مخابرات بود، اما اين مرتبه كاملاً متفاوت با پيام قبلي: تلفن شما به علت بدهي قطع شده است!
وقتي به قبض پرداخت شده تلفن نگاه كردم، ديدم كه فقط يك هفته دير پرداخت شده است آن موقع بود كه علت تبريك بامدادي مخابرات را فهميدم و البته متوجه مسأله ديگري هم شدم، علت يك هفته تاخير پرداخت، فرارسيدن آخر فروردين و بازنشستگي بود.
جالب تر اين كه وقتي به مخابرات منطقه مراجعه كردم، متوجه شدم كه من تنها معلمي نبودم كه تلفن منزلش به مناسبت هفته گراميداشت مقام معلم(!) قطع شده است!
با همه اينها از مخابرات خرم آباد متشكرم.
يك معلم بازنشسته

پس از حذف شدن ناگهاني علائم آنتن از روي صفحه تلفن همراهم، متوجه شدم كه امكان برقراري ارتباط با تلفنم وجود ندارد. به يكي از دفاتر خدماتي تلفن همراه مراجعه كردم كه پس از بررسي گفتند كه سيم كارت تلفن همراه من سوخته است. علت نيز، تغيير ناگهاني فركانس ها توسط شركت مخابرات مي باشد. بنده براي خريد سيم كارت جديد ۷ هزار تومان پرداخت كردم، بي آنكه در سوختن سيم كارتم دخيل باشم. آيا شركت مخابرات نبايد در اين قبيل موارد، سيم كارت تلفن هاي آسيب ديده را به صورت رايگان تأمين كند؟
مشترك تلفن همراه از تهران

با استقبال از اعلام آمادگي دولت براي برخورد با ايادي  گراني ميوه و تره بار، مواردي را جهت راهنمايي و تسريع در اين كار يادآوري مي كنم.
ميوه و تره بار و سبزي مانند آجيل، شيريني، نوشابه هاي گازدار، قهوه و سيگار و قليان جزو تنقلات نيست، اقلامي مثل ميوه و سبزي از واجبات تغذيه است و كمبود آنها باعث سوءتغذيه و بيماري و آسيب رساني به نسل هاي آينده مي گردد. به همين دليل دولت بايد فارغ از وعده  و وعيدهاي فراوان، به طور جدي در اين ميدان وارد عمل شود و در سيستم توزيع ميوه و تره بار تجديد نظر كند و اين رشته از كسب و كار را كه ارتباط مستقيم با اقلام حياتي و مورد نياز مردم دارد، از گردونه تجارت خصوصي و شبكه هاي پيچ در پيچ دلالي خارج سازد.
در گذشته روال واسطه گري، به شيوه اي قابل اعتماد در بازار ميوه و تره بار وجود داشت، اما مقدار پولي كه براي جابجايي، انبار كردن و متأسفانه احتكار در عرصه معاملات ميوه و تره بار، سرازير شده، در گذشته وجود نداشت و تا اين اندازه محصولات دست به دست نمي گشت.
بايد نظارتي حاكم باشد تا سود عادلانه در هر بخش، به صورت شفاف به دست اندركاران و فعالان اين بخش ها تعلق بگيرد و در نتيجه آن، نه توليدكنندگان و باغداران ميوه و تره بار زيان ببينند و نه مردم با گراني سرسام آور اين اقلام روبه رو شوند.
اينكه مي گويند بودن دولت در بخش اقتصاد، جنبه رقابتي آن را از ميان مي برد، شايد در بعضي بخش ها صدق كند، اما در مورد ميوه و محصولات كشاورزي،  صادق نيست. به عنوان نمونه، در گذشته اي نه چندان دور، تمام كارخانه هاي چاي شمال توسط دولت اجاره مي شد و دولت اكيپ هاي خريد برگ سبز را در كارخانه ها مي گمارد و به كشاورزان چايكار اعلام مي شد كه فقط از آنها سرغنچه (يك غنچه و دو برگ) تحويل گرفته مي شود. لذا محصول نهايي چاي كه از كارخانه ها بيرون مي آمد با چاي خارجي قابل رقابت و با آن قابل مخلوط كردن بود.
اما حالا نحوه خريد محصول برگ سبز چاي، تحت آن ضوابط دقيق انجام نمي شود و با كاهش نظارت و مداخله دقيق و مثبت دولت در اين عرصه و خروج ناظران دولتي از بخش چاي، اين محصول به خاك سياه نشسته است.
ديگر آنكه سيستم بانكي ايران بايد هرچه بيشتر پشتيبان توليدات كشاورزي و به طور كلي بخش مولد باشد، اما به نظر مي رسد كه بيشتر شبكه هاي دلالي از اين طريق بهره ور مي شوند و اين به سود اقتصاد مملكت نيست و در دراز مدت فاجعه بار خواهد بود.
جواد سفري

خانم ناهيد دالايي- تهران
۱- در خصوص معرفي ويژگي هاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي غرب، تاكنون مقالات، گزارش ها و گفت وگوهاي مشروحي در روزنامه همشهري درج شده است و به همين روال، نقد و بررسي جوامع غرب ادامه خواهد يافت تا به قول شما، نسل جوان ما بر مبناي واقعيت ها و نه رؤياها با آن جوامع آشنا شوند.
۲- نقاشي تازه اي را كه براي همشهري و صفحه سخنگاه(ستون تجربه هاي آزاد) ارسال كرده ايد، بررسي كرديم. در انتظار آثار ديگري از شما هستيم. لطفاً توجه داشته باشيد كه يك طرح يا نقاشي، علاوه بر موضوع جذاب بايد از اجراي مناسب نيز برخوردار باشد تا بتوانيم آن را چاپ كنيم.
۳- از نكته هاي زيبايي كه از قول متفكران سرشناس جهان ارسال كرده ايد، به موقع استفاده خواهيم كرد.
ما هم براي شما آرزوي موفقيت و سربلندي داريم.
آقا يا خانم فاضلي- تهران
۱- در همشهري ستوني تحت عنوان «كاريابي» وجود ندارد، اما آگهي هاي استخدام، به صورت روزانه در ضميمه نيازمندي هاي روزنامه درج مي شود. فرزند شما مي تواند به تناسب تحصيلات و مهارت هايي كه دارد، از طريق مراكزي كه جهت راهنمايي جويندگان كار و تحت نظارت وزارت كار، فعاليت دارند، براي يافتن شغل مورد علاقه اش اقدام كند.
۲- خاطره خودتان را براي ستون «خاطرات خوانندگان» مي توانيد ارسال كنيد.
آقاي كاكاوند- قزوين
سؤالاتي كه در باره شعر و شاعران معاصر داريد، مي توانيد با گروه هنر و ادب همشهري(صفحه شعر) در ميان بگذاريد.
خانم شمس- تهران
۱- با تشكر از حسن توجه شما، بخشي از نكات هشداردهنده اي را كه براي حفاظت از زندگي حيوانات (به ويژه پرندگان) در فصل بهار مرقوم داشته ايد، درج مي كنيم:
«به همراه تور گردشگري به يكي از ييلاق هاي اطراف تهران رفته بودم و متأسفانه شاهد شكار تعداد زيادي كبك توسط اشخاص بودم. چرا در اين فصل كه پرندگان سرگرم تخم گذاري و زادآوري مي باشند، بي رحمانه شكار مي شوند و سازمان حفاظت محيط زيست نيز اقدامي به عمل نمي آورد؟» .
۲- مطالب مربوط به ستون گل و گياه، از سوي سازمان پارك ها و فضاي سبز شهرداري تهران براي همشهري فرستاده مي شود. مي توانيد اطلاعات بيشتر در اين خصوص را از همان طريق، به دست آوريد.
آقاي وكيلي
ما هم مثل شما آرزومنديم كه در سال هاي آتي، براي بازديد علاقه مندان از نمايشگاه بين المللي كتاب و مطبوعات در تهران، تسهيلات بهتر و مجهزتري به وجود آيد و كمبودهايي كه برشمرده ايد برطرف شود.
لطفاً نقد و نظر خودتان را در مورد نمايشگاه كتاب، با متن مفصل تر و مستندتر براي سخنگاه ارسال كنيد تا در همين صفحه درج شود.
خانم... با امضاء «خواهر داغديده»
در نامه ارسالي شما به همشهري موارد به صورت مستند، مشخص نشده است و با توجه به ابهامات موجود، نامه قابل درج نمي باشد. براي پي گيري مشكلات پيش آمده مي توانيد، موارد اعتراضي را همراه با مستندات به سازمان نظام پزشكي ارائه كنيد.
آقاي روشني- تهران
در سخنگاه مورخ ۱۷/۲/۸۵ و در ستون «از ميان نامه ها و پيام ها» شماره تلفن تماس خوانندگان روزنامه با همشهري، سهواً اشتباه درج شده بود از اين بابت از شما و ديگر خوانندگان عزيز همشهري كه در آن روز موفق به تماس با روزنامه- ستون پيام ها- نشده بودند، پوزش مي خواهيم.
آقاي فراهاني- تهران
نامه انتقادي شما درباره وضعيت درماني يكي از بيمارستان ها در ستون از ميان نامه ها و پيام هاي صفحه سخنگاه در مورخ ۱۴/۲/۸۵ درج شده است.

تهران شهري با هواي آلوده و معضلات تمام نشدني معرفي مي شود، اما اندكي بصيرت مي خواهد تا زيبايي هاي شهر را نيز ببينيم و تحولات مثبتي را كه در حمل و نقل و جابه جايي مسافران رخ داده است درك كنيم. مترو يا راه آهن شهري تهران هنوز پاسخگوي نياز مردم پايتخت نيست، اما مردم با همه مشكلات و كمبودهايي كه در اين مورد وجود دارد، درك كرده اند مسافرت با مترو حداقل در ساعت هاي خلوت در راهروهاي زيرزميني و فارغ از هياهوي شهر چقدر راحت است. اگر روزي،  خطوط مترو تكميل شود و حداقل محورهاي اصلي شمالي- جنوبي و شرقي- غربي تهران را به طور كامل داشته باشيم و تعداد واگن ها كافي باشد، مسلماً بهبود قابل ملاحظه اي در رفت وآمد مردم شهر حاصل مي شود. ترافيك سنگين، مردم تهران را عذاب مي دهد، اما خودروها، نو شده اند و شكل و شمايل شهر را عوض كرده اند. تا جمع آوري خودروهاي فرسوده كه هنوز وعده اش را مي دهند فاصله زيادي داريم. اتوبوس هاي گازسوز شركت واحد هم آمده اند، حالا يك عده هم مي گويند كه آلودگي گاز كمتر از بنزين نيست، اما فكر نمي كنم اين طور باشد.
ساختمان هاي بلند، تهران را پر كرده است. كمتر مي شود دوردست ها را ديد، اما خانه هاي كوچك
۷۵ ، ۸۰ متري به خصوص براي زوج هاي جوان و خانواده هاي كم جمعيت فراوان شده است. آن هم خانه هايي كه نيازهاي اوليه مثل حمام، دستشويي، آشپزخانه و پاركينگ در آنها رعايت شده است.
من هم جزو منتقدان تهران هستم، اما دلم نيامد، تحولات و چيزهاي خوبي هم كه به تهران آمده، ناديده گرفته شود. اينها منحصر به يك يا دو شهردار هم نيست كه حالا به قول فرانسوي ها پروپاگاندي براي فرد خاصي باشد، اما چيزهاي خوب را هم بايد گفت تا بانيان كار خوب تشويق بشوند.
ن- كبريايي

اسكناس هاي كهنه و فرسوده همچنان موضوع بحث، جدل و مناقشات روزانه در تاكسي ها و مغازه هاست. مسافر تاكسي، در وضعيت شتابناك پياده شدن از اين وسيله نقليه، پول خرد را دريافت مي كند و در اولين فرصت، وقتي آنها را مي بيند، متوجه مي شود كه مثلا يك اسكناس كهنه صدتوماني يا دويست توماني، نصيبش شده و يا در واقع روي دستش مانده است. عده اي سعي مي كنند اين اسكناس ها را در صندوق صدقات بيندازند، عده اي هم، راه مي افتند و سراغ بانك ها را مي گيرند تا اسكناس كهنه شان را عوض كنند؛ اما مشكلات مربوط به دعواهاي ميان مسافر و مشتري با راننده تاكسي و مغازه دار، هر روز باعث فرسايش اعصاب طرفين مي شود.
شايد اين معضل بارها در مطبوعات مطرح شده، اما هنوز راه حل نهايي براي برطرف كردن آن ارائه نكرده است. مدتي بحث بر سر اين بود كه بايد براي نگهداري اسكناس فرهنگ سازي شود، حتي بعضي پيام هاي تبليغاتي هم از تلويزيون پخش مي شد. اما حالا از آن پيام ها هم خبري نيست. يا بانك مركزي در يك دوره باني خير شده و كيف هاي مخصوص اسكناس توليد كرده بود و قرار شد كه آن كيف ها با بهاي بسيار نازل در فروشگاه ها عرضه شود تا بعضي ها به جاي قراردادن اسكناس در جيبشان يا در واقع مچاله كردن آنها، اين اسناد بهادار را در كيف بگذارند و اين عادت به مرور در جامعه نهادينه شود. اميدوارم طرح مربوط به فرهنگ سازي براي نگهداري اسكناس و همچنين دسترسي مردم به كيف هاي ساده و مخصوص جا دادن اسكناس، توسط بانك مركزي جمهوري اسلامي نيز به اجرا درآيد تا در سال هاي آينده شاهد بهبود وضعيت كنوني در جابجايي و مبادله اسكناس باشيم.
سميه نافعي