شنبه ۲۳ فروردين ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۲۰- April, 12, 2003
نگاهي به فيلم واكنش پنجم ساخته تهمينه ميلاني
پنج واكنش به واكنش پنجم
جامعه اي كه ميلاني به ما نشان مي دهد به نظر مي رسد در محدوده تنگ و باريك همان ميز رستوران قابل يافتن است و چيزي فراتر از آن نيست
بابك كمانگري
006565.jpg

اول ـ مي خواهم شروع اين نوشته را با يك سوال آغاز كنم. به نظر شما چند درصد از افرادي كه براي ديدن فيلم واكنش پنجم به سينما مي روند، كارگردان را به اهداف و مقاصدش نزديك مي كنند؟ چنددرصد از كساني كه از دو زن خوششان آمده و نيمه پنهان را يك فيلم متوسط ارزيابي كرده اند با واكنش پنجم ارتباطي معنايي برقرار مي كنند؟ چه تعداد از زنان جامعه ما ـ با همه تنوع فرهنگي و بومي ـ شخصيت فرشته را باورپذير مي دانند؟ چند نفر از تماشاگران فيلم، آن را يك ساخته فمينيستي ـ آيا فمينيسم در ايران داراي تعريف مشخصي است و آيا فمينيسمي كه در اروپا بيان شده داراي زمينه هايي براي ايرانيزه شدن هست يا نيست؟ ـ مي دانند؟ چند درصد از مرداني كه فيلم را ديده اند پس از تماشاي آن دچار تحولات شديدي شده و دست از ظلم و ستم به زنان كشيدند؟ چند درصد از مشكلات فراواني كه گريبانگير زنان جامعه ماست توسط اين فيلم بيان شده كه واكنش نسبت به آن توسط مسئولان يا خود مردم چاره جويي براي آن باشد؟ شايد لازم بود آمارگيري دقيقي با توجه به سوالات بالا و پرسش هايي از اين دست از كساني كه فيلم را ديده اند انجام مي شد تا شايد با استفاده از جواب هايي كه از دل اين آمار به دست مي آمد بتوان ميانگين سطح تفكر و رفتار جامعه را نسبت به اين سوژه محك زد.
دوم ـ آن ميز پنج نفره داخل رستوران در سكانس افتتاحيه فيلم خيلي از مسائل را براي تماشاگر مشخص مي كند. پنج زن رنج كشيده و دردمند اجتماع ايراني با آثاري از سختي و ستم در چهره و رفتارشان به ظاهر مشغول يك صحبت زنانه با تمام خصايصي كه همه ما آن را مي شناسيم هستند ولي در اصل ـ به زعم كارگردان ـ آنها بنا دارند شخصيت هاي متنوع شوهرانشان را با تمام اعمال و رفتار ناشايستشان بازبتابانند. سكانس رستوران را بار ديگر در ذهن خود به تصوير بكشيد. در ابتدا هركدام با لحني كاذب و در عين حال عريان در زندگي خود ابراز رضايت مي كنند. اين مثل اين است كه همه ما در بعضي موارد يك اتفاق و يا سير دائمي يك رفتار را با كنايه، خوب و راضي كننده بيان مي كنيم ولي هم خود و هم مخاطبمان مي دانيم كه واقعيت ندارد ولي وقتي در همان سكانس، يكي از مردها وارد مي شود و برخوردي خشن و بسيار ناشايست با همسر خود انجام مي دهد ورق برمي گردد و هركدام از اين زنان رنج كشيده، به بازگويي زندگي پر از درد خود مي پردازند. بار ديگر صحنه ورود حسين (شوهر ترانه) به رستوران را مرور كنيم. در اين لحظه مردي كه خود ريگي به كفش دارد ـ با منشي شركتش به رستوران آمده ـ به همسر خود كه با دوستانش در يك شرايط مشروع و بسيار عادي به همان رستوران آمده برخوردي به غايت خشن و ناروا انجام مي دهد. به تصوير كشيدن اين صحنه اغراق آميز و غيرقابل باور در شرايط كنوني جامعه و با توجه به وضعيت خانوادگي و خاستگاه بومي اين زوج، نشان از تفكري مي دهد كه بسيار نخ نما شده و بي هويت به موضوع مشكلات زن در جامعه ايراني مي نگرد. نوع ديالوگ هاي رد و بدل شده نيز به اين واقعيت نزديك است، در شرايطي كه اكثر ديالوگ ها در حد زير متوسط ادا مي شوند ديالوگ هاي به شدت اغراق آميز و طبقه بندي شده نيز كم نيستند. در همان سكانس رستوران ـ كه گويا سكانس كليدي فيلم نيز محسوب مي شود ـ پس از خلق موقعيت به شدت دراماتيك توسط زنان رنج كشيده اين ديالوگ كليدي توسط يكي از همان زن ها بيان مي شود: «آن قدر خودمون رو متكي به مرد مي كنيم كه هر وقت دلشون خواست هر بلايي سرمون ميارن. »
006585.jpg

سوم ـ پس از صحبت هاي اين زنان در رستوران، فرشته، قهرمان مظلوم ما وارد ميدان مي شود و سعي مي كند واكنشي فراتر از چهار دوست خود نشان دهد: واكنش پنجم. او نه تن به تسليم و پذيرش همه سختي ها مي دهد، نه رفع مشكلات خود را به آينده و گذشت زمان وامي گذارد، نه از ازدواج فرار كرده است و نه هويت و فرديت خود را با پول و مسائل مادي معاوضه مي كند. او كه استثنائا از جانب شوهر بدي نديده است، پس از، از دست دادن شوهرش با پدرشوهري روبه رو مي شود كه بالاخره جاي يك مرد بدخو و بدطينت و ترسناك خالي نماند. او تصميم مي گيرد با اين موجود خشن مبارزه كند و براي يكبار هم كه شده بتواند حداقل حق يك زن را از مرد اعاده كند. بنابراين دو جبهه خير و شر تشكيل مي شود كه مطابق معمول جبهه شر از هر كاري كه از دستش برآيد در اين جنگ كوتاهي نمي كند و با قدرت و امكانات بيشتري كه دارد به جنگ خير مي آيد. حاج صفدر نماد تمام عيار يك مرد از ديدگاه تهمينه ميلاني است، از آن مردهايي كه حق هر زني را بالقوه مي توانند بخورند و به هر زني ستم روا دارند. فيزيك بدني و ظاهر خشن جمشيد هاشم پور در اين نقش، در كنار شغلش كه صاحب چندين تريلي و كاميون است همه و همه بر جنبه هاي مرد بودنش افزوده است. از زمان آغاز مبارزه، ديگر همه چيز تحت الشعاع فرشته و حاج صفدر قرار مي گيرد. تلاش ميلاني در نشان دادن حاج صفدر به عنوان يك مرد ظالم و غيرقابل بخشش با بازي خوب هاشم پور تا حدي موفق درآمده ولي نكته جالب اينجاست كه خود فرشته در موقعيتي خطرناك از نام حاج صفدر براي نجات خود استفاده مي كند.
چهارم ـ شخصيتي كه از حاج صفدر در فيلم پرداخت شده فارغ از غيرملموس بودن آن، از لحاظ كنتراست شديدي كه با شخصيت زن اصلي فيلم ـ فرشته ـ ايجاد كرده به فيلم لطمه زده است. از طرفي كارها و رفتاري كه حاج صفدر در بعضي شرايط به آن دست مي زند با شخصيتي كه از او براي ما ترسيم شده جور درنمي آيد. همان بازي موش و گربه كه به طرز احمقانه اي آغاز و به صورت ابلهانه اي ادامه و پايان مي يابد شرايط آن را ندارد كه فردي مانند حاج صفدر با آن قدرت و نفوذ را درگير خود بكند.
علاوه بر اين، شايد سازنده فيلم ادعا كند كه تصوير همه مردها را بد و سياه نشان نداده است بلكه مثلا در عوض، سياوش، شوهر پيمانه يك مرد خوب و قابل قبول است. در اين صورت بايد ذكر كرد كه اين شخصيت فرعي، مثبت بودنش در ازاي منفي بودن اين همه مرد رنگ مي بازد و تأثير خود را از دست مي دهد.
جالب اينجاست كه حاج صفدر شيوه رفتاري خود را بر پسرش نيز اعمال مي كند، گرچه مجيد در جايي تلويحا به مخالفت با پدرش مي پردازد، ولي عملا آنقدر وابسته به حاج صفدر است كه زير سلطه همه جانبه او باشد. حتي نوچه هاي حاجي نيز تابع و مطيع او هستند.
پنجم ـ در جايي از فيلم، فرشته با دوستان خود نزد يك وكيل مي روند و او به آنها اطمينان مي دهد كه از لحاظ قانوني، حاج صفدر نمي تواند بچه ها را از او جدا كند ولي او مي گويد: «حاج صفدر قانون خودش را داره. » اين ديالوگ به چه معني است؟ در اين شرايط كه مي توان به دور از اين همه فرار و تحمل مشقات بسيار، صاحب فرزند باقي ماند نشان دادن اين همه ظلم و ستم اغراق آميز چه دليلي مي تواند داشته باشد. اصرار بر بحراني كردن همه شرايط براي فرشته برطبق كدام منطق روايي و واقعيت جاري صورت گرفته است؟ همچون زماني كه حاج صفدر شرط ماندن فرشته در خانه را ازدواج با پسر دومش قرار مي دهد. به خصوص ديالوگ بعدي اين شرط كه مي گويد: «منت به سرت دارم كه پسر جوونم رو پيشكشت مي كنم. »
به نظر مي رسد تهمينه ميلاني خوب مي داند چگونه از موضع مرد، زن را در نهايت خرد شدن و بيچارگي نشان دهد ولي فقط در كلام و حرف و بس. او براي ايجاد حس همذات پنداري و حمايت از فرشته، از ديالوگ هاي اغراق آميز و مبتذل و بازي هاي كاملا برون گرا ـ البته به غير از هاشم پور ـ استفاده كرده است. چيزي كه در «دو زن» و «نيمه پنهان» به نظر تعديل شده بود و حتي در نيمه پنهان قضيه از اين حالت زن مظلوم و مرد ستمكار خارج شده و به روابط عشقي ارتقا يافته بود. در واكنش پنجم آنقدر ديالوگ هاي پيام اخلاقي و مظلوم نمايانه و پندآموز از سوي زن ها و جملات تهديدآميز و خشن و بي منطق از جانب مردها بيان مي شود كه فيلم را تا حد يك بيانيه اخلاقي مبتذل و ضعيف در دفاع از افكار ابتدايي و شبه فمينيستي تنزل مي دهد. به همين دليل، قضيه اي كه در برگيرنده ايده اي اصلي و كلي است در قالبي تعقيب و گريزي طرح شده كه تماشاگر را كاملا نگران هدف جزيي پيروز شدن فرشته مي كند نه به دست آمدن حقي از حقوق از دست رفته يك زن. اين هدف در همان جمله حاج صفدر كه مي گويد: «راستي چند چند بوديم؟!!» متبلور مي شود.
آخر ـ تهمينه ميلاني در آخرين فيلمش اين بار قهرمان خود را در شرايط ديگري در دنياي مردسالارانه قرار مي دهد تا به نوعي بتواند تنوع اعمال و رفتارهاي شايع در جامعه را بازتاب دهد. جامعه اي كه ميلاني به ما نشان مي دهد به نظر مي رسد در محدوده تنگ و باريك همان ميز رستوران قابل يافتن است و چيزي فراتر از آن نيست. به نظر مي رسد فرشته در فيلم هاي ميلاني، كاركرد نمادين خود را پيدا كرده و جنبه كلاسيك يافته است. او قرار است سمبل زن ستم كشيده ايراني باشد كه نه تنها تحت سيطره شوهر خود از حقوق خود محروم مي شود بلكه اساسا هر نوع آسيب اجتماعي فقط به واسطه زن بودن او در كمينش است. كسي منكر آن نيست كه در كشور ما، مشكلات زيادي براي جامعه زنان وجود دارد ولي پرداخت اغراق شده آن، نه تنها كمكي به حل اين مشكلات نمي كند بلكه شيوه بيان آن، نوعي دلزدگي ايجاد مي كند كه تبعاتش بيشتر از شرايط مورد اعتراض كارگردان است. سير حوادث فيلم و نوع ديالوگ هايي كه رد و بدل مي شود نشان دهنده نگاه فيلتر شده ميلاني به وضعيت زنان جامعه است. اين نوع نگاه و پرداخت نتيجه معكوس مي دهد زيرا ميلاني نه تنها حرف تازه اي نمي زند بلكه سعي دارد از طريق جملات ارعاب انگيز، مخاطب را به درك شرايط زن در جامعه اي خشن و مردسالار وادارد، غافل از اينكه تماشاگر خود همه چيز را مي بيند و مي داند و احتياج به نكات دقيق تر و روشن شدن زواياي تاريك اين شرايط دارد. چيزي كه در فيلم هاي ميلاني حتي اشاره اي به آن نمي شود.

گراميداشت سيد مرتضي آويني
فكري به حال خودمان كنيم
006605.jpg
رسالت بوذري
نام: سيدمرتضي
نام خانوادگي: آويني
تحصيلات: فوق ليسانس معماري
ولادت: شهرري ۱۳۲۶
شهادت: ۲۰ فروردين ۱۳۶۲ ـ فكه
نحوه شهادت: انفجار مين
مزار يادبود: بهشت زهرا قطعه ۲۹
شهيد سيدمرتضي آويني در سال ۱۳۲۶ در شهرري متولد شد. وي پس از اتمام تحصيلات مقدماتي در زادگاهش وارد دانشگاه شد و در سال ۱۳۵۴ تحصيلاتش را تا سطح فوق ليسانس در رشته معماري دانشگاه تهران به پايان رساند.
شهيد آويني درسال ۱۳۵۸ با آغاز كار جهاد سازندگي به جهادگران پيوست و از اوايل سال ۱۳۵۸ فيلمسازي و تهيه برنامه هاي تلويزيوني را در گروه جهاد سازندگي صدا و سيما آغاز كرد. مجموعه برنامه هاي خان گزيده هاي حقيقت، روايت فتح و سراب بخشي از فعاليت هاي ۱۰ ساله وي است.
وي علاوه بر تهيه مجموعه روايت فتح كار نگارش و گويندگي متن آن را نيز برعهده داشت. شهيد آويني در سال ۱۳۶۱ با فرمان رهبر معظم انقلاب فعاليت دوباره خود را براي تهيه و ساخت برنامه روايت فتح از سر گرفت و در بهمن ماه همين سال مجموعه تازه روايت فتح با صداي گرم و جان بخشش پخش شد. شهيد آويني از سال ۱۳۶۶ همكاري اش را با حوزه هنري آغاز كرد و در سال ۱۳۶۹ سردبيري مجله هنري سوره را برعهده گرفت و در همين سال دفتر تحقيقات و مطالعات ديني حوزه هنري را بنيانگذاري كرد: شهيد آويني بيش از يك سال عهده دار هدايت واحد سناريوي حوزه هنري بود. آويني سرانجام پس از سال ها حضور فعال و مستمر و خستگي ناپذير در صحنه هاي انقلاب و خطوط مقدم نيروهاي فرهنگي و نظامي در حالي كه براي فيلمبرداري و تهيه برنامه روايت فتح در منطقه فكه به سر مي برد به همراه شهيد مهندس سعيد يزدان پرست در اثر انفجار مين به شهادت رسيد. سيدمرتضي آويني راوي فتح اهل انديشه وقلم بود و با فرهنگ و هنر انس داشت. با قرآن و نهج البلاغه و كلام معصومين زندگي مي كرد و به پاداش تلاش خالصانه اش رسيد.
•••
انگار كه ما محكوم به زيستني اين چنين هستيم. گم شده در كوره راه زندگي، خسته و افسرده از راه هاي رفته و نرفته، از به در و ديوار كوفتن و اين سو و آن سو رفتن، اسير عادت و روزمرگي. از آن چه كه به آن دعوت مي شويم و گريزي از پذيرش آن هم نداريم، بي خود و بي جهت مي ناليم، غر مي زنيم، فحش مي دهيم اما در دلمان خوشحال و شادمانيم، مدام از اين رنگ به آن رنگ مي آييم. بهار مي آيد و عيد مي شود و بي خود يا باخود جشن مي گيريم، حتي سالي كه آغازش با كشتار آدم ها باشد برايمان پر از سرور و شادي است. ما به اين وضعيت عادت كرده ايم و از همه چيز اين شرايط به طرز وحشتناكي لذت مي بريم، اما بي خود مي گويند كه از وضعيت موجود راضي نيستيم. در اين ميان دينداري مان هم از همين جنس است. اين زمانه عسرتي است كه ما در آن گرفتار آمده ايم. به تعبير هولدرلين اين زمانه عسرتي است كه در آن به سر مي بريم، گذشت ايام خويش را برشمرده مي نگريم. افسوس روزهاي از دست رفته را مي خوريم و به اميد آينده پيش رو تلاش مي كنيم، زمانه، زمانه عارفانه، عاشقانه زيستن و عاشقانه مردن نيست. خورشيد دولت عشق سال هاست كه غروب كرده و نگاه حسرت بار در پس برآمدنش. اصلا مرگ آگاهي انگار كه از اين قاموس رخت بر بسته است. حالا در همين بين اگر كسي قشنگ بميرد و در پس آن مردن زيبا زندگي عاشقانه اي هم داشته باشد، آن وقت فغان و شيون ماست كه بر آسمان مي رود، كه او هم ديگر در ميان ما نيست. اصلا به قول كامو با مردگان الزامي در كار نيست.
•••
سيدمرتضي آويني از ميان ما رفته است، با امسال ده سال مي شود كه حيات ظاهري اش پايان گرفته و ما ده سال است كه براي او سالگرد و يادواره برپا مي كنيم. كنار مزارش مي رويم و شايد قطره اشكي مي فشانيم و حوالي همين ايام كه مي شود ـ اواخر فروردين را مي گويم ـ به صرافت مي افتيم كه براي زنده نگه داشتن ياد و نام او كاري كنيم، در حالي كه آويني ديگر نيست كه به اين هنگامه پايان دهد. زمان ما را با خود برده و ما بايد فكري به حال خودمان كنيم والا رفيق خوب ما زنده است. زنده نه به معناي آنچه همگان تصور مي كنند. اگر متهم به بي اعتقادي نشوم، اين زنده بودن به روزي خوردن شهدا و حرف هايي از اين دست هم ربطي ندارد. سيدمرتضي آويني كه زير سايه بلندش خيلي ها نشستند و برخاستند و به او بدهكار شدند، بي آنكه او به كسي بدهي داشته باشد. اگر همين حالا هم حيات ظاهري داشت، خيلي كارها كه دوازده سال پيش انجام مي داد، حالا هم انجام مي داد مثلا سوره را منتشر مي كرد.
•••
سيدمرتضي آويني ديگر در ميان ما نيست، او ده سال است كه از اين عالم رخت بربسته و من با همين عقل ناقص خود فكر مي كنم كه او از همه ما دل بريده است. اصلا از دنيا و آدم ها و مافيهايش متنفر شده و ديگر برنمي گردد و اگر قرار بود بماند كه اصلا نمي رفت! آويني اهل طلب بود، اما نه از طالبان رياكار دوره گرد كه به كالاي نداشته خود بازار زهدفروشي گشوده اند. او در عين حشر و نشر با ما سر در عالم ديگري داشت و با اين وجود هيچ گاه خودش را واصل نمي دانست. او يافته بود، آنچه را كه بايد مي يافت بهتر از اين چه موهبتي ممكن است به آدم عطا كنند. ماذا وجد من فقدك و من ذالذي فقد من وجدك آن كس كه تو را يافت چه چيزي نيافت و آنكه تو را نيافت چه چيزي يافت.
•••
ديوار كه فرو ريخت مرده خورها خبر مي شوند، اين قول جلال آل احمد است. آويني از ميان ما رفته و ديوار زندگي اش فرو ريخته و مرده خورها بي خود و بي جهت فكر مي كنند براي رفتنش بايد اندوهگين باشند، آويني رفته، چون بايد مي رفت، و ما بايد فكري به حال خودمان كنيم. همين.

نگاهي به فيلم هاي روي پرده
اكران هاي بي رمق
رضا اميرشاهي
006575.jpg

دنيا؛ فينال ناهمگون
دنيا از آن دسته فيلم هايي است كه مي توانيد در تعريف وضعيتشان از عبارت «يكبار مصرف» استفاده كنيد. به نظر مي رسد كه از نويسنده فيلمنامه خواسته شده تا طرحي شبيه به «شوكران» بهروز افخمي را بنويسد و با ايجاد چند تغيير جزيي در بخش شخصيت پردازي به جاي يك ملودرام تراژيك به يك ملودرام آميخته با كمدي دست پيدا كند. اين فيلم فاقد لايه هاي دروني است و بيننده سواي تجربه كردن لذتي گذرا، چيز ديگري را با خود از سالن سينما خارج نمي كند. از نظر دكوپاژ نيز فصل فينال «دنيا» مثل سري است كه به اشتباه به بدني وصل شده باشد. بيننده كه در ۸۰ درصد از زمان فيلم شاهد رويارويي طنزآلود شخصيت هاي قصه با همديگر بوده است به ناگه با فضاي سياه و غمگين مواجه مي شود و دنيا بدون اين كه فرصت كافي براي هدايت تم جديدش داشته باشد به پايان مي رسد.
006580.jpg

خانه اي روي آب؛ نسل منجي
در «خانه اي روي آب» ما با چهار نسل مواجهيم؛ نسل قديم كه نه آن قدر تحصيلكرده است كه بتواند از هويت اجتماعي به خصوصي برخوردار باشد و نه در برقراري روابط احساسي با ديگران موفق بوده تا به وقت پيري تنها و بي كس نماند.
نسل دوم اگر چه به لحاظ مولفه هاي اقتصادي در شرايط بهتري قرار دارد و در جامعه اي ظاهرگرا صاحب پرستيژ نيز هست، ولي اين نسل به دهلي مي ماند كه هر چه نزديك تر باشد صدايش گوش خراش تر و ناراحت كننده تر مي شود. نسل سوم از هر گونه استقلالي تهي است؛ يك موجود مصرفي كه كمترين نشاني از مسيرهاي معنوي ندارد و به او فرمولي براي توفيق در زيست مادي هم داده نشده است. موسيقي اين نسل، تفريح و گويش و افكار او به راحتي تغيير مي يابد و به مايعات مي ماند كه در هر ظرفي به شكلي (به شكل آن ظرف) در مي آيد.ساختار مشوش فيلم به هيچ عنوان پاسخگوي درونمايه پيچيده قصه نيست. گستردگي نگاه سياه فيلمساز به اندازه اي است كه اجازه نمي دهد تا فينال سفيد «خانه اي روي آب» به چشم بيايد. چنانچه به اين موضوع، سانسور برخي سكانس ها را نيز اضافه كنيد متوجه خواهيد شد كه ظاهر فيلم جديد فرمان آرا فاقد كليد عبور مناسب براي ورود به لايه هاي زيرين اثر است.
006600.jpg

رنگ شب؛ قتل هاي زنجيره اي زنان
محمدعلي سجادي (كارگردان رنگ شب) اصرار فراوان دارد به اين كه با سبك و سياق هيچكاك فيلمسازي كند. او حتي در چند مصاحبه از اين كه توسط مصاحبه كننده «هيچكاك» سينماي ايران لقب گرفته ابراز خرسندي كرده است، با اين حال عدم رويكرد سينماي ايران به فناوري روز اين وادي باعث شده تا در ژانرهايي از قبيل ژانر وحشت يا سينماي پليسي و اكشن به سبك سينماي استاندارد ۲۰ سال پيش هم نرسيده باشيم، بنابراين سجادي نيز كه عضوي از همين سينما است به دليل بهره مند نبودن از امكان استفاده از جلوه هاي ويژه قوي، تدوين كامپيوتري، گريم مدرن، نورپردازي متناسب و دكور ويژه كه وجودشان لازمه هاي پرداخت به ژانر وحشت است نمي تواند در اين حيطه به ساخت و سازهاي جذاب مبادرت ورزد. رنگ شب هم جداي از اين كاستي ها نيست و اصولا جايگاه «سينماي وحشت توليد داخل» نزد تماشاچي به قدري نازل است كه همواره چنين آثاري در نقاط پايين جدول فروش قرار مي گيرند. اين فرايند محصول بي علاقگي مخاطب ايراني نسبت به ژانر وحشت نيست، كه اگر اين گونه بود از فيلمي مثل «ديگران» (با بازي نيكول كيدمن) كه تنها در دو، سه سالن اكران شد آن همه استقبال به عمل نمي آمد.
006610.jpg

واكنش پنجم: يك نقد نامطلوب
در جشنواره فيلم فجر وقتي از خانم ميلاني سوال شد كه نظرتان درباره (فيلم فارسي) چيست او كه مي دانست اگر جوابي به اين سوال بدهد آن گاه بايد شاهد قياس فيلمش با چنين سينمايي باشد، با هوشمندي پاسخ داد: من به دنبال اين گونه تعاريف نيستم و بيشتر مي كوشم تا مخاطبم را راضي نگه دارم. در خصوص اين ارضاي مخاطب همين قدر كافي است كه بنويسيم آمار فروش (واكنش پنجم) كمتر از دنيا و خانه اي روي آب است. اين يعني مردم يك طنز سطحي و يك فيلم به شدت سياه را به قصه فمينيستي سازنده آثاري چون افسانه آه، كاكادو، بچه هاي طلاق، دو زن و نيمه پنهان ترجيح داده اند. واكنش پنجم به هر دري مي زند تا مردها را موجوداتي تلخ، نامهربان، دگم، جزمي، خودخواه، سنتي و در يك كلام «منفور» معرفي كند. اساس يك نقد مطلوب اجتماعي بايد فارغ از حساسيت در قبال جنسيت افراد باشد. يعني فرقي نمي كند كه مردسالار باشد يا زن و يا حتي فرزند. آنچه اهميت دارد پرداختن به اين موضوع است كه چرا نمي توانيم در يك محيط ،۳ ۴ نفره حضور مساوي همديگر را تحمل كنيم. مشكل اصلي همين است و اين واژه (سالار) است كه بايد از محيط زندگي ما رخت بندد و بيرون برود.

حاشيه هنر
• دهقان باقي مي ماند
خسرو دهقان، رئيس انجمن منتقدان سينمايي خبر استعفاي خود را تكذيب كرد.دهقان با تكذيب اين خبر گفت: اگر چنين استعفايي روي مي داد كه مشخص مي شد ولي به هرحال با توجه به سياست هاي جديد، تغيير و تحولاتي در انجمن روي خواهد كرد.

• شوراي عالي سينما تشكيل مي شود
ابوالحسن داودي خبر از تشكيل شوراي عالي سينما داد.رئيس هيأت مديره خانه سينما گفت: اين شورا، قبل از عيد در جلسه اي با حضور آقاي حيدريان تشكيل گرديد و در آن با تعامل نسبت به ارتباط پويا و فعالي كه با مديريت سينمايي از طريق اين شورا مي تواند وجود داشته باشد، قرار شد كه شورا ادامه فعاليت داده و به جلسات خود در مقاطع لازم با معاونت و مجموعه
مديريت موردنظر ايشان ادامه دهد. طبعا با توجه به شرايط مديريتي كه در آن زمان ضرورت شوراي عالي سينما مطرح شده بود و مسئوليت تامي كه آقاي حيدريان در زمينه امور سينما پذيرفته اند، اين شورا به جاي وزير مي تواند مستقيما با رياست شخصي آقاي حيدريان و براساس ضرورت هر جلسه، با مديران زيرمجموعه ايشان برگزار گردد. او گفت: ما سعي داريم در يك ارتباط متقابل با معاونت سينمايي معضلات و مشكلاتي را كه در ارتباط بين صنوف و مديريت دولتي وجود دارد هر چه كمتر كنيم و نشانه هاي اين احترام و همكاري نيز از جانب مديريت دولتي بسيار روشن و اميدبخش است.
ابوالحسن داودي درباره اولويت ها، برنامه ها و سياست هايي كه در سال جديد بايد در نظر گرفته شود، گفت: در سينما چند مسئله اصلي وجود دارد كه اين ها بايد پا به پاي هم پيش بروند، از جمله نوع نگاهي كه دولت به سينما دارد و بحث پيشبرد عملي زيرساخت ها همچون سالن سازي و نوسازي و تكميل تجهيزات فني كه در طول ساليان گذشته به هيچ عنوان براساس شرايط و نيازهاي سينماي ملي ايران پيش نرفتند و ديگر اينكه براساس شرايط و نياز جامعه در يك هماهنگي با دولت كه وظيفه نظارت را برعهده دارد به تركيب سالم و درستي از گونه هاي مختلف فيلم هاي توليدي برسيم و طبعا در اين زمينه دولت هم بايد كاملا مشخص كند كه حدود نظارتش كجا و چگونه است تا بتوانيم در مقاطعي مثل پروانه نمايش و ساخت واقعا سردرگمي سابق را نداشته باشيم تا مثل مسائل پيش آمده در سال هاي گذشته، ديگر شاهد اعمال نظرها و سليقه هاي گوناگون از خارج از حيطه سينما نباشيم.
006590.jpg

• مديريت جديد ACEM
صديق برمك از افغانستان به عنوان مدير ACEM و خانم كيوكودان به عنوان مدير ACEM از ژاپن منصوب شدند. محسن مخملباف ضمن اعلام اين خبر افزود كه تشكيل و اداره ۶۳ پروژه مربوط به كودكان افغانستان مدت ۵/۱ سال طول كشيد و او خوشحال است كه اداره اين سازمان خيريه بين المللي را به مديران شايسته جديد واگذار مي كند.
006595.jpg

• فيلم هاي ايراني در شب كپنهاگ
چهارمين جشنواره فيلم «شب» از هشتم فروردين ماه سال جاري در شهر كپنهاگ در كشور دانمارك در حال برگزاري است. اين جشنواره، امسال بخش ويژه اي را به سينماي ايران اختصاص داده است كه در اين بخش فيلم هاي «ده»، «خانه اي روي آب»، «من ترانه ۱۵ سال دارم» و «آوازهاي سرزمين مادري ام» به نمايش درخواهد آمد. اين جشنواره تا بيست و چهارم فروردين ماه ادامه خواهد داشت.

• يارگيري سينماتك
سينماتك موزه هنرهاي معاصر تهران براي سال جديد عضو مي پذيرد. همزمان با شروع سال جديد، برنامه هاي نمايش فيلم سينماتك موزه هنرهاي معاصر تهران مجددا آغاز مي شود.موزه هنرهاي معاصر تهران، نخستين فيلم اين دوره «همسران ابله» به كارگرداني «اريك فون استروهايم» خواهد بود كه پنجشنبه بيست و يكم فروردين، راس ساعت ۳۰/۱۶ در سالن سينماتك به نمايش درمي آيد. بخش يك فيلمساز، يك نگاه، برنامه سه ماهه هجدهم واحد ارتباطات سينمايي، به فيلم هاي «اكيراكوروساوا»، فيلمساز شهير ژاپني اختصاص دارد و فيلم هايي همچون «سانجورو»، «روياها»، «ريش قرمز» و. . . از او به نمايش درمي آيد. همچنين در بخش جلوه هايي از سينماي ايران و جهان فيلم هاي: «سانست بلوارد»، «همشهري كين»، «نشاني از شر»، «دزد دوچرخه»، «نون و گلدون»، «زمين آسماني»، «جمعه» و. . . در معرض نمايش گذاشته خواهد شد.
006570.jpg

• روز سينما و فروش بليت نصف قيمت
شنبه اول ارديبهشت ماه در سراسر ايران روز سينما ناميده شد. در اين اقدام كه از سوي شوراي صنفي نمايش صورت گرفته، قرار است سينماها بليت هايشان را به صورت نيم بها بفروشند. فرشيد معتمدي سخنگوي شوراي صنفي نمايش در گفت وگو با ايسنا يكي از اهداف اين طرح را جذب مخاطب براي سينماي ايران دانست و گفت: با اين طرح دانشجويان، نوجوانان و خانواده ها كه ممكن است ساير روزها برايشان سخت باشد به سينما مراجعه كنند مي توانند در اين روز برنامه ريزي كنند و فيلم ببينند.

هنر
ادبيات
اقتصاد
ايران
جهان
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |