سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۳۰ - April . 22, 2003
كليد هاي طلايي براي كنكوري ها
چه روندي براي ادامه برنامه مناسب است؟
اگر فعاليتهاي خود را به خوبي ارزيابي و بازنگري كنيد، مي توانيد براي روزهاي باقيمانده تا كنكور، تصميم هاي متناسب و منطقي بگيريد. اين چنين تصميم هايي تا حد زيادي به آرامش شما كمك خواهند كه آرامش، بيشترين نياز شما در اين روزهاست. اگر شما براي توجيه مشكلات و نارسايي هاي خود، به دنبال علل و عوامل بيروني بگرديد، هيجاني خواهيد شد و اضطراب بيشتر به سراغتان مي آيد. اما اگر مسئوليت هر اتفاقي را گردن بگيريد، آن گاه مي توانيد به خود مسلط باشيد و تسلط بر خود، آرامش را برايتان ارمغان خواهد آورد. پس روند ادامه برنامه را آگاهانه و مسلط، پيش بيني و اجرا كنيد.
۱-برآورد آمادگي ها- منهاي عوامل متعددي كه در موفقيت كنكور مؤثرند، بايد مجموع آمادگي هاي خود را برآورد كنيد. دو آمادگي مهم، وضعيت درسي و وضعيت رواني هستند كه در شماره قبل مورد بحث قرار گرفت. در كنار اين دو عامل اساسي، عوامل ديگري نيز وجود دارند كه بايد به آنها توجه شود. از جمله: سرعت عمل و توانايي تست زني، نشستن در جلسه كنكور و تقسيم زمان براي دروس، ميزان استراحت و تغذيه، شرايط و امكانات محيطي براي روزهاي آخر و... هدف از بيان اين نكات، آن است كه شما آگاهانه پيش برويد و بر روي تمامي عوامل ممكن، تسلط داشته باشيد . وسواس چيز خوبي نيست ولي دقت و فراخ انديشي چيز ديگري است. «شما بايستي مدام به رشد و پيشرفت خود نظارت داشته باشيد و با تمام قوا سعي كنيد فردي زرنگتر شويد. احتياط كنيد كه در دام عذر و بهانه و توجيه تراشي گرفتار نشويد. شما بدون غالب شدن به خود، نمي توانيد فاتح ديگران باشيد.»*
كليد پنجاه و چهارم- مجموع آمادگي هاي تان را به دقت و با حوصله ارزيابي كنيد تا به اوضاع خود آگاهي و تسلط داشته باشيد.
۲- كنكورهاي آزمايشي جامع- يكي از روشها و ملاكهايي كه مي تواند تا حدي مجموع آمادگي هاي شما را بر آورد نمايد، شركت در كنكورهاي آزمايشي جامع- كنكورهاي مشابه كنكور اصلي و شامل همه دروس- است. يك نكته در اينجا حائز اهميت است. اگر چه ممكن است شركت در چند كنكور آزمايشي براي تعدادي از دانش آموزان مؤثر و مفيد باشد، اما براي تعداد ديگري مي تواند آفت هايي هم داشته باشد. همه كنكوري ها بايد بپذيرند كه هيچ جلسه كنكوري، جلسه كنكور واقعي نمي شود و لذا هر قدر هم شرايط محيطي جلسات كنكور آزمايشي مشابه كنكور واقعي باشد، باز هم با آن متفاوت خواهد بود. دانش آموزي ممكن است به دليل سهل انگاري در كنكور هاي آزمايشي نتايج در حد انتظار كسب نكند. دانش آموز ديگري ممكن است به دليل جدي نبودن شرايط جلسه كنكور آزمايشي و سطح پايين اضطراب، نتيجه خوبي كسب كرده و آن را نتيجه واقعي خود تصور كند و دانش آموزي هم چون هنوز مجموع آمادگي هاي خود را خوب برآورد و ارزيابي نكرده است، شايد نتايج ضعيفي به دست آورد. در هر حال كنكورهاي آزمايشي جامع، ملاك خوبي براي محك زدن است، اما كافي نيست و نمي توان صرفاً بر مبناي آن قضاوت كرد. توصيه كلي اين است كه در اين مورد افراط نشود، البته اگر تبليغات آموزشگاهها و مؤسسات كنكوري اجازه دهند!
كليد پنجاه و پنجم- بعد از ايام عيد براي ارزيابي مجموع آمادگي ها، فقط شركت در يكي دو كنكور آزمايشي جامع توصيه مي شود.
۳- تست زني- براي كسب مهارت در تست زني، توانايي هاي مختلفي مورد نياز است: توانايي مشاهده و سرعت عمل، توانايي تمركز حواس و دقت، توانايي استنباط و درك مطالب، و توانايي مربوط به فنون تست زني كه شامل يك سري فنون كلي و يك سري فنون خاص براي درسهاي متفاوت است. در صورتي كه فرصتي باشد به قسمت هايي از اين موضوعات در شماره هاي آينده اشاره خواهيم كرد. در اينجا دو نكته يادآوري مي شود. اول ركوردگيري در تست زني است. وقتي تست مي زنيد حتماً زمان بگيريد و اين زمانها را در دفعات بعدي با هم مقايسه كنيد. مثلاً شما بايد بدانيد كه ۳۰ سؤال ادبيات را به طور متوسط در چه مدت زماني پاسخ مي دهيد و به همين ترتيب در دروس ديگر. دوم فاصله بين مطالعه درس و تست هاي مربوطه است. نبايد بلافاصله بعد از مطالعه يك موضوع، تست هاي آن را بزنيد. حتماً يك فاصله ۳-۲ روزه بين مطالعه درس و پاسخ به تست هاي آن بايد رعايت شود.
كليد پنجاه و ششم- توانايي هاي لازم براي افزايش مهارت تست زني را بشناسيد تا بتوانيد آنها را تقويت كنيد.
۴-آماده سازي مقدمات مرحله آخر- اگر قصد داريد در برنامه كاري خود مرحله آخر را به دوره ۴۵-۴۰ روزه قرنطينه اي اختصاص دهيد، از الان بايد مقدمات آن را فراهم كنيد. ساعات مطالعه خود را بايد به حداكثر ممكن برسانيد. آخرين موارد ضعف را شناسايي و مرور كنيد. خود را به اين كه مدت زمان زيادي در مكاني ثابت بمانيد، عادت دهيد. هماهنگي هاي لازم را با اعضاي خانواده و ديگران انجام دهيد. برنامه استراحت و برنامه غذايي خود را به نظم كامل درآوريد. اگر از كلاس و يا دبير خصوصي بهره مي گيريد، سعي كنيد تا قبل از اين دوره تمام شود. بعضي از دانش آموزان كنكوري حتي تا روز آخر هم معلم دارند و با توصيه ها و كليدهايي كه در لحظات آخر از دبيران مي گيرند، سر جلسه كنكور حاضر مي شوند. زرنگي شما به اين است كه همه كارهايتان را تا قبل از مرحله آخر انجام داده باشيد و در اين مرحله خودتان كار كنيد. روزهاي آخر فرصت خوبي براي آموزش نيستند نه ايام عيد و نه هيچ مرحله ديگري، فرصت هاي طلايي نيستند. ۴۵-۴۰ روز آخر در واقع فرصت هاي طلايي هستند به شرطي كه از آن خوب استفاده شود و اين فرصت در مسير كلاس و يا آمدن و رفتن معلم خصوصي تلف نشود.
كليد پنجاه و هفتم- با تمهيد همه مقدمات و با يك برنامه ريزي دقيق و آگاهانه از فرصت طلايي ۴۵-۴۰ روزه آخر كنكور حداكثر استفاده را ببريد.

*سنگفرش هر خيابان از طلاست، صفحه ۲۵۲، كيم وو چونگ، ترجمه محمد سوري

نگاهي گذرا به سير تحولات علم در دانشگاههاي ايران از ۲۰۰ سال گذشته تاكنون
هنوز وارد فرآيند بين المللي شدن علم نشده ايم
گفت و گو با دكتر رضا منصوري، معاون پژوهشي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري
010995.jpg
* لطفاً تعريفي از جايگاه دانشگاه و علم در ايران ارائه بفرماييد؟
- براي اين كه بتوانيم يك هويتي به علم كه امروزه در كشور ما از يك پيوند از علوم جديد ۳۰۰ سال گذشته اروپاست داده باشيم و يك نوع برداشت تاريخي از آن بكنيم و آن را با هر آن چه از هزاره هاي گذشته در ايران بوده، وصل بكنيم، مستلزم اين است كه ببينيم آيا اين چيزي كه در حال حاضر در دنيا به آن علم گفته مي شود، همان تعريفي است كه در ايران ما از علم داريم؟ بنده مقاله اي در مورد مرجعيت و اشرافيت علم در ايران نوشته ام. در اين مقاله سعي كرده ام اين نكته را بازگو كنم كه ما در ايران دست كم چهار مفهوم براي لفظ علم به كار مي بريم. اين چهار تا هيچ كدام در واقع به آن معنا و مفهوم نيست كه در اروپا به آن علم گفته مي شود. به يك معنا، ما يك ابهام ذهني از علم در كشورمان داريم، حتي در ايران وقتي گفته مي شود علما، معمولاً افراد تحصيلكرده حوزه منظور هست، حتي وقتي بخشي از حكومت ما در مورد علم صحبت مي كند، منظورشان آن چيزي است كه مثلاً در دوران صفويه به آن علم گفته مي شد در اين دوره رياضيات مضر شناخته مي شد و فقط بخشي از آن كه در فقه لازم بود، علم مفيد تلقي مي شد. امروزه با گذشت ۲۰۰ سال از حكومت صفويه، هنوز افرادي كه در سياست، فرهنگ و مسائل مالي كشور مؤثرند، همانطور فكر مي كنند كه اين طرز فكر هيچ گونه سنخيتي با آنچه كه در دنيا به آن علم گفته مي شود، ندارد. اين ابهام فكري باعث مي شود ما دقيق ندانيم علم چيست؟
* پس آقاي دكتر، شما علم را چگونه تعريف مي كنيد؟
- ببينيد، علم دانشي است كه در آن خلاقيت و نوآوري وجود دارد، همراه با يك روش علمي؛ يعني همان چيزي كه در كشورهاي صنعتي پيشرفته وجود دارد و به آن مي گويند علم. بنابر اين مثلاً فرض كنيد فقه احتمالاً با اين تعريف، علم ديگر نيست در صورتي كه فقه، علم تلقي مي شود. اينها همه قابل بحث است و بايد به چالش  كشيده شود. بنابراين بسياري از كارهايي كه ما در ايران انجام مي دهيم، علم نيست، حتي بسياري از كارهايي كه در دانشگاههاي نوين ما (منظورم حوزه نيست) در بخش دانشگاهي انجام شده، علم نيست. در يكي از مقالاتم گفته ام كه ما در ۲۰۰ سال اخير، ۷۰ سال در دانشگاه هايمان نقل علم كرده ايم. بنابر اين يك برش زماني از علم را گرفتيم و منتقل كرديم يا مشغول انتقالش هستيم. چون علم يك فرآيند است و دائم در حال تغيير. مدرسان ما در دانشگاه، معمولاً يك برش زماني از علم روز دنيا را منتقل مي كنند. علتش هم اين است كه سهم ما در علم جهاني، كه به صورت مقالات بين المللي منعكس مي شود، بسيار اندك است. ما هنوز وارد فرآيند بين المللي علم و مشاركت در اين فرآيند نشده ايم. در حالي كه در گذشته ما توليد كننده علم بوديم و در فرآيند آن به طور دقيق مشاركت داشتيم و آن را به جايي رسانديم.
* در چه تاريخي كشور ايران توليد كننده علم بوده است؟
- اوج گيري توليد علم در قرن هفتم و هشتم هجري بوده است. بعد از آن حاشيه نويسي كرديم. الان در مرحله ابهام هستيم، نمي دانيم علم چيست؟ بنابراين به طور مقطعي تصميم مي گيريم.
* آقاي دكتر منصوري چه زماني لازم است كه بخش دانشگاهي به علم بپردازند. آيا درباره مواردي كه اشاره كرديد، طرح جديدي را به دولت ارائه خواهيد كرد؟
- دولت منعكس كننده فكر كل جامعه است. وقتي چندگانگي در مفهوم علم داريم و درك درستي از علم نداريم، البته انتظار مي رود دولت پيشروتر از مجموعه افراد بشود، ولي اين جور نيست. من اميدي ندارم تا انتهاي برنامه چهارم (۸ سال بعد) موفق بشود كه بودجه پژوهشي را طوري افزايش بدهد كه نياز كشور براي توسعه و ايجاد بنيان هاي فكري فعال و روزآمد برطرف بشود. نكاتي كه بنده در كتاب ايران ۱۴۲۷ نوشتم، كم و بيش منطبق بر همين است. يعني ۵۰ سال ديگر، بايد انتظار داشته باشيم وارد بازي بين المللي در علم و تكنولوژي بشويم. قبل از آن تاريخ، عناصري از علم ما پيشرفت خواهد كرد. كما اين كه پيشرفت اين عناصر را در حال حاضر مي بينيم. هيچ كشور و ملتي نمي تواند به تنهايي در علم پيشرفت كند. ما نمي توانيم به عنوان يك كشور منزوي علم را پيش ببريم. علم نوين، امروزه مشاركت بين المللي مي طلبد. حتي كشوري مانند آمريكا هم نمي تواند پيش ببرد. بايد مجموعه بشر به هم كمك كنند، همانطور كه از گذشته هم اين كمك بوده است. ما اگر از علم صحبت مي كنيم، بايد وارد بازي بين المللي بشويم. چاره اي جز اين نيست.
* آقاي دكتر متأسفانه تا كنون انجمن تاريخ دانان ايران را نداريم، تا با تكيه به گذشته تاريخي، قدم هاي مثبت برداريم. جايگاهي را براي دانشمندان در نظر نگرفته ايم كه به آنها احترام بگذاريم. ديدگاه جنابعالي در تأسيس اين نهادهاي فكري چيست؟
- اين كارها در آينده قطعاً خواهد شد، من شكي ندارم. بايد كوشش كنيم كه تعداد بيشتري از كساني كه سياستگذار و سياستمدار هستند اين قضايا را درك كنند و امكانات را فراهم كنند، چاره اي نيست.
* اقتصاد مي تواند چه نقشي در پيشرفت علم داشته باشد؟
- ما نمي توانيم علم را از اقتصاد جدا كنيم. اقتصاد در حال حاضر بين المللي شده و كشورها را به هم وصل كرده است. علم يك پديده بين المللي است. دولت بايد بودجه پژوهشي را افزايش دهد تا نياز كشور براي توسعه فكري برطرف شود.
* بعد از انقلاب به جايگاه دانشگاه و بودجه پژوهشي توجه زيادي نشد، با توجه به اين كه دولت براي دانشگاه احترام خاصي قائل است و نيز با اشاراتي كه كرديد، آيا مراكز دانشگاهي بايد در سياستگذاري ها مشاركت كنند؟
- نه الزاماً، به هر حال ببينيد، يك سياستگذار بايد متخصص هم باشد. دانشگاهيان ما اصولاً علاقه به سياستگذاري ندارند. چون كار سختي است و خود آن كار از نوع پژوهش نيست. دانشگاهي علاقه مند است درسش را بخواند و تحقيق كند. ولي به هر حال ۱۰% از گروه دانشگاهي ما بايد در سياستگذاري وقت بگذارند، در غير اين صورت كار پيش نمي رود. بنابراين درصد خاصي از دانشگاهيان بايد اين كار را بكنند.
* در اين زمينه رساله هاي دانشجويي به چه اندازه مي توانند به اهداف شما كمك كنند؟
- اگر رساله اي در اين جهت كار شود، استاد راهنما بايد اين نوع رساله را بپذيرد و علاقه مند باشد اين كار را انجام دهد، اين يك نكته. از طرف ديگر، كشور ما يك اولويت هايي دارد. قطعاً يكي از همين اولويت ها ايجاد بنيان هاي فكري است. زماني كه دستگاه اجرايي اولويت ها را مطرح مي كنند ما از آنها حمايت مي كنيم. اگر پايان نامه اي در اين زمينه نوشته شد، ما از آن حمايت مالي مي كنيم، ولي اين خيلي كمك نمي كند، بايد متفكراني در زمينه هاي سياستگذاري علم باشند كه براي كار وقت بگذارند و در جامعه معتبر باشند.
گفت وگو: پروين كاظميان

توپ اعتياد و زمين فرهنگ
011000.jpg
صالح فرهادپور
امروزه گسترش پديده اعتياد به مواد مخدر به يك چالش بزرگ بين المللي تبديل گرديده و تقريباً كليه جوامع عصر حاضر هركدام به شكلي با آن مواجه هستند. عوامل متعددي در توسعه اين پديده شوم تأثيرگذار هستند كه در مجموع زندگي ميليونها انسان را در سراسر گيتي به تباهي كشانده است. در اين ميان، شايد بتوان مهمترين عامل را سودآوري فراوان تجارت و قاچاق مواد مخدر و دست اندركار بودن برخي از دولتمردان با نفوذ جهان در اين تجارت پرسود به شمار آورد. منافع غيرمستقيم ديگري نيز از طريق از كار انداختن توان فكري و عملي و نيز اراده و قواي حيات بخش جوانان و نيروهاي مولد و كارامد جامعه عايد طراحان برنامه هاي استعماري و ايادي آنها مي شود كه مجال پرداختن بدان در اينجا نيست. اما آنچه كه در چنين رهگذري به عنوان يك واقعيت تلخ بايد از آن ياد كرد، اين است كه متأسفانه جامعه ما نيز از شعله هاي آتش هستي سوز اعتياد در امان نمانده و به رغم مبارزه مستمري كه با توليد، توزيع و مصرف مواد مخدر تاكنون به عمل آمده و هزينه هاي سنگين مادي و معنوي كه در اين قضيه صرف شده است، معهذا با تعداد ۶/۲ ميليون نفر معتاد طبق برآوردهاي سال ۸۰ مواجه هستيم. همچنين براساس نتايج پژوهشي كه براي «مؤسسه تحقيقاتي ميان منطقه اي جرم و عدالت ملل متحد» به عمل آمده و در نشريات كشور نيز درج گرديده، سالانه ۸۱۲ تن ترياك با درجه خلوص ۶۵ درصد يا ۵۲۸ تن ترياك خالص و ۶/۲۹ تن هروئين و مرفين در ايران به مصرف مي رسد كه قطعاً بايستي تا به حال زنگ خطر را براي مسئولين و دستگاههاي ذيربط به صدا درآورده باشد. صرف نظر از اقدامات و جانفشاني هاي نيروي انتظامي در مبارزه با سوداگران مرگ و تلاش در كنترل مرزها براي جلوگيري از ورود و توزيع مواد مخدر كه نوعي فعاليت پيشگيرانه است، رسالت دستگاههاي فرهنگي جامعه و نقش خطير آنها را در آگاهي دادن و اطلاع رساني جامعه جوان كشور از اين بلاي خانمانسوز نبايد از نظر دور داشت. زيرا ارتقاي فرهنگ جامعه در زمينه آثار سوء مصرف مواد مخدر در مواردي مي تواند تأثير بيشتري از اقدامات انتظامي و هزينه هاي سنگين كنترل مرزها و مبارزه با قاچاقچيان در پي داشته باشد. براساس شواهد و مدارك موجود، دستگاههاي فرهنگي به ويژه وزارت آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامي و ديگر ارگانهاي دست اندركار فرهنگ سازي در سالهاي پس از پيروزي انقلاب برنامه راهبري مدوني را براي پيشگيري از توسعه اعتياد در كشور به مورد اجرا نگذارده اند و در نتيجه بستر فرهنگي جامعه، به طور ناخواسته براي مافياي مواد مخدر هموار مانده است. وجود شمار فراوان معتادين و حجم زياد مصرف مواد مخدر كه ارقام آن ارائه گرديد، گواه اين مدعاست. اعتياد پديده اي نيست كه جامعه اي را در اين مقياس در كام خود فرو برد، مگر آن كه در يك برهه طولاني از زمان، زمينه فرهنگي آن در راستاي توسعه مصرف مواد مخدر هموار باشد و نيز اقدام پيشگيرانه اي در ابعاد فرهنگي وافزايش دانش عمومي جامعه به ويژه جوانان نسبت به مخاطرات و آسيب هاي مواد مخدر صورت نگرفته باشد. اين بيان بدون ترديد از هم اكنون مورد اعتراض نهادهاي فرهنگي فوق الذكر قرار خواهد گرفت و سياهه طويلي از كنفرانس ها، سمينارها، مقالات تخصصي و غيره از طريق دفاتر مسئول وزارتي ارائه خواهد شد كه بيانگر فعاليتهاي انجام شده خواهد بود و در كنار هم يك ديوار دفاعي در مقابل اين ادعا به وجود خواهد آورد. اما از ياد نبريم برخورد ديوان سالارانه با پديده اعتياد ممكن است به عنوان رفع تكليف بتواند نقش پاسخگويانه اي ايفا كند ولي نمي تواند بر كم كاري اين دستگاهها در زمينه پيشگيري از مصرف مواد مخدر نزد جوانان كشور سرپوش بگذارد و به اين ترتيب از دردهاي جامعه و خانواده هايي كه جوانان خود را از كف داده يا از هم پاشيده شده اند اندكي بكاهد. نقش و مسئوليت آموزش و پرورش كه اصلي ترين وظيفه آن فرهنگ سازي براي پيشگيري از مصرف مواد مخدر و آگاهي بخشيدن به دانش آموزان است از سايرين سنگين تر است ولي براساس شواهد موجود مشخص مي گردد كه برنامه  ريزان اين وزارتخانه منفعلانه با موضوع اعتياد كه امروزه جمعاً ۶/۲ ميليون شهروند معتاد را دربرگرفته مواجه شده اند .در اين رابطه سخن بسيار است و شايد در فرصتي ديگر بتوان مجال پرداختن به آن را پيدا كرد. در اين ميان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز از ديگر دستگاههايي است كه در اين زمينه عهده دار مسئوليت سنگيني است و بخش هايي را هم براي مبارزه فرهنگي با اعتياد داير نموده است. اما فعاليتهاي انجام شده توسط اين وزارتخانه نيز هرچه باشد در عمل چندان با موفقيت قرين نبوده و مشكلات فرهنگي ناشي از ناآگاهي جامعه از بلاياي اعتياد و راهكارهاي پيشگيري از گسترش آن در خانواده ها و اجتماع امروزه همچنان به قوت خود باقي است. جاي تأسف آن است كه به ويژه در انجام امور ريشه اي و زيربنايي و كارهاي پژوهشي كاربردي جهت ريشه كن سازي فرهنگ اين پديده شوم، اين وزارتخانه  نيز با علم به وظايف آموزش و پرورش، توپ را به طرف آن پاس مي دهد و سعي در متمركز كردن تلاش هاي خود در ساير زمينه هاي فرهنگي دارد. سرانجام از سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي بايد ياد كرد كه علي رغم فراگير بودن رسانه هاي ديداري و شنيداري خود در سراسر كشور اراده قاطعي براي مبارزه فرهنگي با مشكل اعتياد آن ديده نمي شود و احياناً به عنوان فعاليت هاي انجام شده تعدادي سريال و مصاحبه و ميزگرد در سبد اقدامات خود جمع آوري كرده اند. بيائيم قدري واقع گرايانه به بحران اجتماعي اعتياد و آسيب هاي جبران ناپذير آن بر پيكر جامعه بپردازيم. در كنار مبارزه قهرآميز با عاملين و سوداگران مواد مخدر كه هزينه هاي سرسام آوري را بر اقتصاد كشور تحميل نموده و ثمرات آن چندان قانع كننده نيست اولويت را به بسترسازي فرهنگي براي پيشگيري از گسترش اعتياد نزد جوانان بدهيم. بدون ترديد با بيرون كشيدن پروژه هاي تحقيقاتي و پايان نامه هاي دانشجويي متعددي كه هم اكنون در قفسه كتابخانه ها خاك مي خورد و اجراي پژوهشهاي كاربردي مبتني بر روش هاي نوين پيشگيري با استفاده از تجارب موفق ساير كشورها زمينه هاي فرهنگي توسعه اعتياد در جوانان را مي توان از ميان برداشت و بيش از اين اجازه نداد فرهنگ كشور در مقابل بزرگترين عارضه اجتماعي كه به يك چالش ملي تبديل شده به شكل ابزاري ناكارآمد جلوه گر شود و يا به ابزاري براي تأمين منافع نامشروع كساني تبديل شود كه سودهاي سرشار بادآورده را از طريق نابود كردن هستي انسانها به دست مي آورند. جامعه سخت در انتظار است.

نامه اي از يك دانش آموزو قهرمان ملي
كدام يك مهم تر است؟
اشاره: امروزه در آموزه هاي نوين تعليم و تربيت بر يادگيري و به كارگيري مهارت هاي زندگي و نيز مجهز شدن فراگيران به انواع فنون و تكنيك هايي كه به نوعي آنها را در زندگي روزمره ياري مي دهد، تأكيد مي شود و ورزش، به ويژه ورزش هاي فكري نيز در زمره اين مهارت ها طبقه بندي مي گردد. آنچه در پي مي آيد نامه اي است از يك قهرمان ملي كه علاوه بر موفقيت در صحنه ورزش و قهرماني در شطرنج، در عرصه تحصيل نيز دانش آموز موفقي است. وي قهرماني در شطرنج را كه يك رشته فكري است و در آن راهبردهاي حل مسأله و مشكل گشايي، حرف اول را مي زنند، با تلاش فراوان به دست آورده است، ولي از قرار معلوم بخش هايي از نظام سنتي تعليم و تربيت، تعميم موفقيت وي به عرصه هاي ديگر زندگي را بر نمي تابد. با هم نامه اين قهرمان عرصه ورزش فكري را مي خوانيم.
شادي پريدر هستم، در حال حاضر قهرمان زون ۱/۳ آسيا و قهرمان زير ۱۶ ساله هاي آسيا، نفر ششم مسابقات المپياد جهاني و اسلوني و نفر پنجم مسابقات رده سني زير ۱۶ در يونان هستم و ۱۰ سال است كه به طور دايم و پياپي قهرمان رده هاي سني مختلف ايران هستم: زير۱۰ و ۱۲ و ۱۴ و ۱۶و ۱۸ در سال هاي ۷۳ ، ۷۴ ، ۷۵ ، ۷۶ ، ۷۷ ، ۷۸ ، ۷۹ ، ۸۰ و۸۱ نفر اول آموزشگاه هاي كشور در ۶ سال مختلف، نفر اول بانوان (بزرگسالان) تهران در سال ۷۴، نفر سوم بانوان كشور در سال ۷۴ و اعزام به سنگاپور، كسب رتينيگ پايه در سال ۷۴ در مسابقات دهه فجر، كسب مقام استادي فيده (فدراسيون جهاني شطرنج) در زون ۱/۳ غرب آسيا در سال ۷۶، شركت در مسابقات زير ۱۲ سال جهان براي اولين بار در فرانسه و كسب مقام چهاردهم در سال ۷۶، نفر اول اولين مسابقه آزاد بانوان كشور بزرگداشت دهه فجر سال ۷۷، نفر چهارم دانش آموزان جهان در مسكو سال ۷۷ زير ۱۲ سال، شركت در مسابقات رده سني زير ۱۲ سال جهان در اسپانيا و كسب مقام هفتم سال ۷۷، نفر سوم بزرگسالان بانوان كشور در سال ۷۸، نفر اول انتخابي تيم ملي در سال ۷۸، شركت در مسابقات رده سني آسيايي هند در رده سني زير ۱۴ سال و كسب عنوان پنجم در سال ۷۸، شركت در مسابقات زون A1/۳ غرب آسيا و كسب عنوان چهارم در سال ۷۸، نفر اول ميزيك قهرماني باشگاه هاي كشور با كسب ۱۰۰ درصد امتيازات درسال ۷۸، شركت در مسابقات رده سني زير ۱۴ ساله هاي آسيا در تهران و كسب مقام هفتم در سال ۷۹، نفر اول مسابقات بانوان بزرگسال كشور با ۹ امتياز از ۹ بازي در سال ۷۹، نفر اول مسابقات انتخابي كرمان در سال ۸۰، قهرمان غرب آسيا در فروردين ۸۰، قهرمان بانوان كشور در سال ۸۰ ،شركت در مسابقات جهاني «اينترزونال» كه براي اولين بار يك بانوي ايراني در آن مسابقات شركت كرد و اولين استاد بين المللي بانوان ايران در سال ۸۰ شدم.
تاكنون كمكي به اينجانب نشده و انتظار كمك و مساعدتي را از هيچ كس و هيچ كجا نداشته و ندارم، ولي انتظار اين را هم ندارم كه با روح و روان من بازي شود. در اين ۳ سالي كه من در مدرسه نمونه ... مشغول به تحصيل هستم، انواع و اقسام توهين ها از طرف بعضي دبيران به من اعمال شده است. (البته به غير از مدير مدرسه ، سركار خانم عنايت پور كه كمال مساعدت و همكاري و تشويق را نسبت به اينجانب روا داشته اند). معمولاً هر ورزشكاري كه از مسابقات مختلف جهاني برمي گردد، با تشويق هاي مختلف و با جوايز و پلاكارد از او قدرداني مي شود. ولي در باره بنده متفاوت بوده است. با اين كه مرخصي ورزشي اينجانب منظور مي شود و اين توافق، مصوبه هيأت محترم وزيران است و مرخصي ورزشي بنده از طريق اداره منطقه به مدرسه فرستاده مي شود، ولي بعد از هر اعزامي به مسابقات، در برگشت با برخورد شديد يكي از معلمانم (خانم...) مواجه مي شوم كه از شركت اينجانب در سر كلاس درس، جلوگيري كرده و بنده را جلوي ديگر دانش آموزان خوار مي كند. من براي شركت در مسابقه هاي جهاني و آسيايي و در جهت اعتلاي نام و پرچم مقدس جمهوري اسلامي ايران كوشيده ام و انتظار چنين برخوردي را ندارم و نمي خواهم با روح و روان من بازي شود. لذا خواهشمندم نسبت به احقاق حق اينجانب رسيدگي فرموده و به شكايتم رسيدگي فرماييد.
كليه اين مطالب نوشته خود من است و هيچ گونه دخل و تصرفي در آن صورت نگرفته است.
شادي پريدر

آموزشي
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
انديشه
خارجي
سخنگاه آزاد
سياسي
شوراها
شهر
شهري
علمي فرهنگي
معلولين
موسيقي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
انفورماتيك
همشهري جهان
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   آموزشي   |   انديشه   |   خارجي   |   سخنگاه آزاد   |   سياسي   |  
|  شوراها   |   شهر   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   معلولين   |   موسيقي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |  
|  صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |