يكشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۸۲
شماره ۳۰۲۱- April, 13, 2003
اقتصاد
Front Page

بسيار غيردوستانه
اواسط فوريه نيويورك پست چنين نوشت : اگر پولدار هستيد اتومبيل مرسدس نخريد بلكه ترجيحا به سراغ جاگوار و كاديلاك برويد اگر پولدار نيستيد فولكس واگن نخريد و فورد بخريد
ترجمه: عباس فتاح زاده
006790.jpg

با آنكه بغداد سقوط كرده جنگ هنوز كاملا به پايان نرسيده اما از هم اكنون بازندگان آن مشخص شده اند. آنها كساني هستند كه در جريان جنگ هيچ سخني از ايشان به ميان نيامده است: توليدكنندگان شير در هندوستان، كشاورزان كوچك در بوركينافاسو و بيماران مبتلا به ايدز در اوگاندا. افرادي نظير رئيس جمهور آمريكا پس از حوادث يازده سپتامبر دائما از اقشار فوق سخن به ميان مي آورد و اعلام مي كرد كه «جنگ عليه تروريسم به رشد اقشار فقير و پيشرفت آنها مي انجامد. » نمايندگان ۱۴۲ كشور جهان طي كنفرانس تجارت جهاني گردهم آمدند تا پيوند جديد شمال و جنوب را به نمايش بگذارند. در شهر دوحه در حاشيه خليج فارس نمايندگان مذكور تصميم گرفتند تا قوانين جديدي براي تجارت جهاني بيافرينند و بدين ترتيب كشورهاي در حال توسعه از روند جهاني سازي سود ببرند. اما امروز در دوحه كه بدل به مقر اصلي نيروهاي نظامي متحدين شده است، ژنرال ها فرمان هاي جنگي صادر مي كنند و در ژنو يعني محل برگزاري مذاكرات سازمان تجارت جهاني ديپلمات ها شكست هاي اقتصادي را برمي شمرند. مدت هاست كه كشورهاي صنعتي دوباره به خودبيني روي آورده اند. به عنوان مثال در زمينه حقوق مولف شاهديم كه آمريكا به تنهايي در برابر ديگران مقاومت مي كند. ايالات متحده مانع از دستيابي به توافق براي توليد داروهاي ارزان در كشورهاي فقير مي شود. چندي پيش قرار بود تا موضوع عوارض گمركي و يارانه ها در بخش كشاورزي در ژنو با يك توافق جامع قاعده مند شود. اين كار مي توانست تجارت جهاني را براي كشورهاي در حال توسعه سودمند سازد. اما اجلاس مربوطه در موعد تعيين شده برگزار نشد و دستيابي به هرگونه توافقي به تعويق افتاد. عدم وجود عدالت در وضعيت فعلي تجارت جهاني باعث شد تا در پي كمبود دارو در كشورهاي فقير سالانه ۱۵ ميليون نفر بر اثر بيماري هاي قابل علاج بميرند.
در دوحه،شمال و جنوب متفق القول اعلام كردند كه مشكل را حل خواهند كرد. توماس لوپ از اعضاي سازمان پزشكان بدون مرز مي گويد: «در آن زمان ما فكر كرديم كه يك پيشرفت واقعي حاصل شده، اما حالا آمريكا مانع از كپي شدن داروهاي متعلق به شركت هاي آمريكايي در كشورهاي فقير مي شود. »
در چنين شرايطي جنگ نيز تغييراتي خاص را بر روند تجارت جهاني و كلا جهاني سازي بر جاي مي گذارد. اخيرا دولت ايالات متحده بيش از گذشته مذاكرات مستقيم و انعقاد قراردادهاي دوجانبه را در دستور كار خويش قرار داده است. واشنگتن دريافته كه اين روش آسان تر از روش هاي جمعي مي تواند خواسته هاي آمريكا را تحقق بخشد. به عبارت ديگر ايالات متحده به تدريج باور مي كند كه اقتصاد را نيز مي تواند همانند جنگ يكجانبه به پيش ببرد. از ميان ۱۴۵ كشور عضو سازمان تجارت جهاني صد عضو جزو كشورهاي در حال توسعه محسوب مي شوند. ايالات متحده مي كوشد با انعقاد قراردادهاي دوجانبه با تك تك اين كشورها اكثريت اعضاي WTO را به پيروي از خويش وادارد. چنين چيزي سوپاچاي پانيچ پاكدي، رئيس سازمان تجارت جهاني، را كه در مقر WTO در ژنو حضور دارد، نگران كرده است.
اما طبيعي است كه روند سياست هاي اقتصادي ايالات متحده كه به موازات سياست هاي جنگي اين كشور به پيش مي رود از نگاه قدرت هاي اقتصادي جهان دور نمي ماند. لذا هر كدام از آنها مواضعي را اتخاذ كرده اند و احتمالا با اتمام جنگ واكنش هاي جديدي را بروز خواهند داد. وقتي كه واشنگتن مي كوشد سازمان ملل و WTO را مورد بي توجهي قرار داده و به انعقاد قراردادهاي دوجانبه با تك تك كشورها و «تكروي اقتصادي» بپردازد، نمي توان انتظار داشت كه با خاتمه جنگ واكنش هاي جديدي را از سوي اقتصادي هاي ديگر دنيا شاهد نباشيم. اما سوال موجود آن است كه پايان جنگ چه تحولاتي را در اقتصاد جهان پديد خواهد آورد؟ آنچه كه در مورد جهاني سازي و تجارت جهاني به صورت كلي تغيير مي كند، در بالا گفته شد. ما در زير مي كوشيم به پيامدهاي جنگ و تحولاتي كه پس از اتمام آن بر روابط اقتصادي آمريكا با كشور فرانسه شاهد خواهيم بود، بپردازيم. بديهي است كه فرانسه يك مثال است و روابط آمريكا با كشورهاي ديگري نظير آلمان و روسيه نيز مي تواند مشابه وضعيت زير باشد.
006865.jpg


جنگ عراق و روابط اقتصادي فرانسه ـ آمريكا
هنگامي كه سرباز قديمي نيروي هوايي آمريكا در تابستان ۲۰۰۱ به سمت سفير اين كشور در پاريس برگزيده شد جورج دبليو بوش در گفت وگو با وي اظهار اميدواري كرد كه او بتواند روابط اقتصادي ميان دو سوي اقيانوس اطلس را گسترش دهد. اما از زماني كه مخالفت پاريس با سياست خارجي آمريكا شكلي مشهود يافته هاوارد ليچ كه سابقا يك كارخانه دار موفق در بخش صنايع غذايي آمريكا بود، ماموريت خويش را به شكلي متفاوت انجام مي دهد. هفته هاست كه اين مرد ۶۲ ساله با انتشار مقالات و صورت دادن مصاحبه هاي تلويزيوني هشدار مي دهد كه مخالفت هاي پاريس در شوراي امنيت توسط واشنگتن «بسيار غيردوستانه» ارزيابي مي شود.
وي تاكيد مي كند كه تجارت فراآتلانتيكي لطمه خواهد خورد. وي در جديدترين حضور خويش به سخنراني در هتل مجلل روت شيلد در پاريس پرداخت. او گفت: «فرانسه كالاهايي به ارزش ۱۲/۲۶ ميليارد يورو به ايالات متحده صادر كرده و بدين ترتيب نهمين صادركننده بزرگ به آمريكا محسوب مي شود. البته اين تنها بخش كوچكي از تبادل سرمايه و سرمايه گذاري هاي مستقيم بين دو كشور است. » تقريبا حدود يك ميليون شغل در دو كشور فوق به اين روابط اقتصادي وابسته هستند.
تعداد اندكي از ملي گرايان آمريكايي مبارزه با مخالفان تكروي آمريكا ـ انگليس را تشويق مي كنند و به آن دامن مي زنند. مايكل لدين از موسسه آمريكن انترپرايز در واشنگتن كه يكي از روشنفكران آتش بيار در پيرامون جورج بوش محسوب مي شود، چنين مي گويد: «از آن جايي كه فرانسه به رقيب و مخالف استراتژيك ايالات متحده بدل شده اين كشور اكنون غضب آمريكايي ها را درك خواهد كرد. » او حتي شيراك را نيز مخاطب قرار مي دهد: «شيراك به صدام جسارت داد و اين موضوع در حال حاضر موجب كشته شدن تعداد زيادي از سربازان ما شد. اين زخم ها تنها زماني بهبود مي يابد كه شيراك كناره گيري كند. »
يكي از اولين كساني كه فوريه گذشته (بهمن ماه) تحريم محصولات فرانسوي را خواستار شد و به صورت سمبليك نوشابه هاي توليد اين كشور را كنار گذاشت، دنيس هاسترت، سخنگوي مجلس نمايندگان آمريكا، بود. هم اكنون اولين تصاوير تلويزيوني مربوط به رستوران هايي كه نوشابه هاي فرانسوي را دور مي ريزند، پخش مي شود.
اواسط فوريه يك نشريه عامه پسند به نام نيويورك پست بيانيه اي را منتشر كرد كه در آن چنين آمده بود: «نوشابه ها و آب معدني هاي فرانسوي را مصرف نكنيد. پنيرهاي آنها را هم نخوريد. با محصولات آلمان هم همين برخورد را انجام دهيد. اگر پولدار هستيد اتومبيل مرسدس نخريد بلكه ترجيحا به سراغ جاگوار و كاديلاك برويد. اگر پولدار نيستيد فولكس واگن نخريد و فورد بخريد. »
شركت نيوزمكس كه دفتر آن در فلوريدا قرار دارد آگهي هايي را در واشنگتن پست و نيويورك تايمز منتشر كرده و در آنها نام صدها شركت فرانسوي را به عنوان شركت هاي دشمن آورده است. شركت مذكور كه توسط كريستوفر رودي، يكي از گزارشگران سابق نشريات عامه پسند و از حاميان شديدا محافظه كار بوش، اداره مي شود دستورالعمل هاي دقيقي را براي آمريكايي ها ارائه داده است. ليست پيشنهادي شركت مذكور به ترتيب الفبا نوشته شده و در آن نام هاي زيادي نظير اسامي زير ديده مي شود: ايرباس، ايرفرانس، آلكاتل، BNP، بيك، بولينگر، كلوب مد، گودريچ، ميشلن، تامسون، RCA، ريدروز اينز، تكني كالر، تفال، توتال و ويوندي.
لوموند در پاريس با نگراني به نقل قول از زني پرداخته كه رياست اتاق بازرگاني فرانسه ـ آمريكا در شيكاگو را برعهده دارد: «من هر روز نامه هاي مكتوب و الكترونيكي تهديدآميزي دريافت مي كنم. طي ۲۶ سالي كه در آمريكا اقامت دارم هيچ گاه چنين فراخواني را شاهد نبودم. اين تنها واشنگتن هم نيست كه موضع گرفته؛ در ميان مردم معمولي آمريكا هم ديدگاه هايي خصمانه پديد مي آيد. »
اگر فراخوان فوق موجب تحريم شود در درجه نخست كالاهاي مصرفي و لوكس فرانسه كه در سال ۲۰۰۱ آمريكايي ها حدود ۸/۴ ميليارد يورو از آنها را خريدند، تاثير خواهند پذيرفت. لوريال (L,Oreal)، غول صنايع آرايشي فرانسه، يك سوم شامپوها و رژلب هاي خويش را به آمريكا صادر مي كند. شركت Gucci، توليدكننده مدهاي لباس، نيز ۴۰ درصد محصولاتش را به آمريكا مي فرستد. صنعت توريسم فرانسه هم نگران است. از همان سال گذشته به علت پيامدهاي حوادث يازده سپتامبر تعداد آمريكايي هايي كه به فرانسه مسافرت كردند ۱۸ درصد كاهش يافت و به ۹/۲ ميليون نفر رسيد. انتظار مي رود كه در سال ميلادي جاري كاهش بيشتري را شاهد باشيم.
هنوز هيچ كس از دست اندركاران اقتصاد فرانسه نمي خواهد در مورد سطح خسارات پيش بيني كند. در عوض بسياري از مديران فرانسوي چنين وانمود مي كنند كه كاهش روابط اقتصادي در دو سوي اقيانوس اطلس براي هر دو طرف زيانبار است. به عنوان مثال گفته مي شود شركت نوشابه سازي اويان توسط كوكاكولا اداره مي شود و تحريم محصولات آن به خود آمريكايي ها خسارت وارد مي كند. شركت ميشلن براي توليد لاستيك هاي مارك گودريش ۲۵ هزار موقعيت شغلي جديد در آمريكا فراهم آورده است. حتي خودروسازان فرانسوي نيز با وجود آنكه حضور چنداني در آمريكا ندارند، اولين نامه هاي اعتراض آميز را دريافت كرده اند. شركت رنو به دليل ۴۴ درصد مشاركت در نيسان از بازار نيسان در آمريكا سود مي برد. اخيرا رنو مخالفت هايي را در آمريكا شاهد بود. كارلوس گوسن، مدير نيسان، در روزنامه هاي آمريكا كوشيده با انتشار آگهي هايي منشاء ژاپني نيسان را پررنگ كند و از اشاره به فرانسوي ها در شركتش بكاهد. نبرد تنها به مصرف كنندگان نهايي محدود نمي شود. چندي پيش گروهي از نمايندگان جمهوريخواه تقاضا كرده اند كه نمايشگاه هوانوردي فرانسه در لوبورژه كه قرار است طي ماه ژوئيه برگزار شود، مورد تحريم قرار گيرد. امروز حدود نيمي از سفارش هاي شركت ايرباس از آمريكا مي آيند. شركت آريان اسپيس، توليدكننده موشك هاي آريان، نيز هنوز ۱۵ درصد موشك هاي خويش را براي انتقال ماهواره هاي خبري آمريكا مي سازد. يك سوم مجموع ۱۸۰۰ شركت كننده در نمايشگاه هوايي لوبورژه هر سال از آمريكاي شمالي مي آيند. يك مدير صنعت هوانوردي در فرانسه مي گويد: «آمريكايي ها سال هاست مي كوشند موفقيت هاي نمايشگاه هوايي فرانسه را با برگزاري نمايشگاه هايي مشابه در داخل ايالات متحده كم رنگ كنند. امسال ممكن است در اين راه پيشرفت قابل توجهي داشته باشند. »
گروهي ديگر از نمايندگان جمهوريخواه نيز اخيرا از رامسفلد، وزير دفاع، خواسته اند تا نيروي دريايي آمريكا قرارداد ۸۸۰ ميليون دلاري خويش با يك شركت خدمات رساني فرانسوي به نام سودكس هو (Sodexho) را لغو كند.در قرارداد مذكور براي هر طرف كه آن را لغو كند مجازات هاي سنگيني در نظر گرفته شده است. ارتش پس از مرور بندهاي مربوط به مجازات ها در قرارداد از لغو آن خودداري كرد. اما تنها همين اتفاق باعث شد تا سهام شركت سودكس هو در بازار بورس سقوط كند.
حتي در بازارهاي بورس نيز ميان فرانسوي ها و آمريكايي ها جنگ هايي در گرفته است و طرفين اتهاماتي را نسبت به يكديگر مطرح مي كنند. در بورس وال استريت سرمايه گذاران حاضر نشدند به شركت فرانسوي لگراند، توليدكننده محصولات الكترونيكي، بيش از ۳۵۰ ميليون دلار «قرض» بدهند. گيلام پارمنتر، كارشناس علوم سياسي در پاريس و متخصص مسائل آمريكا در موسسه روابط خارجي (Ifri)، هنوز مي كوشد نگراني مديران فرانسوي را با استدلال زير كاهش دهد: «هرگونه اقدام رسمي دولت آمريكا عليه فرانسه ناقض قوانين سازمان تجارت جهاني خواهد بود و مجازات هايي را براي ايالات متحده در پي خواهد داشت. »
علاوه بر اين وي منافع شخصي سرمايه گذاران آمريكايي را هم تاثيرگذار مي داند: «صندوق هاي بزرگ بازنشستگي در آمريكا تا ۴۰ درصد سرمايه خويش را در صنايع كلان فرانسه سرمايه گذاري كرده اند. لذا هرگونه تحريم موجب ايجاد پديده اي بومرنگي خواهد شد و پيامدهايش گريبان خود آمريكايي ها را خواهد گرفت. »
پاريس اخيرا به دقت موضوع رفتن جيمز گارنر، ژنرال بازنشسته آمريكايي، به كويت را زير نظر گرفته و فعاليت هاي او را بررسي مي كند. ظاهرا گارنر توسط بوش براي مديريت بازسازي و عمليات كمك رساني به عراق انتخاب شده است. در ميان محافل مرتبط با سازمان ملل از وي تحت عنوان فرماندار آينده عراق ياد مي شود. هنوز هم در وزارت اقتصاد فرانسه اين اميدواري وجود دارد كه روابط اقتصادي ديرينه فرانسه با عراق پس از خاتمه جنگ مورد توجه قرار گيرد. يك سخنگوي وزارتخانه مذكور چنين مي گويد: «حضور ديرينه ما در عراق يك امتياز برايمان در جريان رقابت با ديگران است.
منطقي آن است كه شركت هايي مامور بازسازي عراق شوند كه خودشان در گذشته تاسيسات زيربنايي آن جا را ايجاد كرده اند. » البته آمريكايي ها نظري كاملا متفاوت دارند. جاستين وايس از موسسه بروكينگز در واشنگتن چنين پيش بيني مي كند: «شركت هاي فرانسوي به صورت سيستماتيك و خود به خود از فرايند بازسازي عراق كنار گذاشته شده و در آن نقشي نخواهند داشت. »
منبع: دي سايت

ابهام اقتصادي ابهام سياسي
006805.jpg

از موقعي كه حادثه يازده سپتامبر اتفاق افتاده ديگر عادت كرده ايم كه هر از چندگاهي اتفاقي بيفتد و ما نتوانيم نگاه كاملا روشني نسبت به آن داشته باشيم. اربابان اقتصادي هم ـ حداقل آنهايي كه در دل جريان غالب دنيا نيستند ـ گيج شده اند. اين روند اتفاقات مبهم در حال حاضر به سقوط عجيب و غريب شهر بغداد منتهي شده است. جديدترين نقطه ابهام هم غيب شدن صدام است. اين همه «گره هاي مبهم سياسي» موجب مي شود تا ناظران اقتصادي از سياستمداران هم ابهام بيشتري را شاهد باشند. نشريه اقتصادي «كومرسانت» مي نويسد: «آنقدر اتفاقات غيرمنتظره پيش مي آيد كه جرأت پيش بيني را از خيلي از كارشناسان اقتصادي مي گيرد. در حالي كه تا چندي پيش نفت روسيه را يكي از گزينه ها براي كاهش اهميت نفت خاورميانه مي ناميدند، حالا مسكو مجبور است طرح هاي خويش براي صادرات را اصلاح كند. » سقوط بغداد توجهات نسبت به نفت روسيه را كاهش مي دهد. روس ها اكنون در صادرات نفت خويش بايد چشم از آمريكا برداشته و به كشوري مثل چين روي بياورند كه گفته مي شود تا سال ۲۰۲۰ روزانه حدود ۵/۱۰ ميليون بشكه مصرف خواهد داشت ـ يعني بيش از كل واردات امروزي آمريكا.
امروز در بازار نفت همه از خود مي پرسند كه چه خواهد شد و هيچ كس نمي تواند پاسخ دقيقي بدهد. خيلي ها بدون آنكه اظهارنظري كنند فقط منتظرند تا ببينند چه اتفاقاتي خواهد افتاد و بعد حرف بزنند. به نظر مي رسد عاقلانه ترين كار هم همين است. پيشگويان معتبري نظير زكي يماني كه ارقامي عجيب و غريب را براي قيمت نفت در صورت بروز جنگ پيش بيني كرده بودند، حالا با حيرت اتفاقات جديد را مي بينند. با آنكه ابهام هاي سياسي موجود بسيار بالاست، ابهام هاي اقتصادي را مي توان بسيار بيشتر از آن دانست. علت آن است كه در اقتصاد علاوه بر آنكه با ابهام سياسي سروكار داريم در مورد اينكه هر اتفاق سياسي چه پيامدهايي را ممكن است داشته باشد، نيز صراحت و فرمول بندي كاملا مطمئني را نمي توانيم پيدا كنيم. مثال روشن قضيه كه بر كشور ما هم كاملا تأثيرگذار است موضوع وضعيت نفت است. آيا كسي مي تواند با اطمينان كامل بگويد كه آمريكايي ها ظرفيت توليد نفت عراق را به شدت بالا برده و خواهند توانست قيمت نفت را پايين بياورند؟ احتمال چنين كاري زياد است و حتي ديك چني هم پس از سقوط صدام بر اين اتفاق عملا صحه گذاشته است. با اين حال تجربه نشان داده كه حتي وقوع چنين چيزي را هم نمي توان صددرصد دانست. ما نه تنها در مورد اين داستان ابهام داريم بلكه در مورد واكنش اوپك و ساير توليدكنندگان نفت هم ابهام داريم. تازه پيرامون نتايج هركدام از واكنش هايي كه اوپك اتخاذ كند هم ابهام وجود دارد.
اين ابهام ها را كنار گذاشته و به سراغ ابعاد اقتصادي اقدامات نظامي احتمالي در آينده مي پردازيم. هنوز بغداد سقوط نكرده بود كه بازار شايعات پيرامون هدف بعدي حملات نظامي آمريكا داغ شد. آمريكايي ها هم تا به حال نخواسته اند با صراحت در اين زمينه چيزي بگويند كه اين هم خود مي تواند يكي از استراتژي هاي آنها باشد. لذا جداي از مسائل مربوط به نفت عراق حالا تحليلگران اقتصادي براي آنكه آينده را پيش بيني كنند مجبورند به حرف ها و تحليل هاي سياستمداران در مورد اين قضيه هم به دقت گوش كنند. بعد از آن هم بايد پيش خود فكر كنند كه اگر در آينده اقدامات نظامي آمريكا به كشور ديگري سرايت نمايد، چه پيامدهايي براي اقتصاد منطقه و جهان پديد خواهد آمد.
حتي به اروپا هم كه نگاه مي كنيم همه چيز مبهم است. برخي شركت ها و مقامات آمريكايي به فرانسوي ها و آلماني ها دشنام مي دهند. متقابلا برخي فعالان اقتصادي در آلمان و فرانسه هم به تبعيت از سياستمداران خويش عليه سياست هاي خارجي آمريكا موضع گيري مي كنند. حتي طرفين عليه يكديگر ليست سياه هايي هم منتشر كرده اند.
اين همه ابهام حتي موجب مي شود كه ما بپرسيم اصلا آيا بخشي در اقتصاد وجود دارد كه ملهم از ابهامات فوق دچار عدم شفافيت و غيرقابل پيش بيني بودن نشده باشد؟ هاينريش بل، نويسنده آلماني و برنده جايزه نوبل، در جايي مي نويسد: «براي ابهام مرزي وجود ندارد. » شرايط كنوني مي تواند تأييدي بر ادعاي وي محسوب شود.

جهان در سال ۲۰۰۳
ابرها در آلمان كنار مي روند

ترجمه: غلامرضا رضايي نصير
آلمان سال ۲۰۰۳ را با ابهام آغاز مي كند. اين كشور مي داند كه اصلاحات گسترده در الگوي اجتماعي و اقتصادي آن ضروري است، اما از عواقب هر گونه تغييري نگران است. با انتخاب دولتي جديد در سپتامبر ،۲۰۰۲ البته با همان صدر اعظم قبلي كه در انجام وعده هاي اصلاحاتي خود شكست خورده است، اين ابهام سايه غليظ تري بر كشور انداخته است. با داشتن اكثريتي ضعيف و شكننده در بوندستاگ، مجلس سفلاي آلمان و كمتر از نيمي از كرسي هاي بوندسرات، مجلس علياي اين كشور، آقاي شرودر اعمال رهبري قدرتمند را در كشور دشوار خواهد يافت؛ با اين همه چهار سال فرصت دارد. بايد ديد با اين چهار سال چه خواهد كرد؟ تلاش هاي اصلي شرودر متوجه مسائل داخلي خواهد بود. آلمان كه زماني معجزه اقتصادي دوران پس از جنگ قلمداد مي شد، اينك با توجه به رشد پايين اقتصادي، نرخ بالاي بيكاري و عدم تمايل به تملق درباره تغييراتي كه ممكن است آن را از مشكلات جاري برهاند، مرد بيمار اروپا لقب گرفته است.
شرودر در دوره اول صدراعظمي اش، در برخورد با آن اصلاحات به عقب افتاده كه تحت زعامت هلموت كهل، سلف محافظه كارش، روي هم تلنبار شده بود، بسيار خوب برخورد كرد. طبق يك برنامه پنج ساله اصلاحات مالياتي كه از سال ۲۰۰۱ شروع شد، هم ماليات هاي شركتي و هم ماليات هاي شخصي به تدريج كاهش مي يابند تا اقتصاد آلمان قدرت رقابت بيشتري كسب كند (هر چند كاهش هايي كه براي سال ۲۰۰۳ برنامه ريزي شد،در تابستان سال ۲۰۰۲ يك سال به تعويق افتاد تا جايي براي هزينه هاي فراوان برخورد با اوضاع آشفته اقتصادي در آلمان شرقي وجود داشته باشد). وي همچنين براي تضمين اين كه نظام بازنشستگي دولتي بتواند از پس هزينه هاي جمعيت سالخورده آلمان برآيد، قدم هايي هر چند كوچك در جهت تشويق صندوق هاي بازنشستگي خصوصي برداشت و در مورد مهاجرت نيز موضعي ليبرال تر اتخاذ كرد. اما در پايان دوره زعامتش، ظاهرا شور او فروكش كرد و در مورد يكي از بخش هايي كه بيش از همه به اصلاحات نياز دارد، چندان قاطعانه برخورد نكرد. در مورد بازار كار غيرمنعطف و خشك آلمان، شرودر عملا قوانين مربوط به مشاغل پاره وقت و كم درآمد را ضدليبرالي كرد.
شايد در دوره جديد جسورتر عمل كند و در واقع شرودر نشان داده است كه پيشنهادهاي مربوط به اصلاحات بازار كار از سوي كميسيون هارتس در ماه اوت ۲۰۰۲ را به سرعت پذيرفته است. اما با آنكه پذيرش اين اصلاحات خود جاي خوشوقتي است، اما واقعيت اين است كه پيشنهادهاي اصلاحي كميسيون هارتس به هيچ وجه كافي نيست. علت اين كه چرا آلمان اين قدر بيكار دارد، اين است كه دستمزدهاي بالا، مزاياي فراوان تامين اجتماعي و حمايت هاي گسترده از شاغلان فعلي باعث مي شود كارفرمايان تمايلي به استخدام افراد جديد نداشته باشند. در نتيجه كارفرمايان و كارگران با همدستي يكديگر به اقتصاد سياه روي آورده اند كه در حال حاضر بنابر برخي برآوردها، ۵ ميليون مورد شغل تمام وقت را شامل مي شود.از سوي ديگر حتي در مواردي كه كارفرمايان مشاغل مشروعي براي ارائه دارند، نمي توانند افرادي را با شرايط لازم براي اين شغل ها پيدا كنند.
نظام آموزش آلمان كه زماني يكي از عالي ترين نظام هاي آموزشي جهان محسوب مي شد، ظاهرا ديگر نمي تواند مهارت هاي مورد نياز را به وجود بياورد. در يك تحقيق سازمان همكاري اقتصادي و توسعه كه دستاوردهاي آموزشي پانزده ساله ها را در كشورهاي مختلف مقايسه كرده بود، رتبه آلمان در ميانه جدول قرار داشت. شايد دليل اين امر تا اندازه اي عدم اختصاص هزينه كافي به بخش آموزش باشد. بودجه اختصاصي آلمان براي اين بخش حدود ۵/۵ درصد توليد ناخالص داخلي است كه در مقايسه با كشورهاي ثروتمندتر (مثل ايالات متحده) و حتي كشورهاي فقيرتر (مثل كره جنوبي يا پرتغال) كمتر است. البته موضوع فقط به بودجه و پول ختم نمي شود؛ بخشي از مشكل آلمان اين است كه بخش آموزش در اين كشور در حوزه مسئوليت دولت هاي ايالتي است نه دولت مركزي، بنابراين استانداردها بي نهايت متفاوت هستند.تامين هزينه هاي خدمات درماني نيز يكي ديگر از مشكلات آلمان است. طي ۲۵ سال گذشته هزينه هاي اين بخش تحت نظام بيمه اجباري خدمات درماني سه برابر بيشتر از نرخ تورم افزايش يافته است، اما به رغم اين هزينه هاي هنگفت در بخش خدمات درماني كه ـ تنها آمريكا برحسب سهمي از توليد ناخالص داخلي از آن پيشي مي گيرد ـ مردم آلمان نسبت به كشورهاي توسعه يافته ديگر كه كمتر هم خرج مي كنند از خدمات درماني بيشتري برخوردار نبوده و سالم تر نيستند. منتقدان به نبود رقابت، عدم كنترل هزينه ها، انگيزه هاي نادرست، ضايعات فراوان و مثل هر بخش ديگري در آلمان، خط قرمزهاي اختناق آور اشاره مي كنند.
بنابراين شرودر در سال ۲۰۰۳ و پس از آن كارهاي فراواني پيش رو دارد. آيا با توجه به اكثريت ضعيف او در دولت و لزوم توجه بيشتر به خواسته هاي شريك ائتلافي اش سبزها، شرودر مي تواند اصلاحاتي را كه كشورش سخت بدان ها نياز دارد، به انجام برساند؟ مخالفان وي با اين استدلال كه ديسيپلين حزبي در جناح چپ در بيشتر مواقع سهل گيرانه است و به خصوص در شرايط كنوني اين وضعيت بيشتر به چشم مي خورد، به اين سوال پاسخ منفي مي دهند. او با آگاهي كامل از اين كه خود راي دهندگان هم نشان داده اند كه مايلند اوضاع دقيقا به همين صورتي كه هست باقي بماند، احتمالا بيشتر وقت خود را به نگراني خواهد گذراند.اما خوشبينان مي گويند چنين نيست. به عقيده آنان، برخورداري از اكثريت ضعيف غريزه سياستمداران را براي بقا فعال مي كند و از اين طريق ديسيپلين محكم تري در احزاب به وجود مي آورد. سبزها با داشتن تجربه مشاركت در ائتلاف يك دولت فدرال خيلي رشد كرده اند و يوشكا فيشر، وزير خارجه آلمان، براي آنان چهره اي مورد احترام مجامع بين المللي است. ممكن است ظاهر او چنين باشد كه مردم آلمان عليه تغيير راي داده اند، اما نظرسنجي ها نشان مي دهد كه اكنون مسئله انتخابات پايان يافته، آن ها انتظار اصلاحات را دارند و آن را قبول مي كنند.عاملي كه ممكن است پذيرش اصلاحات را تسهيل كند اين است كه احتمالا اقتصاد آلمان در سال ۲۰۰۳ عملكرد بهتري نسبت به دو سال قبل خواهد داشت.

حاشيه اقتصاد

شعبه مك دونالد در كويت
• كميسيون اروپا و كاهش اميدواري
كميسيون اروپا اخيرا اعلام كرد كه از تحقق پيش بيني هاي خويش براي رشد برخي از كشورهاي اروپايي نااميد شده است. در اين زمينه به خصوص از كشور آلمان نام برده شده است. اين كميسيون اخيرا اعلام كرد كه رشد اقتصادي آلمان در سال ۲۰۰۴ تنها ۵/۰ درصد رشد خواهد داشت. به اعتقاد كميسيون مذكور خلاء بودجه و بدهي هاي دولت آلمان در سال ۲۰۰۴ همچنان بالاتر از سقف مجاز شمرده شده در قرارداد ماستريخت خواهد بود. همچنين از كمبود اقدامات اصلاحي مناسب در آلمان هم انتقاد شده است.

• تقسيم جديد بازار نفت
روزنامه آلماني دي ولت پيش بيني بروز بحراني شديد براي اوپك را نموده است. اين روزنامه در شماره روز چهارشنبه خويش تاكيد كرده است كه پايان جنگ عراق به معناي حاكم شدن سيستم تقسيم جديدي در بازار نفت است، سيستمي كه در آن نه تنها اوپك بلكه كشورهايي نظير روسيه هم ضرر مي كنند. اين روزنامه همچنين تاكيد دارد به رغم گفته هاي افرادي نظير آلوارو سيلوا، دبير كل اوپك، خروج عراق از اين سازمان به هيچ وجه نمي تواند بعيد تلقي شود. اين روزنامه در ادامه مي نويسد: «براي روسيه كه ۳۰ درصد بودجه خويش را براساس درآمدهاي حاصل از فروش نفت و گاز شكل مي دهد شرايط جديد مي تواند بسيار مشكل ساز باشد. ممكن است حتي بسياري از پروژه هاي روس ها در زمينه استخراج نفت توجيه اقتصادي خويش را از دست بدهند. »
006795.jpg


• مك دونالد تكان مي خورد.
مسئولين شركت آمريكايي مك دونالد با توجه به تحولات ماه هاي اخير و خسارت هاي وارده قصد دارند تغييرات جديدي را در خط مشي خود پديد آورند. آن ها اعلام كرده اند كه از اين به بعد كمتر از گذشته به كميت و گسترش شعب توجه نشان داده و به كيفيت روي مي آورند.مك دونالد در سه ماهه آخر سال ميلادي گذشته براي اولين بار در طول تاريخ حضور خويش در بازار بورس ـ يعني از سال ۱۹۶۵ تاكنون ـ ضرر كرد. تحولات مربوط به جنگ عراق و آمريكايي ستيزي نيز مزيد بر علت شد و مسئولان شركت را به فكر چاره جويي انداخته است.

• گرونديگ را نمي خرند
شركت الكترونيكي گرونديگ كه به سبب مشكلات اقتصادي فراوان طي ماه هاي اخير بسياري از بخش هاي خويش را در معرض فروش و يا ادغام قرار داده بود، با مشكل عدم وجود خريدار روبه رو شده است. حتي چندي پيش قرار شد كه يك شركت تركيه اي خريدار گرونديگ شود. اما با شكست مذاكرات حالا كوهل هامر، مديرعامل گرونديگ، ظاهرا مجبور است كه از سمت خويش كناره گيري كند. قرار است فردي به نام براون با كمك چند سرمايه گذار جديد به مديريت برگزيده شده و براي نجات گرونديگ به چاره جويي بپردازد.

• Tesco رشد مي كند
شركت انگليسي تسكو Tesco، غول سوپرماركت هاي انگلستان كه تقريبا در تمامي نواحي انگلستان فعاليت مي كند، مي خواهد برخلاف روند موجود شنا كند. مقامات اين شركت اعلام كرده اند كه قصد دارند ۲۰ هزار موقعيت شغلي جديد ايجاد كنند. آن ها تاكيد دارند كه قطعا رشد خويش را به اعداد دو رقمي خواهند رساند.

• نمايشگاه هشتم صنعت نفت
هشتمين نمايشگاه بين المللي نفت، گاز و پتروشيمي با حضور هشتصد شركت ايراني و خارجي از بيست و هفتم فروردين ماه در تهران گشايش مي يابد.مدير اين نمايشگاه معرفي ظرفيت هاي تازه ايجاد شده و ارائه فرصت هاي جديد صنعت نفت را از جمله محورهاي اصلي اين نمايشگاه اعلام كرد.
نعمت اللهي استقبال شركت هاي خارجي از نمايشگاه را خوب توصيف كرد و افزود: توسعه روزآمدي و بومي سازي صنعت نفت، شناخت ظرفيت ها و توان كشور، ارائه قطعات و تجهيزات مورد نياز و امكان مبادله اطلاعات، ديدگاه ها و تقويت مناسبات و همكاري هاي بين المللي از اهداف ديگر بر پايي اين نمايشگاه است. نمايشگاه هشتم از ۲۶ تا ۳۰ فروردين در محل نمايشگاه بين المللي تهران و با حضور ۵۰۰ شركت ايراني و ۳۰۰ شركت خارجي برگزار خواهد شد.قرار است در حاشيه نمايشگاه از مخترعان و مبتكران در صنعت نفت تجليل شود.

• خبرنگار اقتصادي جعلي
روابط عمومي دادگستري آذربايجان شرقي از دستگيري يك فرد اخاذ با عنوان خبرنگار در تبريز خبر داد.روابط عمومي روز پنج شنبه اعلام كرد اين شخص كه خود را فوق ليسانس علوم ارتباطات و خبرنگار معرفي كرده بود با در دست داشتن برگه هاي مربوط به يكي از نشريات تبريز به شعبه دادگاهي در اين شهر مراجعه و مصاحبه اي در خصوص مبارزه با جرايم اقتصادي با رئيس اين شعبه انجام داده بود.وي با استفاده از اين موضوع و با ادعاي اعمال نفوذ در شعبه دادگاه، به اخاذي از افرادي كه در اين شعبه داراي پرونده بودند، اقدام كرده بود.با كشف موضوع، پرونده اخاذي از سوي مركز حفاظت و اطلاعات به شعبه ۳۸ دادگاه تبريز ارجاع و متهم پس از ده روز تعقيب توسط مأموران معاونت اطلاعات نيروي انتظامي دستگير شد.در تحقيق هاي گسترده اي كه از متهم صورت گرفت افزون بر مورد ياد شده جرايم ديگري نيز از وي كشف شده است و تحقيق در خصوص اين پرونده ادامه دارد.

|  اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   زندگي  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |