يكشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۳۰۰۶- March, 16, 2003
گفت و گو اختصاصي همشهري با وزير خارجه روسيه
زمين خسته از جنگ
استفاده يك جانبه از زور تأثير نامطلوبي بر اوضاع كلي جهان مي گذارد ائتلاف ضدتروريستي را تضعيف مي كند و باعث افزايش راديكاليسم در جهان اسلام مي شود
004710.jpg
عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
گروه بين الملل، مهران كرمي: يكي از عناصر ضروري در سياست خارجي هر كشوري عنصر «ثبات و استمرار» است. اگرچه اين عنصر به تنهايي نمي تواند چارچوب سياست خارجي كشورها را شكل دهد و بايد با عنصر ديگري به نام «انعطاف» كه به همان اندازه اهميت دارد، همبر شود ولي ناديده گرفتن هركدام به نفع ديگري توازني را كه لازمه زيست در نظام بين المللي است برهم مي زند. ثبات بدون انعطاف نتيجه اي دارد به نام جمود و فقد نوآوري و پويايي در ارائه چارچوب ها و راهكارهاي جديد كه يكي از ويژگي هاي نظام هاي ايدئولوژيك و جزمي است. از طرف ديگر انعطاف بدون استمرار نتيجه اي به بار نمي آورد كه پايه هاي اعتماد در روابط با ديگر بازيگران را لرزان مي كند و ويژگي نظام هايي است كه به ثبات دروني نرسيده اند. سياست خارجي كشور جمهوري فدراتيو روسيه هم از اين چارچوب كلي خارج نيست. سياست خارجي اين كشور در دوران اتحاد جماهير شوروي داراي عنصر استمرار بود ولي نتيجه اي كه در بر داشت جز يكنواختي نبود. در دوران پس از فروپاشي هم سياست خارجي روسيه به دست فردي افتاد (آندري كوزيروف) كه وقتي روسيه به خود آمد ديگر ابزار درخوري براي چانه زدن در مقابل قدرت هاي ديگر در دست نداشت و روسيه به بهاي انعطاف همه مواضع پيشين را از دست رفته مي ديد. آمدن يوگني پريماكف تا حدودي موازنه اي جديد در سياست خارجي كرملين ايجاد كرد، روسيه با نگاه به شرق توانست برخي از مواضع از دست رفته را احيا كند. در دوران ولاديمير پوتين هم ايگور ايوانف تا حدودي ادامه دهنده راه پريماكف بود. ولي روسيه هنوز نتوانسته است بين استمرار و انعطاف موازنه اي را كه لازمه آن پويايي و اعتماد متقابل است برقرار سازد. روسيه هنوز هم از قدرتي با اعتماد به نفس و داراي مواضع مستقل فاصله دارد و فرصت طلبي يكي از اركان سياست خارجي اين كشور است. در مورد بحران عراق نيز اگرچه روسيه از مواضع كشورهايي چون فرانسه در مخالفت با اتخاذ راهكار نظامي حمايت مي كند، ولي بايد موضع نهايي اين كشور را در لحظه هاي پاياني ديد. بعيد نيست در صورتي كه روسيه وقوع جنگ را اجتناب ناپذير ببيند در كشاكش بين آمريكا با فرانسه و آلمان جانب آمريكا را نگهدارد تا سهم خود را از منافعي كه نصيب طرف پيروز مي شود، طلب كند. هرچند كه آقاي ايوانف نظر ديگري دارد. متن گفت وگوي همشهري را با وزير امور خارجه روسيه در زير مي خوانيد:
• • •
نفيسه كوهنورد: • ما شاهد اين هستيم كه بين كشورهاي بزرگي چون روسيه، چين، آلمان و فرانسه و همچنين كشورهاي همسايه عراق و در كل جامعه جهاني ائتلاف ضدجنگ صورت گرفته، آيا به نظر شما اين ائتلاف مي تواند موفق شده و مانع از بروز جنگ شود؟
اين واقعيتي است كه جنبش مخالفان جنگ روزبه روز گسترش پيدا مي كند. كشورهاي جديدتر، سازمان هاي بين المللي و نيروهاي اجتماعي در حال پيوستن به اين جنبش هستند. كافي است به دامنه گسترده تظاهرات ضدجنگ كه هنوز هم فروكش نكرده نگاهي بيندازيم. با وجود اين، صحبت درباره تشكيل نوعي ائتلاف در معناي كلاسيك اين كلمه كه توسط برخي و يا جاي خاصي هدايت شود درست نخواهد بود. در واقع اين تظاهرات ضدجنگ جنبه خودجوش دارد. مردم كره زمين از جنگ سرد خسته شده اند و خواهان امنيت هستند. به وجود آوردن چنين دنيايي واقعي و شدني است به شرطي كه ما نه برحق قدرت بلكه بر قدرت حق اتكاي دقيق داشته باشيم. امروز همه دنيا حتي آمريكا مي دانند كه مسئله عراق را مي توان از طريق سياسي در مطابقت كامل با فصلنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل حل و فصل كرد اگر هم راه نظامي انتخاب شود اين فقط گريبانگير مردم عراق نخواهد بود. بلكه موج بي ثباتي كل منطقه خليج فارس و خاورميانه را در بر گرفته و حتي فراتر از آن خواهد رفت يعني تمام كشورهاي اطراف را نيز متأثر خواهد كرد. چه كسي از سناريوي جنگي سود مي برد؟ فقط آن نيروهاي مخربي كه از تحكيم ائتلاف بين المللي ضدجنگ و ضدتروريست و پيشروي بيشتر جامعه جهاني به ايجاد نظام چندقطبي جهان بيمناك هستند. به هر حال ما اميدواريم صداي مخالفان به گوش آناني كه هنوز هم در فكر حل نظامي بحران عراق هستند برسد.
• چندي پيش طي اظهاراتي گفتيد و الان هم تأكيد كرديد كه پيامد حمله به عراق اثرات سويي را در سرنوشت خاورميانه خواهد داشت. به نظر شما اين تحولات چه عرصه هايي را در بر مي گيرد؟ آيا فقط منجر به تغيير در ساختار سياسي كشورهاي منطقه خواهد شد يا شامل تغييرات ژئوپلتيك هم خواهد بود؟ پيامدهاي اين براي روسيه چه خواهد بود؟
در مورد عراق جامعه جهاني عملا براي قابليت حل و فصل سياسي يكي از بحران هاي پيچيده منطقه اي در شرايط كنوني اوايل قرن ۲۱ مورد امتحان قرار مي گيرد. اگر ما بتوانيم خلع سلاح عراق را از طرق مسالمت آميز در مطابقت كامل با قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل انجام دهيم كه البته ما در لزوم دستيابي به اين امر اتفاق نظر داريم، آن وقت سابقه اي به وجود خواهد آمد كه راه گشاي حل و فصل سياسي بحران هاي ديگر به ويژه در خاورميانه خواهد بود. اگر سير تحولات پيرامون عراق طبق سناريوي نظامي و به خصوص خارج از چارچوب شوراي امنيت سازمان ملل پيش برود، در آن صورت همه قطعنامه هاي بنيادي شوراي امنيت و ساير توافقاتي كه پايه و اساس حقوقي براي حل و فصل فراگير خاورميانه ايجاد مي كنند زير سوال قرار خواهند گرفت. به هر حال همه مي دانند كه كاخ سفيد فقط خواهان سرنگوني صدام نيست و مي خواهد از اين طريق يك پروسه دموكراتيزه كردن كل كشورهاي منطقه عربي و اسلامي را به راه بيندازد. اما روش واشنگتن دموكراسي را به همراه نخواهد داشت. به هر حال به نظر مي رسد كه پيامدهاي جنگ در عراق البته خودبه خود خارج از چارچوب منطقه خواهد رفت. استفاده يك جانبه از زور تأثير نامطلوبي بر اوضاع كلي جهان مي گذارد، ائتلاف ضدتروريستي را تضعيف مي كند و باعث افزايش راديكاليسم در جهان اسلام مي شود و بازتاب منفي در وضع اقتصادي جهان دارد. همه اين پيامدها در مجموع مي تواند به منزله تهديد جدي براي ثبات بين المللي باشد. در چنين اوضاعي هم در اسرائيل و هم در كشورهاي عربي برتري با آنهايي است كه مي توانند بر قدرت و اعمال تكيه داشته باشند و اينجا مردم فلسطين هستند كه تحت فشار قرار خواهند گرفت. به آساني مي توان حدس زد كه سرانجام همه اينها چه خواهد شد. اما در مورد روسيه، روسيه به اتفاق كشورهاي ديگر تلاش هاي مجدانه اي براي جلوگيري از جنگ بر ضد عراق و رسيدن به حل و فصل سياسي به عمل مي آورد. بحران عراق نه منافع روسيه بلكه بسياري از كشورهاي ديگر را نيز به خطر مي اندازد. به هر حال هيچ كس از حضور يك جانبه آمريكا در منطقه نفع نخواهد برد. چنين چيزي حتي سيستم روابط بين المللي را به هم خواهد زد. براي همين حل و فصل سياسي تنها راه است. فقط چنين راه حلي پاسخگوي هرچه بيشتر منافع همگاني حتي خود آمريكا خواهد بود.
• اما اگر با وجود اين تلاش ها و استفاده شما و برخي ديگر از كشورها از حق وتو در مقابل اين جنگ، آمريكا جنگ را آغاز كند كه به نظر مي رسد چنين نيز خواهد كرد در ضمن آمريكا تنها تصميم دارد براي مدتي در عراق بماند و به ساختار آنجا شكل دهد، موضع گيري روسيه چه در جنگ و چه در فرداي عراق پس از جنگ چه خواهد بود؟
ما حداكثر تلاشمان را خواهيم كرد كه جلوي جنگ عراق را بگيريم و به نفع مان نيست كه از اعمال حق وتو استفاده كنيم. ما سعي خواهيم كرد كه لندن و واشنگتن را قانع كنيم كه حل و فصل صلح آميز به نفع آنها نيز خواهد بود. اما اگر تلاش هايمان بي نتيجه مانده و شوراي امنيت پيش نويس قطعنامه اي دهد كه جنگ آغاز شود ما از حق وتويمان حتما استفاده خواهيم كرد اما در هر حال اگر بدون مجوز سازمان ملل اعمال زور عليه عراق و عمليات نظامي شروع شود اين خلاف منشور سازمان ملل خواهد بود و اين كار به عنوان عمل تجاوزكارانه تلقي خواهد شد. كشورهايي كه در اين جنگ همراهي كنند نيز اين طور شناخته خواهند شد. كوفي عنان دبير كل سازمان ملل هم اين را به صراحت اعلام كرده و نظر ما و ديگر كشورهاي ضدجنگ هم همين است. اين جنگ هيچ مجوزي ندارد حال هر كس به هر دليلي در آن همكاري كند مانند كشورهاي همسايه عراق توجيهي نخواهد داشت. درباره آينده عراق هم مردم خود عراق بايد تصميم بگيرند نه كس ديگري.
• شما بعد از ايران سفري به افغانستان و تاجيكستان خواهيد داشت. مي دانيم اين كشورها در بحران هاي افغانستان و زمان حضور طالبان بسيار متاثر شده اند. حال به نظر مي رسد ايران و روسيه سعي دارند با تكيه بر اينكه معضل افغانستان هنوز كامل حل نشده بار ديگر كانون توجهات را از بحران عراق به اين كشور باز گردانند و در واقع به آمريكا نشان دهند كه هنوز مسئله افغانستان حل نشده شما در پي حل بحران عراق هستيد. نظرتان چيست؟
البته شايد ما و ايران يك برنامه منسجمي در اين باره نداشته باشيم اما سوال شما كاملا صحيح است. وضعيت افغانستان كاملا بي ثبات است و ما مي دانيم كه در داخل افغانستان و دور آن نيز نيروهايي وجود دارند كه مي خواهند آرامش اين كشور را برهم زنند. واقعيت اين است كه نمي توانيم بگوييم جامعه جهاني و حتي آمريكا هر كاري را براي تثبيت اوضاع در افغانستان انجام داده است. به رغم اينكه مسئله عراق و افغانستان به نظر مجزا مي رسند اما يك همبستگي بين اين دو مسئله وجود دارد. جنگ آمريكا در افغانستان به طور قطعي مشكلات اين كشور را حل نكرده است. و ما معتقديم الان هم اگر جنگ عراق شروع شود مسلما گروه افراط گرا و تروريست ها در افغانستان و حتي جاهاي ديگر از آن استفاده كرده و دوباره قدرت خواهند گرفت و سعي خواهند كرد وضعيت داخلي افغانستان را برهم زنند. اين دوباره اوضاع را بحراني تر خواهد كرد. براي همين ما اعتقاد داريم نبايد از افغانستان غفلت كنيم براي همين هم ما و هم ايران سعي داريم در هر دو موضوع تلاش كنيم هم در مورد عراق و هم افغانستان. مسئله ديگر موضوع قاچاق مواد مخدر و اسلحه از خاك روسيه و ايران و افغانستان است كه براي ما مشكل ساز شده است. ما بايد جلوي اين را هم بگيريم. نمي توان انتظار داشت كه پديده تروريسم با حمله به يك كشور ريشه كن شود اگر چه بعد از سقوط طالبان اين تهديدات اندكي كمتر شده است اما مسئله هنوز هم هست. مبارزه با تروريسم چيزي نيست كه يك كشور به تنهايي انجام دهد تمام اينها بايد با حضور سازمان ملل انجام گيرد.
• ارزيابي شما نسبت به فعاليت هاي تروريستي در منطقه آسياي ميانه و قفقاز چيست. به نظر شما فعاليت هاي ضدتروريستي تا چه حد توانسته معضلات اين منطقه را حل كند؟
در مورد آسياي مركزي هم بايد بگويم كه اين منطقه به دليل همين در برابر خطر تروريسم خيلي آسيب پذير است. لذا در اين منطقه مجموعه اقداماتي اتخاذ شده است. به اعتقاد ما حضور نيروهاي ائتلاف ضدتروريستي در منطقه بايد از نظر اهداف و طول مدت حضور مرتبط و منطبق با اقدامات نيروهاي بين الملل در خود افغانستان باشد. همكاري و تعامل فزاينده كشورهاي اين منطقه در چارچوب پيمان امنيت دسته جمعي و سازمان همكاري شانگهاي به عنوان عامل مهم تقويت امنيت در آمريكاي مركزي است. در قفقاز شمالي نيز به نيروهاي تروريسم بين المللي خسارت جدي وارد شده است و تعيين وضع منطقه ديگر دست آنها نيست. قرار است در ۲۳ مارس امسال قانون اساسي جديد جمهوري چچن به همه پرسي گذاشته شود. تصويب اين قانون امكان بازگشت قطعي چچن به قلمرو حقوقي روسيه و به عبارت ديگر بازگشت اين جمهوري به آرامش را فراهم خواهد ساخت.
• به نظر مي رسد آمريكا در مقابل مخالفت هاي روسيه سعي دارد به نوعي بر همكاري هاي اتمي ايران و روسيه تأكيد كرده از روسيه به خاطر اين همكاري انتقاد كند و حتي مسئله فروش تسليحات هسته اي به ايران را نيز مطرح كند. موضع گيري روسيه در مقابل اين فشارها چه خواهد بود. در ضمن سفر البرادعي به ايران تا چه حد توانسته در كاهش اين فشارها بر روي ايران و روسيه موثر باشد؟
ما امروز در مذاكره با طرف ايراني درباره همكاري در زمينه انرژي اتمي نيز صحبت كرديم. اين همكاري ها كاملا زير نظر آژانس انرژي اتمي بين المللي است و ما مشكل كانوني خاصي نداريم. در آينده نيز تصميم راسخي داريم تا اين تعهدات را در قبال ايران انجام دهيم. اما براي ما يك موضوع بسيار مهم بوده است، تمام نمايندگان ايران كه من امروز ملاقات كردم مي گفتند كه كل برنامه هاي ايران در اين زمينه اتمي جنبه صلح آميز دارد و كل اينها تحت كنترل آژانس خواهد بود. و آقاي البرادعي هم نظرشان همين است. و ايران هم خاطرنشان كرده كه هيچ برنامه اي براي توليد سلاح اتمي ندارد. ما هم دقيقا طبق تعهدات بين المللي عمل مي كنيم و هيچ فشاري را از سوي كسي قبول نداريم. يعني در واقع حقي براي كسي هر قدر هم كه قوي باشد قائل نيستيم. در عراق ما مشكل جدي داريم يعني مسئله انهدام سلاح كشتارجمعي. اينجا همه ما يك موضع گيري واحد داريم، هم روسيه، هم آمريكا و هم ايران و ديگر كشورها. ما اينجا هيچ اختلافي نداريم. الان اصل مسئله در اين است كه به اين مسئله چه طور برسيم. اكثريت كشورهاي دنيا حل و فصل سياسي مسئله را مي خواهند. حال چه آمريكا بخواهد يا نخواهد اما با اعمال فشار در جنبه هاي ديگر نمي تواند نظر يا تصميم مخالفان جنگ را تغيير دهد. تمام امكانات براي حل مسالمت آميز هم وجود دارد. اما در طرف ديگر طرفداران توسل به زور هم وجود دارند. اميدوارم آنها هم قانع شوند.

نگاه اول
برنده اصلي
فرشاد محمودي
بحث با روس ها درباره عراق اين هفته پس از چهارده سال در تهران تكرار شد.
چندي پس از صدور قطعنامه ،۵۹۸ «يولي ورنتسف» معاون وزارت خارجه شوروي به تهران آمد و در ديدار با مقامات جمهوري اسلامي گفته بود كه موضع قاطع مسكو در خليج فارس خارج شدن تمام كشتي هاي جنگي بيگانه از منطقه است و بر اين سياست همچنان اصرار داريم كه هيچ دليلي براي حضور نيروهاي نظامي خارجي در خليج فارس وجود ندارد.
ايگور ايوانف وزير امور خارجه روسيه هم در سفر هفته گذشته خود به تهران گفته هاي چهارده سال پيش ورنتسف را در ظرف زماني ديگري بيان كرد: مخالفت روسيه با لشكركشي آمريكا به عراق و حمله نظامي به اين كشور. سفر وزير امور خارجه روسيه كه در روزگار برپا بودن بلوك شرق و سرخي كرملين از دستياري وزير تا سفارت در اسپانيا را در كوله بار تجربه خود دارد همزمان با پنجاهمين سالگرد مرگ استالين انجام شد. ايوانف به راستي ارثيه استالين را در كيف ديپلماتيك خود، دارد آن هنگام كه با تهديد قطعنامه عليه عراق نقش ابرقدرتي اين كشور را مي خواهد در اذهان زنده كند و در پي به دست آوردن موقعيت گذشته مسكو در تحولات جهاني برمي آيد.
از چند هفته پيش كه تابلوي ضد جنگ گورنيكاي پيكاسو، از محل اجلاس شوراي امنيت برداشته شد تا هفته گذشته كه مقدمات برگزاري مهمترين جلسه شورا براي جنگ شكل گرفت دنيا بيش از هميشه در تب و تاب جنگ شب و روز مي گذراند.
از پنج عضو دائم اين شورا بيش از نيمي از آنها مخالف حمله و جنگ عليه عراق اند وزيران خارجه وارث دو انقلاب بزرگ تاريخ يعني روسيه و فرانسه، تور مسافرتي راه انداخته اند تا در جلسه شورا كه آمريكا آن را به اتاق جنگ بدل كرده حاضر نباشند.
ايوانف روسي، چند ساعتي پيش از شروع جلسه با يادآوري صدوبيست بار وتوي شوروي و روسيه، در تاريخ شوراي امنيت، قطعنامه جديد را هم تهديد به وتو كرد و از مسكو راهي تهران شد تا از پس دو شب اقامت در پايتخت ايران به افغانستان و تاجيكستان سفر كند.
همتاي فرانسوي ايوانف، «دومينيك دو ويلپن» هم چنين كرد و چند كشور آفريقايي را برگزيد تا با سفر به آنها از غايبان بزرگ جلسه شوراي امنيت باشد.
آمريكا كه در دو هفته اخير بيش از هميشه براي جنگ بي تحمل شده براي فرانسه تنها خط و نشان كشيد اما براي زيرفشار قراردادن روسيه، همكاري هاي هسته اي تهران، مسكو را بهانه قرار داد تا از اين رهگذر اين تهران باشد كه تركش هاي فرار از جلسه شوراي امنيت و مخالفت جدي روسيه با جنگ را مي پذيرد.
كالين پاول وزير امور خارجه آمريكا در آستانه سفر ايوانف به تهران در گفت وگو با غول رسانه هاي آمريكا ـ سي ان ان ـ گفت كه دولت ايران برنامه اتمي پيشرفته تري از آنچه كه تاكنون مي پنداشتيم دارد. كوندوليزا رايس مشاور امنيت ملي رئيس جمهور هم در گفت وگو با تلويزيوني آمريكايي سعي كرد ايران را خطري بزرگ براي جهان نشان دهد و گفت كه آمريكا سال ها است هشدار مي دهد ايران مشكل بزرگي است.
در مقابل وزير خارجه روسيه كه از تهران با رهبران مخالف جنگ پي درپي تلفني صحبت مي كرد، ضمن پافشاري بر همكاري هاي اتمي كشورش با ايران مخالفت اش با آمريكا را از تهران به گوش جهان رساند كه لحظه لحظه خبرهاي مربوط به جنگ را پيگيري مي كند.
ايوانف در تهران هم تأكيد كرد كه قطعنامه جنگي را وتو خواهد كرد و براي اينكه موضع اش را صورت عملي ببخشد اعلام كرد كه روسيه پيشنهاد فرانسوي ها براي برپايي اجلاس ويژه سازمان ملل متحد براي رسيدگي به بحران عراق با حضور سران كشورهاي جهان را مورد توجه قرار داده و بيشتر بررسي مي كند. برخورد ايوانف با موضع ضد ايراني آمريكا كه اين روزها ناشي از مخالفت روسيه با جنگ عليه عراق است و ايران را به عامل فشاري به مسكو بدل كرده تا حدودي فضاي تبليغاتي آمريكا را خنثي كرد تا آنجا كه علي رغم پيش بيني ها درباره اينكه موضوع گفت وگوهاي مقامات ايران و روسيه بيشتر درباره همكاري هسته اي خواهد بود، خرازي و ايوانف موضع ضد جنگ يكديگر را تقويت كردند.
كمال خرازي در جريان ديدار با ايوانف به نكته جالبي اشاره كرد و گفت كه اعضاي دائم شوراي امنيت در معرض يك آزمون تاريخي قرار گرفته اند و آنچه تاكنون اتفاق مي افتد زيربناي نظام آتي روابط بين الملل را تشكيل خواهد داد.
اگر تاريخ آن طور كه ايران مي خواهد رقم خورد و قطعنامه اي صادر نشد و اگر شد با وتوي مسكو روبه رو شد و جنگ درنگرفت روسيه به سمت خواست خود كه باز گرفتن قدرت گذشته است گام بلندي برداشته است و ايران كه موضع بسيار نزديكي با روسيه دارد در كنار اروپا به قدرت سوم جهان نزديكي بيشتري پيدا خواهد كرد.
اگر چنين شد به قول وزير خارجه ايران زيربناي نظام آتي روابط بين الملل شكل تازه اي به خود خواهد گرفت كه ايران يكي از برندگان اصلي آن است.

استراتژيك اما لرزان
پس از فروپاشي اتحاد شوروي و مخصوصا پس از واقعه يازده سپتامبر، مقامات بلندپايه سياسي واشنگتن تدريجا توجه بيشتري به منطقه واقع ميان اروپاي شرقي و چين به عنوان منطقه اي كه منافع استراتژيك آمريكا در آن متمركز شده مي كنند. علاقه مقامات آمريكايي به اين منطقه عمدتا به نفت وابسته است. در حالي كه نمايندگان محافل سياسي از اين منطقه به عنوان يك منطقه رويارويي ژئوپلتيك در قالب تلاقي منافع آمريكا و چين كه مخالف سرسخت سلطه آمريكا مي باشد ياد مي كنند. طي سال گذشته دولت بوش تلاش داشت با يك نظريه فراگير و همه جانبه نحوه برخورد با بخش مركزي اوراسيا را تنظيم نمايد.
004715.jpg
مهاجرت دسته جمعي گرجستاني ها از آبخازستان

ولي در منطقه فوق الذكر رژيم هاي خودكامه بسياري وجود دارند كه خط مشي سياست خارجي آنها بسيار بي ثبات بوده و دولت آمريكا در يافتن شريكي استراتژيك در ميان آنها با مشكل مواجه است. سياستمداران آمريكايي و مخصوصا نو محافظه كاران دستگاه بوش به خوبي درك مي كنند كه هر مستبدي بيش از هر چيز به سلطه و توسعه اختيارات خود علاقه مند است و بعيد نيست كه يكي از متحدين فعلي آمريكا به منظور توسعه قدرت و اختيارات خويش، در آينده خط مشي خود را تغيير و از دشمنان آمريكا حمايت نمايد. در اين ميان وضعيت گرجستان اندكي متفاوت است. گرجستان و آبخازستان درگير مناقشه اي تاريخي و درازمدت هستند آبخازي ها بر استقلال از گرجستان پافشاري مي كنند ولي گرجي ها آبخازستان را بخشي از گرجستان مي دانند. همين وضعيت درباره استياي جنوبي نيز صدق مي كند. روسيه براي تنبيه گرجستان كه برخلاف ساير جمهوري هاي اتحاد شوروي سابق حاضر نشد زير چتر روس ها باقي بماند از استقلال طلبان آبخازستان و استيا حمايت مي كند و در مقابل، گرجستان نيز از جنگجويان چچني در نبرد با نيروهاي روس پشتيباني مي كند. آمريكا در چارچوب طرح خود براي گسترش سيطره بر منطقه و كنار زدن قدرت هاي رقيب، از اين اختلاف و كشمكش هاي پياپي در منطقه به عنوان فرصتي براي نفوذ به آن استفاده كرد. ورود اولين گروه از نظاميان آمريكايي به شهر تفليس در ۲۸ فوريه گذشته، آغازي بر اولين حضور نظامي آمريكايي ها در منطقه قفقاز شد. اكنون به نظر مي رسد سياستمداران آمريكايي به بهانه كمك به گرجستان در حل مشكلات داخلي و خارجي آن سعي دارند اهداف خود را بيش از پيش عملي كنند.
اگر چه مشكلات اين كشور نيز بسيار است از جمله اين مشكلات مي توان به روابط با روسيه، ضعف در سازماندهي كشور به خاطر قوانين ناصحيح تصويب شده در دوره به اصطلاح اصلاحات سال هاي دهه ،۹۰ اوضاع ناامني تشديد يافته در كشور اشاره نمود. بسياري از مقامات دولت آمريكا امروزه ديگر حتي اميد ندارند كه دولت فعلي روزي بتواند بر اين مشكلات فائق آيد.
ظاهرا يك عامل مهم براي موفقيت جريان انتقال از حكومت قديم به يك حكومت جديد شخص شواردنادزه مي باشد. ده سال است كه رئيس جمهور شواردنادزه به عنوان ضامن حمايت آمريكا از گرجستان فعاليت مي نمايد.
004725.jpg

برخي از مقامات دولت آمريكا از جمله جيمز بيكر وزير امور خارجه اسبق آمريكا دقيقا به واسطه رابطه خود با شواردنادزه به دوستان اين كشور تبديل گرديدند. براي برخي ديگر دوستي با شواردنادزه حائز اهميت بود ولي آنها اهداف ديگري به عنوان مثال رويارويي با روسيه را نيز دنبال مي كردند. نقش استراتژيك گرجستان در برنامه هاي درازمدت ژئوپلتيك آمريكا در حال حاضر به وضوح آشكار است. علاوه بر اين واضح است كه حفظ منافع حياتي گرجستان بستگي به ميزان حمايت آمريكا از گرجستان در دفاع از اين كشور در برابر فشارهاي دولت روسيه دارد. اين اواخر سياستمداران بسياري به مسئله گرجستان علاقه مند شده اند، از ميان آنها مي توان به يكي از جناح هاي پرقدرت حزب جمهوري خواه آمريكا كه مشتمل از نمايندگان گروه محافظه كاران جديد هستند اشاره نمود. آنان معتقدند آمريكا بايد فعالانه در حل و فصل مشكلات ساير كشورها شركت و سياست خارجي متكي بر حمايت از رژيم هاي خودكامه را كه اقدامي ناصحيح و كوته بينانه مي باشد به كناري بگذارد و بالاخره اين گروه عدم اعلام، تبليغ و ترويج دموكراسي ليبرال به عنوان اولويت اصلي در سياست خارجي آمريكا را اشتباه محض مي دانند. موضع گيري اين جناح، استراتژي امنيت ملي رئيس جمهور بوش را تعيين نموده و طوري كه پيداست خود رئيس جمهور نيز از اين موضع گيري حمايت مي نمايد. اين موضع گيري رفته رفته در ميان مخالفين محافظه كاران جديد نيز راه يافته است. به عنوان مثال ريچارد هس رئيس اداره برنامه ريزي سياسي به تازگي اعلام نمود كه آمريكا ديگر به اصل «تاكتيك عدم دخالت» متكي نبوده و زمان آن فرا رسيده است تا آمريكا كشورهاي عربي و مسلمان نشين را به اجراي اصلاحات دموكراتيك ترغيب نمايد. اين اعلاميه تازگي داشته و مي توان از آن به عنوان پيروزي محافظه كاران جديد ياد كرد. ريچارد هس همان مردي است كه قبلا در سال ۱۹۹۱ به پدر رئيس جمهور فعلي توصيه كرد از اعزام نيروهاي نظامي خود به عراق براي سرنگوني رژيم بغداد خودداري نمايد. وي وزارت امور خارجه را به همكاري با ايران در مسائل مربوط به افغانستان و عراق فرا مي خواند. محافظه كار جديد معروف گري اسميت اظهار مي دارد: «هس كه طراح خط مشي ثبات در خاور نزديك مي باشد، در حال حاضر دموكراسي را شرط اول و اساسي براي برقراري ثبات معرفي مي نمايد و اين واقعا تحولي مثبت در طرز تفكر وي مي باشد. علاقه محافظه كاران جديد به گرجستان به اين كشور امكان مي دهد تا حاميان جديدي در دولت آمريكا به دست آورده و روابط بهتر و نزديك تري با سياستمداران مهم اين كشور برقرار نمايد. » رهبر راست گرايان جديد در اوايل ماه دسامبر به واشنگتن سفر كرد. هدف وي از اين سفر تعميق روابط با محافظه كاران جديد و ملاقات با نمايندگان اين جناح از حزب جمهوري خواه بود. به گفته برترين نمايندگان اين جناح، گامقرليدزه موفق به معرفي دقيق مواضع خود و علاقه مند نمودن بسياري از محافظه كاران جديد شد و با اين ترتيب اداي خدمتي بزرگ به وطن خويش كرد. تك تك اين محافظه كاران ممكن است به دوستان گرجستان تبديل گرديده و اين امر خود باعث تعميق روابط ميان آمريكا و گرجستان خواهد گرديد. علاوه بر اين مهمترين شرط محافظه كاران براي حمايت از گرجستان، تبليغ و ترويج دموكراسي در اين كشور مي باشد. سياستمداران آمريكا آخرين اقدامات دولت گرجستان را منفي ارزيابي مي نمايند چرا كه به گمان آنها برخي از نمايندگان دولت مذكور از برگزاري انتخابات دموكراتيك و برقراري ثبات در كشور ممانعت به عمل مي آورند.
نارضايتي آمريكايي ها عمدتا از احياي حزب «اتحاديه شهروندان» كه با غرور و افتخار خاصي خود را «حزب حاكم» خوانده و هيچ اشكالي در استفاده از منابع و امكانات دولتي براي نيل به اهداف حزب نمي بيند ناشي مي گردد. علاوه بر اين، آمريكايي ها به خاطر فعاليت باندهاي جنايتكار در گرجستان كه رفته رفته تشديد مي گردد ناراضي و نگران مي باشند. بسياري از عناصر جنايتكار از زندان ها آزاد شده و بر تجارت قانوني كنترل پيدا كرده اند. وضعيت موجود در بخش اصلاحات نظامي نيز جاي تفكر و بررسي دارد. دولت گرجستان قادر به ايجاد تغييرات مناسب در اين بخش نبوده و در افزايش بودجه نظامي ناموفق بوده است. خلاصه كلام آنكه دولت قادر به انجام اقدامات لازم نبوده و در عين حال برخي از نمايندگان اپوزيسيون نيز تلاش مي كنند حتي در ازاي رويارويي هاي جاه طلبانه به يك موفقيت سياسي هر چند كوتاه مدت دست يابند.
همه آنچه گفته شد نشان مي دهد كه آمريكايي ها بايد در نحوه برخورد خود با گرجستان تجديدنظر نمايند. بايد روش هايي براي وارد آوردن فشار و اعمال نفوذ بر دولت اين كشور تنظيم نمايند تا فشار دولت بر نمايندگان اپوزيسيون و تجارت خصوصي از ميان برداشته شود. علاوه بر اين احتمال مي رود كه محافظه كاران جديد به نوبه خود دستگاه بوش را وادار نمايند تا توجه بيشتري به برقراري دموكراسي در گرجستان مبذول داشته و در قبال نحوه عملكرد دولت اين كشور كه مانع از برگزاري انتخابات عادلانه و آزاد در اين كشور مي شود گذشت و انعطاف كمتري به خرج دهد.

آنها اولين بمب ها را فرو مي ريزند
004735.jpg
قاسم طولاني
ناو هواپيمابر يو. اس. اس كنستليشن(۰USS Constellation) خط مقدم جنگ احتمالي با عراق محسوب مي شود. اين ناو عظيم الجثه كه هشتاد و هفت هزار تن وزن و پنج هزار و پانصد نفر پرسنل دارد، هفتاد و دو فروند هواپيماي جنگنده را در عرشه خود جاي داده است. ناو هواپيمابر يو.اس.اس كنستليشن يكي از مهلك ترين اجزاي ماشين جنگي ايالات متحده آمريكا به شمار مي آيد. اگر قرار باشد، جنگ با عراق به زودي آغاز شود، خلبانان مستقر در اين ناو اولين خلباناني خواهند بود كه بمب هاي خود را بر سر صدام حسين فرو خواهند ريخت.
• • •
در عرشه ناو هواپيمابر كنستليشن چه كسي مي داند شايد اگر صدام حسين تنها چند لحظه در اتاق كنترل ناو هواپيمابر يو. اس. اس كنستليشن حاضر شود، تاريخ در اين زمستان آبستن جنگ وارد مسير ديگري شود.
كريس كنون خلبان ۲۶ ساله نيروي دريايي ـ در كابين هواپيماي جنگنده F-۱۸ خود نشسته است. آمريكايي ها اين جنگنده را «هارنت» مي نامند. موتور جت هواپيما در حال غرش است. كريس كنون در انتظار زمان برخاستن است. شب بر خليج فارس مستولي شده است. كهكشان راه شيري به وضوح در آسمان پرستاره خليج فارس خودنمايي مي كند. در سواحل غربي مشعل هاي يك سكوي حفاري متعلق به عربستان سعودي به چشم مي خورد. سرانجام فرمان پرواز صادر مي شود. در كنار باند پرواز يك مأمور راهنما با حركتي ناگهاني دست چپ خود را به سمت جلو و دست راستش را به سمت آسمان دراز مي كند. خلبان در صندلي خود فرو مي رود، چراغ هاي چشمك زن سبز در پايين كابين خلبان روشن مي شود و جنگنده اف ـ ۱۸ با صدايي انفجارآميز از روي عرشه ناو هواپيمابر كنستليشن كنده مي شود. تنها ۵/۱ ثانيه طول مي كشد، تا ۲۳ تن فولاد با سرعتي حدود سيصد كيلومتر در ثانيه از عرشه كشتي كنده شده و در آسمان شبانگاهي اوج گيرد.
كسي كه هنوز نسبت به قدرت و عظمت ماشين جنگي ايالات متحده ترديد دارد، با ديدن صحنه برخاستن يك هواپيماي جنگنده از عرشه ناو هواپيمابر كنستليشن تغيير عقيده مي دهد. افسران روابط عمومي و تبليغات نيروي دريايي آمريكا كه در اين ناو حضور دارند، با رضايتمندي هرچه تمام تر ميهمانان و حاضران در عرشه كنستليشن را با زواياي ديگري از صنعت جنگ آمريكا آشنا مي كنند، يكي از اين افسران خطاب به جمع مي گويد: «كسي كه با پسران ما روبه رو مي شود بهتر است بساط خود را جمع كند» چند هفته اي است كه ناو هواپيمابر كنستليشن كه رونالد ريگان از آن با عنوان «كشتي پرچم آمريكا» ياد مي كرد، در شمال خليج فارس جولان مي دهد. اين ناو عظيم الجثه هشتاد و هفت هزار تن وزن دارد. شمار پرسنل آن پنج هزار و پانصد نفر است. ناو مزبور هفتاد و دو فروند هواپيما حمل مي كند و چهل و دو سال قدمت دارد. ناو هواپيمابر كنستليشن در سال ۱۹۶۱ در آب انداخته شد. اين ناو از زمان جنگ ويتنام تاكنون در تمام عمليات نظامي بزرگ نيروي دريايي آمريكا مشاركت داشته است. گفته مي شود مأموريت ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۲ آخرين مأموريت كنستليشن است. هم اكنون اوراقچي ها در بندر سان ديه گو در انتظار كنستليشن لحظه شماري مي كنند.
هنوز چهار ماه از عمر عملياتي اين ناو بزرگ باقي است و اين چند ماه مي تواند به يك فصل دراماتيك در تاريخ كنستليشن تبديل شود.
آدميرال بري كاستلو فرمانده ناو هواپيمابر كنستليشن و صاحب شيك ترين و مجلل ترين كابين اين ناو تلاش مي كند، مأموريت ناو مزبور را در خليج فارس مأموريتي عادي جلوه دهد. او مي گويد: «ما اين جا هستيم تا مناطق پرواز ممنوع را در جنوب عراق كنترل كنيم. ما در گذشته هم اين كار را مي كرديم و پس از ما هم ديگران اين كار را انجام خواهند داد.»
در واقع پس از پايان جنگ خليج فارس در يازده سال پيش ناوهاي هواپيمابر ايالات متحده به صورت شيفتي در خليج فارس حضور داشته اند. حتي پيش از بالا گرفتن بحران تازه عراق حضور ناو هواپيمابر كنستليشن در خليج فارس در زمستان سال ۲۰۰۳ پيش بيني شده بود. به هر حال هم اكنون اغلب ناظران سياسي بر اين گمان هستند كه در صورت آغاز جنگ خلبانان كنستليشن اولين بمب ها را بر سر عراقي ها فرو خواهند ريخت. اما افسران اسكادران هوايي حاضر در عرشه كنستليشن در ظاهر به اين چيزها كاري ندارند. كاپيتان كريس كنون در صبح روز بعد در اتاق كنفرانس يگان خود در پشت كامپيوتر نشسته و گزارش پرواز شب گذشته را آماده مي كند. او تنها به ذكر اين جمله بسنده مي كند كه «پرواز زيبايي بود، اما بدون حادثه خاصي به پايان رسيد. » او دو ساعت و نيم تمام در حريم هوايي عراق گشت زده و حتي به چند كيلومتري جنوب بغداد هم نزديك شده بود. خلبانان آمريكايي به اين نوع پروازها، «پروازهاي غيرآموزشي» مي گويند. البته خلبانان آمريكايي مي دانند كه احتمال حمله پدافند هوايي عراق نيز هر لحظه وجود دارد و حتي احتمال سرنگوني هواپيماهاي آنها لااقل از نظر تئوريك وجود دارد. هنگامي كه كنون و هجده تن از ديگر خلبانان اسكادران راهي چنين مأموريت هايي مي شوند، علاوه بر تجهيزات و لباس پرواز ۲۵ كيلويي خود يك كلت كمري نه ميلي متري نيز با خود حمل مي كنند. اين كلت سوئيسي حتي در موقعيت هاي دشوار نيز قابل استفاده است. كاپيتان مات تايلور يكي ديگر از خلبانان اسكادران مي گويد: «جان سالم به در بردن پس از سرنگوني هواپيما و عدم آسيب رساندن به غيرنظاميان در جريان حمله به اهداف دشمن دو اصل بسيار مهم است كه هر خلبان آمريكايي در طول دوران آموزش و تمرين خود آنها را فرا مي گيرد. »
خلبانان آمريكايي شيفته پرواز هستند. آنها همانند ستارگان هاليوود هستند كه با پرنده هاي بسيار مدرن تخيلي خود كارهاي خارق العاده مي كنند. كاپيتان كنون مي گويد: «پرواز با يك هواپيماي جنگي كاري فوق العاده است. نشستن در كابين خلبان و بلند كردن هواپيما از عرشه ناو هواپيمابر به ويژه به هنگام شب، چيزي مانند تاجگذاري است. خلبانان آمريكايي در پاسخ به پرسش هايي درباره انگيزه هاي سياسي مأموريت آنها به بيان همان حرف هاي كليشه اي بسنده مي كنند. آنها همان چيزي را بر زبان مي آورند كه از افسران روابط عمومي آموخته اند: «اقدام در چارچوب جنگ با تروريسم و كنترل مناطق پرواز ممنوع به عنوان يك عمليات عادي. »
المين يكي از معدود مسلمانان حاضر در ناو يواس اس كنستليشن است. او تكنسين هواپيما است و كارش تعمير موتور هواپيماهاي اف  ـ  ۱۸ هارنت و اف ـ ۱۴ تام كت است. اسلام علي المين به انگيزه هاي ديگري نيز توجه دارد: «كاري كه ما اينجا مي كنيم، به نوعي با يازدهم سپتامبر ارتباط دارد. » به اعتقاد المين برخلاف آنچه در كشورهاي عربي گفته مي شود: حضور نيروهاي آمريكايي در خليج فارس هيچ ارتباطي به مذهب و جنگ تمدن ها ندارد، در غير اين صورت كسي مانند او كه يك مسلمان معتقد است، در ناو هواپيمابر آمريكا حضور نمي يافت. البته المين اعتراف مي كند كه وقت كافي براي خواندن پنج نوبت نماز در هر روز ندارد. علاوه بر اين او مي گويد، به خاطر اينكه كشتي همواره در حال حركت است، نمي داند مكه در كدام سو قرار دارد. پرسنل ناو هواپيمابر كنستليشن نمي دانند اين ناو دقيقا در چه نقطه اي از خليج فارس حضور دارد. استفن روبرتسون از روابط عمومي ناو كنستليشن در اين باره مي گويد: «آنها نبايد هم از موقعيت دقيق ناو خبر داشته باشند. چرا كه ممكن است پرسنل به هنگام تلفن زدن به خانواده خود بگويند كه دقيقا ما كجا هستيم و اين از نظر امنيتي بسيار خطرناك است. »
ناو هواپيمابر كنستليشن هر آن مي تواند در موقعيت جنگي قرار گيرد. اين مسئله در بخش جسي هيكم به مراتب محسوس تر از جاهاي ديگر است. جسي در اين بخش كه زير باند پرواز قرار دارد، بمب ها و راكت ها را مونتاژ مي كند، اين بمب ها و موشك ها اندكي پيش از آغاز عمليات در زير بال هاي هواپيماها نصب مي شود. بخشي كه جسي در آنجا كار مي كند، از معدود بخش هاي ناو است كه گاهي فيلمبرداري و عكس برداري در آنجا ممنوع است. زرادخانه سلاح هاي مدرن مادون قرمز و بمب ها و موشك هاي ليزري از مكان هاي مقدس كنستليشن به شمار مي آيد.
بمب هاي هوشمند و موشك هاي كروز مرتبا از دل ناو هواپيمابر به زير هواپيماها منتقل مي شوند و پس از بازگشت هواپيماها از مأموريت دوباره به انبار مهمات انتقال داده مي شوند، چرا كه در بيشتر موارد اين موشك ها و بمب ها مورد استفاده قرار نگرفته است. اين كار براي پرسنل ناو كنستليشن تا حدودي خسته كننده است. هيكم مي گويد: «اگر خلبانان اين بمب ها و موشك ها را در جايي پرتاب كنند، كار ما بسيار ساده تر مي شود، و ما ديگر مجبور نخواهيم بود، بار ديگر آنها را به سر جاي اولشان بازگردانيم. »
اشپيگل

نگاه روزنامه نگار
خواب بوش براي خاورميانه
ويليام فاف
ترجمه: غلامرضا رضايي نصير
«تنها يك پاسخ از سوي ما امكان پذير است: زور، زور تا منتهي درجه، زور بدون امساك و محدوديت، زور بحق و پيروز كه قانون جهان را به راه راست خواهد كشاند. »!
اين سخنان وودرو ويلسون، رئيس جمهور وقت ايالات متحده در زمان جنگ جهاني اول است. همان طور كه مي بينيد بين او و جورج دبليو بوش، رئيس جمهور فعلي آمريكا، فاصله چنداني وجود ندارد.
پيروزي كامل در جنگ اطاعت كامل از سوي طرف شكست خورده را طلب مي كند و راه را براي تحقق اهداف سياسي، بدون هيچ گونه مانعي هموار مي سازد. اين موضع سنتي آمريكاست. كاخ سفيد بوش پيروزي كامل در عراق را امري بديهي و امكان تحقق اهداف سياسي خود را در آن جا مسلم فرض مي كند. البته مشاوران بوش پيچيدگي هاي سياسي و اجتماعي خاورميانه را مي پذيرند، اما با گفتن اينكه در نهايت برگ برنده در دست زور است، عملا آنها را ناديده مي گيرند. از اين نظر، مثل بسياري جنبه هاي ديگر، آنها مريدان آريل شارون، نخست وزير اسرائيل هستند. آنها ادعا مي كنند كه آمريكا مي تواند همان كارهايي را كه در آلمان و ژاپن پس از جنگ جهاني دوم براي ساختن دموكراسي هاي جديد انجام داد، بار ديگر در عراق تكرار كند. برخي از آنان از هم اكنون سفارش مي كنند كه تغيير رژيم ايران بايد هدف بعدي آمريكا باشد. به زعم آنان پيروزي در عراق دموكراسي را در خاورميانه فراگير خواهد كرد.
دولت بوش اعلام كرده است كه اشغال نظامي عراق شكست خورده قاعدتا بيش از دو سال طول نخواهد كشيد، هرچند ژنرال اريك شينسكي، رئيس ستاد ارتش با گفتن اين مطلب كه براي كنترل كشور عراق حداقل به چندصد هزار سرباز نياز است، كنگره را تكان داد. وي اضافه كرد كه اشغال عراق توانايي ارتش براي انجام مأموريت در جاهاي ديگر را محدود كرده و «حفظ روحيه» ارتش را دشوار مي سازد.
اشغال آلمان نيز قرار بود كمتر از دو سال طول بكشد. تا همين چند وقت پيش ۹۰ هزار سرباز آمريكايي هنوز در آلمان بودند. اكنون آنان در خاورميانه هستند و گمانه زني ها از اين حكايت مي كند كه براي هميشه در آنجا، در پايگاه هاي جديد خود، باقي خواهند ماند.
اشغال آلمان جنبه اي كيفري و تنبيهي داشت. طبق حكم ستاد مشترك نيروهاي آمريكايي به فرماندهان اشغال، در تاريخ آوريل ،۱۹۴۵ آنها بايد به مردم آلمان بفهمانند كه آنچه بر سرشان مي آيد نتيجه اعمال خود آنهاست. بازسازي سياسي يا اصطلاحا «نازي زدايي» با توزيع هزاران پرسشنامه در بين كساني كه به دنبال كار دولتي بودند و پرسيدن از جزئيات زندگي آنها، شروع بسيار بدي داشت.
نازي زدايي عمدتا با شروع جنگ سرد، زماني كه آلمان به طرز عجيبي تبديل به متحد نيروهاي خودي شد، كنار گذاشته شد. بازسازي اقتصادي به طور جدي با طرح مارشال در سال ۱۹۴۸ شروع شد، اما در واقع اين خود آلمان ها بودند كه كشورشان را بازسازي كردند. مردم آلمان حافظه خود را خاموش كردند و سخت به كار پرداختند. هدف آنان رسيدن به رفاه و سياست خارجي آنان ناتو بود.
تا همين اواخر وضعيت آلمان همين گونه بود. بوش، بدون اينكه متوجه باشد، سال گذشته با فراخوان غرب به جنگ با عراق، آلماني ها را از خواب سياسي بيدار كرد.
تقريبا در همان زمان چندين كتاب جديد در آلمان موفقيت هاي غيرقابل انتظاري كسب كردند. همه اين كتاب ها حافظه سركوب شده مردم را در مورد بمباران هاي وحشتناك شهرهاي آلمان بيدار مي كرد. البته خود آنها مقصر بوده اند، اما به مدت ۵۸ سال هيچ كس در آلمان از آنها سخن نگفته بود. «دموكراتيزه» كردن ژاپن كار ساده اي بود. داگلاس مك آرتور نمايندگان اعلام تسليم ژاپن را بر روي عرشه ناو ميسوري در بندر سوخته توكيو ملاقات كرد و به آنها گفت كه روحيه بي اعتمادي، كينه و نفرت را كنار خواهد گذاشت.
او گفت كه دو طرف بايد به شأني والاتر ارتقا يابند و تنها در خدمت اهداف مقدسي عمل كنند كه قرار است در خدمت آن قرار گيرند.
امپراتور ژاپن از راديو به سخنان مك آرتور گوش مي داد. پس از مشورت با ديپلمات هايي كه در اين مراسم حضور داشتند، به تفكر پرداخت. سپس به وزير خارجه اش اطلاع داد كه وقتي مك آرتور در توكيو مستقر شود، رسما با او ملاقات خواهد كرد ـ و البته اين كار را هم كرد. آن زمان بود كه مردم ژاپن فهميدند قرار است دموكرات شوند. همانطور كه در مورد آلمان اتفاق افتاد، در ژاپن نيز اين خود مردم پويا و تحصيل كرده ژاپن بودند كه كشور خود را بازسازي كردند. بنا به دستور صريح مك آرتور ژاپني ها اصلاحات آموزشي و اجتماعي پذيرفتند؛ اصلاحاتي با ماهيتي آنچنان ليبرالي كه كنگره امروز آمريكا را مشمئز مي كرد. آنگاه جنگ كره از راه رسيد و همراه با آن سفارش هاي نظامي آمريكا به صنايع ژاپن آغاز شد. با رونق صنايع ژاپني، اقتصاد اين كشور راه پيشرفت را در پيش گرفت.
آلماني ها و ژاپني ها به اين دليل «دموكراتيزه» شدند كه هيچ چاره يا گزينه ديگري پيش رو نداشتند. آنها زير نگاه تهديدآميز روسيه شوروي، و در مورد ژاپن، چين كمونيست قرار داشتند و آمريكا به آنان امنيت و مرمت ويراني ها را در چارچوب جامعه اي بين المللي پيشكش مي كرد كه دموكراسي در آن غالب بود.
در كوتاه مدت عراق نيز چاره اي جز دموكراتيزه شدن رسمي پيش رو ندارد. دولت جديد عراق تهديد نخواهد شد، بلكه به مثابه عامل قدرت آمريكا، تهديدي براي همسايگانش به شمار خواهد رفت.
دارودسته بوش همه دارايي خود را روي عراق شرط بسته اند. شايد عراق براي آنان قمار مرگ و زندگي باشد.
هرالد تريبون

حاشيه جهان
• مين گذاري حوزه هاي نفتي عراق
004720.jpg

درست در زماني كه فرانسه و ايالات متحده بر سر آينده عراق و اقدام نظامي عليه بغداد در سازمان ملل با يكديگر درگير هستند اخبار منتشره از اجراي طرح هاي نظامي رژيم صدام براي رويارويي با حمله احتمالي به اين كشور حكايت دارد. ورلدنت ديلي در گزارشي از آغاز عمليات اجرايي كار گذاشتن مواد منفجره در حوزه هاي نفتي عراق و ايجاد تله هاي انفجاري مرگبار توسط ارتش عراق خبر داد. در گزارش مذكور ادعا شده سراسر مناطق نفتي عراق براي ايجاد مانع بر سر راه خنثي كنندگان حريق چاه هاي نفتي مين گذاري شده است. اين منبع همچنين به نقل از مخالفان صدام كه اخيرا اين كشور را ترك گفته اند ادعا كرد عراق هواپيماهاي بدون سرنشين ويژه حمل مواد شيميايي و بيولوژيك در اختيار دارد كه در صورت وقوع جنگ ممكن است عليه نيروهاي ائتلاف ضدعراق و همچنين همسايگان اين كشور مورد استفاده قرار گيرد.

• جنگ آغاز شده
004730.jpg

هرچند هنوز هيچ بمبي بر فراز عراق رها نشده اما جنگ عليه اين كشور عملا آغاز شده است. روزنامه دالاس مورنينگ نيوز با اشاره به جنگ رواني گسترده اي كه طي چند روز اخير توسط نظاميان آمريكايي آغاز شده است به رهاسازي هزاران آگهي ويژه بر فراز جنوب عراق توسط هواپيماهاي آمريكايي خبر داد كه مردم و خصوصا نظاميان را به عدم حمايت از رژيم عراق ترغيب مي كند. از ديگر سو هواپيماهاي EC130 ارتش ايالات متحده با پرواز بر فراز بخش هاي جنوبي عراق روي فركانس هاي موج بالا كه در عراق با راديوي معمولي قابل شنيدن است برنامه هايي پخش مي كنند كه به سربازان عراق توصيه مي كند اجازه ندهند صدام نام سرباز و وجهه و اعتبار نظامي آنان را مخدوش كند. از اقدامات تبليغاتي، رواني ارتش ايالات متحده در مقاله مذكور به عنوان تلاش براي آماده سازي ميدان جنگ ياد شده است.

•جست وجوي تروريست ها در آمريكا
اطلاعات به دست آمده از خالد شيخ محمد، كسي كه مقامات اطلاعاتي آمريكا تأكيد دارند از برنامه ريزان ارشد القاعده و طراح اصلي حوادث يازدهم سپتامبر است دست اندركاران سازمان هاي اطلاعاتي آمريكا را به سوي بررسي مجدد پرونده افراد مظنون به همكاري با القاعده در هشت شهر آمريكا از جمله نيويورك و ديترويت سوق داده است. شبكه تلويزيوني NBC آمريكا با انتشار خبري ادعا كرد مأمورين اف بي آي و سيا در حال مرور اسناد مالي افراد مظنون و هويت كساني هستند كه با خالد شيخ محمد و مصطفي احمد الهواسوي، فردي كه اول مارس به همراه خالد در راولپندي پاكستان بازداشت شد در ارتباط بوده اند. مقامات آمريكايي براي ايجاد فضاي رواني منفي ادعا دارند اين دو بسياري از همدستان خود را معرفي كرده اند كه پس از تحقيقات كافي مظنونين بازداشت خواهند شد.

• فعاليت القاعده در يمن و عربستان
004740.jpg

القاعده درصدد به خدمت گرفتن نيروهاي داوطلب در خاورميانه براي انجام عمليات انتحاري، تروريستي عليه حوزه هاي نفتي عربستان سعودي و كويت پس از آغاز عمليات نظامي عليه عراق است. روزنامه آمريكايي واشنگتن تايمز اواخر هفته گذشته ادعا كرد دستگاه هاي اطلاعاتي اين كشور به اسناد محرمانه اي دست يافته اند كه از افزايش تلاش هسته هاي وابسته به القاعده براي انجام عمليات تروريستي در عربستان سعودي و كويت با هدف انهدام حوزه هاي نفتي و ايجاد اختلال در روند توليد و صدور نفت اين كشورها حكايت دارد. به ادعاي اين روزنامه فعاليت هسته هاي القاعده در بين گروه هاي راديكال عربستان سعودي و يمن به مراتب گسترده تر از اقدامات هسته هاي وابسته به اين گروه در ساير نقاط خاورميانه است.

• تهديدي كاملا اسلامي
يكي از سايت هاي اينترنتي آمريكا با انتشار مقاله اي سخيف و توهين آميز اشاعه تحركات ضدآمريكايي در سراسر جهان را به جامعه مسلمانان نسبت داد. سايت اينترنتي فري ريپابليك در مقاله اي كه ادعا شده توسط يكي از كاركنان گروه هاي امدادرسان در كابل براي اين سايت ارسال شده تهديدهايي كه اكنون آمريكا ادعا دارد متوجه اين كشور است را تهديدي كاملا اسلامي دانسته است. در اين مقاله آمده: «ما با بمب گذاران انتحاري، تسليحات شيميايي و هسته اي، قيمت نفت و تحريم هاي اقتصادي كه نام ديگري كه مي توان برايشان برگزيد اخاذي و اعمال فشار است تهديد مي شويم. . . اسلام مثل كمونيسم نيست، تاريخي ۱۴۰۰ ساله دارد و به هيچ كشور خاصي تعلق ندارد. به شكل هاي مختلفي درمي آيد اما در نهايت به رويارويي با غرب برخواهد خاست. » در اين مقاله نه نام نويسنده ذكر شده و نه گواهي بر ادعاهاي طرح شده در آن ارائه شده است.

جهان
ادبيات
اقتصاد
ايران
زندگي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |