يكشنبه ۷ خرداد ۱۳۸۵
سياست
Front Page

مسئله مهاجرت ايرانيان درگفت وگوبادكترعلي رياض
اين خانه دور است
005409.jpg
دانيال ابوالحسن
نايب رئيس كميسيون اصل نود و رئيس فراكسيون ايرانيان معتقد است براي ورود مهاجران به كشور هيچ مانعي وجود ندارد
* آقاي دكتر، شما به عنوان رئيس فراكسيون ايرانيان در مجلس شوراي اسلامي خبر داريد كه چه تعداد ايراني متخصص در خارج از كشور سكونت دارند؟
آمار وزارت خارجه مي گويد بين دو ميليون و هفتصد هزار تا سه ميليون و دويست هزار ايراني در خارج از كشور سكونت دارند كه از ميان آن ها بيشتر از ۴۶ درصد تحصيلات بالاي ليسانس دارند. به نظرم اين كه آمار اين افراد چند نفر است يا در كجا سكونت دارند، زياد مهم نيست. پيام فراكسيون ايرانيان، اين است كه نمايندگان مجلس، ايرانيان خارج از كشور را فراموش نكرده اند و به حفظ هويت ملي و ديني آن ها فكر مي كنند.
يادم مي آيد در مهر ماه سال ۸۳ كه سفراي ايران به دعوت وزارت  امور خارجه دور هم جمع شده بودند، مقام معظم رهبري هم در جلسه اي به آن ها گفت كه توجه بيشتري به مهاجران داشته باشند.
* مقام معظم رهبري دقيقاً درباره ايرانيان خارج از كشور چه نظري داشتند؟
ايشان فرمودند كه ايرانيان خارج از كشور به واسطه ايراني بودن محترم اند و بايد مورد توجه قرار گيرند. دوم اين كه توجه به آن ها و رسيدگي به مشكلاتشان بايد در اولويت كاري وزارت  امور خارجه به ويژه نمايندگي هاي خارج از كشور باشد.
* پس با اين حساب، همين ها باعث شد كه حدود يك سال قبل، جرقه تشكيل فراكسيوني به نام ايرانيان براي رسيدگي به مشكلات مهاجران در ذهن شما زده شود؟
به هر حال ما به عنوان نماينده مجلس شوراي اسلامي، وكيل همه ايراني ها هستيم و اين، ايراني هاي خارج از كشور را هم شامل مي شود. اين تفكر، اساس اصلي تشكيل فراكسيون ايرانيان بود. دليل ديگري كه باعث تشكيل اين فراكسيون شد، جلوگيري از مهاجرت ايراني هاي ديگر مخصوصا نخبگان جوان بود.
* گويا همزمان با تشكيل اين فراكسيون در مجلس، شورايي هم در دولت آقاي خاتمي براي رسيدگي به مشكلات هموطنان خارج از كشور تشكيل شد. چرا يك دفعه همه به فكر حل مشكلات مهاجران افتادند؟
بله، تشكيل فراكسيون ايرانيان در مجلس تقريبا همزمان شد با شكل گيري شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور در دولت. آن ها حدود دو ماه زودتر از ما با تشكيل شورايي به اين موضوع پرداختند. البته تا زمان تشكيل فراكسيون ما كار زيادي انجام نداده بودند. واقعيت اين است كه ما تا قبل از انجام مطالعات براي تشكيل فراكسيون، اصلا نمي دانستيم چنين شورايي در دولت وجود دارد.
* هميشه بحث فرار مغزها و مهاجرت به عنوان يكي از دغدغه هاي فكري مديران ارشد در سخنراني ها و كنفرانس ها مطرح شده، ولي چرا هيچ كس تا به حال برنامه درست و منسجمي در اين زمينه نداشته است؟
ببينيد، دليل اصلي مهاجرت، اين است كه انسان به طور غريزي تمايل دارد تا به يك افق و جايگاهي كه فكر مي كند بهتر است، برسد. دلايل بهتر بودن هم در افراد مختلف مسلما متفاوت است؛ يكي براي علم، يكي براي ثروت، يكي براي امكانات زندگي و غيره. پس عموماً انسان ها ميل به مهاجرت دارند. از ايران چندين مورد مهاجرت صورت گرفته و حالا مهاجران، سه نسل مختلف را در خارج از كشور ايجاد كرده  اند. مهاجرت هاي اخير، بيشتر مهاجرت هاي علمي بوده است. يعني نخبگان و دانشمندان ما به كشورهاي ديگر مي روند. مثلا الان حدود ۱۸۰ دانشمند ايراني فقط در ناسا فعاليت مي كنند. ولي مهاجرت هاي قبل از انقلاب، اغلب يا براي تحصيل بوده يا كارهاي اقتصادي. قبول دارم كه در مجلس و دولت هاي قبلي، خيلي كار جدي انجام نشده است. ما بيشتر تلاش مي كرديم كه مهاجران را جذب كنيم و حضور فيزيكي آن ها را در داخل داشته باشيم...
* يعني حالا جذب نخبگان ايراني و حضور فيزيكي آن ها در داخل كشور براي شما مهم نيست؟
الان به اين تفكر اعتقاد نداريم. ارتباط در دنياي امروز، آن قدر با روش هاي مختلفي صورت مي گيرد كه حضور فيزيكي، ديگر چندان معنايي ندارد. حفظ هويت ايراني براي ما مهم تر است، چون مي خواهيم اين مهاجران، سفير ما در كشورهاي ديگر شوند و پل ارتباطي ما در زمينه هاي مختلف فكري، اقتصادي و اجتماعي باشند.
قصد داريم تعلقات ريشه دار ملي، مذهبي و ديني را در اين مهاجران تقويت كنيم؛ مخصوصاً در نسل آخري كه مهاجرت كرده اند و جوان هستند. مسلماً آن ها نسبت به سرزمين مادري عاطفه بيشتري دارند.
* به نظر مي رسد حالا كه نمي توانيد نخبگان را جذب كنيد يا مانع از مهاجرت هاي بيشتر شويد، توان خود را روي حفظ هويت ايراني آن ها گذاشته  ايد. فكر نمي كنيد كه اين، قانع شدن به حداقل ها باشد؟
نه. جذب نخبگان و جلوگيري از خروج بيشتر آن ها در اولويت  ما نيست، ولي در مراحل بعدي قرار دارد. مهاجران، ايراني هستند و هيچ منعي براي ورودشان به ايران وجود ندارد، مگر اين كه جرمي مرتكب شده باشند يا مشكل سياسي داشته باشند. از نظر ما اين درست نيست كه بخواهيم مهاجران حتماً از نظر فيزيكي در كشور ما حضور داشته باشند. ما مي خواهيم هويت ديني و ملي آن ها به جايگاهي برسد كه خودشان تمايل به برگشتن داشته باشند.
* اين سياست كه كشورهاي ديگر از استعداد و توانايي دانشمندان جوان ايراني استفاده كنند و ما به فكر حفظ هويت ملي آن ها باشيم، كمي عجيب نيست؟
نمي خواهم بگويم كه تمايلي به حضور مهاجران در كشور نداريم، بلكه برعكس به صورت جدي به اين امر تمايل داريم. ولي اصل ۳۳ قانون اساسي هم مي گويد كه هيچ كس را نمي توان از محل اقامت خود تبعيد كرد يا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع يا به اقامت در محلي مجبور ساخت. ما نمي توانيم آن ها را مجبور كنيم، ولي دوست داريم متخصصان ما كه در خارج از كشور هستند، با برگشتن روي پيشرفت مملكت خودشان تأثير بگذارند.
* ولي قبول داريد كه برعكس ما، كشورهاي ديگر نه تنها دانشمندان خود را حفظ مي كنند، بلكه نخبگان كشورهاي ديگر مثل ايران را هم جذب مي كنند؟ الان بعضي از سفارت خانه ها خيلي سريع به رتبه هاي برتر كنكور در كشور ما ويزا مي دهند.
به هر حال، ما نمي توانيم جرياني را توليد كنيم كه نخبگان و رتبه هاي برتر كنكور نتوانند از كشور خارج شوند.
نمي توانيم در ايران ماندن را به آن ها تحميل كنيم. البته راهكاري براي تحقق اين امر وجود دارد كه همان ايجاد جاذبه است. بايد به دنبال جذب باشيم نه جلوگيري. بايد شرايطي در كشور براي جوانان فراهم كنيم كه نسبت به كشورهاي ديگر بهتر باشد.
* شما گفتيد فراكسيون ايرانيان در مجلس به فكر هموطنان خارج از كشور است. مي شود حالا بگوييد اين كه به فكر هستيد، يعني دقيقا چه كاري انجام مي  دهيد؟
ما در مجلس شأن نظارتي داريم و مصمم هستيم از طريق فراكسيون بر عملكرد شوراي عالي ايرانيان در دولت كه شأن اجرايي دارد، نظارت داشته باشيم. ملاقات هايي با وزير امور خارجه و خيلي هاي ديگر داشته ايم تا اين شورا فعال تر شود. ما اعلام كرده ايم كه مجلس روند برطرف شدن مشكلات مهاجران را تعقيب مي كند و آمادگي همه نوع همكاري را با آن ها داريم. از طرفي بعضي مواقع رسيدگي و رفع مشكلات مهاجران نياز به قانون دارد كه كار ماست. البته بايد اول مشكلات و خواسته ها را پيدا و دسته بندي كنيم، سپس ببينيم كدام نياز به قانون دارد و كدام با يك تدبير دولتي حل مي شود. پس ما سه كار اساسي را انجام داده ايم. يكي اين كه تفكر توجه به ايرانيان خارج از كشور را در مجلس به صورت فراكسيون سامان داده  ايم، دوم اين كه بر عملكرد شوراي عالي ايرانيان در دولت نظارت داريم و سوم اين كه اعلام آمادگي كرده  ايم كه نيازهاي قانوني اين مسأله را برطرف كنيم.
005391.jpg
«نمي شود آن ها را ناديده گرفت و از كنارشان به راحتي گذشت.» اين اولين جمله اي است كه دكتر علي رياض، نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي و رئيس فراكسيون ايرانيان مي گويد تا سياست هفتمين ساكنان خانه ملت را در مقابل هموطنان خارج از كشور مشخص كند. خودش مي گويد اساساً تشكيل فراكسيون به نام ايرانيان كه حالا مرز يك سالگي را رد كرده است هم براي رسيدگي به وضعيت آن ها بوده؛ همان هايي كه به دلايل مختلف، زندگي در لنگه ديگر دنيا را به سكونت در كشور مادري خود برگزيدند.
خبر تشكيل فراكسيون ايرانيان در مجلس، درست در هياهوي انتخابات رياست جمهوري منتشر شد. خيلي ها كه قرابت سياسي با تشكيل دهندگان آن نداشتند، اين حركت را يك تبليغ انتخاباتي دانستند. ولي همين كه دكتر رياض مي پذيرد به سؤالات و ابهامات ما درباره مهاجران پاسخ دهد، نشان مي دهد كه واقعاً دغدغه كهنه آن ها براي پيگيري مشكلات ايرانيان مقيم خارج، كمي رنگ جديت به خود گرفته است. به هر حال، مهاجران پاره هاي جدا افتاده اي هستند كه بايد براي پيونددادن آن ها با سرزمين مادري شان فكري كرد. اما هنوز هم معضلات دست و پاگيري مثل ضعيف بودن قوانين مدني، اين پيوند را سست تر مي كند.اين مطلب برگرفته ازهفته نامه «همشهري جوان »است.

* مشكلات اساسي اين مهاجران چه چيزهايي است كه دولت و مجلس با هم تصميم گرفته اند آن ها را حل كنند؟
مشكلات توسط ما طبقه بندي شده است. يك سري از آن ها مربوط به خود سفارتخانه ها و كنسولگري ها مي شود. يكي از ايرانيان خارج از كشور، چند وقت پيش به من گفت كه براي تغيير عكس شناسنامه و صدور يك گواهي در سفارتخانه اي از او ۵۰ دلار خواسته بودند. البته فكر مي كنيم كه در دولت نهم، آقاي دكتر متكي دستور دادند اكثر اين موارد حذف شود. علاوه بر اين، مهاجران براي ثبت ازدواج ها مشكل دارند. براي صدور گواهينامه معمولا به معضل برمي  خورند. بعضي  ها قبل از انقلاب از كشور خارج شده اند، اما خروج آن ها به صورت رسمي نبوده است و حالا كه مي خواهند به كشور بازگردند، با مشكل مواجه اند و نگران جريمه هستند. حتي بعضي ها براي نام گذاري بچه  هايشان هم دچار مشكل شده اند. البته اصلي ترين مشكل مهاجران به قانون تابعيت مربوط مي شود. اگر كسي تابعيت يك كشور ديگر را بگيرد، براساس قانون مدني مجرم است. بنابراين، آن ها از تردد به ايران مي  ترسند، چون از اين قانون اطلاع دارند. يعني براي تابعيت، عقوبتي در نظر گرفته ايم كه مانع تردد مهاجران شده و حتي از نظر اقتصادي هم ضربه هايي به ما وارد مي كند.
* پس به نظر مي رسد كه در قوانين هم دچار ضعف هستيم و همين مانع جذب نخبگان ايراني به داخل شده است.
بله، ولي ما در مجلس براي آن راهكار داشته ايم. نمايندگان اين عقوبت تابعيت خارجي را تبديل به يك جريمه ۵۰ هزار توماني كرده  اند. چون تفكر ما حمايت از مهاجران است. پس بايد قانون را به نفع آن ها اصلاح كنيم. بحث نظام وظيفه يا طرح پزشكان براي گرفتن مجوز هم وجود دارد كه بايد راهكاري براي آن پيدا كرد. مسؤولان وزارت دادگستري، در شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور عضو هستند و اگر ضعف قانون مدني وجود دارد، بايد ساز و كار تغيير و اصلاح قانون را فراهم كنند. به هر حال اگر دولت به جايي رسيد كه نياز به قانون داشت، ما در مجلس كاملا آماده  ايم. تا آن جايي كه خبر دارم، منعي براي ورود كسي كه جرمي مرتكب نشده وجود ندارد.
* پس ترس مهاجران براي ورود به كشور از كجا ناشي مي  شود؟
مبناي اين ترس واقعا در داخل كشور نيست. بعضي ها فكر مي كنند كه ما حتي ليست سياه داريم، ولي واقعا چنين چيزي وجود ندارد. ۹۹ درصد ايرانيان خارج از كشور براي كارهاي مجاز از كشور خارج شده اند و الان هم هيچ مشكلي براي ورود آن ها وجود ندارد. البته ممكن است يك درصد آن ها هم درگير مسائل سياسي باشند. الان هم خيلي ها از اين قضيه آگاهي دارند و خيلي راحت به ايران رفت و آمد مي كنند.
* گاهي وقت ها برخوردهايي در گذشته نسبت به ايراني هاي خارج از كشور داشته  ايم كه نوعي تبليغ منفي را به آن ها انتقال داده است. فكر نمي كنيد همان برخوردها موجب اين ترس شده است؟
من همين جا مي گويم كسي كه محكوميت جزايي يا مسأله سياسي نداشته باشد، مي تواند به راحتي در ايران تردد كند. قول مي دهم كه اگر خلاف اين حرف اتفاق افتاد، ما در فراكسيون به طور جدي آن را پيگيري كنيم.
* تكليف فرزندان نسل اولي كه مهاجرت كرده اند و حالا به سن جواني رسيده اند چيست؟
اگر شناسنامه گرفته باشند، ايراني محسوب مي شوند و ترددشان به ايران هيچ مشكلي ندارد. البته بعضي از آن ها مسلما مشكل سربازي دارند. ما نمي توانيم بين جوانان ايراني داخل و خارج از اين نظر فرق بگذاريم، ولي سعي مان اين است كه راه ها را براي ورود آن ها به داخل هموار كنيم. مثلا براي مشكل سربازي، يك راهكار اين است كه ضمانت پنج ميليوني برايشان در نظر گرفته ايم.
* آقاي دكتر، شما هميشه در مجلس روي مسائل اجتماعي تأكيد خاصي داشته  ايد، فكر مي كنيد چرا جوانان ما به فكر مهاجرت هستند؟
به عنوان يك طبيب مي گويم كه اين يك تب زودگذر است. تب خارج شدن هم در ميان جوانان مقطعي خواهد بود...
* پس به نظر شما مشكلاتي كه پيش  روي جوانان ايراني وجود دارد، هيچ تأثيري در اين قضيه ندارد؟
اين مشكلات را قبول دارم. بايد فضاي كسب علم براي جوانان مهيا باشد. معني ندارد كه جواني پشت كنكور بماند. از نظر كاري هم بايد شرايط اشتغال جوانان فراهم شود. واقعا اگر اين معضلات برطرف شود، هيچ جايي مثل سرزمين مادري نمي شود.

نگاه امروز
راز سرزمين من

عباس لقماني
داستان مهاجرت ايرانيان به خارج از ايران، داستاني قديمي است. نخستين گروه ايرانيان مهاجر آنگونه كه تاريخ آن را ثبت كرده است، ايرانياني بودند كه پس از هجوم اعراب به ايران به هند رفتند.
امروز پس از هزار و چهارصد سال، آنان هنوز خود را ايراني مي دانند، اسامي ايراني دارند و هرچند با جان و دل به وطن دومشان هند وفادارند ولي ريشه هاي كهن خود را از ياد نبرده اند. پس از اسلام نيز ايرانيان مسلمان حتي تا چين بار سفر بستند و تجار مسلمان ايراني بودند كه تمام جزاير و مناطق اقيانوس هند تا درياي چين را با جوهره ناب اسلام آشنا كردند. نخستين دريانوردان پرتغالي كه عازم هند بودند، در سر راه خود در شرق آفريقا با ايرانيان مهاجري روبرو شدند كه در زنگبار اقامت داشتند و آنان كه بازماندگان شاهزادگاني از فارس بودند در تانزانياي كنوني تمدني را پايه ريزي كرده بودند كه در شرق آفريقا بي همتا بود. حزب شيرازي نخستين حزبي بود كه استقلال تانزانيا را پايه ريزي كرد و در زمان نيرره اين حزب با ائتلاف با چند حزب ديگر حزب حاكم پس از استقلال تانزانيا شد.
در اين سرزمين چه رازي نهفته است كه فرزندانش حتي اگر آن را نديده باشند دل در گروي آن دارند؟
پاسخ اين پرسش را هنگامي مي توان يافت كه از آن دور بود. راز سربه مهري كه گشودن  آن فقط در دل است.
در جهاني كه مرزها خاصيت پيشين خود را از دست داده اند و فقط به خطوطي در نقشه تبديل شده است، حتي نسل سوم و چهارم ايرانيان خارج از كشور نيز هنوز دل در گروي ايران دارند و در آرزوي بازگشت به ميهن هستند. فراهم آوردن امكان بازگشت آنان اما معمايي پيچيده است كه همه سعي در گشودن راز آن دارند ولي به نظر مي رسد هنوز اين معما لاينحل باقي مانده است. ايران به همه فرزندان خود تعلق دارد و به نظر مي رسد كه در سالهاي اخير گشايشي در اين مورد حاصل شده است. آنان كه جلاي وطن كرده اند نيز به سهم خود بايد گامهايي را بردارند. مهاجرت ايرانيان ممكن است كه آنان را از خاك خود دور كرده باشد ولي آنان كه هنوز دل در گروي اين خاك دارند بايد در شادي و غم كساني كه سالها در آن ساكن بوده اند نيز شريك باشند.
سهم آنان همانند سهم همه ايرانيان است و اگر ايراني در ميهن ،تحصيلكرده اي در ميان كوير و يا در دشتهاي پربرف و كوه هاي سربه فلك كشيده درد دل هموطن خود را درد خود مي داند، دليلي ندارد آناني كه بازمي گردند نيز چنين راهي را انتخاب نكنند. اگر دل براي وطن مي تپد، پس بايد پذيرفت كه همه جاي ايران سراي من است و فقط آرامش و اطمينان در شهرهاي بزرگ ايران مدنظر نيست.
هنگامي كه ايراني خارج از كشور به اين باور برسد، آغوش ميهن به روي آنان گشوده است و سايه غم دوري از ميهن نيز از زندگي آنان برخواهد تافت.

|  ادبيات  |   انديشه  |   سياست  |   شهرآرا  |   ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |