معنوي زيبايي و تسامح
باوران سپيده
معنوي زيبايي و تسامح
وحلم معنوي زيبايي به مقاله اين در :جستارگشايي
زيربناييترين از كه -تسامح.است شده اشاره( تسامح)
-ورزيد تاكيد برآن هم خاتمي آقاي دولت و است اسلام شقوق
هيچ تسامح بدون.است مترقي حركت و امروز جامعه لازمه
بوجود تازه حركتي هيچ و گرفت نخواهد انجام گفتگويي
آمد روز موءلفه اصليترين كه است جهت بدين ;آمد نخواهد
لوث در سعي برخي كه اصلي.آنست تساهل و تسامح اسلام بودن
در ميدهند انجام اينها كه كاري و برآمدهاند آن كردن
.اسلاماست بطون در غور عدم بر بارزي نشانه حقيقت
و قرآن به رجوع با تا كوشيده نوشتار اين در نويسنده
.كند مستند را خويش گفتار حديثي ، منابع
معارف گروه
و جسماني يا باطني و ظاهري قسمت دو شامل را زيبايي اگر
از زيباتر بسيار روحاني و باطني زيبايي بدانيم ، روحاني
نيز ظاهري زيبايي كه هرچند ;است جسماني و ظاهري زيبايي
.است بصر ديد افزايش موجب حتي و كننده جلب خود ، خودي به
نيكو رخساري يعني ;اوست ظاهر آراستگي شخص يك زيبايي گاهي
شخص يك زيبايي گاه اما ;پوشيده خور در جامهاي يا دارد
زيباييها نوع اين همه.اوست متانت و ادب و سخني نيكو در
هر بر ميتواند كه زيبايي آن اما ;دارند دوست همگان را
زيبا بياني با همراه وافر علمي داشتن بگذارد تاثير قلبي
نميتوان زيبايي اين از بالاتر من گمان به و گيراست و
با كه ميشود صدچندان وقتي زيبايي اين البته ;كرد تصور
كه هست هم دليل اين به باشد همراه حلم يعني خويش ياور
من احسن بشيء شيء شيب ما":فرمودهاند (ع)باقر امام
با علم از بهتر كه نياميزد چيزي با چيزي يعني "بعلم حلم
(1).باشد حلم
بيان حيا "اساسا و اوست شرم و حيا از نشان فرد يك حلم
سبب حديثي در.ميشود محسوب فرد يك عقل ميزان كننده
(ع)علي امام.است شده خوانده حياء زيبايي هرگونه
هر وسيله حيا يعني "جميل كل الي سبب الحياء":فرمودهاند
الحلم":فرمودهاند نيز (ص)اسلام پيامبر (2).است زيبايي
(3).است حلم از زيبايي دنبالگيري يعني "الجميل ركوب فمنه
:برشمردهاند گونه اين را حيا انواع حديثي در پيامبر باز
العقل فحياء.حمق حياء و عقل حياء :ان حياء الحياء"
حياء است نوع دو حياء يعني "الجهل الحمق حياء و العلم
حياء و است علم عقل ، حياء پس بيخردي ، حياء و عقل
(4).است جهل بيخردي ،
جهل و عقل لشكريان و جنود كه حديثي در (ع)كاظم موسي امام
كه دانستهاند مواردي شامل را عقل جنود ميكنند بيان را
علم ، عدل ، مثل بردهايم اسم آنها از بحث اين در هم ما
قرار قحه سفه ، جهل ، جور ، آنها مقابل در كه حيا حلم ،
(5).دارند
كه است حيايي است زيبايي نوع هر آورنده بوجود كه حيايي
خرد و عقل نيز علم اين زمينهساز كه باشد علم بر مبتني
دريده شرمشان پرده كه كساني و بيحياها الواقع في ;است
مثل ناروا اعمالي و بيفكري كه ناچيزند احمقاني است ، شده
.ميزند سر آنان از تجاوز و گناه
را عاقل صفات مهمترين از حديثي در (ص)اسلام پيامبر
و العقل امام العلم" ميداند نادان به نسبت بردباري
العاقل صفه و شقيا الا تحرمه و السعدا الله يلهمه العقل
و است عقل پيشواي دانش يعني "عليه جهل عمن يحلم ان
دريغ بدبختان از و داده سعادتمندان به را خرد خداوند
او با كه كسي برابر در كه است اين دانشمندان صفت دارد ،
(6).است بردبار كند ، ناداني
است آمده هم كنار در احاديث در "معمولا عقل و حلم و علم
آنها اهميت از نشان و است دقيق و شده حساب امري كه
والحلم الموءمن خدين العلم":فرمودهاند پيامبر.ميدهد
حلم و موءمن صميمي دانشيار يعني "دليله والعقل وزيره
علم صفت نيز كريم قرآن در (7)اوست راهنماي عقل و وزيرش
في بما يعلم والله":است آمده هم كنار در خداوندي حلم و
خدا و يعني (51-احزاب) "حليما عليما الله كان و بكم قلو
حليم عالمي خدا و است آگاه شماست قلبهاي در كه آنچه به
.است
معناي به تسامح.دارد سماحت و گذشت با مرادف معناي حلم
برعكس بلكه نيست مقدسات از گذشتن و ارزشها به بياعتنايي
.است امور به نسبت حكيمانه و عالمانه بردباري
كه صورتي ، در است جهل از ناشي ارزشها به بياعتنايي
تسامح زمينهساز كه آنچه.است دانش از ناشي حلم و تسامح
شده حاصل انديشمندانه ، و متفكرانه كه عدلي است ، عدل است
لذا و است فكر و فهم نيز عدل آورنده فراهم يعني ;است
پرهيز آن كسب راه و است عدل نيز حلم و تسامح كسب وسيله
.كارها در اعتدال نوعي رعايت و تفريط و افراط هرگونه از
:برداشتهاند پرده موضوع اين از زيبا چه (ع)علي امام
و العلم غمره و الفهم غائص علي:شعب اربع علي العدل"
من و العلم جميع فسر فهم فمن الحلم روضه و الحكم زهره
في به عاش و امره يفرط لم حلم من و يضد لم الحكم عرف
موج عميق ، فهم دارد ، پره چهار عدل يعني " "حميدا الناس
مشكلات فهميد خوب هركه.بردباري بستان بينش ، شكوفه دانش ،
هركه و نشود گمراه داناست ، حكم به هركه كند ، شرح را علم
خوشنام مردم ميان و نيايد كوتاه خود كار در است بردبار
(8).كند زندگي
رجبي اصغر :نوشته
:پينوشتها
اسلاميه ، كتابفروشي ابنمحمدالحسن ، حراني ، العقول ، تحف -1
-ص 16/4 همان -3/ص 80 همان -ص 301/2 ق ، 1398
-ص 29/7 همان -ص 423/6 همان -ص 44/5 همان
ص 160 همان -ص 45/8 همان
باوران سپيده
حكيمي محمدرضا استاد از تازه اثري
عرصههاي در كه برجستهاي يادآوران ذكر و گراميداشت
فرهنگي ثقيل و ارجمند امانتهاي سنگين بار فرهنگي ، مختلف
ذات و فرهنگ پاسداشت حقيقت در گرفتهاند ، دوش بر را
بتوان را عرصهاي كمتر شايداست زمان عرصه در آن پوياي
آن اعتبار از تنها نه زمان گرد كه كرد ذكر فرهنگ همچون
و مردمان بينش و دانش افزايش با آن درخشش بلكه نميكاهد ،
بعدي ، افزون روزگاران در انسانها بصيرتهاي شدن ژرفتر
اكتشاف به آن از ناشناختهتري جلوههاي و ميشود
گوهر حفظ فرهنگ ، عرصه انديشوران پاسداشت باري ، .درميآيد
سليمي و پاك و بيآلايش بصيرت ، فلذاهر است دانش و فرهنگ
و آنها ياد ارجگذاري و بكوشد بزرگان ذكر در ميبايد
معرفت بر ايشان ، پژوهشهاي و افكار و انديشهها تجديد
شناخت و درك همه اين با.بيفزايد خويش همروزگار مردم
مسير اين در راستي به كه كساني و انديشه و تفكر برجستگان
ولي كشيده ، رنجها كساني بسا اي.نيست آسان كوشيدهاند
يا و گذشته داشتههاي شرح جز انديشهشان ياقوت استعداد
را درست راه "اساسا يا و است نبوده ديگران معارف تكرار
معاصران يا و پسينيان داشتههاي بر افزايشي و درنيافته
و خور در سعي چه اگر نيز گروه اين.نكردهاند حاصل خود
زمره در كه است آن حقيقت اما داشتهاند ، مشكوري رنج
ياد از ارزشهاي روبان غبار و ناشناختهها برجسته كاشفان
برجستگان و بسيار فرهنگي متوسطان.نميشوند محسوب رفته
انسانهاي همه تلاش و سعي معهذا.بودهاند اندك همواره
.است ارجمند و خجسته و مبارك فرهنگ شيفته
محمدرضا استاد از شده منتشر اثر آخرين "باوران سپيده"
شده منتشر "اسلامي فرهنگ نشر دفتر" همت به كه است حكيمي
انديشه تابناك ستاره پنج درباره مقاله پنج بردارنده در و
تا كوشيده حكيمي استاد واقع ، در.است ايران معاصر ديني
بدايع و ايران معاصر فرهنگي حركت در برجسته وجوه برخي
آنكه ويژه به.كند بازگو جوان نسل براي را آن در مستتر
شناختهاي كم دانشوران "حقيقتا ارجمندان ، اين از برخي
و كار ژرفاي و اهميت شايد و بايد چنانكه و هستند
استاد جمله از.است نشده دريافته ايشان فعاليتهاي
كه فلاطوري عبدالجواد پروفسور و مزيناني شريعتي محمدتقي
آفاق در يك هر و بودند معاصر انديشمندان اجله از دو هر
فرهنگ به شاياني خدمات كشور خارج و داخل در خود فكري خاص
اين درگذشت از پس سالها اينك.نمودند ابراز معاصر اسلامي
راه و ياد تا است كوشيده حكيمي استاد فرهيخته ، استادان
من":ايشان گفته بهكند بازگو ديگر نسلي براي را ايشان
علمي يادداشتهاي و مطالب بردم ، نوشتن به دست كه آغاز از
نوشتن به و نوشتم -علوم مختلف رشتههاي در -فراواني
كه فهميدم ، بزودي ليكن پرداختم ، علمي مباحث و تحقيقات
تكليف -بسيار موجود حجم و تكرار همه آن با -كارها آنگونه
.است مانده جاي بر كه هست بسياري تكليفهاي بسا چه و نيست ،
هر -حوزهاي ذهنيت از و رفت جامعه عينيت سراغ به بايد
برون -دارد فاصله معاصر انسان و معاصر زندگيهاي از كه جا
و گشت آگاه آنان مسائل و ناآگاه معاصر نسلهاي از و آمد
.كرد بدل زندگي زمان به را تقويمي زمان
تذكرهنويسان ، سبك به مقالات ، اينگونه در نميخواستم من
من.برشمارم را كساني احفاد و اولاد و بنويسم زندگينامه
"جاويد حماسه" ترسيمگر ميخواهم من -نيستم نويس حال شرح
و حماسهداران و اسوگان از شماري كوشيدم من...باشم
با و مختلف سطحهاي در را سپيدهباوران و رسالتگذاران
از را آموزههايي و نكتهها و بشناسانم متفاوت شخصيتهاي
در نوشتهها ، اين.آورم يادها به آنان سيال زندگي خلال
بخوبي آنها سراسر از چنانكه -ديگر كتابهاي و كتاب اين
رسالتهايي گزارش بلكه نيست ، عادي زندگي شرح -است روشن
معارفي ، شعور عقلي ، رشد فكري ، نضج بستر در گران ، است
مردمي ، خوبي انساني ، حب اجتماعي ، حس اعتقادي ، تبلور
و تاريخنگارياي نه ايثار ، و تعهد اوج و مسئوليت شناخت
و است لازم خود جاي به نيز آن كه متعارف ، تذكرهنويسياي
.ميگيرد قرار نيز كارها اينگونه ماخذ در چهبسا و سودمند
حماسهسازان تذكرهنويسي ، از ديگر گونهاي در ليكن.
تعهدها ، و حماسهها و خويشند حماسههاي پدران متعهد ،
-جوان اسوهجويان براي من باري ، ..پدران آن خلف فرزندان
با را اسوگاني -دانشگاهيان چه و حوزهها طلاب ميان در چه
به آنان ، زندگي مثبت ويژگيهاي از عمدهاي خطوط ترسيم
و شناخت و معرفت بعد در بسيار ، نكاتي و مهم مسائلي همراه
معرفي تعالي ، و فرهنگ و دين و جامعه و رسالت و تكليف
بلكه گذشتگان ، در تنها نه كه بدانند جوانان تا كردهام ،
كه رسيدهاند هم به كساني نيز روزگار اين مردم در
".ببرند پيش داشتن مضمون جهت در را زندگي ميتوانند
نخستين (ش 1358-ش 1299) مطهري شهيد پويا ، ديدگاه اين با
با مقالهاي در صفحه يكصد طي كه است شده معرفي چهره
و آثار و افكار به "حوزهاي برون فكري آفاق" عنوان
مقاله ، اين از پس شده ، پرداخته وي ديني و علمي تاثيرات
درباره "غريب رسالتگذاران" زيباي عنوان با نوشتهاي
تحرير به (ش 1375-ش 1304) فلاطوري عبدالجواد پروفسور
"باوران سپيده" مقاله.است آموزنده بسيار كه درآمده
سقراط ،(ش 1368-ش 1286) شريعتي محمدتقي استاد درباره
محمدتقي علامه پژوهشهاي و آراء و افكار سپس.است خراسان
مورد "جامعيت سيماي" مقاله در (ش 1377-ش 1304) جعفري
آفاق و شعر" مقاله كتاب ، اين ختم.است گرفته قرار بحث
معروف قصيدهسراي شاعر يا ياراحمدي محمدرضا درباره "تعهد
بدين و گرفته قرار (ش 1370-ش 1308) اوستا مهرداد معاصر
برجستگان درباره ارزنده آثار از ديگر نمونهاي ترتيب
و جالب مضمون بر علاوهاست شده آفريده معاصر درگذشته
از ميبايد "باوران سپيده" كتاب در مطالب ارزشمند پرداخت
كه برد نام حكيمي استاد فارسي زيباي نگارش و نثر
و ادبي ارزشهاي با نويني و بديع تعبيرات و اصطلاحات
روان خود آثار در همواره را بلاغي زيباييهاي از سرشار
...ميسازد
|