سه شنبه ۲۶ فروردين ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۲۳- April, 15, 2003
مروري بر سه دهه حضور نيروهاي سوري در لبنان
آغاز يك پايان
به نظر مي رسد خروج مرحله اي نيروهاي سوري از خاك لبنان راهكاري است براي جلوگيري از اعمال فشار مجدد واشنگتن به دمشق و پيشگيري از مداخله احتمالي آمريكا در سوريه
007055.jpg
طي دو ماه گذشته سوريه براي اولين بار در بيش از دو دهه اي كه از حضور نظاميان سوري در لبنان مي گذرد و اختلاف نظرهاي جدي دو طرف در مورد خروج نيروهاي سوري از لبنان، تعدادي از نظاميان خود را از خاك لبنان خارج كرد.
فراخوان حدود چهار هزار سرباز سوري مستقر در شمال لبنان در ماه فوريه آغاز شد كه اين روند هفته ها سكوت و سكون را به دنبال داشت. اكثر رهبران ارشد اپوزيسيون ماروني به استثناي افرادي معدود (و از جمله امين جميل رئيس جمهور سابق لبنان) انتقادات خود عليه نيروهاي سوري را متوقف كرده يا لااقل لحن خود را در بروز اين مخالفت ها تعديل كردند. حتي تعدادي از اين رهبران اپوزيسيون تصميم گرفتند براي اولين بار پس از ورود نيروهاي سوري به خاك لبنان از دمشق ديدار كنند. حضور رهبران سياسي مسيحيان در تظاهرات مخالفت با جنگ عراق در بيروت راه را براي گفت وگوهاي دو طرف گشود و ديدارهايي بين اين رهبران مسيحي و مقامات اطلاعاتي سوري شكل گرفت.
نصرالله پطروس سفير، اسقف اعظم ماروني هاي لبنان در اقدامي نمادين كه از مخالفت او با جنگ عليه عراق حكايت داشت سفر خود به ايالات متحده را لغو كرد و با در گرفتن جنگ همه چهره هاي سياسي لبنان تصميم گرفتند موقتاً از بحث و گفت وگو در مورد پايان دادن به حضور نيروهاي سوري در لبنان، كه نزديك به سه دهه عامل اختلاف بين ماروني ها و ناسيوناليست هاي لبنان با سوري ها بوده است را به حالت تعليق در آورند.
اخبار حيرت انگيز ۱۸ فوريه و هنگامي كه دولت لبنان رسماً اعلام كرد نيروهاي سوري مستقر در لبنان مواضع خود در شمال اين كشور را در چارچوب اجراي توافقنامه ۱۹۸۹ طائف ترك خواهند گفت، از راه رسيد. توافقنامه طائف تحت فشار آمريكايي ها توسط بازمانده هاي آخرين پارلمان لبنان كه حد فاصل سال هاي ۱۹۶۶-۱۹۶۲ فعاليت داشت با هدف فراهم آوردن زمينه خروج نيروهاي سوري از لبنان امضا شد. يك روز پس از اعلام اين خبر يعني نوزدهم فوريه (۳۰ بهمن ماه گذشته) كاميون هاي نظامي سوري حامل سربازان و ادوات نظامي شان پايگاه هاي سوري ها در شمال لبنان را ترك كردند و راه ناحيه مرزي عكا را در پيش گرفتند.
طي يك هفته و تا ۲۵ فوريه سوري ها ۱۰ پايگاه و موضع استقرار خود در شمال لبنان و در ناحيه بطرون در ۵۵ كيلومتري شمال پايتخت لبنان را ترك كرده بودند و چهار موضع استقرار در ناحيه كورا در ۶۰ كيلومتري بيروت هم تخليه شد و اين در حالي بود كه پنج پايگاه ديگر سوري ها در كورا هم از تعداد نيروهاي خود كاستند.
براساس اظهارات مقامات نظامي لبناني فراخوان نيروهاي سوري از خاك لبنان تعداد نظاميان سوري مستقر در خاك لبنان را به زير ۲۰ هزار تن كاهش داد و براي اولين بار در طول ربع قرن گذشته حضور نظاميان سوري در خاك لبنان را به پايين ترين سطح خود رساند. به رغم اين فراخوان نيروها هنوز هم دمشق در امور داخلي سوريه نقشي حائز اهميت ايفا مي كند خصوصاً به ادعاي مخالفان حضور نظاميان سوريه در خاك لبنان كه نقض حاكميت و تماميت ارضي لبنان است و هزاران جاسوس لباس شخصي در اختيار سوري ها دارند.
دولت لبنان به دنبال خروج بخشي از نيروهاي سوري اعلام داشت اين فراخوان به دليل افزايش توانايي نيروهاي سوري در حفظ ثبات و امنيت لبنان انجام شده است در حالي كه زماني كه براي انجام اين برنامه در نظر گرفته شده از انگيزه ها و دلايل ديگري حكايت دارد. به ادعاي گروه هاي اپوزيسيون فراخوان نيروهاي سوري در اين مقطع درست به سان تحركات نظامي مشابه در شرق و شمال لبنان در ژوئن ۲۰۰۱ و تخليه كامل نواحي كوهستاني در آوريل ۲۰۰۲ زمينه ساز اقدامات سياسي آتي سوري ها است. گفته مي شود فراخوان نيروها به دو دليل صورت گرفته است. اول اين كه اين نيروها كمتر به چشم آيند و از اين رهگذر از ميزان مخالفت شهروندان لبناني و خصوصاً مسيحيان ماروني كه از حضور نيروهاي سوري در خاك لبنان ناخرسند هستند كاسته شود و ديگر آنكه با محدود شدن پايگاه هاي نظاميان سوري شناسايي اين پايگاه ها توسط هواپيماهاي شناسايي اسرائيل كه معمولاً تا قلب لبنان رسوخ مي كنند و اهداف سوري را براي حملات هوايي تلافي جويانه پس از اقدامات رزمندگان حزب الله جست وجو مي كنند، سخت تر و سخت تر شود.
طي ماه هاي اخير مسيحيان ماروني برخلاف سياق گذشته تصميم گرفتند تلاش هاي خود براي خروج سوري ها از خاك لبنان را به حال تعليق در آورند. در حالي كه نصرالله پطروس سفير، اسقف اعظم ماروني هاي لبنان از ابتداي سال ۲۰۰۲ رسماً و به طور شفاف خواستار خروج نيروهاي سوري، كه به اعتقاد آن ها تمامي اركان حاكميت لبنان را تحت تسلط خود داشته و ديدگاه هايشان را به دولت و پارلمان لبنان ديكته مي كنند از خاك سوريه شده بود اما در نشست دهم فوريه گروه هاي اپوزيسيون مسيحي لبنان تحت عنوان نشست شهوان كه در بيروت برگزار شد با صدور بيانيه اي خواستار حفظ روابط سوريه ـ لبنان در شرايط جاري شدند و ايالات متحده به تلاش براي بلااثر كردن راهكارهاي غيرنظامي در رفع بحران عراق متهم شد.
در ادامه ژان عزيز، از اعضاي شهوان كه از زيرمجموعه هاي سازمان نيروهاي لبناني (CF) است سفر خود به واشنگتن براي شركت در نشست ويژه بررسي وضعيت لبنان با حضور اعضاي گروه جريان ملي آزادي (FNC) و از جمله ميشل عون رهبر اين گروه و چهره هاي سرشناس آمريكايي ـ لبناني مخالف جنگ بود را ملغي كرد.
پس از آنكه بشار اسد با مرگ پدرش در اواسط سال ۲۰۰۰ ميلادي در سوريه به قدرت رسيد در تلاش بوده به مخالفت گروه هاي مسيحي اپوزيسيون دولت با حضور نظاميان سوري در خاك لبنان به اشكال مختلف پايان دهد. يكي از اين راهكارها فراهم آوردن امكان فعاليت رهبران اين گروه ها در سطوح مختلف سياسي در ازاي دست برداشتن از مخالفت هايشان با سوري ها بوده است. دو ديدار سال گذشته اسد از لبنان ـ [در سال ۲۰۰۲] هم در همين راستا ارزيابي شد. ديدارهاي اخير سفير و ناصر قنديل كه خيلي ها او را پيام آور غيررسمي سوري ها در بيروت مي پندارند مويد در جريان بودن گفت وگوهاي بين دو طرف براي پايان دادن به مخالفت مسيحيان ماروني با حضور نظاميان سوريه در خاك لبنان است. صرفنظر از انگيزه ها و برنامه هاي پس پرده سوري ها، نفس خروج نظاميان سوري از خاك لبنان اميدبخش به نظر مي رسد.
برخي از ناظران منطقه بر اين باورند تن دادن سوري ها به كاهش نيروهاي خود در لبنان با جنگ عراق و شكست دور از انتظار حاكميت صدام هم بي ربط نيست. همان طور كه ۲۰ فوريه گذشته روزنامه ديلي استار چاپ بيروت نوشته بود خروج مرحله اي نيروهاي سوري از خاك لبنان براي جلوگيري از اعمال فشار مجدد واشنگتن به دمشق راهكاري است كه در صورت شكست صدام پيگيري خواهد شد.
صدام شكست خورد و گريخت و اكنون وزارت امور خارجه آمريكا به كرات از احتمال اقدام نظامي عليه سوريه مي گويد. تلاش براي دستيابي به تسليحات كشتار جمعي، حمايت از گروه هاي تروريستي و پناه دادن به اعضاي خانواده صدام از جمله دلايل مقامات آمريكايي براي تهديد دمشق است و بي شك در صورت اهمال سوري ها در فرا خواندن كامل نيروها از خاك لبنان، اين مسئله بهانه ديگري به آمريكاييان خواهد داد.

تحليل پژوهشگران عرب از سناريوي آمريكا در خاورميانه
ديوانه هستم احمق نه
كارشناسان عرب معتقدند كه نفت امنيت اسرائيل و استراتژي منطقه اي مي تواند بهانه اي براي اعمال فشار آمريكا بر ايران سوريه و عربستان سعودي باشد
فهد بن عبدالرحمن آل ثاني
ترجمه: عبدالهادي طرفي
007070.jpg

با بررسي نقطه نظرات مراكز پژوهشي و دولت هاي مختلف آمريكا به اين نتيجه مي رسيم كه طيف هاي سياسي آمريكا ـ از جناح تندرو گرفته تا جناح معتدل ـ براي حفظ سلطه يك جانبه آمريكا بر جهان بعد از جنگ سرد سناريوهاي مختلفي را طراحي كرده اند.
اولين اقدام آمريكايي ها براي حفظ سلطه خود مطرح ساختن پروژه جهاني شدن اقتصاد، سياست امنيت و فرهنگ به رهبري آمريكا بود و براي پياده كردن اين برنامه قصد داشتند كه از ابزار سازمان تجارت جهاني، سازمان بين الملل و صندوق بين المللي پول و بانك جهاني استفاده كنند. ولي بعد از سال ۲۰۰۰ يعني بعد از گذشت يك دهه كامل و قبل از تغيير مرزها و بازسازي دوباره جهان آمريكايي ها دشوار بودن جهاني كردن را درك كردند.
اين اقدام آمريكا جديد و تازه نيست چرا كه در اين زمينه نمونه هاي بسياري وجود دارد و ما شاهد بوديم كه كشور يا كشورهاي فاتح چه به صورت چند كشور هم پيمان و يا يك كشور تك تاز، بعد از پيروزي به سليقه خود اقدام به بازسازي جهان مي كنند تا سلطه جهاني خويش را براي اداره جهان به آساني انجام دهند. به طور مثال كشورهاي: روسيه، انگليس، اتريش و فرانسه در قرن نوزدهم و پس از شكست عثماني (در جنگ القرم) سعي كردند جهان را به گونه اي بازسازي كنند تا منافع آنان را تامين نمايد. همچنين در نيمه دوم قرن نوزدهم بيسمارك در آلمان مي خواست كه سلطه خويش را بر سراسر جهان گسترش دهد و يك جهان تك قطبي را به رهبري آلمان تشكيل دهد. به هر حال اين سناريوهاي سلطه جويانه باعث بروز جنگ جهاني اول شدند.
پس از جنگ جهاني اول كشورهاي پيروز ـ انگليس و فرانسه ـ توانستند به وسيله تصويب پيمان ننگين بالغور و معاهده سايكس بيكو در سال ۱۹۱۹ جهان را بازسازي و تقسيم كنند. آنچه كه به آن پرداختيم گزيده اي از تاريخ تغييرات سياسي در جهان در دوره زماني مشخصي بود. بنابراين همان گونه كه قبلاً اشاره كرديم آنچه كه آمريكا در حال حاضر انجام مي دهد تازگي ندارد و همه حكومت ها به جز كشورهاي عربي و اسلامي با در نظر گرفتن مصالح خويش سناريوهاي متعددي را براي رويارويي يا هماهنگي با سناريوهاي آمريكا در پيش گرفتند.
همه اين موضوعات حول يك محور مي چرخند و آن: سناريو و يا سناريوهايي است كه كشورهاي عربي و اسلامي بعد از پايان جنگ سرد و بروز جهان تك قطبي بايد انجام دهند. البته نمي توانيم از پژوهش هايي كه گروه هاي مختلفي از پژوهشگران عرب انجام دادند غافل بمانيم. در ذيل به چند نمونه از آن ها اشاره مي كنم.
۱ - تركي الحمد متفكر عرب در كنفرانس جشنواره فرهنگي الايام (روزها) در مقاله اي پيرامون سناريوهاي احتمالي جنگ عليه عراق گفته بود كه هدف از تسلط بر عراق مي تواند چهار سناريوي احتمالي زير باشد:
• سناريوي اول: ايالات متحده به طور مستقيم در عراق حكومت خواهد كرد.
• سناريوي دوم: بازگرداندن سيستم حكومت پادشاهي در عراق.
•سناريوي سوم: اتحاد اردن و عراق؛ براساس اين سناريو اردن مي تواند مشكلات اقتصادي و جمعيتي خويش را كه غالباً متاثر از حضور فلسطيني ها در اردن است، حل كند و اتحاد با عراق باعث كاهش تاثير اين اقليت خواهد بود ولي اين سناريو ممكن است آمريكا را به چالش بكشد با اين احتمال كه رژيمي كه از اتحاد آن دو كشور روي كار خواهد آمد ابتدا طرفداري آمريكا خواهد بود ولي به مرور زمان از مواضع خود عدول كرده و باعث به خطر افتادن منافع آمريكا به خصوص امنيت اسرائيل خواهد شد.
007080.jpg

• سناريوي چهارم ـ تشكيل حكومت وابسته به اردن در وسط عراق.
د. الحمد اعتقاد دارد اگر آمريكا پس از عراق تسلط كامل بر عراق شروع به اعمال فشار بر ايران و سوريه و عربستان سعودي خواهد كرد چرا كه اين كشورها به سه دليل عمده؛ نفت، امنيت اسرائيل، استراتژي منطقه اي مي توانند بهانه اي براي مداخله مستقيم باشند.
۲ ـ در كنفرانسي كه مركز پژوهشي «الخليج» در امارات متحده در فوريه ۲۰۰۲ برگزار كرد شركت كنندگان در كنفرانس ۴ سناريوي احتمالي ذيل را پيش بيني كردند.
در كنفرانس الاهرام در فوريه ۲۰۰۳ همايشي تحت عنوان گردهمايي فوق العاده اعراب در شرايط دشوار جهاني برگزار شد. پژوهشگران راهكارهاي ممكن براي رويارويي يا كاهش خطرات سناريوهاي آمريكا در منطقه را مورد بررسي قرار دادند. در آن گردهمايي مصطفي الفقي گفته بود: «در مورد اين گردهمايي فوق العاده بايد بگويم كه برگزاري آن بسيار ضروري است و اگر اعراب نخواهند كه در حال حاضر ديدار و گفت وگو كنند پس كي اين كار را خواهند كرد؟ چرا كه شرايطي ناگوارتر از شرايط حاضر وجود نداشته است.
ما شاهد هستيم كه دانشمندان عرب و مردمشان و ملت هاي جهان با ملت عراق همبستگي دارند و از وارد شدن ضرر و زيان به آن ها نگران بودند اما برعكس ديديم كه حكومت هاي عربي نسبت به آنچه كه در عراق و در منطقه اتفاق خواهد افتاد و به بلندپروازي آمريكا براي تسلط بر جهان اهميتي نمي دهند. اما ايالات متحده، به نظر مي رسد كه تكليف عراق و خاورميانه و جهان را مشخص كرده است زيرا در مصاحبه اي كه روزنامه «الشرق الاوسط» در شماره (۸۸۵۳) با ريچارد پرل مشاور سابق وزارت دفاع آمريكا ترتيب داد وي گفته بود: اگر نتوانستيم از شوراي امنيت براي حمله به عراق مجوز بگيريم به آن سازمان و هر سازمان بين المللي ديگري بي اعتقاد نخواهيم بود. »
از اين اظهارات در مي يابيم كه مي خواست بگويد براي تحقق اهداف و منافع آمريكا و حفظ سلطه آن برجهان هيچ مانعي نمي تواند جلوي ما را بگيرد و ما جهان را ويران مي كنيم و دوباره آن را كاملاً بازسازي خواهيم كرد زيرا اهداف ما به عراق و خاورميانه محدود نمي شود.
همچنين فرانكس همه كشورهايي را كه رودرروي استراتژي آمريكا بايستند تهديد كرد و گفت: اميدوارم كه رئيس جمهور سوريه در روند اصلاحات سوريه بازنگري كند و به خصوص دفاتر سازمان هاي تروريستي را ببندد و همچنين لبنان را به لبناني ها بازگرداند.
در پايان، كشورهاي عربي را جهت يك تصميم گيري تاريخي در مورد سرنوشت خود دعوت مي كنيم. اگر اين حكومت ها از تصميم گيري در اين زمينه عاجز هستند به ملت هايشان اجازه دهند تا به دموكراسي حقيقي و نه صوري دست يابند تا اين فرصت را پيدا كنند كه نماينده حقيقي شان را براي توليت امور انتخاب كنند. در اين صورت اگر اتفاق مثبت يا منفي اي به وقوع پيوست همه در آن مسئول خواهند بود. ولي متاسفانه بعضي به اين حكومت ها همچنان اعتقاد دارند. به اين مسئولان مي گوييم پس چه وقت اعتقاد پيدا خواهيد كرد كه ملت هايتان شايستگي برخورداري از دموكراسي را دارند. در آخر لطيفه اي را از مقاله اي از اياد ابوشقرا برايتان نقل مي كنم كه جالب است. يك پزشك متخصص اعصاب براي معاينه به بيمارستاني رفت. بعد از ترك بيمارستان مشاهده كرد كه يكي از چرخ هاي اتومبيلش به سرقت رفته، آن پزشك حيران و مبهوت به اين فكر فرو رفت كه چه تصميمي بگيرد ديوانه اي رشته افكارش را پاره كرد و به او گفت: آقاي دكتر چرا متحير و مردد هستي؟! چرخ زاپاس را از صندوق ماشين بيرون بيار و بر خدا توكل كن!
آن پزشك روبه طرف آن ديوانه برگرداند و گفت: تو ديوانه هستي؟! نه! تو عاقل ترين عاقلان هستي! ديوانه به او گفت: نه آقا من ديوانه هستم ولي احمق نيستم.

حاشيه جهان
• تسليم السعدي
007060.jpg

سرتيپ عمرالسعدي مشاور نظامي ارشد صدام حسين روز يكشنبه خود را تسليم نيروهاي ائتلاف تحت رهبري عراق كرد. تسليم السعدي تنها يك روز پس از انتشار فهرست مقامات عراقي تحت تعقيب از سوي وزارت دفاع ايالات متحده آمريكا انجام شد. گفته مي شود السعدي مشاور ارشد نظامي صدام و بنيانگذار طرح هاي تسليحات كشتارجمعي عراق است. السعدي كه در انگلستان تحصيل كرده است تسليم خود به نيروهاي آمريكايي را با شبكه تلويزيوني ZDF آلمان هماهنگ كرده بود. او خود را به همراه همسر آلماني اش تسليم سربازان آمريكايي مستقر در مركز بغداد كرد. تمامي روند تسليم او به سربازان آمريكايي از لحظه ترك ويلايش در حومه بغداد به همراه همسرش اولگا توسط عوامل تلويزيوني شبكه ZDF و به جهت اطمينان از سلامتي او به تصوير كشيده شد.

•باز هم تسليحات كشتارجمعي عراق
دو آزمايش جداگانه صورت گرفته بر روي كلاهك هاي كشف شده در انبارهاي يك پايگاه هوايي در كركوك نشانگر وجود گاز اعصاب در نقطه مذكور است. شبكه خبري CNN روز گذشته با انتشار اين خبر ادعا كرد آزمايشات انجام شده وجود مقادير نشت شده اندكي از گازهاي شيميايي را تاييد مي كند. كلاهك هاي كشف شده به رنگ سبز درآمده اند كه از ديدگاه نظاميان به معناي وجود عوامل شيميايي است. طي روزهاي اخير شبكه هاي تلويزيوني و مطبوعات آمريكا به طور مداوم از كشف انبارهاي تسليحاتي حاوي مواد پايه يا سلاح هاي شميايي آماده خبر داده اند كه خبر اخير در مورد وجود گازهاي شيميايي در حومه كركوك توسط سرهنگ ارتش عراق كه سابقا فرمانده يكي از دو پايگاه بوده است در اختيار نظاميان آمريكايي قرار گرفته است.

• كشف بايگاني اسناد محرمانه استخبارات
007065.jpg

تفنگداران ارتش ايالات متحده مخفيگاه هاي زيرزميني اي را در بغداد كشف كرده اند كه اسناد محرمانه مربوط به پليس مخفي صدام و مدارك فوق محرمانه اداره استخبارات عراق در آن نگاهداري مي شده است. اين مخفيگاه ها گفته مي شود زير مقر مركزي اداره امنيت ويژه عراق موسوم به SSO كه توسط عدي پسر صدام مديريت مي شد، يافت شده اند. شبكه تلويزيوني CBS آمريكا با انتشار اين خبر اعا كرد اين مخفيگاه ها هر يك به اندازه تقريبي يك زمين فوتبال هستند و در آنها ميليون ها سند محرمانه نگاهداري مي شود. اين مجموعه در اولين شب حملات هوايي به عراق صدمه ديده اما بخش هايي از اسناد موجود قابل بازيافت دانسته شده است. نيروهاي آمريكايي كنترل اين مجموعه بايگاني را بر عهده دارند و اين در حالي است كه خانواده هاي مفقودين عراقي در طي حاكميت صدام خواستار دسترسي به اسناد موجود در اين مخفيگاه ها هستند.

• جاسوس هاي نفوذي
روز يكشنبه گذشته خبري در رسانه هاي آمريكايي منتشر شد كه شگفتي كوبايي هاي ساكن اين كشور را در پي داشت. پس از آنكه دولت كوبا ۶۵ نفر از منتقدين ظاهري خود را دستگير كرد هويت واقعي اين افراد معلوم شد. روزنامه رسمي حزب كمونيست كوبا اين افراد را چهره واقعي ملت خواند اما اينان نفوذي هاي حزب كمونيست به بدنه گروه هاي اپوزيسيون بودند كه با ادعاي مخالفت با كاسترو به جمع مخالفان راه مي يافتند. اينان نه تنها در داخل كوبا فعاليت داشتند كه حتي به عنوان مخالف حاكميت كاسترو به ايالات متحده سفر كرده و از وضعيت مخالفان، تعداد آنها و فعاليت هايشان گزارش تهيه كرده و براي هاوانا ارسال مي داشتند.

• سوريه، فاز بعدي
007075.jpg

ايالات متحده قصد دارد در فاز بعدي اقدامات خود در خاورميانه تكليف حزب الله لبنان را يكسره كند. روزنامه انگليسي گاردين روز يكشنبه با انتشار گزارشي در سايت اينترنتي خود ادعا كرده پروژه سركوب حزب الله مي تواند با اقدام نظامي عليه سوريه همراه باشد. اين روزنامه ادعا دارد واشنگتن تلاش هاي گسترده اي را براي محدود كردن فعاليت هاي حزب الله آغاز كرده است كه اين اقدامات بخشي از تلاش آمريكا براي ترغيب اسرائيل به حمايت از طرح صلح جديد پيشنهادي گروه چهارجانبه با هدف پايان دادن به مناقشه اسرائيل و فلسطينيان است.

• محاصره بيت آيت الله سيستاني
روز يكشنبه اخباري دال بر محاصره منزل آيت الله العظمي علي سيستاني از مراجع تقليد شيعه در شهر مقدس نجف از سوي گروهي از شيعيان منتشر شد كه ظاهراً اين افراد به آيت الله سيستاني ۴۸ ساعت فرصت داده اند خاك عراق را ترك كند. گفته مي شود محاصره بيت آيت الله سيستاني از روز جمعه آغاز شده است و محاصره كنندگان كه هويت و ماهيت اقدام شان مشخص نيست با چوپ و چماق در اطراف بيت ايشان پراكنده شده اند. برخي منابع خبري اين افراد را به جماعت صدر ثاني منتسب دانسته اند كه ظاهراً صدر فرزند ۲۲ ساله آيت الله سيد صادق صدر رهبري شان را به عهده دارد. اين اخبار تاييد نشده است و صرفا در برخي سايت هاي اينترنتي در اين مورد مطالبي آمده است.

نگاه روزنامه نگار
كجا رفتند مخالفان جنگ
علاء البحار
آيا آنچه در عراق اتفاق افتاد سقوط بغداد بود يا سقوط امت عربي در كل آن؟ پس از اين سقوط چه خواهد شد؟ آيا اعراب مي توانند كاري انجام دهند؟ جناح مخالف جنگ به رهبري كشورهايي چون فرانسه چه؟!
موضع كشورهايي كه مخالف جنگ بودند، اعم از كشورهاي عربي يا فرانسه يا آلمان و چين و روسيه بايد از موقع شروع جنگ تا سقوط بغداد مورد بازنگري قرار گيرد. . . بايد سعي كنيم از خلال بررسي موضع اين كشورها به آينده عراق اشراف پيدا كرده و به اين پرسش مهم پاسخ دهيم كه آيا آمريكا به صورت انفرادي بر عراق حاكم خواهد بود يا امكان دارد كشورهاي مخالف جنگ و يا كشورهاي عربي و اسلامي را نيز در اين ميان شريك گرداند؟ گرچه كساني هستند كه اساساً حوادث عراق را يك توطئه بزرگ تلقي مي كنند كه همه به نوعي، اعم از مخالفان جنگ يا موافقان، در آن شركت داشتند از جمله كشورهاي عربي، اما بايد بكوشيم تا موضوع را از تمام جوانب بررسي كرده و به نشانه هاي آشكارتري برسيم. اين شناخت نه براي آينده عراق بلكه براي آينده كل منطقه مهم خواهد بود.
به راستي چرا كشورهاي عربي يا اروپايي مخالف در طول جنگ صدايشان در نيامد؟ آيا اين يك تغيير استراتژيك بود يا يك نوع سكوت و آرامش موقتي و ناتواني از مقابله با واقعيتي كه آمريكا و پيروانش آن را تحليل كرده بودند؟ آيا از اين پس مي توان به موضع گيري چنين كشورهايي اميد بست؟ بيش از اين چه انتظاري بايد از اين كشورها داشت؟ چرا بايد كشورهاي عربي و اسلامي را سرزنش كرد كه موضع ساده و سستي گرفتند كه در مجموع به نفع جبهه جنگ طلبان تمام شد؟ اينها پرسش هايي است كه با مطالعه رفتار حيرت آور كشورهاي مخالف جنگ به خصوص در طول جنگ مطرح مي شود. اين كشورها پيش از شروع جنگ فريادشان زمين و زمان را پر مي كرد و با صداي بلند به جنگ «نه» مي گفتند، اما پس از شروع جنگ ناگهان سكوت كرده و حتي چند روز بعد موضع خود را به مرحله پس از جنگ انتقال داده و توقف آن را فراموش كردند. براي مثال كشوري چون آلمان، چند روز پيش از سقوط بغداد ـ از زبان وزير امور خارجه اش ـ اعلام كرد آرزومند است كه هر چه زودتر رژيم صدام حسين سقوط كند. به عبارت روشن تر ناگهان موضع آلمان ۱۸۰ درجه تغيير كرد و شرودر به جاي مخالفت با جنگ و ايستادن بر موضع اصولي آلمان كه در ابتدا اتخاذ كرده بود، در ادامه راه كوشيد تا مفهوم جنگ را پذيرفته و حتي به مرحله پس از آن صعود كند. اين موضع آلمان جانبداري آشكار از آمريكا بود. زيرا وقتي از مرحله پس از جنگ حرف مي زند در واقع از نتايج واقعه اي صحبت مي كند كه گويي به طور قطع آمريكايي ها در آن پيروز خواهند بود.
شرودر، در توضيح اين موضوع مي گويد خواستار حفظ وحدت ارضي عراق و استقلال آن و اعاده حاكميت اين كشور به شكل كاملي بوده است. چون اين ملت عراق است كه بايد آينده سياسي خود را مشخص و حقوق اقليت ها را محفوظ دارد و بايد نفت و ساير منابع اين كشور در اختيار ملت عراق باشد بايد با ايجاد ثبات سياسي در اين كشور، فرصتي براي ايجاد صلح در كل منطقه فراهم شود. همه اينها نشان مي داد كه شرودر از مرحله جنگ، فراتر رفته و با تاييد ضمني از آمريكا از مرحله پس از جنگ سخن مي گويد. حتي رهبر حزب دموكرات مسيحي اين كشور ـ آنجيلا ميركيل ـ كه مخالف دولت است تصريح كرد مايل است نيروهاي ائتلاف عراق را شكست دهند. ميركيل كه از اهالي آلمان شرقي سابق است و با قدرت از موضع جنگ طلبانه آمريكا حمايت مي كند گفت: ما در كنار كساني مي ايستيم كه به خاطر دموكراسي مي جنگند. از طرف ديگر موضع فرانسه قابل تامل بود. اين دولت نيز با جنگ تا آنجا مخالفت كرد كه بعضي از اعراب ژاك شيراك را قهرمان صلح در جهان معرفي مي كردند و تعدادي از نخبگان فرهنگي عرب در كشورهاي مختلف با ارسال نامه اي از موضع فرانسه تشكر مي كردند. اين كشور هم با فرود آمدن نخستين موشك به عراق، لحن ديپلماتيك خود را به ميزان زيادي تغيير داد و از سياست فرانسه به جاي اينكه از توقف جنگ سخن بگويد، به اين شكل صحبت به ميان آورد كه پس از جنگ با عراق چه بايد كرد. حتي در ادامه به نوعي از نزديكي بسيار بين موضع كشور فرانسه و آمريكا سخن گفت. دومينيك دو ويلپن وزير امور خارجه فرانسه تاكيد كرد گفت وگوهايي را كه اخيراً با همتاي آمريكايي خود كالين پاول انجام داده بسيار دوستانه و پيرامون مسائل مربوط به آينده بوده است.
وي تاكيد كرد توافق گسترده اي صورت گرفته تا در دوره پس از جنگ عراق به سازمان ملل متحد تكيه شود. او حتي اين حرف را رد كرد كه ممكن است ايالات متحده آمريكا با اين موضع مخالفت داشته باشد. به اين ترتيب موضع اصلي فرانسه كه در ابتدا مخالفت با جنگ بود رفته رفته تغيير كرد و فرانسه نيز چون آلمان با يك پرش خود را به مرحله پس از جنگ رساند، جنگي كه روزانه صدها كشته و مجروح را بر جاي مي گذارد. ساير كشورهاي اروپايي مخالف جنگ و طرفدار مسائل بشردوستانه كجا رفتند؟ تمام آن حرف ها و موضع گيري ها ناگهان دود شد و به هوا رفت و همگان به كيك عراق چشم دوختند كه در آينده چه سهمي از آن خواهند داشت!
روسيه نيز گرچه بارها مخالفت خود را با جنگ اعلام كرده بود، اما هيچ اقدامي در اين رابطه انجام نداد بلكه بيشتر به نقش پنهان خود در پايان دادن به جنگ مي انديشيد. بعضي تحليل ها حاكي از آن است كه روسيه با ميانجيگري خود توافق هايي را بين رژيم عراق و آمريكا پديد آورد كه نتيجه اش پايان سريع جنگ بود. در همين حال ساير كشورهايي مثل چين هيچ نقشي در اين ميدان بر عهده نگرفته و براي جلوگيري از وقوع جنگ يا توقف آن هيچ كاري نكردند. بحران عراق هنوز به پايان نرسيده و بسياري نكات به زودي روشن خواهد شد. در اين ميان هر چند برگ برنده در اختيار ائتلاف آمريكا و انگلستان است اما اين پرسش همچنان ذهن ها را به خود مشغول مي دارد كه آيا يك بار ديگر جبهه مخالفان جنگ در برابر آنها صف آرايي خواهند كرد؟ اين بار موضع گيري كشورهاي عربي و اسلامي چه خواهد بود؟
الرأيه

جهان
اقتصاد
ايران
زندگي
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |