شيعه عرفاني حكمت
اديان وگوي گفت انداز چشم
بودايي فلسفي مكاتب در جستاري
شيعه عرفاني حكمت
ملاصدرا2 جهاني همايش برگزاري انگيزه به
يادبودي اثر كه ملاصدرا مصنفات "كربن" پرفسور بهقول*
تلاقي نوعي مظهر است ، صفويان عهد در ايران حيات تجديد
و ، ابنعربي الهي ، حكمت سهروردي اشراق و سينا ابن مشرب
ملاصدرا چه اگر وصف اين با.ميباشد شيعه عرفاني حكمت
و نگراني و وجود ماوراءالطبيعه ولي است ، اشراقي حكيمي
تشخصي بسيار خصلت وي تلفيقي بنظر كه را وجود اضطراب
است كرده سهروردي جواهر ماوراءالطبيعه جانشين ميدهد
كنگره با همزمان كه نوشتار اين نخست بخش در :جستارگشايي
چاپ به ميشود ، برگزار تهران در كه صدرالمتالهين جهاني
سير از موجز بسيار پيشينهاي ارائه ضمن نويسنده رسيد ،
ايراني عرفان با آن آميختن در نيز و يونان از فلسفه تطور
از پيش اديان قدمت در تعمق به خوانندگان توجهدادن نيز و
و اسلام مبين دين ظهور آسيايي ، اديان از تعدادي و اسلام
نحلهاي ايجاد در نو طليعهاي را كريم قرآن آيات نيز
.دانست فلسفي و فكري
ابنسينا چون فيلسوفاني درگذشت از پس كه خوانديم همچنين
به شاخصي فيلسوف و متفكر اشراق ، ايران شيخ فارابيو و
اشراق مشاءو مكتب دو بين كه ملاصدرا زمان تا نديد خود
.كرد ايجاد دقيق و ظريف تركيبي
و اسلامي فلسفه در ملاصدرا جايگاه به نويسنده ادامه در
ادامه پرداخت ، كلام و فلسفه دنياي بزرگمرد اين رسالت نيز
.ميگيريم پي هم با را گفتار
معارف گروه
ملاصدرا ، داماد و شارح شاگرد ، لاهيجي ، عبدالرزاق آخوند
مرادخود ، و استاد از تاسي به ،"مراد گوهر" سان كم اثر در
يا و -شهودي و استدلالي حكمت ديگر عبارت به و وعقل عشق
همسو خويش ، جهانشناختي معرفت كليات در را -عرفان و فلسفه
مكاشفات" درباره مفصل بحثي از پس وي.است نموده همدل و
نتيجه صوفي براي "نظر طريقه استكمال" لزوم و "علميه
:كه ميگيرد
از كه است چيزي همان ميشود ، روشن كشف طريق از آنچه"
محصول ميان كه تفاوتي تنها ميگردد معلوم نيز برهان طريق
به كشف محصول كه است اين است موجود برهان نتيجه و كشف
ممكن و ميباشد برهان نتيجه از شفافتر و روشنتر مراتب
طريق از گردد معلوم برهان راه از كه آن از پيش چيزي است
آن صحت به حكم برهان ، اقامه بدون ولي آيد بهدست كشف
برهان مقتضاي نقيض كه چيزي ترتيب اين به.نمود نميتوان
آن مدعي كه كسي و نيست جايز آن درباره كشف ادعاي است ،
(14)".بود خواهد تكذب سزاوار گردد
ومعرفت شهودي ، معرفت مرتبه لاهيجي نظر از كه پيداست
نظم به را مفهوم همين غزلي در فياض.است يكسان استدلالي
:است كشيده
نبود عجب باشم اگر عقل پير و عشق مريد
(15)ارشادم آبروي و استرشاد راه خاك كه
حكماي همه و فياض شد ، گفته نيز پيشتر كه آنگونه چه گر
معرفت سود به را خود جهانشناختي مباني كفه غزل ، در شاعر ،
برهان و استدلال به وحتي نمودهاند يكسويه و سنگين شهودي
:چون مضاميني.تاختهاند نيز عقلي
آغازد دعوي عشق كجا هر-
نيست قياسي و حجت را عقل
آيينه كه علم به مبين -راييست خود فريب دام كه زعقل مگو
با عقل كه -معلوم شد دوست كوي محرمي زلاف / آراييست خود
سوداييست هنوز تمكين همه
عاشقي زعلم درسي تا فياض خواندهاي-
(16)ديدهام ملزم تو پيش بارها را كل عقل
تداعيگر است ، آمده فياض غزلهاي در بارها و بارها كه
خواجو ، ;عراقي عطار ، انديشه و شعر در عقل و عشق تقابل
هر از آنها بيان طبيعي درحالت و است ، ... و مولوي حافظ ،
.دارد استبعاد- آن اصولي و خاص مفهوم به -فيلسوفي و حكيم
محمود شيخ ملاصدرا ، و عربي ابن فاصل حد عرفاي ميان از
.ميداند حقيقت به رسيدن راه دو را شور و استدلال شبستري ،
اما نيست ، مخالف راست استدلال با چه اگر گلشنراز ، صاحب
معتقد باشد ، ظن و شبهه از فارغ كه يقيني ، برهان نوعي به
:است
يقيني زبرهان يا زجذبه
يقيني ايمان به بايد رهي
همان شناسايي و برترينمعرفت شبستري نظر از وجود اين با
شناسايي در و راز گلشن شهودي بينش در.است شهودي ادراك
:حقيقي
سلوك كمااينكه ، است ، واحد شناختني ، و شناسنده شناسايي ، "
طوري البته شبستري شهودي ادراك.است يكي سالك و سير و
:است برتر البته يقيني ، برهان بر و عقل وراي است
انسان دارد طوري عقل وراي
(17)پنهان اسرار بدان بشناسد كه
عارفي مقام در -عربي ابن محيالدين اكبر شيخ نظر از
شهود و كشف عرفاني وجود وحدت مكتب بنيانگذار و عيار تمام
معرفت حقيقي راه يگانه ;تعقل و علم بيواسطه و تنهايي به
و اعتبار و فتوح اهل و اراده صاحبان كه الله اهل":است
مصيب هميشه كه محققند علم صاحب و صدق اهل شهوداند ، و كشف
علم به وصول مقام در كه كسي است ، شبهه و شك از عاري و
از مييازد ، دست فكر به و ميخواهد كمك انديشه از الهي
و احوال از و بيخبر معارفشان و علوم از.نيست طايفه اين
مصيب گاهي كه نيست محقق نيز علمش.است بيبهره اذواقشان
فكر صاحب كه نيست مطلق نيز ارادهاش.مخطي گاهي و است
جايز آن در نظر و فكر كه كند اراده است سزاوار امري فقط
ناممكن شهود و كشف طريق از هم آن به نيل و نباشد روا و
پيدا موردي و امري ما عقيده به كه آنجا از اما.نمايد
لذا نباشد ممكن شهود و كشف طريق از آن معرفت كه نميشود
فكر كه چرا ميدانيم ناروا را نظر و فكر كلي طور به ما
حجاب و پرده آن به اشتغال و اشتباه و تلبيس موجب
(18)".است
را ، خداوند معرفت علم رازي ، فخر به نامهاي در عربي ابن
آنرا حصول و خوانده شود خردمند ذات تكامل موجب كه دانشي
دانسته ميسور شهود و كشف ياري به و خداوندي عنايت با
(19).است
"متعاليه حكمت" اساس و اصول شيرازي صدرالدين.بعد اما
اثبات و شناخت خدمت در كه معرفتي مايه و پايه بر را خود
بنياد بالفعل ذات به قائم حقيقي واجب بسيط واحد وجود
و اثبات در عقلي برهان و استدلال چند هر.است نهاده
به اساسي نقشي صدرا متعاليه حكمت مباني و اركان تثبيت
تحمل از بعد شهود و كشف" او نظر از ولي دارد ، عهده
.است ديگري چيز "اسرار به وقوف در شاقه رياضات
الشواهدالربوبيه در معرفت
-خود تحليلي ويژه شيوه و سبك رسالت ، براساس صدرالمتالهين
ختم وجود به و آغاز وجود از را امور همه "معمولا كه
همين شناخت خدمت در نيز را شهود و كشف و معرفت -مينمايد
از اول ، شاهد نهم ، اشراق در صدرا است ، داده قرار امر
نظريه به كه اشكالاتي محور حول را خود مبحث اول ، مشهد
متمركز آوردهاند ، وارد "خارج در وجود تحقيق و اصالت"
شيخ عقيده از شگفتي اظهار و انتقاد ضمن و نموده
انتهاي و ابتدا در كه -سهروردي شهابالدين عظيمالشان
اعتباري امري را وجود شده تناقض دچار التلويحات كتاب
:است فرموده -دانسته
ميسر و حاصل وجود حقيقت و كنه معرفت كه دانست بايد"
است شده گفته بدينجهت و شهود و كشف بوسيله مگر نميگردد
نيز وجود به معرفت و علم نيست شهود و كشف را آنكه:كه
(20)".نيست
"الجاهليه كسرالاصنام" كتاب دوم مقاله از سوم فصل در صدرا
اينكه و مكاشفه علوم برتري اثبات در" عنوان تحت مبحثي
نموده مطرح ،"است متعال خداوند معرفت علوم آن اشرف و اجل
و طريقت طي و سلوك و سير و شرعي اعمال اصلاح فائده و
و تبارك خداوند افعال و صفات و ذات كشف" را دل تنوير
:فرمايد ادامه در صدرا.است دانسته "تعالي
شريعت ، و حكما استادان عرف در تعالي حق انكشاف اين"
به قديم يونانيهاي عرف در و شده ناميده ربوي معرفت
معرفت عرفا را انكشاف آن.است گرديده موسوم اثولوجيا
اشرف و مكاشفه علوم ، رفيعترين پس..نمودهاند موسوم
غايت معرفت اين و.است تعالي و تبارك خداوند معرفت آنها
بلكه.ميشود نائل آن به شخص كه است حقيقي سعادت و ذاتي
ولي است مكاشفه علوم همان حقيقي ، خير و سعادت عين امر آن
كرد ، نخواهد درك دنياست در كه مادام شخص را سعادت آن
نيل براي علوم ساير و نمود خواهد درك آخرت در آنرا بلكه
(21)".ميگيرند قرار توجه مورد و مراد مكاشفه علوم به
"عينا بلكه حركت ، و سلوك غايت معرفت صدرالمتالهين بنظر
نظر از معرفت همچنين.است غايت و فاعل و نهايت و مبدا
و ظهور.است آخر عيان و شهود جهت از و اول ايمان و علم
و حركت افزايش بالطبع و شديد شوق ايجاد سبب معرفت شدت
شود قويتر تقويت شوق چقدر هر و بود خواهد مجاهدت و سلوك
آن آخر به دائره اول و بيشتر معرفت روشني و كشف جنبه
مقصود كه معروف جز معرفت ، و عارف ميان و شد خواهد متصل
باطن و آخر عين اول بدينسان و.ماند نخواهد باقي است ،
براي و ميشود منحصر معبود و موجود در وجود و ظاهر عين
اثبات موجب كه گمراهكنندهاي و باطل خيالهاي نابودي
وجود حكم شهود است ، متعال حق واجب در دوئيت و كثرت
:است بدينقرار صدرالمتالهين عبارت عين مييابد ،
الاالمعرفه الحركتليست و غايتالسلوك ان علي"
الاول فهو الغايه ، و الفاعل و النهايه ، و بعينهاالمبدا
فكلماالشتدت "عيانا و "شهودا والاخر "ايمانا و علما
دادت از و قوه و حده الشتدالشوق"ظهورا و جلاء المعرفه
كلما و "اجتهادا و "سعيا السلوك و بازائهاالحركه
و "وضوحا "كشفا المعرفه الحركه ، كملت ازدادت و قويالشوق
فيالبين يبق لم و باخرها اولالدائره يتصل ان هكذاالي
غيرالمشتاقاليه ، شوق و مشتاق و المعرفتغيرالمعروف و عارف
الاول فصارالمقصود اليه المسلوك سوي سلوك و سالك و
وانحصرالوجود ;عينالظاهر الباطن و عينالاخر ،
الواقع في عليه لما طابقالشهود و والمعبود فيالموجود
المضل الوهم ساوس و لازاله حكمالوجود
والاثنبيه لاثباتالكثيره والخيالالضالالوجب
(22)"الحقالمتعال فيالمواجب
عقايد و رازي فخر به عربي ابن نامه از آنچنانكه باري
از واحدي درك كبير ، عالم دو اين پيداست ، صدرالمتالهين ،
كه گفت توان سبب بدين هم و داشتهاند خداوند معرفت علم
ابن با متعاليه ، حكمت اصولي مباني از يكي تبيين در صدرا
ملاصدرا آخوند كه توفير ، اين با.است همساز و هنباز عربي
مورد دليل نارسايي بواسطه كه را اشراق قواعد از بسياري"
و عارف.نمود مستندالبيان بود ، گرفته قرار فن اهل اعراض
سراغ بايد حكمت اين در را شهودي و كشفي قواعد متذوق ، اصل
اين در را كلامي مشكلات عرفان و حكمت مخالف متكلم و كند ،
شرع ، ظواهر و نصوص مطابق و اوهام شوايب از عاري فلسفه
مسايل در و تفسير و حديث در وي.نمايد جو و جست بايد
بايزيد سلوك ، در انغمار و ربوبيات در توغل و كشفي و ذوقي
ذوقي حكمت در و الهي حكماي مشاءصدر حكمت در و خود عصر
(23)".ميباشد اشراقي حكماي افضل
يادبودي اثر كه ملاصدرا مصنفات "كربن" پرفسور بهقول
تلاقي نوعي مظهر است ، صفويان عهد در ايران حيات تجديد
و ابنعربي الهي حكمت سهروردي اشراق و سينا ابن مشرب
ملاصدرا چه اگر وصف اين با.ميباشد شيعه عرفاني حكمت
و نگراني و وجود ماوراءالطبيعه ولي است ، اشراقي حكيمي
تشخصي بسيار خصلت وي تلفيقي بنظر كه را وجود اضطراب
(24).است كرده سهروردي جواهر ماوراءالطبيعه جانشين ميدهد
صدرايي معرفت ريشههاي و زمينهها
گرفته سرچشمه كجا از حيرتانگيز چنين توفيقي رموز اينكه
منابع و تابيده صدرا قلب به چگونه غيبي الهام شوارق و
بالندگي منشا و -باطني و ظاهري علوم از -وي ، مطالعاتي
رسالهاي محتاج خود -است بوده چه متعاليه ، حكمت اقيانوس
-است بيرون ما سخن حوصله از و -است مستقل بحثي و مبسوط
چند وي ، گفتههاي از تاسي به صدراشناسان ، همه اين با
:جمله از برشمردهاند ، او شگفتانگيز موفقيت در را مقوله
حكماي افكار و آثار در دقيق تحقيق و بررسي و مطالعه -الف
فيثاغورث ، نوافلاطونيان ، ارسطو ، فلسفه از اعم يونان ،
افلاطون ، نظريه از مثل مسئله در بهويژه صدرا انباذقلس
متعاليه حكمت اساسي اصول تدوين در اما است ، بهرهبرده
.است نبوده يونان حكماي اكابر از يك هيچ تاثير تحت
و مشاء از اعم اسلامي فلسفه زعماي برجسته كتب در تفحص -ب
آخوند دانشوران ، و متكلمان ، آثار در تعمق و اشراق
به بوعلي انديشههاي اعظم بخش با مخالفت عليرغم ملاصدرا
آراي و نظريهها در و است داشته مبذول خاصي توجه وي آثار
ديگر سوي از.است نموده تامل خواجهنصير و فارابي و كندي
اشراق ، شيخ انديشه بخصوص فارس ، فلسفه و اشراقي حكمت
شيخ انديشه شعاع از و بوده صدرا نظر مطمح هميشه
ما ، بزرگوار آخوند همچنين.است برده كافي فيض عظيمالشان
چون متكلماني ايرادهاي و انتقادها كنار از هيچگاه
بيتفاوت...و جويني اشعري ، باقلاني ، غزالي ، فخررازي ،
استاد دو بويژه صدرا ، اساتيد اينها بر علاوهاست نگذشته
او افكار بالندگي و رشد در شيخبهايي و ميرداماد ارجمندش
.داشتهاند مهمي نقش
چون عظامي عرفاي به صدرالمتالهين ارادت و عنايت -ج
محمد جلالالدين و قونوي ، صدرالدين عربي ، ابن محيالدين
صدرا.است ذوقي مسائل حل در او دستگير...و مسلم بلخي ،
در تحقيق مقام در بوده ، شايق عرفا افكار به اينكه ضمن
خاص استدلال ياري به را ايشان انديشههاي ربوبي مباحث
در را عرفاني مباحث ديگر عبارت به و بخشيده تعالي خود
.است فرموده تقرير متعاليه حكمت مقوله
تامل و غور در را صدرا توفيق اصلي رمز بيگمان..اما -د
وقوف و ائمه ، ماثور كلمات ;نبوي احاديث دقايق و اسرار در
سراغ بايد قرآني آيات در نهفته لطيف و دقيق معاني بر
غامض مسائل تبيين و تحليل در ما عظيمالشان آخوند.گرفت
و اخبار و احاديث و آيات باطن و شريعت بطن از فلسفي ،
به اشتغال نتيجه در و است جسته ياري وحي از مستنبط نكات
به تعالي ، حق لطف و ازلي عنايت بواسطه و شاقه ، رياضات
ورزيده همت "متعاليه حكمت" تقرير به و شده متصل فعال عقل
.است
آثار ;ديگر ناگفته اسباب و دلايل به و اعتبار بدين هم و
حكيمان از اماميه شيعه ديدگاه از صدرالمتالهين ، افكار و
انديشههاي -"مثلا -كه چرا است ، برتر و ارزشمندتر ديگر
است ، يونان حكماي آراي برمبناي توجهي قابل حدود تا بوعلي
تاثيرپذيري سبب به نيز اشراق شيخ گفتههاي و مقولات و
هيچگاه شرع ، ظاهر با مخالفت و مزدايي فكري جريان از شگرف
با ملاصدرا آنكه حال است ، نيفتاده دين بزرگان نظر مقبول
فلسفي معضلات عميق درك و حال و گذشته از كافي شناخت
هر در تا كوشيد" و آمد نائل مهم سخت كاري به خود ، زمانه
قرآن آيههاي بر را خود اشتراكات و واردات مقامي و مورد
انطباق شيعه پيشروان و اسلام پيامبر به منسوب گفتارهاي و
دين بينونت به راه اين از و نمايد استشهاد بدانها و دهد
اسلامي تمدن تاريخ درازاي در بلند داستاني كه حكمت و
(25)".بخشد پايان دارد
صدرايي معرفت و متعاليه حكمت توشيهيكوايزوتسو ، پروفسور
با تلفيق در خود به قائم عرفاني مستحكم نظام نوعي را
در ارسطو وضع با را ملاصدرا جايگاه و دانسته مدرسي فلسفه
فكر اوليه اعصار در ابنسينا موقعيت و يوناني فلسفه
نيز صدرالمتالهين وي نظر به.است كرده مقايسه اسلامي
تجربه ميان متقابل ارتباط ايجاد به ملزم اشراق شيخ بسان
ملاصدرا شخصي تجربه در.است بوده منطقي تفكر و عرفاني
ناگهاني اشراقي تحقق بوسيله فلسفه و عرفان تلاقي نقطه
.است يافته انجام عقل خود و معقول و عاقل نهايي وحدت
حقيقت ميتوان روحاني حال و وضع چنين در تنها زيرا
و مقابل و هست "واقعا چنانكه را اشياء مابعدالطبيعي
شهود ميآيد ، نظر به "معمولا كه است طريقهاي مخالف
(26)"...كرد
ملاصدرا مهم اثر چند به اشاره
عربي زبان به صدرالمتالهين آثار همه ;اصل سه رساله جز به
فيالاسفار الحكمتالمتعاليه:جمله از ;است شده نوشته
;الحكمتالعرشيه ;الربوبيه الشواهد ;الاربعه العقليه
;المعاد و المبدا ;الالهيه المظاهر ;القلبيه الواردات
;تصديق و تصور رساله ;بالوجود الماهيه اتصاف ;المشاعر
;ابهري اثيرالدين هدايه الهي و طبيعي قسمت بر شرح
;الجاهليه اصنام كسر ;الكونين طرح ;القدسيه المسائل
طريق معرفه في العارفين اكسير ;المعقول و العاقل اتحاد
الاشراق حكمه شرح بر حاشيه ;العالم حدوث ;اليقين و الحق
بر حاشيه ;عويصه مسائل عن اجوبه ;شيرازي قطبالدين
...شفا الهيات
تن و وجود همه ربوبيه شواهد و اربعه ، اسفار عظيم اثر دو
و است برگرفته در را صدرالمتالهين متعاليه حكمت جان و
شامل تنها نه كامل و بينظير مجموعه دو اين فيالواقع
تفحص و غور و رياضات و مطالعات حاصل و صدرا افكار همه
فشرده و اسلامي ، عرفان و حكمت فلسفه ، چكيده بلكه اوست ،
فيلسوفان ، ورزي انديشه شكوفايي و حركت و تلاش قرن هشت
.است مسلمان عارفان و حكيمان
دارد ادامه
:پينوشتها
ص.بيتا تهران ، چاپ مراد ، گوهر عبدالرزاق ، لاهيجي ، -14
لاهيجي ، فياض بزرگداشت كنگره از پس گرانقدر كتاب اين) 16
و تصحيح -لاهيجان جمعه امام -قرباني زينالعابدين توسط
(است شده چاپ
اهتمام به لاهيجي ، فياض اشعار ديوان -فياض ، لاهيجي ، -15
(غزل 525) -فرهنگي علمي ، تهران ، اول ، چاپ پريشانزاده ، .
و 596 /غزلهاي 183 پيشين ، -16
محمد شيخ راز برگلشن موحد صمد مقدمه:به بنگريد -17
ص 20 شبستري ،
برجسته چهره عربي ابن محييالدين -محسن ، جهانگيري ، -18
تهران ، 1361 دانشگاه تهران ، اسلامي ، عرفان
نامه درباره تحقيق و بررسي -تقي ، تفضلي ، -19
بررسيها ، و مقالات فخررازي ، امام به عربي ابن محييالدين
دفتر
و ترجمه -جواد ، مصلح -ص 20155 -سال 1353 19-20
مترجم مقدمه 19-ص 18 الربوبيه ، تفسيرالشواهد
اول ، چاپ الجاهليه ، اصنام كسر ترجمه محسن ، شفايي ، -21
مترجم ، 1364 تهران ،
ص 148 پيشين ، -22
الحكمتالمتعاليه -شيرازي محمد صدرالدين به ، بنگريد -23
بيروت ، الثالثه ، الطبعه -الاربعه ، العقليه فيالاسفار
ص 325 ج 1 ، العربي ، 1981 ، 9 التراث داراحياء
97-ص 96 مقدمه پيشين ، سيدجلالالدين ، آشتياني ، -24
روز در انسان كالبد) ملكوت ارض -هنري ، كربن -25
ترجمه ،(شيعي ايران تا مزدايي ايران از رستاخيز
مطالعه ايراني مركز تهران ، اول ، چاپ دهشيري ، ضياءالدين
صدرا به مربوط بخش -فرهنگها ، 1358
پيشين ايران ، در ادبيات تاريخ ذبيحالله صفا ، -26
اديان وگوي گفت انداز چشم
و مسيحيت اسلام ، " بينالمللي همايش از گزارشي
3"سياسي جهان در دينداري - يهوديت
برخي كه سمينار در حاضر استادان از يكي اسپوزيتو ، جان
ازجمله) غرب و اسلام با رابطه در وي مطالعات و پژوهشها
،(است شده ترجمه اسعدي دكتر مرحوم توسط كه جالب مقالهاي
افتتاحيه ، سخنراني در نيز ميباشد شده شناخته ايران در
سرفصلهاي و موضوعات ذكر با او.پرداخت مهمي مسائل طرح به
آنها ، پيروان و اديان با رابطه در اساسي مباحث و معضلات
ازجمله جهان ، از بخشهايي در ناسيوناليسم و نژادگرايي رشد
.داد قرار انتقاد مورد را...و بالكان اسرائيل ، لبنان ،
چشمگير نفوذ حتي و مسلمانان جمعيتهاي رشد به اسپوزيتو
درباره ميتوان اكنون:گفت و كرد اشاره غرب در ايشان
نقشي اسلام پس.گفت سخن هم غربي جمعيتهاي شدن اسلامي
و سياست با آن رابطه و دين به نسبت نگرش كيفيت در كليدي
.خواهدكرد ايفا انسانها حيات مهم جنبههاي و مسائل
درك به ميبايد اسلام ، ازجمله دينها ، شدن جهانشمول
عدالت تحقق راههاي ميبايد اديان.بينجامد انسانها بيشتر
تساهل و صلح خود تعاملات با و بياموزند خود پيروان به را
.آورند بهارمغان را معنويت ارتقاي و
مطرح جدي مباحثي به ورود امكان چشماندازها ، اين با
جهاني وگوي گفت مركز مشاوران از اسپوزيتوكه.گرديد
اين در را همايشهايي چنين برگزاري علت هست ، نيز اديان
تمدنهاي ميان ارتباط در آن ويژه بهنقش جزيره ،
قاره سه اتصال در آن ژئوپوليتيك جايگاه و مديترانهاي
كه پرسش بهاين پاسخ در ويدانست آسيا و اروپا آفريقا ،
تئوري ارائه به توجه با كه دارد وجود امكان اين آيا
شهره اقداماتي چنين به جهاني سطح در ما ،"تمدنها گفتگوي"
جهان سراسر مردمان براي را گفتگو و صلح پيام و شويم
.دارد داخلي خواست به بستگي اين":گفت آوريم؟ بهارمغان
جهاني پيشنهادي محترم ، جمهوري رياست كه هنگامي بههرحال ،
است ، شده روبهرو همهجانبه استقبال با كه كرده ارائه
استانداردي در نيز آن مقدمات و امكانات ابزارها ، بايد
اما هستند ، سمبليك گرچه همايشها اين.گردد فراهم جهاني
آشنايي بر علاوه و دربردارند نيز مهمي علمي نتايج
ايران ، با مختلف كشورهاي سياستمداران و استادان و متفكران
سوي از جهان در موجود و متفاوت ديدگاههاي درك موجب
".خواهندشد نيز ايرانيان
از بودند عبارت همايش ، در شركتكننده ايراني استادان
علي دكتر بشيريه ، حسين دكتر شبستري ، مجتهد محمد استاد
ديگري استادان اين ، بر علاوه.نراقي آرش دكتر و پايا
جمع كه بودند حاضر نيز فولادوند مهدي محمد دكتر نظير
را فرهنگي چهرههاي برخي و خبرنگاران بههمراه ايرانيان
كه نراقي آرش دكتر سخنراني متن و مقاله.ميكردند تكميل
استاد خطابه و بود نيز حاضر ايرانيان چهره جوانترين
.خواهدشد منتشر همشهري در ايشان اجازه و عنايت با شبستري
ما براي انگليسي زبان به وي خاص متن كه پايا علي دكتر
علي.خواهدشد آينده در آن ترجمه متقبل بود ، دشوارياب
به وي.است علم فلسفه و فلسفه الكترونيك ، متخصص پايا
و تهران دانشگاه در و دارد ويژه علاقهاي تحليلي فلسفه
را وي نظر سمينار حاشيه در.ميكند تدريس لندن دانشگاه
و شدم جويا ايراني دانشجويان ميان در فلسفه وضع درباره
كه خواستم ايران در فلسفه استادان سنتي نگرش بر تاكيد با
و غيرعلمي آموزش كه بود معتقد وي.كند اظهارنظر بيپرده
ايران ، در فلسفه دانشكدههاي و مدرسهها در متد فاقد
آنچه.است شده دانشجويان ذهني اغتشاش و كجفهمي موجب
پژوهشگران مغشوش ذهنيت بهرفع زمينه اين در ميتواند
فهم و فلسفي مصطلحات ايضاح متد ، آموزش كند ، كمك فلسفه
تحليلي ، فلسفه آيا پرسيدم.است معاصر دقيق فلسفههاي
به نسبت نگاه تنوع آيا است؟ معاصر دقيق فلسفههاي همان
پايان تا حاضر قرن ابتداي از آن معناي كه تحليلي فلسفه
فلسفه دانشجويان به كمكي چه شده ، دگرگون "كاملا آن
عليرغم تحليلي ، فلسفه:داد پاسخ پايا مينمايد؟ درايران
فرگه زمان و ويتگنشتاين ماقبل از كه آن در نگرشها تنوع
قضاياي صورت تصحيح و بهبود موجب امروز ، تا گرديد آغاز
كمك فلسفه اين.است گرديده تاريخي ابهامهاي رفع و فلسفي
و بياغازند واقعي و مشخص مقدماتي از دانشجويان تا ميكند
تحليلي ، فلسفهبرسند حصول قابل دستاوردهايي و نتايج به
و صورت به فلسفه آموزش در اساسي اقدامي بهعنوان را دقت
رفع فلسفي شبه سفسطههاي درنتيجه.ميدهد تسري آن محتواي
.خواهدشد وارد فلسفه اهل ذهن به واقعي و جدي محتوايي و
در مقالهاي ازجمله مهم ، مقاله چند تاكنون پايا علي از
صدق مفهوم" عنوان با مقالهاي و تحليلي فلسفه معرفي
در فلسفي مهم مقالات از دو هر كه شده چاپ "فوكو ازنظر
و "كانت" كتاب مترجم وي.ميروند بهشمار اخير سالهاي
اديان همايش در وي سخنراني.است پوپر اثر "قرن اين درس"
دين سه ميان گفتگوي امكان در فلسفي بحثي ابراهيمي ،
شايد مقاله اين به.بود "اسلام و مسيحيت يهود ، " ابراهيمي
آن شايد و بود مدرسهاي حد از بيش كه كرد انتقاد ميشد
نميتوانست آن نتايج برآورنده "لزوما دقيق ، مقدمات
مقاله اصل به دستيابي از پس البته معنا ، اين.شود قلمداد
!رسيد ميتواند مناقشه مقام به
خطابه برعكس عنواني با را خود سخنراني نيز بشيريه دكتر
و اسلام بين گفتگو موانع" وي موضوع.كرد ايراد پايا علي
عقل تفاوتهاي نقادانه مطالعه ديگر بهعبارتبود "غرب
.بود وي اهتمام مورد اسلام جهان در و غرب در فلسفي
گرفتهاند ايراد وي به برخي كه كرد اعلام پيشاپيش بشيريه
وي كه پاسخي نيست ، اجلاس اهداف با منطبق مقالهاش كه
در ما كه بود اين داد همايش اين در ديدگاههايش بيان براي
بلكه گردنيامدهايم ، عذرخواهانه نظريات بيان براي اينجا
اين به.بپردازيم آكادميك مسائل به ميبايد هم حدودي تا
انطباق عدم مسئله همچنان سخنراني اين پايان تا ترتيب
همچنان كهبشيريه ، ميرسيد بهنظر "نهايتا و بود برجاي
ادامه در.ميكند دنبال را خود تخصص و علاقه مورد مباحث
سخنراني چند و بيست طي در مطروحه مباحث از كلياتي گزارش ،
برخي تدريج به سپس و آورد خواهيم گزارش اين در را
گرفته انجام حاضر متفكران با كه گفتگوهايي و خطابهها
تا.خواهدشد تقديم مباحث اينگونه بهعلاقهمندان است
...فردا
رضوي سيدمسعود از گزارش
بودايي فلسفي مكاتب در جستاري
ن.س.و :نوشته
غبرايي هادي :مترجم
شمار به هندي انديشه مهم بنيانهاي از فلسفه :جستارگشايي
رايج مفهوم از فلسفه به هنديان نگاه و برداشت اما ميآيد
شرق ، و هند در فلسفه "اصولااست متفاوت آن ، امروزي
به متكي اشراقي و شهودي انديشه و تفكر نوعي به گرايش
از.دارد آدمي كنش و كردار رفتار ، بر آن اعمال و كاربرد
را "حكمت" واژه انديشمندان ، و فرهنگشناسان بيشتر رو اين
.ديدهاند شايستهتر تفكر گونه اين براي
شمار به هند در فلسفي برجسته بنيادهاي از بوداييگري
كسب پي در فسفلي ، دبستان اين پايهگذار سيذارتا ، .ميرود
رياضت رنج به شاهي كاخ عيش از زندگي معناي و خرد دانش ،
رستگاري به رسيدن در را انسان اصلي هدف و ميآورد روي
ميآيد ، پي از كه مطلبي.(نيروانا) ميداند دروني
كه بوداييگري فلسفي و فكري تحولات از است چكيدهاي
.ميشود گرامي خوانندگان تقديم
معارف گروه
از يكي زنده بازتاب و هند سنت لايتجزاي جزء فلسفه
.است نهفته كثرت در كه وحدتي:است سنت آن اصلي خصوصيات
در بودا ، دين تاريخي بنيانگذار سيدارتا ، شاهزاده وقتي
گفت ، ترك خرد كسب جستجوي در را كاخش ميلاد از قبل ششم قرن
تا گرفته طبيعتگرايي و واقعگرايي از كه برد پي
واژه.دارد وجود فلسفي مكتب هشت و چهل عرفان و ايدآليسم
"نگريستن" معني به لغت در كه است درشنه سنسكريت در فلسفه
و دارد چهره چند اما است ، يكي حقيقت.است "ديدن" يا
هاي"درشنه"."شود ديده" مختلف ديدگاههاي از ميتواند
داشته ضديت يكديگر با آنكه از بيش فلسفي مكاتب يا مختلف
بيشتر فكري تساهل متضمن نكته اين يكديگرند مكمل باشند
.است يكديگر به نسبت مكاتب اين
اعتقاد اين مختلف مكاتب اين دروني وحدتبخش عوامل از يكي
تبدلي وسيله بلكه نيست هدف نفسه في فلسفي دانش كه است
حتي.ميانجامد (نيروانه يا موكتي) نجات به كه است دروني
كردهاند ابداع فلسفي فني و پيچيده بسيار مكاتب كه كساني
بينش كه بود برآن فرضپذيرفتهاند را نجات مشترك هدف
خلوص شامل كه است اعلايي خرد از جنبه يك فقط فلسفي
ديگري نكته.است هنرمند و شاعر حساسيت و فرزانه اخلاقي
است آن دارند توافق آن سر بر (ماديون از غير) فلاسفه كه
مانند خارجي ، نيرويي طريق از خرد ، هدف يعني نجات ، كه
افكار و اعمال طريق از بلكه نميآيد دست به ،"سرنوشت"
.ميشود كسب متوالي زندگيهاي طي خودمان (كرمههاي)
را (دراويه) موجودات متعدد انواع وجود جينه فلسفي مكتب
و (پودگله) بيجان موجودات را اصلي نوع دو و ميپذيرد
كه نفوساند ، جاندار موجودات همه.ميداند (جيوه) جاندار
و دارند ، مراتبي آن عاليترين تا حيات اشكال پستترين از
اي(تانكرهها تير) يافته كمال موجودات مرتبهغايي در
مطلق دانش به و ميروند فراتر متناهي اوصاف از كه هستند
مرتبه نمايانگر تانكرهها تير.ميشوند نايل (كايواليه)
.ندارند جايي خداوند جينه فلسفه در و واقعيتاند اعلاي
بود ، اخلاقي "عمدتا نخستيناش مراحل در بودايي ، انديشه
توجهش و ميكرد اجتناب طبيعي ماوراء مسائل از بودا زيرا
بر بودا تاكيد اما بود ، داده اختصاص رنج مسئله به را
راه ظاهري ، اشياي همه ناپايداري و عليت قانون عموميت
مهايانه ، مكتب پيدايش از بعد خصوص به را ، ماوراءالطبيعه
فيلسوف بزرگترين ،(ميلادي حدود 150250) نگارجونه.گشود
قرار اگر.است (بودن تهي اصل) شونيهواده باني بودايي ،
مفاهيم همه آيد ، چنگ به واقعيت اساسي ماهيت كه باشد
."شوند تهي" بايد متناهي اوصاف
-1500) ودايي سرودهاي نخستين در هندو ، سنت به بازگشت در
كه ميكنيم مشاهده وحدتگرايي گرايش (ميلاد از قبل 1200
اين بنابر.شد مبدل هندي انديشه در مسلط گرايش به "بعدا
داشته وجود واحدي حقيقت بايد بيپايان كثرت پس در گرايش
مقدسي متون اوپانيشادها ، در.دارد مختلف نامهاي كه باشد
روحي و شد درون متوجه ديد اين شد ، تنظيم بعد قرن چند كه
متعالي حقيقت همان دارد منزل فرد هر در كه (آتمن) كيهاني
اندكي هم باز.شد دانسته است كيهان اعماق در كه (برهمن)
(ميلاد از قبل حدود 200 ،"سرور ترانه") بهگودگيتا در بعد ،
به مذهبي و فلسفي مختلف ديدگاههاي تا آمد عمل به كوششي
.گردند تركيب "ششگانه آيينهاي" صورت
تقسيم جفت سه به سنتي طور به را هندو فلسفه نظام شش اين
و ميمانسا ;وايششيكه و نيايه ;يوگا و سانكهيه:كردهاند
دارد ، وجود بنيادي اختلافاتي نظامها اين بين.ودانته
و اوپنيشادها وداها ، مرجعيت آنها همه "رسما كه هرچند
.ميپذيرند را بهگودگيتا
:ميپذيرد را مستقل واقعيت دو.است ثنوي سانكهيه
و محض شعور پوروشه.(طبيعت)پركريتي و (روح)پوروشه
صرف اما نميكنند ، تلاقي هم با آنها.نيروست اصل پركريتي
بين تعادل و برميانگيزاند را پركريتي پوروشه به نزديكي
تكامل جهان و ميخورد هم به پركريتي دهنده تشكيل جزء سه
را آن و ميپذيرد را سامكهيه فلسفي اساس يوگامييابد
است آن يوگا هدف.ميبندد كار به نفس تحقق عملي جنبه در
سرشت تا بردارد ميان از را ذهن از ناشي باژگونگيهاي كه
استغراق طريق از امر بدين نيل.پذيرد تحقق روح حقيقي
خويش روح و جسم بر تسلط با بايد فرد و است امكانپذير
.كند مجهز بدان را خود
سروكار مغالطهها و منطقي قضاياي با (تحليل) نيايه مكتب
از وايششيكه.ميكند بررسي را بشر دانش منابع و دارد
همه كه است برآن و ميكند بحث موجودات مختلف مقولات
.ناپذيرند تجزيه و ابدي ذرات چهارگونه از مركب موجودات
فلسفي توجيهي و دارد سروكار عليت با (تحقيق)ميمانسا مكتب
دانته و.ميدهد ارائه ودايي شعاير و وداها اعتبار براي
ودايي سنت اوج و هند كلاسيك فلسفه شكوه ،(وداها پايان)
با كه دارد متعددي مكاتب ودانته.ميكند منعكس را
.است (آدوايته) "دويي -نه" يا وحدتگرايي آنها نفوذترين
فرد و جهان كه بود معتقد (ميلادي وفات 1137) رامانوجه
جاي الهي كل درون در نيست ، يكي خداوند با هرچند انسان ،
وحدانيت بزرگ فيلسوف ،(حدود 788820) شنكره.است گرفته
تنها مطلق يا برهمن.ميدهد ارائه را مطلقي و كاملتر
است ، يكي برهمن با (جيوه)انساني نفس.است حقيقي واقعيت
علت به جهان ، و نفس.است محض نمود (جگت) جهان كه حالي در
و ادوايته آيين.ميشوند ديده جدا يكديگر از ميگردد ،
بوده مسلط هندي انديشه بر قرن دوازده مدت شنكره دانته
كه دريافت مشهور گفته اين از ميتوان را آن اعتبار.است
كند قدعلم ادوايته برابر در نميتواند فلسفهاي هيچ
جنگل جانداران همه شيرميغرد وقتي كه همانطور درست"
".ميشود خاموش
|