|
پيروزي و بهمن فرخنده 22 سالروز مناسبت به
ايران اسلامي انقلاب
ملت آرزوهاي و انقلاب
است عدل منهج بر يكسره جهان دور چون
مقصود به راه نبرد ظالم كه خوش‌باش
بدايعي از سرشار و جوشنده مسير آن ايران ، اسلامي انقلاب
در همواره كه ملتي.بوديم آن انتظار در قرنها كه است
ديده ، ستمگري و استبداد و خودكامگي خود ، سياسي تجربه‌هاي
كه بودند متكلم‌وحده‌هايي و آمران هميشه راهبرانش و
بلوغ به اينك نمي‌شدند ، قائل خلق براي اعتباري و احترام
و تمايلات و شود حاكم خويش سرنوشت بر كه رسيده اقتداري و
سياست اريكه بر را خويش خواستهاي و آرمانها و عقايد
در مي‌بايد نيز اجتماع و اقتصاد كه سياست نهفقطبنشاند
شريعه در هم فرهنگ كلي جهت و شود زده رقم مسير همين
"جمهوري" مي‌توان رهگذر همين از.خورد رقم ايشان تعالي
را اسلام خلق ، جمهور زيرا دانست ملت دستاورد بزرگترين را
و قوانين ملكه را آن و دانسته رستگاري و نجات طريقت
حيات صحنه به ديانت بازگشت.دادند قرار خويش مقدرات
جمهوري مسير از نيز ما ملت فرهنگي و سياسي و اجتماعي
و شرايع اقامه بر مردمان اراده اگر و گرديده متحقق
ديرگاهي شايد نمي‌گرفت ، قرار سنت و وحي بر مبتني قوانين
.مي‌زيستيم ستمشاهي و جور شرايط در نيز ديگر
از پس سالهاي در و انقلاب زمان در پرشمار تجربه‌هاي
اين در مندرج و پنهان حقيقت از رويه يك تنها پيروزي ،
و آزمون و مبارزه كه سالهايي تمام در.است تاريخي واقعيت
و نوين نظام بنيادهاي تحكيم براي خطير تجربه‌هاي و خطا
تحقق‌آرزوهاي‌مردمان‌درجريان‌بود ، واقعيتي‌بزرگتربراي‌همه
اعجابانگيز ، و بزرگ واقعيت آنميگرديد عيان مسلمانان
جهان در سازنده تعامل و خلاقيت عرصه به مسلمانان بازگشت
تمدن بزرگ بت واقع ، در.بود قرون خواب از بيداري و امروز
مي‌ديد واپس‌مانده را ، مسلمانان خاصه ملل ، ساير كه غرب ،
جغرافيايي محدوده‌اي در را تمدن عرصات و مي‌خواست و
كه دانستند مسلمانان و شكست درهم كرد ، مي تعريف
بنيادهاي و كنند باور را خود موثر و عظيم حضور مي‌توانند
احيا مجددا را خود بفرد منحصر و تمدن‌عظيم لاحق و سابق
را تاريخي كشمكشهاي ،"باورها" در انقلاب اين.نمايند
كه مي‌آموزد ما به و مي‌كند بدل فرعي امور به يكسره
و ايمان پرتو در آزادي و آگاهي ايستادگي ، با ضرورتا
خود تمدن و خود آيين و خود مجدد خلق به قادر معنويت
ما ملت تمدني ، تجديد و احيا مسير اين در.بود خواهيم
در كه همچنان.است قافله‌سالاري و پيشتازي به مفتخر
بر تكيه با همراه ديني ، مردمسالاري و دموكراسي ارائه
ساير رهنماي و پيشگام خاص روشهاي و اعتقادات و قواعد
.مي‌شود محسوب اسلامي جوامع
به تجدد و سنت ميان عظيم چالش ايران ، اسلامي انقلاب در
تاريخي دوره چند از برآمده نوين ، تجربه اين.رسيد اوج
اما.است داشته سنگين هزينه‌اي ما ملت براي هريك كه است
صرف كه بود خواهد درخشان و مبارك چنان آن بر مترتب نتيجه
سنت ، پالايش و بازيابيبرد خواهد ياد از را هزينه‌ها
ماست ، عالمان و عقلا دوش بر بزرگ وظيفه‌اي هم‌اينك
آموزه‌هاي و ارزشها اخذ و زمان با هماهنگي كه همچنان
بدل ما تك‌تك زندگي در اجتنابناپذير ضرورتي به نيز نوين
سالاري مردم تجربه نظير انقلاب ، بزرگ تجربه‌هاي.است شده
اصلاح‌طلبي ، جنبش مقدس ، دفاع در جامعه ، پايمردي اداره در
انديشه شدن پديدار فرهنگ ، و كتاب فوران و انديشه شكفتگي
با همراه...و دانشگاهي ميليوني توده ظهور و انتقادي
اعتقادي ، و اخلاقي ارزشهاي تعميق و معنا به گرايش
ما نبايد و است راه آغاز هنوز اين اما.ماست دستاوردهاي
ملي ، رنج و استعمار و استبداد طولاني قرنهاي.دهد فريب را
عوارض كهنسال ملت اين و بزرگ جامعه اين اندامهاي در
را دردها همه كه است كرده تعهد انقلاب و نهاده بسيار
در نيز آزمون اين.كند جبران را نارسايي‌ها همه و درمان
ايشان ، عزت و رهايي مسير در و ملت به اعتماد پرتو
اسلامي انقلاب ثبات و ارج بر تازه‌اي دليل مي‌تواند
آزادي جستجوگران و مسلمانان براي ديگر نمونه‌اي و ايران
.چنين‌باد.باشد امروز جهان در عزت و
|
